💖کافه شعر💖
2.79K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram
مجنون اگر شکست لیلی بهانه بود
دنیا از اولش دیوانه خانه بود
من راهی توام با من قدم بزن
همراه من بیا تا شهر ما شدن

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
.

در جهانی که پُر از فرضیه‌های شدن است
واقعا سوختم و باختم و دود شدم

آن که جان کَند و خطر کرد و به بالا نرسید
آن که دائم هوسِ سوختنِ ما می‌کرد

آن که از هیچ نگاهی به تماشا نرسید
کاش می‌آمد و از دور تماشا می‌کرد

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
#علیرضا_آذر

لیلی بنشین خاطره ها را رو کن
لب وا کن و با واژه بزن جادو کن
لیلی تو بگو،حرف بزن،نوبت توست
بعد از من و جان کندن من نوبت توست
لیلی مگذار از دَم ِ خود دود شوم
لیلی مپسند این همه نابود شوم
لیلی بنشین، سینه و سر آوردم
مجنونم و خونابِ جگر آوردم
مجنونم و خون در دهنم می رقصد
دستان جنون در دهنم می رقصد
دیوانه تر از من چه کسی هست،کجاست
یک عاشق ِ این گونه از این دست کجاست


‍ ‍ ‍

❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
من به تعبیر خواب مشکوکم
هر کسی خواب عشق را دیده است
صبح فردای غرق در کابوس
رو به دستان قبله خوابیده است
مردم از رو به رو، دَهن دیدند
مردم از پشت سر، سخن چیدند
آسمان ریسمانمان کم بود
هی نشستند و رشته ریسیدند...

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
من که منم جای کسی نیستم
میوه ی طوبای کسی نیستم
گیج تماشای کسی نیستم

مزه ی لبهای کسی نیستم
"دلخوش گرمای کسی نیستم
آمده ام تا تو بسوزانی ام"

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
با اجازه غزلى تازه فدايت كردم
بر سر سجده نه در شعر, دعايت كردم

با اجازه ز همه دست كشيدم امشب
و تو را از وسط جمع سوايت كردم

با اجازه ز تو و چشم و لبت مى گويم
چه كنم دست خودم نيست هوايت كردم

با اجازه تو طبيبى و منم باز مريض
تو بزن بوسه بگو باز دوايت كردم

با اجازه به خيالات خودم مى پيچم
مثلا بودى و اين بار صدايت كردم

با اجازه ز شما و بى اجازه ز همه
بوسه بر شعر زدم باز دعايت كردم

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
در نگاهش نگاه میکردم،
در نگاهش دو گرگ پنهان بود

نیش تیز کنار ابروهاش
او هم از توله های آبان بود

با تو ام قاب عکس نارنجی
با تو ام زر قبای پاییزی

در نگاهت حضور مولانا است
پا رکاب دو شمس تبریزی!

توی چشمت دوباره ماهی ها
توی چشمت عمیق اقیانوس

توی چشمت همیشه دعوا بود
بین هر هشت دست اختاپوس

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
کُهنه قُماری اَست غَزَل ساختن...!
یک شَبه،دَه قافیه را باختَن...!

دَست خَراب اَست،چرا سَر کُنم؟
"آس" نِشانَم بِده باوَر کُنم...!

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
یا ڪنج قفس یا مرڪَ
این بخت ڪبوترهاست ....

دنیا پُل باریڪی
بین بَد و بدترهاست ...


#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀
گاه وبیگاه
پراز پنجره های خطرم
به ســـرم میزند این مــرتبه حتما بپرم

گاه وبیگاه
شب وقصد تفنگی که منم
قرص ماهی که تو باشی وپلنگی که منم

#علیرضا_آذر


❀═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇✤ ⃟ ⃟ ‌‌‌‌✤࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌❀