💖کافه شعر💖
2.78K subscribers
4.43K photos
2.95K videos
12 files
1.08K links
نمیخواستم این عشق را فاش کنم

ناگاه بخود امدم

دیدم همه کلمات راز مرا میدانن ...

این است که هر چه مینویسم

عاشقانه ای برای تو میشود

#شهاب_مقربین

کافه شعر باافتخار میزبان حضور

شما دوستان ادیب میباشد

💚💛💜💜💛💚
Download Telegram

اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم
تو را نمی‌دهم از دست، تا توان دارم

سری به مستی نیلوفران صحرایی
دلی به روشنی باغ ارغوان دارم

اگرچه مرده‌ای، ای عشق! نعش نامت را
هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم

چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم
کز این کبود نفس گیر در امان دارم؟

میان سینه من آتشی است چون فانوس
اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم
تو را نمی‌دهم از دست ، تا توان دارم

سری به مستی نیلوفران صحرایی
دلی به روشنی باغ ارغوان دارم

اگرچه مرده‌ای، ای عشق! نعش نامت را
هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم

چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم
کز این کبود نفس گیر در امان دارم؟

میان سینه من آتشی است چون فانوس
اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
تاوان همين يک دو نفس بود ، غم ما
يک شوخی بد بود وجود و عدم ما

ما ناز غزالان تو بوديم و نهان شد
در گرد و غبار تک و تاز تو ، رَم ما

قانع به نگاهیم ز محرومی دیدار
از دولت تو بس كه زياد است كمِ ما

ويرانگريَم ضبطِ نفَس بود و دگر هيچ
خو كرده به تنهايی و عزلت ، ستم ما

جز يک دو قدم نيست تكاپوی نگاهم
از بس گره افتاد به ابروی خم ما ...

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
بی خوابی خاک از انتظاری خسته ست
پیداست که جانش به کسی وابسته ست

یک نیمه شب است و نیمه ی دیگر روز
چشمی به تو باز و چشم دیگر بسته ست

ٌ#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
بی خوابی خاک از انتظاری خسته ست
پیداست که جانش به کسی وابسته ست

یک نیمه شب است و نیمه ی دیگر روز
چشمی به تو باز و چشم دیگر بسته ست

ٌ#عبدالجبار_کاکایی🌹

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
چند سالی‌ست که تکلیف دلم روشن نیست
جا به اندازه تنهایی من در من نیست

چشم می‌دوزم در چشم رفیقانی که
عشق در باورشان قد سر سوزن نیست

دست برداشتم از عشق که هر دست سلام
لمس آرامش سردی ست که در آهن نیست

حس بی قاعده عقل و جنون با من بود
درک این حال به هم ریخته تقریبا نیست

سال ها بود ازین فاصله می‌ترسیدم
که به کوتاهی دل کندن و دل بستن نیست

رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم
جا به اندازه تنهایی من در من نیست

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
چند سالی‌ست که تکلیف دلم روشن نیست
جا به اندازه تنهایی من در من نیست

چشم می‌دوزم در چشم رفیقانی که
عشق در باورشان قد سر سوزن نیست

دست برداشتم از عشق که هر دست سلام
لمس آرامش سردی ست که در آهن نیست

حس بی قاعده عقل و جنون با من بود
درک این حال به هم ریخته تقریبا نیست

سال ها بود ازین فاصله می‌ترسیدم
که به کوتاهی دل کندن و دل بستن نیست

رفتم از دست و به آغوش خودم برگشتم
جا به اندازه تنهایی من در من نیست

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
بی خوابی خاک از انتظاری خسته ست
پیداست که جانش به کسی وابسته ست

یک نیمه شب است و نیمه ی دیگر روز
چشمی به تو باز و چشم دیگر بسته ست

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖

مثل عشقی که به داد دل تنها نرسد
ترسم این است که این رود به دریا نرسد

این که آویخته از دامنه ی کوه به دشت
می خرامد همه جا غلت زنان تا...، نرسد

ترسم این است که با خاک بیامیزد و سنگ
از زمین کام بگیرد... به من اما، نرسد

پشت هر سنگ، درنگی ، پس هر خار، خسی
حتم دارم که به همصحبتی ما نرسد

ماه مایوس شد و موج به دریا برگشت
بی سبب نیست که حتی به تماشا نرسد

من به هرصخره ازین فاصله می کوبم ، سر
ترسم این است که این رود به دریا نرسد

#عبدالجبار_کاکایی

💖🧚🧚‍♀💖

@Kafee_sheerr💖💖
اگرچه دست و دلی سخت ناتوان دارم
تو را نمی‌دهم از دست ، تا توان دارم

سری به مستی نیلوفران صحرایی
دلی به روشنی باغ ارغوان دارم

اگرچه مرده‌ای، ای عشق! نعش نامت را
هنوز هم که هنوز است بر زبان دارم

چراغ یاد تو را در کجا بیاویزم
کز این کبود نفس گیر در امان دارم؟

میان سینه من آتشی است چون فانوس
اگرچه خواستم این شعله را نهان دارم

#عبدالجبار_کاکایی

🧚‍♀️@Kafee_sheerr🧚‍♀️