جواد زهتاب
1.2K subscribers
31 photos
5 videos
72 links
شعر و چیزهای دیگر
Download Telegram
🔷
با دلهرهٔ چندی و چونی نتوان زیست
در سایهٔ خواری و زبونی نتوان زیست

ایمن نتوان بود از این چرخ ستمکار
در خانهٔ این دشمنِ خونی نتوان زیست

هر لحظه به رنگی و به شکلی نتوان بود
گیرم که شود، بوقلمونی نتوان زیست

بغض و غرض و حقد و حقارت، همه جمعند
با این همه امراضِ درونی نتوان زیست

ای مرد در آن شهر که بی‌مایه و اَمرَد
هرلحظه نهد رو به فزونی نتوان زیست

با هرکس و ناکس به خدا ساختم اما
با این همه پتیاره و ... نتوان زیست

روز دگر و جای دگر شاید، اما
در مقطعِ حساسِ کنونی نتوان زیست
!

#جواد_زهتاب

🔹@Javad_Zehtab
«کارآفرینِ نمونه»

اَمرَدی بود در محلهٔ ما
که بسی لوحِ افتخار گرفت

بعدِ یک عمر جنب‌وجوش آخر
سرِ جایِ خودش قرار گرفت

بس که کارآفرین و لوطی بود
از چپ و راست اعتبار گرفت

الغرض باجناق شد با شیخ
منصبی نان‌ و آبدار گرفت

هم زنِ شیخ را به کار گماشت
هم خودِ شیخ را به کار گرفت

#جواد_زهتاب

🔹@Javad_Zehtab
من در میانِ راهم و تو ابتدای راه
ای گل خوش آمدی به خزانم خوش آمدی
...

#جواد_زهتاب


(یکم شهریورماه هزار و سیصد و نود و هشت)



🔹@Javad_Zehtab
بی‌‌فَرّ و بی‌فراست و بی‌فضل و بی‌حیاست
آن کو نشاند سنگِ سیه را به جایِ بَدر

باری در این دیار، هنرمند و دانشی
از داوران و حکم‌گذاران ندید قدر

یک سطر شد چکیدهٔ تاریخِ نیم‌قرن
فرزانگان به ذیل و فرومایگان به صدر


#جواد_زهتاب

🔷@Javad_Zehtab
تو می‌خندی به این رویای شیرین و نمی‌دانی
اِوین را شهرِ بازی می‌کند رویای آزادی

#جواد_زهتاب

🔹@Javad_Zehtab
خیالت جمع! روزی عاقبت بی‌باک می‌رقصی
که مطرب ضرب می‌گیرد تو هم چالاک می‌رقصی

غزلخوان و صراحی‌درکف و خندان‌لبی آن‌ روز
که زلف‌آشفته و مست و گریبان‌چاک می‌رقصی

سیه‌مست از شرابِ سرخ، می‌بینم تو را وقتی
که داری دست در گیسوی سبزِ تاک می‌رقصی

گهی پا بر زمین بر گردش ایام می‌خندی
گهی سر بر سرِ افلاک با افلاک می‌رقصی

دمی همراهِ برجاماندگان، شادان و دست‌افشان
دمی یادِ شهیدان می‌کنی؛ غمناک می‌رقصی

مرا می‌دیدی آن‌روزی که خاکت را به سر کردم
تو را می‌بینم آن‌روزی که بر این خاک می‌رقصی

درفشِ کاویان در دست می‌بینم تو را آن‌روز
که داری پای‌کوبان بر سرِ ضحاک می‌رقصی

#جواد_زهتاب

🔹@Javad_Zehtab
تا سر به تن است خم مکن گردن را
از یاد ببر فکرِ کم‌آوردن را
با خونِ دلِ شکسته می‌پردازیم
تاوانِ درست زندگی کردن را


#جواد_زهتاب


🔹@Javad_Zehtab
اگر بندِ آزادگان سخت باشد
خیالِ فرومایگان تخت باشد


#جواد_زهتاب
#تک_بیت

🔹@Javad_Zehtab
شوخی با غزلِ مشهور خواجهٔ شیراز
که فقط می‌توانم به دوست و حافظ‌پژوهِ کاملاً معاصر، رضا ضیاء تقدیمش کنم. آن هم در روزِ حافظ.

🔹نقیضه🔹

‏ما اگر یک‌ جو خرد می‌داشتیم
جایِ گندم، کینوآ  می‌کاشتیم

هرکه آمد در دل ما راه یافت
هیچ‌کس را پشت در نگذاشتیم

پرده‌ای بین من و او شد حجاب
پرده را هم از میان برداشتیم

او اگر کاری به کار ما نداشت
ما ولی کاری به کارش داشتیم

او تهِ تجریش ما را جا گذاشت
ما دمِ همت بر او بگذاشتیم

«پردهٔ پندار می‌باید درید»
تا بفهمی ما چه می‌پنداشتیم

این تمامِ ماجرا اما نبود
بعد از آن هم ماجراها داشتیم


میوه که سهل است پشگل هم نداد
چون که ما یک بذرِ تخمی کاشتیم

#جواد_زهتاب


پاورقی(۱):
ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم
تا درختِ دوستی بَر کِی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گُلبُنِ حُسنت نه خود شد دلفروز
ما دَمِ همت بر او بگماشتیم...
#حافظ

پاورقی(۲):
کینوآ گیاهی‌ست که به خاطر دانه‌های خوراکی‌اش کاشته می‌شود. کینوآ گیاه بومی کوه‌های آند در بولیوی، شیلی و پرو، بسیار خوش هضم و منبع غنی از پروتئین، آهن، فسفر، انواع ویتامین‌ها و امگا۳ است.(ویکیپدیا)


#روز_حافظ
#نقیضه
#رضا_ضیا

🔹@hafezxany
🔹@oragheparishan

🔷@Javad_Zehtab
دیگر ز عشق، حوصلهٔ دم زدن کجاست؟
گیرم که دم زدیم مجالِ سخن کجاست؟

گیرم که واشود گره از گیسوی غزل
ذوقی برای زلفِ شکن‌درشکن کجاست؟

گیرم برادرانِ گرامی گذاشتند
بوی خوشِ عزیزترین پیرهن کجاست؟

خرمهره را به قیمتِ زر عرضه می‌کنند
با کاسبانِ شعر، عیارِ سخن کجاست؟

بر سفره‌ای که زاغ و زغن پهن کرده‌اند
جایی برای طوطیِ شکرشکن کجاست؟

بادِ هواست حرفم و نشنیده می‌روی
گویی برای باد بگویی وطن کجاست...

#جواد_زهتاب


🔹@Javad_Zehtab
🔹

مگر سکوتِ من و تو به گوش‌ها برسد
میان همهمهٔ این همه رسانهٔ زرد
...


#جواد_زهتاب

🔹@Javad_Zehtab
🔳

کدامین راه می‌جوید دلِ گم‌کرده راهم را؟
کدامین سایه می‌پاید سرِ بی‌سرپناهم را؟

اگر از خویش جاماندم چه جای شکوه از یاران؟ 
که در آیینه می‌بینم رفیقِ نیمه‌راهم را

دمی ای پادشاه من! ندارم دستت از دامن
به مژگان بشکنی حتی اگر قلبِ سپاهم را

پیِ دیدارِ خوبان یک‌دم از جستن نمی‌ماند
کدامین شوخ‌چشم آیا نگهدارد نگاهم را؟

سرم را باش! بر سنگ آمد و از سنگ می‌پرسد:
کجایِ این شبِ تیره بیاویزم کلاهم را
؟

#جواد_زهتاب






📸 عکس را فروردین ۱۴۰۱ در مسیر چشمه هورموده گرفتم.


@Javad_Zehtab
🍉

چنان با باجناقِ خویش مشغولند هم‌ریشان
که نامیدند یلدا را شبِ پیوند با خویشان


#جواد_زهتاب


نسخه بدل:
چنان با باجناق خویش پیوستند بدکیشان




⚫️@Javad_Zehtab
گفتم جگرم، کباب منظورم بود
گفتم که لبت، شراب منظورم بود
گفتم که به یک بوسهٔ مست از دو لبت
آبادم کن!... خراب منظورم بود


#جواد_زهتاب




🔹@Javad_Zehtab
خط: استاد غلامرضا جهانشاهی
🍁رباعی: جواد زهتاب

🔹@jahanshahigholamreza
🔹@Javad_Zehtab
Audio
🎸 بیبین کارادا (به لهجهٔ اصفهانی)


🎤 آهنگساز و خواننده: #بابک_رجبی
✍🏻 شاعر: #جواد_زهتاب



🔹@babakrajabii
🔷@Javad_Zehtab
بکتاش آبتین (۲۵ آذر ۱۳۵۳ – ۱۸ دی ۱۴۰۰)

#هرگز_گمان_مبر_که_فراموش_کرده‌ایم...




🔹@Javad_Zehtab
قصابِ محله گفت با مشتری‌اش: 
هم گردن و هم سینه و هم ران داریم،
ما برهٔ آزاد نداریم اما
گوسالهٔ دولتی فراوان داریم


#جواد_زهتاب


🔹@Javad_Zehtab
بگو بیاید و دستی به شانه‌ام بزند
پدر کجاست که با قومِ بی‌پدر طرفیم
...

#تک_بیت
🔹@Javad_Zehtab