🔸تکرار بحران، بحرانهای تکراری
ایران سرزمینی روی گسل است. اما این گسلهای جغرافیایی با فعال شدنشان، بر گسستهای اجتماعی و سیاسی جامعه هم تاثیر میگذارند.
مطالعات گوناگون در این سالیان نشان میدهد میزان «سرمایه اجتماعی» در ایران بسیار پایین است و مردم، هم به یکدیگر و هم به حاکمیت چندان اعتماد ندارند. این امر خود یک بحران جدی و منشاء بحرانهای مهم در ایران امروز است که باید به حال آن فکری اساسی کرد اما تجربه نشان داده که در بحرانهای ناگهانی (و نه مستمر)، اعتماد میان مردم به طور مقطعی بازسازی، و گسست میان آنها موقتا ترمیم میشود اما شکاف میان مردم و نهادهای حاکمیت در هنگام بحران بیشتر و بیشتر نیز میشود.
به روند وقایع بعد از زلزله که نگاه کنیم به مسیر جالبی میرسیم:
موج ۱: بلافاصله پس از زلزله موج اهدای کمکهای گوناگون مردمی به نهادهای رسمی مانند هلال احمر و مانند آن برای ارسال به مناطق زلزلهزده شروع شد.
موج ۲: بلافاصله پس از این، موج خبرهایی به غلط یا درست از زیر سوال بردن این نهادهای مسئول چه از لحاظ امانتداری و چه از لحاظ توان اجرایی در ارسال کمکهای مردمی، منتشر گردید که منجر به بیاعتمادی دوباره و بیشتر مردم به این نهادها شد.
موج ۳: بلافاصله بعد از تکثیر و تشدید این بیاعتمادی تاریخی، سیلی از شماره حسابها و کارتهای بانکی و اسامی اشخاص و اقوام آنها و افراد مشهور ورزشی، هنری و سیاسی به منظور جمعآوری کمکهای مردم روانه فضای مجازی شد؛ افرادی که شخصا عازم مناطق زلزلهزده بودند تا کمکهای دریافتی را توزیع کنند. طبق گزارش آزمایشگاه شبکههای اجتماعی دانشگاه تهران تنها بر روی تلگرام حدود ۲۰۰۰ شماره حساب برای دریافت کمکها اعلام شده است.
موج ۴: بلافاصله پس از موج شماره کارتها و کاروانهای کمک شخصی، موجی از انتقاد به این فرایند شکل گرفت که آسیبهای این شیوه را اعلام میکردند اما همچنان راه جایگزینی یا دلیل مطمئنی برای اعتماد به نهادهای رسمی متولی امداد پیش روی مخاطبان نمیگذاشتند.
موجهای ۵ و ۶ و ...: در این میان موجهای گوناگونی هم به طور متناوب از اعلام نیاز شدید و سریع به آب یا کنسرو سر برمیآوردند که با موجهای بعدی که منطقه را اشباع شده از آب معدنی میدانستند و یا کنسرو در حجم زیاد را عامل آلودگیهای محیطزیستی اعلام میکردند فرو مینشستند.
در فرایند بالا چند نکته قابل توجه است:
۱. رفتار و همدلی ما در بحران، مدیریت شده نیست و بیشتر حاصل از موجی است که در هر مقطعی بنا به شرایط به سویی میرود.
۲. رفتار جمعی مردم در بحران اگرچه واکنشی است اما بنا به یک زمینه بیرونی و با علتی نسبتا موجه شکل میگیرد که تا سراغ آن علت و زمینه نرویم نفی آن رفتار به تنهایی مشکلی را حل نمیکند.
۳. آگاهی و دانش جمعی ما در روزگار اینترنت و شبکههای اجتماعی نه تنها در هنگام وقوع بحران (به عنوان یک فرد در معرض حادثه) بسیار کم است که حتی برای کمک به دیگران پس از بحران نیز ما هیچ نمیدانیم. اینکه چه چیز را چه موقع و به چه شکلی باید به آسیبدیدگان اهدا کنیم. مدیریت دانش و اطلاعات ما در هنگام بحران نیز به شدت بحرانی است.
اگرچه با موج همدلی گسترده و خودجوش ایرانیان در هنگام بحران، معضل کمبود منابع (لااقل تا مرحله اسکان دائم آسیبدیدگان) چندان وجود ندارد اما واضح است که شیوه جمعآوری کمکها به صورت شخصی (به عنوان جایگزین نهادهای منتسب به حاکمیت) چند آسیب مهم دارد:
۱. زمینه را برای کلاهبرداری افراد سودجو فراهم میکند.
۲. فرایند کمکرسانی، امداد و اقدامات بعدی که یک مقوله کارشناسی و حرفهای است را به سمتی غیرتخصصی، آزمون و خطایی و با هزینه بالا و فایده کم میبرد.
۳. عدم مدیریت جمعآوری و پخش کمکها و ناهماهنگی بین اشخاص یاریرسان و نبود مدیریت دانش در نحوه امداد، باعث دوبارهکاری، اتلاف منابع، عدم توزیع عادلانه کمکها، تشتت و تصمیمهای مغایر میشود.
البته مسلما نمیتوان از تکتک افراد جامعه انتظار داشت در مواجهه با بحران و فاجعه، رفتاری مدیریتشده، منطقی و بهینه داشته باشند؛ اما به هرحال این شیوه کمکرسانی شخصی اگرچه میتواند تا حدی ثمربخش باشد اما آسیبهای آن نیز کم نیست؛ از سویی ترمیم شکاف و بیاعتمادی میان مردم و حاکمیت هم فرایند آسانی نیست. پس ما به عنوان مردم و شهروندان چه میتوانیم بکنیم تا مدام دچار تکرار بحران و بحرانهای تکراری نشویم و بتوانیم از این شور، احساس مسئولیت و همبستگی ملی به نحو مناسبی استفاده کنیم؟
✍🏼 #کاوه_گرایلی
#مهربانی_بحرانی #بحران
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
ایران سرزمینی روی گسل است. اما این گسلهای جغرافیایی با فعال شدنشان، بر گسستهای اجتماعی و سیاسی جامعه هم تاثیر میگذارند.
مطالعات گوناگون در این سالیان نشان میدهد میزان «سرمایه اجتماعی» در ایران بسیار پایین است و مردم، هم به یکدیگر و هم به حاکمیت چندان اعتماد ندارند. این امر خود یک بحران جدی و منشاء بحرانهای مهم در ایران امروز است که باید به حال آن فکری اساسی کرد اما تجربه نشان داده که در بحرانهای ناگهانی (و نه مستمر)، اعتماد میان مردم به طور مقطعی بازسازی، و گسست میان آنها موقتا ترمیم میشود اما شکاف میان مردم و نهادهای حاکمیت در هنگام بحران بیشتر و بیشتر نیز میشود.
به روند وقایع بعد از زلزله که نگاه کنیم به مسیر جالبی میرسیم:
موج ۱: بلافاصله پس از زلزله موج اهدای کمکهای گوناگون مردمی به نهادهای رسمی مانند هلال احمر و مانند آن برای ارسال به مناطق زلزلهزده شروع شد.
موج ۲: بلافاصله پس از این، موج خبرهایی به غلط یا درست از زیر سوال بردن این نهادهای مسئول چه از لحاظ امانتداری و چه از لحاظ توان اجرایی در ارسال کمکهای مردمی، منتشر گردید که منجر به بیاعتمادی دوباره و بیشتر مردم به این نهادها شد.
موج ۳: بلافاصله بعد از تکثیر و تشدید این بیاعتمادی تاریخی، سیلی از شماره حسابها و کارتهای بانکی و اسامی اشخاص و اقوام آنها و افراد مشهور ورزشی، هنری و سیاسی به منظور جمعآوری کمکهای مردم روانه فضای مجازی شد؛ افرادی که شخصا عازم مناطق زلزلهزده بودند تا کمکهای دریافتی را توزیع کنند. طبق گزارش آزمایشگاه شبکههای اجتماعی دانشگاه تهران تنها بر روی تلگرام حدود ۲۰۰۰ شماره حساب برای دریافت کمکها اعلام شده است.
موج ۴: بلافاصله پس از موج شماره کارتها و کاروانهای کمک شخصی، موجی از انتقاد به این فرایند شکل گرفت که آسیبهای این شیوه را اعلام میکردند اما همچنان راه جایگزینی یا دلیل مطمئنی برای اعتماد به نهادهای رسمی متولی امداد پیش روی مخاطبان نمیگذاشتند.
موجهای ۵ و ۶ و ...: در این میان موجهای گوناگونی هم به طور متناوب از اعلام نیاز شدید و سریع به آب یا کنسرو سر برمیآوردند که با موجهای بعدی که منطقه را اشباع شده از آب معدنی میدانستند و یا کنسرو در حجم زیاد را عامل آلودگیهای محیطزیستی اعلام میکردند فرو مینشستند.
در فرایند بالا چند نکته قابل توجه است:
۱. رفتار و همدلی ما در بحران، مدیریت شده نیست و بیشتر حاصل از موجی است که در هر مقطعی بنا به شرایط به سویی میرود.
۲. رفتار جمعی مردم در بحران اگرچه واکنشی است اما بنا به یک زمینه بیرونی و با علتی نسبتا موجه شکل میگیرد که تا سراغ آن علت و زمینه نرویم نفی آن رفتار به تنهایی مشکلی را حل نمیکند.
۳. آگاهی و دانش جمعی ما در روزگار اینترنت و شبکههای اجتماعی نه تنها در هنگام وقوع بحران (به عنوان یک فرد در معرض حادثه) بسیار کم است که حتی برای کمک به دیگران پس از بحران نیز ما هیچ نمیدانیم. اینکه چه چیز را چه موقع و به چه شکلی باید به آسیبدیدگان اهدا کنیم. مدیریت دانش و اطلاعات ما در هنگام بحران نیز به شدت بحرانی است.
اگرچه با موج همدلی گسترده و خودجوش ایرانیان در هنگام بحران، معضل کمبود منابع (لااقل تا مرحله اسکان دائم آسیبدیدگان) چندان وجود ندارد اما واضح است که شیوه جمعآوری کمکها به صورت شخصی (به عنوان جایگزین نهادهای منتسب به حاکمیت) چند آسیب مهم دارد:
۱. زمینه را برای کلاهبرداری افراد سودجو فراهم میکند.
۲. فرایند کمکرسانی، امداد و اقدامات بعدی که یک مقوله کارشناسی و حرفهای است را به سمتی غیرتخصصی، آزمون و خطایی و با هزینه بالا و فایده کم میبرد.
۳. عدم مدیریت جمعآوری و پخش کمکها و ناهماهنگی بین اشخاص یاریرسان و نبود مدیریت دانش در نحوه امداد، باعث دوبارهکاری، اتلاف منابع، عدم توزیع عادلانه کمکها، تشتت و تصمیمهای مغایر میشود.
البته مسلما نمیتوان از تکتک افراد جامعه انتظار داشت در مواجهه با بحران و فاجعه، رفتاری مدیریتشده، منطقی و بهینه داشته باشند؛ اما به هرحال این شیوه کمکرسانی شخصی اگرچه میتواند تا حدی ثمربخش باشد اما آسیبهای آن نیز کم نیست؛ از سویی ترمیم شکاف و بیاعتمادی میان مردم و حاکمیت هم فرایند آسانی نیست. پس ما به عنوان مردم و شهروندان چه میتوانیم بکنیم تا مدام دچار تکرار بحران و بحرانهای تکراری نشویم و بتوانیم از این شور، احساس مسئولیت و همبستگی ملی به نحو مناسبی استفاده کنیم؟
✍🏼 #کاوه_گرایلی
#مهربانی_بحرانی #بحران
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
❗#بحران دقیقاً عبارت از این واقعیت است که کهنه در شُرف مرگ است و نو قادر به زاده شدن نیست؛ در این میانه انواع بسیاری از نشانههای خوفناک پدیدار میشود.
✍🏼 #آنتونیو_گرامشی
#وضعیت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
✍🏼 #آنتونیو_گرامشی
#وضعیت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
جریانـ
🔸تکرار بحران، بحرانهای تکراری ایران سرزمینی روی گسل است. اما این گسلهای جغرافیایی با فعال شدنشان، بر گسستهای اجتماعی و سیاسی جامعه هم تاثیر میگذارند. مطالعات گوناگون در این سالیان نشان میدهد میزان «سرمایه اجتماعی» در ایران بسیار پایین است و مردم،…
🔻ساماندهی مهربانی بحرانی🔻
🔸 در یک سال و نیم اخیر بحرانهای گوناگونی در ایران رخ داده که در آنها از زلزله تا سیل، شاهد ویژگیهای مشترک و الگویی تکراری هستیم و وضعیت جامعه ما در حال حاضر، پس از وقوع این بحرانها و تلنبار معضلات پیشین به طور خلاصه به شرح زیر است:
۱. انبوهی از معضلات و بحرانهای گوناگون، کشور را فرا گرفته است.
۲. با بیاعتمادی مردم به نهادهای مسئول برای حل بحرانها طرفیم.
۳. میزان معضلات به حدی است که نهادهای حاکمیتی اساساً از حل تمامی آنها ناتواناند.
۴. با وقوع هر بحران، ناگهان با همدلی و انگیزه گسترده و غیرسازماندهیشده مردمی برای یاری به آسیبدیدگان مواجهیم که به دلیل نبود ظرفیتهای لازم برای استفاده بهینه، آنچنان که میتواند مثمرثمر نیست.
۵. این مهربانی که در هنگام بحران و به شکل بحرانی (نابهسامان) بروز پیدا میکند پس از بحران استمرار نمییابد تا بحران بعدی از راه برسد.
🔹در چنین شرایطی راه حلی کوتاهمدت برای حل بحرانهای پیشرو وجود ندارد اما با توجه به ظرفیتهای اجتماعی موجود، حتماً میتوان از حجم بحرانها کاست و شرایط را تا حدی بهبود بخشید؛ به شرط آنکه جامعه گامهایی عملی در جهات زیر بردارد:
• استمرار و ساماندهی مهر و یاری فوقالعاده و البته مقطعی و ناگهانی مردم در هنگام بحرانها
• افزایش آگاهی عمومی نسبت به بحرانها و شیوههای مقابله با آنها
• پیگیری مطالبات مردمی، رصد سازمانهای مسئول و پاسخگو کردن آنها
🔸تنها راه برای تحقق اهداف فوق، «نهادسازی مدنی»، «توانافزایی نهادهای موجود» و «تقویت شبکههای روابط آنها» در جامعه است. نه تنها بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و زیستی که حتی بحران بیاعتمادی میان مردم و حاکمیت را نیز تنها از طریق نهادهای مدنی واسطه و میانجی قدرتمند میتوان به سامان کرد؛ نهادهایی مانند سمنها (سازمانهای مردمنهاد)، خیریهها، انجمنهای صنفی، کانونها و تشکلهایی که به صورت تخصصی و جدی با تلاش برای محرومیتزدایی، ایمنسازی و آگاهیبخشی در جامعه و مطالبهگری از نهادهای حاکمیتی برای عمل به وظایف خود، علاج واقعه قبل از وقوع کنند و در هنگام بحران هم، مقتدرانه وارد عرصه یاریرسانی شوند.
🔹 اینکه مردم و جامعه در انتظار اقدامات حکومت نمانند و خود برای اصلاح امور اقدام کنند قطعا پدیدهای باارزش است اما «ساماندهی» بدون «سازماندهی» امری محال است. در واقع دوای تشتت اجتماعی و هدررفت نیروها، سازمانیافتگی مدنی و توسعه نهادی در تمامی عرصههای اجتماعی است.
در حال حاضر نهادهای مدنی در کشور با وجود محدودیتها مشغول به فعالیت هستند و در موضوعات گوناگون به دستاوردهای خوبی نیز رسیدهاند و با استفاده از شبکههای اجتماعی امکان جذب همراهانشان نیز بسیار بالا است. در واقع جنبشی به راه افتاده است که آنرا «جنبش خودساماندهی جامعه مدنی» مینامند. این جنبش در آغاز راه و بسیار نوپا و جوان و نیازمند حمایت است. همچنین این نهادهای مدنی خود از معضلات رایج در جامعه دور نیستند و نیازمند دیدهبانی، نظارت و نقادی مدام نیز از سوی شهرونداناند.
🔸بنابراین پیشنهاد این متن بهطور مشخص چنین است:
۱. اگر توانایی، فرصت و امکان نهادسازی و کار مدنی دارید، حتماً با دوستان و همفکران خود دست به کار شوید و روی یک موضوع مشخص اجتماعی و فرهنگی که دغدغهتان است شروع به کار گروهی و نهادی کنید.
۲. اگر توانایی و فرصت کار داوطلبانه دارید اما شرایط نهادسازی ندارید، به عضویت نهادهای مدنی موجود دربیایید.
۳. اگر شرایط نهادسازی یا همکاری با نهادهای مدنی را ندارید، بخشی از این نهادها را که میتوانید، به صورت مداوم رصد کنید و از فعالیتهای گوناگون آنها حمایت نقادانه فکری و معنوی کنید.
۴. اگر امکان پیگیری اقدامات این نهادها را ندارید به برخی از آنها که مفیدتر میدانید، ماهانه مبلغ معقولی را کمک مالی کنید.
۵. اگر عضو یک نهاد مدنی هستید، از حیثیتی و هویتی کردن آن نهاد و فعالیت خود پرهیز کنید و بهجای رقابت با دیگر نهادهای مشابه، برای ارتباط و هماهنگی و همافزایی با آنها تلاش کنید و به روی انتقادات و پیشنهادات گشوده باشید.
با گسترش و تقویت «جنبش خودساماندهی جامعه مدنی» در ایران، مهربانی، همدلی و تلاش آرام، مستمر و سازمانیافته مردم میتواند جلوی بسیاری از بحران و معضلات گوناگون را پیش از وقوع بگیرد و یا باعث کاهش آسیبهای آنها شود و همچنین پس از بحران نیز یاری و کمک مردم، تاثیرگذاری و بهرهوری بیشتری خواهد داشت.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗 روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - چهارشنبه ۴ اردیبهشتماه ۱۳۹۸
#مقالات_جریان
#مهربانی_بحرانی #کنشگری_مدنی
#بحران #سرمایه_اجتماعی
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔸 در یک سال و نیم اخیر بحرانهای گوناگونی در ایران رخ داده که در آنها از زلزله تا سیل، شاهد ویژگیهای مشترک و الگویی تکراری هستیم و وضعیت جامعه ما در حال حاضر، پس از وقوع این بحرانها و تلنبار معضلات پیشین به طور خلاصه به شرح زیر است:
۱. انبوهی از معضلات و بحرانهای گوناگون، کشور را فرا گرفته است.
۲. با بیاعتمادی مردم به نهادهای مسئول برای حل بحرانها طرفیم.
۳. میزان معضلات به حدی است که نهادهای حاکمیتی اساساً از حل تمامی آنها ناتواناند.
۴. با وقوع هر بحران، ناگهان با همدلی و انگیزه گسترده و غیرسازماندهیشده مردمی برای یاری به آسیبدیدگان مواجهیم که به دلیل نبود ظرفیتهای لازم برای استفاده بهینه، آنچنان که میتواند مثمرثمر نیست.
۵. این مهربانی که در هنگام بحران و به شکل بحرانی (نابهسامان) بروز پیدا میکند پس از بحران استمرار نمییابد تا بحران بعدی از راه برسد.
🔹در چنین شرایطی راه حلی کوتاهمدت برای حل بحرانهای پیشرو وجود ندارد اما با توجه به ظرفیتهای اجتماعی موجود، حتماً میتوان از حجم بحرانها کاست و شرایط را تا حدی بهبود بخشید؛ به شرط آنکه جامعه گامهایی عملی در جهات زیر بردارد:
• استمرار و ساماندهی مهر و یاری فوقالعاده و البته مقطعی و ناگهانی مردم در هنگام بحرانها
• افزایش آگاهی عمومی نسبت به بحرانها و شیوههای مقابله با آنها
• پیگیری مطالبات مردمی، رصد سازمانهای مسئول و پاسخگو کردن آنها
🔸تنها راه برای تحقق اهداف فوق، «نهادسازی مدنی»، «توانافزایی نهادهای موجود» و «تقویت شبکههای روابط آنها» در جامعه است. نه تنها بحرانهای اجتماعی، فرهنگی و زیستی که حتی بحران بیاعتمادی میان مردم و حاکمیت را نیز تنها از طریق نهادهای مدنی واسطه و میانجی قدرتمند میتوان به سامان کرد؛ نهادهایی مانند سمنها (سازمانهای مردمنهاد)، خیریهها، انجمنهای صنفی، کانونها و تشکلهایی که به صورت تخصصی و جدی با تلاش برای محرومیتزدایی، ایمنسازی و آگاهیبخشی در جامعه و مطالبهگری از نهادهای حاکمیتی برای عمل به وظایف خود، علاج واقعه قبل از وقوع کنند و در هنگام بحران هم، مقتدرانه وارد عرصه یاریرسانی شوند.
🔹 اینکه مردم و جامعه در انتظار اقدامات حکومت نمانند و خود برای اصلاح امور اقدام کنند قطعا پدیدهای باارزش است اما «ساماندهی» بدون «سازماندهی» امری محال است. در واقع دوای تشتت اجتماعی و هدررفت نیروها، سازمانیافتگی مدنی و توسعه نهادی در تمامی عرصههای اجتماعی است.
در حال حاضر نهادهای مدنی در کشور با وجود محدودیتها مشغول به فعالیت هستند و در موضوعات گوناگون به دستاوردهای خوبی نیز رسیدهاند و با استفاده از شبکههای اجتماعی امکان جذب همراهانشان نیز بسیار بالا است. در واقع جنبشی به راه افتاده است که آنرا «جنبش خودساماندهی جامعه مدنی» مینامند. این جنبش در آغاز راه و بسیار نوپا و جوان و نیازمند حمایت است. همچنین این نهادهای مدنی خود از معضلات رایج در جامعه دور نیستند و نیازمند دیدهبانی، نظارت و نقادی مدام نیز از سوی شهرونداناند.
🔸بنابراین پیشنهاد این متن بهطور مشخص چنین است:
۱. اگر توانایی، فرصت و امکان نهادسازی و کار مدنی دارید، حتماً با دوستان و همفکران خود دست به کار شوید و روی یک موضوع مشخص اجتماعی و فرهنگی که دغدغهتان است شروع به کار گروهی و نهادی کنید.
۲. اگر توانایی و فرصت کار داوطلبانه دارید اما شرایط نهادسازی ندارید، به عضویت نهادهای مدنی موجود دربیایید.
۳. اگر شرایط نهادسازی یا همکاری با نهادهای مدنی را ندارید، بخشی از این نهادها را که میتوانید، به صورت مداوم رصد کنید و از فعالیتهای گوناگون آنها حمایت نقادانه فکری و معنوی کنید.
۴. اگر امکان پیگیری اقدامات این نهادها را ندارید به برخی از آنها که مفیدتر میدانید، ماهانه مبلغ معقولی را کمک مالی کنید.
۵. اگر عضو یک نهاد مدنی هستید، از حیثیتی و هویتی کردن آن نهاد و فعالیت خود پرهیز کنید و بهجای رقابت با دیگر نهادهای مشابه، برای ارتباط و هماهنگی و همافزایی با آنها تلاش کنید و به روی انتقادات و پیشنهادات گشوده باشید.
با گسترش و تقویت «جنبش خودساماندهی جامعه مدنی» در ایران، مهربانی، همدلی و تلاش آرام، مستمر و سازمانیافته مردم میتواند جلوی بسیاری از بحران و معضلات گوناگون را پیش از وقوع بگیرد و یا باعث کاهش آسیبهای آنها شود و همچنین پس از بحران نیز یاری و کمک مردم، تاثیرگذاری و بهرهوری بیشتری خواهد داشت.
✍🏼 #کاوه_گرایلی
🔗 روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - چهارشنبه ۴ اردیبهشتماه ۱۳۹۸
#مقالات_جریان
#مهربانی_بحرانی #کنشگری_مدنی
#بحران #سرمایه_اجتماعی
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
⭕️ ۴ نکته از #مصطفی_ملکیان در مواجهه با #بحران ناشی از #کرونا
منبع
سایت رسمی مصطفی ملکیان
#آگاهی #روزگارکرونایی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
منبع
سایت رسمی مصطفی ملکیان
#آگاهی #روزگارکرونایی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
🔻 خالی شدن یک سرزمین 🔻
در پی بحرانهای چند سال گذشته در کشور شاهد موج جدید تقاضای مهاجرت در میان ایرانیان هستیم. بسیاری از این افراد، نیروهای متخصص و کارآزمودهای هستند که فقدان آنها هزینه گزافی را به کشور تحمیل خواهد کرد. البته تحصیل، کار و زندگی در خارج از کشور نه تنها نامطلوب نیست که منجر به افزایش تعامل با دنیا، رشد جامعه ایرانی و ترویج فرهنگ ایرانی میشود. مشکل جایی است که بخش گستردهای از نیروی انسانی برای همیشه از ایران خارج میشود و قصدی برای بازگشت ندارد.
تهی شدن کشور از سرمایه انسانی، مانند خالی کردن سرزمین از منابع آبیست که این روزها دامن کشور را گرفته است. چنین فرایندهایی آسیبهایی طولانی مدت و برای دههها به کشور خواهد زد. چه چیزی غیرقابل جبرانتر از اینکه نیروی انسانی خوشفکر و مجربی که برای رسیدن او به این جایگاه سالها هزینه مادی و معنوی شده است، چه بسا برخلاف میل خود و به خاطر شرایط نامناسب، به یکباره کشور را ترک میکند و مهارت خود را در اختیار دیگر کشورها قرار میدهد. به عنوان نمونه، طبق اعلام سازمان نظام پزشکی، در طول ده ماه از آغاز همهگیری کرونا سه هزار پزشک از ایران رفتهاند. یعنی چنان شرایطی ایجاد شده که هزاران پزشک ما در اوج نیاز جامعه به خدماتشان تصمیم به ترک کشور گرفتهاند. مهاجرت تجربه آسان، خوشایند و کمهزینهای نیست. اما در نهایت جز نوادری، اکثر افراد جایی را برای زندگی انتخاب میکنند که در آنجا از آزادی و احترام بیشتری برخوردار باشند و آینده روشنی پیش رویشان باشد.
البته خروج سرمایههای کشور طی سالیان گذشته محدود به نیروی انسانی نبوده است. چندی پیش رییس اتاق بازرگانی تهران اعلام کرد که در دو سال گذشته، ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده و بخشی از این پول، صرف خرید مسکن در کشورهایی چون ترکیه، امارات و گرجستان شده است. در واقع در شرایطی که ایران برای توسعه نیازمند سرمایهگذاری خارجی است، بخش مهمی از سرمایههای داخلی ما نیز برای پیشگیری از ضرر از کشور خارج میشود.
تلاطمات اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی، اضمحلال امید و نداشتن چشماندازی از آینده، کاهش انگیزه شهروندان برای مشارکت سیاسی، نحوه مدیریت بحران کرونا، افزایش محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، دیگریسازی و عدم پذیرش سبکهای گوناگون زندگی، محدود کردن فضای مجازی و ارتباط شهروندان با جهان، تهدیدها و احتمال وقوع جنگ و ناامنی از جمله عوامل زمینهساز خروج انواع سرمایه از کشور هستند و هر تکجمله مسئولین یا هر تصمیم نهادهای حکومتی که امنیت اقتصادی و روانی، احترام و آزادی شهروندان را تهدید کند به این روند شتاب میدهد.
این در حالیست که ایران، کشوری با مزیتهای فرهنگی، تاریخی و طبیعی و بهرهمند از موقعیت جغرافیایی ویژه و نیروی انسانی زبده و کمنظیر در منطقه غرب آسیا است. با این وجود طی روندی که از گذشته آغاز شده و در این دو سال به اوج رسیده، بخش گستردهای از جوانان نخبه، کارآمد و آیندهساز کشور، یا ایران را برای همیشه ترک کردهاند یا در میانه فرایند مهاجرت هستند. مهاجرت هر فرد، عوارض اجتماعی و روانی نامطلوبی برای نزدیکان بازمانده نیز دارد. کمااینکه بسیاری از آنها که ماندهاند و مهاجرت نکردهاند نیز به واسطه این عوارض و بهخاطر بحرانهایی که خود با آنها مواجه شدهاند، دلبستگیشان به کشور به کمترین میزان رسیده است. بخشی از این کاهش تعلق خاطر را میتوان در فضای مجازی و تعابیر گزندهای که جوانان در مورد وطنشان به کار میبرند، مشاهده کرد. این فرایند باعث سست شدن همبستگی مردم و کاهش سرمایه اجتماعی در کشور نیز میشود.
حال پرسش اساسی این است که چه فرد یا نهادی مسئول رسیدگی به چنین وضعیتی است؟ مگر میتوان یک کشور را به علت بحرانهایی که اغلبشان اجتنابپذیر یا قابل مدیریتاند از سرمایههای انسانی، اجتماعی و مالی تهی کرد، پیوند شهروندان با سرزمین را هر روز سستتر کرد و بعد انتظار پیشرفت، توسعه و اقتدار کشور را داشت؟ این میزان بیتفاوتی در برابر این فرایند خطرناک و مغایر منافع ملی، حقیقتاً نگرانکننده است. چرا در تشکیلات عریض و طویل حکومتی، هیچ نهادی برای بررسی این پدیده و عوامل ایجاد آن و مقابله با آن عوامل وجود ندارد؟
تا وقتی که ارزش سرمایهٔ انسانی کشور عمیقاً درک نشود و حفاظت از سلامت، معیشت و کرامت انسانی آنها و تأمین رضایت و حفظشان در کشور دغدغه تکتک مسئولین و تمام نهادهای حکومتی نشود و زمینه بازگشت بخشی از مهاجران، به ایران فراهم نشود، هیچ اراده و نیرویی توان ساختن کشور و گرهگشایی از مشکلات متعدد آنرا ندارد. آیا شنوندهای هست که این هشدار را بشنود؟
✍🏼 #کاوه_گرایلی
منتشر شده در روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰
#مقالات_جریان
#بحران #مهاجرت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
در پی بحرانهای چند سال گذشته در کشور شاهد موج جدید تقاضای مهاجرت در میان ایرانیان هستیم. بسیاری از این افراد، نیروهای متخصص و کارآزمودهای هستند که فقدان آنها هزینه گزافی را به کشور تحمیل خواهد کرد. البته تحصیل، کار و زندگی در خارج از کشور نه تنها نامطلوب نیست که منجر به افزایش تعامل با دنیا، رشد جامعه ایرانی و ترویج فرهنگ ایرانی میشود. مشکل جایی است که بخش گستردهای از نیروی انسانی برای همیشه از ایران خارج میشود و قصدی برای بازگشت ندارد.
تهی شدن کشور از سرمایه انسانی، مانند خالی کردن سرزمین از منابع آبیست که این روزها دامن کشور را گرفته است. چنین فرایندهایی آسیبهایی طولانی مدت و برای دههها به کشور خواهد زد. چه چیزی غیرقابل جبرانتر از اینکه نیروی انسانی خوشفکر و مجربی که برای رسیدن او به این جایگاه سالها هزینه مادی و معنوی شده است، چه بسا برخلاف میل خود و به خاطر شرایط نامناسب، به یکباره کشور را ترک میکند و مهارت خود را در اختیار دیگر کشورها قرار میدهد. به عنوان نمونه، طبق اعلام سازمان نظام پزشکی، در طول ده ماه از آغاز همهگیری کرونا سه هزار پزشک از ایران رفتهاند. یعنی چنان شرایطی ایجاد شده که هزاران پزشک ما در اوج نیاز جامعه به خدماتشان تصمیم به ترک کشور گرفتهاند. مهاجرت تجربه آسان، خوشایند و کمهزینهای نیست. اما در نهایت جز نوادری، اکثر افراد جایی را برای زندگی انتخاب میکنند که در آنجا از آزادی و احترام بیشتری برخوردار باشند و آینده روشنی پیش رویشان باشد.
البته خروج سرمایههای کشور طی سالیان گذشته محدود به نیروی انسانی نبوده است. چندی پیش رییس اتاق بازرگانی تهران اعلام کرد که در دو سال گذشته، ۱۰۰ میلیارد دلار سرمایه از کشور خارج شده و بخشی از این پول، صرف خرید مسکن در کشورهایی چون ترکیه، امارات و گرجستان شده است. در واقع در شرایطی که ایران برای توسعه نیازمند سرمایهگذاری خارجی است، بخش مهمی از سرمایههای داخلی ما نیز برای پیشگیری از ضرر از کشور خارج میشود.
تلاطمات اقتصادی و کاهش ارزش پول ملی، اضمحلال امید و نداشتن چشماندازی از آینده، کاهش انگیزه شهروندان برای مشارکت سیاسی، نحوه مدیریت بحران کرونا، افزایش محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی، دیگریسازی و عدم پذیرش سبکهای گوناگون زندگی، محدود کردن فضای مجازی و ارتباط شهروندان با جهان، تهدیدها و احتمال وقوع جنگ و ناامنی از جمله عوامل زمینهساز خروج انواع سرمایه از کشور هستند و هر تکجمله مسئولین یا هر تصمیم نهادهای حکومتی که امنیت اقتصادی و روانی، احترام و آزادی شهروندان را تهدید کند به این روند شتاب میدهد.
این در حالیست که ایران، کشوری با مزیتهای فرهنگی، تاریخی و طبیعی و بهرهمند از موقعیت جغرافیایی ویژه و نیروی انسانی زبده و کمنظیر در منطقه غرب آسیا است. با این وجود طی روندی که از گذشته آغاز شده و در این دو سال به اوج رسیده، بخش گستردهای از جوانان نخبه، کارآمد و آیندهساز کشور، یا ایران را برای همیشه ترک کردهاند یا در میانه فرایند مهاجرت هستند. مهاجرت هر فرد، عوارض اجتماعی و روانی نامطلوبی برای نزدیکان بازمانده نیز دارد. کمااینکه بسیاری از آنها که ماندهاند و مهاجرت نکردهاند نیز به واسطه این عوارض و بهخاطر بحرانهایی که خود با آنها مواجه شدهاند، دلبستگیشان به کشور به کمترین میزان رسیده است. بخشی از این کاهش تعلق خاطر را میتوان در فضای مجازی و تعابیر گزندهای که جوانان در مورد وطنشان به کار میبرند، مشاهده کرد. این فرایند باعث سست شدن همبستگی مردم و کاهش سرمایه اجتماعی در کشور نیز میشود.
حال پرسش اساسی این است که چه فرد یا نهادی مسئول رسیدگی به چنین وضعیتی است؟ مگر میتوان یک کشور را به علت بحرانهایی که اغلبشان اجتنابپذیر یا قابل مدیریتاند از سرمایههای انسانی، اجتماعی و مالی تهی کرد، پیوند شهروندان با سرزمین را هر روز سستتر کرد و بعد انتظار پیشرفت، توسعه و اقتدار کشور را داشت؟ این میزان بیتفاوتی در برابر این فرایند خطرناک و مغایر منافع ملی، حقیقتاً نگرانکننده است. چرا در تشکیلات عریض و طویل حکومتی، هیچ نهادی برای بررسی این پدیده و عوامل ایجاد آن و مقابله با آن عوامل وجود ندارد؟
تا وقتی که ارزش سرمایهٔ انسانی کشور عمیقاً درک نشود و حفاظت از سلامت، معیشت و کرامت انسانی آنها و تأمین رضایت و حفظشان در کشور دغدغه تکتک مسئولین و تمام نهادهای حکومتی نشود و زمینه بازگشت بخشی از مهاجران، به ایران فراهم نشود، هیچ اراده و نیرویی توان ساختن کشور و گرهگشایی از مشکلات متعدد آنرا ندارد. آیا شنوندهای هست که این هشدار را بشنود؟
✍🏼 #کاوه_گرایلی
منتشر شده در روزنامه «اعتماد»، ستون «جریان» - پنجشنبه ۲۱ مرداد ۱۴۰۰
#مقالات_جریان
#بحران #مهاجرت
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
♻️ #آلودگی_هوا، «بحران #آب» و #بحران قریبالوقوع «انرژی» سه پیشران اصلی تقویت (یکی از) جنبش(های) اجتماعی جدید جامعه ایران است:
«جنبش #محیط_زیست»
آیا در عرصه سیاسی هم شاهد ظهور گونهای از احزاب سبز خواهیم بود؟
مسأله این است که جنبش مذکور، در همان ابتدای شکلگیری لاجرم با حوزه سیاست درگیر خواهد شد. از مسأله «بنزین داخلی» که به غایت سیاسی است تا «کنوانسیونهای جهانی محیط زیست»، «مهاجرت»، «جنگلخواری» و... که همگی با بخشی از شبکه قدرت درگیر خواهد بود.
✍🏻 علیرضا مجیدی
🔗 منبع: توئیتر نویسنده
#جنبش #مراقبت_از_زندگی #توسعه_پایدار
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
«جنبش #محیط_زیست»
آیا در عرصه سیاسی هم شاهد ظهور گونهای از احزاب سبز خواهیم بود؟
مسأله این است که جنبش مذکور، در همان ابتدای شکلگیری لاجرم با حوزه سیاست درگیر خواهد شد. از مسأله «بنزین داخلی» که به غایت سیاسی است تا «کنوانسیونهای جهانی محیط زیست»، «مهاجرت»، «جنگلخواری» و... که همگی با بخشی از شبکه قدرت درگیر خواهد بود.
✍🏻 علیرضا مجیدی
🔗 منبع: توئیتر نویسنده
#جنبش #مراقبت_از_زندگی #توسعه_پایدار
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
❗️۱. اینکه دومین کشور دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان در زمستان دچار چنین بحران کمبود گازی شود، بسیار دردناک و نگرانکننده است. آنهم در شرایطی که سرمای کنونی نه غیرعادی است و نه غیرقابلپیشبینی بوده است.
۲. از ماهها پیش برخی مسئولان کشور با طعنه و تبختر پیشبینی میکردند که زمستان امسال، کشورهای اروپایی (که واردکننده گازند) بهخاطر روابط بحرانی با روسیه، درگیر #زمستان_سخت و بحران کمبود گاز بشوند که نشدند! حالا همانها با انداختن توپ به زمین مردم، میگویند مشکل از مصرف زیاد است و برای اثبات مدعای خود میگویند مصرف گاز در ایران با چین (با جمعیتی حدود ۱۶ برابر) یکسان است، اما نمیگویند که سبد انرژی چین متنوع است و تنها بخشی از آن، از گاز و بخش بزرگی از آن از زغالسنگ تأمین میشود.
۳. روشن و بدیهیست که شهروندان باید به شیوههای گوناگون در مصرف #انرژی به ویژه گاز و آب صرفهجویی کنند و بکوشند آسیب کمتری به #محیط_زیست بزنند، از منابع طبیعی برای نسلهای آینده مراقبت کنند و یاری کنند تا هموطنان کمتری از کمبود گاز رنج ببرند. اما بار وضعیت ناگوار کنونی را نمیتوان به دوش مردم انداخت، وقتی در کشور روزانه میلیونها مترمکعب گاز هدر میرود و هنگامیکه با این میزان منابع گازی، هم گاز نداریم و هم بهخاطر نداشتن گاز، هوای سالم، پاک و امکان تنفس نداریم!
۴. در کنار ناکارآمدی و مشکلات مدیریتی و فرهنگ عمومی مصرف، علت اصلی بحرانهای اخیر در شبکه #گاز و #برق و #آب کشور، فرسودگی تجهیزات و زیرساختها و عدم سرمایهگذاری خارجی و نداشتن منابع کافی مالی برای توسعه و نوسازی زیرساختهای انرژی است. صنایع برق, گاز، نفت و پتروشیمی پیوسته در حال تغییر و تحول بوده و به دانش روز و روزآمدی نیاز دارند. اما متأسفانه ظرف سالیان گذشته با از بین رفتن امکان همکاریهای بینالمللی و بروز آثار عقبماندگی این صنایع، کشور در تابستان با کمبود آب و قطع برق، و در زمستان با قطع گاز و هوایی آلوده دست به گریبان است.
۵. تعطیل کردن کشور در برابر بحرانهای گاز، برق و آلودگی هوا نه تنها راهحل نیست که خود هزینههای گزاف گوناگونی را به کشور تحمیل میکند. باید از هماکنون برای متنوعسازی سبد سوخت، بهکارگیری فناوریهای نوین، توسعه انرژیهای نو و تجدیدپذیر، سرمایهگذاری، مدیریت، افزایش تولید پایدار و بهینهسازی مصرف انرژی در کشور اقدامات اساسی انجام شود. در غیر این صورت در آینده شرایطی بحرانیتر را (از هر لحاظ) تجربه خواهیم کرد.
#بحران_گاز
#مراقبت_از_زندگی #توسعه_پایدار
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
۲. از ماهها پیش برخی مسئولان کشور با طعنه و تبختر پیشبینی میکردند که زمستان امسال، کشورهای اروپایی (که واردکننده گازند) بهخاطر روابط بحرانی با روسیه، درگیر #زمستان_سخت و بحران کمبود گاز بشوند که نشدند! حالا همانها با انداختن توپ به زمین مردم، میگویند مشکل از مصرف زیاد است و برای اثبات مدعای خود میگویند مصرف گاز در ایران با چین (با جمعیتی حدود ۱۶ برابر) یکسان است، اما نمیگویند که سبد انرژی چین متنوع است و تنها بخشی از آن، از گاز و بخش بزرگی از آن از زغالسنگ تأمین میشود.
۳. روشن و بدیهیست که شهروندان باید به شیوههای گوناگون در مصرف #انرژی به ویژه گاز و آب صرفهجویی کنند و بکوشند آسیب کمتری به #محیط_زیست بزنند، از منابع طبیعی برای نسلهای آینده مراقبت کنند و یاری کنند تا هموطنان کمتری از کمبود گاز رنج ببرند. اما بار وضعیت ناگوار کنونی را نمیتوان به دوش مردم انداخت، وقتی در کشور روزانه میلیونها مترمکعب گاز هدر میرود و هنگامیکه با این میزان منابع گازی، هم گاز نداریم و هم بهخاطر نداشتن گاز، هوای سالم، پاک و امکان تنفس نداریم!
۴. در کنار ناکارآمدی و مشکلات مدیریتی و فرهنگ عمومی مصرف، علت اصلی بحرانهای اخیر در شبکه #گاز و #برق و #آب کشور، فرسودگی تجهیزات و زیرساختها و عدم سرمایهگذاری خارجی و نداشتن منابع کافی مالی برای توسعه و نوسازی زیرساختهای انرژی است. صنایع برق, گاز، نفت و پتروشیمی پیوسته در حال تغییر و تحول بوده و به دانش روز و روزآمدی نیاز دارند. اما متأسفانه ظرف سالیان گذشته با از بین رفتن امکان همکاریهای بینالمللی و بروز آثار عقبماندگی این صنایع، کشور در تابستان با کمبود آب و قطع برق، و در زمستان با قطع گاز و هوایی آلوده دست به گریبان است.
۵. تعطیل کردن کشور در برابر بحرانهای گاز، برق و آلودگی هوا نه تنها راهحل نیست که خود هزینههای گزاف گوناگونی را به کشور تحمیل میکند. باید از هماکنون برای متنوعسازی سبد سوخت، بهکارگیری فناوریهای نوین، توسعه انرژیهای نو و تجدیدپذیر، سرمایهگذاری، مدیریت، افزایش تولید پایدار و بهینهسازی مصرف انرژی در کشور اقدامات اساسی انجام شود. در غیر این صورت در آینده شرایطی بحرانیتر را (از هر لحاظ) تجربه خواهیم کرد.
#بحران_گاز
#مراقبت_از_زندگی #توسعه_پایدار
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
🔺ایران امروز و بحرانهایش
در این مقاله، به ۱۴ #بحران اساسی کشور مانند #آب، #انرژی، #اقتصاد، #امنیت، #سرمایه_اجتماعی، اختلال در #گفت_و_گو #تنهایی_استراتژیک، #مهاجرت و #اینترنت اشاره شده است. از نگاه نویسندگان، در جهان امروز بحرانها از دریچه #دانش و #فناوری حل میشوند و راهحلهای ابرچالشهای ایران هم از جنس دانش است، چه دانش علمی و مهندسی و چه دانش سیاسی و علوم انسانی.
⬅ این مقاله را اینجا بخوانید.
❗️پانوشت:
در نقطهٔ مقابل نظر نویسندگان، برخی باور دارند پیششرط حل ابربحرانهای کنونی ایران و حرکت به سوی #توسعه_پایدار نه بهکارگیری راهحلهای دانشبنیان و بهبود #مدیریت و بوروکراسی در کشور که گذار به #دموکراسی، گسترش #آزادی و کنار گذاشتن نگاه ایدئولوژیک در مدیریت کشور است.
#ایران #آینده
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
در این مقاله، به ۱۴ #بحران اساسی کشور مانند #آب، #انرژی، #اقتصاد، #امنیت، #سرمایه_اجتماعی، اختلال در #گفت_و_گو #تنهایی_استراتژیک، #مهاجرت و #اینترنت اشاره شده است. از نگاه نویسندگان، در جهان امروز بحرانها از دریچه #دانش و #فناوری حل میشوند و راهحلهای ابرچالشهای ایران هم از جنس دانش است، چه دانش علمی و مهندسی و چه دانش سیاسی و علوم انسانی.
⬅ این مقاله را اینجا بخوانید.
❗️پانوشت:
در نقطهٔ مقابل نظر نویسندگان، برخی باور دارند پیششرط حل ابربحرانهای کنونی ایران و حرکت به سوی #توسعه_پایدار نه بهکارگیری راهحلهای دانشبنیان و بهبود #مدیریت و بوروکراسی در کشور که گذار به #دموکراسی، گسترش #آزادی و کنار گذاشتن نگاه ایدئولوژیک در مدیریت کشور است.
#ایران #آینده
#وضعیت_امروز_جامعه_ما
در «جریانـ» باشید.
@Jaryaann
مدیریت خویش در بحران
ساسان حبیبوند
🌀 کارگاه «مدیریت خویش در بحران»
🎙#ساسان_حبیبوند
🗓 ۱۳ آذر ۱۴۰۱ - جلسهٔ دوم
🔹 مطالب:
۱. مرور نکات جلسه اول
۲. پاسخ به پرسشها، شامل:
- مواجهه با سوگ و اندوه جمعی
- واقعنگری سازنده
- معنای شجاعت و نقش آن
- مفهوم "پذیرش احساسات" در ذهنآگاهی
۳. شناختگرایی در عمل، شامل:
- توجه متعادل
- دید کلنگر
- "دایره نفوذ" و "دایره نگرانی"
۴. مواجهه با اخبار، شامل:
- اخبار و هدفمندی
- اخبار و ظرفیت روحی-روانی فرد
- اخبار و کودکان
- سه سطح برخورد با اخبار
۵. تفاوت "همدلی" و "همدردی"
۶. وجدان و عذاب وجدان
⬅ شنیدن فایل جلسه اول
🔗 منبع: کانال ساسان حبیبوند
#خبر #تابآوری #بحران
@Jaryaann
🎙#ساسان_حبیبوند
🗓 ۱۳ آذر ۱۴۰۱ - جلسهٔ دوم
🔹 مطالب:
۱. مرور نکات جلسه اول
۲. پاسخ به پرسشها، شامل:
- مواجهه با سوگ و اندوه جمعی
- واقعنگری سازنده
- معنای شجاعت و نقش آن
- مفهوم "پذیرش احساسات" در ذهنآگاهی
۳. شناختگرایی در عمل، شامل:
- توجه متعادل
- دید کلنگر
- "دایره نفوذ" و "دایره نگرانی"
۴. مواجهه با اخبار، شامل:
- اخبار و هدفمندی
- اخبار و ظرفیت روحی-روانی فرد
- اخبار و کودکان
- سه سطح برخورد با اخبار
۵. تفاوت "همدلی" و "همدردی"
۶. وجدان و عذاب وجدان
⬅ شنیدن فایل جلسه اول
🔗 منبع: کانال ساسان حبیبوند
#خبر #تابآوری #بحران
@Jaryaann
مدیریت خویش در بحران
ساسان حبیبوند
🌀 کارگاه مدیریت خویش در بحران
🎙#ساسان_حبیبوند
🗓 ۵ آذر ۱۴۰۱ - جلسه اول
این روزها هموطنان ما درگیر خبرهای ناگوار و اتفاقات بد مکررند و غم و اضطراب وجودشان را آزرده کردهاست. در چنین شرایطی چگونه میتوان به خود و دیگران کمک کرد؟
🔹 در این کارگاه دو جلسهای، در همین راستا، مفاهیمی کلیدی در سلامت روان از جمله شناختگرایی و ذهنآگاهی (#حالآگاهی) و مهارتهایی از جمله #تابآوری و #خودمراقبتی معرفی میشوند.
🔹 هدف از برگزاری این وبینار، کمک به آرامش و سلامت روان هموطنان در شرایط سخت و پراسترس کنونی بوده است.
📌 منابع و مطالب مرتبط:
🔹شناختگرایی: لایو رواندرمانی مولوی
🔹ذهن تو ابزار توست نه ارباب تو
🔹خطاهای شناختی: کتاب "شعبدههای ذهن"
🔹زنوفان و آسیبهای شناخت
🔹مبحث ذهنآگاهی: کتاب "بیگانه درون"
🔹خود والد
🔹 وبینار "خودباوری و تابآوری"
🔹مواجهه با ترس و اضطراب: کتاب "از رنج تا رهایی"
🔗 منبع: کانال ساسان حبیبوند
⬅ شنیدن جلسۀ دوم کارگاه
#خبر #تابآوری #بحران
@Jaryaann
🎙#ساسان_حبیبوند
🗓 ۵ آذر ۱۴۰۱ - جلسه اول
این روزها هموطنان ما درگیر خبرهای ناگوار و اتفاقات بد مکررند و غم و اضطراب وجودشان را آزرده کردهاست. در چنین شرایطی چگونه میتوان به خود و دیگران کمک کرد؟
🔹 در این کارگاه دو جلسهای، در همین راستا، مفاهیمی کلیدی در سلامت روان از جمله شناختگرایی و ذهنآگاهی (#حالآگاهی) و مهارتهایی از جمله #تابآوری و #خودمراقبتی معرفی میشوند.
🔹 هدف از برگزاری این وبینار، کمک به آرامش و سلامت روان هموطنان در شرایط سخت و پراسترس کنونی بوده است.
📌 منابع و مطالب مرتبط:
🔹شناختگرایی: لایو رواندرمانی مولوی
🔹ذهن تو ابزار توست نه ارباب تو
🔹خطاهای شناختی: کتاب "شعبدههای ذهن"
🔹زنوفان و آسیبهای شناخت
🔹مبحث ذهنآگاهی: کتاب "بیگانه درون"
🔹خود والد
🔹 وبینار "خودباوری و تابآوری"
🔹مواجهه با ترس و اضطراب: کتاب "از رنج تا رهایی"
🔗 منبع: کانال ساسان حبیبوند
⬅ شنیدن جلسۀ دوم کارگاه
#خبر #تابآوری #بحران
@Jaryaann