Forwarded from پیوند نگار
✍ #منطق_مقایسه_دوره_های_مختلف
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ قبل و بعد ار ٥٧
2⃣ #قسمت_دوم 🔽
#فاکتور_مناسب_قیاس ⬇️
با این حال سعی می کنیم تا زاویه مناسب قیاس را هم مشخص کنیم و نشان دهیم چرا قیاسی که انجام میشود نادرست و سطحی نگر و عوام فریبانه و پوپولیستی است .
از این نکته شروع کنیم که :
◀️ اینکه الان پدر و پسر در یک خانه زندگی نمی کنند دلیل بر توانمندی و قدرت خرید انسان امروزی نیست .
علت آن تغییرات ایحاد شده در سبک زندگی جهانی است .
آن زمان خانواده های گسترده رواج داشت و خانه ها بندرت کمتر از ٢٠٠ متر در شهرها و کمتر از ١٠٠٠ متر در روستاها بودند .
الان خانواده منفرد رایج شده و اکثر خانه ها در شهرها بصورت آپارتمانی حدود ٨٠ متری هستند و حتی خانه های ویلایی شهری هم عموما زیر ٢٠٠ متر هستند و در روستاها عموما حدود ٢٠٠ تا ٥٠٠ متر هستند .
در آن زمان اجاره نشینی بندرت وجود داشت.
الان آمار اجاره نشینی قابل توحه است .
ان موقع صنعتی بنام ساختمان سازی نبود و هرکس یک خانه برای خود می ساخت و همه اعضای یک خانواده گسترده در ساخت ان همکاری میکردند و گاه یک خانه را چندین نسل استفاده میکرد و افتخار بود فرزندی آتش و احاق و چراع خانه پدری را روشن نگهدارد . الان بندرت کسی می تواند اقدام به احداث خانه شخصی بکند و صنعت ساختمان سازی این خدمات را ارائه میکنند و فرزندان علاقه ایی به خانه پدری نداشته و بیشتر قیمت فروش آن و پول حاصل از ماترک اموال والدین ملاک بودا و اهمیت دارد . آن موقع اصل و نسب و اصالت و ریشه و نجابت خانوادها ملاک انتخاب در ازدواج بود امروز میزان میرات و ماترک قابل تصور که از خانواده خواهد رسید در انتخاب های ازدواج بیشتر ملاک قرار می گیرد .
ان موقع کودکان منشا ثروت و درآمد محسوب می شدند و عامل تولید بودند لذا هرچه بیشتر بود ارزش و اعتبار پدر بالا بود . الان هر فرزند از تولد تا مرگ مدر برای او هزینه تلقی می شوند و بعنوان باری بر روی دوش پدر بوده و در هنگام مرگ هم اولین طلبکار و ندعی آنها می باشند . پس طلبکار هرجه کمتر همانقدر بهتر تلقی می شود ...
از طرف دیکر میران رشد اقتصادی جهانی در پنج دهه گذشته شاید معادل بیشتر از چند قرن قبل بود
و بسیاری از نیازها که آن زمان با هزینه اندکی رفع می شد الان هزینه قابل توجهی طلب دارد .
مثلا آن زمان یک زایمان و تولد بچه هزینه چندانی نداشت در حالی که الان هزینه قابل توحهی دارد.
برای شستشوی بدن صابونهای محلی و اغلبارزان قیمت استفاده میشد، امروز باید شامپوهایی با قیمتهای قابل توجه خریداری کرد.
همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند:
«تغذیه ، سرپناه، سلا متی».
در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
لذا باید آشکار می شود مقایسه دو دوره زمانی، بدون توجه به تفاوتهای کلی و فاکتورهای تعیین و تبیین کننده تفاوتها، نتیجه درستی ارائه نمی کند .
قدرت خرید خانوار، با توجه به نیازها و سبد کالایی مورد نیاز، و میزان درآمد انها تعیین میشود .
اقتصاد دانها فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند: نیازهای متعارف و فیزیکی مانند:
«تغذیه ، سرپناه، سلامتی».
همچنین میزان درآمد افراد یا خانواده ها را.شاخصی تعیین کننده برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
در واقع مفهوم سنتی فقر به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر، فقر اقتصادی تعریف می شود.
به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
طبق تعاریف فوق دو فاکتور درامد و نیازها تعیبن کننده فقر هستند . آشکار هست که سبد کالایی مورد نیاز دوره های مختلف متفاوت و همچنین روش حصول انها هم.متفاوت هست و هر کدام از انها متناسب با شرایط و اوضاع و وضعیت و سبک زندگی علایق و توقعات عرفی جهانی و معقول و متطقی مردمان زمان خودش هست که در عین تفاوتهای عیتی در همه دوره ها هم مشترک هست . یعنی این نیازها مشترک و متفاوت هست و همچنین سبک زندکی و سطح توقعات همواره بعتوتن فاکتوری موحود ولی در دوره های مختلف در سطوح مختلف قرار دارند و هر دوره را باید برای خود در نظر گرفت .
3⃣ ادامه در #قسمت_سوم🔽
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ قبل و بعد ار ٥٧
2⃣ #قسمت_دوم 🔽
#فاکتور_مناسب_قیاس ⬇️
با این حال سعی می کنیم تا زاویه مناسب قیاس را هم مشخص کنیم و نشان دهیم چرا قیاسی که انجام میشود نادرست و سطحی نگر و عوام فریبانه و پوپولیستی است .
از این نکته شروع کنیم که :
◀️ اینکه الان پدر و پسر در یک خانه زندگی نمی کنند دلیل بر توانمندی و قدرت خرید انسان امروزی نیست .
علت آن تغییرات ایحاد شده در سبک زندگی جهانی است .
آن زمان خانواده های گسترده رواج داشت و خانه ها بندرت کمتر از ٢٠٠ متر در شهرها و کمتر از ١٠٠٠ متر در روستاها بودند .
الان خانواده منفرد رایج شده و اکثر خانه ها در شهرها بصورت آپارتمانی حدود ٨٠ متری هستند و حتی خانه های ویلایی شهری هم عموما زیر ٢٠٠ متر هستند و در روستاها عموما حدود ٢٠٠ تا ٥٠٠ متر هستند .
در آن زمان اجاره نشینی بندرت وجود داشت.
الان آمار اجاره نشینی قابل توحه است .
ان موقع صنعتی بنام ساختمان سازی نبود و هرکس یک خانه برای خود می ساخت و همه اعضای یک خانواده گسترده در ساخت ان همکاری میکردند و گاه یک خانه را چندین نسل استفاده میکرد و افتخار بود فرزندی آتش و احاق و چراع خانه پدری را روشن نگهدارد . الان بندرت کسی می تواند اقدام به احداث خانه شخصی بکند و صنعت ساختمان سازی این خدمات را ارائه میکنند و فرزندان علاقه ایی به خانه پدری نداشته و بیشتر قیمت فروش آن و پول حاصل از ماترک اموال والدین ملاک بودا و اهمیت دارد . آن موقع اصل و نسب و اصالت و ریشه و نجابت خانوادها ملاک انتخاب در ازدواج بود امروز میزان میرات و ماترک قابل تصور که از خانواده خواهد رسید در انتخاب های ازدواج بیشتر ملاک قرار می گیرد .
ان موقع کودکان منشا ثروت و درآمد محسوب می شدند و عامل تولید بودند لذا هرچه بیشتر بود ارزش و اعتبار پدر بالا بود . الان هر فرزند از تولد تا مرگ مدر برای او هزینه تلقی می شوند و بعنوان باری بر روی دوش پدر بوده و در هنگام مرگ هم اولین طلبکار و ندعی آنها می باشند . پس طلبکار هرجه کمتر همانقدر بهتر تلقی می شود ...
از طرف دیکر میران رشد اقتصادی جهانی در پنج دهه گذشته شاید معادل بیشتر از چند قرن قبل بود
و بسیاری از نیازها که آن زمان با هزینه اندکی رفع می شد الان هزینه قابل توجهی طلب دارد .
مثلا آن زمان یک زایمان و تولد بچه هزینه چندانی نداشت در حالی که الان هزینه قابل توحهی دارد.
برای شستشوی بدن صابونهای محلی و اغلبارزان قیمت استفاده میشد، امروز باید شامپوهایی با قیمتهای قابل توجه خریداری کرد.
همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند:
«تغذیه ، سرپناه، سلا متی».
در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
لذا باید آشکار می شود مقایسه دو دوره زمانی، بدون توجه به تفاوتهای کلی و فاکتورهای تعیین و تبیین کننده تفاوتها، نتیجه درستی ارائه نمی کند .
قدرت خرید خانوار، با توجه به نیازها و سبد کالایی مورد نیاز، و میزان درآمد انها تعیین میشود .
اقتصاد دانها فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند: نیازهای متعارف و فیزیکی مانند:
«تغذیه ، سرپناه، سلامتی».
همچنین میزان درآمد افراد یا خانواده ها را.شاخصی تعیین کننده برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
در واقع مفهوم سنتی فقر به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر، فقر اقتصادی تعریف می شود.
به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
طبق تعاریف فوق دو فاکتور درامد و نیازها تعیبن کننده فقر هستند . آشکار هست که سبد کالایی مورد نیاز دوره های مختلف متفاوت و همچنین روش حصول انها هم.متفاوت هست و هر کدام از انها متناسب با شرایط و اوضاع و وضعیت و سبک زندگی علایق و توقعات عرفی جهانی و معقول و متطقی مردمان زمان خودش هست که در عین تفاوتهای عیتی در همه دوره ها هم مشترک هست . یعنی این نیازها مشترک و متفاوت هست و همچنین سبک زندکی و سطح توقعات همواره بعتوتن فاکتوری موحود ولی در دوره های مختلف در سطوح مختلف قرار دارند و هر دوره را باید برای خود در نظر گرفت .
3⃣ ادامه در #قسمت_سوم🔽
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
✍ #منطق_مقایسه_دوره_های_مختلف
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ ایران قبل و بعد٥٧
3⃣ #قسمت_سوم 🔽
◀️ #قیاس_با_فاکتور
#رضایت_از_زندگی ⬇️
برای درک بهتر چگونگی قیاس دوره قبل از ٥٧ و بعد از ان یک دوره قبلتر را با زمان حال مقایسه کنیم میتوانیم موصوع را واصح تر درک کنیم. با حرکت پیشتر در زمان به دوره کشاورزی خالص می رسیم و شرایط بمتفاوت تر می شود؛ و بسیاری از نیازهای فعلی دیگر در ان زمان هیج موضوعیتی ندارد و همچنین بسیاری از نیازها بصورت خودکفا برای خانواده ها تامین می شده و هزینه مالی خاصی ندارد . همچینن روابط اجتماعی و مالکیت و سیستم اقتصادی کاملا متفاوت است و اساسا درآمد در ان دوره مفهومی متفاوت پیدا کرده و منابع متفاوتی از دوره های بعدی دارد .
لذا مقایسه این دو دوره با فاکتورها بی تاثیر قابل بررسی نیست و باید فاکتورهای مفیدی وارد معادله کرده و بررسی کرد .
شاید فاکتور #کیفیت_زندگی و یا فاکتور #رضایتمندی_کلی_از_زیست بهتر بتواند در مقایسه دوره ها پاسخگو باشد و بشود مقایسه قابل درک و نتیجه بخشی انجام داد .
بنظر میرسد انسان دوره کشاورزی در عین حال که نه برق و آب لوله کشی و خودروی گرانقیمت و پنیر پیتزا و پفک نمکی و بستنی و ... را نداشت، در عوض خوراکیهای سالم ارگانیک داشت که سلامت و لذت کافی را تامین میکرد.
شاید تلوزیون و ماهواره و سینما نداشت، اما شب نشینی ها و داستانگویی ها و شبچره های لذتبخش آن برای بچه ها و بزرگترها همیشه خاطره انگیز و نوستالژیک بود و رضایت از زندگی و زیست سالم را فراهم میکرد.
هرچند انتی بیوتیک و پزشک وجود نداشت، اما آب و هوای سالم، بدن آنها را قوی تر کرده و در مقابل ببماری ها مصون میکرد .
شاید خودروی گرانقیمت که ابزار چشم و هم چشمی باشد وجود نداشت، اما در عوض تحرک بیشتر بدن، سلامتی آن و چابکی و شارابی و کارایی بیشتری تامین میکرد و در عین حال هر خانواده یکی دو حیوان سواری مانند الاغ و اسب و قاطر در اختیار داشت، که تفاوتشان در رنگ سفید و سیاه و خاکستری و خال خالی بودنشان بود، و پوشش شان هم تقریبا یکسان بود، و چندان آپشنهای متفاوت برای چشم و هم جشنی نداشت در نتیجه فشار عصبی رقابت هم در کار نبود و رضایت زیستی راحت تر حاصل می شد .
قطعا همچنان که امروز تفاوت طبقات اجتماعی در جامعه ما وجود دارد، در همه دوره ها بعنوان واقعیتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی و گریزناپدیی وحود داشت . اما ماهیت و نوع و کارکرد و زمینه اجتماعی و فعل و انفعال این طبقات در دوره ها باز متفاوت بود و نتیحه نهایی شان هم نسبت به تاثیر در کیفیت زندگی و در نهایت در رضایت کلی از زیست تاثیرات متفاوتی داشت .
با اینکه بسیاری از مواهب امروز در آن دوره وجود نداشت، و بعنوان نقطه ضعف آن دوره ها محسوب می شود، و نقطه قوت برای دوره ما تلقی می شود، برخی امکانات و توانمندی ها وجود داشت که الان وجود ندارد، و موجبات رضایت از زندگی مردم آن دوره را فراهم می کرد که امروز با وحود امکانات بیشتر وجود ندارد و دلیل این نقص در شیوه مدریت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است .
حال اگر مقایسه کنیم رضایت از زیست در کدام دوره بیشتر بود، تصور قیاسی بهتری بدست می دهد .
4⃣ ادامه در #قسمت_چهارم 🔽
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ ایران قبل و بعد٥٧
3⃣ #قسمت_سوم 🔽
◀️ #قیاس_با_فاکتور
#رضایت_از_زندگی ⬇️
برای درک بهتر چگونگی قیاس دوره قبل از ٥٧ و بعد از ان یک دوره قبلتر را با زمان حال مقایسه کنیم میتوانیم موصوع را واصح تر درک کنیم. با حرکت پیشتر در زمان به دوره کشاورزی خالص می رسیم و شرایط بمتفاوت تر می شود؛ و بسیاری از نیازهای فعلی دیگر در ان زمان هیج موضوعیتی ندارد و همچنین بسیاری از نیازها بصورت خودکفا برای خانواده ها تامین می شده و هزینه مالی خاصی ندارد . همچینن روابط اجتماعی و مالکیت و سیستم اقتصادی کاملا متفاوت است و اساسا درآمد در ان دوره مفهومی متفاوت پیدا کرده و منابع متفاوتی از دوره های بعدی دارد .
لذا مقایسه این دو دوره با فاکتورها بی تاثیر قابل بررسی نیست و باید فاکتورهای مفیدی وارد معادله کرده و بررسی کرد .
شاید فاکتور #کیفیت_زندگی و یا فاکتور #رضایتمندی_کلی_از_زیست بهتر بتواند در مقایسه دوره ها پاسخگو باشد و بشود مقایسه قابل درک و نتیجه بخشی انجام داد .
بنظر میرسد انسان دوره کشاورزی در عین حال که نه برق و آب لوله کشی و خودروی گرانقیمت و پنیر پیتزا و پفک نمکی و بستنی و ... را نداشت، در عوض خوراکیهای سالم ارگانیک داشت که سلامت و لذت کافی را تامین میکرد.
شاید تلوزیون و ماهواره و سینما نداشت، اما شب نشینی ها و داستانگویی ها و شبچره های لذتبخش آن برای بچه ها و بزرگترها همیشه خاطره انگیز و نوستالژیک بود و رضایت از زندگی و زیست سالم را فراهم میکرد.
هرچند انتی بیوتیک و پزشک وجود نداشت، اما آب و هوای سالم، بدن آنها را قوی تر کرده و در مقابل ببماری ها مصون میکرد .
شاید خودروی گرانقیمت که ابزار چشم و هم چشمی باشد وجود نداشت، اما در عوض تحرک بیشتر بدن، سلامتی آن و چابکی و شارابی و کارایی بیشتری تامین میکرد و در عین حال هر خانواده یکی دو حیوان سواری مانند الاغ و اسب و قاطر در اختیار داشت، که تفاوتشان در رنگ سفید و سیاه و خاکستری و خال خالی بودنشان بود، و پوشش شان هم تقریبا یکسان بود، و چندان آپشنهای متفاوت برای چشم و هم جشنی نداشت در نتیجه فشار عصبی رقابت هم در کار نبود و رضایت زیستی راحت تر حاصل می شد .
قطعا همچنان که امروز تفاوت طبقات اجتماعی در جامعه ما وجود دارد، در همه دوره ها بعنوان واقعیتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی و گریزناپدیی وحود داشت . اما ماهیت و نوع و کارکرد و زمینه اجتماعی و فعل و انفعال این طبقات در دوره ها باز متفاوت بود و نتیحه نهایی شان هم نسبت به تاثیر در کیفیت زندگی و در نهایت در رضایت کلی از زیست تاثیرات متفاوتی داشت .
با اینکه بسیاری از مواهب امروز در آن دوره وجود نداشت، و بعنوان نقطه ضعف آن دوره ها محسوب می شود، و نقطه قوت برای دوره ما تلقی می شود، برخی امکانات و توانمندی ها وجود داشت که الان وجود ندارد، و موجبات رضایت از زندگی مردم آن دوره را فراهم می کرد که امروز با وحود امکانات بیشتر وجود ندارد و دلیل این نقص در شیوه مدریت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است .
حال اگر مقایسه کنیم رضایت از زیست در کدام دوره بیشتر بود، تصور قیاسی بهتری بدست می دهد .
4⃣ ادامه در #قسمت_چهارم 🔽
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
⭕️ #احتمال_وقوع_جنگ_و_عواقب_آن
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_دوباره_ایران ؟
#قسمت_سوم 🔽
... اما اگر ترامپ با این اظهارات بخواهد از اصل غافلگیری استفاده کرده و سپاه را وادار به انجام اشتباهات مکرر کند، و از آنجا که سپاه یک نیروی تروریستی شناخته شده است، چنانچه بهانه کافی در دست آمریکا برای اقدام نهایی وجود داشته داشد، امکان اینکه حتی بدون نیاز به مجوز کنگره، دست به اقدام نظامی غافلگیرانه بزند هست، و امکانات گسترده آمریکا در منطقه این امکان را فراهم کرده است .
اما اگر آمریکا دست به چنین تهاجم گسترده بر علیه رژیم بزند جه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
احتمال بسیار ضعیفی هست که آمریکا نیروی زمینی وارد ایران بکند، و چنین استعدادی فعلا در منطقه از طرف آمریکا مشاهده نمی شود . اما قطعا حملات هوایی و پهبادی و موشکی بسیار وسیعی را می تواند انجام دهد .
نتیجه این حملات در یک کلام نابودی کلی زیرساختهای ایران خواهد بود، و فراتر از آن اگر آمریکا پا فراتر گذاشته مثلا سدهای ساخت سپاه را هدف قرار دهد، سیلهای ویرانگری ایجاد خواهد شد که شهرها روستاهای بسیاری را نابود خواهد کرد .
مثلا تصور کنیم موشکی به سد کرج اصابت و ان را نابود کند؛ آیا میزان خسارت و نابودی و مرگ و میر آن در منطقه تهران و کرج قابل محاسبه می تواند باشد ؟
با نابودی پالایشگاهها و نیروگاهها و کارخانجات آیا میزان خسارت قابل بررسی می باشد ؟
آیا با از بین رفتن جاده ها و پل ها و راه آهن و فرودگاهها، هیج امکانی برای نقل و انتقال مردم وجود خواهد داشت؟ در حالی که قطره ایی بنزین پیدا نخواهد شد؟
به یک معنا اگر آمریکا حملات خود را از حوزه مراکز نظامی و پادگانها و مراکز هسته ایی به اهداف غیر نظامی توسعه دهد ظرف بیست و چهار ساعت ایران به یک سرزمین به معنای کامل سوخته تبدیل می شود؛ در حالی که باز رژیم جمهوری اسلامی ساقط نخواهد شد؛ در حالی که ایران نایود خواهد شد .
این چیری است که ترامپ از آن با عنوان #پایان_رسمی_ایران یاد کرده است .
با این توصیف، مردم ایران باید فکر کنند چقدر با این فاجعه فاصله دارند و آیا کشته شدن حتی ده هزار نفر در اعتراضات براندازانه - که البته در صورت شکل گیری از حمایت نیروی نظامی مستقر در منطقه هم برخوردار خواهد بود - قابل پذیرش است، یا هزینه نابودی کامل ایران و کشته شدن میلیونها انسان بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود ؟
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_مجدد_ایران ؟
🔚.
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_دوباره_ایران ؟
#قسمت_سوم 🔽
... اما اگر ترامپ با این اظهارات بخواهد از اصل غافلگیری استفاده کرده و سپاه را وادار به انجام اشتباهات مکرر کند، و از آنجا که سپاه یک نیروی تروریستی شناخته شده است، چنانچه بهانه کافی در دست آمریکا برای اقدام نهایی وجود داشته داشد، امکان اینکه حتی بدون نیاز به مجوز کنگره، دست به اقدام نظامی غافلگیرانه بزند هست، و امکانات گسترده آمریکا در منطقه این امکان را فراهم کرده است .
اما اگر آمریکا دست به چنین تهاجم گسترده بر علیه رژیم بزند جه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
احتمال بسیار ضعیفی هست که آمریکا نیروی زمینی وارد ایران بکند، و چنین استعدادی فعلا در منطقه از طرف آمریکا مشاهده نمی شود . اما قطعا حملات هوایی و پهبادی و موشکی بسیار وسیعی را می تواند انجام دهد .
نتیجه این حملات در یک کلام نابودی کلی زیرساختهای ایران خواهد بود، و فراتر از آن اگر آمریکا پا فراتر گذاشته مثلا سدهای ساخت سپاه را هدف قرار دهد، سیلهای ویرانگری ایجاد خواهد شد که شهرها روستاهای بسیاری را نابود خواهد کرد .
مثلا تصور کنیم موشکی به سد کرج اصابت و ان را نابود کند؛ آیا میزان خسارت و نابودی و مرگ و میر آن در منطقه تهران و کرج قابل محاسبه می تواند باشد ؟
با نابودی پالایشگاهها و نیروگاهها و کارخانجات آیا میزان خسارت قابل بررسی می باشد ؟
آیا با از بین رفتن جاده ها و پل ها و راه آهن و فرودگاهها، هیج امکانی برای نقل و انتقال مردم وجود خواهد داشت؟ در حالی که قطره ایی بنزین پیدا نخواهد شد؟
به یک معنا اگر آمریکا حملات خود را از حوزه مراکز نظامی و پادگانها و مراکز هسته ایی به اهداف غیر نظامی توسعه دهد ظرف بیست و چهار ساعت ایران به یک سرزمین به معنای کامل سوخته تبدیل می شود؛ در حالی که باز رژیم جمهوری اسلامی ساقط نخواهد شد؛ در حالی که ایران نایود خواهد شد .
این چیری است که ترامپ از آن با عنوان #پایان_رسمی_ایران یاد کرده است .
با این توصیف، مردم ایران باید فکر کنند چقدر با این فاجعه فاصله دارند و آیا کشته شدن حتی ده هزار نفر در اعتراضات براندازانه - که البته در صورت شکل گیری از حمایت نیروی نظامی مستقر در منطقه هم برخوردار خواهد بود - قابل پذیرش است، یا هزینه نابودی کامل ایران و کشته شدن میلیونها انسان بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود ؟
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_مجدد_ایران ؟
🔚.
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
⭕️ #احتمال_وقوع_جنگ_و_عواقب_آن
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_دوباره_ایران ؟
#قسمت_سوم 🔽
... اما اگر ترامپ با این اظهارات بخواهد از اصل غافلگیری استفاده کرده و سپاه را وادار به انجام اشتباهات مکرر کند، و از آنجا که سپاه یک نیروی تروریستی شناخته شده است، چنانچه بهانه کافی در دست آمریکا برای اقدام نهایی وجود داشته داشد، امکان اینکه حتی بدون نیاز به مجوز کنگره، دست به اقدام نظامی غافلگیرانه بزند هست، و امکانات گسترده آمریکا در منطقه این امکان را فراهم کرده است .
اما اگر آمریکا دست به چنین تهاجم گسترده بر علیه رژیم بزند جه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
احتمال بسیار ضعیفی هست که آمریکا نیروی زمینی وارد ایران بکند، و چنین استعدادی فعلا در منطقه از طرف آمریکا مشاهده نمی شود . اما قطعا حملات هوایی و پهبادی و موشکی بسیار وسیعی را می تواند انجام دهد .
نتیجه این حملات در یک کلام نابودی کلی زیرساختهای ایران خواهد بود، و فراتر از آن اگر آمریکا پا فراتر گذاشته مثلا سدهای ساخت سپاه را هدف قرار دهد، سیلهای ویرانگری ایجاد خواهد شد که شهرها روستاهای بسیاری را نابود خواهد کرد .
مثلا تصور کنیم موشکی به سد کرج اصابت و ان را نابود کند؛ آیا میزان خسارت و نابودی و مرگ و میر آن در منطقه تهران و کرج قابل محاسبه می تواند باشد ؟
با نابودی پالایشگاهها و نیروگاهها و کارخانجات آیا میزان خسارت قابل بررسی می باشد ؟
آیا با از بین رفتن جاده ها و پل ها و راه آهن و فرودگاهها، هیج امکانی برای نقل و انتقال مردم وجود خواهد داشت؟ در حالی که قطره ایی بنزین پیدا نخواهد شد؟
به یک معنا اگر آمریکا حملات خود را از حوزه مراکز نظامی و پادگانها و مراکز هسته ایی به اهداف غیر نظامی توسعه دهد ظرف بیست و چهار ساعت ایران به یک سرزمین به معنای کامل سوخته تبدیل می شود؛ در حالی که باز رژیم جمهوری اسلامی ساقط نخواهد شد؛ در حالی که ایران نایود خواهد شد .
این چیری است که ترامپ از آن با عنوان #پایان_رسمی_ایران یاد کرده است .
با این توصیف، مردم ایران باید فکر کنند چقدر با این فاجعه فاصله دارند و آیا کشته شدن حتی ده هزار نفر در اعتراضات براندازانه - که البته در صورت شکل گیری از حمایت نیروی نظامی مستقر در منطقه هم برخوردار خواهد بود - قابل پذیرش است، یا هزینه نابودی کامل ایران و کشته شدن میلیونها انسان بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود ؟
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_مجدد_ایران ؟
🔚.
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_دوباره_ایران ؟
#قسمت_سوم 🔽
... اما اگر ترامپ با این اظهارات بخواهد از اصل غافلگیری استفاده کرده و سپاه را وادار به انجام اشتباهات مکرر کند، و از آنجا که سپاه یک نیروی تروریستی شناخته شده است، چنانچه بهانه کافی در دست آمریکا برای اقدام نهایی وجود داشته داشد، امکان اینکه حتی بدون نیاز به مجوز کنگره، دست به اقدام نظامی غافلگیرانه بزند هست، و امکانات گسترده آمریکا در منطقه این امکان را فراهم کرده است .
اما اگر آمریکا دست به چنین تهاجم گسترده بر علیه رژیم بزند جه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
احتمال بسیار ضعیفی هست که آمریکا نیروی زمینی وارد ایران بکند، و چنین استعدادی فعلا در منطقه از طرف آمریکا مشاهده نمی شود . اما قطعا حملات هوایی و پهبادی و موشکی بسیار وسیعی را می تواند انجام دهد .
نتیجه این حملات در یک کلام نابودی کلی زیرساختهای ایران خواهد بود، و فراتر از آن اگر آمریکا پا فراتر گذاشته مثلا سدهای ساخت سپاه را هدف قرار دهد، سیلهای ویرانگری ایجاد خواهد شد که شهرها روستاهای بسیاری را نابود خواهد کرد .
مثلا تصور کنیم موشکی به سد کرج اصابت و ان را نابود کند؛ آیا میزان خسارت و نابودی و مرگ و میر آن در منطقه تهران و کرج قابل محاسبه می تواند باشد ؟
با نابودی پالایشگاهها و نیروگاهها و کارخانجات آیا میزان خسارت قابل بررسی می باشد ؟
آیا با از بین رفتن جاده ها و پل ها و راه آهن و فرودگاهها، هیج امکانی برای نقل و انتقال مردم وجود خواهد داشت؟ در حالی که قطره ایی بنزین پیدا نخواهد شد؟
به یک معنا اگر آمریکا حملات خود را از حوزه مراکز نظامی و پادگانها و مراکز هسته ایی به اهداف غیر نظامی توسعه دهد ظرف بیست و چهار ساعت ایران به یک سرزمین به معنای کامل سوخته تبدیل می شود؛ در حالی که باز رژیم جمهوری اسلامی ساقط نخواهد شد؛ در حالی که ایران نایود خواهد شد .
این چیری است که ترامپ از آن با عنوان #پایان_رسمی_ایران یاد کرده است .
با این توصیف، مردم ایران باید فکر کنند چقدر با این فاجعه فاصله دارند و آیا کشته شدن حتی ده هزار نفر در اعتراضات براندازانه - که البته در صورت شکل گیری از حمایت نیروی نظامی مستقر در منطقه هم برخوردار خواهد بود - قابل پذیرش است، یا هزینه نابودی کامل ایران و کشته شدن میلیونها انسان بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود ؟
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_مجدد_ایران ؟
🔚.
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
✍ #منطق_مقایسه_دوره_های_مختلف
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ قبل و بعد ار ٥٧
2⃣ #قسمت_دوم 🔽
#فاکتور_مناسب_قیاس ⬇️
با این حال سعی می کنیم تا زاویه مناسب قیاس را هم مشخص کنیم و نشان دهیم چرا قیاسی که انجام میشود نادرست و سطحی نگر و عوام فریبانه و پوپولیستی است .
از این نکته شروع کنیم که :
◀️ اینکه الان پدر و پسر در یک خانه زندگی نمی کنند، دلیل بر توانمندی و قدرت خرید انسان امروزی نیست .
علت آن تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی جهانی است .
آن زمان خانواده های گسترده رواج داشت و خانه ها بندرت کمتر از ٢٠٠ متر در شهرها و کمتر از ١٠٠٠ متر در روستاها بودند .
الان خانواده منفرد رایج شده و اکثر خانه ها در شهرها بصورت آپارتمانی حدود ٨٠ متری هستند و حتی خانه های ویلایی شهری هم عموما زیر ٢٠٠ متر هستند و در روستاها عموما حدود ٢٠٠ تا ٥٠٠ متر هستند .
در آن زمان اجاره نشینی بندرت وجود داشت.
الان آمار اجاره نشینی قابل توحه است .
آن موقع صنعتی بنام ساختمان سازی نبود و هرکس یک خانه برای خود می ساخت و همه اعضای یک خانواده گسترده در ساخت آن همکاری میکردند و گاه یک خانه را چندین نسل استفاده میکرد و افتخار بود فرزندی آتش و اجاق و چراع خانه پدری را روشن نگهدارد . الان بندرت کسی می تواند اقدام به احداث خانه شخصی بکند و صنعت ساختمان سازی این خدمات را ارائه میکنند، و فرزندان علاقه ایی به خانه پدری نداشته و بیشتر قیمت فروش آن و پول حاصل از ماترک اموال والدین ملاک بوده و اهمیت دارد .
آن موقع اصل و نسب و اصالت و ریشه و نجابت خانوادها ملاک انتخاب در ازدواج بود، امروز میزان میراث و ماترک قابل تصور که از خانواده خواهد رسید، در انتخابهای ازدواج بیشتر ملاک قرار می گیرد .
آن موقع کودکان منشا ثروت و درآمد محسوب می شدند و عامل تولید بودند، لذا هرچه بیشتر بود ارزش و اعتبار پدر بالا بود . الان هر فرزند از تولدش تا مرگ پدر برای او هزینه تلقی می شود و بعنوان باری بر روی دوش پدر بوده و در هنگام مرگ هم اولین طلبکار و مدعی آنها می باشند . پس طلبکار هرجه کمتر همانقدر بهتر تلقی می شود ...
از طرف دیکر میزان رشد اقتصادی جهانی در پنج دهه گذشته شاید معادل بیشتر از چند قرن قبل بود
بسیاری از نیازها که آن زمان با هزینه اندکی رفع می شد، الان هزینه قابل توجهی طلب دارد .
مثلا آن زمان یک زایمان و تولد بچه هزینه چندانی نداشت، در حالی که الان هزینه قابل توجهی دارد.
برای شستشوی بدن صابونهای محلی و اغلب ارزان قیمت استفاده میشد، امروز باید شامپوهایی با قیمتهای قابل توجه خریداری کرد .
همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند:
«تغذیه ، سرپناه، سلا متی».
در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
لذا آشکار می شود مقایسه دو دوره زمانی، بدون توجه به تفاوتهای کلی و فاکتورهای تعیین و تبیین کننده تفاوتها، نتیجه درستی ارائه نمی کند .
طبق تعاریف فوق، دو فاکتور "درآمد" و "نیازها" تعیبن کننده فقر هستند .
آشکار هست که سبد کالایی مورد نیاز دوره های مختلف متفاوت و همچنین روش حصول انها هم متفاوت هست و هر کدام از انها متناسب با شرایط و اوضاع و وضعیت و سبک زندگی، علایق و توقعات عرفی جهانی و معقول و منطقی مردمان زمان خودش هست، که در عین تفاوت های عینی، در همه دوره ها هم مشترک هست . یعنی این نیازها مشترک و متفاوت هستند و همچنین سبک زندکی و سطح توقعات همواره بعنوان فاکتوری موجود، ولی در دوره های مختلف در سطوح مختلف قرار دارند و هر دوره را باید برای شرایط خاص خود در نظر گرفت .
3⃣ ادامه در #قسمت_سوم🔽
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ قبل و بعد ار ٥٧
2⃣ #قسمت_دوم 🔽
#فاکتور_مناسب_قیاس ⬇️
با این حال سعی می کنیم تا زاویه مناسب قیاس را هم مشخص کنیم و نشان دهیم چرا قیاسی که انجام میشود نادرست و سطحی نگر و عوام فریبانه و پوپولیستی است .
از این نکته شروع کنیم که :
◀️ اینکه الان پدر و پسر در یک خانه زندگی نمی کنند، دلیل بر توانمندی و قدرت خرید انسان امروزی نیست .
علت آن تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی جهانی است .
آن زمان خانواده های گسترده رواج داشت و خانه ها بندرت کمتر از ٢٠٠ متر در شهرها و کمتر از ١٠٠٠ متر در روستاها بودند .
الان خانواده منفرد رایج شده و اکثر خانه ها در شهرها بصورت آپارتمانی حدود ٨٠ متری هستند و حتی خانه های ویلایی شهری هم عموما زیر ٢٠٠ متر هستند و در روستاها عموما حدود ٢٠٠ تا ٥٠٠ متر هستند .
در آن زمان اجاره نشینی بندرت وجود داشت.
الان آمار اجاره نشینی قابل توحه است .
آن موقع صنعتی بنام ساختمان سازی نبود و هرکس یک خانه برای خود می ساخت و همه اعضای یک خانواده گسترده در ساخت آن همکاری میکردند و گاه یک خانه را چندین نسل استفاده میکرد و افتخار بود فرزندی آتش و اجاق و چراع خانه پدری را روشن نگهدارد . الان بندرت کسی می تواند اقدام به احداث خانه شخصی بکند و صنعت ساختمان سازی این خدمات را ارائه میکنند، و فرزندان علاقه ایی به خانه پدری نداشته و بیشتر قیمت فروش آن و پول حاصل از ماترک اموال والدین ملاک بوده و اهمیت دارد .
آن موقع اصل و نسب و اصالت و ریشه و نجابت خانوادها ملاک انتخاب در ازدواج بود، امروز میزان میراث و ماترک قابل تصور که از خانواده خواهد رسید، در انتخابهای ازدواج بیشتر ملاک قرار می گیرد .
آن موقع کودکان منشا ثروت و درآمد محسوب می شدند و عامل تولید بودند، لذا هرچه بیشتر بود ارزش و اعتبار پدر بالا بود . الان هر فرزند از تولدش تا مرگ پدر برای او هزینه تلقی می شود و بعنوان باری بر روی دوش پدر بوده و در هنگام مرگ هم اولین طلبکار و مدعی آنها می باشند . پس طلبکار هرجه کمتر همانقدر بهتر تلقی می شود ...
از طرف دیکر میزان رشد اقتصادی جهانی در پنج دهه گذشته شاید معادل بیشتر از چند قرن قبل بود
بسیاری از نیازها که آن زمان با هزینه اندکی رفع می شد، الان هزینه قابل توجهی طلب دارد .
مثلا آن زمان یک زایمان و تولد بچه هزینه چندانی نداشت، در حالی که الان هزینه قابل توجهی دارد.
برای شستشوی بدن صابونهای محلی و اغلب ارزان قیمت استفاده میشد، امروز باید شامپوهایی با قیمتهای قابل توجه خریداری کرد .
همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند:
«تغذیه ، سرپناه، سلا متی».
در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
لذا آشکار می شود مقایسه دو دوره زمانی، بدون توجه به تفاوتهای کلی و فاکتورهای تعیین و تبیین کننده تفاوتها، نتیجه درستی ارائه نمی کند .
طبق تعاریف فوق، دو فاکتور "درآمد" و "نیازها" تعیبن کننده فقر هستند .
آشکار هست که سبد کالایی مورد نیاز دوره های مختلف متفاوت و همچنین روش حصول انها هم متفاوت هست و هر کدام از انها متناسب با شرایط و اوضاع و وضعیت و سبک زندگی، علایق و توقعات عرفی جهانی و معقول و منطقی مردمان زمان خودش هست، که در عین تفاوت های عینی، در همه دوره ها هم مشترک هست . یعنی این نیازها مشترک و متفاوت هستند و همچنین سبک زندکی و سطح توقعات همواره بعنوان فاکتوری موجود، ولی در دوره های مختلف در سطوح مختلف قرار دارند و هر دوره را باید برای شرایط خاص خود در نظر گرفت .
3⃣ ادامه در #قسمت_سوم🔽
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
✍ #منطق_مقایسه_دوره_های_مختلف
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ ایران قبل و بعد٥٧
3⃣ #قسمت_سوم 🔽
◀️ #قیاس_با_فاکتور
#رضایت_از_زندگی ⬇️
برای درک بهتر چگونگی قیاس دوره قبل از ٥٧ و بعد از آن، یک دوره قبلتر را با زمان حال مقایسه کنیم، می توانیم موضوع را واضح تر درک کنیم.
با حرکت پیشتر در زمان، به دوره کشاورزی خالص می رسیم، و شرایط متفاوت تر می شود؛ بسیاری از نیازهای فعلی دیگر در آن زمان هیج موضوعیتی ندارد، و همچنین بسیاری از نیازها بصورت خودکفا برای خانواده ها تامین می شده و هزینه مالی خاصی نداشته است .
همچینن روابط اجتماعی و مالکیت و سیستم اقتصادی کاملا متفاوت است و اساسا درآمد در ان دوره مفهومی متفاوت پیدا کرده و منابع متفاوتی از دوره های بعدی دارد .
لذا مقایسه این دو دوره با فاکتورها بی تاثیر، قابل بررسی نیست و باید فاکتورهای مفیدی وارد معادله کرده و بررسی کرد .
شاید فاکتور #کیفیت_زندگی و یا فاکتور #رضایتمندی_کلی_از_زیست بهتر بتواند در مقایسه دوره ها پاسخگو باشد، و بشود مقایسه قابل درک و نتیجه بخشی انجام داد .
بنظر میرسد انسان دوره کشاورزی در عین حال که نه برق و آب لوله کشی و خودروی گرانقیمت و پنیر پیتزا و پفک نمکی و بستنی و ... را نداشت، در عوض خوراکی های سالم ارگانیک داشت، که سلامت و لذت کافی را تامین میکرد .
شاید تلوزیون و ماهواره و سینما نداشت، اما شب نشینی ها و داستانگویی ها و شبچره های لذتبخش آن برای بچه ها و بزرگترها همیشه خاطره انگیز و نوستالژیک بود و رضایت از زندگی و زیست سالم را فراهم میکرد.
هرچند انتی بیوتیک و پزشک وجود نداشت، اما آب و هوای سالم، بدن آنها را قوی تر کرده و در مقابل بیماری ها مصون میکرد .
شاید خودروی گرانقیمت که ابزار چشم و هم چشمی باشد وجود نداشت، اما در عوض تحرک بیشتر بدن، سلامتی آن و چابکی و شادابی و کارآیی بیشتری تامین میکرد و در عین حال هر خانواده یکی دو حیوان سواری مانند الاغ و اسب و قاطر در اختیار داشت، که تفاوتشان در رنگ سفید و سیاه و خاکستری و خال خالی بودنشان بود، و پوشش شان هم تقریبا یکسان بود، و چندان آپشنهای متفاوت برای چشم و همچشمی نداشت، در نتیجه فشار عصبی رقابت هم در کار نبود و رضایت زیستی راحت تر حاصل می شد .
قطعا همچنان که امروز تفاوت طبقات اجتماعی در جامعه ما وجود دارد، در همه دوره ها بعنوان واقعیتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی و گریزناپدیی وجود داشت . اما ماهیت و نوع و کارکرد و زمینه اجتماعی و فعل و انفعال این طبقات در دوره ها، باز متفاوت بود و نتیحه نهایی شان هم نسبت به تاثیر در کیفیت زندگی و در نهایت در رضایت کلی از زیست، تاثیرات متفاوتی داشت .
با اینکه بسیاری از مواهب امروز در آن دوره وجود نداشت، و بعنوان نقطه ضعف آن دوره ها محسوب می شود، و نقطه قوت برای دوره ما تلقی می گردد، برخی امکانات و توانمندی ها وجود داشت که الان وجود ندارد، و موجبات رضایت از زندگی مردم آن دوره را فراهم می کرد که امروز با وجود امکانات بیشتر، وجود ندارد و دلیل این نقص در شیوه مدریت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است .
حال اگر مقایسه کنیم رضایت از زیست در کدام دوره بیشتر بود، تصور قیاسی بهتری بدست می دهد .
4⃣ ادامه در #قسمت_چهارم 🔽
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ ایران قبل و بعد٥٧
3⃣ #قسمت_سوم 🔽
◀️ #قیاس_با_فاکتور
#رضایت_از_زندگی ⬇️
برای درک بهتر چگونگی قیاس دوره قبل از ٥٧ و بعد از آن، یک دوره قبلتر را با زمان حال مقایسه کنیم، می توانیم موضوع را واضح تر درک کنیم.
با حرکت پیشتر در زمان، به دوره کشاورزی خالص می رسیم، و شرایط متفاوت تر می شود؛ بسیاری از نیازهای فعلی دیگر در آن زمان هیج موضوعیتی ندارد، و همچنین بسیاری از نیازها بصورت خودکفا برای خانواده ها تامین می شده و هزینه مالی خاصی نداشته است .
همچینن روابط اجتماعی و مالکیت و سیستم اقتصادی کاملا متفاوت است و اساسا درآمد در ان دوره مفهومی متفاوت پیدا کرده و منابع متفاوتی از دوره های بعدی دارد .
لذا مقایسه این دو دوره با فاکتورها بی تاثیر، قابل بررسی نیست و باید فاکتورهای مفیدی وارد معادله کرده و بررسی کرد .
شاید فاکتور #کیفیت_زندگی و یا فاکتور #رضایتمندی_کلی_از_زیست بهتر بتواند در مقایسه دوره ها پاسخگو باشد، و بشود مقایسه قابل درک و نتیجه بخشی انجام داد .
بنظر میرسد انسان دوره کشاورزی در عین حال که نه برق و آب لوله کشی و خودروی گرانقیمت و پنیر پیتزا و پفک نمکی و بستنی و ... را نداشت، در عوض خوراکی های سالم ارگانیک داشت، که سلامت و لذت کافی را تامین میکرد .
شاید تلوزیون و ماهواره و سینما نداشت، اما شب نشینی ها و داستانگویی ها و شبچره های لذتبخش آن برای بچه ها و بزرگترها همیشه خاطره انگیز و نوستالژیک بود و رضایت از زندگی و زیست سالم را فراهم میکرد.
هرچند انتی بیوتیک و پزشک وجود نداشت، اما آب و هوای سالم، بدن آنها را قوی تر کرده و در مقابل بیماری ها مصون میکرد .
شاید خودروی گرانقیمت که ابزار چشم و هم چشمی باشد وجود نداشت، اما در عوض تحرک بیشتر بدن، سلامتی آن و چابکی و شادابی و کارآیی بیشتری تامین میکرد و در عین حال هر خانواده یکی دو حیوان سواری مانند الاغ و اسب و قاطر در اختیار داشت، که تفاوتشان در رنگ سفید و سیاه و خاکستری و خال خالی بودنشان بود، و پوشش شان هم تقریبا یکسان بود، و چندان آپشنهای متفاوت برای چشم و همچشمی نداشت، در نتیجه فشار عصبی رقابت هم در کار نبود و رضایت زیستی راحت تر حاصل می شد .
قطعا همچنان که امروز تفاوت طبقات اجتماعی در جامعه ما وجود دارد، در همه دوره ها بعنوان واقعیتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی و گریزناپدیی وجود داشت . اما ماهیت و نوع و کارکرد و زمینه اجتماعی و فعل و انفعال این طبقات در دوره ها، باز متفاوت بود و نتیحه نهایی شان هم نسبت به تاثیر در کیفیت زندگی و در نهایت در رضایت کلی از زیست، تاثیرات متفاوتی داشت .
با اینکه بسیاری از مواهب امروز در آن دوره وجود نداشت، و بعنوان نقطه ضعف آن دوره ها محسوب می شود، و نقطه قوت برای دوره ما تلقی می گردد، برخی امکانات و توانمندی ها وجود داشت که الان وجود ندارد، و موجبات رضایت از زندگی مردم آن دوره را فراهم می کرد که امروز با وجود امکانات بیشتر، وجود ندارد و دلیل این نقص در شیوه مدریت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است .
حال اگر مقایسه کنیم رضایت از زیست در کدام دوره بیشتر بود، تصور قیاسی بهتری بدست می دهد .
4⃣ ادامه در #قسمت_چهارم 🔽
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
⭕️ #احتمال_وقوع_جنگ_و_عواقب_آن
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_دوباره_ایران ؟
#قسمت_سوم 🔽
... اما اگر ترامپ با این اظهارات بخواهد از اصل غافلگیری استفاده کرده و سپاه را وادار به انجام اشتباهات مکرر کند، و از آنجا که سپاه یک نیروی تروریستی شناخته شده است، چنانچه بهانه کافی در دست آمریکا برای اقدام نهایی وجود داشته داشد، امکان اینکه حتی بدون نیاز به مجوز کنگره، دست به اقدام نظامی غافلگیرانه بزند هست، و امکانات گسترده آمریکا در منطقه این امکان را فراهم کرده است .
اما اگر آمریکا دست به چنین تهاجم گسترده بر علیه رژیم بزند جه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
احتمال بسیار ضعیفی هست که آمریکا نیروی زمینی وارد ایران بکند، و چنین استعدادی فعلا در منطقه از طرف آمریکا مشاهده نمی شود . اما قطعا حملات هوایی و پهبادی و موشکی بسیار وسیعی را می تواند انجام دهد .
نتیجه این حملات در یک کلام نابودی کلی زیرساختهای ایران خواهد بود، و فراتر از آن اگر آمریکا پا فراتر گذاشته مثلا سدهای ساخت سپاه را هدف قرار دهد، سیلهای ویرانگری ایجاد خواهد شد که شهرها روستاهای بسیاری را نابود خواهد کرد .
مثلا تصور کنیم موشکی به سد کرج اصابت و ان را نابود کند؛ آیا میزان خسارت و نابودی و مرگ و میر آن در منطقه تهران و کرج قابل محاسبه می تواند باشد ؟
با نابودی پالایشگاهها و نیروگاهها و کارخانجات آیا میزان خسارت قابل بررسی می باشد ؟
آیا با از بین رفتن جاده ها و پل ها و راه آهن و فرودگاهها، هیج امکانی برای نقل و انتقال مردم وجود خواهد داشت؟ در حالی که قطره ایی بنزین پیدا نخواهد شد؟
به یک معنا اگر آمریکا حملات خود را از حوزه مراکز نظامی و پادگانها و مراکز هسته ایی به اهداف غیر نظامی توسعه دهد ظرف بیست و چهار ساعت ایران به یک سرزمین به معنای کامل سوخته تبدیل می شود؛ در حالی که باز رژیم جمهوری اسلامی ساقط نخواهد شد؛ در حالی که ایران نایود خواهد شد .
این چیری است که ترامپ از آن با عنوان #پایان_رسمی_ایران یاد کرده است .
با این توصیف، مردم ایران باید فکر کنند چقدر با این فاجعه فاصله دارند و آیا کشته شدن حتی ده هزار نفر در اعتراضات براندازانه - که البته در صورت شکل گیری از حمایت نیروی نظامی مستقر در منطقه هم برخوردار خواهد بود - قابل پذیرش است، یا هزینه نابودی کامل ایران و کشته شدن میلیونها انسان بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود ؟
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_مجدد_ایران ؟
🔚.
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_دوباره_ایران ؟
#قسمت_سوم 🔽
... اما اگر ترامپ با این اظهارات بخواهد از اصل غافلگیری استفاده کرده و سپاه را وادار به انجام اشتباهات مکرر کند، و از آنجا که سپاه یک نیروی تروریستی شناخته شده است، چنانچه بهانه کافی در دست آمریکا برای اقدام نهایی وجود داشته داشد، امکان اینکه حتی بدون نیاز به مجوز کنگره، دست به اقدام نظامی غافلگیرانه بزند هست، و امکانات گسترده آمریکا در منطقه این امکان را فراهم کرده است .
اما اگر آمریکا دست به چنین تهاجم گسترده بر علیه رژیم بزند جه نتایجی حاصل خواهد شد ؟
احتمال بسیار ضعیفی هست که آمریکا نیروی زمینی وارد ایران بکند، و چنین استعدادی فعلا در منطقه از طرف آمریکا مشاهده نمی شود . اما قطعا حملات هوایی و پهبادی و موشکی بسیار وسیعی را می تواند انجام دهد .
نتیجه این حملات در یک کلام نابودی کلی زیرساختهای ایران خواهد بود، و فراتر از آن اگر آمریکا پا فراتر گذاشته مثلا سدهای ساخت سپاه را هدف قرار دهد، سیلهای ویرانگری ایجاد خواهد شد که شهرها روستاهای بسیاری را نابود خواهد کرد .
مثلا تصور کنیم موشکی به سد کرج اصابت و ان را نابود کند؛ آیا میزان خسارت و نابودی و مرگ و میر آن در منطقه تهران و کرج قابل محاسبه می تواند باشد ؟
با نابودی پالایشگاهها و نیروگاهها و کارخانجات آیا میزان خسارت قابل بررسی می باشد ؟
آیا با از بین رفتن جاده ها و پل ها و راه آهن و فرودگاهها، هیج امکانی برای نقل و انتقال مردم وجود خواهد داشت؟ در حالی که قطره ایی بنزین پیدا نخواهد شد؟
به یک معنا اگر آمریکا حملات خود را از حوزه مراکز نظامی و پادگانها و مراکز هسته ایی به اهداف غیر نظامی توسعه دهد ظرف بیست و چهار ساعت ایران به یک سرزمین به معنای کامل سوخته تبدیل می شود؛ در حالی که باز رژیم جمهوری اسلامی ساقط نخواهد شد؛ در حالی که ایران نایود خواهد شد .
این چیری است که ترامپ از آن با عنوان #پایان_رسمی_ایران یاد کرده است .
با این توصیف، مردم ایران باید فکر کنند چقدر با این فاجعه فاصله دارند و آیا کشته شدن حتی ده هزار نفر در اعتراضات براندازانه - که البته در صورت شکل گیری از حمایت نیروی نظامی مستقر در منطقه هم برخوردار خواهد بود - قابل پذیرش است، یا هزینه نابودی کامل ایران و کشته شدن میلیونها انسان بدون اینکه تغییری اساسی ایجاد شود ؟
#پایان_رسمی_ایران
یا
#احیای_مجدد_ایران ؟
🔚.
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
✍ #منطق_مقایسه_دوره_های_مختلف
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ قبل و بعد ار ٥٧
2⃣ #قسمت_دوم 🔽
#فاکتور_مناسب_قیاس ⬇️
با این حال سعی می کنیم تا زاویه مناسب قیاس را هم مشخص کنیم و نشان دهیم چرا قیاسی که انجام میشود نادرست و سطحی نگر و عوام فریبانه و پوپولیستی است .
از این نکته شروع کنیم که :
◀️ اینکه الان پدر و پسر در یک خانه زندگی نمی کنند، دلیل بر توانمندی و قدرت خرید انسان امروزی نیست .
علت آن تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی جهانی است .
آن زمان خانواده های گسترده رواج داشت و خانه ها بندرت کمتر از ٢٠٠ متر در شهرها و کمتر از ١٠٠٠ متر در روستاها بودند .
الان خانواده منفرد رایج شده و اکثر خانه ها در شهرها بصورت آپارتمانی حدود ٨٠ متری هستند و حتی خانه های ویلایی شهری هم عموما زیر ٢٠٠ متر هستند و در روستاها عموما حدود ٢٠٠ تا ٥٠٠ متر هستند .
در آن زمان اجاره نشینی بندرت وجود داشت.
الان آمار اجاره نشینی قابل توحه است .
آن موقع صنعتی بنام ساختمان سازی نبود و هرکس یک خانه برای خود می ساخت و همه اعضای یک خانواده گسترده در ساخت آن همکاری میکردند و گاه یک خانه را چندین نسل استفاده میکرد و افتخار بود فرزندی آتش و اجاق و چراع خانه پدری را روشن نگهدارد . الان بندرت کسی می تواند اقدام به احداث خانه شخصی بکند و صنعت ساختمان سازی این خدمات را ارائه میکنند، و فرزندان علاقه ایی به خانه پدری نداشته و بیشتر قیمت فروش آن و پول حاصل از ماترک اموال والدین ملاک بوده و اهمیت دارد .
آن موقع اصل و نسب و اصالت و ریشه و نجابت خانوادها ملاک انتخاب در ازدواج بود، امروز میزان میراث و ماترک قابل تصور که از خانواده خواهد رسید، در انتخابهای ازدواج بیشتر ملاک قرار می گیرد .
آن موقع کودکان منشا ثروت و درآمد محسوب می شدند و عامل تولید بودند، لذا هرچه بیشتر بود ارزش و اعتبار پدر بالا بود . الان هر فرزند از تولدش تا مرگ پدر برای او هزینه تلقی می شود و بعنوان باری بر روی دوش پدر بوده و در هنگام مرگ هم اولین طلبکار و مدعی آنها می باشند . پس طلبکار هرجه کمتر همانقدر بهتر تلقی می شود ...
از طرف دیکر میزان رشد اقتصادی جهانی در پنج دهه گذشته شاید معادل بیشتر از چند قرن قبل بود
بسیاری از نیازها که آن زمان با هزینه اندکی رفع می شد، الان هزینه قابل توجهی طلب دارد .
مثلا آن زمان یک زایمان و تولد بچه هزینه چندانی نداشت، در حالی که الان هزینه قابل توجهی دارد.
برای شستشوی بدن صابونهای محلی و اغلب ارزان قیمت استفاده میشد، امروز باید شامپوهایی با قیمتهای قابل توجه خریداری کرد .
همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند:
«تغذیه ، سرپناه، سلا متی».
در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
لذا آشکار می شود مقایسه دو دوره زمانی، بدون توجه به تفاوتهای کلی و فاکتورهای تعیین و تبیین کننده تفاوتها، نتیجه درستی ارائه نمی کند .
طبق تعاریف فوق، دو فاکتور "درآمد" و "نیازها" تعیبن کننده فقر هستند .
آشکار هست که سبد کالایی مورد نیاز دوره های مختلف متفاوت و همچنین روش حصول انها هم متفاوت هست و هر کدام از انها متناسب با شرایط و اوضاع و وضعیت و سبک زندگی، علایق و توقعات عرفی جهانی و معقول و منطقی مردمان زمان خودش هست، که در عین تفاوت های عینی، در همه دوره ها هم مشترک هست . یعنی این نیازها مشترک و متفاوت هستند و همچنین سبک زندکی و سطح توقعات همواره بعنوان فاکتوری موجود، ولی در دوره های مختلف در سطوح مختلف قرار دارند و هر دوره را باید برای شرایط خاص خود در نظر گرفت .
3⃣ ادامه در #قسمت_سوم🔽
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ قبل و بعد ار ٥٧
2⃣ #قسمت_دوم 🔽
#فاکتور_مناسب_قیاس ⬇️
با این حال سعی می کنیم تا زاویه مناسب قیاس را هم مشخص کنیم و نشان دهیم چرا قیاسی که انجام میشود نادرست و سطحی نگر و عوام فریبانه و پوپولیستی است .
از این نکته شروع کنیم که :
◀️ اینکه الان پدر و پسر در یک خانه زندگی نمی کنند، دلیل بر توانمندی و قدرت خرید انسان امروزی نیست .
علت آن تغییرات ایجاد شده در سبک زندگی جهانی است .
آن زمان خانواده های گسترده رواج داشت و خانه ها بندرت کمتر از ٢٠٠ متر در شهرها و کمتر از ١٠٠٠ متر در روستاها بودند .
الان خانواده منفرد رایج شده و اکثر خانه ها در شهرها بصورت آپارتمانی حدود ٨٠ متری هستند و حتی خانه های ویلایی شهری هم عموما زیر ٢٠٠ متر هستند و در روستاها عموما حدود ٢٠٠ تا ٥٠٠ متر هستند .
در آن زمان اجاره نشینی بندرت وجود داشت.
الان آمار اجاره نشینی قابل توحه است .
آن موقع صنعتی بنام ساختمان سازی نبود و هرکس یک خانه برای خود می ساخت و همه اعضای یک خانواده گسترده در ساخت آن همکاری میکردند و گاه یک خانه را چندین نسل استفاده میکرد و افتخار بود فرزندی آتش و اجاق و چراع خانه پدری را روشن نگهدارد . الان بندرت کسی می تواند اقدام به احداث خانه شخصی بکند و صنعت ساختمان سازی این خدمات را ارائه میکنند، و فرزندان علاقه ایی به خانه پدری نداشته و بیشتر قیمت فروش آن و پول حاصل از ماترک اموال والدین ملاک بوده و اهمیت دارد .
آن موقع اصل و نسب و اصالت و ریشه و نجابت خانوادها ملاک انتخاب در ازدواج بود، امروز میزان میراث و ماترک قابل تصور که از خانواده خواهد رسید، در انتخابهای ازدواج بیشتر ملاک قرار می گیرد .
آن موقع کودکان منشا ثروت و درآمد محسوب می شدند و عامل تولید بودند، لذا هرچه بیشتر بود ارزش و اعتبار پدر بالا بود . الان هر فرزند از تولدش تا مرگ پدر برای او هزینه تلقی می شود و بعنوان باری بر روی دوش پدر بوده و در هنگام مرگ هم اولین طلبکار و مدعی آنها می باشند . پس طلبکار هرجه کمتر همانقدر بهتر تلقی می شود ...
از طرف دیکر میزان رشد اقتصادی جهانی در پنج دهه گذشته شاید معادل بیشتر از چند قرن قبل بود
بسیاری از نیازها که آن زمان با هزینه اندکی رفع می شد، الان هزینه قابل توجهی طلب دارد .
مثلا آن زمان یک زایمان و تولد بچه هزینه چندانی نداشت، در حالی که الان هزینه قابل توجهی دارد.
برای شستشوی بدن صابونهای محلی و اغلب ارزان قیمت استفاده میشد، امروز باید شامپوهایی با قیمتهای قابل توجه خریداری کرد .
همچنین فقر را معمولا برآورده نشدن نیازهای اساسی بشر به حد کفایت تعریف کرده اند:
«تغذیه ، سرپناه، سلا متی».
در نهایت اقتصاددانان شاخص میزان درآمد افراد یا خانواده ها را برای تعریف فقر عنوان کرده اند.
البته باید ذکر کرد مفهوم فقر به طور سنتی به ناکافی بودن درآمد اطلا ق می شود و با معیار خط فقر می توان به یک تعریف کلی از فقر اقتصادی دست یافت. به طوری که افراد و خانواده هایی که بالا ی خط فقر باشند غیر فقیر و افراد زیر خط فقر فقیر خوانده می شوند.
لذا آشکار می شود مقایسه دو دوره زمانی، بدون توجه به تفاوتهای کلی و فاکتورهای تعیین و تبیین کننده تفاوتها، نتیجه درستی ارائه نمی کند .
طبق تعاریف فوق، دو فاکتور "درآمد" و "نیازها" تعیبن کننده فقر هستند .
آشکار هست که سبد کالایی مورد نیاز دوره های مختلف متفاوت و همچنین روش حصول انها هم متفاوت هست و هر کدام از انها متناسب با شرایط و اوضاع و وضعیت و سبک زندگی، علایق و توقعات عرفی جهانی و معقول و منطقی مردمان زمان خودش هست، که در عین تفاوت های عینی، در همه دوره ها هم مشترک هست . یعنی این نیازها مشترک و متفاوت هستند و همچنین سبک زندکی و سطح توقعات همواره بعنوان فاکتوری موجود، ولی در دوره های مختلف در سطوح مختلف قرار دارند و هر دوره را باید برای شرایط خاص خود در نظر گرفت .
3⃣ ادامه در #قسمت_سوم🔽
Telegram
attach📎
Forwarded from پیوند نگار
✍ #منطق_مقایسه_دوره_های_مختلف
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ ایران قبل و بعد٥٧
3⃣ #قسمت_سوم 🔽
◀️ #قیاس_با_فاکتور
#رضایت_از_زندگی ⬇️
برای درک بهتر چگونگی قیاس دوره قبل از ٥٧ و بعد از آن، یک دوره قبلتر را با زمان حال مقایسه کنیم، می توانیم موضوع را واضح تر درک کنیم.
با حرکت پیشتر در زمان، به دوره کشاورزی خالص می رسیم، و شرایط متفاوت تر می شود؛ بسیاری از نیازهای فعلی دیگر در آن زمان هیج موضوعیتی ندارد، و همچنین بسیاری از نیازها بصورت خودکفا برای خانواده ها تامین می شده و هزینه مالی خاصی نداشته است .
همچینن روابط اجتماعی و مالکیت و سیستم اقتصادی کاملا متفاوت است و اساسا درآمد در ان دوره مفهومی متفاوت پیدا کرده و منابع متفاوتی از دوره های بعدی دارد .
لذا مقایسه این دو دوره با فاکتورها بی تاثیر، قابل بررسی نیست و باید فاکتورهای مفیدی وارد معادله کرده و بررسی کرد .
شاید فاکتور #کیفیت_زندگی و یا فاکتور #رضایتمندی_کلی_از_زیست بهتر بتواند در مقایسه دوره ها پاسخگو باشد، و بشود مقایسه قابل درک و نتیجه بخشی انجام داد .
بنظر میرسد انسان دوره کشاورزی در عین حال که نه برق و آب لوله کشی و خودروی گرانقیمت و پنیر پیتزا و پفک نمکی و بستنی و ... را نداشت، در عوض خوراکی های سالم ارگانیک داشت، که سلامت و لذت کافی را تامین میکرد .
شاید تلوزیون و ماهواره و سینما نداشت، اما شب نشینی ها و داستانگویی ها و شبچره های لذتبخش آن برای بچه ها و بزرگترها همیشه خاطره انگیز و نوستالژیک بود و رضایت از زندگی و زیست سالم را فراهم میکرد.
هرچند انتی بیوتیک و پزشک وجود نداشت، اما آب و هوای سالم، بدن آنها را قوی تر کرده و در مقابل بیماری ها مصون میکرد .
شاید خودروی گرانقیمت که ابزار چشم و هم چشمی باشد وجود نداشت، اما در عوض تحرک بیشتر بدن، سلامتی آن و چابکی و شادابی و کارآیی بیشتری تامین میکرد و در عین حال هر خانواده یکی دو حیوان سواری مانند الاغ و اسب و قاطر در اختیار داشت، که تفاوتشان در رنگ سفید و سیاه و خاکستری و خال خالی بودنشان بود، و پوشش شان هم تقریبا یکسان بود، و چندان آپشنهای متفاوت برای چشم و همچشمی نداشت، در نتیجه فشار عصبی رقابت هم در کار نبود و رضایت زیستی راحت تر حاصل می شد .
قطعا همچنان که امروز تفاوت طبقات اجتماعی در جامعه ما وجود دارد، در همه دوره ها بعنوان واقعیتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی و گریزناپدیی وجود داشت . اما ماهیت و نوع و کارکرد و زمینه اجتماعی و فعل و انفعال این طبقات در دوره ها، باز متفاوت بود و نتیحه نهایی شان هم نسبت به تاثیر در کیفیت زندگی و در نهایت در رضایت کلی از زیست، تاثیرات متفاوتی داشت .
با اینکه بسیاری از مواهب امروز در آن دوره وجود نداشت، و بعنوان نقطه ضعف آن دوره ها محسوب می شود، و نقطه قوت برای دوره ما تلقی می گردد، برخی امکانات و توانمندی ها وجود داشت که الان وجود ندارد، و موجبات رضایت از زندگی مردم آن دوره را فراهم می کرد که امروز با وجود امکانات بیشتر، وجود ندارد و دلیل این نقص در شیوه مدریت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است .
حال اگر مقایسه کنیم رضایت از زیست در کدام دوره بیشتر بود، تصور قیاسی بهتری بدست می دهد .
4⃣ ادامه در #قسمت_چهارم 🔽
#زندگی_اجتماعی_اقتصادی_فرهنگی
☯ ایران قبل و بعد٥٧
3⃣ #قسمت_سوم 🔽
◀️ #قیاس_با_فاکتور
#رضایت_از_زندگی ⬇️
برای درک بهتر چگونگی قیاس دوره قبل از ٥٧ و بعد از آن، یک دوره قبلتر را با زمان حال مقایسه کنیم، می توانیم موضوع را واضح تر درک کنیم.
با حرکت پیشتر در زمان، به دوره کشاورزی خالص می رسیم، و شرایط متفاوت تر می شود؛ بسیاری از نیازهای فعلی دیگر در آن زمان هیج موضوعیتی ندارد، و همچنین بسیاری از نیازها بصورت خودکفا برای خانواده ها تامین می شده و هزینه مالی خاصی نداشته است .
همچینن روابط اجتماعی و مالکیت و سیستم اقتصادی کاملا متفاوت است و اساسا درآمد در ان دوره مفهومی متفاوت پیدا کرده و منابع متفاوتی از دوره های بعدی دارد .
لذا مقایسه این دو دوره با فاکتورها بی تاثیر، قابل بررسی نیست و باید فاکتورهای مفیدی وارد معادله کرده و بررسی کرد .
شاید فاکتور #کیفیت_زندگی و یا فاکتور #رضایتمندی_کلی_از_زیست بهتر بتواند در مقایسه دوره ها پاسخگو باشد، و بشود مقایسه قابل درک و نتیجه بخشی انجام داد .
بنظر میرسد انسان دوره کشاورزی در عین حال که نه برق و آب لوله کشی و خودروی گرانقیمت و پنیر پیتزا و پفک نمکی و بستنی و ... را نداشت، در عوض خوراکی های سالم ارگانیک داشت، که سلامت و لذت کافی را تامین میکرد .
شاید تلوزیون و ماهواره و سینما نداشت، اما شب نشینی ها و داستانگویی ها و شبچره های لذتبخش آن برای بچه ها و بزرگترها همیشه خاطره انگیز و نوستالژیک بود و رضایت از زندگی و زیست سالم را فراهم میکرد.
هرچند انتی بیوتیک و پزشک وجود نداشت، اما آب و هوای سالم، بدن آنها را قوی تر کرده و در مقابل بیماری ها مصون میکرد .
شاید خودروی گرانقیمت که ابزار چشم و هم چشمی باشد وجود نداشت، اما در عوض تحرک بیشتر بدن، سلامتی آن و چابکی و شادابی و کارآیی بیشتری تامین میکرد و در عین حال هر خانواده یکی دو حیوان سواری مانند الاغ و اسب و قاطر در اختیار داشت، که تفاوتشان در رنگ سفید و سیاه و خاکستری و خال خالی بودنشان بود، و پوشش شان هم تقریبا یکسان بود، و چندان آپشنهای متفاوت برای چشم و همچشمی نداشت، در نتیجه فشار عصبی رقابت هم در کار نبود و رضایت زیستی راحت تر حاصل می شد .
قطعا همچنان که امروز تفاوت طبقات اجتماعی در جامعه ما وجود دارد، در همه دوره ها بعنوان واقعیتی انسانی و اجتماعی و اقتصادی و گریزناپدیی وجود داشت . اما ماهیت و نوع و کارکرد و زمینه اجتماعی و فعل و انفعال این طبقات در دوره ها، باز متفاوت بود و نتیحه نهایی شان هم نسبت به تاثیر در کیفیت زندگی و در نهایت در رضایت کلی از زیست، تاثیرات متفاوتی داشت .
با اینکه بسیاری از مواهب امروز در آن دوره وجود نداشت، و بعنوان نقطه ضعف آن دوره ها محسوب می شود، و نقطه قوت برای دوره ما تلقی می گردد، برخی امکانات و توانمندی ها وجود داشت که الان وجود ندارد، و موجبات رضایت از زندگی مردم آن دوره را فراهم می کرد که امروز با وجود امکانات بیشتر، وجود ندارد و دلیل این نقص در شیوه مدریت سیاسی-اقتصادی-اجتماعی است .
حال اگر مقایسه کنیم رضایت از زیست در کدام دوره بیشتر بود، تصور قیاسی بهتری بدست می دهد .
4⃣ ادامه در #قسمت_چهارم 🔽
Telegram
attach📎
💥عشق #محمد به همسر فرزند خوانده اش، شرمى به بزرگى تاريخ اسلام
#قسمت_سوم(آخر)
و اما اينكار #محمد منشاء يك حكم فقهى شده كه علماى شيعه مى گويند
ولايت فقيه مى تواند همسر فردى را بدون اجازه اش طلاق دهد و به
ازدواج خودش يا ديگرى در آورد.
نكته ديگر اينست كه در اين آيات كسى كه اصلا مطرح نيست و
خواست و ارده اش هيچ اهميتى ندارد خود زينب است.
مخصوصا به اين قسمت آيه(قَضَى زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا) دقت كنيد.
مى گويد حال كه زيد از او لذت جنسى برد او را به عقد محمد در آورد.
اين آيه بى ارزشى فوق العاده زن را در دين اسلام نشان مى دهد.
حتى زنى به زيبائى زيد كه محمد عاشقش مى شود هيچ اختيارى در ازدواج و طلاق خويش ندارد و صرفا يك وسيله لذت
جوئى جنسى است.
تصور كنيد اگر #روحانيون و رؤسا بخواهند اين عمل زشت و غير انسانى محمد
را الگوى خويش قرار دهند چه مى شود؟ هر رئيسى اگر از زن زيردستانش خوشش آمد آن زيردست بايد زنش را طلاق دهد و به او واگذار كند، همانگونه كه در مورد ولايت فقيه مى گويند.
در اين داستان نكاتى قابل توجه است كه به آنها اشاره ميكنم.
#اولا دروغ و شيادى روحانيون مسلمانان در توجيه #ازدواجهاى_مكرر پيامبر اسلام برملا ميشود كه در توجيه آنها ميگويند؛ محمد زنهاى پير و بيوه و بى سرپرست را به عقد خود در مى آورد براى كمك به آنها
#دوما اينكه #خداى_محمد در ارضاى شهوات بى پايان محمد در هر لحظه در خدمت او بوده و براى اميال نفسانى اش، چپ و راست آيه نازل ميكرده است اما همين خدا نتوانسته است يك آيه در تحريم و مذمت برده دارى و فروش انسانهاى بينوا نازل كند
#سوما ادعا ميكنند تك تك آيات قرآن براى هدايت انسان نازل شده است، حال آنكه رسيدگى به امور شهوانى محمد در اين آيات چه هدايتى براى نسل بشر دارد؟؟
وا اسفا به انسانهايى كه كوركورانه و موروثى مسلمانند و داستانهاى دروغين آخوندها و روحانيون دين فروش را در تقديس محمد و اعوانش، باور ميكنند .
در پايان لازم به ذكر است:
#ﺯﯾﻨﺐ_بنت_جحش ﺩﺭ زمان ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ #ﻣﺤﻤﺪ ٣٥ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ٥٨ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺯﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﺤﻤﺪ فوت(دق مرگ شد) ﻣﯿﺸﻮﺩ. طبق ادعاى مورخين ﺍﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ #ﻋﻤﺮ ﺯﯾﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
#پانويس:
اين داستان در منابع متعدد از جمله در #المستدرك_علي_الصحيحين جلد ٤ صفحه ٢٥ و در تفسيرهاى #الدر_المنثور و #كشاف و #طبرى در ذيل آيات ٣٧-٣٨ سوره احزاب آمده است.
و اما ديگر منابع اسلامى كه اين داستان را تعريف كرده اند:
١) #ﺻﺤﯿﺢ_ﻣﺴﻠﻢ ﺟﻠﺪ ٢ حديث ٢٤٣٧ (صفحه ٥١٩)
٢) #ﺻﺤﯿﺢ_ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺟﻠﺪ ٣ حديث ٢٤٩ (صفحه ١٣٨)
٣) #سنن_ﺍﺑﻮ_ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺟﻠﺪ ٣ حديث ٤٩٣٥ صفحات ١٣٧٨-١٣٧٧
٤) #ﺑﺤﺎﺭ_ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺟﻠﺪ ٢٢ ﺑﺮﮒ ٢٠٣
#قسمت_سوم(آخر)
و اما اينكار #محمد منشاء يك حكم فقهى شده كه علماى شيعه مى گويند
ولايت فقيه مى تواند همسر فردى را بدون اجازه اش طلاق دهد و به
ازدواج خودش يا ديگرى در آورد.
نكته ديگر اينست كه در اين آيات كسى كه اصلا مطرح نيست و
خواست و ارده اش هيچ اهميتى ندارد خود زينب است.
مخصوصا به اين قسمت آيه(قَضَى زَیْدٌ مِنْهَا وَطَرًا) دقت كنيد.
مى گويد حال كه زيد از او لذت جنسى برد او را به عقد محمد در آورد.
اين آيه بى ارزشى فوق العاده زن را در دين اسلام نشان مى دهد.
حتى زنى به زيبائى زيد كه محمد عاشقش مى شود هيچ اختيارى در ازدواج و طلاق خويش ندارد و صرفا يك وسيله لذت
جوئى جنسى است.
تصور كنيد اگر #روحانيون و رؤسا بخواهند اين عمل زشت و غير انسانى محمد
را الگوى خويش قرار دهند چه مى شود؟ هر رئيسى اگر از زن زيردستانش خوشش آمد آن زيردست بايد زنش را طلاق دهد و به او واگذار كند، همانگونه كه در مورد ولايت فقيه مى گويند.
در اين داستان نكاتى قابل توجه است كه به آنها اشاره ميكنم.
#اولا دروغ و شيادى روحانيون مسلمانان در توجيه #ازدواجهاى_مكرر پيامبر اسلام برملا ميشود كه در توجيه آنها ميگويند؛ محمد زنهاى پير و بيوه و بى سرپرست را به عقد خود در مى آورد براى كمك به آنها
#دوما اينكه #خداى_محمد در ارضاى شهوات بى پايان محمد در هر لحظه در خدمت او بوده و براى اميال نفسانى اش، چپ و راست آيه نازل ميكرده است اما همين خدا نتوانسته است يك آيه در تحريم و مذمت برده دارى و فروش انسانهاى بينوا نازل كند
#سوما ادعا ميكنند تك تك آيات قرآن براى هدايت انسان نازل شده است، حال آنكه رسيدگى به امور شهوانى محمد در اين آيات چه هدايتى براى نسل بشر دارد؟؟
وا اسفا به انسانهايى كه كوركورانه و موروثى مسلمانند و داستانهاى دروغين آخوندها و روحانيون دين فروش را در تقديس محمد و اعوانش، باور ميكنند .
در پايان لازم به ذكر است:
#ﺯﯾﻨﺐ_بنت_جحش ﺩﺭ زمان ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ #ﻣﺤﻤﺪ ٣٥ ﺳﺎﻝ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ٥٨ ﺳﺎﻝ ﻭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺯﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﻣﺤﻤﺪ فوت(دق مرگ شد) ﻣﯿﺸﻮﺩ. طبق ادعاى مورخين ﺍﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻼﻓﺖ #ﻋﻤﺮ ﺯﯾﺴﺘﻪ ﺍﺳﺖ.
#پانويس:
اين داستان در منابع متعدد از جمله در #المستدرك_علي_الصحيحين جلد ٤ صفحه ٢٥ و در تفسيرهاى #الدر_المنثور و #كشاف و #طبرى در ذيل آيات ٣٧-٣٨ سوره احزاب آمده است.
و اما ديگر منابع اسلامى كه اين داستان را تعريف كرده اند:
١) #ﺻﺤﯿﺢ_ﻣﺴﻠﻢ ﺟﻠﺪ ٢ حديث ٢٤٣٧ (صفحه ٥١٩)
٢) #ﺻﺤﯿﺢ_ﺑﺨﺎﺭﯼ ﺟﻠﺪ ٣ حديث ٢٤٩ (صفحه ١٣٨)
٣) #سنن_ﺍﺑﻮ_ﺩﺍﻭﻭﺩ ﺟﻠﺪ ٣ حديث ٤٩٣٥ صفحات ١٣٧٨-١٣٧٧
٤) #ﺑﺤﺎﺭ_ﺍﻻﻧﻮﺍﺭ ﺟﻠﺪ ٢٢ ﺑﺮﮒ ٢٠٣