🎖[ درمورد خانواده هوانگ زیتاعو👪 ]
من در یه خونواده با پدری سخت گیر و مادری مهربون بزرگ شدم: پدرم عضو ارتش بود برای همین با من خیلی سختگیره در حالیکه مادرم خیلی ملایمه، اون خیلی خوب از من مواظبت میکنه.
وقتی که بچه بودم، پدرم اغلب داستانهایی از جوونیش برام تعریف میکرد. اون با دست خالی از شاندونگ به هوبِی رفته بود ولی با توانایی هاش رویاهاش رو دنبال کرد و به حقیقت رسوند. "بهشت به سخت کوش ها پاداش میده"، این چهار کلمه بهترین توصیف از پدرمه. تا وقتی که تلاش کنی، هیچ چیزی نیست که نتونی انجام بدی، خدا همه ی سخت کارکردن هات رو میبینه، اینها تمام چیزایین که پدرم همیشه به من یاد میداد.
بنابراین، بعد از اون وقتی با سختی ها مواجه میشدم یا متحمل بی عدالتی میشدم، یاد داستاهای پدرم می افتادم.
روحیه ی نترس اون در خون خانواده جاری شده. اگه پدرم میتونه اون رو انجام بده، پس منم میتونم. حتی اگر به اصرار و کار سخت نیاز داشته باشه، من هیچوقت نمیترسم.
از وقتی که شروع به بزرگ شدن کردم، مادرم تنها کسی بود که بیشتر از همه ازم مراقبت میکرد.
طی دوران مدرسه ام، مادرم هرروز صبح زود بیدار میشد که برام صبحونه درست کنه. وقتی که از مدرسه دیر میرسیدم خونه، همیشه مادرم بود که در رو برام باز میکرد و تا وقتی نمیرسیدم خونه احساس راحتی نمیکرد.
بنابراین، وقتی رفتم خارج، دیگه خبری از هرروز صبحونه درست کردن مادرم و منتظرم باشه تا برسم خونه نبود، و وقتی که دلم برای دامپلینگ های خونگی مادرم تنگ میشد، مطمئن بودم که مادرمم دلش برای بچه ی راه دورش تنگ میشد.
من الان یه بزرگسالم، دیگه لازم نیست که مادرم مشغول انجام کارای من باشه. وقتی بچه بودم، مادرم فرشته ی نگهبانم بود، ولی الان، میخوام من فرشته ی نگهبان مادرم بشم، قوی ترینشون، تا مادرم هیچ دردی متحمل نشه.
پ.ن. عررررر😭❤️
| #Proud_To_Be_VVhl
| #PhotoBook
| #Iteration 2.4
••━━━━━━━━━••
| #Austin
| @CpopKing
من در یه خونواده با پدری سخت گیر و مادری مهربون بزرگ شدم: پدرم عضو ارتش بود برای همین با من خیلی سختگیره در حالیکه مادرم خیلی ملایمه، اون خیلی خوب از من مواظبت میکنه.
وقتی که بچه بودم، پدرم اغلب داستانهایی از جوونیش برام تعریف میکرد. اون با دست خالی از شاندونگ به هوبِی رفته بود ولی با توانایی هاش رویاهاش رو دنبال کرد و به حقیقت رسوند. "بهشت به سخت کوش ها پاداش میده"، این چهار کلمه بهترین توصیف از پدرمه. تا وقتی که تلاش کنی، هیچ چیزی نیست که نتونی انجام بدی، خدا همه ی سخت کارکردن هات رو میبینه، اینها تمام چیزایین که پدرم همیشه به من یاد میداد.
بنابراین، بعد از اون وقتی با سختی ها مواجه میشدم یا متحمل بی عدالتی میشدم، یاد داستاهای پدرم می افتادم.
روحیه ی نترس اون در خون خانواده جاری شده. اگه پدرم میتونه اون رو انجام بده، پس منم میتونم. حتی اگر به اصرار و کار سخت نیاز داشته باشه، من هیچوقت نمیترسم.
از وقتی که شروع به بزرگ شدن کردم، مادرم تنها کسی بود که بیشتر از همه ازم مراقبت میکرد.
طی دوران مدرسه ام، مادرم هرروز صبح زود بیدار میشد که برام صبحونه درست کنه. وقتی که از مدرسه دیر میرسیدم خونه، همیشه مادرم بود که در رو برام باز میکرد و تا وقتی نمیرسیدم خونه احساس راحتی نمیکرد.
بنابراین، وقتی رفتم خارج، دیگه خبری از هرروز صبحونه درست کردن مادرم و منتظرم باشه تا برسم خونه نبود، و وقتی که دلم برای دامپلینگ های خونگی مادرم تنگ میشد، مطمئن بودم که مادرمم دلش برای بچه ی راه دورش تنگ میشد.
من الان یه بزرگسالم، دیگه لازم نیست که مادرم مشغول انجام کارای من باشه. وقتی بچه بودم، مادرم فرشته ی نگهبانم بود، ولی الان، میخوام من فرشته ی نگهبان مادرم بشم، قوی ترینشون، تا مادرم هیچ دردی متحمل نشه.
پ.ن. عررررر😭❤️
| #Proud_To_Be_VVhl
| #PhotoBook
| #Iteration 2.4
••━━━━━━━━━••
| #Austin
| @CpopKing
Telegram
attach 📎
🎖 [ درمورد شور و اشتیاق به موسیقی🎼 ]
من ۱۶ ساله بودم و فقط میخواستم با تمام قلبم بخونم.
سبک های مختلف موسیقی با تاخیر همه جای شهر پخش میشدن.
من کاملا جذب سی دی ها و نوار کاست هایی که توی دیوار مغازه ها آویزان شده بودن، شده بودم.
سبک موسیقی که من بیشتر دوست دارم R&B و رپ هست، میتونستم با بیان کردن خودم میان بیتِ قوی و رپ خودسر احساس راحتی کنم.
هرموقع که هدفون میذاشتم و صداشو تا آخر زیاد میکردم، احساس میکردم توی دنیای خودمم و هیچکس نمیتونه مزاحمم بشه.
به خاطر عشقم به هیپ هاپ، بیشتر روی موسیقی غربی تمرکز کردم.
ماریا کِری الگوی من بود، من تمام آهنگاشو گوش دادم.
آهنگهای کلاسیک مثل "Hero"، "Bye Bye"، "When You Believe" هیچوقت خسته کننده نمیشدن.
بعدش من شروع به یادگرفتن گیتار و سازهای گوناگون به کمک مربی کردم، داشتم سبک های مختلف موسیقی رو یاد میگرفتم. همچنین سی دی ها و نوار کاست های زیادی خریدم.
من یک گروه با افراد مشتاق داشتم. ما بعد از مدرسه، بستکتبال، اسکیت روی یخ، اسکیت بورد بازی میکردیم، رانندگی میکردیم و موسیقی های جدیدی که باهم پیدا کرده بودیم رو به هم معرفی میکردیم.
من یک قفسه توی خونه داشتم که تمام سی دی ها و نوار کاست هام رو توش گذاشته بودم.
در اون زمانی که هنوز MP3 player باب نشده بود و موبایل ها پخش کننده ی موسیقی نداشتن، ما میتونستیم فقط پخش کننده ی کوچک CD داشته باشیم. با گذاشتن هندزفری و فشردن دکمه ی پخش، من با آهنگ میخوندم و اون جوری بود که من اشتیاقم رو برای موسیقی از بچگی و در طول بزرگ شدنم نشون میدادم.
بله، من میخواستم خواننده باشم، خواننده ای که R&B و رپ میخونه
پس من برای خانوادم یک نامه نوشتم و بهشون گفتم که با تمام قلبم موسیقی رو دوست دارم، میخوام یک خواننده بشم، این رویای منه.
و همه ی اونا من رو حمایت کردن، گفتن اگه تصمیم گرفتم اینکارو کنم پس ادامه بدم و بدون هیچ پشیمانی و افسوسی زندگی کنم.
| #Proud_To_Be_VVhl
| #PhotoBook
| #Iteration 2.4
••━━━━━━━━━••
| #Austin
| @CpopKing
من ۱۶ ساله بودم و فقط میخواستم با تمام قلبم بخونم.
سبک های مختلف موسیقی با تاخیر همه جای شهر پخش میشدن.
من کاملا جذب سی دی ها و نوار کاست هایی که توی دیوار مغازه ها آویزان شده بودن، شده بودم.
سبک موسیقی که من بیشتر دوست دارم R&B و رپ هست، میتونستم با بیان کردن خودم میان بیتِ قوی و رپ خودسر احساس راحتی کنم.
هرموقع که هدفون میذاشتم و صداشو تا آخر زیاد میکردم، احساس میکردم توی دنیای خودمم و هیچکس نمیتونه مزاحمم بشه.
به خاطر عشقم به هیپ هاپ، بیشتر روی موسیقی غربی تمرکز کردم.
ماریا کِری الگوی من بود، من تمام آهنگاشو گوش دادم.
آهنگهای کلاسیک مثل "Hero"، "Bye Bye"، "When You Believe" هیچوقت خسته کننده نمیشدن.
بعدش من شروع به یادگرفتن گیتار و سازهای گوناگون به کمک مربی کردم، داشتم سبک های مختلف موسیقی رو یاد میگرفتم. همچنین سی دی ها و نوار کاست های زیادی خریدم.
من یک گروه با افراد مشتاق داشتم. ما بعد از مدرسه، بستکتبال، اسکیت روی یخ، اسکیت بورد بازی میکردیم، رانندگی میکردیم و موسیقی های جدیدی که باهم پیدا کرده بودیم رو به هم معرفی میکردیم.
من یک قفسه توی خونه داشتم که تمام سی دی ها و نوار کاست هام رو توش گذاشته بودم.
در اون زمانی که هنوز MP3 player باب نشده بود و موبایل ها پخش کننده ی موسیقی نداشتن، ما میتونستیم فقط پخش کننده ی کوچک CD داشته باشیم. با گذاشتن هندزفری و فشردن دکمه ی پخش، من با آهنگ میخوندم و اون جوری بود که من اشتیاقم رو برای موسیقی از بچگی و در طول بزرگ شدنم نشون میدادم.
بله، من میخواستم خواننده باشم، خواننده ای که R&B و رپ میخونه
پس من برای خانوادم یک نامه نوشتم و بهشون گفتم که با تمام قلبم موسیقی رو دوست دارم، میخوام یک خواننده بشم، این رویای منه.
و همه ی اونا من رو حمایت کردن، گفتن اگه تصمیم گرفتم اینکارو کنم پس ادامه بدم و بدون هیچ پشیمانی و افسوسی زندگی کنم.
| #Proud_To_Be_VVhl
| #PhotoBook
| #Iteration 2.4
••━━━━━━━━━••
| #Austin
| @CpopKing
Telegram
attach 📎