ایران‌دل | IranDel
3.51K subscribers
957 photos
693 videos
40 files
1.58K links
همه عالم تن است و ایران‌ دل ❤️

این کانال دغدغه‌اش، ایران است و گردانندۀ آن، یک شهروند ایرانی آذربایجانی

[ بازنشر یک یادداشت، توییت، ویدئو و یا یک صوت به معنی تأیید کل محتوا و تمام مواضع صاحب آن محتوا نیست و هدف صرفاً بازتاب دادن یک نگاه و اندیشه است.]
Download Telegram
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🎥 فلسفه و تاریخچه جشن یلدا یا شب چله

بخشی از سخنرانی دکتر #سجاد_آیدنلو، پژوهشگر ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه آذربایجانی، در کتابخانه عمومی بامداد امید صبای ارومیه

منبع: ایران‌زمین

#یلدا #چله
@IranDel_Channel

💢
🔴 آذربایجان و هویتِ ملی

✍️ #سجاد_آیدنلو، دکترای زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه ارومیه‌ای

آذربایجان همیشه و در طول تاریخ، یعنی پیش و پس از اسلام بدون استثنا یکی از بخش‌های مهم و اصلی و اساسی ایران بوده است. این را هم کتیبه‌های پیش از اسلام و به‌ویژه دورۀ ساسانیان به ما می‌گوید و هم متون تاریخی.

آذربایجان همیشه جزء واحد جغرافیایی‌ای به‌نام ایران بوده است. حالا اگر تاریخ، دین و آداب و رسوم را در نظر بگیریم، با تفاوت‌های مختصری که ویژگی هر منطقه است، در آذربایجان هم همان بوده که در سایر مناطق ایران. نوروز به‌عنوان یک جشن ایرانی همواره در آذربایجان بوده، دین اسلام و تشیع و در مقاطعی تسنن در آذربایجان بوده.

حالا بگذارید رابطۀ آذربایجان و شاهنامه را عرض کنم.
در سال‌های اخیر برخی از بزرگواران از تعبیر هویت‌طلب و هویت‌طلبی در آذربایجان حرف می‌زنند. باید عرض کنم مسئلۀ شخصی و احساسی نیست و ما داریم یک بحث علمی می‌کنیم و از این منظر باید عرض کنم که بخشی از هویّت ما آذربایجانیان در شاهنامۀ فردوسی است، بی‌هیچ تردیدی. تکرار می‌کنم عرض بنده یک صحبت علمی است و نه احساسی. ممکن است این گزارۀ من را برخی نپسندند، من برای آن عقیدۀ شخصی احترام قائلم اما پسند و ناپسند و سلیقۀ شخصی، به هیچ وجه در مسلّمات و واقعیات تأثیری نخواهد داشت. ما براساس اسناد صحبت می‌کنیم. چرا بنده می‌گویم بخشی از هویت آذربایجان؟ برای اینکه متن شاهنامه را اگر ملاحظه فرمایید آذربایجان دقیقاً با همین جغرافیای امروز به‌عنوان «آذرآبادگان» در شاهنامه آمده و به بخش‌هایی از آن هم مثل دریاچۀ چیچست یا دریاچۀ ارومیه، آذرگشسب یا اردبیل اشاره شده و البته بسیار هم با تقدیس و احترام. آذربایجان در شاهنامه پایتخت معنوی و دوم ایران است و جایگاه بسیار مقدسی دارد و همچنین از نظر داستانی هم بسیار مهم است.
فردوسی به صراحت از زبان رستم با صفت آذری از آذربایجانیان حرف زده. آذری یعنی اهل آذربایجان و این واژه هیچ گونه دلالت نژادی ندارد. از من می‌پرسند شما آذری هستی؟ می‌گویم اگر منظورتان این است که بنده آذربایجانی هستم بله ولی اگر می‌خواهید بگویید من‌ نژاد دیگری دارم خیر. همۀ ما آذربایجانیان ایرانی هستیم. به هرحال رستم فرخزاد وقتی اعراب به ایران حمله می‌کنند به برادرش می‌گوید خانواده و اموال را بردار و به آذربایجان ببر که محل امنی است:

«همی‌ تاز تا آذرآبادگان
به جای بزرگان و آزادگان»

من از دوستانی که به شاهنامه نقد دارند و من برای آنها بسیار احترام قائلم می‌خواهم فقط به همین بیت فکر کنند.

منبع:
روزنامهٔ ایران، چهارشنبه، ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰


@IranDel_Channel

💢
🔴 شاهنامه در میان آذربایجانیان

✍️ #سجاد_آیدنلو، دکترای زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌شناسِ ارومیه‌ای

جالب است بدانید شعرای آذربایجانی ۲۰ سال پس از پایان نظم این اثر بلافاصله به آن توجه کرده‌اند. قطران تبریزی حدود ۴۲۰ یا ۳۰ یعنی ۲۰ یا ۳۰ سال پس از پایان نظم شاهنامه به آن توجه کرده است. منتقدان بسیار محترم می‌گویند ممکن است برخی اسامی مثل بیژن و منیژه یا رستم و سهراب که معروف بوده‌اند از طریق منابع دیگری به آثار شاعران آذربایجانی راه پیدا کرده درحالی که ما سند صریح داریم مثلاً قطران مشخصاً شاهنامه مورد نظرش بوده است نه منابع دیگر. این روند از ۴۲۰ تا امروز یعنی حدود ۱۰۰۰ سال هرگز قطع نشده است.
.
از فردوسی آنقدر در آثار شاعران و ادیبان آذربایجانی اسم برده شده و تعریف شده که قابل شمارش نیست. همۀ اینها نشان می‌دهد ادبا و شاعران این خطه کوچک‌ترین تضادی بین خود و شاهنامه نمی‌دیده‌اند و شاهنامه را اثر دیگری و غیر نمی‌پنداشته‌اند.
.
.
معجز شبستری یکی از بزرگ‌ترین شاعران ترکی آذربایجانی به صراحت می‌گوید که مایۀ افتخار و شهرت ایرانی در جهان، فردوسی محترم است.
آیا این تضاد است یا احترام؟

«اگر اولمیایدی جهاندا قلم/ دیلمئزده دنیاده نام عجم/ علمدار فردوسی موحترم/ قلمدور قلم، بارک‌الله قلم».
اگر در جهان قلمی نبود، هرگز نام ایران به میان نمی‌آمد، علمدار این کار فردوسی است، آفرین و بارک‌الله بر این قلم.

.
.
مهم‌ترین نسخه‌های شاهنامه در آذربایجان تدوین شده و اتفاقاً اولین کار هم در آذربایجان بوده. همچنین برخی از نسخه‌های شاهنامه در آذربایجان نگارگری شده که از نظر پربرگ بودن حائز اهمیت است.
شاهنامه‌خوانی و نقالی در قهوه‌خانه‌های آذربایجان هم همواره وجود داشته و کسانی که سنشان اجازه می‌دهد حتماً قهوه‌خانه‌های دهۀ پنجاه تبریز و اردبیل و ارومیه را به یاد دارند که در آن در کنار نقالی به زبان ترکی آذربایجانی و شاهنامه‌خوانی، بخش‌های آذربایجانی داستان‌های کوراغلوهم خوانده می‌شد.
در روایت‌های عامیانه مردم آذربایجان داستان‌های زیادی می‌شنوید که تحت تأثیر شخصیت‌ها و داستان‌های شاهنامه آفریده شده است و اینها را مرحوم استاد انجوی شیرازی گردآوری کرده.
در تبریز مردم عامه می‌گفتند رستم زمانی به تبریز آمده و از فرط سرمای استخوان‌سوز برگشته اما سپرش را جا گذاشته است و حوضی را نشانتان می‌دادند و می‌گفتند جای سپر رستم است.
.
اینها جزو باورهای عامیانه مردم بود و به آنها عقیده داشتند. الان برای ما مسجل شده که رستم شخصیتی حماسی است وگرنه تا چند دهه پیش مردم به وجود این شخصیت‌ها اعتقاد داشتند.

منبع: روزنامۀ ایران، چهارشنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۰


@IranDel_Channel

💢
🔴 سیزده‌بدر

✍️ برشی از یادداشتِ #سجاد_آیدنلو ، شاهنامه‌پژوه و دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی

@IranDel_Channel

💢
.
🔴 #سجاد_آیدنلو: در شاهنامه، تُرکان و تورانیان هیچ ارتباطی با آذربایجانی‌ها ندارند.

من در کتابِ «آذربایجان و شاهنامه» عرض کرده‌ام که در شاهنامه، قومی به مرزهای شخصی ایران حمله می‌کنند که با دو نام «تورانیان» و «ترکان»خوانده می‌شوند. در تاریخِ واقعی در دوره ساسانیان، اقوام تُرک از مرزهای شرقی به ایران حمله می‌کنند. همین مسئله در تاریخ رِوایی و حماسی ما «حمله تورانیان» خوانده شده است. در واقع به‌مرور و در روند تکوین روایات حماسی و پهلوانی ایران، دو مفهوم متفاوت تُرک از حوزه‌ی تاریخ واقعی و مفهوم تورانی از حوزه تاریخ رِوایی در هم آمیخته و یکسان نگاشته شده است. در نتیجه در شاهنامه و منابع دیگر، تورانی مساوی شده است با تُرک.! مسئله دوم اینکه تُرکان در شاهنامه از زبان ایرانیان و ایرانیان از زبان تورانیان نکوهش می‌شوند. این هم دلیل دیگری از تعادل فردوسی در جانبداری است. حتی این مسئله درباره اقوام دیگر، مانند عرب‌تباران در مقابل ایرانیان هم صادق است. نمونه‌ای از این مسئله را در داستان رودابه و زال می‌توان دید. نکته پایانی این موضوع آنکه در شاهنامه تورانیان یا تُرکان هیچ ارتباطی به آذربایجانی‌ها (اهالی خطه آذربایجان) ندارند. یعنی در شاهنامه کاملاً میان این دو گروه تفاوت وجود دارد و آذربایجانی‌ها در سپاه ایران در مقابل تورانیان می‌جنگند.


@IranDel_Channel

💢
🔴 نخستین یادکرد آذربایجان در شاهنامه

✍️ #سجاد_آیدنلو، دانش‌آموخته‌ی دکتری زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه

آذربایجان همواره یکی از اقالیم و ایالت‌های مهم سرزمین ایران بوده است. از کهن‌ترین گواهی‌هایِ این تعلّق و زیرمجموعگی کتیبۀ کردیر/ کرتیر، موبد نامدارِ دورۀ ساسانی، در سرمشهد (واقع در جنوب کازرون) است که در حدود سال (۲۹۰م) (اواخرِ پادشاهی بهرام دوم) نوشته شده و در ذکر شهرها و مناطق ایران/ ایرانشهر از آذربایجان نیز در کنار پارس، سپاهان، کرمان، سیستان، گرگان و ... یاد کرده است. در ادب فارسی هم این گونه است و برای نمونه در منظومۀ ویس و رامین (سرودۀ بینِ ۴۳۲ و ۴۴۶ ه.ق) که داستانِ آن اصلِ پارتی دارد «آذربایگان» بخشی از ایران است:

گزیده هرچه در ایران بزرگان
از آذربایگان وز ری و گرگان

به گرد آور سپاه از بوم ایران
از آذربایگان و ری و گیلان

نخستین یادکردِ آذربایجان و شهرهای آن در شاهنامه در دورۀ پادشاهی کاووس و پس از آمدن نوۀ او، کیخسرو، از توران به ایران است. در این هنگام میانِ گودرزیان و نوذریان بر سرِ جانشینی کی‌کاووس نزاع در می‌گیرد. گودرز و خاندانش و بسیاری از ایرانیان کیخسرو را جانشین کاووس و شاهِ جدیدِ ایران می‌دانند ولی طوس به بهانۀ تبارِ تورانیِ مادرِ کیخسرو، فریبرز پسر کاووس را سزاوار تخت و تاج می‌شناسد. با اوج‌گیری اختلاف، دو طرف در برابرِ هم لشکر می‌آرایند و کاووس برای اینکه مانعِ جنگ و خون‌ریزی شود و از سوی دیگر با انتخاب خود، میان فرزند (فریبرز) و نواده (کیخسرو) ترجیح و تبعیضی قایل نشود شرط جانشینی خود را موفقیّت در آزمونی تعیین می‌کند و آن گشودنِ دژِ اهریمنیِ بهمن در «اردبیل» است:

دو فرزند ما را کنون با دو خیل
بباید شدن تا درِ اردویل

به مرزی که آنجا دز بهمن است
همه ساله پرخاش آهرمن است

به رنج است از آهرمن، آتش‌پرست
نیارد بدان مرز موبد نشست

از ایشان یکی کان بگیرد به تیغ
ندارم ازو تخت شاهی دریغ

طبق این ابیات، در منطقۀ اردبیل دژی به نام بهمن وجود دارد که نیروهای اهریمنی در آن هستند و مردمانِ دین‌دارِ آن ناحیه را آزار می‌دهند. فریبرز و طوس و لشکریانشان روانۀ اردبیل می‌شوند ولی در نزدیکی حصنِ بهمن از جادوی اهریمنان زمین گرم و آتشناک می‌شود و چون در یک هفته اقامت در آنجا نمی‌توانند درِ دژ و راهی برای ورود به آن بارۀ بلند بیابند ناکام باز می‌گردند. پس از ایشان گودرز و کیخسرو و همراهانشان به آنجا می‌روند و کیخسرو نامه‌ای می‌نویسد و بر سرِ نیزه می‌بندد و آن را به گیو می‌دهد تا به دیوار دژ بهمن فرو کند. بعد از این کار دیوار حصار شکاف برمی‌دارد و همه جا تیره می‌شود و کیخسرو فرمان می‌دهد که دژ را تیرباران کنند. بر اثرِ تیراندازیِ سپاهیان دیوان بسیاری درون دژ کشته می‌شوند و تاریکی به روشنایی تبدیل می‌شود. کیخسرو و گودرز وارد حصار می‌شوند و داخل آن شهری آبادان می‌یابند و:

بفرمود خسرو بدان جایگاه
یکی گنبدی تا بد ابر سیاه

درازا و پهنای او ده کمند
به گِرد اندرش طاقهای بلند

ز بیرون چو نیم از تگِ تازی اسپ
برآورد و بنهاد آذرگشسپ

نشستند گِرد اندرش موبدان
ستاره‌شناسان و هم بخردان

در آن شارستان کرد چندان درنگ
که آتشکده گشت با بوی و رنگ

پس از ساختن آتشکدۀ آذرگشسپ، کیخسرو از اردبیل به پارس پایتخت ایران بازمی‌گردد و کاووس او را به جانشینی خویش بر تخت شهریاری می‌نشاند.


🔴 منبع: آذربایجان و شاهنامه: تحقیقی درباره جایگاه آذربایجان، ترکان و زبان ترکی در شاهنامه و پایگاه هزارساله شاهنامه در آذربایجان، تألیف دکتر سجاد آیدنلو، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۹، ۳۹ - ۴۱


@IranDel_Channel

💢
🔴 #اطلاع_رسانی

🔴 ویژه‌برنامه روز بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی

🔴 موضوع: جایگاه آذربایجان‌غربی در شاهنامه و شاهنامه‌شناسی (همراه با پرسش و پاسخ)

با حضور و سخنرانی دکتر #سجاد_آیدنلو، دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی و شاهنامه‌پژوه نامدار ایرانی از شهر ارومیه

مدیر جلسه: حمید واحدی

زمان: یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ خورشیدی، ساعت ۱۷

مکان: ارومیه، سالن اجتماعاتِ خانه مطبوعات استان آذربایجان‌غربی

@IranDel_Channel

💢
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
📷 پیام دکتر #سجاد_آیدنلو به آیین بزرگداشت حکیم ابوالقاسم فردوسی و یادبود زنده‌یادِ ابوالفضل خطیبی

دوشنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۲ خورسیدی - خانه اندیشمندان علوم انسانی

@IranDel_Channel

💢
🔴 سیزده‌بدر

✍️ برشی از یادداشتِ #سجاد_آیدنلو ، شاهنامه‌پژوه و دانش‌آموخته دکتری زبان و ادبیات فارسی

@IranDel_Channel

💢