🔴 توصیهٔ دکتر سجاد آیدنلو، شاهنامهپژوه ارومیهای
یکی از کلیدواژههای نادرست که دستمایۀ جعل و نفاق نیز میشود، کلیدواژۀ «فارس» است.
از منظر تباری و نژادی و هویتی، ما فارس نداریم. هویتِ فارس نداریم، ملّتِ فارس نداریم، شاعر فارس نداریم. این اصطلاحات نادرست است.
فارس، [صرفاً] نام استانی در ایران بوده که در طولِ تاریخِ ایران به دلیل اینکه دو سلسلۀ تاثیرگذارِ هخامنشیان و ساسانیان از آنجا برخاستند، بنا بر قاعدۀ ادبی مَجاز، در متونِ عربی و بعضاً یونانی، فارس را به معنای ایران به کار بردهاند.
مثلاً وقتی میگفتند «ملوک الفرس»، یعنی پادشاهان ایران، که آذربایجان و کردستان و خراسان و کلیۀ نواحی ایران را نیز شامل میشده است.
برخی به اشتباه اینگونه تلقی میکنند که فارس یک نژاد و هویت جدایی است که در برابر هویتِ تُرک و کُرد و لُر و … قرار دارد.
اینگونه نیست، ما یک هویتِ ایرانی داریم که تمامی مناطق و زبانها و گویشهای رایج در ایران را دربرمیگیرد.
زبان فارسی، زبان ملّی ایرانیان است، نه [زبانِ] یک هویت مشخص و جدایی به نام فارس.
بر اساس همین نکاتی که عرض کردم، نظامی [گنجهای] خود را «دهقان فصیح پارسیزاد» لقب میدهد که در اینجا پارسی به معنای ایرانی است، نه فارس در تلقی اشتباهِ امروزین.
بر همین اساس بنده از اهالی رسانه نیز خواهش میکنم که از اصطلاحاتی مانند فارس، تُرک، کُرد، لُر و … استفاده نکنند؛ چرا که این کار مقدمۀ دیگریسازی و در ادامه نیز مقدمۀ ملتسازی در درونِ کشور میشود و یکپارچگی و وحدت ملی ایران را با مخاطره مواجه میکند.
اگر هم اصراری برای تقسیمبندی افراد بر اساس زبان است، از اصطلاحاتِ فارسیزبان، تُرکیزبان، کُردیزبان و … استفاده کنند.
البته که بهتر است معیار تقسیمبندی در درون یک کشور متحد و یکپارچه، معیارِ جغرافیایی باشد؛ چنانچه سنت ادبی و تاریخی ما نیز بدینگونه بوده است. مانند خراسانی، سنندجی، تبریزی، شیرازی و … .
اگر چنین باشد، تداخل و تناقضی هم با هویت تاریخی و درازدامن ایرانی پیدا نخواهد شد.
🔴 پینوشت:
نهم فروردین ماه، زادروز سجاد آیدنلو، شاهنامهپژوه و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی
سجّاد آیدنلو (متولد ۱۳۵۹ در شهر ارومیه) شاهنامهشناس و استاد تمام دانشگاه پیامنور ارومیه است. از او حدود شانزده کتاب و نزدیک دویست و هفتاد مقاله در حوزهٔ شاهنامهشناسی منتشر شدهاست. آیدنلو به گواهی استادان و متخصصان فن، جوانترین شاهنامهشناس شاخصِ حال حاضر در دنیاست که اعتبار و تازگی نوشتههای او به تأیید بسیاری از بزرگانِ ادب فارسی رسیدهاست. میلاد عظیمی در یکی از نوشتههای ستون آویزهها در مجله بخارا، سجاد آیدنلو را برجستهترین، فردِ نسلِ خود برای ادامه سلسله جلیله دانشمندان و ادیبانِ آذربایجان معرفی کردهاست. آیدنلو در بیش از صد همایش و مجلس علمی در شهرها و دانشگاههای مختلف کشور دربارهٔ شاهنامه و ادب حماسی ایران سخنرانی کردهاست و تا امروز چندین مقام و موفقیت علمی را کسب کرده است از جمله برندهٔ جايزهٔ كتاب سال برای اثر آذربايجان و شاهنامه، چند بار برگزیدگی در جشنوارهٔ نقد کتاب و آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی، شایسته تقدیر در اولین دورهٔ جایزه جلال و شایسته تقدیر در کتاب سال، برنده جایزه سرو ایرانی و...
سجاد آیدنلو در سال ۱۳۹۹ خورشیدی و در چهل سالگی به مرتبهٔ استاد تمامی در رشته زبان و ادبیات فارسی ارتقا یافت و یکی از جوانترین کسانی است که در تاریخ دانشگاههای ایران در رشته ادبیات فارسی در این سن به این مرتبه رسیده است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 توصیهٔ دکتر سجاد آیدنلو، شاهنامهپژوه ارومیهای
یکی از کلیدواژههای نادرست که دستمایۀ جعل و نفاق نیز میشود، کلیدواژۀ «فارس» است.
از منظر تباری و نژادی و هویتی، ما فارس نداریم. هویتِ فارس نداریم، ملّتِ فارس نداریم، شاعر فارس نداریم. این اصطلاحات نادرست است.
فارس، [صرفاً] نام استانی در ایران بوده که در طولِ تاریخِ ایران به دلیل اینکه دو سلسلۀ تاثیرگذارِ هخامنشیان و ساسانیان از آنجا برخاستند، بنا بر قاعدۀ ادبی مَجاز، در متونِ عربی و بعضاً یونانی، فارس را به معنای ایران به کار بردهاند.
مثلاً وقتی میگفتند «ملوک الفرس»، یعنی پادشاهان ایران، که آذربایجان و کردستان و خراسان و کلیۀ نواحی ایران را نیز شامل میشده است.
برخی به اشتباه اینگونه تلقی میکنند که فارس یک نژاد و هویت جدایی است که در برابر هویتِ تُرک و کُرد و لُر و … قرار دارد.
اینگونه نیست، ما یک هویتِ ایرانی داریم که تمامی مناطق و زبانها و گویشهای رایج در ایران را دربرمیگیرد.
زبان فارسی، زبان ملّی ایرانیان است، نه [زبانِ] یک هویت مشخص و جدایی به نام فارس.
بر اساس همین نکاتی که عرض کردم، نظامی [گنجهای] خود را «دهقان فصیح پارسیزاد» لقب میدهد که در اینجا پارسی به معنای ایرانی است، نه فارس در تلقی اشتباهِ امروزین.
بر همین اساس بنده از اهالی رسانه نیز خواهش میکنم که از اصطلاحاتی مانند فارس، تُرک، کُرد، لُر و … استفاده نکنند؛ چرا که این کار مقدمۀ دیگریسازی و در ادامه نیز مقدمۀ ملتسازی در درونِ کشور میشود و یکپارچگی و وحدت ملی ایران را با مخاطره مواجه میکند.
اگر هم اصراری برای تقسیمبندی افراد بر اساس زبان است، از اصطلاحاتِ فارسیزبان، تُرکیزبان، کُردیزبان و … استفاده کنند.
البته که بهتر است معیار تقسیمبندی در درون یک کشور متحد و یکپارچه، معیارِ جغرافیایی باشد؛ چنانچه سنت ادبی و تاریخی ما نیز بدینگونه بوده است. مانند خراسانی، سنندجی، تبریزی، شیرازی و … .
اگر چنین باشد، تداخل و تناقضی هم با هویت تاریخی و درازدامن ایرانی پیدا نخواهد شد.
🔴 پینوشت:
نهم فروردین ماه، زادروز سجاد آیدنلو، شاهنامهپژوه و استاد برجسته زبان و ادبیات فارسی
سجّاد آیدنلو (متولد ۱۳۵۹ در شهر ارومیه) شاهنامهشناس و استاد تمام دانشگاه پیامنور ارومیه است. از او حدود شانزده کتاب و نزدیک دویست و هفتاد مقاله در حوزهٔ شاهنامهشناسی منتشر شدهاست. آیدنلو به گواهی استادان و متخصصان فن، جوانترین شاهنامهشناس شاخصِ حال حاضر در دنیاست که اعتبار و تازگی نوشتههای او به تأیید بسیاری از بزرگانِ ادب فارسی رسیدهاست. میلاد عظیمی در یکی از نوشتههای ستون آویزهها در مجله بخارا، سجاد آیدنلو را برجستهترین، فردِ نسلِ خود برای ادامه سلسله جلیله دانشمندان و ادیبانِ آذربایجان معرفی کردهاست. آیدنلو در بیش از صد همایش و مجلس علمی در شهرها و دانشگاههای مختلف کشور دربارهٔ شاهنامه و ادب حماسی ایران سخنرانی کردهاست و تا امروز چندین مقام و موفقیت علمی را کسب کرده است از جمله برندهٔ جايزهٔ كتاب سال برای اثر آذربايجان و شاهنامه، چند بار برگزیدگی در جشنوارهٔ نقد کتاب و آیین بزرگداشت حامیان نسخ خطی، شایسته تقدیر در اولین دورهٔ جایزه جلال و شایسته تقدیر در کتاب سال، برنده جایزه سرو ایرانی و...
سجاد آیدنلو در سال ۱۳۹۹ خورشیدی و در چهل سالگی به مرتبهٔ استاد تمامی در رشته زبان و ادبیات فارسی ارتقا یافت و یکی از جوانترین کسانی است که در تاریخ دانشگاههای ایران در رشته ادبیات فارسی در این سن به این مرتبه رسیده است.
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 جامعه و فرهنگ ایرانی از شرق دریای مرمره تا خلیج بنگال با محوریتِ زبان فارسی
✍️ احسان یارشاطر
نشان عمدۀ پایداری هویت ایرانی در درجۀ اول حفظ زبان ملی با وجود تسلط تازیان است. گفتنی است که با آنکه جمعیت کثیری از قبایل عرب در خراسان سکنی گزیدند، خراسانیان بهخلاف مردم مصر و شام عربزبان نشدند، برعکس تازیانی که در شهرها و دهات خراسان ساکن شدند - بهخلاف آنها که جدا از ایرانیان بهصورت قبیله میزیستند - فارسیزبان گردیدند و در حملۀ ابومسلم به عراق در زمرۀ سپاهیان او درآمدند.
البته باید گفت که تأثیری که اسلام بر ایران بخشیده است با تأثیر تمدنهای دیگر تفاوتی اساسی دارد و آن قبول کیشی تازه است، بهخصوص که اسلام مانند سایر ادیان خاورمیانه تنها ناظر به مسائل روحانی و ارتباط میان بنده و پروردگار نیست، بلکه روابط اخلاقی و اجتماعی و مسائل مالی و قضایی و به عبارت دیگر کلیۀ شئون زندگی را دربرمیگیرد؛ ازاینرو فرهنگ تازهای که از زمان صفاریان و سامانیان و مقارن فتور دولت عباسی در ایران شکفتن آغاز کرد در محدودۀ آیین اسلام روی داد.
اهمیت این فرهنگ درخور توجه است. اگر به کشور ایران محدود بود فقط اهمیت ملی و محلی داشت، اما این فرهنگ قلمروی بسیار وسیعتر دارد. توینبی (toynbee) مورخ نامدار این قرن که تمدنهای مختلف دنیا را موضوع تحقیق خود قرار داده و به تمدن ایران و اسلام توجه خاص مبذول داشته میگوید: اگر به عقب برگردیم و بخواهیم ریشه و منشأ جامعۀ اسلامی امروز را جستجو کنیم به جامعهای برمیخوریم که حوزۀ جغرافیایی آن از شرق دریای مرمره شروع میشود و به خلیج بنگال منتهی میگردد و شامل آناتولی و آذربایجان و خراسان و حوزۀ رودهای جیحون و سیحون و افغانستان و هندوستان (پهنۀ شمالی هند از پنجاب تا مصب رودخانۀ گنگ) است. این جامعه یا فرهنگ را توینبی «جامعۀ ایرانی» (Iranian society) میخواند؛ زیرا در سراسر قلمرو آن فرهنگ ایرانی فرمانروا بود و زبان فارسی زبان فرهنگی آن به شمار میرفت.
همین پهنه است که مآلاً بهصورت شاهنشاهیهای عثمانی و صفوی و گورکانی تشکل یافت. در قلمرو این سه دولت تا زمانی که تمدن مغربزمین پا در صحنه گذاشت و رهبری فرهنگی را به دست گرفت، زبان و ادبیات و هنر و اندیشۀ ایران پیشوایی داشت و سرمشق و اساس فرهنگهای محلی به شمار میرفت.
🔴 منبع:
«پیوستگی تاریخ ایران»، احسان یارشاطر، نشریۀ ایرانشناسی، بهار ۱۳۷۰، شمارۀ ۹، ص ۱۷
🔴 پینوشت:
دوازدهم فروردینماه زادروز دکتر احسان یارشاطر، بنیانگذار و سرویراستار دانشنامۀ ایرانیکا و استاد پیشین مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک
#مناسبتها | #یادها
@IranDel_Channel
💢
🔴 جامعه و فرهنگ ایرانی از شرق دریای مرمره تا خلیج بنگال با محوریتِ زبان فارسی
✍️ احسان یارشاطر
نشان عمدۀ پایداری هویت ایرانی در درجۀ اول حفظ زبان ملی با وجود تسلط تازیان است. گفتنی است که با آنکه جمعیت کثیری از قبایل عرب در خراسان سکنی گزیدند، خراسانیان بهخلاف مردم مصر و شام عربزبان نشدند، برعکس تازیانی که در شهرها و دهات خراسان ساکن شدند - بهخلاف آنها که جدا از ایرانیان بهصورت قبیله میزیستند - فارسیزبان گردیدند و در حملۀ ابومسلم به عراق در زمرۀ سپاهیان او درآمدند.
البته باید گفت که تأثیری که اسلام بر ایران بخشیده است با تأثیر تمدنهای دیگر تفاوتی اساسی دارد و آن قبول کیشی تازه است، بهخصوص که اسلام مانند سایر ادیان خاورمیانه تنها ناظر به مسائل روحانی و ارتباط میان بنده و پروردگار نیست، بلکه روابط اخلاقی و اجتماعی و مسائل مالی و قضایی و به عبارت دیگر کلیۀ شئون زندگی را دربرمیگیرد؛ ازاینرو فرهنگ تازهای که از زمان صفاریان و سامانیان و مقارن فتور دولت عباسی در ایران شکفتن آغاز کرد در محدودۀ آیین اسلام روی داد.
اهمیت این فرهنگ درخور توجه است. اگر به کشور ایران محدود بود فقط اهمیت ملی و محلی داشت، اما این فرهنگ قلمروی بسیار وسیعتر دارد. توینبی (toynbee) مورخ نامدار این قرن که تمدنهای مختلف دنیا را موضوع تحقیق خود قرار داده و به تمدن ایران و اسلام توجه خاص مبذول داشته میگوید: اگر به عقب برگردیم و بخواهیم ریشه و منشأ جامعۀ اسلامی امروز را جستجو کنیم به جامعهای برمیخوریم که حوزۀ جغرافیایی آن از شرق دریای مرمره شروع میشود و به خلیج بنگال منتهی میگردد و شامل آناتولی و آذربایجان و خراسان و حوزۀ رودهای جیحون و سیحون و افغانستان و هندوستان (پهنۀ شمالی هند از پنجاب تا مصب رودخانۀ گنگ) است. این جامعه یا فرهنگ را توینبی «جامعۀ ایرانی» (Iranian society) میخواند؛ زیرا در سراسر قلمرو آن فرهنگ ایرانی فرمانروا بود و زبان فارسی زبان فرهنگی آن به شمار میرفت.
همین پهنه است که مآلاً بهصورت شاهنشاهیهای عثمانی و صفوی و گورکانی تشکل یافت. در قلمرو این سه دولت تا زمانی که تمدن مغربزمین پا در صحنه گذاشت و رهبری فرهنگی را به دست گرفت، زبان و ادبیات و هنر و اندیشۀ ایران پیشوایی داشت و سرمشق و اساس فرهنگهای محلی به شمار میرفت.
🔴 منبع:
«پیوستگی تاریخ ایران»، احسان یارشاطر، نشریۀ ایرانشناسی، بهار ۱۳۷۰، شمارۀ ۹، ص ۱۷
🔴 پینوشت:
دوازدهم فروردینماه زادروز دکتر احسان یارشاطر، بنیانگذار و سرویراستار دانشنامۀ ایرانیکا و استاد پیشین مطالعات ایرانی در دانشگاه کلمبیای نیویورک
#مناسبتها | #یادها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 به بهانهی روزی که در گاهشمار رسمی کشور، به نام ارتش مزین شده است.
ارتش یکی از نهادها و ترتیباتِ تاریخی ملت ایران است که موجودیت و نیرومندی ملت ایران، تا اندازۀ زیادی به نیرومندی آن بستگی دارد.
ارتشِ ایران وظیفۀ دفاع از تمامیتِ ارضی و بقای ملت را بر عهده دارد و از این رو است که یک بنیادِ حساس و مهم به شمار میرود.
در این روز به همه شهدای ارتشِ ایران، به ویژه شهدای ۲۱ آذر ۱۳۲۵ خورشیدی و شهدای دفاع مقدس میهنی (جنگ هشت ساله) درود میفرستیم.
🔴 تصویر برگرفته از مجله عمومی ارتش به مناسبت ۲۱ آذر ۱۳۲۵ خورشیدی، روز نجات آذربایجان
🔴 اقتباس از کانال آذریها
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
ارتش یکی از نهادها و ترتیباتِ تاریخی ملت ایران است که موجودیت و نیرومندی ملت ایران، تا اندازۀ زیادی به نیرومندی آن بستگی دارد.
ارتشِ ایران وظیفۀ دفاع از تمامیتِ ارضی و بقای ملت را بر عهده دارد و از این رو است که یک بنیادِ حساس و مهم به شمار میرود.
در این روز به همه شهدای ارتشِ ایران، به ویژه شهدای ۲۱ آذر ۱۳۲۵ خورشیدی و شهدای دفاع مقدس میهنی (جنگ هشت ساله) درود میفرستیم.
🔴 تصویر برگرفته از مجله عمومی ارتش به مناسبت ۲۱ آذر ۱۳۲۵ خورشیدی، روز نجات آذربایجان
🔴 اقتباس از کانال آذریها
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔴 مرامِ سربازان، افسران و سپهسالاران ارتشِ ایرانزمین اینگونه است...
🎥 برشی از صحبتهای زندهیاد خلبان منوچهر محققی، دلاورمردِ ارتش ایران در دفاع مقدس میهنی
وارثانِ هشت اقلیمِ وطن در هشت خوان
خوانِ هشتم را، بنا کردید خود، در این جهان
سقفِ رویای سیاهِ دشمنان، ویرانه گشت
بس که در دنیا، حدیثِ عشقتان، پروانه گشت
کهکشانی از جوانانِ وطن، همگامتان
کوچهها، همسنگرانِ زندۀ گمنامتان
کعبۀ آمالتان، آرامشِ ایرانزمین
جامۀ اِحرامتان را صدهزاران آفرین
ارتش، ای کانونِ رحمت، ای صَلابت، شاد باش
تا ابد از هر نمادِ بندگی، آزاد باش
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🎥 برشی از صحبتهای زندهیاد خلبان منوچهر محققی، دلاورمردِ ارتش ایران در دفاع مقدس میهنی
وارثانِ هشت اقلیمِ وطن در هشت خوان
خوانِ هشتم را، بنا کردید خود، در این جهان
سقفِ رویای سیاهِ دشمنان، ویرانه گشت
بس که در دنیا، حدیثِ عشقتان، پروانه گشت
کهکشانی از جوانانِ وطن، همگامتان
کوچهها، همسنگرانِ زندۀ گمنامتان
کعبۀ آمالتان، آرامشِ ایرانزمین
جامۀ اِحرامتان را صدهزاران آفرین
ارتش، ای کانونِ رحمت، ای صَلابت، شاد باش
تا ابد از هر نمادِ بندگی، آزاد باش
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🎥
آن دختِ پریوار که ایرانِ من است
پیدا و نهان بر سر پیمانِ من است
هم نیست ولی نهفته در جانِ من است
هم هست ولی دور، زِ دامانِ من است
محمدعلی اسلامی ندوشن
🔴 ایرانی چگونه ایرانی مانده است؟
✍ محمّدعلی اسلامی ندوشن
ایرانیت کلمۀ بسیار پیچیده و مبهمی است. تعریف روشنی نمیتوان برایش جست. اگر ایرانی میخواست بر استقلال خاک اصرار ورزد، یعنی خارجی را بیرون کند و کشورش را در دایرۀ مرزهای سیاسی حفظ نماید تاکنون مضمحل شده بود؛ زیرا در برابر نیروهای بیگانه: عرب و ترک و دیگران نمیتوانست مقاومت کند. هیچ کشوری از آغاز تا به انجام به حال اول باقی نمانده، نه چین، نه روم، نه یونان، نه اروپا ... . بعضی تمدنها بهکلی نابود شدند و بعضی تغییر ماهیت دادند، یعنی در ازای زنده ماندن، هویت خود را بلاگردان خویش کردند. ادامۀ حیات تنها در تطابق با دگرگونیها میسّر شده و ایرانی برای این تطابق استعداد خوبی نشان داده، اما یک ویژگی خاص خود داشته: «دگرگون شدن و همان بودن» و تمام تاریخ ایران روی این اصل حرکت کرده که مردمش هم تغییر کنند و هم همان باشند؛ ازاینرو ایرانی در دوران بعد از اسلام، پس از تلاشها و نهضتها و آویز و گریزها، چون ناامید شد که سیادت سیاسی گذشته را زنده کند، همۀ استعداد و نیروی خود را در زمینۀ دیگری به کار گرفت که نه کمتر کارساز بود و آن «فرهنگ» بود. بر آن شد تا فرهنگ را جانشین فرمانروایی سیاسی کند. بدینگونه «ایرانیت» با اهرم فرهنگ توانست خود را بر سر پا نگه دارد. سیاست حفظ ایرانیت از طریق فرهنگ در زمان سامانیها پا گرفت. تاریخ بلعمی و ترجمۀ تفسیر طبری دو نشانه بودند که یکی تاریخ ایران را یادآوری میکرد و دیگری اسلام را به زبان فارسی ورود میداد. درخت اندیشۀ ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همۀ آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانۀ خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند، یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند» تا او بتواند در درون آن بگوید من من هستم. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند. ایران از نو سرزمینی شد مطرح، تأثیرگذار که فراتر از مرزهایش حرکت میکند. قلمرو امپراتوری زبان و فرهنگ ایران از قلمرو هخامنشیان وسیعتر گشت. اگر یک در بسته شد، یعنی در سیادت سیاسی، دری دیگر باز شد. این یکی پایدارتر و آسیبناپذیرتر بود. شاهنامه نشان داد که قدرتها و شوکتها و ثروتها میروند، آنچه میماند سلطنت سخن است که جوهر جان انسانی است.
🔴 پینوشت:
پنجم اردیبهشت، سالگردِ درگذشتِ استاد محمدعلی اسلامی ندوشن.
یاد و نامشان جاوید
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🎥
آن دختِ پریوار که ایرانِ من است
پیدا و نهان بر سر پیمانِ من است
هم نیست ولی نهفته در جانِ من است
هم هست ولی دور، زِ دامانِ من است
محمدعلی اسلامی ندوشن
🔴 ایرانی چگونه ایرانی مانده است؟
✍ محمّدعلی اسلامی ندوشن
ایرانیت کلمۀ بسیار پیچیده و مبهمی است. تعریف روشنی نمیتوان برایش جست. اگر ایرانی میخواست بر استقلال خاک اصرار ورزد، یعنی خارجی را بیرون کند و کشورش را در دایرۀ مرزهای سیاسی حفظ نماید تاکنون مضمحل شده بود؛ زیرا در برابر نیروهای بیگانه: عرب و ترک و دیگران نمیتوانست مقاومت کند. هیچ کشوری از آغاز تا به انجام به حال اول باقی نمانده، نه چین، نه روم، نه یونان، نه اروپا ... . بعضی تمدنها بهکلی نابود شدند و بعضی تغییر ماهیت دادند، یعنی در ازای زنده ماندن، هویت خود را بلاگردان خویش کردند. ادامۀ حیات تنها در تطابق با دگرگونیها میسّر شده و ایرانی برای این تطابق استعداد خوبی نشان داده، اما یک ویژگی خاص خود داشته: «دگرگون شدن و همان بودن» و تمام تاریخ ایران روی این اصل حرکت کرده که مردمش هم تغییر کنند و هم همان باشند؛ ازاینرو ایرانی در دوران بعد از اسلام، پس از تلاشها و نهضتها و آویز و گریزها، چون ناامید شد که سیادت سیاسی گذشته را زنده کند، همۀ استعداد و نیروی خود را در زمینۀ دیگری به کار گرفت که نه کمتر کارساز بود و آن «فرهنگ» بود. بر آن شد تا فرهنگ را جانشین فرمانروایی سیاسی کند. بدینگونه «ایرانیت» با اهرم فرهنگ توانست خود را بر سر پا نگه دارد. سیاست حفظ ایرانیت از طریق فرهنگ در زمان سامانیها پا گرفت. تاریخ بلعمی و ترجمۀ تفسیر طبری دو نشانه بودند که یکی تاریخ ایران را یادآوری میکرد و دیگری اسلام را به زبان فارسی ورود میداد. درخت اندیشۀ ایرانی زمانی به بار نهایی نشست که شاهنامه آفریده شد. همۀ آنچه باید گفته شود در این کتاب گفته شد. با آمدن شاهنامه ایرانی خیالش راحت شد که از نو به خانۀ خود بازگشته است. اگر حصارهای مرزی برداشته شده بودند، یک حصار فرهنگی گرد او پدید آمد «که از باد و باران نیابد گزند» تا او بتواند در درون آن بگوید من من هستم. زبان فارسی و شاهنامه سرنوشت ایران را تغییر دادند. ایران از نو سرزمینی شد مطرح، تأثیرگذار که فراتر از مرزهایش حرکت میکند. قلمرو امپراتوری زبان و فرهنگ ایران از قلمرو هخامنشیان وسیعتر گشت. اگر یک در بسته شد، یعنی در سیادت سیاسی، دری دیگر باز شد. این یکی پایدارتر و آسیبناپذیرتر بود. شاهنامه نشان داد که قدرتها و شوکتها و ثروتها میروند، آنچه میماند سلطنت سخن است که جوهر جان انسانی است.
🔴 پینوشت:
پنجم اردیبهشت، سالگردِ درگذشتِ استاد محمدعلی اسلامی ندوشن.
یاد و نامشان جاوید
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Telegram
attach 📎
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎙 صدای دکتر محمد معین؛
خواندن بیتهای آغازینِ دفتر دوم مثنوی معنوی
محمد معین؛
۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ خورشیدی در رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ خورشیدی در تهران
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
خواندن بیتهای آغازینِ دفتر دوم مثنوی معنوی
محمد معین؛
۹ اردیبهشت ۱۲۹۷ خورشیدی در رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ خورشیدی در تهران
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبان فارسی، حافظ فرهنگ ایرانی
✍️ ذبیحالله صفا
زبان نماینده و نشاندهندۀ نوع تفکر انسان است. یک ملّت که دارای آداب و رسوم و عقاید خاصی است، ناچار فرهنگ خاصی دارد و اگر زبان واحدی نباشد که آن فرهنگ و آن نوع تفکر و همچنین آداب و رسوم و امثال اینها را نشان دهد، طبعاً اجزاء آن ملّت کمکم از یکدیگر دور میشوند و تحت تأثیر عوامل محیط و اقالیم و احتیاجات خاص هر ناحیه، فرهنگی خاص مییابند. بازگردیم به ایران؛ اگر زبان فارسی نبود که بنده و سعدی و حافظ را به هم ارتباط بدهد، من در مازندران نشاندهندۀ فرهنگ خاصّ خود میشدم به زبان مازندرانی و بعدها در مازندران بنابر مقتضیات اقلیمی آنجا و احتیاجات آنجا ما یک رسوم خاصی پیدا میکردیم که آن رسوم خاص را فارسیها نداشتند. نتیجه آن بود که ما روزبهروز از فارس و فارسیها دورتر میشدیم و فارسیها روزبهروز دورتر از ما میشدند چنانکه بعداً خوارزمیها از ما بسیار دور شدند و یا همین امروز اقوام آریایی ایرانی که هنوز در پامیر و اطراف آنجا پراکندهاند، از ما بسیار دورند چون تحت تأثیر زبانهای دیگر رفتهاند.
چیزی که در این میان توانست فکر یک شرقی ایرانی را با یک غربی ایرانی پیوند بدهد و یا یک خاقانی را با یک جامی در دو دورۀ متمایز از یکدیگر ارتباط دهد، زبان فارسی است.
زبان فارسی درحقیقت حافظ فرهنگ ایرانی شد و بار فرهنگ ملّی ما روی دوش زبان فارسی قرار گرفت؛ چه در مکانهای مختلف و چه در طول زمانهای متفاوت، یعنی اندیشههای ایرانی پیش از اسلام و آغاز دورۀ اسلامی را شاهنامه به ما رسانده و در طول زمان اساطیر ایرانی و حماسۀ ایرانی را زبان فارسی حمل کرده و به ما داده است. اگر زبان فارسی وجود نمیداشت و امروزه میخواستیم دنبال حماسهها و اساطیر ایرانی برویم اولاً چیز زیادی به دست ما نمیرسید برای اینکه در لهجهها پراکنده بود و احیاناً ربطی به یکدیگر نداشت و ثانیاً اگر میخواستیم چیزی بدانیم میبایست که پنجاه لهجه و زبان را یاد بگیریم تا مطلبی از آنها دربیاوریم، درحالیکه اینها جمعاً و یکجا در ادب فارسی و در آثار فردوسی و دقیقی و امثال آنان آمده است.
🔴 منبع:
ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ۴۶۹-۴۷۰
🔴 نهم اردیبهشتماه سالروز درگذشتِ استاد ذبیحالله صفا
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
🔴 زبان فارسی، حافظ فرهنگ ایرانی
✍️ ذبیحالله صفا
زبان نماینده و نشاندهندۀ نوع تفکر انسان است. یک ملّت که دارای آداب و رسوم و عقاید خاصی است، ناچار فرهنگ خاصی دارد و اگر زبان واحدی نباشد که آن فرهنگ و آن نوع تفکر و همچنین آداب و رسوم و امثال اینها را نشان دهد، طبعاً اجزاء آن ملّت کمکم از یکدیگر دور میشوند و تحت تأثیر عوامل محیط و اقالیم و احتیاجات خاص هر ناحیه، فرهنگی خاص مییابند. بازگردیم به ایران؛ اگر زبان فارسی نبود که بنده و سعدی و حافظ را به هم ارتباط بدهد، من در مازندران نشاندهندۀ فرهنگ خاصّ خود میشدم به زبان مازندرانی و بعدها در مازندران بنابر مقتضیات اقلیمی آنجا و احتیاجات آنجا ما یک رسوم خاصی پیدا میکردیم که آن رسوم خاص را فارسیها نداشتند. نتیجه آن بود که ما روزبهروز از فارس و فارسیها دورتر میشدیم و فارسیها روزبهروز دورتر از ما میشدند چنانکه بعداً خوارزمیها از ما بسیار دور شدند و یا همین امروز اقوام آریایی ایرانی که هنوز در پامیر و اطراف آنجا پراکندهاند، از ما بسیار دورند چون تحت تأثیر زبانهای دیگر رفتهاند.
چیزی که در این میان توانست فکر یک شرقی ایرانی را با یک غربی ایرانی پیوند بدهد و یا یک خاقانی را با یک جامی در دو دورۀ متمایز از یکدیگر ارتباط دهد، زبان فارسی است.
زبان فارسی درحقیقت حافظ فرهنگ ایرانی شد و بار فرهنگ ملّی ما روی دوش زبان فارسی قرار گرفت؛ چه در مکانهای مختلف و چه در طول زمانهای متفاوت، یعنی اندیشههای ایرانی پیش از اسلام و آغاز دورۀ اسلامی را شاهنامه به ما رسانده و در طول زمان اساطیر ایرانی و حماسۀ ایرانی را زبان فارسی حمل کرده و به ما داده است. اگر زبان فارسی وجود نمیداشت و امروزه میخواستیم دنبال حماسهها و اساطیر ایرانی برویم اولاً چیز زیادی به دست ما نمیرسید برای اینکه در لهجهها پراکنده بود و احیاناً ربطی به یکدیگر نداشت و ثانیاً اگر میخواستیم چیزی بدانیم میبایست که پنجاه لهجه و زبان را یاد بگیریم تا مطلبی از آنها دربیاوریم، درحالیکه اینها جمعاً و یکجا در ادب فارسی و در آثار فردوسی و دقیقی و امثال آنان آمده است.
🔴 منبع:
ای زبان پارسی...، به کوشش دکتر میلاد عظیمی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۲، ج ۳، ۴۶۹-۴۷۰
🔴 نهم اردیبهشتماه سالروز درگذشتِ استاد ذبیحالله صفا
#یادها | #مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
🔴 دهم اردیبهشت، مصادف با اخراج پرتغالیها از تنگه هرمز و روز ملی خلیجفارس
شرح تصاویر:
تصویری زیبا از خلیجفارس، سومین خلیج بزرگ جهان از ایستگاه فضایی بینالمللی
تصویر نامهای که در آن عبدالعزیز بن عبدالرحمن معروف به ابن سعود - پادشاهِ پایهگذار عربستان سعودی - از لفظ خلیج فارس استفاده میکند.
تصویر گذرنامه شیخ زاید بن سلطان، پایهگذار امارات متحده عربی که دو بار نام خلیج فارس در آن ذکر شده است.
نگارهی ترسیم شده توسط استخری - گیتیشناس نامدارِ ایرانی سده دهم میلادی و چهارم هجری - در "صور الاقالیم" که در آن نام شاخاب پارس بصورت "بحر فارس" نوشته شده است. نام خوزستان هم در نگاره دیده میشود.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
شرح تصاویر:
تصویری زیبا از خلیجفارس، سومین خلیج بزرگ جهان از ایستگاه فضایی بینالمللی
تصویر نامهای که در آن عبدالعزیز بن عبدالرحمن معروف به ابن سعود - پادشاهِ پایهگذار عربستان سعودی - از لفظ خلیج فارس استفاده میکند.
تصویر گذرنامه شیخ زاید بن سلطان، پایهگذار امارات متحده عربی که دو بار نام خلیج فارس در آن ذکر شده است.
نگارهی ترسیم شده توسط استخری - گیتیشناس نامدارِ ایرانی سده دهم میلادی و چهارم هجری - در "صور الاقالیم" که در آن نام شاخاب پارس بصورت "بحر فارس" نوشته شده است. نام خوزستان هم در نگاره دیده میشود.
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
Forwarded from ایراندل | IranDel
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎥 بهار به نیمهراه رسید..
پانزدهم اردیبهشت، روز ملی شیرازِ جان
آخر ای بادِ صبا بویی اگر میآری
سوی شیراز گُذر کن که مَرا یار آنجاست
سعدی شیرازی
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢
پانزدهم اردیبهشت، روز ملی شیرازِ جان
آخر ای بادِ صبا بویی اگر میآری
سوی شیراز گُذر کن که مَرا یار آنجاست
سعدی شیرازی
#مناسبتها
@IranDel_Channel
💢