https://goo.gl/7SLmuf
✅✅✅ نامه ۱۷۰ فعال سیاسی ایرانی و آمریکایی به فدریکا #موگرینی: #برجام را حفظ کنید
نام جان #مرشایمر، #چامسکی، اسلاوی #ژیژک، جودیت #باتلر و #یرواند_آبراهامیان فردریک #جیمسن، چارلز #تیلور، #عبدالکریم_سروش، همایون #کاتوزیان، داریوش #آشوری دیده میشوند.
۱۷۰ فعال سیاسی و استاد دانشگاه در نامهای به موگرینی خواستار حفظ برجام شدند. امضاگنندگان ایرانی و آمریکایی در نامهایی با قدردانی از سخنرانی خانم موگرینی بعد از خروج آمریکا از برجام نوشتهاند: «مردم #ایران از صلح و دیپلماسی حمایت کردند؛ حالا نوبت جامعه جهانی است که نشان دهد تصمیم درستی گرفته است».
🔹 متن نامه سرگشاده را در اینجا بخوانید:
🔗 http://openlettertomogherini.world
✅✅✅ نامه ۱۷۰ فعال سیاسی ایرانی و آمریکایی به فدریکا #موگرینی: #برجام را حفظ کنید
نام جان #مرشایمر، #چامسکی، اسلاوی #ژیژک، جودیت #باتلر و #یرواند_آبراهامیان فردریک #جیمسن، چارلز #تیلور، #عبدالکریم_سروش، همایون #کاتوزیان، داریوش #آشوری دیده میشوند.
۱۷۰ فعال سیاسی و استاد دانشگاه در نامهای به موگرینی خواستار حفظ برجام شدند. امضاگنندگان ایرانی و آمریکایی در نامهایی با قدردانی از سخنرانی خانم موگرینی بعد از خروج آمریکا از برجام نوشتهاند: «مردم #ایران از صلح و دیپلماسی حمایت کردند؛ حالا نوبت جامعه جهانی است که نشان دهد تصمیم درستی گرفته است».
🔹 متن نامه سرگشاده را در اینجا بخوانید:
🔗 http://openlettertomogherini.world
🔵 ماهیت همهگیری #کرونا برای #سرمایهداری؛ بحران یا گریزگاه؟
گمانهزنی درباره تغییرات جهان پس از کرونا همچنان بازار داغی بین متفکران دارد. نویسنده در اینجا اندیشههای ژیژک و بدیو را بهمثابه نمایندگان دو طیف متفاوت در این بحث بررسی میکند.
آیا جهانِ پس از کرونا تفاوت بنیادینی با جهان پیش از آن خواهد داشت؟ همهی کسانی که از زمان شروع این بیماری همهگیر سعی کردهاند تحلیلی از پیدایش و پیامدهای آن ارائه دهند، بهطور مستقیم یا ضمنی پاسخی به این پرسش هم دادهاند؛ پاسخهایی که میتوان آنها را بهطور کلی در دو دسته تقسیمبندی کرد: آری و خیر! از میان اندیشمندان انتقادی واکنشهای اسلاوی ژیژک و آلن بدیو بهخوبی دو سوی این مجادله را نمایندگی میکنند. در یک سو ژیژکی قرار دارد که معتقد است بیماری همهگیر کرونا، ضربهای جدی بر «بدنهی نظام سرمایهداری جهانی» و اخطاری است که میگوید نمیتوان همان مسیر سابق را ادامه داد. در سوی دیگر بدیویی ایستاده است که میگوید وضعیت کنونی «چندان هم استثنایی نیست» و ربط آن با یک انقلاب بیسابقه، همچنان مبهم است؛ انقلابی که هیچکدام از آنها که نویدش را میدهند، «راه و روش تازهای برای تحقق آن پیشنهاد ندادهاند».
⬅️ دلایل بسیاری برای موافقت با ژیژک وجود دارد. وضعیت کنونی بیش از هر زمان دیگری تناقض میان اصول حاکم بر سرمایهداری و سعادت جمعی بشر را هویدا میکند. برای مواجههی مناسب با چنین وضعیتی، لازم میبود که پس از همهگیریهای پیشین بودجههای متناسبی برای پژوهشهای مرتبط اختصاص داده شود؛ پژوهشهایی که البته به دلیل سودآور نبودن ـ (چرا باید روی چیزی که معلوم نیست کِی اتفاق بیفتد سرمایهگذاری کرد؟) هرگز مورد علاقهی شرکتهای خصوصی و دولتهای خصوصیشده نیستند. لازم میبود که در ظرفیت بیمارستانها، حاشیهی امنیتی برای چنین روزهایی در نظر گرفته شود (طبیعتاً هیچ سرمایهداری از ظرفیتهای به کار گرفته نشده خوشاش نمیآید). از اینها گذشته، مدیریتِ چنین وضعیتهایی را هرگز نمیتوان به «بازارِ خودسامان» سپرد؛ دستکم اگر هدفمان، نه «رشد اقتصادی» که نجات دادن جان انسانها باشد. در یک کلام، اصلهای «سودآوری» و «نفع شخصی» که نظم موجود همواره آنها را بهعنوان تنها اصولِ سعادتبخش درونیسازیکرده است، امروز به داد ما نمیرسند.
🔁 اما همهی اینها وقتی دلایلی برای موافق بودن با #ژیژک خواهد بود که ادعای او را به حوزهی اندیشه محدود کنیم. وقتی ژیژک از این حرف میزند که همهگیری ویروس کرونا، جان تازهای به #کمونیسم میبخشد، میتوان بهدرستی و همصدا با بدیو از او پرسید: حتی اگر چنین تلنگری به تصور افراد از جامعهای که در آن زندگی میکنند را هم بپذیریم، اگر راهی از این اندیشه به عمل تبیین نشود، چگونه میتوان از تغییرهای انضمامی سخن گفت؟ واقعیت این است که وقتی ژیژک از ضرورتِ تغییری اساسی در ساختار جامعه حرف میزند که مواجهه با ویروس کرونا به «ما» نشان داد، گویی منظورش از «ما»، نوعی مای بشریِ یکپارچه است که نیاز به پدیدهای مثل کرونا داشت تا لزوم تغییر را درک کند. در حالی که هیچ مای یکپارچهای وجود ندارد. آگاهی و بهتبع عمل افراد را جایگاه آنها در مناسبات تولیدی است که متعین میکند. برای همین، آنچه که برای ژیژک (و برای «ما») یک فاجعه به حساب میآید، احتمالاً برای سرمایهگذاران شرکت داروسازیِ Pfizer و شبکهی خانگی #نتفلیکس، یک جشنِ به تمام معنا است. بیتردید امکانِ اندیشیدن به نظمی متفاوت با نظام سرمایهداری، برای هر تغییر بنیادینی ضرورت دارد، اما اگر این امکان ذهنی را با واقعیتِ موجود اشتباه بگیریم- یعنی آن را بر واقعیت جهان فرافکنی کنیم ـ به نوعی از ذهنگرایی دچار میشویم که خود ماهیتی ایدئولوژیک پیدا میکند.
🔷 ادامهی متن را در اینجا بخوانید.
گمانهزنی درباره تغییرات جهان پس از کرونا همچنان بازار داغی بین متفکران دارد. نویسنده در اینجا اندیشههای ژیژک و بدیو را بهمثابه نمایندگان دو طیف متفاوت در این بحث بررسی میکند.
آیا جهانِ پس از کرونا تفاوت بنیادینی با جهان پیش از آن خواهد داشت؟ همهی کسانی که از زمان شروع این بیماری همهگیر سعی کردهاند تحلیلی از پیدایش و پیامدهای آن ارائه دهند، بهطور مستقیم یا ضمنی پاسخی به این پرسش هم دادهاند؛ پاسخهایی که میتوان آنها را بهطور کلی در دو دسته تقسیمبندی کرد: آری و خیر! از میان اندیشمندان انتقادی واکنشهای اسلاوی ژیژک و آلن بدیو بهخوبی دو سوی این مجادله را نمایندگی میکنند. در یک سو ژیژکی قرار دارد که معتقد است بیماری همهگیر کرونا، ضربهای جدی بر «بدنهی نظام سرمایهداری جهانی» و اخطاری است که میگوید نمیتوان همان مسیر سابق را ادامه داد. در سوی دیگر بدیویی ایستاده است که میگوید وضعیت کنونی «چندان هم استثنایی نیست» و ربط آن با یک انقلاب بیسابقه، همچنان مبهم است؛ انقلابی که هیچکدام از آنها که نویدش را میدهند، «راه و روش تازهای برای تحقق آن پیشنهاد ندادهاند».
⬅️ دلایل بسیاری برای موافقت با ژیژک وجود دارد. وضعیت کنونی بیش از هر زمان دیگری تناقض میان اصول حاکم بر سرمایهداری و سعادت جمعی بشر را هویدا میکند. برای مواجههی مناسب با چنین وضعیتی، لازم میبود که پس از همهگیریهای پیشین بودجههای متناسبی برای پژوهشهای مرتبط اختصاص داده شود؛ پژوهشهایی که البته به دلیل سودآور نبودن ـ (چرا باید روی چیزی که معلوم نیست کِی اتفاق بیفتد سرمایهگذاری کرد؟) هرگز مورد علاقهی شرکتهای خصوصی و دولتهای خصوصیشده نیستند. لازم میبود که در ظرفیت بیمارستانها، حاشیهی امنیتی برای چنین روزهایی در نظر گرفته شود (طبیعتاً هیچ سرمایهداری از ظرفیتهای به کار گرفته نشده خوشاش نمیآید). از اینها گذشته، مدیریتِ چنین وضعیتهایی را هرگز نمیتوان به «بازارِ خودسامان» سپرد؛ دستکم اگر هدفمان، نه «رشد اقتصادی» که نجات دادن جان انسانها باشد. در یک کلام، اصلهای «سودآوری» و «نفع شخصی» که نظم موجود همواره آنها را بهعنوان تنها اصولِ سعادتبخش درونیسازیکرده است، امروز به داد ما نمیرسند.
🔁 اما همهی اینها وقتی دلایلی برای موافق بودن با #ژیژک خواهد بود که ادعای او را به حوزهی اندیشه محدود کنیم. وقتی ژیژک از این حرف میزند که همهگیری ویروس کرونا، جان تازهای به #کمونیسم میبخشد، میتوان بهدرستی و همصدا با بدیو از او پرسید: حتی اگر چنین تلنگری به تصور افراد از جامعهای که در آن زندگی میکنند را هم بپذیریم، اگر راهی از این اندیشه به عمل تبیین نشود، چگونه میتوان از تغییرهای انضمامی سخن گفت؟ واقعیت این است که وقتی ژیژک از ضرورتِ تغییری اساسی در ساختار جامعه حرف میزند که مواجهه با ویروس کرونا به «ما» نشان داد، گویی منظورش از «ما»، نوعی مای بشریِ یکپارچه است که نیاز به پدیدهای مثل کرونا داشت تا لزوم تغییر را درک کند. در حالی که هیچ مای یکپارچهای وجود ندارد. آگاهی و بهتبع عمل افراد را جایگاه آنها در مناسبات تولیدی است که متعین میکند. برای همین، آنچه که برای ژیژک (و برای «ما») یک فاجعه به حساب میآید، احتمالاً برای سرمایهگذاران شرکت داروسازیِ Pfizer و شبکهی خانگی #نتفلیکس، یک جشنِ به تمام معنا است. بیتردید امکانِ اندیشیدن به نظمی متفاوت با نظام سرمایهداری، برای هر تغییر بنیادینی ضرورت دارد، اما اگر این امکان ذهنی را با واقعیتِ موجود اشتباه بگیریم- یعنی آن را بر واقعیت جهان فرافکنی کنیم ـ به نوعی از ذهنگرایی دچار میشویم که خود ماهیتی ایدئولوژیک پیدا میکند.
🔷 ادامهی متن را در اینجا بخوانید.