نخستين چهره يک شهبانوی ايران بر سكه ها ـ هرمز دوم شهره به نيک نفس که محاکمات قضایی را دو مرحله ای کرد و مجازات اعدام را محدود نمود.
در جولای سال 307 ترسایی هرمز دوم، شاه #ساسانی ايران اجازه داد كه تصوير بانوی او بر سكه ضرب شود. هرمز دوم كه «تاريخ» او را به عنوان «عادل و نيک نفس» مورد قضاوت قرار داده است و هفت سال و چهار ماه سلطنت كرد، نخستين شاه ايران بود كه سكه با چهره شهبانويش ضرب و به جريان گذارد. شهرت فروتنی و باگذشت بودن هرمز دوم از زمانی وارد تاريخ شده است كه وی پس از كناره گيری پدر بيمارش «نرسی» از سلطنت و به شاهی رسيدنش، تا زمانی كه پدر زنده بود اجازه نداد كه اورا به عنوان «شاه» نامند.
«نرسی» در سال 302 ترسایی پس از اين كه شنيد يك یگان از ارتش ايران (نظامیان اَرمنی ارتش ایران) مورد شبيخون روميان قرارگرفته و بلاکش کشته های شده بودند از فزونی اندوه بيمار شده بود و همان روز، پس از ده سال پادشاهی، به سود پسرش ـ هرمز كناره گيری كرده بود. نرسی پیش از آن و در جولای 297 ترسایی ارتش روم به فرماندهی گالريوس را در منطقه فرات شمالی (سوریه امروز) شكست و فراری داده بود و چون پيش بينی تازش دگربار را تا سالها نمی كرد، نيمی از ارتش را روانه شمال خاوری كشور (منطقه فرارود) كرده بود كه گالريوس از مجال بهره جست به يک یگان ايران مستقر در شمال باختری قلمرو او شبيخون زده، کشته های وارد ساخته و برخی از بستگان شاه را که در قرارگاه اين سپاه بودند به اسارت گرفته بود. ناسازگاری #ايران و روم در زمان نرسی هم بر سر ارمنستان بود.
هرمز دوم بود كه دادگاههای كيفری ايران را دو مرحله ای كرد و دستور داد كه احكام اعدام، بدون برنهادن خود او اجرا نشوند. هرمز دوم اوايل سال 310 ترسایی براي جلوگيری از مهاجرت قبایل عرب به گستره ايران در باختر شاخاب فارس، به منطقه ای كه امروز ظَهران ناميده می شود ( كشور سعودی) رفته بود كه همانجا درگذشت. وی از طريق جزيره بحرين به آن منطقه رفته بود. در آن زمان، ساکنان غیر ایرانی نژاد کرانه خاوری کشور کنونی سعودی و جزایر مجاور را که جزئی از قلمرو ایران بودند به زبان عربی «بحرین» می خواندند که پس از ورود پرتغالی ها به خلیج فارس، تنها یک جزیره بزرگتر، به آن نام خوانده می شود. تیسفون (واقع در جنوب بغداد) پایتخت ایران به درازای 8 سده (تا پس از پیروزی مسلمانان عرب در نبرد قادسیه) بود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
در جولای سال 307 ترسایی هرمز دوم، شاه #ساسانی ايران اجازه داد كه تصوير بانوی او بر سكه ضرب شود. هرمز دوم كه «تاريخ» او را به عنوان «عادل و نيک نفس» مورد قضاوت قرار داده است و هفت سال و چهار ماه سلطنت كرد، نخستين شاه ايران بود كه سكه با چهره شهبانويش ضرب و به جريان گذارد. شهرت فروتنی و باگذشت بودن هرمز دوم از زمانی وارد تاريخ شده است كه وی پس از كناره گيری پدر بيمارش «نرسی» از سلطنت و به شاهی رسيدنش، تا زمانی كه پدر زنده بود اجازه نداد كه اورا به عنوان «شاه» نامند.
«نرسی» در سال 302 ترسایی پس از اين كه شنيد يك یگان از ارتش ايران (نظامیان اَرمنی ارتش ایران) مورد شبيخون روميان قرارگرفته و بلاکش کشته های شده بودند از فزونی اندوه بيمار شده بود و همان روز، پس از ده سال پادشاهی، به سود پسرش ـ هرمز كناره گيری كرده بود. نرسی پیش از آن و در جولای 297 ترسایی ارتش روم به فرماندهی گالريوس را در منطقه فرات شمالی (سوریه امروز) شكست و فراری داده بود و چون پيش بينی تازش دگربار را تا سالها نمی كرد، نيمی از ارتش را روانه شمال خاوری كشور (منطقه فرارود) كرده بود كه گالريوس از مجال بهره جست به يک یگان ايران مستقر در شمال باختری قلمرو او شبيخون زده، کشته های وارد ساخته و برخی از بستگان شاه را که در قرارگاه اين سپاه بودند به اسارت گرفته بود. ناسازگاری #ايران و روم در زمان نرسی هم بر سر ارمنستان بود.
هرمز دوم بود كه دادگاههای كيفری ايران را دو مرحله ای كرد و دستور داد كه احكام اعدام، بدون برنهادن خود او اجرا نشوند. هرمز دوم اوايل سال 310 ترسایی براي جلوگيری از مهاجرت قبایل عرب به گستره ايران در باختر شاخاب فارس، به منطقه ای كه امروز ظَهران ناميده می شود ( كشور سعودی) رفته بود كه همانجا درگذشت. وی از طريق جزيره بحرين به آن منطقه رفته بود. در آن زمان، ساکنان غیر ایرانی نژاد کرانه خاوری کشور کنونی سعودی و جزایر مجاور را که جزئی از قلمرو ایران بودند به زبان عربی «بحرین» می خواندند که پس از ورود پرتغالی ها به خلیج فارس، تنها یک جزیره بزرگتر، به آن نام خوانده می شود. تیسفون (واقع در جنوب بغداد) پایتخت ایران به درازای 8 سده (تا پس از پیروزی مسلمانان عرب در نبرد قادسیه) بود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔹دریانوردی ساسانیان
دوره #ساسانیان را باید دوره برتری کامل ایرانیان بر آبراههای سه گانه شاخاب فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند دانسته، #ایرانیان از سده نخست ترسایی با بادهای موسمی اقیانوس هند آشنا شدند و مسافرت به آن نواحی را آغاز کردند. اردشیر نخست #ساسانی، بنیان گذار دودمان ساسانی، نیروی خود را پس از یک دوره کشمکش با فرمانداران محلی کرانه های شاخاب فارس به تثبیت رسانید . بنا به بازگفت کارنامه اردشیر پاپکان، پادشاه ساسانی در لشکر کشی خود برپاد هفتان پخت از کمک نیروهای نظامی تازیکان و مزنیکان - مزون نام کهن عمان - بهره مند بوده است.
اردشیر پس از تثبیت نیروی خود در نواحی کرانه ای شاخاب فارس به بازسازی و ساخت شهرهای کرانه ای اقدام کرد و برای پدافند دسترسی کامل خود بر تجارت دریایی، شهر فیروزآباد را در مسیر پس کرانهای سیراف بنیان نهاد.حمزه اصفهانی نام ده شهر را گفته است که به دستور اردشیر نخست ساخته شده اند، که از میان آنها شش شهر کرانه ای به چشم می خورد. این شهرها عبارتند از به اردشیر در کرانه رودخانه دجله، بهمن اردشیر بر کناره دجله العورا، انشا اردشیر برکناره دجیل، رامهرمز اردشیر بر کرانه رودخانه کارون، رمز اردشیر بر کرانه رود کارون و بتن اردشیر در جزیره بحرین، این اقدام اردشیر نشان از مهندی تجارت دریایی شاخاب فارس در اواخر دوره #اشکانی دارد و مبین این امر است که نواحی کرانه ای این آبراه مهند در سده ۳م رونق فراوانی داشته است.
اینکه در کارنامه اردشیر پاپکان از همراهی سپاهیان سند و مکران با حاکم محلی به نام هفتان بخت یا هفتواد یاد شده است، دلیل دیگری بر گسترش نیروی پارسیان در کرانه های شاخاب فارس و اقیانوس هند است. آمین مارسلین (۳۳۰ تا ۳۹۰ ترسایی) درباره وضعیت بنادر و جزایر شاخاب فارس مینویسد: این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث ایاب و ذهاب دارای سفاین معتبر و مهم است. تعداد بلاد و قصبات واقعه در کرانه آن به ندازه ای است که گویی به هم پیوسته اند. در کنار دریا تجارت و داد ستد کاملا رواج دارد.
یافته های باستان شناسی درکرانه های شاخاب فارس نمایان شدن شهرهای جدید در اوایل دوره ساسانی را تأیید می کند. در نبشته های ادبی و دینی ساسانیان دریانوردی امری نکوهیده و پسندیده محسوب می شد. در آیین زرتشتیان دهمین روز هر ماه آبان نامیده می شد که برای سفر دریا، آبیاری و حفر قنوات، پاک کردن آب چاهها و غرس درختان مبارک و میمون بود. اینکه نوروز دریایی ملاحان کنونی کرانه شاخاب فارس از دهم امرداد شروع می شود، احتمالا برگرفته از آیین های #زرتشتی است که دهمین روز هر ماه را آبان می نامیدند.
بر پایه کارنامه اردشیر پاپکان، هنگامی که پادشاه ساسانی به کناره دریا رسید، یزدان را سپاس گفت و آن مکان را «بخت اردشیر» نامید و فرمان داد که آتش ورجاوند بهرام در کرانه دریا بر تخت شده و فروزان بماند. با اقدامات اردشیر انخست بی هراسی لازم برای تجارت دریایی در شاخاب فارس و سواحل اقیانوس هند به وجود آمد و این سیاست پس از او نیزبوسیله جانشینان او ادامه یافت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
دوره #ساسانیان را باید دوره برتری کامل ایرانیان بر آبراههای سه گانه شاخاب فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند دانسته، #ایرانیان از سده نخست ترسایی با بادهای موسمی اقیانوس هند آشنا شدند و مسافرت به آن نواحی را آغاز کردند. اردشیر نخست #ساسانی، بنیان گذار دودمان ساسانی، نیروی خود را پس از یک دوره کشمکش با فرمانداران محلی کرانه های شاخاب فارس به تثبیت رسانید . بنا به بازگفت کارنامه اردشیر پاپکان، پادشاه ساسانی در لشکر کشی خود برپاد هفتان پخت از کمک نیروهای نظامی تازیکان و مزنیکان - مزون نام کهن عمان - بهره مند بوده است.
اردشیر پس از تثبیت نیروی خود در نواحی کرانه ای شاخاب فارس به بازسازی و ساخت شهرهای کرانه ای اقدام کرد و برای پدافند دسترسی کامل خود بر تجارت دریایی، شهر فیروزآباد را در مسیر پس کرانهای سیراف بنیان نهاد.حمزه اصفهانی نام ده شهر را گفته است که به دستور اردشیر نخست ساخته شده اند، که از میان آنها شش شهر کرانه ای به چشم می خورد. این شهرها عبارتند از به اردشیر در کرانه رودخانه دجله، بهمن اردشیر بر کناره دجله العورا، انشا اردشیر برکناره دجیل، رامهرمز اردشیر بر کرانه رودخانه کارون، رمز اردشیر بر کرانه رود کارون و بتن اردشیر در جزیره بحرین، این اقدام اردشیر نشان از مهندی تجارت دریایی شاخاب فارس در اواخر دوره #اشکانی دارد و مبین این امر است که نواحی کرانه ای این آبراه مهند در سده ۳م رونق فراوانی داشته است.
اینکه در کارنامه اردشیر پاپکان از همراهی سپاهیان سند و مکران با حاکم محلی به نام هفتان بخت یا هفتواد یاد شده است، دلیل دیگری بر گسترش نیروی پارسیان در کرانه های شاخاب فارس و اقیانوس هند است. آمین مارسلین (۳۳۰ تا ۳۹۰ ترسایی) درباره وضعیت بنادر و جزایر شاخاب فارس مینویسد: این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث ایاب و ذهاب دارای سفاین معتبر و مهم است. تعداد بلاد و قصبات واقعه در کرانه آن به ندازه ای است که گویی به هم پیوسته اند. در کنار دریا تجارت و داد ستد کاملا رواج دارد.
یافته های باستان شناسی درکرانه های شاخاب فارس نمایان شدن شهرهای جدید در اوایل دوره ساسانی را تأیید می کند. در نبشته های ادبی و دینی ساسانیان دریانوردی امری نکوهیده و پسندیده محسوب می شد. در آیین زرتشتیان دهمین روز هر ماه آبان نامیده می شد که برای سفر دریا، آبیاری و حفر قنوات، پاک کردن آب چاهها و غرس درختان مبارک و میمون بود. اینکه نوروز دریایی ملاحان کنونی کرانه شاخاب فارس از دهم امرداد شروع می شود، احتمالا برگرفته از آیین های #زرتشتی است که دهمین روز هر ماه را آبان می نامیدند.
بر پایه کارنامه اردشیر پاپکان، هنگامی که پادشاه ساسانی به کناره دریا رسید، یزدان را سپاس گفت و آن مکان را «بخت اردشیر» نامید و فرمان داد که آتش ورجاوند بهرام در کرانه دریا بر تخت شده و فروزان بماند. با اقدامات اردشیر انخست بی هراسی لازم برای تجارت دریایی در شاخاب فارس و سواحل اقیانوس هند به وجود آمد و این سیاست پس از او نیزبوسیله جانشینان او ادامه یافت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
«کرمان» 107 سال پیش دارای روزنامه شد و اندکی بعد دارای 5 روزنامه و دو مجله ـ کرمان باستانیِ #ایران در یک نگاه
یک ماه پس از تصرف تهران به دست مشروطه طلبان بختیاری، #گیلان، #مازندران، افراد یپرم خان ارمنی و سایر آزادیخواهان و پناه بردن محمدعلی شاه قاجار به ساختمان تابستانی سفارت روسیه در زَرگنده (قُلهَک) و انتخاب پسر سیزده ساله اش از سوی «کمیسیون 28 نفره» به پادشاهی و تعیین نایب السلطنه، شهر #کرمان دارای روزنامه شد ـ به نام روزنامه اعتبار که این رفت و آمد سلطنتی را در برابر علامت های سئوال و تعجب قرارداد و پرسید که کدام دولت خارجی از انتصاب این کوچولو به ریاست یک کشور پهناور و بیشتر از هزار سال، قدرت مشرق زمین سود می برَد؟. ناشر این روزنامه محمدحسن طلبه و سردبیر آن میرزاغلامحسین بود.
در پی شکست نیروهای دولتی از مشروطه خواهان سلاحدار در «بادامَک» و ورود #مشروطه خواهان سلاحدار به #تهران از دروازه بهجت آباد در 23 تیرماه 1288 (1909) و روز بعد (24 تیرماه) با تسلیم شدن سرهنگ لیاخوفِ روس فرمانده یک دسته از نیروی قزّاق دولتی، پایتخت ایران از کنترل دولت خارج شده بود. محمدعلی شاه با اینکه هنوز یک هنگ قزّاق در کنار خود داشت و در شمیران و در دامنه کوه بود به روس ها پناهنده شد!.
با پیروزی آزادیخواهان، دو گروه سیاسی (عملا دو حزب) ـ گروههای اعتدال و دمکرات پا به میدان فعالیت گذاشتند و زمینه برای انتشار نشریه غیر دولتی آماده شده بود.
پس از انتشار روزنامه اعتبار، شهر باستانی کرمان در اندک مدتی دارای 5 روزنامه و دو گاهنامه شد. درصد شمارگان باسواد کرمان در آن زمان، پس از تهران بیش از شهرهای دیگر ایران بود. کرمان که به رغم از دست دادن #بندرعباس و جزایر مجاور (با ایجاد استان هرمزگان)، هنوز بزرگترین استان ایران به دید گسترده گی است در کتیبه داریوش بزرگ و نسک های هرودوت و استرابو توصیف شده است. در زمان #ساسانیان، استاندار کرمان را «شاه» می خواندند (کرمانشاه) و بهرام #ساسانی که بعدا به عنوان بهرام چهارم (بهرام گور) شاه ایران شد پیش از آن شاه (استاندار) کرمان بود. یکی دیگر از شاهان ساسانیِ کرمان، شهر « #کرمانشاه » ساخت که به نام اوست. کرمان یک استان خودکفای ایران است. جیرُفت کرمان که آثار و بقایای تمدن سه هزار ساله ـ شهره به تمدن دَقیانوسی دارد تنها منطقه در جهان است که در آنجا (بدون گلخانه داری و ژنتیک) می توان هر سال دو بار کِشت و درو کرد.
از زمان کوروش بزرگ تا پایان دوره ساسانیان، کرمان بیشتر ساز و برگ ارتش ایران را تأمین می کرد. کمبوجیا (کمبوجیه ـ کامبیز ـ کامبوزیا) در لشکر کشی به مصر، داریوش بزرگ در لشکرکشی به اروپا، دلتای دانوب و منطقه دریای سیاه، #اشکانیان و ساسانیان در جنگ با رومیان سپاه کرمان را بکار برده بودند و #خسروانوشیروان با فرستادن نیروهای نظامی کرمان از مسیر دریا به یمن، حبشی ها را از این سرزمین بیرون راند و یمن وابسته به ایران شد. کرمانیان که بزرگترین آسیب را از آغامحمدخان قاجار دیدند در مبارزه برای کسب خودسالاری و حاکمیّت ایران به یعقوب لیث ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ کمک حیاتی کردند. جنایت آغامحمدخان مغول تبار به کرمانیان در تاریخ بشر بی سابقه است. او که شاه ایران! بود چهل هزار مَرد کرمانی را که گناهی جز مهمان نوازی از لطفعلی خان زَند نداشتند کور کرد. با وجود این، کرمانیان خصلت و اصالت ایرانی خود که کرامت و مهمان نوازی است از دست نداده اند که گردشگران خارجی ازجمله «مارکو پولو» به آن اشاره کرده اند
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
یک ماه پس از تصرف تهران به دست مشروطه طلبان بختیاری، #گیلان، #مازندران، افراد یپرم خان ارمنی و سایر آزادیخواهان و پناه بردن محمدعلی شاه قاجار به ساختمان تابستانی سفارت روسیه در زَرگنده (قُلهَک) و انتخاب پسر سیزده ساله اش از سوی «کمیسیون 28 نفره» به پادشاهی و تعیین نایب السلطنه، شهر #کرمان دارای روزنامه شد ـ به نام روزنامه اعتبار که این رفت و آمد سلطنتی را در برابر علامت های سئوال و تعجب قرارداد و پرسید که کدام دولت خارجی از انتصاب این کوچولو به ریاست یک کشور پهناور و بیشتر از هزار سال، قدرت مشرق زمین سود می برَد؟. ناشر این روزنامه محمدحسن طلبه و سردبیر آن میرزاغلامحسین بود.
در پی شکست نیروهای دولتی از مشروطه خواهان سلاحدار در «بادامَک» و ورود #مشروطه خواهان سلاحدار به #تهران از دروازه بهجت آباد در 23 تیرماه 1288 (1909) و روز بعد (24 تیرماه) با تسلیم شدن سرهنگ لیاخوفِ روس فرمانده یک دسته از نیروی قزّاق دولتی، پایتخت ایران از کنترل دولت خارج شده بود. محمدعلی شاه با اینکه هنوز یک هنگ قزّاق در کنار خود داشت و در شمیران و در دامنه کوه بود به روس ها پناهنده شد!.
با پیروزی آزادیخواهان، دو گروه سیاسی (عملا دو حزب) ـ گروههای اعتدال و دمکرات پا به میدان فعالیت گذاشتند و زمینه برای انتشار نشریه غیر دولتی آماده شده بود.
پس از انتشار روزنامه اعتبار، شهر باستانی کرمان در اندک مدتی دارای 5 روزنامه و دو گاهنامه شد. درصد شمارگان باسواد کرمان در آن زمان، پس از تهران بیش از شهرهای دیگر ایران بود. کرمان که به رغم از دست دادن #بندرعباس و جزایر مجاور (با ایجاد استان هرمزگان)، هنوز بزرگترین استان ایران به دید گسترده گی است در کتیبه داریوش بزرگ و نسک های هرودوت و استرابو توصیف شده است. در زمان #ساسانیان، استاندار کرمان را «شاه» می خواندند (کرمانشاه) و بهرام #ساسانی که بعدا به عنوان بهرام چهارم (بهرام گور) شاه ایران شد پیش از آن شاه (استاندار) کرمان بود. یکی دیگر از شاهان ساسانیِ کرمان، شهر « #کرمانشاه » ساخت که به نام اوست. کرمان یک استان خودکفای ایران است. جیرُفت کرمان که آثار و بقایای تمدن سه هزار ساله ـ شهره به تمدن دَقیانوسی دارد تنها منطقه در جهان است که در آنجا (بدون گلخانه داری و ژنتیک) می توان هر سال دو بار کِشت و درو کرد.
از زمان کوروش بزرگ تا پایان دوره ساسانیان، کرمان بیشتر ساز و برگ ارتش ایران را تأمین می کرد. کمبوجیا (کمبوجیه ـ کامبیز ـ کامبوزیا) در لشکر کشی به مصر، داریوش بزرگ در لشکرکشی به اروپا، دلتای دانوب و منطقه دریای سیاه، #اشکانیان و ساسانیان در جنگ با رومیان سپاه کرمان را بکار برده بودند و #خسروانوشیروان با فرستادن نیروهای نظامی کرمان از مسیر دریا به یمن، حبشی ها را از این سرزمین بیرون راند و یمن وابسته به ایران شد. کرمانیان که بزرگترین آسیب را از آغامحمدخان قاجار دیدند در مبارزه برای کسب خودسالاری و حاکمیّت ایران به یعقوب لیث ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ کمک حیاتی کردند. جنایت آغامحمدخان مغول تبار به کرمانیان در تاریخ بشر بی سابقه است. او که شاه ایران! بود چهل هزار مَرد کرمانی را که گناهی جز مهمان نوازی از لطفعلی خان زَند نداشتند کور کرد. با وجود این، کرمانیان خصلت و اصالت ایرانی خود که کرامت و مهمان نوازی است از دست نداده اند که گردشگران خارجی ازجمله «مارکو پولو» به آن اشاره کرده اند
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔹فرش بهارستان ( بهار خسرو )
فرش بهارستان وابسته به دوره #ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثرتازش تازیان به #ایران و انتقال آن به مدینه تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر درازا و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، زر، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شده است و پیرنگ آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد...
بعد از جنگ قادسيه سپاه سعد ابن ابى وقاص وارد مدائن پايتخت ساسانيان شد
پايتخت را خالى ديد وتا انجا كه ميتوانست غارت كرد و اتش زد ..
طبرى ،ابن خلدون ، واقدى گزارش ميدهند كه چه ميزان زر از تيسفون تازیان به یغما بردند .دستبند ايزدى سينه بند و تاج شاهى وفرش بزرگ بهارستان ..
زمانى كه اين فرش به مدينه ميرسد جنگى بين تازیان درميگيرد به خاطر فرش ..
تازیان بيابان نشين تا ان زمان فرش نديده بودند ان هم به اين بزرگى وبا ارزشى ..
▪️عدالت علي تازى در تقسيم فرش بهارستان
در هنگام تازش تازیان به ايران علاوه بر چپاول اشياء گران قيمت و جواهرات بسيار زيبا فرش منحصر به فردي بوسیله آن دزدان بيابان به يغما برده شد .
و عظمت و زيبايي آن چنان عمر را تحت تاثير و متحير ساخت كه دستور داد آن فرش را به عنوان يكي از بزرگترين غنايم وشكوه جلال فتوحات اسلام آن را در جايي نگاه دارند در همين اثنا بود كه علي از اين تصميم عمر ناراحت شد و از وي خواست كه سهم خود و انصار را از آن فرش به مساوات و طبق رسم مقرر تقسيم غنائم با سهم مشخص به آنها داده شود،
از آنجا كه آن فرش بايد بين انصار و آل رسول تقسيم ميشد على تازى به قسط و مساوات اين اثر گرانبها را قطعه قطعه مي نمايند تا سهم هر كس را به اندازه اي كه رسم و قرار بود به آنها بدهند ..
آري اين اثر هنري گرانقيمت و شاهكار تكه تكه شد و خود مولاي متقيان نيز سهم خود و اهل بيت رسول را كه يك تكه نسبتا بزرگتر بودگرفته و در بازار مدينه به 10 هزار درم فروخت
حال بیانگارید فرشي كه با اين داده ها كه در تاريخ طبري آمده چگونه از بين رفته و نابودگشت...
و اگر علي تازى اندكي درايت داشت دستکم يكجا ميفروختند و پول آن را به عدل تقسيم مينمود شايد امروز نيز جهانيان حيرتزده و به جلال و شكوه ايرانيان پي ميبردند...
فرش بهارستان برای خسرو انوشیروان در مدت 25 سال بافته شده و تا زمان یزدگرد سوم در موارد خاص در قصر مداین گسترده می شد.
درازای آن 30 گز( تقریبا34.20 متر) و پهنای آن نیز 30 گز بوده است.
و در بافت آن از ابریشم و نخهای زرین طلایی و سیمین نقره ای استفاده شده بود.
گلها و میوه جات آن که بنا بربرخی اقوال تصویری از یکی از باغهای بهشتی را داشت از انواع جواهرات گرانبها بافته شده بود.
زمینه آن نخ ابریشم بوده ، صنعت کاران سلطنتی برای نشان دادن نقش زمین از نخ های طلا و برای نشان دادن نقش آب از الماس استفاده کرده بودند .
ترنج آن تصویر حوض آبی بود و در کنار جوی ها گل های رنگارنگ از لعل و یاقوت ومروارید و سایر سنگهای قیمتی نصب شده ومرصع شده بود.
متن قالی نیز باغ و گلستان را نشان می داده که با درختان سرسبز و انواع غنچه و شکوفه تزیین یافته بود.
این فرش که در منابع فارسی از آن به عنوان بهار کسری یا بهار خسرو نیز نام برده شده است فرش کاخ بیستون در تیسفون بود که تالار بارعام کاخ مداین خسرو انوشیروان را مفروش کرده بود.
و تا زمان یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی ،در اوقاتی خاص در تالار بزرگ کاخ تیسفون می گستردند....
فرش بهارستان با ذولفقار على تازى پاره پاره شد ..
اعراب جاهل و نادان ارزشى براى فرهنگ وهنر قائل نبودند فقط به فكر ارزش مالى ان بودند ..
هيچ جوانمردى وبزرگى در كار على تازى وجود نداشت ..
واعراب هيچ زمان براى اوردن دين پا به مرزهاى ايران زمين نگذاشتند ..
▪️چه خوش گفت فردوسى نامدار از زبان رستم فرخزاد ..
بزرگان که با من بجنگ اندراند به گفتار ايشان همی ننگرند
چو می روی طبری و چون ارمنی بجنگ اند با کيش اهريمنی
چو کلبوی سوری و اين مهتران که گوپال دارند و گرز گران
همی سرفرازند که ايشان که اند به ايران و مازندران بر چه اند
دين بهانه اى براى غارت تازیان بود ..
امروز بايد دانست كه داشته هاى ايران چه بوده است ..
ونياكان ما چگونه زندگى ميكردند ..
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
فرش بهارستان وابسته به دوره #ساسانی که با نامهای بهارخسرو و بهارکسری نیز شناخته میشود، یکی از مهمترین آثار هنری ایران است که بر اثرتازش تازیان به #ایران و انتقال آن به مدینه تکهتکه شد.
این فرش در ایوان کسری قرار داشته و دارای ۱۴۰ متر درازا و ۲۷ متر پهنا بوده است، در بافت این فرش از ابریشم، زر، نقره و جواهراتی چون زمرد و مروارید استفاده شده است و پیرنگ آن یکی از باغهای بهشت را نشان میدهد...
بعد از جنگ قادسيه سپاه سعد ابن ابى وقاص وارد مدائن پايتخت ساسانيان شد
پايتخت را خالى ديد وتا انجا كه ميتوانست غارت كرد و اتش زد ..
طبرى ،ابن خلدون ، واقدى گزارش ميدهند كه چه ميزان زر از تيسفون تازیان به یغما بردند .دستبند ايزدى سينه بند و تاج شاهى وفرش بزرگ بهارستان ..
زمانى كه اين فرش به مدينه ميرسد جنگى بين تازیان درميگيرد به خاطر فرش ..
تازیان بيابان نشين تا ان زمان فرش نديده بودند ان هم به اين بزرگى وبا ارزشى ..
▪️عدالت علي تازى در تقسيم فرش بهارستان
در هنگام تازش تازیان به ايران علاوه بر چپاول اشياء گران قيمت و جواهرات بسيار زيبا فرش منحصر به فردي بوسیله آن دزدان بيابان به يغما برده شد .
و عظمت و زيبايي آن چنان عمر را تحت تاثير و متحير ساخت كه دستور داد آن فرش را به عنوان يكي از بزرگترين غنايم وشكوه جلال فتوحات اسلام آن را در جايي نگاه دارند در همين اثنا بود كه علي از اين تصميم عمر ناراحت شد و از وي خواست كه سهم خود و انصار را از آن فرش به مساوات و طبق رسم مقرر تقسيم غنائم با سهم مشخص به آنها داده شود،
از آنجا كه آن فرش بايد بين انصار و آل رسول تقسيم ميشد على تازى به قسط و مساوات اين اثر گرانبها را قطعه قطعه مي نمايند تا سهم هر كس را به اندازه اي كه رسم و قرار بود به آنها بدهند ..
آري اين اثر هنري گرانقيمت و شاهكار تكه تكه شد و خود مولاي متقيان نيز سهم خود و اهل بيت رسول را كه يك تكه نسبتا بزرگتر بودگرفته و در بازار مدينه به 10 هزار درم فروخت
حال بیانگارید فرشي كه با اين داده ها كه در تاريخ طبري آمده چگونه از بين رفته و نابودگشت...
و اگر علي تازى اندكي درايت داشت دستکم يكجا ميفروختند و پول آن را به عدل تقسيم مينمود شايد امروز نيز جهانيان حيرتزده و به جلال و شكوه ايرانيان پي ميبردند...
فرش بهارستان برای خسرو انوشیروان در مدت 25 سال بافته شده و تا زمان یزدگرد سوم در موارد خاص در قصر مداین گسترده می شد.
درازای آن 30 گز( تقریبا34.20 متر) و پهنای آن نیز 30 گز بوده است.
و در بافت آن از ابریشم و نخهای زرین طلایی و سیمین نقره ای استفاده شده بود.
گلها و میوه جات آن که بنا بربرخی اقوال تصویری از یکی از باغهای بهشتی را داشت از انواع جواهرات گرانبها بافته شده بود.
زمینه آن نخ ابریشم بوده ، صنعت کاران سلطنتی برای نشان دادن نقش زمین از نخ های طلا و برای نشان دادن نقش آب از الماس استفاده کرده بودند .
ترنج آن تصویر حوض آبی بود و در کنار جوی ها گل های رنگارنگ از لعل و یاقوت ومروارید و سایر سنگهای قیمتی نصب شده ومرصع شده بود.
متن قالی نیز باغ و گلستان را نشان می داده که با درختان سرسبز و انواع غنچه و شکوفه تزیین یافته بود.
این فرش که در منابع فارسی از آن به عنوان بهار کسری یا بهار خسرو نیز نام برده شده است فرش کاخ بیستون در تیسفون بود که تالار بارعام کاخ مداین خسرو انوشیروان را مفروش کرده بود.
و تا زمان یزدگرد سوم ، آخرین پادشاه ساسانی ،در اوقاتی خاص در تالار بزرگ کاخ تیسفون می گستردند....
فرش بهارستان با ذولفقار على تازى پاره پاره شد ..
اعراب جاهل و نادان ارزشى براى فرهنگ وهنر قائل نبودند فقط به فكر ارزش مالى ان بودند ..
هيچ جوانمردى وبزرگى در كار على تازى وجود نداشت ..
واعراب هيچ زمان براى اوردن دين پا به مرزهاى ايران زمين نگذاشتند ..
▪️چه خوش گفت فردوسى نامدار از زبان رستم فرخزاد ..
بزرگان که با من بجنگ اندراند به گفتار ايشان همی ننگرند
چو می روی طبری و چون ارمنی بجنگ اند با کيش اهريمنی
چو کلبوی سوری و اين مهتران که گوپال دارند و گرز گران
همی سرفرازند که ايشان که اند به ايران و مازندران بر چه اند
دين بهانه اى براى غارت تازیان بود ..
امروز بايد دانست كه داشته هاى ايران چه بوده است ..
ونياكان ما چگونه زندگى ميكردند ..
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#پادشاه_رضا_پهلوی #دادمهر ، حجت را بر همه ما #ایرانگرایان که جمله گی و بی گمان در طیف #پادشاهیخواهی هستیم سالها پیش تمام کرده اند
" وظیفه دفاع از #پادشاهی کار #پادشاه نیست .کار هواداران پادشاهی ( #پادشاهیخواه و #ایرانگرا ) است . "
برای همان امروز در یک دستمان شمشیر #ساسانی است و در دست دیگر مان قلم بزرگمهر تا برای بازگشت شاهنشاهی نیک آئین به ایرانزمین با همه جک و جانوران و چپ ها بی میهن که جمله گی در طیف اهریمنی #جمهوریخواهی اند بنبردیم .
همازوری با نیکان و ایرانگریان و میهن پرستان برای بازپس گیری ایرانزمین خواست راستین ماست .
همان شد که #رضا_نوروزی دلاور مرد آتورپاتکانی در میدان ۲۴ اسفند فریاد زد " من برای ایران میجنگم . من برای بازگشت شاهزاده رضا پهلوی میجنگم . "
#قدرت_مردم_متحد ✊
#رستاخیز #ایرانی برای بازپس گیری ایرانزمین
#مهسا_امینی دخت آریایی ایرانزمین👊
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
" وظیفه دفاع از #پادشاهی کار #پادشاه نیست .کار هواداران پادشاهی ( #پادشاهیخواه و #ایرانگرا ) است . "
برای همان امروز در یک دستمان شمشیر #ساسانی است و در دست دیگر مان قلم بزرگمهر تا برای بازگشت شاهنشاهی نیک آئین به ایرانزمین با همه جک و جانوران و چپ ها بی میهن که جمله گی در طیف اهریمنی #جمهوریخواهی اند بنبردیم .
همازوری با نیکان و ایرانگریان و میهن پرستان برای بازپس گیری ایرانزمین خواست راستین ماست .
همان شد که #رضا_نوروزی دلاور مرد آتورپاتکانی در میدان ۲۴ اسفند فریاد زد " من برای ایران میجنگم . من برای بازگشت شاهزاده رضا پهلوی میجنگم . "
#قدرت_مردم_متحد ✊
#رستاخیز #ایرانی برای بازپس گیری ایرانزمین
#مهسا_امینی دخت آریایی ایرانزمین👊
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸مناسبتها و جشنهای بهمن ماه
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در #شاهنامه #فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش #اسلام در #ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در #شاهنامه #فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش #اسلام در #ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
مراسم کهن آریایی آغاز سال نو (سال مج)، استان #مازندران :
مراسم سال مج از مراسم #ایرانی نگاهداری شده در منطقهٔ کجور و یا رویان کهن و برخی نواحی دیگر مازندران مانند #آلاشت است.در آغاز سال نو به گونه زير اجرا مىگردد:ابتدا چند روز پیش از سال نو اسامى چند فرد خانواده یا همسایه را انتخاب مىکنند و با استخاره، نام آن که خوب آمد او را به عنوان سال مج گزینش مىکنند. اين فرد در هنگام آغاز سال نو، با سينى محتوى نسک آشو ( کتاب مقدس ) ، شاخه گیاه ، سکه ، شيرينى و يک ظرف پرآب پیش از ديگران وارد خانه مىشود و آب را در چهار گوشهٔ اتاقها به پاسداشت فرشته آب #آناهیتا مىريزد و سکه میدهد. بدين ترتيب سالى پر از پاکی و پرباری براى خانواده به ارمغان مىآورد. معمولاً به کسى که به عنوان سال مَج گزینش مىشود، تخممرغ رنگ کرده و پول و پیشکش های ديگر داده مىشود. گاهى ممکن است يک سال مَج براى چندين خانواده گزینش گردد، اگر خوش گام باشد سال آینده نخست نام او را گزینش میکنند. اين رسم کهن آریایی ، امروزه هم در برخی نواحی مازندران بیشتر باختر مازندران با تمایز کم و بيش در شيوهٔ اجراى آن مرسوم است .
مراسم سال مج یا پاگشا، رسمی #ساسانی و #زرتشتی که بوسیله حکومت اسپهبدان پادوسبانی نگاهداری شد :
این رسم در دوران ساسانیان در نخستین روز #فروردین با ورود موبد موبدان(خوش قدم)به حضور شاه انجام می شد.(ذبیحی ص71)
کما این که در بین زردشتیان این ایام هنگام تولد انسان و جشن گهنبار ششم بوده و سرود مقدس گات ها در آن خوانده می شود.(ذبیحی ص70)
آب نشانه پاکی، راستگویی و روشنایی است و سکه نماد روزی، خیر و فزونی، شاخه سبز نشانه ی رویش و سرسبزی و نو شدگی زیست بوم و جهان و زندگی و اوستا نماد دینی می باشد.
در این آیین آب ، بوسیلهفرد خوش قدم، بی درنگ پس از آغاز سال بر درگاه منزل یا روی افراد ریخته می شود و سپس سکه به آنها داده میشود و پیشکش هایی هم به فرد برگزیده داده میشود.
ابوریحان در آثارالباقیه می نویسد:
"این روز به "هروذا" که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر در این روز سپیده دم از خواب بر می خیزند و در آب حوض یا قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.
این مراسم در حال حاضر در مازندران خصوصا غرب آن و منطقه کجور یا رویان و لاریجان تا دیلمان و سوادکوه اجرا میشود.
نوروزتان پیروز
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مراسم سال مج از مراسم #ایرانی نگاهداری شده در منطقهٔ کجور و یا رویان کهن و برخی نواحی دیگر مازندران مانند #آلاشت است.در آغاز سال نو به گونه زير اجرا مىگردد:ابتدا چند روز پیش از سال نو اسامى چند فرد خانواده یا همسایه را انتخاب مىکنند و با استخاره، نام آن که خوب آمد او را به عنوان سال مج گزینش مىکنند. اين فرد در هنگام آغاز سال نو، با سينى محتوى نسک آشو ( کتاب مقدس ) ، شاخه گیاه ، سکه ، شيرينى و يک ظرف پرآب پیش از ديگران وارد خانه مىشود و آب را در چهار گوشهٔ اتاقها به پاسداشت فرشته آب #آناهیتا مىريزد و سکه میدهد. بدين ترتيب سالى پر از پاکی و پرباری براى خانواده به ارمغان مىآورد. معمولاً به کسى که به عنوان سال مَج گزینش مىشود، تخممرغ رنگ کرده و پول و پیشکش های ديگر داده مىشود. گاهى ممکن است يک سال مَج براى چندين خانواده گزینش گردد، اگر خوش گام باشد سال آینده نخست نام او را گزینش میکنند. اين رسم کهن آریایی ، امروزه هم در برخی نواحی مازندران بیشتر باختر مازندران با تمایز کم و بيش در شيوهٔ اجراى آن مرسوم است .
مراسم سال مج یا پاگشا، رسمی #ساسانی و #زرتشتی که بوسیله حکومت اسپهبدان پادوسبانی نگاهداری شد :
این رسم در دوران ساسانیان در نخستین روز #فروردین با ورود موبد موبدان(خوش قدم)به حضور شاه انجام می شد.(ذبیحی ص71)
کما این که در بین زردشتیان این ایام هنگام تولد انسان و جشن گهنبار ششم بوده و سرود مقدس گات ها در آن خوانده می شود.(ذبیحی ص70)
آب نشانه پاکی، راستگویی و روشنایی است و سکه نماد روزی، خیر و فزونی، شاخه سبز نشانه ی رویش و سرسبزی و نو شدگی زیست بوم و جهان و زندگی و اوستا نماد دینی می باشد.
در این آیین آب ، بوسیلهفرد خوش قدم، بی درنگ پس از آغاز سال بر درگاه منزل یا روی افراد ریخته می شود و سپس سکه به آنها داده میشود و پیشکش هایی هم به فرد برگزیده داده میشود.
ابوریحان در آثارالباقیه می نویسد:
"این روز به "هروذا" که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر در این روز سپیده دم از خواب بر می خیزند و در آب حوض یا قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.
این مراسم در حال حاضر در مازندران خصوصا غرب آن و منطقه کجور یا رویان و لاریجان تا دیلمان و سوادکوه اجرا میشود.
نوروزتان پیروز
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸ضرب ویژه سکه زرین
به دستور داریوش دوم به مناسبت نوروز ..
داريوش دوم به مناسبت #نوروز، در سال 416 پيش از زادروز سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك سوی آن ریخت سربازي را در حال تيراندازی با كمان نشان می دهد. ضرب سكه زر و سيم يک سده پيش از آن بوسیله داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان خلعت ( عیدی ) از زمان هرمز دوم - شاه #ساسانی در سال 304 ترسایی آغاز شده است.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
به دستور داریوش دوم به مناسبت نوروز ..
داريوش دوم به مناسبت #نوروز، در سال 416 پيش از زادروز سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك سوی آن ریخت سربازي را در حال تيراندازی با كمان نشان می دهد. ضرب سكه زر و سيم يک سده پيش از آن بوسیله داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان خلعت ( عیدی ) از زمان هرمز دوم - شاه #ساسانی در سال 304 ترسایی آغاز شده است.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردشیر پاپکان نوآور و به وجود آوردن ناسیونالیسم ایرانی (میهن دوستی)..
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
▪️میترا یا مهر در اوستا
میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه» و در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نامآورِ روشنایی،پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است. بخش مهم و بزرگی ازاوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از نگر مضمون همراه با فروردین یشت، کهنترین
بخش آن بشمار میرود. مهر یشت از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی ازمهندترین و نابترین بخشهای اوستا است و کهنترین سند درباره آگاهی ایرانیان ازکروی بودن کره زمین از بند ۹۵ همین یشت به دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز ۶۹ بند کهن و ۷۷ بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است.
مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهنترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته میشود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و نژاده ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته میشود:
«میستاییم مهرِدارنده دشتهای پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمنآرایی که دارای هزار گوش است، آن خوشاندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است…» (اوستای کهن، صص ۳۵ تا ۵۶).
با اینکه در گردونه مهر، هزاران جنگافزار جای دارد، اما اینها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پیمانشکنان بکار گرفته میشود و در رویارویی با مردمان او مهربانترین است: «…او که به همه سرزمینهای ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی میبخشد.» (اوستای کهن، همان، بند ۴، ص ۳۵).
نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گات ها»ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است. (اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص ۱۰۵۷). به اعتقاد «فردیناند یوستی» در «نامنامه ایرانی»، «میثْـرَه» در اصل به
چم «روشناییِ همیشگی» است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim 1963) و این چم با روشناییِ همیشگیِ ستاره قطبی پیوندی کامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجایی ستاره قطبی، مفهوم «روشنایی همیشگی» به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات فارسی «مهر» نام دیگری برای خورشید دانسته شد. در بند ۱۱۳ مهر یشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.
▪️نگارههای میترا
در نگارههای باستانی، نقش میترا (مهر) را معمولاً به شکل مردی که پرتوهای نورانی بر گِردسرش دیده میشود،نشان میدادهاند. این سنت نگارگری در دوره #ساسانی، به گونه
افزودن پرتو یا هالهای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پیامبران و چهره های دینی ادامه پیدا کرد.
همچنین نگاره شهره گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونهای از آن درایران به دست نیامده است. این نگارهها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورتهای فلکی «گاو»، «کژدم» و «سگ» اقتباس شده است.
▪️گسترش آیین میترا در اروپا
پرستش مهر در نخستین سده پیش از زادروز و در دوره پادشاهیِ اشکانیان و به ویژه در زمان تیرداد یکم، پادشاه اشکانیِ ارمنستان، به باختر آسیای کوچک (آناتولی) و روم راه یافت. این آیین که نه با جنگ و ستیز، بلکه با کوششهای فرهنگی در آن سرزمینها روایی پیدا کرده بود، توسط لژیونهای رومیانی که با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمینهای باختری و اروپا منتشر شد و بعدها آیینها و مراسم آن در دین تازه مسیحیت نفوذ پیدا کرد. هر چند واژه «میترائیسم» برگردان «آیین میترا (مهر)» است و در واژهنامهها و فرهنگنامهها این دو را به یکدیگر ارجاع میدهند، اما کیش «میترائیسم» گونه
اروپایی شده و دگرگون یافته «آیین مهر» به شمار میرود که علیرغم شباهتهای فراوان، تفاوتهای بیشماری نیز با یکدیگر دارند. از همین روی نمیتوان این دو را مترادف کامل یکدیگر در نگر گرفت و بازگردان «میترائیسم» به «آیین مهر» یا «مهرپرستی» درست به نظر نمیرسد. برای نمونه رواج «گاوکُشی (تاورکتونی)» در میترائیسم باختری و نگارههای
موجودِ آن، هیچ پیوندی با آیین مهر ایرانی ندارد. این مراسم همچنان به گونه نمایشی تفریحی و ورزشی در برخی از نقاط اروپا و از جمله در اسپانیا برگزار میشود. در این مراسم، در میان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگونبختی را با فرو کردن دهها نیزه بر بدنش، زجرکش میکنند.
بسیاری از آیینها و باورهای دین مسیحیت و از جمله بنیاد نظام گاهشماری میلادی آن، ریشه در آیینهای مهری دارد.
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
میترا (در اوستا و پارسی باستان «میـثْـرَه» و در سانسکریت «میـتْـرَه»)، ایزد نامآورِ روشنایی،پیمان، دوستی و محبت، و ایزد بزرگ دین و آیین مهری است. بخش مهم و بزرگی ازاوستا به نام «مهر یَـشت» در بزرگداشت و ستایش این ایزد بزرگ و کهن ایرانی سروده شده است. مهر یشت، دهمین یشت اوستا و از نگر مضمون همراه با فروردین یشت، کهنترین
بخش آن بشمار میرود. مهر یشت از نگاه اشارههای نجومی و باورهای کیهانی ازمهندترین و نابترین بخشهای اوستا است و کهنترین سند درباره آگاهی ایرانیان ازکروی بودن کره زمین از بند ۹۵ همین یشت به دست آمده است. از مهر یشت تا به امروز ۶۹ بند کهن و ۷۷ بند افزوده در عصر ساسانی، بازمانده است.
مهر یشت در متن اصلی به نظم سروده شده و از کهنترین شعرهای بدست آمده ایرانی دانسته میشود. این یشت دلکش، سرشار از نیروی شاعرانه و سرچشمه سرودهای ایرانی در وصف دو ویژگی ارزشمند و نژاده ایرانیان یعنی راستی و پهلوانی دانسته میشود:
«میستاییم مهرِدارنده دشتهای پهناور را؛ او که آگاه به گفتار راستین است، آن انجمنآرایی که دارای هزار گوش است، آن خوشاندامی که دارای هزار چشم است، آن بلندبالای برومندی که در فرازنای آسمان ایستاده و نگاهبانی نیرومند و بخواب نرونده است…» (اوستای کهن، صص ۳۵ تا ۵۶).
با اینکه در گردونه مهر، هزاران جنگافزار جای دارد، اما اینها همه برای مبارزه با دشمنان راستی و پیمانشکنان بکار گرفته میشود و در رویارویی با مردمان او مهربانترین است: «…او که به همه سرزمینهای ایرانی، خانمانی پُر از آشتی، پُر از آرامی و پُر از شادی میبخشد.» (اوستای کهن، همان، بند ۴، ص ۳۵).
نام «میثْـرَه» یک بار هم در «گات ها»ی زرتشت آمده که در آنجا به معنای «خویشکاری دینی» بکار رفته است. (اوستا، گزارش جلیل دوستخواه، جلد دوم، ص ۱۰۵۷). به اعتقاد «فردیناند یوستی» در «نامنامه ایرانی»، «میثْـرَه» در اصل به
چم «روشناییِ همیشگی» است (Justi, Ferdinand; Iranisches Namenbuch, Hildesheim 1963) و این چم با روشناییِ همیشگیِ ستاره قطبی پیوندی کامل دارد. اما بعدها و بر اثر جابجایی ستاره قطبی، مفهوم «روشنایی همیشگی» به خورشید و پرتوهای آن داده شد و در ادبیات فارسی «مهر» نام دیگری برای خورشید دانسته شد. در بند ۱۱۳ مهر یشت، میترا و اهورا با یکدیگر ادغام شده و به گونه «میترا اهورا» آمده است.
▪️نگارههای میترا
در نگارههای باستانی، نقش میترا (مهر) را معمولاً به شکل مردی که پرتوهای نورانی بر گِردسرش دیده میشود،نشان میدادهاند. این سنت نگارگری در دوره #ساسانی، به گونه
افزودن پرتو یا هالهای نورانی بر گرد سرِ پادشاهان و پس از آن بر سر پیامبران و چهره های دینی ادامه پیدا کرد.
همچنین نگاره شهره گاوکشی میترا، تنها در کشورهای اروپایی دیده شده و نمونهای از آن درایران به دست نیامده است. این نگارهها در اصل از باورهای کیهانی ایرانیان و از صورتهای فلکی «گاو»، «کژدم» و «سگ» اقتباس شده است.
▪️گسترش آیین میترا در اروپا
پرستش مهر در نخستین سده پیش از زادروز و در دوره پادشاهیِ اشکانیان و به ویژه در زمان تیرداد یکم، پادشاه اشکانیِ ارمنستان، به باختر آسیای کوچک (آناتولی) و روم راه یافت. این آیین که نه با جنگ و ستیز، بلکه با کوششهای فرهنگی در آن سرزمینها روایی پیدا کرده بود، توسط لژیونهای رومیانی که با فرهنگ ایرانی آشنا شده بودند، در سرتاسر سرزمینهای باختری و اروپا منتشر شد و بعدها آیینها و مراسم آن در دین تازه مسیحیت نفوذ پیدا کرد. هر چند واژه «میترائیسم» برگردان «آیین میترا (مهر)» است و در واژهنامهها و فرهنگنامهها این دو را به یکدیگر ارجاع میدهند، اما کیش «میترائیسم» گونه
اروپایی شده و دگرگون یافته «آیین مهر» به شمار میرود که علیرغم شباهتهای فراوان، تفاوتهای بیشماری نیز با یکدیگر دارند. از همین روی نمیتوان این دو را مترادف کامل یکدیگر در نگر گرفت و بازگردان «میترائیسم» به «آیین مهر» یا «مهرپرستی» درست به نظر نمیرسد. برای نمونه رواج «گاوکُشی (تاورکتونی)» در میترائیسم باختری و نگارههای
موجودِ آن، هیچ پیوندی با آیین مهر ایرانی ندارد. این مراسم همچنان به گونه نمایشی تفریحی و ورزشی در برخی از نقاط اروپا و از جمله در اسپانیا برگزار میشود. در این مراسم، در میان شادی و هلهله هزاران تماشاگر، گاوهای نگونبختی را با فرو کردن دهها نیزه بر بدنش، زجرکش میکنند.
بسیاری از آیینها و باورهای دین مسیحیت و از جمله بنیاد نظام گاهشماری میلادی آن، ریشه در آیینهای مهری دارد.
#به_ایرانشهر_بازمیگردیم 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
شاید یکی از زیبا و باشکوه ترین سکه های ضرب شده در تاریخ ایران ، این سکه پیوند دار به دوران باشکوه #ساسانی و شاهنشاه #شاپور_یکم باشد .
سکهی دو دیناریِ که به گرامی داشت پیروزی ایرانیان بر رومیان به سال (۲۴۴ پس از زایش مسیح) زده شد. شاپوریکم شاهنشاه ساسانی سوار بر اسب دیده میشود. و در پیشگاه او قیصر روم فیلیپوس با شرمساری و بخشش خواهانه ایستاده است.
شاهنشاه شاپوریکم سه قیصر روم را شکست داد.
- والریانوس
- گردیانوس
- فیلیپوس
که شاهنشاه ایران این رویدادها را در نگارکندههایی در جای جای استان فارس و بر یک استَک (=بشقاب) و نگین، و در یک سنگنبشته بلند و بالا به یادگار گذاشته است.
نوشته پهلوی ساسانی:
𐭦 𐭭𐭤 𐭦𐭪 𐭠𐭬𐭲𐭱 𐭯𐭫𐭩𐭯𐭥𐭮 𐭪𐭩𐭰𐭥𐭩 𐭠𐭯 𐭤𐭥𐭥𐭬𐭠𐭩 𐭯𐭥𐭭 𐭡𐭠𐭰𐭩 𐭥 𐭥𐭡𐭣𐭪 𐭩𐭪𐭠𐭩𐭯𐭥𐭭 𐭤𐭥𐭭𐭣
نوشت:
ZNH ZK AMTš plypws kycry AP hrwm’y
PWN b’cy W OBDk YKAYMWN / HWEd
آوانوشت:
ēn ān kā-š Frlipōs kēsar u Hrōmāy pad bāj ud bandag estād hēnd.
برگردان به پارسی نو:
این زمانی است که فیلیپ قیصر و رومیان به باج و بندگی ایستادند.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
سکهی دو دیناریِ که به گرامی داشت پیروزی ایرانیان بر رومیان به سال (۲۴۴ پس از زایش مسیح) زده شد. شاپوریکم شاهنشاه ساسانی سوار بر اسب دیده میشود. و در پیشگاه او قیصر روم فیلیپوس با شرمساری و بخشش خواهانه ایستاده است.
شاهنشاه شاپوریکم سه قیصر روم را شکست داد.
- والریانوس
- گردیانوس
- فیلیپوس
که شاهنشاه ایران این رویدادها را در نگارکندههایی در جای جای استان فارس و بر یک استَک (=بشقاب) و نگین، و در یک سنگنبشته بلند و بالا به یادگار گذاشته است.
نوشته پهلوی ساسانی:
𐭦 𐭭𐭤 𐭦𐭪 𐭠𐭬𐭲𐭱 𐭯𐭫𐭩𐭯𐭥𐭮 𐭪𐭩𐭰𐭥𐭩 𐭠𐭯 𐭤𐭥𐭥𐭬𐭠𐭩 𐭯𐭥𐭭 𐭡𐭠𐭰𐭩 𐭥 𐭥𐭡𐭣𐭪 𐭩𐭪𐭠𐭩𐭯𐭥𐭭 𐭤𐭥𐭭𐭣
نوشت:
ZNH ZK AMTš plypws kycry AP hrwm’y
PWN b’cy W OBDk YKAYMWN / HWEd
آوانوشت:
ēn ān kā-š Frlipōs kēsar u Hrōmāy pad bāj ud bandag estād hēnd.
برگردان به پارسی نو:
این زمانی است که فیلیپ قیصر و رومیان به باج و بندگی ایستادند.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
🔸روزی که #شاپور_یکم #ساسانی شهر نصیبین را پس گرفت ـ
شاپور یکم شاه ساسانی ایران پنجم ژانویه 242 ترسایی با شکست دادن رومیان، شهر نصیبین Nusaybin=Nisibis را پس گرفت. [نصیبین اینک شهری است 90 هزار نفری در ترکیه و در مرز ترکیه با #سوریه و عمدتا #کُردنشین]. نصیبین از سال 536 تا سال 332 پیش از زادروز از نواحی امپراتوری ایران بود که در این سال به دست اسکندر مقدونی افتاد. در آن زمان شهری آرامی و آشوری (آسوری) نشین بود. پس از پیروزی #اشکانیان بر جانشینان اسکندر، نصیبین باردیگر، شهری از شهرهای ایران شد و در دوران اشکانیان، بارها میدان جنگ ایران و روم. زیراکه دژی سترگ داشت و جایگاه برپایی یک یگان نظامی. در زمان اشکانیان، سدها خانواده #ارمنی به نصیبین کوچ کردند و سکنی گزیدند و شماری از همین ارمنیان در نیمه ی سال 1915 به دست نظامیان #عثمانی کشتارشدند و شماری دیگر از آنان به سوریه و #لبنان کوچ داده شدند.
شاپور دوم (ذوالاکتاف) نیز در سال 363 ترسایی نصیبین را از دست رومیان که دوباره بر آن استیلاء یافته بودند خارج ساخت. بر سر این شهر، سه بار میان شاپور دوم و رومیان جنگ شده بود.
تاریخ نبیس رومی " آمیانوس مارسلینوس " که خود بیننده جنگ های شاپور دوم با رومیان و کشته شدن ژولیان امپراتور روم در این جنگها و تسلیم خواست های شاپور دوم شدن ژویان ـ جانشین او بود گزارش این رویدادها را نوشته است. مارسلینوس در جوانی یک نظامی رومی بود که تاریخ نگار شد.
ساسانیان پس از بازگرفتن نصیبین از رومیان، 12 هزار خانواده را از #اصفهان (سپاهان) و استخر ( #شیراز) به آن شهر کوچانیدند تا شهر شماری پارسی داشته باشد. به پیشنهاد ساسانیان، شماری از کُردها (مادهای کوچانیده شده قبلی از منطقه همدان و آذربایجان) به آشورستان (کردستان کنونی عراق) نیز به نصیبین جابجا شدند که همانجا مانده اند و فرهنگ ایرانی خودرا پدافند کرده اند.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
شاپور یکم شاه ساسانی ایران پنجم ژانویه 242 ترسایی با شکست دادن رومیان، شهر نصیبین Nusaybin=Nisibis را پس گرفت. [نصیبین اینک شهری است 90 هزار نفری در ترکیه و در مرز ترکیه با #سوریه و عمدتا #کُردنشین]. نصیبین از سال 536 تا سال 332 پیش از زادروز از نواحی امپراتوری ایران بود که در این سال به دست اسکندر مقدونی افتاد. در آن زمان شهری آرامی و آشوری (آسوری) نشین بود. پس از پیروزی #اشکانیان بر جانشینان اسکندر، نصیبین باردیگر، شهری از شهرهای ایران شد و در دوران اشکانیان، بارها میدان جنگ ایران و روم. زیراکه دژی سترگ داشت و جایگاه برپایی یک یگان نظامی. در زمان اشکانیان، سدها خانواده #ارمنی به نصیبین کوچ کردند و سکنی گزیدند و شماری از همین ارمنیان در نیمه ی سال 1915 به دست نظامیان #عثمانی کشتارشدند و شماری دیگر از آنان به سوریه و #لبنان کوچ داده شدند.
شاپور دوم (ذوالاکتاف) نیز در سال 363 ترسایی نصیبین را از دست رومیان که دوباره بر آن استیلاء یافته بودند خارج ساخت. بر سر این شهر، سه بار میان شاپور دوم و رومیان جنگ شده بود.
تاریخ نبیس رومی " آمیانوس مارسلینوس " که خود بیننده جنگ های شاپور دوم با رومیان و کشته شدن ژولیان امپراتور روم در این جنگها و تسلیم خواست های شاپور دوم شدن ژویان ـ جانشین او بود گزارش این رویدادها را نوشته است. مارسلینوس در جوانی یک نظامی رومی بود که تاریخ نگار شد.
ساسانیان پس از بازگرفتن نصیبین از رومیان، 12 هزار خانواده را از #اصفهان (سپاهان) و استخر ( #شیراز) به آن شهر کوچانیدند تا شهر شماری پارسی داشته باشد. به پیشنهاد ساسانیان، شماری از کُردها (مادهای کوچانیده شده قبلی از منطقه همدان و آذربایجان) به آشورستان (کردستان کنونی عراق) نیز به نصیبین جابجا شدند که همانجا مانده اند و فرهنگ ایرانی خودرا پدافند کرده اند.
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸مناسبتها و جشنهای بهمن ماه
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در شاهنامه فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش اسلام در ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
دل جهان است ایرانشهر 🔥
🔥 یکم بهمن : یادگاری از زادروز فردوسی بزرگ
در شاهنامه فردوسی ابیات جالبی وجود دارند که به نگر میرسد فردوسی درباره زادروزش سخن میگوید:
چو آدینه هرمزد بهمن بود
برین کار فرّخ نشیمن بود!
.
می لعل پیش آورم، هاشمی
زبیشی که خُنبَش نگیرد کمی
.
چو شست و سه شد سال و شد گوش کر
ز گیتی چرا جویم آیین و فر؟
گرچه با توجه به دگرگونی های گاهشماری خورشیدی، یافتن تاریخ دُرُست زادروز فردوسی بزرگ دشوار است، اما یکم بهمن ماه کنونی هم یادگاری از فردوسی و زادروز او می باشد.
🔥 دوم بهمن : جشن بهمنگان (بَهمَنجه)
بَهمَنگان از جشنهای باستانی است که تا دورههای پس از تازش اسلام در ایران رواج داشته است اما امروز جایگاه پیشین را ندارد. ایرانیان در این روز خوراکهایی میپختند و آنها را با شیر خالص میخوردند. همچنین از گیاهان روغن میگرفتند و…
بیرونی پیرامون این جشن نوشته است:
… مردم فارس در ديگهايى از جميع دانههاى ماكول با گوشت خوراکی مىپزند و آنرا با شير ناب مىخورند و مىگويند كه یاد را اين خوراک زياد مىكند و اين روز را در چيدن گياهها و كنار رودخانهها و جويها و روغن گرفتن و تهيه بخور و سوزاندنیها سودبخشی ویژه بدين روز است و بر اين گمانند كه جاماسب وزير گشتاسب اين كارها را در اين روز انجام مىداد و سود اين اشياء در اين روز بيشتر از ديگر روزهاست (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۰).
در چامه های پارسی فراوان واژه بهمنجه به کار رفته است که اشاره به جشن بهمنگان است:
بعد ما کز سر عشرت همه روز افکندی
سخن رفتن و نارفتن ما در افواه
.
اندر آمد بدر حجره من صبحدمی
روز بهمنجه یعنی دوم بهمن ماه
(انوری)
.
فرخش باد و خداوند فرخنده کناد
عید فرخنده و بهمنجه بهمن مه را
(فرخی)
.
اورمزد و بهمن و بهمنجه فرخ بود
فرخت باد اورمزد و بهمن و بهمنجه
(منوچهری دامغانی)
🔥 پنجم بهمن : جشن نوسره
این جشن پنج روز پیش از جشن سده برگزار می شده است.
🔥 دهم بهمن : جشن سَده
جشن #سده از جشنهای بزرگ ایرانی بوده است که همانند #نوروز و مِهرِگان سخنان فراوانی درباره آن گفتهاند. جالب است که جشن سده پس از سد(صد) روز از آغاز آبان ماه و در روز دهم بهمن ماه یعنی آبان روز (روز دهم ماه در گاهشماری ایرانی) قرار گرفته است. در آغاز آبان ماه رفته رفته هوا سرد تر میشود و از نیمه بهمن به بعد رفته رفته هوا رو به گرمی میرود.
شادباش جشن سده
شهره ترین داستانی که درباره سده گفتهاند، پیدایش آتش توسط هوشنگ است. داستان از آن قرار است که روزی هوشنگ به کوه رفته بود و ماری را مشاهده کرد. سنگی برداشت و به او انداخت. سنگ ناگاه به سنگ دیگری برخورد کرد و از بهم خوردن این دو سنگ آتش روشن شد و به این صورت آتش پدید آمد.
برخی سگذشت ها پیدایش سده را به اردشیر پاپکان و برخی دیگر به کیومرث نسبت داده اند. داستانی درباره پیوند این جشن با فریدون هم گفتهاند.
در هر حال این جشن با آتش و برافروختن آتش همراه بوده است و در ایران باستان آتش بسیار قابل ستایش بوده است. این عنصر شگفت انگیز طبیعت به عنوان یکی از عناصر چهارگانه مطرح بوده است.
🔥 بیست و دوم بهمن : جشن باد روز
در گاهشماری ایرانی، روز بیست و دوم هر ماه باد روز نام داشته است اما باد روز از بهمن ماه جشنی در قم و نواحی آن وجود داشته و با نوشیدن و شادی همراه بوده است.
🔥 سی ام بهمن : جشن آفریجگان
از جشن های کهن #ایرانی است که گویا ریشه در رویدادی در زمان پیروز پادشاه #ساسانی داشته است. ایوریحان بیرونی نوشته است که این جشن را در اصفهان «آفریجگان» گویند.
بخشهایی از داستانی که بیرونی درباره این جشن آورده است بدین تفسیر است:
در اصفهان آفريجگان گويند و تفسير و توضيح اين لفظ ريختن آب است و سبب آن است كه باران در زمان فيروز جد انوشيروان نباريد و مردم ايران به خشگسالى افتادند و فيروز بدين جهت چندين سال از مردم خراج نگرفت و درهاى خزينه خود را گشود و از مالهايى كه به آتشكدهها تعلق داشت هركس مىخواست بدو وام مىداد و آن اموال را تمامى به مردم ايران داد و مانند پدر از پسر خود از همه مردم و رعايا جستجو كرد و در همه اين چند سال كه قحط و غلا بود كسى از گرسنى نمرد سپس فيروز به آتشكده آذرخورا كه در فارس است رفت و در آنجا نماز خواند و سجده كرد و از خدا خواست كه اين بلا را از اهل دنيا برطرف كند… ده را كه كامفيروز است ساخت يعنى فيروز در اينجا بود كه بكام خود رسيد و همه مردمان از سرورى كه پيدا كردند از اين آبها بروى هم مىپاشيدند و اين رسم در ايران از آنوقت باقى و پايدار ماند و اين عيد را همه عيد مىگيرند زيرا در اين روز بود كه براى ايشان باران آمد و در اصفهان نيز در اين روز باران آمد (بیرونی، ١۳۸۶: ص ۳۵۳).
دل جهان است ایرانشهر 🔥
🔸ضرب ویژه سکه زرین
به دستور داریوش دوم به مناسبت نوروز ..
داريوش دوم به مناسبت #نوروز، در سال 416 پيش از زادروز سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك سوی آن ریخت سربازي را در حال تيراندازی با كمان نشان می دهد. ضرب سكه زر و سيم يک سده پيش از آن بوسیله داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان خلعت ( عیدی ) از زمان هرمز دوم - شاه #ساسانی در سال 304 ترسایی آغاز شده است.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
به دستور داریوش دوم به مناسبت نوروز ..
داريوش دوم به مناسبت #نوروز، در سال 416 پيش از زادروز سكه زرين ويژه اي ضرب كرد كه يك سوی آن ریخت سربازي را در حال تيراندازی با كمان نشان می دهد. ضرب سكه زر و سيم يک سده پيش از آن بوسیله داريوش يكم آغاز شده بود. سكه هاي داريوش بزرگ به «داريك» يا «دريك» موسومند. بايد توجه داشت که رسم دادن سکه به عنوان خلعت ( عیدی ) از زمان هرمز دوم - شاه #ساسانی در سال 304 ترسایی آغاز شده است.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردشیر پاپکان نوآور و به وجود آوردن ناسیونالیسم ایرانی (میهن دوستی)..
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎