آذرفَرْنْبَغ ِ فرخزادان 🔥
موبد و دانشمندی #زرتشتی و نویسنده نسک ماتیکان گجستک ابالیش (رساله عبداللیث ملعون) بود.درونمایه این نسک اینگونه است که یکی از «زرتشتیان» شهر استخر در پارس به نام «دینهرمزد» پس از تازش تازیان مسلمان میشود و نام خود را عبداللیث یا شاید عبدالله میگذارد. سپس دینهرمزد به دربار مأمون، خلیفهٔ عرب در بغداد میرود و ی آذرفرنبغ پسر فرخزاد نیز به بغداد رفته و در دربار مأمون با عبداللیث (دینهرمزد) به گفتگو میپردازد، و در پایان آذرفرنبغ سرفراز و پیروز از این هم سخنی و گفتمان بیرون میآید.
آذرفرنبغ که در سالهای ۲۱۸ تا ۱۹۸ می زیسته به گرد آوری و آمایش بزرگترین دانشنامه دین #زرتشت به نام " دینکرد " پرداخت و تمدن ایرانی را دگربار زنده کرد. در بخشهای واپسین نسک سوم دینکرد از آزار بیاندازه #ایرانیان بدست تازیان سخن رفته است. تبار آذرفرنبغ به آذرپاد مهراسپندان، موبد زمان شاپور دوم #ساسانی، میرسیده است.
🔹دینْکرد یا دینکرت نسک سترگی است به زبان پارسی میانه (پهلوی)، که آن را بهدرستی "دانشنامهٔ مَزْدَیَسْنی" یا "درسنامهٔ دین مزدایی (زرتشتی)" خواندهاند. واژهٔ "دینْکرد" (dēnkart در پارسی میانه) را میتوان به "کردهها (کارها) ی دینی" و نیز "نوشتهٔ دینی" برگردانید.
این گردآوردهٔ بزرگ خود دارای ۹ نسک است، که از آن میان نسکهای نخست و دوم و نیز پارهای از نسک سوم آن به دستان ما نرسیدهاست. دینْکرد فراهمآمده از نوشتههایی است که زمان نگارش و نیز نویسندگان آنها سراسر شناخته نیستند، و نسکی که در دستان ماست بر پایهٔ این نوشتهها در سدههای نهم و دهم پس از زادروز به دست دو تن از فرهیختگان تاریخ فرهنگ ایرانزمین، به نامهای آذرفَرْنْبَغِ فرخزادان و آذربادِ امیدان گردآوری و سامانبندی (تنظیم) شدهاست.
در این دانشنامه که بهرام فرهوشی آن را «یک دانشنامه دینی و علمی»، و فریدون فضیلت آن را «گرانْسنگترین بُنْنوشتِ #پهلوی از دانایان پیشین» میخواند، در زمینههای زیر سخن به میان آمدهاست: الهیات، فلسفه، اسطورهشناسی، کلام، عرفان، اخلاق، آداب دینی، زندگانی زرتشت، پیدایش جهان، سزاشناسی (حقوق)، سیاست، شهرداری و کشورداری، منطق، ریاضیات، هندسه، فیزیک، اخترشناسی، پزشکی، و دانشها و شاخههای دیگر.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آری_به_پادشاهی
#بگو_برگرد_شاه
🔥
💎
موبد و دانشمندی #زرتشتی و نویسنده نسک ماتیکان گجستک ابالیش (رساله عبداللیث ملعون) بود.درونمایه این نسک اینگونه است که یکی از «زرتشتیان» شهر استخر در پارس به نام «دینهرمزد» پس از تازش تازیان مسلمان میشود و نام خود را عبداللیث یا شاید عبدالله میگذارد. سپس دینهرمزد به دربار مأمون، خلیفهٔ عرب در بغداد میرود و ی آذرفرنبغ پسر فرخزاد نیز به بغداد رفته و در دربار مأمون با عبداللیث (دینهرمزد) به گفتگو میپردازد، و در پایان آذرفرنبغ سرفراز و پیروز از این هم سخنی و گفتمان بیرون میآید.
آذرفرنبغ که در سالهای ۲۱۸ تا ۱۹۸ می زیسته به گرد آوری و آمایش بزرگترین دانشنامه دین #زرتشت به نام " دینکرد " پرداخت و تمدن ایرانی را دگربار زنده کرد. در بخشهای واپسین نسک سوم دینکرد از آزار بیاندازه #ایرانیان بدست تازیان سخن رفته است. تبار آذرفرنبغ به آذرپاد مهراسپندان، موبد زمان شاپور دوم #ساسانی، میرسیده است.
🔹دینْکرد یا دینکرت نسک سترگی است به زبان پارسی میانه (پهلوی)، که آن را بهدرستی "دانشنامهٔ مَزْدَیَسْنی" یا "درسنامهٔ دین مزدایی (زرتشتی)" خواندهاند. واژهٔ "دینْکرد" (dēnkart در پارسی میانه) را میتوان به "کردهها (کارها) ی دینی" و نیز "نوشتهٔ دینی" برگردانید.
این گردآوردهٔ بزرگ خود دارای ۹ نسک است، که از آن میان نسکهای نخست و دوم و نیز پارهای از نسک سوم آن به دستان ما نرسیدهاست. دینْکرد فراهمآمده از نوشتههایی است که زمان نگارش و نیز نویسندگان آنها سراسر شناخته نیستند، و نسکی که در دستان ماست بر پایهٔ این نوشتهها در سدههای نهم و دهم پس از زادروز به دست دو تن از فرهیختگان تاریخ فرهنگ ایرانزمین، به نامهای آذرفَرْنْبَغِ فرخزادان و آذربادِ امیدان گردآوری و سامانبندی (تنظیم) شدهاست.
در این دانشنامه که بهرام فرهوشی آن را «یک دانشنامه دینی و علمی»، و فریدون فضیلت آن را «گرانْسنگترین بُنْنوشتِ #پهلوی از دانایان پیشین» میخواند، در زمینههای زیر سخن به میان آمدهاست: الهیات، فلسفه، اسطورهشناسی، کلام، عرفان، اخلاق، آداب دینی، زندگانی زرتشت، پیدایش جهان، سزاشناسی (حقوق)، سیاست، شهرداری و کشورداری، منطق، ریاضیات، هندسه، فیزیک، اخترشناسی، پزشکی، و دانشها و شاخههای دیگر.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آری_به_پادشاهی
#بگو_برگرد_شاه
🔥
💎
pasteboard.co
Pasteboard - Uploaded Image
Simple and lightning fast image sharing. Upload clipboard images with Copy & Paste and image files with Drag & Drop
🔸جشن دیگان از جشن های ایران باستان به مناسبت همنام شدن روز و ماه در گاهشمار ایرانیان
جشن دیگان چیست؟
جشن #دیگان در روزهای دوم و نهم و هفدهم ماه دی در گاهشمار رسمی كشور از جشنهایی است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در گاهشمار #ایرانیان برگزار میشد.
ایرانیان در گذشته، گذشته از جشنهایی كه به مناسبتهای گوناگون برگزار میكردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه #جشن میگرفتند. همانند جشن دیگان در ماههای پیش، جشن #تیرگان و جشن #مهرگان را نیز داشتیم. اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماههای دیگر دارد.
از یك سو، «دی» نام هیچ یك از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشت نیست، در حالی كه دیگر ماههای سال و بیشتر روزهای ماه با نام این نیروهای مینوی نامگذاری شدهاند كه هنوز هم این نامها در گاهشمار #ایرانی باقی است. از سوی دیگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به این ترتیب، در ماه دی سه جشن دیگان داریم.
دی از چنان مهندی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
دی درحقیقت فروزه خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از ریخت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به چم آفریننده است. در سراسر فرهنگ #زرتشتی، #اهورامزدا با فروزه دادار یا آفریننده نامیده شده، #زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» میخواند.
با این بازنمود، سردترین ماه سال به نام اهورامزدا نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد. درنسک پهلوی (بندهشن) نیز آمده كه در این ماه، زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد.
ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش میشده است كه در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، فروزه اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به بخش ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز میشده است: نخست ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
هر یك از این چهار روز شهره آغاز هفتهای تازه در ماه است و برای آن كه دیها با هم اشتباه نشوند، هر یك از آنها را با نام روز پس همراه میكنند و بدین گونه، روز هشتم را دی به آذر روز، روز پانزدهم را دی به مهر روز سومین جشن دیگان و روز بیست و سوم را دی به #دین روز چهارمین جشن دیگان میگویند.
در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
برابر با گاهشمار رسمی كشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موكول میشود. دلیل آن كه همه ماههای #زرتشتی سی روزه هستند، در حالی كه در گاهشمار رسمی كشور، شش ماه، سی و یك روزه داریم. این شش روز ناهمسانی سبب شده كه هشتم دی زرتشتی با دوم دی گاهشمار رسمی برابر شود و به همین ترتیب بنا بر نسک پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه كه به نام هورمزد و سه دی است، یكی بر نام، یكی بر گاه، یكی بر دین و یكی بر زمان دلالت میكنند كه همیشه بودهاند.
همچنین در همین نسک آمده است كه هر گلی از آنِ یكی از آنان است: «مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، كاردَك دی به مهر را، شنبلید دی به دین را.»
اما بسیاری از دانشمندان از این كه «دی» نخستین ماه سال نبوده است، ابراز شگفتی كردهاند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار میرود كه اهورامزدا جای برجستهای را در سال پذیرش كند، یا در آغاز (چنان كه در مورد روزهای ماه چنین است) یا در میانه.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی باورمند است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره #ساسانیان است. برابر با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از گردایش دیدگاه هایی که در خصوص گاهشمار ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد كه ایرانیان دو گاهشمار سالیانه داشتهاند.
یكی سال همگانی كه از انقلاب تابستانی آغاز میشده و نخستین ماه آن #فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از ترازینه بهاری آغاز میشده است و یكی سال دینی كه مانند سال بابلیان از ترازینه بهاری آغاز میشده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و نخست #دی، به چم خرم روز، روز نخست آن بوده است. ماه دی در هر دو گاهشمار نخستین ماه سال بوده. بعدها با همسانی دو گاهشمار ، گاهشمار نویی به دست آمد كه سال در آن از نخست فروردین آغاز میشد و مانند سال همگانی، این #تاریخ با ترازینه بهاری برابر به شمار میآمد، به طوری كه آغاز نجومی سال دینی نگاهداری میشد.
جشن دیگان چیست؟
جشن #دیگان در روزهای دوم و نهم و هفدهم ماه دی در گاهشمار رسمی كشور از جشنهایی است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در گاهشمار #ایرانیان برگزار میشد.
ایرانیان در گذشته، گذشته از جشنهایی كه به مناسبتهای گوناگون برگزار میكردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه #جشن میگرفتند. همانند جشن دیگان در ماههای پیش، جشن #تیرگان و جشن #مهرگان را نیز داشتیم. اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماههای دیگر دارد.
از یك سو، «دی» نام هیچ یك از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشت نیست، در حالی كه دیگر ماههای سال و بیشتر روزهای ماه با نام این نیروهای مینوی نامگذاری شدهاند كه هنوز هم این نامها در گاهشمار #ایرانی باقی است. از سوی دیگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به این ترتیب، در ماه دی سه جشن دیگان داریم.
دی از چنان مهندی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
دی درحقیقت فروزه خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از ریخت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به چم آفریننده است. در سراسر فرهنگ #زرتشتی، #اهورامزدا با فروزه دادار یا آفریننده نامیده شده، #زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» میخواند.
با این بازنمود، سردترین ماه سال به نام اهورامزدا نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد. درنسک پهلوی (بندهشن) نیز آمده كه در این ماه، زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد.
ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش میشده است كه در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، فروزه اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به بخش ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز میشده است: نخست ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
هر یك از این چهار روز شهره آغاز هفتهای تازه در ماه است و برای آن كه دیها با هم اشتباه نشوند، هر یك از آنها را با نام روز پس همراه میكنند و بدین گونه، روز هشتم را دی به آذر روز، روز پانزدهم را دی به مهر روز سومین جشن دیگان و روز بیست و سوم را دی به #دین روز چهارمین جشن دیگان میگویند.
در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
برابر با گاهشمار رسمی كشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موكول میشود. دلیل آن كه همه ماههای #زرتشتی سی روزه هستند، در حالی كه در گاهشمار رسمی كشور، شش ماه، سی و یك روزه داریم. این شش روز ناهمسانی سبب شده كه هشتم دی زرتشتی با دوم دی گاهشمار رسمی برابر شود و به همین ترتیب بنا بر نسک پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه كه به نام هورمزد و سه دی است، یكی بر نام، یكی بر گاه، یكی بر دین و یكی بر زمان دلالت میكنند كه همیشه بودهاند.
همچنین در همین نسک آمده است كه هر گلی از آنِ یكی از آنان است: «مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، كاردَك دی به مهر را، شنبلید دی به دین را.»
اما بسیاری از دانشمندان از این كه «دی» نخستین ماه سال نبوده است، ابراز شگفتی كردهاند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار میرود كه اهورامزدا جای برجستهای را در سال پذیرش كند، یا در آغاز (چنان كه در مورد روزهای ماه چنین است) یا در میانه.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی باورمند است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره #ساسانیان است. برابر با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از گردایش دیدگاه هایی که در خصوص گاهشمار ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد كه ایرانیان دو گاهشمار سالیانه داشتهاند.
یكی سال همگانی كه از انقلاب تابستانی آغاز میشده و نخستین ماه آن #فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از ترازینه بهاری آغاز میشده است و یكی سال دینی كه مانند سال بابلیان از ترازینه بهاری آغاز میشده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و نخست #دی، به چم خرم روز، روز نخست آن بوده است. ماه دی در هر دو گاهشمار نخستین ماه سال بوده. بعدها با همسانی دو گاهشمار ، گاهشمار نویی به دست آمد كه سال در آن از نخست فروردین آغاز میشد و مانند سال همگانی، این #تاریخ با ترازینه بهاری برابر به شمار میآمد، به طوری كه آغاز نجومی سال دینی نگاهداری میشد.
🔸روزی كه خلیفه عباسی بابك خرمدين را بکُشت
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
#مازیار_تبری ( #مازیار_کارنوندی)
مازیار (به گفته بلاذری، ماهیزدیار) آخرین فرمانرواي کارنوندیان، رهبر قیام برپاد سلطه تازیان، و از جمله سلطه خلافت بنی عباس، بر ایران و همچنین یک ملیگرا بود.
از سلسلههای حاکمان و شاهان #طبرستان سلسلهای که #مازیار از آن بود به دلیل آنکه نسبشان به کارن بزرگ میرسد به کارنوندیان شهره اند. هریک از سپهبدان این سلسله به پاژنام گرشاه ممتاز بودهاست.
رشته و نسب مازیار از این قرار است: مازیار پسر کارن دوم، کارن دوم پسر ونداد هرمزد، ونداد هرمزد پسر فرخان و فرخان از نوادههای سوخرا پسر انداذ پسر کارن بزرگ پسر سوخرای بزرگ بود.
مازیار یکی از قهرمانان جنبش مقاومت ملی-میهنی برپاد اشغالگران و متجاوزان بیگانه تازی بود.
او یکی از سرداران بزرگ #مازندران و از پارسیان نژاده بوده .
واژه مازیار به چم یاور و همراه دژها است. او بر طبرستان حکومت می کرد اما شهریار باوندی بر سرزمین او تازش کرد و موجب آوارگی مازیار شد.
مازیار با میاتجیگری دوستی به دربار #بغداد راه یافت و در آنجا به دستور مامون مسلمان شو و نام اسلامی محمد ولی امیرالمومنین به او داده شد.
از سوی شاه تازی به حکومت طبرستان انتخاب شد و هنگامی به سرزمین مادری بازگشت و پایه های قدرت خود را محکم کرد به تدریج از مسلمانی روی تافت و به کیش پدری خود، #زرتشت، بازگشت.
پس از کشته شدن شاپور، مازیار حاکم تمام کوهستان طبرستان گردید. چهار سال پس موسی درگذشت و پسرش محمد به جای او حاکم دشت طبرستان گشت، ولی مازیار از وی فرمانبری نکرد و خود هم به کوه، و هم به دشت طبرستان، چیره گی یافت (سال۲۱۴) «۸۲۹ ترسایی». پس از این، مازیار، از کارن «برادر شاپور» وسایر مرز بانان آن ناحیه خراج گرفت، این امر موجب شد که آنان کینه مازیار را به دل بگیرند و به مأمون گلیه کنند. بدنبال این رخداد، مأمون مازیار را به بغداد فرخواند، ولی مازیار جواب نوشت که من در این زمان مشغولم و نمیتوانم به بغداد بیایم. مأمون بزیست را با خادمی به نزد مازیار فرستاد تا او را با خود به بغداد بیاورند. مازیار زمانهاایشان را به ناز و نعمت و لطف، آزرم میداشت. عاقبت عذر و بهانه پیش آورد که من مشغولم، و به جای خود قاضی آمل و قاضی رویان را با ایشان روانه داشت.
سردار مازیار که سالها در برابر تازیان #مسلمان جنگید و پرچمدار راه #آریایی و #زرتشتی در شمال #ایران بود و سرانجام با خیانت برادرش کوهیار بدست تازیان افتاد و کشته شد.
یادش مانا و راهش پر رهرو باد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مازیار (به گفته بلاذری، ماهیزدیار) آخرین فرمانرواي کارنوندیان، رهبر قیام برپاد سلطه تازیان، و از جمله سلطه خلافت بنی عباس، بر ایران و همچنین یک ملیگرا بود.
از سلسلههای حاکمان و شاهان #طبرستان سلسلهای که #مازیار از آن بود به دلیل آنکه نسبشان به کارن بزرگ میرسد به کارنوندیان شهره اند. هریک از سپهبدان این سلسله به پاژنام گرشاه ممتاز بودهاست.
رشته و نسب مازیار از این قرار است: مازیار پسر کارن دوم، کارن دوم پسر ونداد هرمزد، ونداد هرمزد پسر فرخان و فرخان از نوادههای سوخرا پسر انداذ پسر کارن بزرگ پسر سوخرای بزرگ بود.
مازیار یکی از قهرمانان جنبش مقاومت ملی-میهنی برپاد اشغالگران و متجاوزان بیگانه تازی بود.
او یکی از سرداران بزرگ #مازندران و از پارسیان نژاده بوده .
واژه مازیار به چم یاور و همراه دژها است. او بر طبرستان حکومت می کرد اما شهریار باوندی بر سرزمین او تازش کرد و موجب آوارگی مازیار شد.
مازیار با میاتجیگری دوستی به دربار #بغداد راه یافت و در آنجا به دستور مامون مسلمان شو و نام اسلامی محمد ولی امیرالمومنین به او داده شد.
از سوی شاه تازی به حکومت طبرستان انتخاب شد و هنگامی به سرزمین مادری بازگشت و پایه های قدرت خود را محکم کرد به تدریج از مسلمانی روی تافت و به کیش پدری خود، #زرتشت، بازگشت.
پس از کشته شدن شاپور، مازیار حاکم تمام کوهستان طبرستان گردید. چهار سال پس موسی درگذشت و پسرش محمد به جای او حاکم دشت طبرستان گشت، ولی مازیار از وی فرمانبری نکرد و خود هم به کوه، و هم به دشت طبرستان، چیره گی یافت (سال۲۱۴) «۸۲۹ ترسایی». پس از این، مازیار، از کارن «برادر شاپور» وسایر مرز بانان آن ناحیه خراج گرفت، این امر موجب شد که آنان کینه مازیار را به دل بگیرند و به مأمون گلیه کنند. بدنبال این رخداد، مأمون مازیار را به بغداد فرخواند، ولی مازیار جواب نوشت که من در این زمان مشغولم و نمیتوانم به بغداد بیایم. مأمون بزیست را با خادمی به نزد مازیار فرستاد تا او را با خود به بغداد بیاورند. مازیار زمانهاایشان را به ناز و نعمت و لطف، آزرم میداشت. عاقبت عذر و بهانه پیش آورد که من مشغولم، و به جای خود قاضی آمل و قاضی رویان را با ایشان روانه داشت.
سردار مازیار که سالها در برابر تازیان #مسلمان جنگید و پرچمدار راه #آریایی و #زرتشتی در شمال #ایران بود و سرانجام با خیانت برادرش کوهیار بدست تازیان افتاد و کشته شد.
یادش مانا و راهش پر رهرو باد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#پیمان_نوین
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance-Mazyar
Image Iranian-Renaissance-Mazyar hosted in ImgBB
🔸ابوجعفر محمد بن موسای خوارزمی
آموزگار جبر ورياضيات #ايران و #اروپا
(زاده حدود سال ۷۸۰ ترسایی در خوارزم و درگذشته ۸۵۰ ترسایی احتمالا در #عراق)
ریاضیدان، ستارهشناس، فیلسوف، جغرافیدان و تاریخ نگار شهیر #ایرانی در دوره عباسیان است. وی در حدود سال ۷۸۰ ترسایی (پیش از ۱۸۵ تازی ) در خوارزم زاده شد. ابن ندیم و قفطی تبارمندی او را از خوارزم میدانند. شهرت وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال مرکزی و بخشی از جمهوری #ازبکستان کنونی است.
آوازه دانشورانه وی در پیوند به کارهایی است که در #ریاضیات، بهویژه در رشته جبر، انجام داده به طوری که هیچیک از ریاضیدانان سدههای میانه مانند وی در اندیشه ریاضی تأثیر نداشتهاند و وی را «پدر جبر» نامیدهاند.
جرج سارتن، تاریخ نگار شهره در دانش، در طبقهبندی سدهای نسک خود مقدمهای بر تاریخ دانش سده نهم هجری قمری را «عصر خوارزمی» مینامد.
خوارزمی ریاضیدان بنام سده میانه است که دستاورد پژوهش های و تألیفات او هنوز مورد استفاده میباشد و نسک جبر و مقابله او را بسیاری از تر زبانان شهره سده کیانه بازگردان کردهاند. بیشترین چیرهدستی وی در حل معادلههای خطی و درجه دوم بودهاست. نسک Algoritmi de numero Indorum که برگردان نسک جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی هندی-عربی دگرگون یابد؛ چیزی که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است.
واژه جبر را اروپائیان بطور کلی از نسک خوارزمی و اصطلاح امروزی الگوریتم از نام خوارزمی گرفته شده است. به هنگام خلافت مامون، وی عضو دارالحکمه که گرد هم آیی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مامون بود، گردید. خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت.
همچنین طبری به وی پاژنام «المجوسی» میدهد که نسبت او را به مغان #زرتشتی میرساند و گمان میرود پدران او و حتی خودش، باید تا زمانی بر ائين پاك #زرتشت بوده باشند .
گویند پیش از اینکه محمد بن موسی خوارزمی در دارالحکمه ماندگار شود او را به سرزمین هند فرستادند تا حساب هندی را بیاموزد خوارزمی پس از بازگشت از هند دو اثر «حساب الهند» و دیگری «الجبر و المقابله» را نگاشت. وی برآیندها را که یونانیان و هندیان بدست آورده بودند را آمیخت و بدین ترتیب سبب جابجایی گردآوری از شناسه های جبری حسابی شد که در ریاضیات سده میانه تاثیر ژرفی گذاشت.
خوارزمی در دربار مامون عباسی بسیار مورد توجه قرار داشته، وی بزرگترین ریاضیدان دربار و از منجمین و مشاورین رصدهای بیتالحکمه عباسی به حساب میآمده. گویند مامون بخشهای در پیوند به هند را بدو واگذار کرده بود که این نشان از آشنایی وی به دانش و سرزمینهای هند دارد. وی همچنین مسئول آمایش اطلسی از نقشههای آسمان و زمین بود. شاید وی از شمار کسانی بوده که در اندازهگیری درازای نصف النهار کره زمین در دشت سنجار شرکت داشته است.
محمد بن موسی خوارزمی در سده سوم تازی، دانشی را برای نخستین بار صورتبندی و نبشتهکرد که خود آنرا «الجبر و المقابله» نامید، دانشی که تمام شرایط یک دانشحقیقی را داشت، یعنی همان که اروپاییان از آن به «ساینس» تعبیر میکنند. این ریاضیدان توانست با این دانش تمام معادلات درجه دوم زمان خود را حل و راه را برای حل معادلات درجه بالاتر هموار کند.
یک موضوع تاریخی را امروزه نمیتوان انکار کرد و آن این است که محمد بن موسی خوارزمی، آموزگار راستین ملل اروپایی جدید دردانش جبر بوده است
خوارزمی کارهای دیوفانتوس را در رشته جبر را دنبال کرد و به گردآوری آن پرداخت با توجه به این انوآوری بزرگ ثابت کردند که دانش نژاد و فرهنگ نمیشناسد و محصول ذهن انسانهای اندیشمند است که در این راستا تلاش میکنند.
این دانش از مسیر نسک وی «المختصر فی حساب الجبر و المقابله» در جهان شهرت یافت و ریاضیدانان پس از خود را بشدت در تاثیر قرار داد که در سده ۱۲ ترسایی به لاتین برگردان شد.
آموزگار جبر ورياضيات #ايران و #اروپا
(زاده حدود سال ۷۸۰ ترسایی در خوارزم و درگذشته ۸۵۰ ترسایی احتمالا در #عراق)
ریاضیدان، ستارهشناس، فیلسوف، جغرافیدان و تاریخ نگار شهیر #ایرانی در دوره عباسیان است. وی در حدود سال ۷۸۰ ترسایی (پیش از ۱۸۵ تازی ) در خوارزم زاده شد. ابن ندیم و قفطی تبارمندی او را از خوارزم میدانند. شهرت وی معمولاً اشاره به شهر خوارزم دارد که همان خیوه کنونی واقع در جنوب دریاچه آرال مرکزی و بخشی از جمهوری #ازبکستان کنونی است.
آوازه دانشورانه وی در پیوند به کارهایی است که در #ریاضیات، بهویژه در رشته جبر، انجام داده به طوری که هیچیک از ریاضیدانان سدههای میانه مانند وی در اندیشه ریاضی تأثیر نداشتهاند و وی را «پدر جبر» نامیدهاند.
جرج سارتن، تاریخ نگار شهره در دانش، در طبقهبندی سدهای نسک خود مقدمهای بر تاریخ دانش سده نهم هجری قمری را «عصر خوارزمی» مینامد.
خوارزمی ریاضیدان بنام سده میانه است که دستاورد پژوهش های و تألیفات او هنوز مورد استفاده میباشد و نسک جبر و مقابله او را بسیاری از تر زبانان شهره سده کیانه بازگردان کردهاند. بیشترین چیرهدستی وی در حل معادلههای خطی و درجه دوم بودهاست. نسک Algoritmi de numero Indorum که برگردان نسک جمع و تفریق با عددهای هندی او به لاتین است باعث شد تا دستگاه عددی در اروپا از عددنویسی رومی به عددنویسی هندی-عربی دگرگون یابد؛ چیزی که هنوز نیز در اروپا و دیگر نقاط جهان فراگیر است.
واژه جبر را اروپائیان بطور کلی از نسک خوارزمی و اصطلاح امروزی الگوریتم از نام خوارزمی گرفته شده است. به هنگام خلافت مامون، وی عضو دارالحکمه که گرد هم آیی از دانشمندان در بغداد به سرپرستی مامون بود، گردید. خوارزمی کارهای دیوفانت را در رشته جبر دنبال کرد و به بسط آن پرداخت.
همچنین طبری به وی پاژنام «المجوسی» میدهد که نسبت او را به مغان #زرتشتی میرساند و گمان میرود پدران او و حتی خودش، باید تا زمانی بر ائين پاك #زرتشت بوده باشند .
گویند پیش از اینکه محمد بن موسی خوارزمی در دارالحکمه ماندگار شود او را به سرزمین هند فرستادند تا حساب هندی را بیاموزد خوارزمی پس از بازگشت از هند دو اثر «حساب الهند» و دیگری «الجبر و المقابله» را نگاشت. وی برآیندها را که یونانیان و هندیان بدست آورده بودند را آمیخت و بدین ترتیب سبب جابجایی گردآوری از شناسه های جبری حسابی شد که در ریاضیات سده میانه تاثیر ژرفی گذاشت.
خوارزمی در دربار مامون عباسی بسیار مورد توجه قرار داشته، وی بزرگترین ریاضیدان دربار و از منجمین و مشاورین رصدهای بیتالحکمه عباسی به حساب میآمده. گویند مامون بخشهای در پیوند به هند را بدو واگذار کرده بود که این نشان از آشنایی وی به دانش و سرزمینهای هند دارد. وی همچنین مسئول آمایش اطلسی از نقشههای آسمان و زمین بود. شاید وی از شمار کسانی بوده که در اندازهگیری درازای نصف النهار کره زمین در دشت سنجار شرکت داشته است.
محمد بن موسی خوارزمی در سده سوم تازی، دانشی را برای نخستین بار صورتبندی و نبشتهکرد که خود آنرا «الجبر و المقابله» نامید، دانشی که تمام شرایط یک دانشحقیقی را داشت، یعنی همان که اروپاییان از آن به «ساینس» تعبیر میکنند. این ریاضیدان توانست با این دانش تمام معادلات درجه دوم زمان خود را حل و راه را برای حل معادلات درجه بالاتر هموار کند.
یک موضوع تاریخی را امروزه نمیتوان انکار کرد و آن این است که محمد بن موسی خوارزمی، آموزگار راستین ملل اروپایی جدید دردانش جبر بوده است
خوارزمی کارهای دیوفانتوس را در رشته جبر را دنبال کرد و به گردآوری آن پرداخت با توجه به این انوآوری بزرگ ثابت کردند که دانش نژاد و فرهنگ نمیشناسد و محصول ذهن انسانهای اندیشمند است که در این راستا تلاش میکنند.
این دانش از مسیر نسک وی «المختصر فی حساب الجبر و المقابله» در جهان شهرت یافت و ریاضیدانان پس از خود را بشدت در تاثیر قرار داد که در سده ۱۲ ترسایی به لاتین برگردان شد.
جشن « #سپندارمذگان » یا «اسفندگان»، روز گرامیداشت بانوان در #ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در پارسی به کار رفته است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و #امشاسپندان #زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در پارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و همچنین نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال شناسانده شدهاست. وی را همان الهه بسیار کهن #اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو #امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهٔ سه امشاسپند نخستین، به چم وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به چم بی نقصی و تندرستی کامل است. وی پدافندگر و پاسدار زمین و در عین حال نماد تمکین، پرهیز و پرستش میباشد
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
پیرامون این جشن کهن در تارنمای جنبش بخوانید
iircf.com/?page_id=445
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و #امشاسپندان #زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در پارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و همچنین نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال شناسانده شدهاست. وی را همان الهه بسیار کهن #اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو #امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهٔ سه امشاسپند نخستین، به چم وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به چم بی نقصی و تندرستی کامل است. وی پدافندگر و پاسدار زمین و در عین حال نماد تمکین، پرهیز و پرستش میباشد
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
پیرامون این جشن کهن در تارنمای جنبش بخوانید
iircf.com/?page_id=445
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مراسم کهن آریایی آغاز سال نو (سال مج)، استان #مازندران :
مراسم سال مج از مراسم #ایرانی نگاهداری شده در منطقهٔ کجور و یا رویان کهن و برخی نواحی دیگر مازندران مانند #آلاشت است.در آغاز سال نو به گونه زير اجرا مىگردد:ابتدا چند روز پیش از سال نو اسامى چند فرد خانواده یا همسایه را انتخاب مىکنند و با استخاره، نام آن که خوب آمد او را به عنوان سال مج گزینش مىکنند. اين فرد در هنگام آغاز سال نو، با سينى محتوى نسک آشو ( کتاب مقدس ) ، شاخه گیاه ، سکه ، شيرينى و يک ظرف پرآب پیش از ديگران وارد خانه مىشود و آب را در چهار گوشهٔ اتاقها به پاسداشت فرشته آب #آناهیتا مىريزد و سکه میدهد. بدين ترتيب سالى پر از پاکی و پرباری براى خانواده به ارمغان مىآورد. معمولاً به کسى که به عنوان سال مَج گزینش مىشود، تخممرغ رنگ کرده و پول و پیشکش های ديگر داده مىشود. گاهى ممکن است يک سال مَج براى چندين خانواده گزینش گردد، اگر خوش گام باشد سال آینده نخست نام او را گزینش میکنند. اين رسم کهن آریایی ، امروزه هم در برخی نواحی مازندران بیشتر باختر مازندران با تمایز کم و بيش در شيوهٔ اجراى آن مرسوم است .
مراسم سال مج یا پاگشا، رسمی #ساسانی و #زرتشتی که بوسیله حکومت اسپهبدان پادوسبانی نگاهداری شد :
این رسم در دوران ساسانیان در نخستین روز #فروردین با ورود موبد موبدان(خوش قدم)به حضور شاه انجام می شد.(ذبیحی ص71)
کما این که در بین زردشتیان این ایام هنگام تولد انسان و جشن گهنبار ششم بوده و سرود مقدس گات ها در آن خوانده می شود.(ذبیحی ص70)
آب نشانه پاکی، راستگویی و روشنایی است و سکه نماد روزی، خیر و فزونی، شاخه سبز نشانه ی رویش و سرسبزی و نو شدگی زیست بوم و جهان و زندگی و اوستا نماد دینی می باشد.
در این آیین آب ، بوسیلهفرد خوش قدم، بی درنگ پس از آغاز سال بر درگاه منزل یا روی افراد ریخته می شود و سپس سکه به آنها داده میشود و پیشکش هایی هم به فرد برگزیده داده میشود.
ابوریحان در آثارالباقیه می نویسد:
"این روز به "هروذا" که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر در این روز سپیده دم از خواب بر می خیزند و در آب حوض یا قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.
این مراسم در حال حاضر در مازندران خصوصا غرب آن و منطقه کجور یا رویان و لاریجان تا دیلمان و سوادکوه اجرا میشود.
نوروزتان پیروز
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مراسم سال مج از مراسم #ایرانی نگاهداری شده در منطقهٔ کجور و یا رویان کهن و برخی نواحی دیگر مازندران مانند #آلاشت است.در آغاز سال نو به گونه زير اجرا مىگردد:ابتدا چند روز پیش از سال نو اسامى چند فرد خانواده یا همسایه را انتخاب مىکنند و با استخاره، نام آن که خوب آمد او را به عنوان سال مج گزینش مىکنند. اين فرد در هنگام آغاز سال نو، با سينى محتوى نسک آشو ( کتاب مقدس ) ، شاخه گیاه ، سکه ، شيرينى و يک ظرف پرآب پیش از ديگران وارد خانه مىشود و آب را در چهار گوشهٔ اتاقها به پاسداشت فرشته آب #آناهیتا مىريزد و سکه میدهد. بدين ترتيب سالى پر از پاکی و پرباری براى خانواده به ارمغان مىآورد. معمولاً به کسى که به عنوان سال مَج گزینش مىشود، تخممرغ رنگ کرده و پول و پیشکش های ديگر داده مىشود. گاهى ممکن است يک سال مَج براى چندين خانواده گزینش گردد، اگر خوش گام باشد سال آینده نخست نام او را گزینش میکنند. اين رسم کهن آریایی ، امروزه هم در برخی نواحی مازندران بیشتر باختر مازندران با تمایز کم و بيش در شيوهٔ اجراى آن مرسوم است .
مراسم سال مج یا پاگشا، رسمی #ساسانی و #زرتشتی که بوسیله حکومت اسپهبدان پادوسبانی نگاهداری شد :
این رسم در دوران ساسانیان در نخستین روز #فروردین با ورود موبد موبدان(خوش قدم)به حضور شاه انجام می شد.(ذبیحی ص71)
کما این که در بین زردشتیان این ایام هنگام تولد انسان و جشن گهنبار ششم بوده و سرود مقدس گات ها در آن خوانده می شود.(ذبیحی ص70)
آب نشانه پاکی، راستگویی و روشنایی است و سکه نماد روزی، خیر و فزونی، شاخه سبز نشانه ی رویش و سرسبزی و نو شدگی زیست بوم و جهان و زندگی و اوستا نماد دینی می باشد.
در این آیین آب ، بوسیلهفرد خوش قدم، بی درنگ پس از آغاز سال بر درگاه منزل یا روی افراد ریخته می شود و سپس سکه به آنها داده میشود و پیشکش هایی هم به فرد برگزیده داده میشود.
ابوریحان در آثارالباقیه می نویسد:
"این روز به "هروذا" که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر در این روز سپیده دم از خواب بر می خیزند و در آب حوض یا قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.
این مراسم در حال حاضر در مازندران خصوصا غرب آن و منطقه کجور یا رویان و لاریجان تا دیلمان و سوادکوه اجرا میشود.
نوروزتان پیروز
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردیبهشتگان یا «گلستان جشن» از جشنهای دوازدگانهٔ ماهانه ایران باستان است. روز سوم اردیبهشت ماه (=اردیبهشتروز از اردیبشهتماه) جشن اردیبهشتگان برگزار می شود.
در گاهﺷماری #زرتشتی ، برج دوم هر سال خورشیدی و روز سوم هر برج به نام «اردیبهشت» است که یکی از #امشاسپندان است. این جشن از شمار جشنهای آتش است. زیرا این جشن در بزرگداشت «امشاسپند #اردیبهشت » که نماد و فروزهاش آتش است و نگاهبان آتش و نور و روشنی است٬ برپا می شود.
بر اساس برابرسنجی گاهشماری زرتشتی با گاهشماری رسمی امروزین، دوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشتگان است. اما اگر گاهشماری امروزین سنجه قرار گیرد٬ سوم اردیبهشت ماه تاریخ این جشن خواهد بود. نگر بیشتر کارشناسان این است که این جشن باید بنابر گاهشمار پیشرفته و تیزنگر امروزی برگزار شود و نه گاهشمار باستانی.
زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق فلات ایران و کشورهای همسایه٬ گلها شکوفا شدهاند. از این رهگذر، این جشن به شکلی جشن گلها نیز دگرگون شد. کوشیار گیلی در «زیج جامع» از آن با نام «گلستان جشن» یاد کرده است. همزمان با این جشن در بسیاری از کشورهای دنیا٬ «روز جهانی زمین» برگزار می شود.
#ایرانیان زرتشتی در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ میپوشند که نمایانگر پاکی و پاکیزگی و بیگناهی است و با سرهای پوشیده با کلاه یا روسری ِسپید ، به آدُریان (آتشکده اصلی هر شهر) میروند تا نیایش کنند و اهورامزدا را با خواندن اردیبشهت یشت و دیگر نیایشها سپاس گویند.
ارديبهشت را خويشكاری (وظيفه) اين است كه ديوان نهلد تا روان دروندان را در دوزخ به بيش از گناهی كه ايشان را است پادافراه كننده و (ديوان را) از ايشان باز دارد.
خلف تبریزی آورده که این روز نیک است برای به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.
خاستگاه این نبشته در تارنمای رسمی جنبش
https://iircf.com/?page_id=411
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
در گاهﺷماری #زرتشتی ، برج دوم هر سال خورشیدی و روز سوم هر برج به نام «اردیبهشت» است که یکی از #امشاسپندان است. این جشن از شمار جشنهای آتش است. زیرا این جشن در بزرگداشت «امشاسپند #اردیبهشت » که نماد و فروزهاش آتش است و نگاهبان آتش و نور و روشنی است٬ برپا می شود.
بر اساس برابرسنجی گاهشماری زرتشتی با گاهشماری رسمی امروزین، دوم اردیبهشت خورشیدی، برابر با جشن اردیبهشتگان است. اما اگر گاهشماری امروزین سنجه قرار گیرد٬ سوم اردیبهشت ماه تاریخ این جشن خواهد بود. نگر بیشتر کارشناسان این است که این جشن باید بنابر گاهشمار پیشرفته و تیزنگر امروزی برگزار شود و نه گاهشمار باستانی.
زمان برگزاری جشن اردیبهشتگان همزمان است با زمانی که در بسیاری از مناطق فلات ایران و کشورهای همسایه٬ گلها شکوفا شدهاند. از این رهگذر، این جشن به شکلی جشن گلها نیز دگرگون شد. کوشیار گیلی در «زیج جامع» از آن با نام «گلستان جشن» یاد کرده است. همزمان با این جشن در بسیاری از کشورهای دنیا٬ «روز جهانی زمین» برگزار می شود.
#ایرانیان زرتشتی در روز جشن اردیبهشتگان، لباس سپید رنگ میپوشند که نمایانگر پاکی و پاکیزگی و بیگناهی است و با سرهای پوشیده با کلاه یا روسری ِسپید ، به آدُریان (آتشکده اصلی هر شهر) میروند تا نیایش کنند و اهورامزدا را با خواندن اردیبشهت یشت و دیگر نیایشها سپاس گویند.
ارديبهشت را خويشكاری (وظيفه) اين است كه ديوان نهلد تا روان دروندان را در دوزخ به بيش از گناهی كه ايشان را است پادافراه كننده و (ديوان را) از ايشان باز دارد.
خلف تبریزی آورده که این روز نیک است برای به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن و به جنگ و کارزار شدن.
خاستگاه این نبشته در تارنمای رسمی جنبش
https://iircf.com/?page_id=411
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
تیره ها و خیشاوندان #ایرانشهر بزرگ
#ایرانزمین به مانند گُنبَدی است که بر فراز یک آتشکده #زرتشتی، وجب به وجب آن با رنگهای زیبا و فراوان کاشی کاری شده است.
تمامی این تکه ها وابسته به یک دیگر هستند و نبودن یکی از آنها به چشم میخورد و توازن این ساختمان زیبا را بر هم میزند.
در ایرانشهر، فقط و فقط یک قوم وجود دارد و آن قوم آریایی است. در ایرانزمین اقوام نداریم. تیره های ایرانی و یا خیشاوندان ایرانی داریم که همه از یک قوم #آریایی هستند.
از به کار بردن واژه "قوم" خودداری کنیم. از واژه های تیره های ایرانی و یا خیشاوندان ایرانی استقاده کنیم.
اگر از واژه قوم استفاده کنیم با دست خود تیشه به ریشه این بوم زده ایم و با اجنبیان همراه شده ایم. تیره ها و خیشاوندانی داریم که شاید حتا نام آنها را نشنیده ایم. بهوش باشیم.
جاوید است ایرانشهر با تمامی تیره هایش به مانند: زازا، پارس، تالشی، کرمانجی، خراسانی، کُرد، سیستانی، بلوچی، خوزی، ارمنی، آذری، بختیاری، لُر، فشفایی، گرگانی، گیلانی، مازندرانی، لَک، تاجیک، یقنوبی (در ترکمنستان)، الماقس، هزاره، فارسیوان، تات، بِتانی، گوگاختی، کارلانی، سورانی، باجالان، گوران، رخشانی، یاز، ایرون، دیگُر، واخی، شوقنی، ماکورانی، رخشانی، همچنین ترکمن و سدها خیشاوند دیگر......
دل جهان است ایرانشهر🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#تسخیر_پایتخت
#قیام_کاوه_گان
🔥
💎
#ایرانزمین به مانند گُنبَدی است که بر فراز یک آتشکده #زرتشتی، وجب به وجب آن با رنگهای زیبا و فراوان کاشی کاری شده است.
تمامی این تکه ها وابسته به یک دیگر هستند و نبودن یکی از آنها به چشم میخورد و توازن این ساختمان زیبا را بر هم میزند.
در ایرانشهر، فقط و فقط یک قوم وجود دارد و آن قوم آریایی است. در ایرانزمین اقوام نداریم. تیره های ایرانی و یا خیشاوندان ایرانی داریم که همه از یک قوم #آریایی هستند.
از به کار بردن واژه "قوم" خودداری کنیم. از واژه های تیره های ایرانی و یا خیشاوندان ایرانی استقاده کنیم.
اگر از واژه قوم استفاده کنیم با دست خود تیشه به ریشه این بوم زده ایم و با اجنبیان همراه شده ایم. تیره ها و خیشاوندانی داریم که شاید حتا نام آنها را نشنیده ایم. بهوش باشیم.
جاوید است ایرانشهر با تمامی تیره هایش به مانند: زازا، پارس، تالشی، کرمانجی، خراسانی، کُرد، سیستانی، بلوچی، خوزی، ارمنی، آذری، بختیاری، لُر، فشفایی، گرگانی، گیلانی، مازندرانی، لَک، تاجیک، یقنوبی (در ترکمنستان)، الماقس، هزاره، فارسیوان، تات، بِتانی، گوگاختی، کارلانی، سورانی، باجالان، گوران، رخشانی، یاز، ایرون، دیگُر، واخی، شوقنی، ماکورانی، رخشانی، همچنین ترکمن و سدها خیشاوند دیگر......
دل جهان است ایرانشهر🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#تسخیر_پایتخت
#قیام_کاوه_گان
🔥
💎
🔹دریانوردی ساسانیان
دوره #ساسانیان را باید دوره برتری کامل ایرانیان بر آبراههای سه گانه شاخاب فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند دانسته، #ایرانیان از سده نخست ترسایی با بادهای موسمی اقیانوس هند آشنا شدند و مسافرت به آن نواحی را آغاز کردند. اردشیر نخست #ساسانی، بنیان گذار دودمان ساسانی، نیروی خود را پس از یک دوره کشمکش با فرمانداران محلی کرانه های شاخاب فارس به تثبیت رسانید . بنا به بازگفت کارنامه اردشیر پاپکان، پادشاه ساسانی در لشکر کشی خود برپاد هفتان پخت از کمک نیروهای نظامی تازیکان و مزنیکان - مزون نام کهن عمان - بهره مند بوده است.
اردشیر پس از تثبیت نیروی خود در نواحی کرانه ای شاخاب فارس به بازسازی و ساخت شهرهای کرانه ای اقدام کرد و برای پدافند دسترسی کامل خود بر تجارت دریایی، شهر فیروزآباد را در مسیر پس کرانهای سیراف بنیان نهاد.حمزه اصفهانی نام ده شهر را گفته است که به دستور اردشیر نخست ساخته شده اند، که از میان آنها شش شهر کرانه ای به چشم می خورد. این شهرها عبارتند از به اردشیر در کرانه رودخانه دجله، بهمن اردشیر بر کناره دجله العورا، انشا اردشیر برکناره دجیل، رامهرمز اردشیر بر کرانه رودخانه کارون، رمز اردشیر بر کرانه رود کارون و بتن اردشیر در جزیره بحرین، این اقدام اردشیر نشان از مهندی تجارت دریایی شاخاب فارس در اواخر دوره #اشکانی دارد و مبین این امر است که نواحی کرانه ای این آبراه مهند در سده ۳م رونق فراوانی داشته است.
اینکه در کارنامه اردشیر پاپکان از همراهی سپاهیان سند و مکران با حاکم محلی به نام هفتان بخت یا هفتواد یاد شده است، دلیل دیگری بر گسترش نیروی پارسیان در کرانه های شاخاب فارس و اقیانوس هند است. آمین مارسلین (۳۳۰ تا ۳۹۰ ترسایی) درباره وضعیت بنادر و جزایر شاخاب فارس مینویسد: این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث ایاب و ذهاب دارای سفاین معتبر و مهم است. تعداد بلاد و قصبات واقعه در کرانه آن به ندازه ای است که گویی به هم پیوسته اند. در کنار دریا تجارت و داد ستد کاملا رواج دارد.
یافته های باستان شناسی درکرانه های شاخاب فارس نمایان شدن شهرهای جدید در اوایل دوره ساسانی را تأیید می کند. در نبشته های ادبی و دینی ساسانیان دریانوردی امری نکوهیده و پسندیده محسوب می شد. در آیین زرتشتیان دهمین روز هر ماه آبان نامیده می شد که برای سفر دریا، آبیاری و حفر قنوات، پاک کردن آب چاهها و غرس درختان مبارک و میمون بود. اینکه نوروز دریایی ملاحان کنونی کرانه شاخاب فارس از دهم امرداد شروع می شود، احتمالا برگرفته از آیین های #زرتشتی است که دهمین روز هر ماه را آبان می نامیدند.
بر پایه کارنامه اردشیر پاپکان، هنگامی که پادشاه ساسانی به کناره دریا رسید، یزدان را سپاس گفت و آن مکان را «بخت اردشیر» نامید و فرمان داد که آتش ورجاوند بهرام در کرانه دریا بر تخت شده و فروزان بماند. با اقدامات اردشیر انخست بی هراسی لازم برای تجارت دریایی در شاخاب فارس و سواحل اقیانوس هند به وجود آمد و این سیاست پس از او نیزبوسیله جانشینان او ادامه یافت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
دوره #ساسانیان را باید دوره برتری کامل ایرانیان بر آبراههای سه گانه شاخاب فارس، دریای سرخ و اقیانوس هند دانسته، #ایرانیان از سده نخست ترسایی با بادهای موسمی اقیانوس هند آشنا شدند و مسافرت به آن نواحی را آغاز کردند. اردشیر نخست #ساسانی، بنیان گذار دودمان ساسانی، نیروی خود را پس از یک دوره کشمکش با فرمانداران محلی کرانه های شاخاب فارس به تثبیت رسانید . بنا به بازگفت کارنامه اردشیر پاپکان، پادشاه ساسانی در لشکر کشی خود برپاد هفتان پخت از کمک نیروهای نظامی تازیکان و مزنیکان - مزون نام کهن عمان - بهره مند بوده است.
اردشیر پس از تثبیت نیروی خود در نواحی کرانه ای شاخاب فارس به بازسازی و ساخت شهرهای کرانه ای اقدام کرد و برای پدافند دسترسی کامل خود بر تجارت دریایی، شهر فیروزآباد را در مسیر پس کرانهای سیراف بنیان نهاد.حمزه اصفهانی نام ده شهر را گفته است که به دستور اردشیر نخست ساخته شده اند، که از میان آنها شش شهر کرانه ای به چشم می خورد. این شهرها عبارتند از به اردشیر در کرانه رودخانه دجله، بهمن اردشیر بر کناره دجله العورا، انشا اردشیر برکناره دجیل، رامهرمز اردشیر بر کرانه رودخانه کارون، رمز اردشیر بر کرانه رود کارون و بتن اردشیر در جزیره بحرین، این اقدام اردشیر نشان از مهندی تجارت دریایی شاخاب فارس در اواخر دوره #اشکانی دارد و مبین این امر است که نواحی کرانه ای این آبراه مهند در سده ۳م رونق فراوانی داشته است.
اینکه در کارنامه اردشیر پاپکان از همراهی سپاهیان سند و مکران با حاکم محلی به نام هفتان بخت یا هفتواد یاد شده است، دلیل دیگری بر گسترش نیروی پارسیان در کرانه های شاخاب فارس و اقیانوس هند است. آمین مارسلین (۳۳۰ تا ۳۹۰ ترسایی) درباره وضعیت بنادر و جزایر شاخاب فارس مینویسد: این دریا دارای جزایر فراوان و از حیث ایاب و ذهاب دارای سفاین معتبر و مهم است. تعداد بلاد و قصبات واقعه در کرانه آن به ندازه ای است که گویی به هم پیوسته اند. در کنار دریا تجارت و داد ستد کاملا رواج دارد.
یافته های باستان شناسی درکرانه های شاخاب فارس نمایان شدن شهرهای جدید در اوایل دوره ساسانی را تأیید می کند. در نبشته های ادبی و دینی ساسانیان دریانوردی امری نکوهیده و پسندیده محسوب می شد. در آیین زرتشتیان دهمین روز هر ماه آبان نامیده می شد که برای سفر دریا، آبیاری و حفر قنوات، پاک کردن آب چاهها و غرس درختان مبارک و میمون بود. اینکه نوروز دریایی ملاحان کنونی کرانه شاخاب فارس از دهم امرداد شروع می شود، احتمالا برگرفته از آیین های #زرتشتی است که دهمین روز هر ماه را آبان می نامیدند.
بر پایه کارنامه اردشیر پاپکان، هنگامی که پادشاه ساسانی به کناره دریا رسید، یزدان را سپاس گفت و آن مکان را «بخت اردشیر» نامید و فرمان داد که آتش ورجاوند بهرام در کرانه دریا بر تخت شده و فروزان بماند. با اقدامات اردشیر انخست بی هراسی لازم برای تجارت دریایی در شاخاب فارس و سواحل اقیانوس هند به وجود آمد و این سیاست پس از او نیزبوسیله جانشینان او ادامه یافت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مراسم کهن آریایی آغاز سال نو (سال مج)، استان #مازندران :
مراسم سال مج از مراسم #ایرانی نگاهداری شده در منطقهٔ کجور و یا رویان کهن و برخی نواحی دیگر مازندران مانند #آلاشت است.در آغاز سال نو به گونه زير اجرا مىگردد:ابتدا چند روز پیش از سال نو اسامى چند فرد خانواده یا همسایه را انتخاب مىکنند و با استخاره، نام آن که خوب آمد او را به عنوان سال مج گزینش مىکنند. اين فرد در هنگام آغاز سال نو، با سينى محتوى نسک آشو ( کتاب مقدس ) ، شاخه گیاه ، سکه ، شيرينى و يک ظرف پرآب پیش از ديگران وارد خانه مىشود و آب را در چهار گوشهٔ اتاقها به پاسداشت فرشته آب #آناهیتا مىريزد و سکه میدهد. بدين ترتيب سالى پر از پاکی و پرباری براى خانواده به ارمغان مىآورد. معمولاً به کسى که به عنوان سال مَج گزینش مىشود، تخممرغ رنگ کرده و پول و پیشکش های ديگر داده مىشود. گاهى ممکن است يک سال مَج براى چندين خانواده گزینش گردد، اگر خوش گام باشد سال آینده نخست نام او را گزینش میکنند. اين رسم کهن آریایی ، امروزه هم در برخی نواحی مازندران بیشتر باختر مازندران با تمایز کم و بيش در شيوهٔ اجراى آن مرسوم است .
مراسم سال مج یا پاگشا، رسمی #ساسانی و #زرتشتی که بوسیله حکومت اسپهبدان پادوسبانی نگاهداری شد :
این رسم در دوران ساسانیان در نخستین روز #فروردین با ورود موبد موبدان(خوش قدم)به حضور شاه انجام می شد.(ذبیحی ص71)
کما این که در بین زردشتیان این ایام هنگام تولد انسان و جشن گهنبار ششم بوده و سرود مقدس گات ها در آن خوانده می شود.(ذبیحی ص70)
آب نشانه پاکی، راستگویی و روشنایی است و سکه نماد روزی، خیر و فزونی، شاخه سبز نشانه ی رویش و سرسبزی و نو شدگی زیست بوم و جهان و زندگی و اوستا نماد دینی می باشد.
در این آیین آب ، بوسیلهفرد خوش قدم، بی درنگ پس از آغاز سال بر درگاه منزل یا روی افراد ریخته می شود و سپس سکه به آنها داده میشود و پیشکش هایی هم به فرد برگزیده داده میشود.
ابوریحان در آثارالباقیه می نویسد:
"این روز به "هروذا" که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر در این روز سپیده دم از خواب بر می خیزند و در آب حوض یا قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.
این مراسم در حال حاضر در مازندران خصوصا غرب آن و منطقه کجور یا رویان و لاریجان تا دیلمان و سوادکوه اجرا میشود.
نوروزتان پیروز
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مراسم سال مج از مراسم #ایرانی نگاهداری شده در منطقهٔ کجور و یا رویان کهن و برخی نواحی دیگر مازندران مانند #آلاشت است.در آغاز سال نو به گونه زير اجرا مىگردد:ابتدا چند روز پیش از سال نو اسامى چند فرد خانواده یا همسایه را انتخاب مىکنند و با استخاره، نام آن که خوب آمد او را به عنوان سال مج گزینش مىکنند. اين فرد در هنگام آغاز سال نو، با سينى محتوى نسک آشو ( کتاب مقدس ) ، شاخه گیاه ، سکه ، شيرينى و يک ظرف پرآب پیش از ديگران وارد خانه مىشود و آب را در چهار گوشهٔ اتاقها به پاسداشت فرشته آب #آناهیتا مىريزد و سکه میدهد. بدين ترتيب سالى پر از پاکی و پرباری براى خانواده به ارمغان مىآورد. معمولاً به کسى که به عنوان سال مَج گزینش مىشود، تخممرغ رنگ کرده و پول و پیشکش های ديگر داده مىشود. گاهى ممکن است يک سال مَج براى چندين خانواده گزینش گردد، اگر خوش گام باشد سال آینده نخست نام او را گزینش میکنند. اين رسم کهن آریایی ، امروزه هم در برخی نواحی مازندران بیشتر باختر مازندران با تمایز کم و بيش در شيوهٔ اجراى آن مرسوم است .
مراسم سال مج یا پاگشا، رسمی #ساسانی و #زرتشتی که بوسیله حکومت اسپهبدان پادوسبانی نگاهداری شد :
این رسم در دوران ساسانیان در نخستین روز #فروردین با ورود موبد موبدان(خوش قدم)به حضور شاه انجام می شد.(ذبیحی ص71)
کما این که در بین زردشتیان این ایام هنگام تولد انسان و جشن گهنبار ششم بوده و سرود مقدس گات ها در آن خوانده می شود.(ذبیحی ص70)
آب نشانه پاکی، راستگویی و روشنایی است و سکه نماد روزی، خیر و فزونی، شاخه سبز نشانه ی رویش و سرسبزی و نو شدگی زیست بوم و جهان و زندگی و اوستا نماد دینی می باشد.
در این آیین آب ، بوسیلهفرد خوش قدم، بی درنگ پس از آغاز سال بر درگاه منزل یا روی افراد ریخته می شود و سپس سکه به آنها داده میشود و پیشکش هایی هم به فرد برگزیده داده میشود.
ابوریحان در آثارالباقیه می نویسد:
"این روز به "هروذا" که فرشته ی آب است تعلق دارد و به همین خاطر در این روز سپیده دم از خواب بر می خیزند و در آب حوض یا قنات خود را می شویند. و گاهی نیز آب جاری را برخود از راه تبرک و دفع آفات می ریزند.
این مراسم در حال حاضر در مازندران خصوصا غرب آن و منطقه کجور یا رویان و لاریجان تا دیلمان و سوادکوه اجرا میشود.
نوروزتان پیروز
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸روزی كه خلیفه عباسی بابك خرمدين را بکُشت
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
جشن « #سپندارمذگان » یا «اسفندگان»، روز گرامیداشت بانوان در #ایران باستان بوده و این روز به نام «مرد گیران» یا «مژدگیران» یا «مزدگیران» (=هدیه گرفتن از مردان) نیز در پارسی به کار رفته است.
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و #امشاسپندان #زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در پارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و همچنین نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال شناسانده شدهاست. وی را همان الهه بسیار کهن #اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو #امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهٔ سه امشاسپند نخستین، به چم وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به چم بی نقصی و تندرستی کامل است. وی پدافندگر و پاسدار زمین و در عین حال نماد تمکین، پرهیز و پرستش میباشد
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
۵ اسفند بر پایه گاهشمار خیامی ، روز اسفند، در ماه اسفند، جشن سپندارمذگان میباشد.
پیرامون این جشن کهن در تارنمای جنبش بخوانید
iircf.com/?page_id=445
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
سپنته آرمیتی یکی از ایزدبانوان و #امشاسپندان #زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده میشود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در پارسی، سپندارمد نیز خوانده شدهاست.
در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و همچنین نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال شناسانده شدهاست. وی را همان الهه بسیار کهن #اسفند دانستهاند و گفتهاند که او را دو #امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (امرداد) همراهی میکنند و این سه گروهی از امشاسپندان را میسازند که قرینهٔ سه امشاسپند نخستین، به چم وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردیبهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب میشوند.
سپند آرامئیتی یا همان اسفند به چم بی نقصی و تندرستی کامل است. وی پدافندگر و پاسدار زمین و در عین حال نماد تمکین، پرهیز و پرستش میباشد
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.
۵ اسفند بر پایه گاهشمار خیامی ، روز اسفند، در ماه اسفند، جشن سپندارمذگان میباشد.
پیرامون این جشن کهن در تارنمای جنبش بخوانید
iircf.com/?page_id=445
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissancem hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissancem hosted in ImgBB