سردار مهران بهرام رازی، که گاه به صورت مهران رازی هم در نسک های تاریخ نبشته شده است، یکی از سرداران و پهلوانان ایرانی در دوران باشکوه #ساسانیان بود. مهران رازی ، زاده ری و از خاندان شهیر مهران بود.
نام مهران رازی نخستین بار در هنگام تازش تازیان به ایرانشهر دیده می شود. مهران رازی نخست در خلال تازش تازیان به ایرانشهر و در جنگ قادسیه گفته شده است. این سردار ایرانی در جنگ قادسیه یکی از فرماندهان سپاه #رستم_فرخزاد بود .
پس از چیره گی بر تیسفون بوسیله تازیان و رفتن یزدگرد سوم و بزرگان ایرانی، مهران نیز با اندک سپاهش با تازیان به شیوه جنگ و گریز پیکار نمود و پس از آن نیز با هماهنگی با یزدگرد سوم نیروی نسبتا بزرگی را در حلوان گرد آورد و خودش نیز در دژ مستحکم جلولا همراه سپاهش ساکن شد ماه ها با تازیان جنگید و ازآنجایی که دژ جلولا بسیار استوارو دارای حصار های از جنس سنگ داشت تازیان نتوانستند رخنه ای در دیوارهای آن به وجود بیاورند به همین دلیل تنها به محاصره آن پرداختند. ولی سرانجام مهران که میدید آذوقه دژ در حال پایان است تصمیم گرفت با سپاه چهار هزار تنی خود از دژ بیرون آمده و رودر رو با سپاه تازیان بجنگد ولی در اوج نبرد بار دیگر طوفان ریگ به کمک تازیان آمده و سپاه ایران شکست خوردند. مهران و سپاهش ناچار به سوی شهر حلوان تاختند و در آنجا نیز جنگی بین دو سپاه درگرفت و هنگام که خود سردار مهران رازی همچون یک سرباز برای مسهن شمشیر میزد بوسیله تیری که از سوی تازیان پرتاب شده بود کشته شد. (نبرد جلولا سال 637 )
یاد و نامش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
#نه_به_جمهوری_اسلامی
🔥
💎
نام مهران رازی نخستین بار در هنگام تازش تازیان به ایرانشهر دیده می شود. مهران رازی نخست در خلال تازش تازیان به ایرانشهر و در جنگ قادسیه گفته شده است. این سردار ایرانی در جنگ قادسیه یکی از فرماندهان سپاه #رستم_فرخزاد بود .
پس از چیره گی بر تیسفون بوسیله تازیان و رفتن یزدگرد سوم و بزرگان ایرانی، مهران نیز با اندک سپاهش با تازیان به شیوه جنگ و گریز پیکار نمود و پس از آن نیز با هماهنگی با یزدگرد سوم نیروی نسبتا بزرگی را در حلوان گرد آورد و خودش نیز در دژ مستحکم جلولا همراه سپاهش ساکن شد ماه ها با تازیان جنگید و ازآنجایی که دژ جلولا بسیار استوارو دارای حصار های از جنس سنگ داشت تازیان نتوانستند رخنه ای در دیوارهای آن به وجود بیاورند به همین دلیل تنها به محاصره آن پرداختند. ولی سرانجام مهران که میدید آذوقه دژ در حال پایان است تصمیم گرفت با سپاه چهار هزار تنی خود از دژ بیرون آمده و رودر رو با سپاه تازیان بجنگد ولی در اوج نبرد بار دیگر طوفان ریگ به کمک تازیان آمده و سپاه ایران شکست خوردند. مهران و سپاهش ناچار به سوی شهر حلوان تاختند و در آنجا نیز جنگی بین دو سپاه درگرفت و هنگام که خود سردار مهران رازی همچون یک سرباز برای مسهن شمشیر میزد بوسیله تیری که از سوی تازیان پرتاب شده بود کشته شد. (نبرد جلولا سال 637 )
یاد و نامش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
#نه_به_جمهوری_اسلامی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
فتح ﮐﺸﻮﺭ #ﯾﻤﻦ بوسیله #خسروانوشیروان دادگر شهریار ﺑﺰﺭﮒ #ساسانی ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ حبشیﻫﺎ
ﺩﺭ ﺍﻭایل سده ﺷﺸﻢ ترسایی ﻣﺮﺩﻡ #حبشه ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ #مسیحی ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ #یمن تازش ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ #تسخیر ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ پادشاه ﺣﺒﺸﯽ سلطه ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﯾﻤﻦ بازنمود ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﮔﺎﻥ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺣﻤﯿﺮ ﮐﻪ از ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ ﯾﻤﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺮﯾﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ #ساسانیان ﻭ #ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ دادگر ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ تاج ﻭ ﺗﺨﺖ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ. ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ نیز ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ #وهریز_دیلمی ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﺪ. ﺍﯾﻦ سردار ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 576 ترسایی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ شاخاب پارس ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ کامل تسخیر میکند ﻭ ﺣﺒﺸﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ. سپس ﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ تازش تازیان ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥشهر ﯾﻤﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺑپس ﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﯾﻤﻦ، ﺑﺪﺳﺘﻮﺭ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻭﻫﺮﯾﺰ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﺶ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﯾﻤﻦ آمیخته ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﻻﺯﻡ گفتن ﺍﺳﺖ ﮐﺸﻮﺭ #عمان ﻧﯿﺰ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ است.
سرچشمه: اﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﮐﺮﯾﺴﺘﯿﻦ ﺳﻦ، ﺁﺭﺗﻮﺭ ﻣﺎﻧﻮﺋﻞ
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آری_به_پادشاهی
🔥
ﺩﺭ ﺍﻭایل سده ﺷﺸﻢ ترسایی ﻣﺮﺩﻡ #حبشه ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ #مسیحی ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺑﻪ #یمن تازش ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ #تسخیر ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ پادشاه ﺣﺒﺸﯽ سلطه ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﯾﻤﻦ بازنمود ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﮔﺎﻥ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺣﻤﯿﺮ ﮐﻪ از ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺳﻠﻄﻨﺘﯽ ﯾﻤﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﺮﯾﺨﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ #ساسانیان ﻭ #ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ دادگر ﭘﻨﺎﻫﻨﺪﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﻭﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﮔﺮﻓﺘﻦ تاج ﻭ ﺗﺨﺖ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﺶ ﮐﻤﮏ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﺪ. ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ نیز ﺳﭙﺎﻫﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﯽ #وهریز_دیلمی ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﻣﯿﻔﺮﺳﺘﺪ. ﺍﯾﻦ سردار ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 576 ترسایی ﺍﺯ ﺭﺍﻩ شاخاب پارس ﺑﻪ ﯾﻤﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﺍ کامل تسخیر میکند ﻭ ﺣﺒﺸﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮑﻨﺪ. سپس ﻭ ﺗﺎ ﺯﻣﺎﻥ تازش تازیان ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥشهر ﯾﻤﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩ. ﺑپس ﺍﺯ ﻓﺘﺢ ﯾﻤﻦ، ﺑﺪﺳﺘﻮﺭ ﺍﻧﻮﺷﯿﺮﻭﺍﻥ ﻭﻫﺮﯾﺰ ﻭ ﺳﭙﺎﻫﺶ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻣﯿﻤﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺮﻭﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﯾﻤﻦ آمیخته ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ. ﻻﺯﻡ گفتن ﺍﺳﺖ ﮐﺸﻮﺭ #عمان ﻧﯿﺰ ﺑﺨﺸﯽ ﺍﺯ ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ است.
سرچشمه: اﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺳﺎﺳﺎﻧﯿﺎﻥ ﮐﺮﯾﺴﺘﯿﻦ ﺳﻦ، ﺁﺭﺗﻮﺭ ﻣﺎﻧﻮﺋﻞ
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#نه_به_جمهوری_اسلامی
#آری_به_پادشاهی
🔥
🔸 آغاز شهریاری بهرام پنجم بر ایرانشهر
1601 سال پیش در چنین روزهایی و در 979 شاهنشاهی (420 ترسایی )، بهرام پسر کوچکتر یزدگرد یکم پادشاه ساسانی، در پی کشته شدن پدر، به شهریاری ایرانشهر رسید.
بهرام پنجم یا وهرام پنجم، شناختهشده به بهرام گور، پانزدهمین شاهنشاه ایران و #انیران از دودمان ساسانی بود که در سال 980 شاهنشاهی بهجای پدر، خود را بهرام پنجم شاهنشاه #ایران خواند.
یزدگرد یکم، بهرام گور پادشاه باهوش و با ارادهای بود که کمابیش همهی امور #ایرانشهر را سازماندهی میکرد. طبری تاریخنگار نامی ایران (زادهی #آمل #مازندران) از بهرام پنجم به نام #پادشاهی آبادگر نام برده که هرجا که توانسته بود باغ ملی (بوستان عمومی) و ساختمان دولتی پدید آورده بود. کاخ #ساسانیان در سروستان (استان #فارس) از یادگارهای دوران بهرام پنجم است.
شاهپور برادر بزرگ بهرام پیش از این در یک درگیری کشته شده بود و «نرسی» برادر میانی، پادشاهی را نمیپذیرفت. بهرام پس از نشستن برتخت پادشاهی، به خواست موبدان به #آذربایجان رفت و نسبت به آتشکده «آذرگشنسپ» جاگرفته در سرزمین گزن (جزن) ادای کرنش کرد.
بهرام که 17 سال و چند ماه پادشاهی کرد، خودمختاری تاریخی #ارمنستان (از زمان داریوش بزرگ) را برهم زد و آن را به یک ساتراپی (استان) درآورد. بیشتر ارمنیان از دیرزمان #مسیحی شده بودند.
بهرام، #رومیان را هم که در تلاش پشتیبانی از #مسیحیان در گسترهی ایرانزمین برآمده بودند، در جنگ شکست سخت داد و هپتالها را از مرزهای شمال خاوری ایران بیرون راند.
بهرام در سال997 شاهنشاهی در جریان شکار «گور» ناپدید شد و ایرانیان نزدیک به دو سال او را زنده میپنداشتند و پادشاه تازه برنگزیدند.
برخی از تاریخ نبیسان بر این گمان بودند که به باتلاقهای زاینده رود فرو رفته باشد. داستان شکار بهرام گور در آثار هنری ایران بهویژه فرش نمود پیدا کرده است. این دستبافتها در موزه فرش ایران نهگداری میشود.
حکیم #عمرخیام دربارهی درگذشت بهرام گفته:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
1601 سال پیش در چنین روزهایی و در 979 شاهنشاهی (420 ترسایی )، بهرام پسر کوچکتر یزدگرد یکم پادشاه ساسانی، در پی کشته شدن پدر، به شهریاری ایرانشهر رسید.
بهرام پنجم یا وهرام پنجم، شناختهشده به بهرام گور، پانزدهمین شاهنشاه ایران و #انیران از دودمان ساسانی بود که در سال 980 شاهنشاهی بهجای پدر، خود را بهرام پنجم شاهنشاه #ایران خواند.
یزدگرد یکم، بهرام گور پادشاه باهوش و با ارادهای بود که کمابیش همهی امور #ایرانشهر را سازماندهی میکرد. طبری تاریخنگار نامی ایران (زادهی #آمل #مازندران) از بهرام پنجم به نام #پادشاهی آبادگر نام برده که هرجا که توانسته بود باغ ملی (بوستان عمومی) و ساختمان دولتی پدید آورده بود. کاخ #ساسانیان در سروستان (استان #فارس) از یادگارهای دوران بهرام پنجم است.
شاهپور برادر بزرگ بهرام پیش از این در یک درگیری کشته شده بود و «نرسی» برادر میانی، پادشاهی را نمیپذیرفت. بهرام پس از نشستن برتخت پادشاهی، به خواست موبدان به #آذربایجان رفت و نسبت به آتشکده «آذرگشنسپ» جاگرفته در سرزمین گزن (جزن) ادای کرنش کرد.
بهرام که 17 سال و چند ماه پادشاهی کرد، خودمختاری تاریخی #ارمنستان (از زمان داریوش بزرگ) را برهم زد و آن را به یک ساتراپی (استان) درآورد. بیشتر ارمنیان از دیرزمان #مسیحی شده بودند.
بهرام، #رومیان را هم که در تلاش پشتیبانی از #مسیحیان در گسترهی ایرانزمین برآمده بودند، در جنگ شکست سخت داد و هپتالها را از مرزهای شمال خاوری ایران بیرون راند.
بهرام در سال997 شاهنشاهی در جریان شکار «گور» ناپدید شد و ایرانیان نزدیک به دو سال او را زنده میپنداشتند و پادشاه تازه برنگزیدند.
برخی از تاریخ نبیسان بر این گمان بودند که به باتلاقهای زاینده رود فرو رفته باشد. داستان شکار بهرام گور در آثار هنری ایران بهویژه فرش نمود پیدا کرده است. این دستبافتها در موزه فرش ایران نهگداری میشود.
حکیم #عمرخیام دربارهی درگذشت بهرام گفته:
آن قصر که جمشید در او جام گرفت
آهو بچه کرد و روبه آرام گرفت
بهرام که گور میگرفتی همه عمر
دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔥 شهر باستانی و کهن #دارابگرد
در بازه ۶ کیلومتری شهرستان داراب نشانه های شهر کهن دارابگرد نخستین پایتخت سلسله #ساسانیان و یکی از کهن ترین شهرهای #ایرانشهر باستان قرار دارد.
این شهر دیرینه گی آن به دوره #هخامنشیان میرسد. پیرامون شهر بارویی مخروطی بزرگی از گل رس و سنگ و ملات آهک ساخته شده که بلندای آن به بیش از۱۰ متر میرسد این دیوار در درازای زمان دچار فرسایش شده و بلندای آن اکنون به نزدیکی ۷ متر میرسد وجود مایه چسبناکی درمیان ملاط و گل به کار رفته در دیوار سبب شده با گذشت بیش از ۲۶۰۰ سال این دیوار با ویرانی کم پابرجا و استوار باقی بماند.
پشت دیوار کندک ( خندق ) بزرگی برای پدافند بیشتر از شهر ایجاد نموده بودند که دسترسی به شهر را در هنگام سیج ( خطر ) بسیار دشوار میکردهاست.
ژرفا این کندک بیش از ۱۰ متر و پهنای آن نزدیک به ۵۰ متر بوده است که این بخش نیز دچار فرسایش شدهاست این کندک پیوسته مملو از آب بوده است .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
در بازه ۶ کیلومتری شهرستان داراب نشانه های شهر کهن دارابگرد نخستین پایتخت سلسله #ساسانیان و یکی از کهن ترین شهرهای #ایرانشهر باستان قرار دارد.
این شهر دیرینه گی آن به دوره #هخامنشیان میرسد. پیرامون شهر بارویی مخروطی بزرگی از گل رس و سنگ و ملات آهک ساخته شده که بلندای آن به بیش از۱۰ متر میرسد این دیوار در درازای زمان دچار فرسایش شده و بلندای آن اکنون به نزدیکی ۷ متر میرسد وجود مایه چسبناکی درمیان ملاط و گل به کار رفته در دیوار سبب شده با گذشت بیش از ۲۶۰۰ سال این دیوار با ویرانی کم پابرجا و استوار باقی بماند.
پشت دیوار کندک ( خندق ) بزرگی برای پدافند بیشتر از شهر ایجاد نموده بودند که دسترسی به شهر را در هنگام سیج ( خطر ) بسیار دشوار میکردهاست.
ژرفا این کندک بیش از ۱۰ متر و پهنای آن نزدیک به ۵۰ متر بوده است که این بخش نیز دچار فرسایش شدهاست این کندک پیوسته مملو از آب بوده است .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
🔸جشن دیگان از جشن های ایران باستان به مناسبت همنام شدن روز و ماه در گاهشمار ایرانیان
جشن دیگان چیست؟
جشن #دیگان در روزهای دوم و نهم و هفدهم ماه دی در گاهشمار رسمی كشور از جشنهایی است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در گاهشمار #ایرانیان برگزار میشد.
ایرانیان در گذشته، گذشته از جشنهایی كه به مناسبتهای گوناگون برگزار میكردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه #جشن میگرفتند. همانند جشن دیگان در ماههای پیش، جشن #تیرگان و جشن #مهرگان را نیز داشتیم. اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماههای دیگر دارد.
از یك سو، «دی» نام هیچ یك از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشت نیست، در حالی كه دیگر ماههای سال و بیشتر روزهای ماه با نام این نیروهای مینوی نامگذاری شدهاند كه هنوز هم این نامها در گاهشمار #ایرانی باقی است. از سوی دیگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به این ترتیب، در ماه دی سه جشن دیگان داریم.
دی از چنان مهندی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
دی درحقیقت فروزه خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از ریخت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به چم آفریننده است. در سراسر فرهنگ #زرتشتی، #اهورامزدا با فروزه دادار یا آفریننده نامیده شده، #زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» میخواند.
با این بازنمود، سردترین ماه سال به نام اهورامزدا نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد. درنسک پهلوی (بندهشن) نیز آمده كه در این ماه، زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد.
ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش میشده است كه در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، فروزه اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به بخش ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز میشده است: نخست ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
هر یك از این چهار روز شهره آغاز هفتهای تازه در ماه است و برای آن كه دیها با هم اشتباه نشوند، هر یك از آنها را با نام روز پس همراه میكنند و بدین گونه، روز هشتم را دی به آذر روز، روز پانزدهم را دی به مهر روز سومین جشن دیگان و روز بیست و سوم را دی به #دین روز چهارمین جشن دیگان میگویند.
در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
برابر با گاهشمار رسمی كشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موكول میشود. دلیل آن كه همه ماههای #زرتشتی سی روزه هستند، در حالی كه در گاهشمار رسمی كشور، شش ماه، سی و یك روزه داریم. این شش روز ناهمسانی سبب شده كه هشتم دی زرتشتی با دوم دی گاهشمار رسمی برابر شود و به همین ترتیب بنا بر نسک پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه كه به نام هورمزد و سه دی است، یكی بر نام، یكی بر گاه، یكی بر دین و یكی بر زمان دلالت میكنند كه همیشه بودهاند.
همچنین در همین نسک آمده است كه هر گلی از آنِ یكی از آنان است: «مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، كاردَك دی به مهر را، شنبلید دی به دین را.»
اما بسیاری از دانشمندان از این كه «دی» نخستین ماه سال نبوده است، ابراز شگفتی كردهاند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار میرود كه اهورامزدا جای برجستهای را در سال پذیرش كند، یا در آغاز (چنان كه در مورد روزهای ماه چنین است) یا در میانه.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی باورمند است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره #ساسانیان است. برابر با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از گردایش دیدگاه هایی که در خصوص گاهشمار ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد كه ایرانیان دو گاهشمار سالیانه داشتهاند.
یكی سال همگانی كه از انقلاب تابستانی آغاز میشده و نخستین ماه آن #فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از ترازینه بهاری آغاز میشده است و یكی سال دینی كه مانند سال بابلیان از ترازینه بهاری آغاز میشده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و نخست #دی، به چم خرم روز، روز نخست آن بوده است. ماه دی در هر دو گاهشمار نخستین ماه سال بوده. بعدها با همسانی دو گاهشمار ، گاهشمار نویی به دست آمد كه سال در آن از نخست فروردین آغاز میشد و مانند سال همگانی، این #تاریخ با ترازینه بهاری برابر به شمار میآمد، به طوری كه آغاز نجومی سال دینی نگاهداری میشد.
جشن دیگان چیست؟
جشن #دیگان در روزهای دوم و نهم و هفدهم ماه دی در گاهشمار رسمی كشور از جشنهایی است كه به مناسبت همنام شدن روز و ماه در گاهشمار #ایرانیان برگزار میشد.
ایرانیان در گذشته، گذشته از جشنهایی كه به مناسبتهای گوناگون برگزار میكردند، همنام شدن روز و ماه را هم در هر ماه #جشن میگرفتند. همانند جشن دیگان در ماههای پیش، جشن #تیرگان و جشن #مهرگان را نیز داشتیم. اما ماه دی تفاوتی اساسی با ماههای دیگر دارد.
از یك سو، «دی» نام هیچ یك از امشاسپندان یا ایزدان آیین زرتشت نیست، در حالی كه دیگر ماههای سال و بیشتر روزهای ماه با نام این نیروهای مینوی نامگذاری شدهاند كه هنوز هم این نامها در گاهشمار #ایرانی باقی است. از سوی دیگر، در هر ماه، سه روز به نام «دی» نامگذاری شده است و به این ترتیب، در ماه دی سه جشن دیگان داریم.
دی از چنان مهندی برخوردار بوده كه سه روز در هر ماه را به نام خود اختصاص داده است.
دی درحقیقت فروزه خدای یگانه و بزرگ در آیین زرتشت، اهورامزدا است. دی از ریخت پهلوی «دَی» و اوستایی «دَذوَه» به چم آفریننده است. در سراسر فرهنگ #زرتشتی، #اهورامزدا با فروزه دادار یا آفریننده نامیده شده، #زرتشت هم در گاهان او را «آفریننده زندگی» میخواند.
با این بازنمود، سردترین ماه سال به نام اهورامزدا نامگذاری شده بود تا در گذراندن سرمای سخت یاری بخش مردمان باشد. درنسک پهلوی (بندهشن) نیز آمده كه در این ماه، زمستان به بیشترین سردی به ایرانویچ رسد.
ماه سی روزه زرتشتی به چهار بخش میشده است كه در آغاز نخستین بخش نام اهورامزدا و در آغاز سه بخش دیگر نام «دی»، فروزه اهورامزدا قرار داشته است و این چیزی شبیه به بخش ماه به هفته سامی است. به این ترتیب، هر بخش ماه به نام خدا آغاز میشده است: نخست ماه به نام هُرمزد، هشتم و پانزدهم و بیست و سوم ماه به نام دی.
هر یك از این چهار روز شهره آغاز هفتهای تازه در ماه است و برای آن كه دیها با هم اشتباه نشوند، هر یك از آنها را با نام روز پس همراه میكنند و بدین گونه، روز هشتم را دی به آذر روز، روز پانزدهم را دی به مهر روز سومین جشن دیگان و روز بیست و سوم را دی به #دین روز چهارمین جشن دیگان میگویند.
در ماه دی، در هر سه این روزها جشن دیگان در ستایش و نیایش خدای بزرگ برگزار می شد، سه جشن نیایشی در سردترین ماه سال.
برابر با گاهشمار رسمی كشور، این سه جشن دیگان به روزهای دوم و نهم و هفدهم دی ماه موكول میشود. دلیل آن كه همه ماههای #زرتشتی سی روزه هستند، در حالی كه در گاهشمار رسمی كشور، شش ماه، سی و یك روزه داریم. این شش روز ناهمسانی سبب شده كه هشتم دی زرتشتی با دوم دی گاهشمار رسمی برابر شود و به همین ترتیب بنا بر نسک پهلوی بُندهشن (= آغاز آفرینش) این چهار روز ماه كه به نام هورمزد و سه دی است، یكی بر نام، یكی بر گاه، یكی بر دین و یكی بر زمان دلالت میكنند كه همیشه بودهاند.
همچنین در همین نسک آمده است كه هر گلی از آنِ یكی از آنان است: «مورد و یاسمن هرمزد را خویش است، با درنگ دی به آذر را، كاردَك دی به مهر را، شنبلید دی به دین را.»
اما بسیاری از دانشمندان از این كه «دی» نخستین ماه سال نبوده است، ابراز شگفتی كردهاند. به نظر بسیاری از آنان، از جمله ماركوارت، دانشمند آلمانی، در اصل چنین نبوده و انتظار میرود كه اهورامزدا جای برجستهای را در سال پذیرش كند، یا در آغاز (چنان كه در مورد روزهای ماه چنین است) یا در میانه.
گایگر (Geiger) دیگر دانشمند آلمانی باورمند است ماه دی در آغاز یا زمانی در دوره #ساسانیان است. برابر با اعتدال بهاری بوده است و به همین دلیل در این ماه جشن دیگان برگزار میشده است. «آرتور کریستن سن» ،دانشمند دانمارکی، از گردایش دیدگاه هایی که در خصوص گاهشمار ایرانی ارائه شده، نتیجه میگیرد كه ایرانیان دو گاهشمار سالیانه داشتهاند.
یكی سال همگانی كه از انقلاب تابستانی آغاز میشده و نخستین ماه آن #فروردین بوده و دی، یعنی ماه دهم، از ترازینه بهاری آغاز میشده است و یكی سال دینی كه مانند سال بابلیان از ترازینه بهاری آغاز میشده و در نتیجه، نخستین ماه آن دی یعنی ماه آفریدگار و نخست #دی، به چم خرم روز، روز نخست آن بوده است. ماه دی در هر دو گاهشمار نخستین ماه سال بوده. بعدها با همسانی دو گاهشمار ، گاهشمار نویی به دست آمد كه سال در آن از نخست فروردین آغاز میشد و مانند سال همگانی، این #تاریخ با ترازینه بهاری برابر به شمار میآمد، به طوری كه آغاز نجومی سال دینی نگاهداری میشد.
🔸هشتم #دیماه ، روز بزرگداشت رادمان پور ماهک ( #یعقوب_لیث ) ؛ نخستین شهریار ایرانی پس از تازش #اسلام ، بر همه ایرانشهریان نژاده خجسته و همایون باد .
#رادمان_پورماهک ، سردار نامی و دلاور ایرانی، بنیانگذار سلسله صفاریان بود .
پرهیز از زبان تازی نخستین گام رادمان پور ماهک در زندهسازی و پاسداری از فرهنگ ایرانیان
رادمان پور ماهک یکی از فرزندان بزرگ و نامآور ایران که همه حیات خود را بر سر آزادی و پایندگی ایران نهاد، جوانمردی از #سیستان، سرزمین رستم بود. او در بخشی از ایران پرورش یافته بود که گهواره ایستادگی در برابر یورش بیگانگان بود. او پرورده فرهنگ ایستادگی و مبارزه بود.
رادمان پور ماهک که از جوانی در سر هوای زنده سازی خودسالاری میهنی و #شاهنشاهی ایران را داشت برای رسیدن به این آرمان و اجرای گام به گام برنامههای خود، خیراندیشید که با حاکم ارسال شده خلیفهی #عباسی به سیستان (سیستان بزرگتر) کار کند. این همکاری خراندیشانه که از آوریل 847 ترسایی آغاز شده بود پنج سال درازا کشید و پس از آن، رادمان راه خود را با چیره گی شهر زرنگ (از شهرهای سیستان، در #آریانا ( افغانستان نامی است که #انگلیسیها بر ایران خاوری گذاردهاند) جدا ساخت. وی سپس تا واپسینِ هنگام زندگانی خود به آزاد کردن دیگر نواحی #ایرانشهر و بازگرداندن خودسالاری میهنی ادامه داد و جایگاه والایی برای خود در #تاریخ #ایرانزمین به وجود آورد.
رادمان را نخستین شهریار ایرانیِ زندهکنندهی زبان #پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی #ساسانیان میدانند. هنگام که چامه سرایی بنا بر رسم زمان قصیدهای به زبان تازی در ستایش او سرود، وی او را سرزنش کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش چامه سروده است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت».
سردار رادمان پور ماهک در سال 868 ترسایی پس از آزاد کردن #کرمان، پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام کرده و گفته بود که از آن پس به زبانی که او نمی فهمد گفتوگو و نوشتن نکنند. از سال 652 ترسایی تازی زبان رسمی گفتوگو و رایزنی بود، زیرا تازیان حاکمان شهرها بودند و زبان دیگری نمیدانستند و به ایرانیانی که تازی نمیدانستند و سعی در یادگرفتن آن نمیکردند «عَجَم به معنای گُنگ و لال» خطاب میکردند که همچنان هم این واژاک از میان نرفته است. یعقوب لیث هشدار کرده بود که از آن پس اگرکسی در گستره او جز به پارسی سخن بگوید و بنویسد؛ سخت مجازات خواهد شد. #ایرانیان تنها مسلمانان دوران سلطهی تازیان هستند که زبان و فرهنگ میهنی خودرا پدافند کردهاند.
مهند ترین کار او پرهیز ایرانیان از گفتن و نوشتن به زبان تازی، پس گرفتن #خوزستان از خلیفه عباسی تازی و دوری از ادامه کوچ قبایل تازی به این بخش از ایران بود و بنابراین خوزستان، بمانند میان رودان از پیکر ایران جدا نشد. یعقوب در خوزستان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ؛ مردی
🖋بدرالدین جامی
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#رادمان_پورماهک ، سردار نامی و دلاور ایرانی، بنیانگذار سلسله صفاریان بود .
پرهیز از زبان تازی نخستین گام رادمان پور ماهک در زندهسازی و پاسداری از فرهنگ ایرانیان
رادمان پور ماهک یکی از فرزندان بزرگ و نامآور ایران که همه حیات خود را بر سر آزادی و پایندگی ایران نهاد، جوانمردی از #سیستان، سرزمین رستم بود. او در بخشی از ایران پرورش یافته بود که گهواره ایستادگی در برابر یورش بیگانگان بود. او پرورده فرهنگ ایستادگی و مبارزه بود.
رادمان پور ماهک که از جوانی در سر هوای زنده سازی خودسالاری میهنی و #شاهنشاهی ایران را داشت برای رسیدن به این آرمان و اجرای گام به گام برنامههای خود، خیراندیشید که با حاکم ارسال شده خلیفهی #عباسی به سیستان (سیستان بزرگتر) کار کند. این همکاری خراندیشانه که از آوریل 847 ترسایی آغاز شده بود پنج سال درازا کشید و پس از آن، رادمان راه خود را با چیره گی شهر زرنگ (از شهرهای سیستان، در #آریانا ( افغانستان نامی است که #انگلیسیها بر ایران خاوری گذاردهاند) جدا ساخت. وی سپس تا واپسینِ هنگام زندگانی خود به آزاد کردن دیگر نواحی #ایرانشهر و بازگرداندن خودسالاری میهنی ادامه داد و جایگاه والایی برای خود در #تاریخ #ایرانزمین به وجود آورد.
رادمان را نخستین شهریار ایرانیِ زندهکنندهی زبان #پارسی، پس از فروپاشی شاهنشاهی #ساسانیان میدانند. هنگام که چامه سرایی بنا بر رسم زمان قصیدهای به زبان تازی در ستایش او سرود، وی او را سرزنش کرد که چرا به زبانی که نمیفهمد برایش چامه سروده است که «چیزی که من اندر نیابم چرا باید گفت».
سردار رادمان پور ماهک در سال 868 ترسایی پس از آزاد کردن #کرمان، پارسی را زبان رسمی همه ایرانیان اعلام کرده و گفته بود که از آن پس به زبانی که او نمی فهمد گفتوگو و نوشتن نکنند. از سال 652 ترسایی تازی زبان رسمی گفتوگو و رایزنی بود، زیرا تازیان حاکمان شهرها بودند و زبان دیگری نمیدانستند و به ایرانیانی که تازی نمیدانستند و سعی در یادگرفتن آن نمیکردند «عَجَم به معنای گُنگ و لال» خطاب میکردند که همچنان هم این واژاک از میان نرفته است. یعقوب لیث هشدار کرده بود که از آن پس اگرکسی در گستره او جز به پارسی سخن بگوید و بنویسد؛ سخت مجازات خواهد شد. #ایرانیان تنها مسلمانان دوران سلطهی تازیان هستند که زبان و فرهنگ میهنی خودرا پدافند کردهاند.
مهند ترین کار او پرهیز ایرانیان از گفتن و نوشتن به زبان تازی، پس گرفتن #خوزستان از خلیفه عباسی تازی و دوری از ادامه کوچ قبایل تازی به این بخش از ایران بود و بنابراین خوزستان، بمانند میان رودان از پیکر ایران جدا نشد. یعقوب در خوزستان درگذشت و همانجا به خاک سپرده شد.
گر به دولت برسی ؛ مست نگردی ؛ مردی
گر به ذلت برسی ؛ پست نگردی ؛ مردی
اهل عالم همه بازیچه دست هوسند
گر تو بازیچه این دست نگردی ؛ مردی
🖋بدرالدین جامی
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Radman-Pour-Mahak hosted at ImgBB
Image Radman-Pour-Mahak hosted in ImgBB
Forwarded from «سَرایِ زرتشت»
💢 اندر سنجش صفویه با ساسانیان
💢 یکی از افسانههایی که از سوی جریان #پانشیعه بازگو میشود، تشبیه سلاطین #صفوی به شاهان ساسانیست. آنها در این راستا میکوشند سلطنت صفویه را از جنس شاهنشاهی ساسانی بنمایانند. حتی میکوشند تا کارکرد #تشیع در زمان صفویه را به سان کارکرد دین زرتشتی در زمان ساسانیان نشان دهند.
💢 اما بر پایهی اسناد بالا میتوان اوج توهمآمیزی این تشبیه را دریافت. چه در حالی که نهاد دین در روزگار ساسانی ابزاری برای بازداشتن شاهان از ستمگری بود، در زمان #صفویه مذهب به دکانی برای توجیه ستمگری سلاطین تبدیل شد. نیز در حالی که #ساسانیان دادخواهی (تظلم) از پادشاه را پارهای ناگسستنی از آیین پادشاهی میخواندند و بابت خطاهایشان کیفر میدیدند، صفویان خود را بازخواستناپذیر و حتی از کیفر الهی هم مبری میدانستند! این هم گفتنیست که در روزگار #ساسانی، شاهنشاه پیشوای سیاسی و موبدانموبد پیشوای دینی بود؛ در حالی که صفویان این هر دو عنوان را از آن خود میدانستند.
💢 حال تصور کنید پانشیعیان با چنگاندازی به چنین افسانههایی، خود و صفویه را بهدروغ #ایرانشهری جا میزنند!
✍ #بهدین_تیرداد_نیک_اندیش
🆔 @TheGathas 👈
💢 یکی از افسانههایی که از سوی جریان #پانشیعه بازگو میشود، تشبیه سلاطین #صفوی به شاهان ساسانیست. آنها در این راستا میکوشند سلطنت صفویه را از جنس شاهنشاهی ساسانی بنمایانند. حتی میکوشند تا کارکرد #تشیع در زمان صفویه را به سان کارکرد دین زرتشتی در زمان ساسانیان نشان دهند.
💢 اما بر پایهی اسناد بالا میتوان اوج توهمآمیزی این تشبیه را دریافت. چه در حالی که نهاد دین در روزگار ساسانی ابزاری برای بازداشتن شاهان از ستمگری بود، در زمان #صفویه مذهب به دکانی برای توجیه ستمگری سلاطین تبدیل شد. نیز در حالی که #ساسانیان دادخواهی (تظلم) از پادشاه را پارهای ناگسستنی از آیین پادشاهی میخواندند و بابت خطاهایشان کیفر میدیدند، صفویان خود را بازخواستناپذیر و حتی از کیفر الهی هم مبری میدانستند! این هم گفتنیست که در روزگار #ساسانی، شاهنشاه پیشوای سیاسی و موبدانموبد پیشوای دینی بود؛ در حالی که صفویان این هر دو عنوان را از آن خود میدانستند.
💢 حال تصور کنید پانشیعیان با چنگاندازی به چنین افسانههایی، خود و صفویه را بهدروغ #ایرانشهری جا میزنند!
✍ #بهدین_تیرداد_نیک_اندیش
🆔 @TheGathas 👈
خسرو انوشیروان.
«مديريت دولتي» در ایران دوران #ساسانیان - «مديريت دولتی» و پيشرفته بودن ايران از اين نگر در دوره باستان
بيستم فوريه 1932 «تاراپور J. Tarapore» در شهر بمبئی #هند «آيين مديريت و نامه نگاري دولتی ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوباره نويسي كرد و منتشر ساخت. اين آيين نامه يك بخشنامه (دستور العمل) اداری بود كه در دوران سلطنت خسروانوشيروان ساسانی برای سروران دولتی فرستاده شده بود تا رعايت كنند. این روشگردانش دولتی پيش از دوران زمامداری خسروانوشيروان وجود داشت و در زمان وی بود كه گردآوری، گردآوری و به صورت دستور العمل به سروران دولتي پیام رسانی شده بود. در هر صورت، نسخه «تاراپور» پیوند دار به دوره خسروانوشيروان (سده ششم ترسایی) بوده است.
در اين آيين نامه كهن، به سروران دولتي و كارمندان سازمانهاي همه گانی تاكيد شده بود كه در گزارشها و نامه هاي اداری از تعارفات معمول دست بردارند، ملاحظات را كنار بگذارند، روشن بنويسند، واژه بازی ( لفاظی ) نكنند، و توجه داشته باشند كه اگر گزارش نادرست بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
قسمت بيشتر اين آيين نامه در پبوند به چگونگي مديريت است و درآن، روي لزوم بازرسي وفروزش و مجازات كارمندان و توجه به نگر آنان تاكيد شده است. رشوه گيری در اين آيين نامه خطرناك ترين خيانت به كشور و مردم به شمار آمده كه مجازات سنگين و بی بهره گی خواهد داشت. ترتيب اثردادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آيين نامه است. اين آيين نامه در موارد متعدد روي جمع آوري ماليات و منصفانه بودن آن و خصوصيات ويژه ماموران ماليه و خودداري از به پیمانکاری دادن امر گردآوری مالياتها تاكيد كرده است. در اين آيين نامه مديران دولتی را از حق کشی و افاده و بي اعتنايی به مردم اجتناب داشته شده اند. در این زمینه، آیین نامه آنان را خدمتگذار و جيره خور مردم (نوكر = سروانت، همين اصطلاحی كه در اکنون در كشورهای انگليسي زبان در مورد كارمند دولت بكار مي رود) خوانده و دقّت و ارزش كار حسابداري را مورد تاكيد قرار داده است. آیین نامه دوره خسروانوشیروان بر رعایت اصول اخلاقی مدیریت دولتی تاکید کرده و این اصول را یادآور شده است. استادان و مدرسان معاصر درس «تاریخ مدیریت اداری» در تفسیر این قسمت از آئین نامه گفته اند که خسروانوشیروان اصول کنفوسیوس چینی را که مشابهت زیاد با آموزشهای #زرتشت دارند مورد توجه قرارداده و بکار بسته است.
از نكات جالب اين آيين نامه كه در انتها پيشرفته بودن #ايران دوره باستان در دانش اداری را منعكس مي كند؛ ضابطه دادن نمره (پوان) منفي به مديران و كارمندانی است كه در انجام خویشکاری سهل انگاری و کوتاهی كنند كه رسيدن نمرات منفی به ميزان روشن (نصاب) موجب بركناري مدير و يا كارمند مي شد.
اين آيين نامه از ديپترتاران (دفترداران ــ کارکنان ارشد ادارات) خواسته است كه در گزارش خود به چند نکته اساسی توجه كنند از اين قرار: چه مي خواهند بگويند و چه خبري مي خواهند برسانند، منظورشان از نوشتن گزارش چيست و چرا بايد خبر را بدهند، و بالاخره نتيجه گيري و بيان نظر خود درباره موضوع. طبق اين دستور العمل، نامه بايد داراي تاريخ باشد و (در آن زمان كه از كاغذهاي فعلي و پوشه و ... اثري نبود) دور يك چوب (حول محور) لوله شده باشد. نامه تاء شده موجب بازخواست بود.
بايد توجه داشت كه تاریخ نبیسان كارشناس رویدادهای دوره باستان، ايران را به داشتن روش پيشرفته و كارآمد براي ادارات عمومی ستوده اند. امپراتوري هاي امويان و عباسيان و پس از آن غزها (غزنويان و سلجوقيان) و در پي آنها، مغولها و همنژادان تيموری آنان برای ساماندهی امور و اداره قلمرو خود از اين چیره دستی ايرانيان به خوبی بهره گرفتند و ماندگاری آنها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود. دولتهاي استعماری اروپا كه آگاه از اين هنر ايرانيان بودند در سده های 19 و 20 ترسایی كوشيدند كه آن را که پس از مغولها ناتوان شده بود ویران و ايران را دچار يك بوروكراسی بد كنند و از پيشرفت بازدارند.
کار «تاراپور» در بازگویی و بازشکافی اين آيين نامه در سال 1932 همزمان به زبان انگليسي در افريقاي جنوبي، استراليا، كانادا، ايالات متحده و ممالك اروپايي پخش و پس از آن تجديد چاپ شد. بدون ترديد از اصول اين نسک در دانش مديريت سازمانهای عمومی در دنياي نوين اقتباس شده و الگو قرار گرفته است.
«مديريت دولتي» در ایران دوران #ساسانیان - «مديريت دولتی» و پيشرفته بودن ايران از اين نگر در دوره باستان
بيستم فوريه 1932 «تاراپور J. Tarapore» در شهر بمبئی #هند «آيين مديريت و نامه نگاري دولتی ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوباره نويسي كرد و منتشر ساخت. اين آيين نامه يك بخشنامه (دستور العمل) اداری بود كه در دوران سلطنت خسروانوشيروان ساسانی برای سروران دولتی فرستاده شده بود تا رعايت كنند. این روشگردانش دولتی پيش از دوران زمامداری خسروانوشيروان وجود داشت و در زمان وی بود كه گردآوری، گردآوری و به صورت دستور العمل به سروران دولتي پیام رسانی شده بود. در هر صورت، نسخه «تاراپور» پیوند دار به دوره خسروانوشيروان (سده ششم ترسایی) بوده است.
در اين آيين نامه كهن، به سروران دولتي و كارمندان سازمانهاي همه گانی تاكيد شده بود كه در گزارشها و نامه هاي اداری از تعارفات معمول دست بردارند، ملاحظات را كنار بگذارند، روشن بنويسند، واژه بازی ( لفاظی ) نكنند، و توجه داشته باشند كه اگر گزارش نادرست بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
قسمت بيشتر اين آيين نامه در پبوند به چگونگي مديريت است و درآن، روي لزوم بازرسي وفروزش و مجازات كارمندان و توجه به نگر آنان تاكيد شده است. رشوه گيری در اين آيين نامه خطرناك ترين خيانت به كشور و مردم به شمار آمده كه مجازات سنگين و بی بهره گی خواهد داشت. ترتيب اثردادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آيين نامه است. اين آيين نامه در موارد متعدد روي جمع آوري ماليات و منصفانه بودن آن و خصوصيات ويژه ماموران ماليه و خودداري از به پیمانکاری دادن امر گردآوری مالياتها تاكيد كرده است. در اين آيين نامه مديران دولتی را از حق کشی و افاده و بي اعتنايی به مردم اجتناب داشته شده اند. در این زمینه، آیین نامه آنان را خدمتگذار و جيره خور مردم (نوكر = سروانت، همين اصطلاحی كه در اکنون در كشورهای انگليسي زبان در مورد كارمند دولت بكار مي رود) خوانده و دقّت و ارزش كار حسابداري را مورد تاكيد قرار داده است. آیین نامه دوره خسروانوشیروان بر رعایت اصول اخلاقی مدیریت دولتی تاکید کرده و این اصول را یادآور شده است. استادان و مدرسان معاصر درس «تاریخ مدیریت اداری» در تفسیر این قسمت از آئین نامه گفته اند که خسروانوشیروان اصول کنفوسیوس چینی را که مشابهت زیاد با آموزشهای #زرتشت دارند مورد توجه قرارداده و بکار بسته است.
از نكات جالب اين آيين نامه كه در انتها پيشرفته بودن #ايران دوره باستان در دانش اداری را منعكس مي كند؛ ضابطه دادن نمره (پوان) منفي به مديران و كارمندانی است كه در انجام خویشکاری سهل انگاری و کوتاهی كنند كه رسيدن نمرات منفی به ميزان روشن (نصاب) موجب بركناري مدير و يا كارمند مي شد.
اين آيين نامه از ديپترتاران (دفترداران ــ کارکنان ارشد ادارات) خواسته است كه در گزارش خود به چند نکته اساسی توجه كنند از اين قرار: چه مي خواهند بگويند و چه خبري مي خواهند برسانند، منظورشان از نوشتن گزارش چيست و چرا بايد خبر را بدهند، و بالاخره نتيجه گيري و بيان نظر خود درباره موضوع. طبق اين دستور العمل، نامه بايد داراي تاريخ باشد و (در آن زمان كه از كاغذهاي فعلي و پوشه و ... اثري نبود) دور يك چوب (حول محور) لوله شده باشد. نامه تاء شده موجب بازخواست بود.
بايد توجه داشت كه تاریخ نبیسان كارشناس رویدادهای دوره باستان، ايران را به داشتن روش پيشرفته و كارآمد براي ادارات عمومی ستوده اند. امپراتوري هاي امويان و عباسيان و پس از آن غزها (غزنويان و سلجوقيان) و در پي آنها، مغولها و همنژادان تيموری آنان برای ساماندهی امور و اداره قلمرو خود از اين چیره دستی ايرانيان به خوبی بهره گرفتند و ماندگاری آنها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود. دولتهاي استعماری اروپا كه آگاه از اين هنر ايرانيان بودند در سده های 19 و 20 ترسایی كوشيدند كه آن را که پس از مغولها ناتوان شده بود ویران و ايران را دچار يك بوروكراسی بد كنند و از پيشرفت بازدارند.
کار «تاراپور» در بازگویی و بازشکافی اين آيين نامه در سال 1932 همزمان به زبان انگليسي در افريقاي جنوبي، استراليا، كانادا، ايالات متحده و ممالك اروپايي پخش و پس از آن تجديد چاپ شد. بدون ترديد از اصول اين نسک در دانش مديريت سازمانهای عمومی در دنياي نوين اقتباس شده و الگو قرار گرفته است.
جشن #سوری #تبریز :
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهر_ملی
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
آتشبازی و گرهگشایی از گذشته متداول بودهاست. آتشافروختن در این پایان ها متداول شدهاست. در گذشته به جای آتشافروختن و پریدن از روی آتش بامداد روز چهارشنبه کودکان و جوانان از روی آب روان پریده و گذاره «آتیل ماتیل چرشنبه بختیم آچیل چرشنبه» را میگفتند. آجیل و میوه خشک خوردن از بایسته ها است و ترک نمیشود اگر دوست یا مهمان و تازهواردی داشته باشند باید حتماً شب جشن سوری خوانچهای از آجیل خام و میوه خشک برای او بفرستند.
شب چهارشنبه سوری در پشتبامها، آتش روشن میکردند و هنگام پریدن از روی آن ترانه “آتیل باتیل …” را میخواندند .
از ترانه های خوانده شده در این روز می توان به این چامه اشاره کرد:
آتیل ماتیل چرشنبه
بختیم آچیل چرشنبه
آغریم اوغروم تؤکولسون
اودا توشوب کول اولسون
یانسین اَلُو ساچیلسین
منیم بختیم آچیلسین
آغیرلیغیم، اوغورلوغوم گِئت
قادا بالام، یورقونلوقوم گِئت
چارشنبه یمیشی
از دیگر رسم های این دیار این بود که مردم همراه خانواده روز سه شنبه و به خصوص شام روز سه شنبه برای خرید به چهارشنبه بازاری می رفتند و خوردنی هایی همچون آجیل و شیرینی آماده می کردند و به آن آجیل ، چهارشنبه یمیشی که آمیزه آن از مغز گردو ، بادام ، فندق ، کشمش ، نخود و …می گفتند.
جارشنبه بالالاری
یکی از مراسم دیگر خرید لباس تازه برای بچه ها بود و به آن بچه ها (چهارشنبه بالالاری ) می گفتند در واقع چهارشنبه سوری جشن کودکان بود به طوری که مردم به طنز و ظرافت می گفتند چهارشنبه اوشاغی بشی بیر شاهی.
در تبریز آبپاشی از بام خانهها بر سر رهگذران نیز رایج است که از آداب دوران #ساسانیان بوده و هنوز در میان #ارمنیان و #زردشتیان #ایران رایج است که در یکی از جشنهای خود بر یکدیگر آب میریزند .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهر_ملی
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نوروز 🌸 در دوره ساسانیان
مردم در زمان #ساسانیان #نوروز را به شادمانی و استراحت میپرداختند و نوروز بزرگ در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه در آن دوره از سپندینگی ویژهای بهرهمند بوده است.
از کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در دورهی ساسانیان انجام میشده، این آداب بودهاست: حق حشم و لشکر را میگزاردند و درخواست آنان را روا میکردند. زندانیان را آزاد و مجرمان را بخشش میکردند.
انوشیروان و باقی پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز میشدند، جایزه میدادند و حتا به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز پیشکش و خلعت میدادند. در این جشن کسانی که کار میکردند، دست از کار کشیده و به آرمیدن و شادمانی میپرداختند.
در نوروز در میان دربار، رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را بردوش میگرفتند و وارون (:برعکس). در جشن بزرگ نوروز، دادخواهی و بار عام شاه و رسوم هدیه پیشکشها بسیار مهندی داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.
پنج روز نخست فروردین، جشن نوروز، جنبه همگانی داشته و همهی مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی میگذرانیدهاند؛ از این رو آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر نامیدهاند.
نوروز بزرگ نیز خردادروز، نام ششمین روز فروردینماه در گاهشماری اوستایی بودهاست. این روز در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت، ارزش و تقدس ویژهای بهرهمند بوده است.
ررخدادهای بسیاری به خردادروز نسبت داده شده است، مانند: زاده شدن حضرت زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان، به وقوع پیوستن رستاخیز، روز تولد «سیاوش» در تقویمهای «سغدی» و «خوارزمی» (بنا بر اساتیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته میشود)، روز نیایش و سپاس از «رپیتون» (ایزد رپیتون سرورِ تابستان) است.
بنابر باورهای زرتشتی، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود، خویشکاری او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمههای آب زیرزمینی است تا ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشهها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهی شکوفایی در بهار را فراهم میسازد. به همین دلیل به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایشهای ویژهای در کنار آیینهای نوروزی اجرا میشود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
مردم در زمان #ساسانیان #نوروز را به شادمانی و استراحت میپرداختند و نوروز بزرگ در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه در آن دوره از سپندینگی ویژهای بهرهمند بوده است.
از کارهایی که در پنج روز نخست نوروز (نوروز عام) در دورهی ساسانیان انجام میشده، این آداب بودهاست: حق حشم و لشکر را میگزاردند و درخواست آنان را روا میکردند. زندانیان را آزاد و مجرمان را بخشش میکردند.
انوشیروان و باقی پادشاهان در نوروز به کسانی که در جنگ پیروز میشدند، جایزه میدادند و حتا به کشاورزان و دامپروران نمونه نیز پیشکش و خلعت میدادند. در این جشن کسانی که کار میکردند، دست از کار کشیده و به آرمیدن و شادمانی میپرداختند.
در نوروز در میان دربار، رسمی جاری بود که اربابان نقش بندگان را بردوش میگرفتند و وارون (:برعکس). در جشن بزرگ نوروز، دادخواهی و بار عام شاه و رسوم هدیه پیشکشها بسیار مهندی داشت و با تشریفات فراوان اجرا میشد.
پنج روز نخست فروردین، جشن نوروز، جنبه همگانی داشته و همهی مردم به اجرای مراسم و سرور و شادمانی میگذرانیدهاند؛ از این رو آن را نوروز عامه یا نوروز کوچک یا نوروز صغیر نامیدهاند.
نوروز بزرگ نیز خردادروز، نام ششمین روز فروردینماه در گاهشماری اوستایی بودهاست. این روز در میان جشنهای فراوان ایران باستان به ویژه دوران ساسانیان از اهمیت، ارزش و تقدس ویژهای بهرهمند بوده است.
ررخدادهای بسیاری به خردادروز نسبت داده شده است، مانند: زاده شدن حضرت زرتشت و همچنین به پیامبری برگزیده شدن ایشان، به وقوع پیوستن رستاخیز، روز تولد «سیاوش» در تقویمهای «سغدی» و «خوارزمی» (بنا بر اساتیر زرتشتی خردادروز، روزی است که کین سیاوش گرفته میشود)، روز نیایش و سپاس از «رپیتون» (ایزد رپیتون سرورِ تابستان) است.
بنابر باورهای زرتشتی، رپیتون در آغاز زمستان راهی دنیای زیرزمینی میشود، خویشکاری او نبرد با دیو سرما و یاری رساندن به چشمههای آب زیرزمینی است تا ریشهی گیاهان را گرم نگاه دارند که ریشهها در اثر سرمای شدید زمستان خشک نشوند. بازگشت هر ساله رپیتون در بهار نشانی از پیروزی نهایی خیر بر شر، گرما بر سرما و روشنی بر تاریکی است. ایزد رپیتون زمینهی شکوفایی در بهار را فراهم میسازد. به همین دلیل به مناسبت آمدن او بر روی زمین، نیایشهای ویژهای در کنار آیینهای نوروزی اجرا میشود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎