Forwarded from Acef.Kia
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔸خاورشناسان و تاریخ نویسان هم سخن كه ايرانيان نزديك به چهار هزار سال است كه شب چله ــ آخرين شب پاييز و آذرماه ــ را كه دراز ترين و تاريكترين شب در درازای سال است تا سپيده دم بيدار مانده، در كنار يكديگر خود را سرگرم كرده تا اندوه غيبت خورشيد و تاريكي و نيز سردی هوا روحيه آنان را سست نكند و با به روشنی گرائيدن آسمان (موجب اطمينان از بازگشت خورشيد در پی يك شب دراز و سياه كه زایش تازه آن عنوان شده است)
پيشتر، ايرانيان (مردم سراسر ايران زمين) روز پس از شب چله (يكم دیماه) را «خور روز» و «ديگان = دی گان» مي خواندند و به آرمیدن می پرداختند و آسوده روز همگانی بود. در اين روز به اين نگر از كار دست می كشيدند كه نمی خواستند احيانا انجامدهنده بدی كردن شوند كه ميترائيسم انجام هر كار بد، كوچك را در روز زایش خورشيدبزه ای بزرگ می شمرد.
«هرمان هيرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبيقی زبانهای آريايی را نوشته است كه پارسی از جمله اين زبانها است نگر داده كه «دی» به چم «روز» به اين دليل بر اين ماه ايرانی گذارده شده كه ماه زایش دوباره خورشيد است. بايد دانست كه انگليسی يك زبان گرمانيك (خانواده زبانهای آلمانی) و ازخانواده بزرگتر زبانهای آريايی (آرين) است. هرمان هيرت در آستانه «دی گان» به دنيا آمده بود و به زادروز خود كه برابر با زایش دوباره خورشيد بود، مباهات بسيار می كرد.
#فردوسی بزرگ به استناد بن مایه های خود، چله و «خور روز» را به هوشنگ از شاهان پيشدادی ايران ( كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه از جمله گفته است:
كه ما را ز دين بهي ننگ نيست/ به گيتی، «به» از دين هوشنگ نيست
همه راه «داد» است و آيين مهر/ ..... نظر كردن اندر شمار سپهر
آداب شب چله در درازای زمان دگرگونی نكرده و ايرانيان در اين شب، باقيمانده ميوه هايی را كه انبار كرده اند و خشكبار و شبچره میخورند و دور هم گرد هيزم افروخته و بخاری روشن مي نشينند تا سپيده دم بشارت شكست تاريكی و آمدن روشنايی و گرمي (در ايران باستان، از ميان نرفتن و زنده بودن خورشيد كه بدون آن حيات نخواهد بود) را بدهد، زيرا كه به پندار آنان در اين شب، تاريكی و سياهی در اوج خود است.
«خور روز (دی گان)، يكم دی ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابری انسانها بود. در اين روز همگان از جمله شاه تنپوش ساده می پوشيدند تا يكسان به دید آيند و كسي حق دستور دادن به ديگری را نداشت و كارها به میل انجام می گرفت، نه زیر امر. در اين روز جنگ كردن و خونريزی، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم بازداشته بود. اين باره را نيروهای دشمن ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها پیش رو گیری مي كردند و خونريزی گذرا پایان می یافت و بسيار ديده شده است كه همين پایان گذرا پیکار، به سازش مدید و خوشی انجاميده بود.
▫️واژه «چله» از دوران #ساسانيان كه متمايل به بكار گيری دبیره سريانی (الفبای از راست به چپ) شده بودند بكار رفته است. «يلدا » همان "ميلاد" به چم زايش، زادروز يا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. بايد دانست كه هنوز در بسياری از جای ايران بخصوص در جنوب و جنوب خاوری براي ناميدن بلندترين شب سال ، به جای شب يلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سياه و سرد ) استفاده می شود.
▫️مراسم شب يلدا (شب چله) از مسیر ايران به قلمرو روميان راه يافت و جشن «ساتورن» خوانده مي شد. جشن ساتورن پس از مسيحی شدن رومی ها هم ارج خود را از دست نداد و ادامه يافت كه در همان نخستين سده آزاد شدن پيروی از مسيحيت در ميان روميان، با برنهادن رئيس هنگام كليسا، كريسمس (مراسم ميلاد مسيح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهاي كبيسه سه روز پس از چله (شب 21 دسامبر) است و چم هر دو واژه هم يكی است. از آن پس اين دو زادروز تقريبا باهم بر گزار مي شده اند. آراستن سرو وكاج در كريسمس هم از ايران باستان اقتباس شده است، زيراكه ايرانيان به اين دو درخت بویژه سرو به چم نماد ایستاده گی در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در «خور روز» در برابر سرو می ايستادند و پیمان می كردند كه تا سال پسین يك نهال سرو ديگر كشت كنند.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
پيشتر، ايرانيان (مردم سراسر ايران زمين) روز پس از شب چله (يكم دیماه) را «خور روز» و «ديگان = دی گان» مي خواندند و به آرمیدن می پرداختند و آسوده روز همگانی بود. در اين روز به اين نگر از كار دست می كشيدند كه نمی خواستند احيانا انجامدهنده بدی كردن شوند كه ميترائيسم انجام هر كار بد، كوچك را در روز زایش خورشيدبزه ای بزرگ می شمرد.
«هرمان هيرت» زبانشناس بزرگ آلمان كه گرامر تطبيقی زبانهای آريايی را نوشته است كه پارسی از جمله اين زبانها است نگر داده كه «دی» به چم «روز» به اين دليل بر اين ماه ايرانی گذارده شده كه ماه زایش دوباره خورشيد است. بايد دانست كه انگليسی يك زبان گرمانيك (خانواده زبانهای آلمانی) و ازخانواده بزرگتر زبانهای آريايی (آرين) است. هرمان هيرت در آستانه «دی گان» به دنيا آمده بود و به زادروز خود كه برابر با زایش دوباره خورشيد بود، مباهات بسيار می كرد.
#فردوسی بزرگ به استناد بن مایه های خود، چله و «خور روز» را به هوشنگ از شاهان پيشدادی ايران ( كيانيان كه از سيستان پارس برخاسته بودند) نسبت داده و در اين زمينه از جمله گفته است:
كه ما را ز دين بهي ننگ نيست/ به گيتی، «به» از دين هوشنگ نيست
همه راه «داد» است و آيين مهر/ ..... نظر كردن اندر شمار سپهر
آداب شب چله در درازای زمان دگرگونی نكرده و ايرانيان در اين شب، باقيمانده ميوه هايی را كه انبار كرده اند و خشكبار و شبچره میخورند و دور هم گرد هيزم افروخته و بخاری روشن مي نشينند تا سپيده دم بشارت شكست تاريكی و آمدن روشنايی و گرمي (در ايران باستان، از ميان نرفتن و زنده بودن خورشيد كه بدون آن حيات نخواهد بود) را بدهد، زيرا كه به پندار آنان در اين شب، تاريكی و سياهی در اوج خود است.
«خور روز (دی گان)، يكم دی ماه» در ايران باستان درعين حال روز برابری انسانها بود. در اين روز همگان از جمله شاه تنپوش ساده می پوشيدند تا يكسان به دید آيند و كسي حق دستور دادن به ديگری را نداشت و كارها به میل انجام می گرفت، نه زیر امر. در اين روز جنگ كردن و خونريزی، حتي كشتن گوسفند و مرغ هم بازداشته بود. اين باره را نيروهای دشمن ايرانيان مي دانستند و در جبهه ها پیش رو گیری مي كردند و خونريزی گذرا پایان می یافت و بسيار ديده شده است كه همين پایان گذرا پیکار، به سازش مدید و خوشی انجاميده بود.
▫️واژه «چله» از دوران #ساسانيان كه متمايل به بكار گيری دبیره سريانی (الفبای از راست به چپ) شده بودند بكار رفته است. «يلدا » همان "ميلاد" به چم زايش، زادروز يا تولد است كه از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. بايد دانست كه هنوز در بسياری از جای ايران بخصوص در جنوب و جنوب خاوری براي ناميدن بلندترين شب سال ، به جای شب يلدا از واژه مركب شب چله ( 40 روز مانده به جشن سده ــ شب سياه و سرد ) استفاده می شود.
▫️مراسم شب يلدا (شب چله) از مسیر ايران به قلمرو روميان راه يافت و جشن «ساتورن» خوانده مي شد. جشن ساتورن پس از مسيحی شدن رومی ها هم ارج خود را از دست نداد و ادامه يافت كه در همان نخستين سده آزاد شدن پيروی از مسيحيت در ميان روميان، با برنهادن رئيس هنگام كليسا، كريسمس (مراسم ميلاد مسيح ) را 25 دسامبر قراردادند كه چهار روز و در سالهاي كبيسه سه روز پس از چله (شب 21 دسامبر) است و چم هر دو واژه هم يكی است. از آن پس اين دو زادروز تقريبا باهم بر گزار مي شده اند. آراستن سرو وكاج در كريسمس هم از ايران باستان اقتباس شده است، زيراكه ايرانيان به اين دو درخت بویژه سرو به چم نماد ایستاده گی در برابر تاريكي و سرما مي نگريستند و در «خور روز» در برابر سرو می ايستادند و پیمان می كردند كه تا سال پسین يك نهال سرو ديگر كشت كنند.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸روزی كه خلیفه عباسی بابك خرمدين را بکُشت
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#بابك_خرمدين پانزدهم #دیماه 216 تازی چهارم #ژانويه سال 838 ترسایی به دستور معتصم خليفه عباسی با بریدن تدريجی دست و پا و اندام های بدن كشته شد و سپس بقيه بدنش را در بيرون شهر سامرا (سامره) بدار آويختند كه روزها به همان ریخت مانده بود.
در آن سده و از نیمه سده پیش از آن درهر گوشه #ايران يك استقلال خواه و احیاگر هویت میهنی بپاخاسته بود. در اپاختر ايران همزمان سه مبارز ــ بابك، مازيار و #افشين ــ بناي مبارزه با حكومت #بغداد را گذارده بودند كه بابك در عين حال انگاره همبودین ــ اقتصادی مزدك را هم دنبال مي كرد و خواهان برابری كامل مردم و میانوند بودن داشتاری ها ( مالکیت ها ) [دولتی و ملی بودن سرچشمه و ابزار تولید و خدمتگزاریهای عمومی] بود. پدر بابک یک تیسفونی بود که در پی ویران شدن پایتخت امپراتوری ایرانیان ( در 36 کیلومتری جنوب بغداد) از این شهر به #آذربایجان رفته بود. پيروان بابک پيراهن سرخ رنگ بر تن مي كردند. در تاريخ، آنان را سرخ جامگان، #خرّميان و #خرّمدينان نوشته اند. در آن هنگام هنوز بیشترین آذربايجانی ها كه بابك از ميان آنان برخاسته بود دين نياكان (آيين #زرتشت) را پدافند كرده بودند. بايد دانست كه تا زمان شاه اسمعيل صفوی (پنج سده پيش) هم بسياري از مردم اپاختر #ارس #زرتشتی بودند و حکمرانان آنان از همان دودماني بودند که در دوره #ساسانيان برگماشته شده بودند. همچنين بايد به یاد داشت كه زبان تركی عثمانی دو ــ سه سده پس از قيام بابک و با #سلجوقيان وارد اين بخش از ايران شد.
بابك بارها سپاه خليفه عباسي را كه عموما غلامان تُرك آسيای مركزی بودند شكست داده بود، زيرا دژ و سنگربندی های گوناگون داشت. وی با #مازيار حاكم تبرستان ( #مازندران) و نيز افشين سردار استقلال طلب ديگر در پیوند بود. مازيار به دليل همسايگی با طاهريان از دور و در ظاهر حرمت خليفه را داشت تا مجال مناسب به دست آورد و افشين باورمند به نابودی قدرت خليفه از درون بود و بنابراين، خودرا به شخص خليفه نزديك كرده بود، ولي خليفه از همه چيز باخبر بود و براي ناتوان سازی روحيه استقلال خواهی ايرانيان كه مي گفتند: اسلام بله؛ حكومت عرب نه ــ افشين را به جنگ بابك فرستاد. افشين همه مساعي خودرا به كار برد تا بابك بماند كه بابك به دليل از دست دادن چند افسر خود در جنگ، به #ارمنستان گریخت كه در آنجا به دام توطئه افتاد و اسير شد و به افشين واسپاری گرديد و افشين راهي جز استرداد او به خليفه نداشت و خليفه اورا به طرز دلخراشي كه تاریخ نبیسان آن زمان گزارش داده اند و در #تاريخ_طبری هم آمده است بكشت، اما بابك تا جان در بدن داشت خود را نباخت. مازيار نيز از راه فریب برادرش دستگير و او نيز در سامرا كه معتصم پايتخت خود را به آنجا جابه جا كرده بود به شیوه دلخراشی كشته شد و پیکر بیجانش را دركنار استخوانهاي بابك به دار زدند. سپس نوبت به افشين رسيد كه اورا در بغداد گرفتند و خليفه برخوردهای او با مازيار و بابك را رو كرد و با گرسنگي دادنش كشت و تن بیجان وی را هم در كنار دو تن ديگر در کنار سامرا به دار آويخت. تاريخ خلفاي عباسي و حكام تازی سراسر از چنین کشتارهایی است، نیز کشتار نزديكان و بستگانشان.
بر روان پاک این سردار ایرانی درودها می فرستیم یاد و نام بلندش جاودان باد .
دل جهانست ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
🔸پانزدهم ژانویه ( 25 دیماه)
روز درخشان ديگري درتاريخ #ايرانيان: احياء #حاكميّت_ملی
پانزدهم ژانويه سال 946 ترسایی (25 ديماه) احمد ديلمی (معزالدوله) بر #بغداد چیره شد، المستكفی بيست و دومين خليفه عباسی را بركنار كرد و با اين کنش حكومت سراسر #ايران بار ديگر در دست #ايرانيان قرارگرفت و از سر گیری حاكميت ملّی كه مردانی چون #ماكان و #مرداويز از #مازندران و ديلمان، #بابك_خرّمدين از #آذربايجان، #سيستانی ها (ايرانيان خاوری كه امروز #افغان خوانده می شوند) ازجمله #صفّاريان، #خراسانی ها به ويژه #سامانيان و ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به انجام پيوست. علي، احمد و حسن ديلمي پسران بويه از پيروان و دستياران «مرداويز» قهرمان ملّی ما بودند كه آرزوها و انديشه هاي وی را دنبال كردند. بوئيان «شيعه اثني عشري» را با #ناسيوناليسم_ايرانی درآميختند تا ميهن آنان درجهان اسلامی ماهيتی كاملا یگانه داشته باشد؛ به همان گونه كه آئين #زرتشت بزرگ ستون ناسيوناليسم ايرانی در دوران #ساسانيان بود. احمد از سوی برادر خود علی ديلمی مامور پس گرفتن #خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت پیروز شد. وی بود که رسمیت عزاداری تاسوعا و عاشورا را اعلام داشت.
تاريخ نگاران اروپايي 15 ژانويه 946 ترسایی ـ فتح پایگاه خليفه عباسي را [پس گرفتن ناحیه ایکه پايتخت امپراتوری باستانی ایران در آنجا قرارداشت] براي ايرانيان روزي بزرگ ثبت تاریخ کرده اند ـ روزی درخشان همانند روزی كه #كوروش بزرگ ايجاد امپراتوری ايران را اعلام داشت و روزی كه #اشكانيان مقدونيهای اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدوني ها «سلوكيه» را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسياي باختری حكومت و وارسی كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از #آسيا، #تيسفون (مداين ـ در 36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوی ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكانی و ساسانی ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروی #اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوري باختر = روم ) را تاب آوردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزی جابجا ندادند.
#بغداد در دسامبر سال 1534 از دست ايران خارج شد و موقتا به دست سلطان سليمان امپراتور عثمانی افتاد كه خود را خليفه مسلمين مي خواند و بغداد را براي اثبات ادعاي خود لازم داشت. دولت #صفويه ايران بعدا بغداد را از #عثمانی ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك یگان نظامی نيرومند مستقر ساخت. جنگ پی در پی ايران و عثمانی بر سر بغداد دو سده به درازا كشيد و در زمان #نادرشاه سازش انجام گرفت؛ ايران از دعاوی خود بر بغداد دست كشيد و عثمانی حکمرانی ايران بر #ايروان (پايتخت كنونی ارمنستان) و همه قفقاز جنوبی را برسميت شناخت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
🔥
💎
روز درخشان ديگري درتاريخ #ايرانيان: احياء #حاكميّت_ملی
پانزدهم ژانويه سال 946 ترسایی (25 ديماه) احمد ديلمی (معزالدوله) بر #بغداد چیره شد، المستكفی بيست و دومين خليفه عباسی را بركنار كرد و با اين کنش حكومت سراسر #ايران بار ديگر در دست #ايرانيان قرارگرفت و از سر گیری حاكميت ملّی كه مردانی چون #ماكان و #مرداويز از #مازندران و ديلمان، #بابك_خرّمدين از #آذربايجان، #سيستانی ها (ايرانيان خاوری كه امروز #افغان خوانده می شوند) ازجمله #صفّاريان، #خراسانی ها به ويژه #سامانيان و ... در راهش تلاش كرده و جان باخته بودند به انجام پيوست. علي، احمد و حسن ديلمي پسران بويه از پيروان و دستياران «مرداويز» قهرمان ملّی ما بودند كه آرزوها و انديشه هاي وی را دنبال كردند. بوئيان «شيعه اثني عشري» را با #ناسيوناليسم_ايرانی درآميختند تا ميهن آنان درجهان اسلامی ماهيتی كاملا یگانه داشته باشد؛ به همان گونه كه آئين #زرتشت بزرگ ستون ناسيوناليسم ايرانی در دوران #ساسانيان بود. احمد از سوی برادر خود علی ديلمی مامور پس گرفتن #خوزستان و تصرف بغداد بود كه به انجام هر دو ماموريت پیروز شد. وی بود که رسمیت عزاداری تاسوعا و عاشورا را اعلام داشت.
تاريخ نگاران اروپايي 15 ژانويه 946 ترسایی ـ فتح پایگاه خليفه عباسي را [پس گرفتن ناحیه ایکه پايتخت امپراتوری باستانی ایران در آنجا قرارداشت] براي ايرانيان روزي بزرگ ثبت تاریخ کرده اند ـ روزی درخشان همانند روزی كه #كوروش بزرگ ايجاد امپراتوری ايران را اعلام داشت و روزی كه #اشكانيان مقدونيهای اشغالگر (جانشينان اسكندر) را به مديترانه ريختند. مقدوني ها «سلوكيه» را در كنار دجله ساخته بودند تا از آنجا بر آسياي باختری حكومت و وارسی كنند كه اشكانيان پس از بيرون راندن آنان از #آسيا، #تيسفون (مداين ـ در 36 كيلومتري جنوب بغداد امروز) را در سوی ديگر دجله ساختند و دو دولت اشكانی و ساسانی ايران حدود هزار سال از اين شهر بر امپراتوري پهناورشان حكومت كردند و مانع پيشروی #اروپاييان (روميان) در آسيا شدند. هر دو دودمان خطر نزديك بودن به مرز رقيب (امپراتوري باختر = روم ) را تاب آوردند و پايتخت را از تيسفون به يك شهر مركزی جابجا ندادند.
#بغداد در دسامبر سال 1534 از دست ايران خارج شد و موقتا به دست سلطان سليمان امپراتور عثمانی افتاد كه خود را خليفه مسلمين مي خواند و بغداد را براي اثبات ادعاي خود لازم داشت. دولت #صفويه ايران بعدا بغداد را از #عثمانی ها پس گرفت و در آنجا يك پادگان ثابت به وجود آورد و يك یگان نظامی نيرومند مستقر ساخت. جنگ پی در پی ايران و عثمانی بر سر بغداد دو سده به درازا كشيد و در زمان #نادرشاه سازش انجام گرفت؛ ايران از دعاوی خود بر بغداد دست كشيد و عثمانی حکمرانی ايران بر #ايروان (پايتخت كنونی ارمنستان) و همه قفقاز جنوبی را برسميت شناخت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
#پیمان_نوین
🔥
💎
ImgBB
Iranian-Renaissance hosted at ImgBB
Image Iranian-Renaissance hosted in ImgBB
نوروز در #ایران باستان- اردشير پاپكان
اردشیر پاپکان كه در سال 226 ترسایی دودمان شکوهمند #ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال پس، از دولت روم كه در جنگ از وی شكست خورده بود خواست كه نوروز #ايرانی را به رسميت بشناسد و سنای #روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس #نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal شهره شد. در دوران #اشكانيان روزهای نوروز به پنج روز كاهش يافته بود و اردشیر پاپکان ششم فروردين ـ زادروز #زرتشت ـ را بر آن افزود و چون #ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش يمن مي دانستند و بيشتر پیوندهای زناشویی را به اين روز موكول می كردند، از آن زمان اروزهای نوروز كه روزهاي فروهر ابدی، شاديها و پاكی ها بشمار مي آمدند، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت روز دست از كار می كشيدند.
در درازای حكومت ساسانيان کرامندی نوروز افزايش يافت. نه تنها يك جشن میهنی بود بلكه روزهای تميز كردن زیست بوم، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، آمرزش خواهی، دلجويي از پيران، از سر گیری دوستيها، تثبیت خانواده، و بيرون كردن اندیشه های بد و پليدی ها از فروهر و روان به شمار می آمد. در اين دوره، آئین های نوروزی مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شامگاه نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سين دگرگون شده است. ساسانيان باورمند بودند كه آرمان کوروش بزرگ از اعلان نوروز همچون يك روز میهنی؛ برقراری دادگری، دهناد ( نظم ) ، برادری، انساندوستي و پاكدامنی بوده و بايد کمالیابی يابد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهرملی
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردشیر پاپکان كه در سال 226 ترسایی دودمان شکوهمند #ساسانيان را تأسيس كرده بود چهار سال پس، از دولت روم كه در جنگ از وی شكست خورده بود خواست كه نوروز #ايرانی را به رسميت بشناسد و سنای #روم نيز آن را پذيرفت و از آن پس #نوروز ما در قلمرو روم به Lupercal شهره شد. در دوران #اشكانيان روزهای نوروز به پنج روز كاهش يافته بود و اردشیر پاپکان ششم فروردين ـ زادروز #زرتشت ـ را بر آن افزود و چون #ايرانيان روز هفتم فروردين را خوش يمن مي دانستند و بيشتر پیوندهای زناشویی را به اين روز موكول می كردند، از آن زمان اروزهای نوروز كه روزهاي فروهر ابدی، شاديها و پاكی ها بشمار مي آمدند، به هفت روز افزايش يافت و ايرانيان در اين هفت روز دست از كار می كشيدند.
در درازای حكومت ساسانيان کرامندی نوروز افزايش يافت. نه تنها يك جشن میهنی بود بلكه روزهای تميز كردن زیست بوم، پوشيدن لباس نو، تميز كردن بدن، آمرزش خواهی، دلجويي از پيران، از سر گیری دوستيها، تثبیت خانواده، و بيرون كردن اندیشه های بد و پليدی ها از فروهر و روان به شمار می آمد. در اين دوره، آئین های نوروزی مفصل شد، از جمله روشن كردن آتش روي بامها در شامگاه نوروز به منظور سوزاندن پليديها كه اينك اين رسم به روشن كردن شمع سر سفره هفت سين دگرگون شده است. ساسانيان باورمند بودند كه آرمان کوروش بزرگ از اعلان نوروز همچون يك روز میهنی؛ برقراری دادگری، دهناد ( نظم ) ، برادری، انساندوستي و پاكدامنی بوده و بايد کمالیابی يابد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#قهرملی
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
29 اسفند
#نادرشاه بزرگ در روز «نوروز» وارد دهلی شد
نادر شاه به « #نوروز » و آيينهاي آن مهری فراوان داشت. وي سكه خودنامیده به سكه نادری را در سال 1735 ترسایی، در آئین نیک روز نوروز رايج ساخت و شماری از آن را به رسم پیشکش به منشيها و افسران خود داد كه در يك سوی سكه نقش شده بود: «الخير في ماوقع» و در سوی ديگر سكه اين نبشته ديده ميشود: «نادر ايران زمين». اين نبشته نشان ميدهد كه نادر يك میهن پرست #ايرانی و خواهان احياي امپراتوري ايران در چارچوب مرزهاي دوره #ساسانيان، #اشكانيان و #هخامنشيان بود. نادرشاه در سال 1739 در جريان لشكركشی به هند، پس از شكست دادن ارتش 360 هزار نفری اين كشور و دريافت تاج پادشاه هند، براي ورود به دهلی چشم به راه فرارسيدن نوروز شده بود تا در روزی سعد به اين آرزو برسد و روز 20 مارس (در آن سال؛ نوروز) وارد دهلي شد و مراسم سال نو را در كاخ «شاه جهان (امپراتور پيشين هند)» برگزار كرد.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#نادرشاه بزرگ در روز «نوروز» وارد دهلی شد
نادر شاه به « #نوروز » و آيينهاي آن مهری فراوان داشت. وي سكه خودنامیده به سكه نادری را در سال 1735 ترسایی، در آئین نیک روز نوروز رايج ساخت و شماری از آن را به رسم پیشکش به منشيها و افسران خود داد كه در يك سوی سكه نقش شده بود: «الخير في ماوقع» و در سوی ديگر سكه اين نبشته ديده ميشود: «نادر ايران زمين». اين نبشته نشان ميدهد كه نادر يك میهن پرست #ايرانی و خواهان احياي امپراتوري ايران در چارچوب مرزهاي دوره #ساسانيان، #اشكانيان و #هخامنشيان بود. نادرشاه در سال 1739 در جريان لشكركشی به هند، پس از شكست دادن ارتش 360 هزار نفری اين كشور و دريافت تاج پادشاه هند، براي ورود به دهلی چشم به راه فرارسيدن نوروز شده بود تا در روزی سعد به اين آرزو برسد و روز 20 مارس (در آن سال؛ نوروز) وارد دهلي شد و مراسم سال نو را در كاخ «شاه جهان (امپراتور پيشين هند)» برگزار كرد.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نوروز، انگیزه از گرامی داشت آن و رویدادهایی که در درازای سده ها و دوران در اين روز روی داده است در خور روی آوری فراوان است. اشاره به چند مورد آن در زیر آمده است:
- مردآويز زياری (مازندرانی) از یَلان میهنی #ايرانيان كه بر بخش بزرگی از ايرانزمين حكومت می كرد و #اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاری آيين هاي میهنی ايران از جمله #تيرگان، #مهرگان، #سده، #سوری و مهند از همه #نوروز بسته بود و تاكيد داشت كه مراسم درست و برپایه دوره #ساسانيان برگزار شود و در اين راه سختگيري زياد و زیادی روی بيش از اندازه ازخود نشان می داد، به گونه اي كه در سال 934 ترسایی دست به تنبيه كاركنانی زد كه در آذين بندی اصفهان برای نوروز ذوق به ندازه به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه نا ایرانی كه مورد نکوهش قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و خودشدر آن باشنده بود. وی بود که پس از راندن دست نشاندگان تازیان از پهنه مرکزی #ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به پارسی نگويند و ننويسند.
- اميراسماعيل ساماني و به نوشته برخي از تاریخ نبیسان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، زاده ري و نابغه نظامي ايران) كه به از نو سازی زبان پارسی و فرهنگ ايرانی كمك شایان كرد، در سال 892 ترسایی از رياضيدان های #خراسان خواست كه گاهشمار #ساسانی را دوباره نويسی كنند تا «نوروز»در هنگامه درست و هنگام گذر خورشيد از استوا آغاز شود و آغاز سال درست باشد. اين آرزو سالها پس از آن بوسیله «عمرخيام» انجام پذیرفت و گاهشمار تازی خورشيدي و هنگامه درست آغاز سال نو آمایش شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقی كه عمر #خيام نيشابوری در دوران حکومت او گاهشمار خورشيدی را هماهنگ کرده بود از همان زمان دستور بهره برداری آن را داد که برپایه قانون برنهاده مجلس، از سده چهاردهم فرارو نوشتن تاريخ نبشتاری در ايران با گاهشمار خورشيدي رسمی شد
- كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ترسایی به پس هر ساله درود نوروزی را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده می شود، برگزار می كرد و سپس به ديدن مردم کوچه و خیابان ميی رفت. وی در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه پس از آن اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر رفتاری را كه مي توانست، مي كرد. وي براي ديدن مردم و آگاه شدن از دشواری هایشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (ديزي) می خورد.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
- مردآويز زياری (مازندرانی) از یَلان میهنی #ايرانيان كه بر بخش بزرگی از ايرانزمين حكومت می كرد و #اصفهان را پايتخت خود قرار داده بود، كمر به برگزاری آيين هاي میهنی ايران از جمله #تيرگان، #مهرگان، #سده، #سوری و مهند از همه #نوروز بسته بود و تاكيد داشت كه مراسم درست و برپایه دوره #ساسانيان برگزار شود و در اين راه سختگيري زياد و زیادی روی بيش از اندازه ازخود نشان می داد، به گونه اي كه در سال 934 ترسایی دست به تنبيه كاركنانی زد كه در آذين بندی اصفهان برای نوروز ذوق به ندازه به كار نبرده بودند و همين امر سبب شد كه خدمه نا ایرانی كه مورد نکوهش قرار گرفته بودند، از بيم جان خود، او را در حمام کشتند. مردآويز همان سال جشن سده را در اصفهان برگزار کرده و خودشدر آن باشنده بود. وی بود که پس از راندن دست نشاندگان تازیان از پهنه مرکزی #ايران دستور اکيد داده بود که ايرانيان جز به پارسی نگويند و ننويسند.
- اميراسماعيل ساماني و به نوشته برخي از تاریخ نبیسان از دودمان ژنرال بهرام مهران (بهرام چوبين، زاده ري و نابغه نظامي ايران) كه به از نو سازی زبان پارسی و فرهنگ ايرانی كمك شایان كرد، در سال 892 ترسایی از رياضيدان های #خراسان خواست كه گاهشمار #ساسانی را دوباره نويسی كنند تا «نوروز»در هنگامه درست و هنگام گذر خورشيد از استوا آغاز شود و آغاز سال درست باشد. اين آرزو سالها پس از آن بوسیله «عمرخيام» انجام پذیرفت و گاهشمار تازی خورشيدي و هنگامه درست آغاز سال نو آمایش شد. جلال الدين ملکشاه سلجوقی كه عمر #خيام نيشابوری در دوران حکومت او گاهشمار خورشيدی را هماهنگ کرده بود از همان زمان دستور بهره برداری آن را داد که برپایه قانون برنهاده مجلس، از سده چهاردهم فرارو نوشتن تاريخ نبشتاری در ايران با گاهشمار خورشيدي رسمی شد
- كريمخان زند (وكيل مردم) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ترسایی به پس هر ساله درود نوروزی را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده می شود، برگزار می كرد و سپس به ديدن مردم کوچه و خیابان ميی رفت. وی در نخستين نوروز در شيراز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرد كه در ميدان هاي شهر بنوازند و مردم را شاد كنند كه پس از آن اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر رفتاری را كه مي توانست، مي كرد. وي براي ديدن مردم و آگاه شدن از دشواری هایشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و در آنجا با آنان آبگوشت (ديزي) می خورد.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
اردشیر پاپکان نوآور و به وجود آوردن ناسیونالیسم ایرانی (میهن دوستی)..
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
درسی هميشگی براي همه قدرت ها و دولت ها دیکتاتوری.
هراس امپراتوری روم از ناسيوناليسم ايرانی (میهن دوستی)
شكست هاي نظامی سنگين سال هاي ۲۳۸، ۲۴۴ و ۲۶۰ ترسایی از #ايران (زمان اردشير #ساسانی و پسرش شاپور) و از دست دادن دو امپراتور در اين جنگ ها و پایبندی پرداخت باج و خراج به ايران، دعاوی بانو «زنوبيا» در مصر و مناطق خاوری آن، تازش فرانك ها از آلمان به فرانسه (كشور گل) و اسپانيا، تجاوز گُت ها و وَندال ها به حواشی شمال خاوری ايتاليا و شورش قبایل یاشنده شمال آفريقا، امپراتوری روم را از آغاز بهار سال 261 ترسایی در بدترين ریخت خود قرار داده بود.
اين فشارهای نظامی و پایداری ها، در رم و شهرهای شبه جزيره ايتاليا منجر به گرانی مواد موردنیاز، بی نظمی های همبودگاهی و كميابی خواروبار شده بود. در پایان اپريل سال ۲۶۱ ترسایی بزرگان امپراتوری روم هنگامی كه خودرا با روحيه خودمختاری ارتش ها چهارگانه اين كشور كه هر كدام درتلاش شناخت يك نامزد امپراتوری به سنا و نيز پيدايش فئوداليسم به دلیل خريد زمینهای خرده مالكين از سوی توانگران و خشم ملی رو به رو ديدند احساس هراس كردند، ناسازگاری بین دوسوی را كنار گذاردند و در نشستی كه ششم و هفتم ماه مي سال ۲۶۱ ترسایی در «رم» تشكيل دادند دولت ساسانيان را سیج ( خطر ) نخست و دلیل همه اين دشواري ها تشخيص دادند، زيرا كه سياست كلي ساسانيان بر اين پایه قرار گرفته بود كه روميان قدم به آسيا نگذارند و نيز به آنان اجازه تاخت و تاز در مصر، سوريه و سواحل باختری آسيای کوچک(تركيه امروز) را ندهند. اين نشست، بزرگان روم همچنين دلیل شكست های نظامی سه دهه گذشته از ايران را، در جنگيدن همزمان در چند جبهه تشخيص دادند و اين تصميم ها را كه صورتجلسه آن باقی مانده است برگرفتند :
ـ سستی ناسيوناليسم #ايرانی (میهن دوستی) و تا به آنجا که بشود نه با جنگ، بلكه با بازي های ديپلماتيك و ظاهرا دوستانه، و از درون (با ايجاد چنددستگی و اختلاف ميان بزرگان و ژنرال ها)، به گونه اي كه دولت #ساسانيان از توسعه خواهی و پدافند از خاور دست بردارد و به آنچه كه دارد خرسند باشد.
ـ محدود كردن مالكيت زمین های كشاورزی و بازخريد اراضی كشاورزان از فئودالهای نوخاسته و فروش آنها به اقساط دراز مدت به صاحبان قديم و فسخ دستک های معاملات زمینهای كشاورزی سالهای پیشین. به علاوه، بستن ماليات سنگين بر ثروت و درآمدهای ناشی از داد و ستد ها ..
ـ ممنوع كردن جنگ همزمان در بيش از يك جبهه. هر جنگ تازه بايد پس از پايان گرفتن كامل جنگ جاری (درجريان) انجام گيرد.
با اجراي اين سه تصميم كه در تاريخ عمومي؛ «استراتژی رومی» عنوان گرفته است و بايد درس و پند براي هر قدرت جهانی و هر دولت باشد، روميان در دو مورد پایانی کامیاب بودند، ولي هيچگاه نتوانستند ناسيوناليسم ايراني (میهن دوستی)را سست كنند كه به قول «هِگِل» ابدی و در ذات آرين هاست، و بمانند آتشفشان گَهگاه دچار شعله پراكنی، انفجار و طغيان مي شود. (ايستادگی تاريخی افغانها كه آرين هستند در دو سده گذشته در برابر انگليسيها و روسها و اينك «ناتو» نمونه كوچكی از آن است و اين ايستادگی پيش از رسيدن به نتيجه، پايان نخواهد يافت).
با اين كه اين استراتژی در نسک های تاريخ عمومي و دروس «استراتژی و پاليسی» آمده است، هيتلر و پيش از او ناپلئون ـ هيچكدام ـ از تصميم سوم كه نتيجه يك تجربه گران بود استفاده نكردند، در چند جبهه ـ همزمان جنگيدند، شكست خوردند و نابود شدند.
پاینده ایران
تا ابد #جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
روزی که پول زرين «شعله جاويدان» پول ملی #ايرانيان شد
#اردشير_پاپكان بنيادگذار دودمان #ساسانيان يازدهم ژوئن (مصادف با 21 خرداد) در سال 226 ترسایی پول زرين «شعله جاويدان» را پول ملی (سراسری) ايران اعلام داشت و به جريان گذارد.
وی اين سكه را در سال 224 ترسایی در «پارس» به عنوان واحد پول رايج در محل ضرب كرده بود. بر يك روی اين سكه كه نمونه هاي آن در موزه ها موجود است نقش «شعله جاويدان» حك شده است كه در ظرفی روي ستونی قرار داده شده و زبانه می كشد. با اين اقدام، اردشير توجه ويژه خود را به آيين #زرتشت كه بر رعايت اخلاقيات و درستي و مهربانی كردن تاكيد داشته نشان داد و آن را با سياست (حكومت) درهم آميخت كه چهار سده ادامه داشت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
#اردشير_پاپكان بنيادگذار دودمان #ساسانيان يازدهم ژوئن (مصادف با 21 خرداد) در سال 226 ترسایی پول زرين «شعله جاويدان» را پول ملی (سراسری) ايران اعلام داشت و به جريان گذارد.
وی اين سكه را در سال 224 ترسایی در «پارس» به عنوان واحد پول رايج در محل ضرب كرده بود. بر يك روی اين سكه كه نمونه هاي آن در موزه ها موجود است نقش «شعله جاويدان» حك شده است كه در ظرفی روي ستونی قرار داده شده و زبانه می كشد. با اين اقدام، اردشير توجه ويژه خود را به آيين #زرتشت كه بر رعايت اخلاقيات و درستي و مهربانی كردن تاكيد داشته نشان داد و آن را با سياست (حكومت) درهم آميخت كه چهار سده ادامه داشت.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ناسيوناليسم #ايرانی دلیل اقتدار ساسانيان
ژوئيه سال 324 ترسایی ، كنستانتين امپراتور روم كه برای سركوبی رقيبان رومی خود به بيزانتيوم Byzantium لشكر كشيده بود تصميم گرفت در اينجا و نه چندان دور از شهر «تروا» شهری به نام خود بسازد تا به امپراتوری #ايران نزديك باشد و اخبار در پیوندبه رفت و آمد #ساسانيان را زودتردريافت كند و تصميمات در پیوند به خنثي كردن اين رفت و آمدها در شهر تازه ساز كه يكی از دو پايتخت روم "پايتخت خاوری" خواهد بود گرفته شود.
وي پس از نابود ساختن «لی سينيوس Licinius» رقيب خود و هوادارانش، 25 ژوئيه سال بعد (325 ترسایی) دستور ساختن قسطنطنيه (شهر كنستانتين - #استانبول امروز) را صادر كرد كه پس از تجزيه امپراتوری روم به صورت پايتخت روم اوری خ باقي ماند. شهر قسطنطنيه (Constantinople) در 11 ماه مه سال 330 ترسایی آماده بهره برداری شد. اين شهر كه جایگاه منحصر به فردی دارد در نقطه مرزی دو قاره آسيا و اروپا واقع شده و ناظر بر تنگه بسفر (Bosforus، محل تلاقی درياي سياه و درياي اژه) و يكی از مراكز تصميم گيری های مهم جهانی بوده است.
اقدام كنستانتين به ساختن اين شهر باعث تشديد معارضات دو ابرقدرت زمان - ايران و روم - شد كه تا سال 628 ميلادی ادامه يافت وسرانجام هر دو امپراتوری را تضعيف و به عمرشان پايان داد.
«نورويچ» درنوشته خود «بيزانتيوم» در اين زمينه نوشته است: در طول هشت سده ( دوران #اشکانيان و ساسانيان )، امپراتوری غول آسای ايران تهديد عمده برای امپراتوری روم بود. ايران از گرجستان تا باختر فرات و شرق رود سند تا فلات پامير (مرز شرقی تاجيكستان) گستره داشت و اين دو امپراتوری بدون وقفه بر سر سوريه و فلسطين و شمال باختری آسيای صغير و گهگاه ارمنستان در حال جنگ و جدال بودند و در اين جنگها كه تا سال 628 ميلادی ادامه داشت پيروزی باايرانيان بود که ناسيوناليسم ايرانی به دولت ساسانيان اقتدار ويژه داده بود. روميان در آغاز ظهور اين ناسيوناليسم، آن را دست كم گرفته بودند كه شكست های نظامی شان از اردشير پاپكان و پسرش شاپور آنان را متوجه «واقعيت امر» كرد. در سايه همين ناسيوناليسم توفنده بود که ايران چند بار ابر قدرت اول جهان شده بود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
ژوئيه سال 324 ترسایی ، كنستانتين امپراتور روم كه برای سركوبی رقيبان رومی خود به بيزانتيوم Byzantium لشكر كشيده بود تصميم گرفت در اينجا و نه چندان دور از شهر «تروا» شهری به نام خود بسازد تا به امپراتوری #ايران نزديك باشد و اخبار در پیوندبه رفت و آمد #ساسانيان را زودتردريافت كند و تصميمات در پیوند به خنثي كردن اين رفت و آمدها در شهر تازه ساز كه يكی از دو پايتخت روم "پايتخت خاوری" خواهد بود گرفته شود.
وي پس از نابود ساختن «لی سينيوس Licinius» رقيب خود و هوادارانش، 25 ژوئيه سال بعد (325 ترسایی) دستور ساختن قسطنطنيه (شهر كنستانتين - #استانبول امروز) را صادر كرد كه پس از تجزيه امپراتوری روم به صورت پايتخت روم اوری خ باقي ماند. شهر قسطنطنيه (Constantinople) در 11 ماه مه سال 330 ترسایی آماده بهره برداری شد. اين شهر كه جایگاه منحصر به فردی دارد در نقطه مرزی دو قاره آسيا و اروپا واقع شده و ناظر بر تنگه بسفر (Bosforus، محل تلاقی درياي سياه و درياي اژه) و يكی از مراكز تصميم گيری های مهم جهانی بوده است.
اقدام كنستانتين به ساختن اين شهر باعث تشديد معارضات دو ابرقدرت زمان - ايران و روم - شد كه تا سال 628 ميلادی ادامه يافت وسرانجام هر دو امپراتوری را تضعيف و به عمرشان پايان داد.
«نورويچ» درنوشته خود «بيزانتيوم» در اين زمينه نوشته است: در طول هشت سده ( دوران #اشکانيان و ساسانيان )، امپراتوری غول آسای ايران تهديد عمده برای امپراتوری روم بود. ايران از گرجستان تا باختر فرات و شرق رود سند تا فلات پامير (مرز شرقی تاجيكستان) گستره داشت و اين دو امپراتوری بدون وقفه بر سر سوريه و فلسطين و شمال باختری آسيای صغير و گهگاه ارمنستان در حال جنگ و جدال بودند و در اين جنگها كه تا سال 628 ميلادی ادامه داشت پيروزی باايرانيان بود که ناسيوناليسم ايرانی به دولت ساسانيان اقتدار ويژه داده بود. روميان در آغاز ظهور اين ناسيوناليسم، آن را دست كم گرفته بودند كه شكست های نظامی شان از اردشير پاپكان و پسرش شاپور آنان را متوجه «واقعيت امر» كرد. در سايه همين ناسيوناليسم توفنده بود که ايران چند بار ابر قدرت اول جهان شده بود.
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
نگاهي كوتاه به پيچيدگی مسئله عراق ـ روزگاری که عراق بخشی از يک اُستان #ايران بود ـ ریشه مسائل و ناآرامی ها
انتشار يك تمبر پُستی در عراق در آگوست 1923 و زماني كه اين سرزمين هنوز كاملا از كنترل #انگلستان خبیث خارج نشده بود به صورت يك گفتمان جهانی درآمده بود كه اشاره كوتاهی به آن، تا اندازه ای ريشه و پيچيدگی مسئله آن سرزمين پُرغوغا را به دست مي دهد.
نمای طاق كَسری در تيسفون (گویشپارسی ِ اشكانی آن: تيسپهان) بر اين تمبر چاپ شده بود و همين نگاره بود كه تفسيرهای گوناگون به دنبال داشت. #ايرانيان دوره #ساسانيان طاق كسرای 54 متر در27 متری را «شاهيگان سپيد (Shahigan e Sepid به چم كاخ سپيد» مي خواندند. تيسفون (مدائن و اينك سلمان پاک Salman Pak) واقع در 35 كيلومتری جنوب خاوری ب#غداد به درازای هشت سده پايتخت ايران بود که علاوه بر پايتختی ايران، به صورت مركز اُستان Khavarvaran خاوروران (خاورواران ـ خاوران) ايران هم عمل مي كرد و اين اُستان ايران در آن دوره؛ كويت، کرانه های خاوری كشور سعودی امروز كه «گارهائه» نامیده می شد، بحرين امروز، قَطَر امروز، کناره جنوبي شاخاب فارس و همه عراق جلگه ای امروز (به استثنای اقلیم كردستان) را شامل مي شد كه برخی از محلي ها آن را اِراك (ايران پايينی ـ پايين ايران) خطاب مي كرده اند.
همين جغرافيایِ تاريخي دلیل گفتمان سال 1923 بود كه از ماه آگوست آغاز شده بود. ايرانيان (17 ماه پس از كودتای رضا شاه بزرگ) كه احساسات ناسيوناليستی شان داشت زنده مي شد به اين تمبر از اين لحاظ اعتراض داشتند كه باورمند بودند انگلستان با تأييد انتشار آن مي خواهد بحرين (ميش ماهيگ) و ميشان (دشت ميشان) را هم به بلعَد، و عراقی ها خواستار بودند كه با چاپ نگاره تيسفون بر تمبر، انگليسي ها مي خواهند کیستی عراق را دگرگون کنند و همانند عهد ساسانيان، كُردستان را از آن جدا سازند و .... در اين ميان روزنامه هاي مسكو و رُم در تفسيرهای خود اين عمل را زمینه ايجاد يك خاورميانهِ انگليسی وانمود مي كردند و فرانسوی ها با اين كه نمي خواستند انگليسی ها را برنجانند، در باطن از گسترش سرمزنی های اشغال شده انگلستان در خاور ميانه ناراضي بودند و جراید اش برگردان تفسيرهای روزنامه های مسكو و ايتاليا را با آب و تاب چاپ مي كردند و بعدا به همين گونه جراید آلمان. در واکنش به اين وضعيت، مقامات انگليسی ِ حاكم بر هند كه به تأييد آنان اين تمبر منتشر شده بود مي گفتند كه نظر خاصي در كار نبوده است. ما انگيسی ها از قديم به ابنيه تاريخی كه هويّت ملّي و مايه افتخار ملل هستند احترام مي گذارده ايم و به همين دليل هم بود كه در جريان نبرد با عثمانی ها، نيروهای خود را در نوامبر 1915 از منطقه مدائن (تيسفون) به پس كشانيديم كه ضمن زد و خورد، آتش توپ های عثمانی آسيب بيشتری به طاق كَسری وارد نسازند.
كار در اينجا پايان نيافت. اوايل دهه 1960 ژنرال عبدالكريم قاسم رئيس وقت دولت عراق كه با كودتای سال 1958 به سلطنت كوتاه مدت «ساختِ انگلستان» در عراق پايان داده بود به استناد نقشه جغرافيايی «اُستان خاروران» ايران به مركزيت مدائن (تيسفون) كه كويت بخشی ازآن بود مدعي داشتاری ( مالکیت ) اين سرزمين شد. [عراق از دهه چهارم سده بيستم اين داوش را داشت ولي آن را به صورت ملايم بیان مي کرد. رشید عالی گیلانی ـ ناسیونالیست و در برهه ای رئیس دولت عراق ـ با آوایی کمی بلندتر]، و صدام حسين بعدا براي چیره گی همه قسمت هاي باستانی آن اُستان ايران باستان و از جمله ميشان (حاشيه غربی خوزستان)، با هدف عراقی كردن طاق كسری و محدوده تاريخ مدائن دست به بازسازی آن زد و ... كه پس از موفق نشدن در جنگ هشت ساله با ايران، از ادامه بازسازی كاخ شاهان ساسانی (سران ایرانزمین) دست برداشت. گام بعدی صدّام، تصرّف کویت و ضمیمه کردن آن به عراق بود که این هم درازا نکشید و وسیله بازگشت غرب و این بار به رهبری آمریکا به منطقه شده است که از نتایج آن اشغال نظامی عراقی، ناآرامی ها، پیدایش داعش و گسترش مسائل است. ریشه این مسائل را باید در مرزبندی های انگلیسی و کشورسازی های این دولت جستجو کرد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎
انتشار يك تمبر پُستی در عراق در آگوست 1923 و زماني كه اين سرزمين هنوز كاملا از كنترل #انگلستان خبیث خارج نشده بود به صورت يك گفتمان جهانی درآمده بود كه اشاره كوتاهی به آن، تا اندازه ای ريشه و پيچيدگی مسئله آن سرزمين پُرغوغا را به دست مي دهد.
نمای طاق كَسری در تيسفون (گویشپارسی ِ اشكانی آن: تيسپهان) بر اين تمبر چاپ شده بود و همين نگاره بود كه تفسيرهای گوناگون به دنبال داشت. #ايرانيان دوره #ساسانيان طاق كسرای 54 متر در27 متری را «شاهيگان سپيد (Shahigan e Sepid به چم كاخ سپيد» مي خواندند. تيسفون (مدائن و اينك سلمان پاک Salman Pak) واقع در 35 كيلومتری جنوب خاوری ب#غداد به درازای هشت سده پايتخت ايران بود که علاوه بر پايتختی ايران، به صورت مركز اُستان Khavarvaran خاوروران (خاورواران ـ خاوران) ايران هم عمل مي كرد و اين اُستان ايران در آن دوره؛ كويت، کرانه های خاوری كشور سعودی امروز كه «گارهائه» نامیده می شد، بحرين امروز، قَطَر امروز، کناره جنوبي شاخاب فارس و همه عراق جلگه ای امروز (به استثنای اقلیم كردستان) را شامل مي شد كه برخی از محلي ها آن را اِراك (ايران پايينی ـ پايين ايران) خطاب مي كرده اند.
همين جغرافيایِ تاريخي دلیل گفتمان سال 1923 بود كه از ماه آگوست آغاز شده بود. ايرانيان (17 ماه پس از كودتای رضا شاه بزرگ) كه احساسات ناسيوناليستی شان داشت زنده مي شد به اين تمبر از اين لحاظ اعتراض داشتند كه باورمند بودند انگلستان با تأييد انتشار آن مي خواهد بحرين (ميش ماهيگ) و ميشان (دشت ميشان) را هم به بلعَد، و عراقی ها خواستار بودند كه با چاپ نگاره تيسفون بر تمبر، انگليسي ها مي خواهند کیستی عراق را دگرگون کنند و همانند عهد ساسانيان، كُردستان را از آن جدا سازند و .... در اين ميان روزنامه هاي مسكو و رُم در تفسيرهای خود اين عمل را زمینه ايجاد يك خاورميانهِ انگليسی وانمود مي كردند و فرانسوی ها با اين كه نمي خواستند انگليسی ها را برنجانند، در باطن از گسترش سرمزنی های اشغال شده انگلستان در خاور ميانه ناراضي بودند و جراید اش برگردان تفسيرهای روزنامه های مسكو و ايتاليا را با آب و تاب چاپ مي كردند و بعدا به همين گونه جراید آلمان. در واکنش به اين وضعيت، مقامات انگليسی ِ حاكم بر هند كه به تأييد آنان اين تمبر منتشر شده بود مي گفتند كه نظر خاصي در كار نبوده است. ما انگيسی ها از قديم به ابنيه تاريخی كه هويّت ملّي و مايه افتخار ملل هستند احترام مي گذارده ايم و به همين دليل هم بود كه در جريان نبرد با عثمانی ها، نيروهای خود را در نوامبر 1915 از منطقه مدائن (تيسفون) به پس كشانيديم كه ضمن زد و خورد، آتش توپ های عثمانی آسيب بيشتری به طاق كَسری وارد نسازند.
كار در اينجا پايان نيافت. اوايل دهه 1960 ژنرال عبدالكريم قاسم رئيس وقت دولت عراق كه با كودتای سال 1958 به سلطنت كوتاه مدت «ساختِ انگلستان» در عراق پايان داده بود به استناد نقشه جغرافيايی «اُستان خاروران» ايران به مركزيت مدائن (تيسفون) كه كويت بخشی ازآن بود مدعي داشتاری ( مالکیت ) اين سرزمين شد. [عراق از دهه چهارم سده بيستم اين داوش را داشت ولي آن را به صورت ملايم بیان مي کرد. رشید عالی گیلانی ـ ناسیونالیست و در برهه ای رئیس دولت عراق ـ با آوایی کمی بلندتر]، و صدام حسين بعدا براي چیره گی همه قسمت هاي باستانی آن اُستان ايران باستان و از جمله ميشان (حاشيه غربی خوزستان)، با هدف عراقی كردن طاق كسری و محدوده تاريخ مدائن دست به بازسازی آن زد و ... كه پس از موفق نشدن در جنگ هشت ساله با ايران، از ادامه بازسازی كاخ شاهان ساسانی (سران ایرانزمین) دست برداشت. گام بعدی صدّام، تصرّف کویت و ضمیمه کردن آن به عراق بود که این هم درازا نکشید و وسیله بازگشت غرب و این بار به رهبری آمریکا به منطقه شده است که از نتایج آن اشغال نظامی عراقی، ناآرامی ها، پیدایش داعش و گسترش مسائل است. ریشه این مسائل را باید در مرزبندی های انگلیسی و کشورسازی های این دولت جستجو کرد .
دل جهان است ایرانشهر 🔥
پاینده ایران
#جاویدشاه
#رنسانس_ایرانی
🔥
💎