روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی چهارشنبه ۲۸ دی ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌خواب آشفته سرمایهگذاری نفت
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
در هنگام رویارویی با مشکلات در حوزههای مختلف حکمرانی و خصوصا صنعت نفت و گاز، آنچه در میان هیاهوی خبری مفقود میشود، پرداختن به بنیانهای ظهور چنین مسائلی است.
این روزها کسی به حرفهای مبتنی بر واقعیت وزیر نفت در ماههای گذشته شهریور و آذرماه سال جاری نمیپردازد، بلکه همه از سخنان او درباره «سرمای سخت اروپا» حرف میزنند. نگرشی که نشانگر موضعگیری کاملا سیاسی و دور از نگاه کارشناسی و تخصصی در حوزه سیاستهای انرژی است، اما همین کلیپ به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی میچرخد و آنچه مخاطب از این حرفها و مواضع خاص متوجه میشود، نادرست بودن این پیشبینی است. حرفهایی که به نظر میرسد از سر ذوق و برای خوشایند بدنه رسانهای گفته شده که روزگاری است خبرهای بدبختی و تیرهروزی دنیای غرب و آمریکا را بهتر از رویدادهای داخلی پوشش میدهد! بگذریم.
شهریور ماه امسال وزیر نفت در گفتوگویی از نیاز کشور به جذب 145 میلیارد دلار سرمایه برای احیای صنعت نفت و گاز خبر داده بود. در همان گفتوگو مشخص بود نگاه ایشان به حضور شرکتهای چینی است و چنانچه امکان حضور این کشورها در صنعت نفت و گاز فراهم شود، امکان احیاء و سپس توسعه این صنعت فراهم خواهد شد. در گفتوگوی دیگری که تاریخ آن آذرماه است، وزیر نفت گفت: براساس برآوردهای صورت گرفته این صنعت نیازمند سرمایهای معادل ۲۵۰ میلیارد دلار است. از سخنان وزیر مشخص بود که این سرمایه در جهت «طرحهای نیمهتمام صنعت نفت و لزوم نوسازی و بهسازی تجهیزات این صنعت» است. در واقع وزیر نفت همان سخن قدیم را با عدد جدید تکرار کردند. فهم و شیوههای جذب این عدد زمانی دشواتر میشود که متوجه بشویم کشور قطر برای میزبانی جام جهانی 2022 مبلغ 200 میلیارد دلار برای ساخت استودیوم ورزشی، هتل، حمل و نقل عمومی، بهروز رسانی تجهیزات هوایی و نصب تاسیسات سرمایشی در برخی معابر را هزینه کرده است.
اندکی به گذشته بازگردیم تا درک عدد اعلام شده از سوی وزیر نفت و شرایط امروز این صنعت را بهتر متوجه شویم. براساس نظر کارشناسان در هنگام تدوین برنامه پنجم توسعه و در جهت جذب سرمایه خارجی در صنایع بالادستی نفت و گاز، کشورمان نیازمند 125 الی 150 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی بود. براساس آمارهای موجود بهترین جذب سرمایه خارجی در دولت دهم و سال 1391 انجام و دولت موفق شد رقم 3.5 میلیارد دلار در این حوزه جذب کند. هر چند این عدد در مقایسه با نیاز واقعی کشور رقم قابل توجهی نیست، اما توان جذب در همین حدود بوده است. چنانچه کارنامه هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم را در این بخش مهم و با اهمیت مدنظر داشته باشیم، در مجموع دولت موفق به جذب کمتر از 5 میلیارد دلار سرمایهگذاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی شده است. رقمی که در مقایسه با نیازهای مبرم داخلی شوخی به نظر میرسد و حکایت از آن دارد که سیاستگذاریهای مناسب برای جذب سرمایهگذار خارجی اتفاق نیفتاده است. در واقع نه تنها پیشرفتی حاصل نشده است، بلکه نسبت به یک دهه گذشته در حوزه صنعت نفت و گاز عقبتر رفتهایم. بنابراین کمبود گاز این روزها ریشه در عدم جذب سرمایهگذاری خارجی و موانع موجود در این بخش بوده است.
سرمایهگذاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی با توجه به جایگاه ایران در حوزه تامین انرژی و سیاستگذاری براساس منابع طبیعی از اهمیت دو چندانی برخوردار است؛ حتی اگر تنها به نفع مالی دقت کنیم و سایر مسائل را نادیده بگیریم. اما جذب سرمایهگذاری خارجی با توجه به پایدار بودن تحریمها و وجود برخی موانع برای سرمایهگذاران خارجی و همچنین عدم ثبات در سیاستگذاری طی دهههای گذشته، در عمل کشور را در تنگای اجرای سیاستهای توسعهمحور در صنایع بزرگ قرار داده، مسیری که به غیر از فرسودگی تجهیزات و کاهش میزان تولید را به دنبال نداشته است. به عبارتی آنچه امروز به عنوان افت فشار گاز و نرسیدن گاز به استانهای شمالی اتفاق افتاده است، نشانه روشن عدم توسعه و عدم احیاء ظرفیتهای پیشبینیپذیر بوده است و چندان به شخصیتها، دولتمردان دیروز و امروز ارتباط مستقیم ندارد و تا مادامی که شرایط برای جذب سرمایههای خارجی فراهم نگردد، چه بسا وضعیت صنعت بزرگ نفت، گاز و پتروشیمی با دشوارههای دیگری نیز روبرو شود. سختیهایی که بخشی از آن لاجرم در زندگی عادی شهروندان نمایان خواهد شد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
در هنگام رویارویی با مشکلات در حوزههای مختلف حکمرانی و خصوصا صنعت نفت و گاز، آنچه در میان هیاهوی خبری مفقود میشود، پرداختن به بنیانهای ظهور چنین مسائلی است.
این روزها کسی به حرفهای مبتنی بر واقعیت وزیر نفت در ماههای گذشته شهریور و آذرماه سال جاری نمیپردازد، بلکه همه از سخنان او درباره «سرمای سخت اروپا» حرف میزنند. نگرشی که نشانگر موضعگیری کاملا سیاسی و دور از نگاه کارشناسی و تخصصی در حوزه سیاستهای انرژی است، اما همین کلیپ به صورت گسترده در شبکههای اجتماعی میچرخد و آنچه مخاطب از این حرفها و مواضع خاص متوجه میشود، نادرست بودن این پیشبینی است. حرفهایی که به نظر میرسد از سر ذوق و برای خوشایند بدنه رسانهای گفته شده که روزگاری است خبرهای بدبختی و تیرهروزی دنیای غرب و آمریکا را بهتر از رویدادهای داخلی پوشش میدهد! بگذریم.
شهریور ماه امسال وزیر نفت در گفتوگویی از نیاز کشور به جذب 145 میلیارد دلار سرمایه برای احیای صنعت نفت و گاز خبر داده بود. در همان گفتوگو مشخص بود نگاه ایشان به حضور شرکتهای چینی است و چنانچه امکان حضور این کشورها در صنعت نفت و گاز فراهم شود، امکان احیاء و سپس توسعه این صنعت فراهم خواهد شد. در گفتوگوی دیگری که تاریخ آن آذرماه است، وزیر نفت گفت: براساس برآوردهای صورت گرفته این صنعت نیازمند سرمایهای معادل ۲۵۰ میلیارد دلار است. از سخنان وزیر مشخص بود که این سرمایه در جهت «طرحهای نیمهتمام صنعت نفت و لزوم نوسازی و بهسازی تجهیزات این صنعت» است. در واقع وزیر نفت همان سخن قدیم را با عدد جدید تکرار کردند. فهم و شیوههای جذب این عدد زمانی دشواتر میشود که متوجه بشویم کشور قطر برای میزبانی جام جهانی 2022 مبلغ 200 میلیارد دلار برای ساخت استودیوم ورزشی، هتل، حمل و نقل عمومی، بهروز رسانی تجهیزات هوایی و نصب تاسیسات سرمایشی در برخی معابر را هزینه کرده است.
اندکی به گذشته بازگردیم تا درک عدد اعلام شده از سوی وزیر نفت و شرایط امروز این صنعت را بهتر متوجه شویم. براساس نظر کارشناسان در هنگام تدوین برنامه پنجم توسعه و در جهت جذب سرمایه خارجی در صنایع بالادستی نفت و گاز، کشورمان نیازمند 125 الی 150 میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی بود. براساس آمارهای موجود بهترین جذب سرمایه خارجی در دولت دهم و سال 1391 انجام و دولت موفق شد رقم 3.5 میلیارد دلار در این حوزه جذب کند. هر چند این عدد در مقایسه با نیاز واقعی کشور رقم قابل توجهی نیست، اما توان جذب در همین حدود بوده است. چنانچه کارنامه هشت سال دولت یازدهم و دوازدهم را در این بخش مهم و با اهمیت مدنظر داشته باشیم، در مجموع دولت موفق به جذب کمتر از 5 میلیارد دلار سرمایهگذاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی شده است. رقمی که در مقایسه با نیازهای مبرم داخلی شوخی به نظر میرسد و حکایت از آن دارد که سیاستگذاریهای مناسب برای جذب سرمایهگذار خارجی اتفاق نیفتاده است. در واقع نه تنها پیشرفتی حاصل نشده است، بلکه نسبت به یک دهه گذشته در حوزه صنعت نفت و گاز عقبتر رفتهایم. بنابراین کمبود گاز این روزها ریشه در عدم جذب سرمایهگذاری خارجی و موانع موجود در این بخش بوده است.
سرمایهگذاری در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی با توجه به جایگاه ایران در حوزه تامین انرژی و سیاستگذاری براساس منابع طبیعی از اهمیت دو چندانی برخوردار است؛ حتی اگر تنها به نفع مالی دقت کنیم و سایر مسائل را نادیده بگیریم. اما جذب سرمایهگذاری خارجی با توجه به پایدار بودن تحریمها و وجود برخی موانع برای سرمایهگذاران خارجی و همچنین عدم ثبات در سیاستگذاری طی دهههای گذشته، در عمل کشور را در تنگای اجرای سیاستهای توسعهمحور در صنایع بزرگ قرار داده، مسیری که به غیر از فرسودگی تجهیزات و کاهش میزان تولید را به دنبال نداشته است. به عبارتی آنچه امروز به عنوان افت فشار گاز و نرسیدن گاز به استانهای شمالی اتفاق افتاده است، نشانه روشن عدم توسعه و عدم احیاء ظرفیتهای پیشبینیپذیر بوده است و چندان به شخصیتها، دولتمردان دیروز و امروز ارتباط مستقیم ندارد و تا مادامی که شرایط برای جذب سرمایههای خارجی فراهم نگردد، چه بسا وضعیت صنعت بزرگ نفت، گاز و پتروشیمی با دشوارههای دیگری نیز روبرو شود. سختیهایی که بخشی از آن لاجرم در زندگی عادی شهروندان نمایان خواهد شد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌چرا فشارهای خارجی رو به افزایش است؟
🖌محسن صنیعی (استاد دانشگاه)
#صفحه_یک
#سرمقاله
این روزها، به طرق مختلف، فشارهای خارجی بر ایران تحمیل شده است و رو به تزاید است. پارلمان اروپا، روز پنجشنبه ۲۹ دی در قطعنامه کاملا مرتبط به اعتراضات چندماهه اخیر ایران، خواستار تحریم سپاه و نهادهای زیرمجموعه از جمله بسیج، سپاه قدس و شرکتهای اقتصادی مربوطه و نیز تحریم بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید و امور جانبازان شده است. بناست این مصوبه برای اجرایی شدن در شورای اتحادیه اروپایی بررسی شود. سفرای ایران به وزارت خارجه کشورهای خارجی فراخوانده میشوند. ایران از کمیسیون زن شورای حقوق بشر سازمان ملل اخراج شده است. ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل، محکوم شده است. ایران به عنوان شریک روسیه در جنگ اوکراین شناخته شده است و در صورت گسترش درگیری با روسیه، احتمال درگیری با ایران نیز وجود دارد.
حتی چین هم که مسئولین ایران، آن را شریکی راهبردی میدانند، سندی ضد ایرانی را در عربستان امضاء میکند. رئیسجمهور و نخستوزیر عراق، بهراحتی، از خلیج فارس با عنوانی جعلی یاد کردند. روابط دیگر کشورهای منطقه، همچنان، روابطی عادی نیست. تحریمهای بینالمللی گسترده، هر روز گستردهتر میشود و همچنان در لیست سیاه FATF قرار داریم. امیدی هم به پیگیری مذاکرات برجام وجود ندارد، چه برسد به این که به موفقیت آن امیدی وجود داشته باشد. حمد بنجاسم بنجبر آل ثانی، نخستوزیر پیشین قطر با بیان اینکه وضعیت منطقه خلیج فارس مخاطرهآمیز شده است، نسبت به اقدام نظامی هشدار داد که میتواند امنیت و ثبات را در منطقه تحتالشعاع قرار دهد.
وی افزوده است: «اگر این کشورها (غربی) نتوانند با ایران به توافق هستهای جدید دست یابند و امریکا تسلیحات مورد نیاز را در اختیار اسرائیل قرار دهد، خدای نکرده اقدام نظامی اسرائیل، امنیت و ثبات منطقه ما را نابود خواهد کرد و عواقب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وخیمی به دنبال خواهد داشت.» به نظر می آید که حجم فشارهای خارجی موجود بر ایران، اگر نسبت به همه دورههای بعد از انقلاب، بینظیر نباشد، ولی کمنظیر است. این شرایط قابل مقایسه با شرایط قبل از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ است. چرا در این شرایط قرار گرفتهایم؟ دشمنی دشمنان با ایران، امر پنهانی نیست، ولی سکان هدایت سیاست خارجی در اختیار ماست. این سخن معروف است که ایران با آمریکا گلاویز شده است و بقیه از آمریکا، بهرهبرداری اقتصادی میکنند. غرب، همیشه به دنبال منافع اقتصادی خود است و هیچگاه، دموکراسی را شرط ارتباط با کشورها قرار نداده است. با همه کشورهای خلیج فارس ارتباط دارد؛ همانطور که با کشورهای اروپایی ارتباط دارد. هم با مصر حسنی مبارک، بهترین رابطه را داشت، هم ارتباط با مصر محمد مرسی را حفظ کرد و هم ارتباط با مصر سیسی را دارد. مهم این است که ما چگونه این ارتباط را تنظیم میکنیم. رسیدن به این نقطه، بیارتباط با شرایط داخل نیست. متاسفانه، سیاستهایی که منجر به یکدستسازی قوا و در نتیجه عدم مشارکت مردم در انتخاباتهای اخیر شد، شرایطی را بهوجود آورده است که به هر دلیلی، میتواند اعتراضاتی را پدید آورد که در مدت بیش از چهارماه گذشته، کم و بیش ادامه داشته است. از تابستان ۱۴۰۰، به دلایل مختلف از جمله کمآبی خوزستان در تابستان ۱۴۰۰، کمآبی زایندهرود در زمستان ۱۴۰۰، اعتراضات به گرانی و سپس متروپل در بهار ۱۴۰۱، ناشی از نارضایتیهای عمومی، اعتراضات گسترده به طور مکرر برای روزها و حتی هفتههای متعدد در شهرهای مختلف، به وقوع پیوسته است. به این ترتیب، همانطور که عباس عبدی، در یک توییت نوشته است مشکل اساسی در داخل کشور است. اگر مجلس، منتخب اکثریت مردم میبود و نمایندگان میتوانستند فریاد رسای مردم باشند و اگر دولت منتخب انتخاباتی با اکثریت مردم میبود، اولا که شرایط به این جا نمیرسید، ثانیا قدرتهای خارجی نمیتوانستند این گونه، فشار بیاورند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌محسن صنیعی (استاد دانشگاه)
#صفحه_یک
#سرمقاله
این روزها، به طرق مختلف، فشارهای خارجی بر ایران تحمیل شده است و رو به تزاید است. پارلمان اروپا، روز پنجشنبه ۲۹ دی در قطعنامه کاملا مرتبط به اعتراضات چندماهه اخیر ایران، خواستار تحریم سپاه و نهادهای زیرمجموعه از جمله بسیج، سپاه قدس و شرکتهای اقتصادی مربوطه و نیز تحریم بنیاد مستضعفان و بنیاد شهید و امور جانبازان شده است. بناست این مصوبه برای اجرایی شدن در شورای اتحادیه اروپایی بررسی شود. سفرای ایران به وزارت خارجه کشورهای خارجی فراخوانده میشوند. ایران از کمیسیون زن شورای حقوق بشر سازمان ملل اخراج شده است. ایران در شورای حقوق بشر سازمان ملل، محکوم شده است. ایران به عنوان شریک روسیه در جنگ اوکراین شناخته شده است و در صورت گسترش درگیری با روسیه، احتمال درگیری با ایران نیز وجود دارد.
حتی چین هم که مسئولین ایران، آن را شریکی راهبردی میدانند، سندی ضد ایرانی را در عربستان امضاء میکند. رئیسجمهور و نخستوزیر عراق، بهراحتی، از خلیج فارس با عنوانی جعلی یاد کردند. روابط دیگر کشورهای منطقه، همچنان، روابطی عادی نیست. تحریمهای بینالمللی گسترده، هر روز گستردهتر میشود و همچنان در لیست سیاه FATF قرار داریم. امیدی هم به پیگیری مذاکرات برجام وجود ندارد، چه برسد به این که به موفقیت آن امیدی وجود داشته باشد. حمد بنجاسم بنجبر آل ثانی، نخستوزیر پیشین قطر با بیان اینکه وضعیت منطقه خلیج فارس مخاطرهآمیز شده است، نسبت به اقدام نظامی هشدار داد که میتواند امنیت و ثبات را در منطقه تحتالشعاع قرار دهد.
وی افزوده است: «اگر این کشورها (غربی) نتوانند با ایران به توافق هستهای جدید دست یابند و امریکا تسلیحات مورد نیاز را در اختیار اسرائیل قرار دهد، خدای نکرده اقدام نظامی اسرائیل، امنیت و ثبات منطقه ما را نابود خواهد کرد و عواقب اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وخیمی به دنبال خواهد داشت.» به نظر می آید که حجم فشارهای خارجی موجود بر ایران، اگر نسبت به همه دورههای بعد از انقلاب، بینظیر نباشد، ولی کمنظیر است. این شرایط قابل مقایسه با شرایط قبل از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ است. چرا در این شرایط قرار گرفتهایم؟ دشمنی دشمنان با ایران، امر پنهانی نیست، ولی سکان هدایت سیاست خارجی در اختیار ماست. این سخن معروف است که ایران با آمریکا گلاویز شده است و بقیه از آمریکا، بهرهبرداری اقتصادی میکنند. غرب، همیشه به دنبال منافع اقتصادی خود است و هیچگاه، دموکراسی را شرط ارتباط با کشورها قرار نداده است. با همه کشورهای خلیج فارس ارتباط دارد؛ همانطور که با کشورهای اروپایی ارتباط دارد. هم با مصر حسنی مبارک، بهترین رابطه را داشت، هم ارتباط با مصر محمد مرسی را حفظ کرد و هم ارتباط با مصر سیسی را دارد. مهم این است که ما چگونه این ارتباط را تنظیم میکنیم. رسیدن به این نقطه، بیارتباط با شرایط داخل نیست. متاسفانه، سیاستهایی که منجر به یکدستسازی قوا و در نتیجه عدم مشارکت مردم در انتخاباتهای اخیر شد، شرایطی را بهوجود آورده است که به هر دلیلی، میتواند اعتراضاتی را پدید آورد که در مدت بیش از چهارماه گذشته، کم و بیش ادامه داشته است. از تابستان ۱۴۰۰، به دلایل مختلف از جمله کمآبی خوزستان در تابستان ۱۴۰۰، کمآبی زایندهرود در زمستان ۱۴۰۰، اعتراضات به گرانی و سپس متروپل در بهار ۱۴۰۱، ناشی از نارضایتیهای عمومی، اعتراضات گسترده به طور مکرر برای روزها و حتی هفتههای متعدد در شهرهای مختلف، به وقوع پیوسته است. به این ترتیب، همانطور که عباس عبدی، در یک توییت نوشته است مشکل اساسی در داخل کشور است. اگر مجلس، منتخب اکثریت مردم میبود و نمایندگان میتوانستند فریاد رسای مردم باشند و اگر دولت منتخب انتخاباتی با اکثریت مردم میبود، اولا که شرایط به این جا نمیرسید، ثانیا قدرتهای خارجی نمیتوانستند این گونه، فشار بیاورند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌سرما و انرژی، شعار نمیپذیرند
🖌صلاحالدین هرسنی
#صفحه_یک
#یادداشت
ماهیت و سرشت فصل زمستان برف، یخبندان و سرما است و در هر کجای کره خاکی که باشید، مسئله بر سر مصونیت از سرمای زمستان به واسطه تامین سوخت است آنهم سوختی چون گاز که جای همه سوختهای فسیلی گذشته نظیر نفت سفید، نفت گازی و محتملا مازوت را گرفته است. هنگامیکه جنگ در اوکراین و البته زیر لوای عملیات ویژه نظامی و با هدف ادعایی نئونازیسمزدایی در محیطهای پیرامونی روسیه از سوی پوتین آغاز شد، باور همگان این بود که اروپا به واسطه تحریم گازی روسیه و قطع گاز در خطوط لوله (نورد استریم 1)، زمستان سختی خواهد داشت.
چراکه انرژی اروپا سخت به روسیه وابسته است. نورد استریم 1 متعلق به شرکت نوردستریم میباشد که سهامدار عمده آن شرکت دولتی روسی (گازپروم) است. این خط لوله گازی دارای ظرفیت کل انتقال سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب یعنی 9/1 بیلیون فوت مکعب گاز طبیعی روسیه را با گذر از زیر دریای بالتیک به آلمان و سایر کشور های اروپای غربی انتقال میدهد.
حالا زمستان و موسوم سرما نه تنها در ایران بلکه در اروپا به ویژه آلمان که ایستگاه و گیرنده اصلی گاز روسیه است نیز فرا رسیده و هیچ خبری از بحران گاز و سرمای استخوانسوز به سیاق و طریقی که در ایران جاری است، در اروپا نیست. در ایران و بیشتر از سوی جواد اوجی؛ وزیر نفت این پیام در محافل خبری در حال «ترند» شدن است که زمستان امسال «تِرومای» بزرگی برای اروپاست و شاید اروپای غربی سالها نتوانند خاطره تلخ و شرنگبارش را فراموش کنند.
نیک پیداست که چنین اظهارنظری بیشتر برای سیاهنمایی و در مقابل در جهت توجیه ضعفها و کاستیها و در نتیجه تلاشی برای تحلیل ساده مسائل و رسیدن به تقاعد و ایجاد اقناع در حل مقطعی بحران گازی در کشور ماست که سرمای گزنده زمستانش مردم برخی از استانها را به ستوه آورده و کار را به تعطیلی واحدهای تولیدی، کارخانجات، ادارات و تعطیلی مدارس و حتی قطع گاز خانگی کشانده است. البته محاجات و ادله متصدیان انرژی و در راس همه آنها وزیر نفت بابت پیدایی و بروز بحران گازی در ایران این است که چون ایران حائز رتبه نخست نفت و گاز در خاورمیانه است، موجب شده چنین ذخایر فراوانی با قیمت ارزان در دسترس عموم قرار گیرد و بدون برنامه و قاعده مصرف شود.
بنابراین علت کمبود گاز و بروز بحران سوخت ریشه در همین مصرف ارزان و بیرویه دارد. اما واقعیتها گویاتر از آن است که نشان دهد که دلیل پیدایی بحران گازی در ایران چیست؟ در ایران پیدایی پدیدهای متحیر کنندهای چون بحران گاز همچون سایر بحرانها، ریشه در عوامل مدیریتی دارد.
اینکه متصدیان امر و وزارت نفت اعلام کرده است که ما برای حل بحران گازی در موسوم زمستان به سراغ سایر سوختهای جایگزین نظیر نفت سفید رفتهایم، هنر و یا خلق حماسه و شکستن گرز رستم نیست.
این رویکرد بیش از آنکه هنر و اتخاذ تدابیری عقلانی برای حل بحران گازی باشد، بیشتر نشان دهنده ضعف و به مثابه پاشنه آشیلی در حل بحرانهایی نظیر بحران انرژی است. برای توجیه این ضعفها هم نیاز به سیاهنمایی رویکردهای طرف مقابل نیست و هیچ ضرورتی ندارد که اعلام کنیم سرمای سخت زمستان در اروپا نه تنها به قیمت یخ زدن اروپاییها در سرما و هدر رفتن هزینههای این منطقه و نابودی و ورشکستگی صنایع آنها خواهد شد، بلکه موجب اعتراضات مردم در اقصا نقاط اروپا از جمله انگلیس، فرانسه، آلمان نیز میشود.
به این ترتیب زمستان سختی که اروپا گرفتار آن شده است، روزی به پایان خواهد رسید، اما باید دید که آن هدر رفتن هزینهها، نابودی و ورشکستگی صنایع و سر انجام اعتراضات دامن مردم سرزمینمان را خواهد گرفت یا مردم اروپا را؟ با نوع مدیریت و راهحلهای دستوری و سختیزدایی موقتی و زودگذر که بر سازوکارهای انرژی و توزیع آن در ایران جاری است، به نظر نمیرسد که زمستان سخت امسال آخرین زمستان سخت ایران باشد.
از این منظر نه سرما و نه انرژی مواردی نیستند که به شعارهای ذهنی و وعدههای غیرعلمی تن بدهند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌صلاحالدین هرسنی
#صفحه_یک
#یادداشت
ماهیت و سرشت فصل زمستان برف، یخبندان و سرما است و در هر کجای کره خاکی که باشید، مسئله بر سر مصونیت از سرمای زمستان به واسطه تامین سوخت است آنهم سوختی چون گاز که جای همه سوختهای فسیلی گذشته نظیر نفت سفید، نفت گازی و محتملا مازوت را گرفته است. هنگامیکه جنگ در اوکراین و البته زیر لوای عملیات ویژه نظامی و با هدف ادعایی نئونازیسمزدایی در محیطهای پیرامونی روسیه از سوی پوتین آغاز شد، باور همگان این بود که اروپا به واسطه تحریم گازی روسیه و قطع گاز در خطوط لوله (نورد استریم 1)، زمستان سختی خواهد داشت.
چراکه انرژی اروپا سخت به روسیه وابسته است. نورد استریم 1 متعلق به شرکت نوردستریم میباشد که سهامدار عمده آن شرکت دولتی روسی (گازپروم) است. این خط لوله گازی دارای ظرفیت کل انتقال سالانه ۵۵ میلیارد متر مکعب یعنی 9/1 بیلیون فوت مکعب گاز طبیعی روسیه را با گذر از زیر دریای بالتیک به آلمان و سایر کشور های اروپای غربی انتقال میدهد.
حالا زمستان و موسوم سرما نه تنها در ایران بلکه در اروپا به ویژه آلمان که ایستگاه و گیرنده اصلی گاز روسیه است نیز فرا رسیده و هیچ خبری از بحران گاز و سرمای استخوانسوز به سیاق و طریقی که در ایران جاری است، در اروپا نیست. در ایران و بیشتر از سوی جواد اوجی؛ وزیر نفت این پیام در محافل خبری در حال «ترند» شدن است که زمستان امسال «تِرومای» بزرگی برای اروپاست و شاید اروپای غربی سالها نتوانند خاطره تلخ و شرنگبارش را فراموش کنند.
نیک پیداست که چنین اظهارنظری بیشتر برای سیاهنمایی و در مقابل در جهت توجیه ضعفها و کاستیها و در نتیجه تلاشی برای تحلیل ساده مسائل و رسیدن به تقاعد و ایجاد اقناع در حل مقطعی بحران گازی در کشور ماست که سرمای گزنده زمستانش مردم برخی از استانها را به ستوه آورده و کار را به تعطیلی واحدهای تولیدی، کارخانجات، ادارات و تعطیلی مدارس و حتی قطع گاز خانگی کشانده است. البته محاجات و ادله متصدیان انرژی و در راس همه آنها وزیر نفت بابت پیدایی و بروز بحران گازی در ایران این است که چون ایران حائز رتبه نخست نفت و گاز در خاورمیانه است، موجب شده چنین ذخایر فراوانی با قیمت ارزان در دسترس عموم قرار گیرد و بدون برنامه و قاعده مصرف شود.
بنابراین علت کمبود گاز و بروز بحران سوخت ریشه در همین مصرف ارزان و بیرویه دارد. اما واقعیتها گویاتر از آن است که نشان دهد که دلیل پیدایی بحران گازی در ایران چیست؟ در ایران پیدایی پدیدهای متحیر کنندهای چون بحران گاز همچون سایر بحرانها، ریشه در عوامل مدیریتی دارد.
اینکه متصدیان امر و وزارت نفت اعلام کرده است که ما برای حل بحران گازی در موسوم زمستان به سراغ سایر سوختهای جایگزین نظیر نفت سفید رفتهایم، هنر و یا خلق حماسه و شکستن گرز رستم نیست.
این رویکرد بیش از آنکه هنر و اتخاذ تدابیری عقلانی برای حل بحران گازی باشد، بیشتر نشان دهنده ضعف و به مثابه پاشنه آشیلی در حل بحرانهایی نظیر بحران انرژی است. برای توجیه این ضعفها هم نیاز به سیاهنمایی رویکردهای طرف مقابل نیست و هیچ ضرورتی ندارد که اعلام کنیم سرمای سخت زمستان در اروپا نه تنها به قیمت یخ زدن اروپاییها در سرما و هدر رفتن هزینههای این منطقه و نابودی و ورشکستگی صنایع آنها خواهد شد، بلکه موجب اعتراضات مردم در اقصا نقاط اروپا از جمله انگلیس، فرانسه، آلمان نیز میشود.
به این ترتیب زمستان سختی که اروپا گرفتار آن شده است، روزی به پایان خواهد رسید، اما باید دید که آن هدر رفتن هزینهها، نابودی و ورشکستگی صنایع و سر انجام اعتراضات دامن مردم سرزمینمان را خواهد گرفت یا مردم اروپا را؟ با نوع مدیریت و راهحلهای دستوری و سختیزدایی موقتی و زودگذر که بر سازوکارهای انرژی و توزیع آن در ایران جاری است، به نظر نمیرسد که زمستان سخت امسال آخرین زمستان سخت ایران باشد.
از این منظر نه سرما و نه انرژی مواردی نیستند که به شعارهای ذهنی و وعدههای غیرعلمی تن بدهند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی شنبه ۱ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌عارف قزوینی؛ ترانهسرای سنتشکن
🖌آرپژ تیموریان
#صفحه_یک
#یادداشت
ابوالقاسم عارف قزوینی در سال هزار و دویست و پنجاه و نه در قزوین چشم به جهان گشود. پدرش ملاهادی وکیل بود. او صرف و نحو عربی و فارسی را فراگرفت و خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت. موسیقی را نزد میرزا صادق خرازی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر خود پای منبر میرزا حسن واعظ به نوحهخوانی پرداخت، اما پس از مرگ پدر نوحهخوانی را رها کرد. او در هفده سالگی به دختری به نام «خانم بالا» علاقه پیدا کرد و پنهانی با او ازدواج نمود. پس از این که خانواده دختر از این ازدواج مطلع شدند بر اثر فشارهای زیاد، عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار، آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد. عارف تصنیف «دیدم صنمی» را در وصف او سرود.
در سال هزار و دویست و هشتاد و دو در بیست و سه سالگی عارف که زمزمه مشروطیت بلند شده بود، او با غزل های خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد و پس از استبداد صغیر در مطبوعات نوشتههای انتقادی منتشر میکرد. در سال هزار و دویست و نود و شش یکی از دوستانش خودکشی کرد و عارف بر اثر این اتفاق به جنون مبتلا شد. نظامالسلطنه او را برای مداوا به بغداد سپس به استامبول برد. عارف یک سال بعد به تهران بازگشت و کنسرت با شکوهی ترتیب داد. عارف نخستین تصنیفش را در هجده سالگی ساخت. او تصنیفهای سیاسی وطنی و یا عاشقانه میساخت و در هر دو زمینه بیباک و سنتشکن بود. تصنیفهای عارف مطابق بر اوضاع زمانه بود و ساختههایش تاثیر عمیقی در بطن جامعه میگذاشت. از جمله تاثیرگذارترین و شناختهشدهترین تصانیف او قطعه « از خون جوانان وطن لاله دمیده» است که همواره تا به امروز تاثیرش احساس میشود و خاص و عام با این تصنیف به خوبی آشنا هستند و آن را زمزمه میکنند.تاثیر گذاری آثار عارف بر موسیقی ایران حذف ناشدنی است و قطعات او جزو گنجینهی موسیقی ایران زمین بهشمار میرود. گرچه پس از درگذشت عارف، موسیقی دیگر چنین فردی را به خود ندیده است اما موسیقیدانان همواره از قطعات او در آلبوم و کنسرتهای خود بارها بهره بردهاند.
از جمله میتوان به اجرای گروه پایور و باز تنظیم قطعه لاله دمیده با تنظیم استاد فرامرز پایور و صدای استاد محمدرضا شجریان و یا تنظیم همین قطعه توسط مهرداد دلنوازی و اجرای کنسرت ارکستر ملل در اواسط دهه هشتاد به رهبری پیمان سلطانی با صدای سالار عقیلی اشاره نمود. همچنین قطعه «گریه کن » با تنظیم پژمان طاهری با صدای شهرام ناظری در آلبوم امیرکبیرتوسط گروه ایرانی اجرا و در سالهای اخیر منتشر گردیده است.
فراگیری تصانیف عارف برای هنرجوی موسیقی ایرانی، جزئی حذف ناشدنی است که حتما باید به طور دقیق به آن بپردازد.
عارف قزوینی در بین دوستان به شخصیتی تاثیرگذار اما به شدت تندخو و پرخاشگر معروف بود و صراحت کلام او دوستان و آشنایان را آزرده میکرد.
بدبینی و سوظن که با حساسیت و صداقت بسیار آمیخته بود موجب دشمنتراشیهای بسیار در مورد او شد و این موضوع باعث شد که عارف به انزوا و مردمگریزی روی آورد. او باقی عمر خود را در خانهای اجارهای در دره مراد بیگ با یک خدمتکار و سه سگ و دو دست لباس کهنه سپری کرد. عارف در سالهای پایانی با فقر دست و پنجه نرم میکرد، گرچه دوستان اندکش به او کمک مالی میرساندند، اما این امر عارفِ آزاده را آزرده میکرد.عارف در روز دوشنبه دوم بهمن هزار و سیصد و دوازده در پنجاه و سه سالگی پس از ده روز بیماری سخت جان سپرد و در آرامگاه بوعلی به خاک سپرده شد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌آرپژ تیموریان
#صفحه_یک
#یادداشت
ابوالقاسم عارف قزوینی در سال هزار و دویست و پنجاه و نه در قزوین چشم به جهان گشود. پدرش ملاهادی وکیل بود. او صرف و نحو عربی و فارسی را فراگرفت و خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می نوشت. موسیقی را نزد میرزا صادق خرازی فرا گرفت. مدتی به اصرار پدر خود پای منبر میرزا حسن واعظ به نوحهخوانی پرداخت، اما پس از مرگ پدر نوحهخوانی را رها کرد. او در هفده سالگی به دختری به نام «خانم بالا» علاقه پیدا کرد و پنهانی با او ازدواج نمود. پس از این که خانواده دختر از این ازدواج مطلع شدند بر اثر فشارهای زیاد، عارف به ناچار به رشت رفت و پس از بازگشت با وجود عشق بسیار، آن دختر را طلاق داد و تا آخر عمر ازدواج نکرد. عارف تصنیف «دیدم صنمی» را در وصف او سرود.
در سال هزار و دویست و هشتاد و دو در بیست و سه سالگی عارف که زمزمه مشروطیت بلند شده بود، او با غزل های خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد و پس از استبداد صغیر در مطبوعات نوشتههای انتقادی منتشر میکرد. در سال هزار و دویست و نود و شش یکی از دوستانش خودکشی کرد و عارف بر اثر این اتفاق به جنون مبتلا شد. نظامالسلطنه او را برای مداوا به بغداد سپس به استامبول برد. عارف یک سال بعد به تهران بازگشت و کنسرت با شکوهی ترتیب داد. عارف نخستین تصنیفش را در هجده سالگی ساخت. او تصنیفهای سیاسی وطنی و یا عاشقانه میساخت و در هر دو زمینه بیباک و سنتشکن بود. تصنیفهای عارف مطابق بر اوضاع زمانه بود و ساختههایش تاثیر عمیقی در بطن جامعه میگذاشت. از جمله تاثیرگذارترین و شناختهشدهترین تصانیف او قطعه « از خون جوانان وطن لاله دمیده» است که همواره تا به امروز تاثیرش احساس میشود و خاص و عام با این تصنیف به خوبی آشنا هستند و آن را زمزمه میکنند.تاثیر گذاری آثار عارف بر موسیقی ایران حذف ناشدنی است و قطعات او جزو گنجینهی موسیقی ایران زمین بهشمار میرود. گرچه پس از درگذشت عارف، موسیقی دیگر چنین فردی را به خود ندیده است اما موسیقیدانان همواره از قطعات او در آلبوم و کنسرتهای خود بارها بهره بردهاند.
از جمله میتوان به اجرای گروه پایور و باز تنظیم قطعه لاله دمیده با تنظیم استاد فرامرز پایور و صدای استاد محمدرضا شجریان و یا تنظیم همین قطعه توسط مهرداد دلنوازی و اجرای کنسرت ارکستر ملل در اواسط دهه هشتاد به رهبری پیمان سلطانی با صدای سالار عقیلی اشاره نمود. همچنین قطعه «گریه کن » با تنظیم پژمان طاهری با صدای شهرام ناظری در آلبوم امیرکبیرتوسط گروه ایرانی اجرا و در سالهای اخیر منتشر گردیده است.
فراگیری تصانیف عارف برای هنرجوی موسیقی ایرانی، جزئی حذف ناشدنی است که حتما باید به طور دقیق به آن بپردازد.
عارف قزوینی در بین دوستان به شخصیتی تاثیرگذار اما به شدت تندخو و پرخاشگر معروف بود و صراحت کلام او دوستان و آشنایان را آزرده میکرد.
بدبینی و سوظن که با حساسیت و صداقت بسیار آمیخته بود موجب دشمنتراشیهای بسیار در مورد او شد و این موضوع باعث شد که عارف به انزوا و مردمگریزی روی آورد. او باقی عمر خود را در خانهای اجارهای در دره مراد بیگ با یک خدمتکار و سه سگ و دو دست لباس کهنه سپری کرد. عارف در سالهای پایانی با فقر دست و پنجه نرم میکرد، گرچه دوستان اندکش به او کمک مالی میرساندند، اما این امر عارفِ آزاده را آزرده میکرد.عارف در روز دوشنبه دوم بهمن هزار و سیصد و دوازده در پنجاه و سه سالگی پس از ده روز بیماری سخت جان سپرد و در آرامگاه بوعلی به خاک سپرده شد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌جهان آماری مسئولان؛ دنیای واقعی مردم
🖌رضا صادقیان
#صفحه_یک
#سرمقاله
آنچه در فکر و گفتار شمار گستردهای از مسئولان اجرایی میگذرد تفاوت و تضادهایی با وضعیت حال حاضر زیست شهروندان دارد.
ابتدا به بخشی از وضعیت ذهنی و اظهارات مسئولان طی یک ماه گذشته نگاهی کنیم، دیدگاهی عجیب که خواننده گمان میکند نه تنها وضعیت اقتصاد از منظر آنان ناخوش احوال نیست، بلکه در حال طی کردن پلههای ترقی و پیشرفت هستیم و هر لحظه بر سرعت این قطار توسعه افزوده میشود. دولتیها معتقد هستند که آمار بیکاری رو به کاهش است، آنطور که وزیر تعاون، کار و رفاه گفته است. دولت به دنبال اتخاذ سیاستهایی برای کنترل نرخ ارز است؛ رئیس کل بانک مرکزی میگوید. قیمتهای موجود ارز در بازار واقعی نیست؛ بازهم رئیس کل بانک مرکزی گفته است. بازار خودرو با اجرایی شدن سیاستهای دولت سیزدهم آرام خواهد گرفت، هم سخن وزیر صنعت، معدن و تجارت است. قیمت سکه طلا در بازار واقعی نیست. مردم فریب سوداگران ارز و طلا را نخورند و ده ها عنوان دیگر. نگاهی به سایر عناوین در رسانههای مدافع دولت حکایت از آن دارد که در کوتاهمدت بخش زیادی از «آوارهای» برجای مانده از دولت قبل توسط مدیران فعلی برداشته شده است و کشور در سال آینده به رشد 8 درصدی خواهد رسید.
احتمالا بسیاری از مدیران اقتصادی دولت فعلی و خصوصا بدنه کارشناساسی سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد به خوبی و روشنی میدانند که رسیدن به رشد اقتصادی حتی کمتر از 8 درصد نیازمند زمینهسازیهایی بوده و هست که در حال حاضر نشانههای مشخصی از آن در اقتصاد کشور هویدا نیست. مقدمه رسیدن به رشد اقتصادی همانگونه که مقام رهبری در جمع مردم آذربایجان شرقی بیان کردند، کنترل تورم، ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها، جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی و گرانی است؛ حداقلهایی که در دولت اول و دوم محمد خاتمی وجود داشت و با وجودی که قیمت نفت به کمترین میزان خود طی دو دهه قبل از آن رسیده بود، ولی شرکتهای خارجی تمایل به سرمایهگذاری در بخشهای مختلف صنایع مادر، صنعت نفت، گاز و پتروشیمی داشتند و از سویی دیگر شاخصهای فساد براساس آمارهای قابل اطمینان رو به کاهش بود. به این همه اضافه کنیم که وضعیت روابط خارجی رو به بهبود و از ثبات نسبی برخودار بود.
در حال حاضر دولتمردان از شرایط موجود و آینده به گونهای سخن میگویند که حداقلهای این وضعیت در زندگی مردم وجود ندارد؛ به عبارتی امکان برقراری ارتباط میان جهان گفتاری، وعدهها و خوشبینی مسئولان اجرایی با دنیای مردم میسر نیست. در جهان مسئولان آمارهای بیکاری رو به کاهش است؛ اما مردم در دنیای خودشان چنین امری را لمس نمیکنند. در دنیای مسئولان قیمت دلار 28 هزار تومان است، اما در زندگی واقعی مردم قیمت دلار 47 هزار تومان. در دنیای مسئولان قیمت پژو پارس 205 میلیون تومان و در بازار آزاد که اغلب مردم با آن سر و کار دارند 470 میلیون تومان است!
بنابراین تا هنگامهای که به صورت مشخص در جهان واقعی و آنچه به صورت مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد و شهروندان شرایط واقعی اقتصاد را در زندگی متوجه میشوند، تغییرات واقعی حاصل نگردد، سخن درمانی مسئولان اجرایی و خصوصا مدیرانی که قبل از انجام کارهای اجرایی درباره کم و کیف آن مصاحبههای پیدرپی میکنند، امید چندانی به بهبود شرایط حداقل با توجه به توانایی مدیران فعلی و زیست آنان در جهانی دیگر امکانپذیر نخواهد بود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان
#صفحه_یک
#سرمقاله
آنچه در فکر و گفتار شمار گستردهای از مسئولان اجرایی میگذرد تفاوت و تضادهایی با وضعیت حال حاضر زیست شهروندان دارد.
ابتدا به بخشی از وضعیت ذهنی و اظهارات مسئولان طی یک ماه گذشته نگاهی کنیم، دیدگاهی عجیب که خواننده گمان میکند نه تنها وضعیت اقتصاد از منظر آنان ناخوش احوال نیست، بلکه در حال طی کردن پلههای ترقی و پیشرفت هستیم و هر لحظه بر سرعت این قطار توسعه افزوده میشود. دولتیها معتقد هستند که آمار بیکاری رو به کاهش است، آنطور که وزیر تعاون، کار و رفاه گفته است. دولت به دنبال اتخاذ سیاستهایی برای کنترل نرخ ارز است؛ رئیس کل بانک مرکزی میگوید. قیمتهای موجود ارز در بازار واقعی نیست؛ بازهم رئیس کل بانک مرکزی گفته است. بازار خودرو با اجرایی شدن سیاستهای دولت سیزدهم آرام خواهد گرفت، هم سخن وزیر صنعت، معدن و تجارت است. قیمت سکه طلا در بازار واقعی نیست. مردم فریب سوداگران ارز و طلا را نخورند و ده ها عنوان دیگر. نگاهی به سایر عناوین در رسانههای مدافع دولت حکایت از آن دارد که در کوتاهمدت بخش زیادی از «آوارهای» برجای مانده از دولت قبل توسط مدیران فعلی برداشته شده است و کشور در سال آینده به رشد 8 درصدی خواهد رسید.
احتمالا بسیاری از مدیران اقتصادی دولت فعلی و خصوصا بدنه کارشناساسی سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد به خوبی و روشنی میدانند که رسیدن به رشد اقتصادی حتی کمتر از 8 درصد نیازمند زمینهسازیهایی بوده و هست که در حال حاضر نشانههای مشخصی از آن در اقتصاد کشور هویدا نیست. مقدمه رسیدن به رشد اقتصادی همانگونه که مقام رهبری در جمع مردم آذربایجان شرقی بیان کردند، کنترل تورم، ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها، جلوگیری از کاهش ارزش پول ملی و گرانی است؛ حداقلهایی که در دولت اول و دوم محمد خاتمی وجود داشت و با وجودی که قیمت نفت به کمترین میزان خود طی دو دهه قبل از آن رسیده بود، ولی شرکتهای خارجی تمایل به سرمایهگذاری در بخشهای مختلف صنایع مادر، صنعت نفت، گاز و پتروشیمی داشتند و از سویی دیگر شاخصهای فساد براساس آمارهای قابل اطمینان رو به کاهش بود. به این همه اضافه کنیم که وضعیت روابط خارجی رو به بهبود و از ثبات نسبی برخودار بود.
در حال حاضر دولتمردان از شرایط موجود و آینده به گونهای سخن میگویند که حداقلهای این وضعیت در زندگی مردم وجود ندارد؛ به عبارتی امکان برقراری ارتباط میان جهان گفتاری، وعدهها و خوشبینی مسئولان اجرایی با دنیای مردم میسر نیست. در جهان مسئولان آمارهای بیکاری رو به کاهش است؛ اما مردم در دنیای خودشان چنین امری را لمس نمیکنند. در دنیای مسئولان قیمت دلار 28 هزار تومان است، اما در زندگی واقعی مردم قیمت دلار 47 هزار تومان. در دنیای مسئولان قیمت پژو پارس 205 میلیون تومان و در بازار آزاد که اغلب مردم با آن سر و کار دارند 470 میلیون تومان است!
بنابراین تا هنگامهای که به صورت مشخص در جهان واقعی و آنچه به صورت مستقیم با زندگی مردم ارتباط دارد و شهروندان شرایط واقعی اقتصاد را در زندگی متوجه میشوند، تغییرات واقعی حاصل نگردد، سخن درمانی مسئولان اجرایی و خصوصا مدیرانی که قبل از انجام کارهای اجرایی درباره کم و کیف آن مصاحبههای پیدرپی میکنند، امید چندانی به بهبود شرایط حداقل با توجه به توانایی مدیران فعلی و زیست آنان در جهانی دیگر امکانپذیر نخواهد بود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌تسلیحات ایران و رطبخوردگانی که منع رطب میکنند
🖌سیفالرضا شهابی
#صفحه_یک
#یادداشت
کنفرانس امنیتی مونیخ در روز جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ مصادف با هفدهم فوریه ۲۰۲۳ در هتل «بایریشرهوف» در جنوب آلمان آغاز به کار کرد .
یکی از سخنرانان اولیه این کنفرانس «یواف گالانت» وزیر دفاع اسرائیل بود که در عصر جمعه سخنرانی کرد و همانطور که قابل پیشبینی بود مرکز ثقل سخنرانی او در مورد ایران و ادعای فروش اسلحه توسط جمهوری اسلامی به سایر کشورها بود و در این میان گفت: ایران در حال مذاکره با ۵۰ کشور برای فروش پهپاد و موشک است .
اینکه این ادعا چقدر صحت دارد را مسئولین جمهوری اسلامی باید با رد یا تایید پاسخ بدهند، ولی اگر واقعیت داشته باشد جای تعجب دارد در حالیکه جمهوری اسلامی تحت فشار فزاینده بلوک غرب از آمریکا تا اروپا قرار دارد و انواع تحریمها را بر ما تحمیل میکنند چگونه ۵۰ کشور حاضر شدند وارد مذاکره با ایران برای خرید تسلیحات شوند. البته در صورت صحت ادعای مقام وزارت دفاع اسرائیل یک واقعیت در این اظهارات نهفته است و آن، این که؛ جمهوری اسلامی که در زمان جنگ هشتساله با عراق نیاز شدیدی به کوچکترین تسلیحات نظامی داشت و برای تهیه آنها مجبور بود از بازار آزاد اسلحه به چند برابر قیمت واقعی و از طریق قاچاقچیان اسلحه خرید کند، اکنون به آن حد از پیشرفت تسلیحاتی رسیده که ۵۰ کشور در صف خرید تجهیزات نظامی ساخت ایران قرار گرفتند.
وزیر دفاع اسرائیل برای این که به سایر کشورهای شرکت کننده در کنفرانس راهکار نشان دهد، در ادامه ادعایش اظهار داشت: این کار ایران برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است که سال ۲۰۱۵ به تصویب رسید و در اکتبر سال ۲۰۲۳ ( آبان ۱۴۰۲ ) به پایان می رسد و باید قطعنامه را تمدید کرد.
قطعنامه مورد اشاره، ایران را از فروش موشکهای بالستیک با برد بیش از ۳۰۰ کیلومتر و کلاهک انفجاری بیش از ۵۰۰ کیلو گرم منع کرد. اعتبار قطعنامه مزبور همانطور که اشاره شد تا هشتم اکتبر ۲۰۲۳ یعنی هشت ماه دیگر است و بعد از پایان مهلت ذکر شده ایران میتواند تسلیحات ساخت خودش را به سایر کشورها صادر کند.
وزیر دفاع اسرائیل در حالی چنین ادعاهایی در مورد فروش تسلیحات ایران میکند که رژیم صهیونیستی سه درصد فروش تسلیحات جهانی را بر عهده دارد و از بزرگترین کشورهای صادر کننده اسلحه در جهان به حساب میآید و در میان ده کشور اول صادر کننده تسلیحات در جهان از رتبه هشتم برخوردار است، تقریبا هفتاد درصد تسلیحات وارداتی جمهوری آذربایجان از اسرائیل است و یکی از ۹ کشور دارای تسلیحات هستهای است. در نگاه نویسنده این یادداشت فروش و صادرات تسلیحات از ناحیه هر کشوری برخلاف اصول انسانی و تهدید کننده صلح جهانی و امنیت بینالمللی است. پر واضح است تسلیحات برای نوعدوستی و کارهای خیریه مورد استفاده قرار نمیگیرد استفاده از آن به مفهوم کشتن انسانها است .
کشورهای بزرگ فروشنده تسلیحات اگر واقعا به صلح و امنیت فکر میکنند باید منع فروش و صادرات تسلیحات را از خودشان شروع کنند، بعد از سایر کشورها انتظار داشته باشند در غیر این صورت هر کشوری به خودش اجازه میدهد در این رقابت شرکت کند. در این میان، اظهارات وزیر دفاع اسرائیل بیان کننده موقعیت مثل رطبخوردهای است که منع رطب میکند و لاجرم باید در صداقت گوینده آن تردید کرد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌سیفالرضا شهابی
#صفحه_یک
#یادداشت
کنفرانس امنیتی مونیخ در روز جمعه ۲۸ بهمن ۱۴۰۱ مصادف با هفدهم فوریه ۲۰۲۳ در هتل «بایریشرهوف» در جنوب آلمان آغاز به کار کرد .
یکی از سخنرانان اولیه این کنفرانس «یواف گالانت» وزیر دفاع اسرائیل بود که در عصر جمعه سخنرانی کرد و همانطور که قابل پیشبینی بود مرکز ثقل سخنرانی او در مورد ایران و ادعای فروش اسلحه توسط جمهوری اسلامی به سایر کشورها بود و در این میان گفت: ایران در حال مذاکره با ۵۰ کشور برای فروش پهپاد و موشک است .
اینکه این ادعا چقدر صحت دارد را مسئولین جمهوری اسلامی باید با رد یا تایید پاسخ بدهند، ولی اگر واقعیت داشته باشد جای تعجب دارد در حالیکه جمهوری اسلامی تحت فشار فزاینده بلوک غرب از آمریکا تا اروپا قرار دارد و انواع تحریمها را بر ما تحمیل میکنند چگونه ۵۰ کشور حاضر شدند وارد مذاکره با ایران برای خرید تسلیحات شوند. البته در صورت صحت ادعای مقام وزارت دفاع اسرائیل یک واقعیت در این اظهارات نهفته است و آن، این که؛ جمهوری اسلامی که در زمان جنگ هشتساله با عراق نیاز شدیدی به کوچکترین تسلیحات نظامی داشت و برای تهیه آنها مجبور بود از بازار آزاد اسلحه به چند برابر قیمت واقعی و از طریق قاچاقچیان اسلحه خرید کند، اکنون به آن حد از پیشرفت تسلیحاتی رسیده که ۵۰ کشور در صف خرید تجهیزات نظامی ساخت ایران قرار گرفتند.
وزیر دفاع اسرائیل برای این که به سایر کشورهای شرکت کننده در کنفرانس راهکار نشان دهد، در ادامه ادعایش اظهار داشت: این کار ایران برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل است که سال ۲۰۱۵ به تصویب رسید و در اکتبر سال ۲۰۲۳ ( آبان ۱۴۰۲ ) به پایان می رسد و باید قطعنامه را تمدید کرد.
قطعنامه مورد اشاره، ایران را از فروش موشکهای بالستیک با برد بیش از ۳۰۰ کیلومتر و کلاهک انفجاری بیش از ۵۰۰ کیلو گرم منع کرد. اعتبار قطعنامه مزبور همانطور که اشاره شد تا هشتم اکتبر ۲۰۲۳ یعنی هشت ماه دیگر است و بعد از پایان مهلت ذکر شده ایران میتواند تسلیحات ساخت خودش را به سایر کشورها صادر کند.
وزیر دفاع اسرائیل در حالی چنین ادعاهایی در مورد فروش تسلیحات ایران میکند که رژیم صهیونیستی سه درصد فروش تسلیحات جهانی را بر عهده دارد و از بزرگترین کشورهای صادر کننده اسلحه در جهان به حساب میآید و در میان ده کشور اول صادر کننده تسلیحات در جهان از رتبه هشتم برخوردار است، تقریبا هفتاد درصد تسلیحات وارداتی جمهوری آذربایجان از اسرائیل است و یکی از ۹ کشور دارای تسلیحات هستهای است. در نگاه نویسنده این یادداشت فروش و صادرات تسلیحات از ناحیه هر کشوری برخلاف اصول انسانی و تهدید کننده صلح جهانی و امنیت بینالمللی است. پر واضح است تسلیحات برای نوعدوستی و کارهای خیریه مورد استفاده قرار نمیگیرد استفاده از آن به مفهوم کشتن انسانها است .
کشورهای بزرگ فروشنده تسلیحات اگر واقعا به صلح و امنیت فکر میکنند باید منع فروش و صادرات تسلیحات را از خودشان شروع کنند، بعد از سایر کشورها انتظار داشته باشند در غیر این صورت هر کشوری به خودش اجازه میدهد در این رقابت شرکت کند. در این میان، اظهارات وزیر دفاع اسرائیل بیان کننده موقعیت مثل رطبخوردهای است که منع رطب میکند و لاجرم باید در صداقت گوینده آن تردید کرد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌تغییر موقعیت؛ از کودکهمسری به کودکمادری
🖌عطیه پیرحیاتی
#صفحه_یک
#یادداشت
ازدواج کودکان ۱۱ ساله، تنها با رضایت پدر به صورت قانونی امکانپذیر است. این جملات طیبه سیاوشی نماینده سابق مجلس جمهوری اسلامی است که طبق ماده ۱۰۴۱ لایحه «ارتقای امنیت زنان» عنوان شده است. قانونی که عملا به کودکآزاری، چهرهای قانونی میبخشد. براساس دادههای رسمی مرکز آمار ایران، در تابستان سال گذشته بیش از هفت هزار و پانصد ازدواج مربوط به کودکان زیر ۱۵ سال ثبت شدهاست. این در حالی است که با احتساب ازدواجهای ثبت نشده (صیغه) و کودکان بدون شناسنامه، این رقم به مراتب بیشتر خواهدشد.
کودکهمسری چرخهای است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. یعنی مادرانی که خودشان در سنین کودکی ازدواج کردهاند، فرزندانشان هم در همان سن کم ازدواج میکنند، تا جاییکه این مساله تبدیل به یک سنت و هنجار در خانواده میشود. این چرخه بهندرت شکسته شده حتی زمانیکه خود مادران ناراضی از ازدواج زودهنگامشان باشند. وقتی کودکهمسری به عنوان عرف خانواده یا محیط زندگی شناخته میشود، مقابله با آن نیز سختتر خواهد شد؛ زیرا حتی از جانب خود دختران نیز پذیرفته شده خواهد بود که مانند سایر اطرفیانشان در سنین کم ازدواج کنند و رضایت خانواده و سایرین را جلب نمایند. به عبارت دیگر فرهنگ خانوادگی، محلی و قومی میتواند موجب بازتولید ازدواج زودهنگام شود. در این میان وظیفه دولتمردان و نهادهای اجتماعی «حمایت» از کودکان است و تلاش برای ساخت راههایی که به پایان یافتن چرخه کودکهمسری کمک کند، اما متاسفانه آنچه ما شاهدش هستیم، نادیده گرفته شدن حقوق همه کودکان خصوصا کودکان مناطق محروم و دخترانی است که به دلایل متفاوت اقتصادی و فرهنگی، خود و خانوادههایشان تحت ستم مضاعف هستند.
ترک تحصیل، آسیبهای روحی ناشی از جدا شدن کودک از همسالانش، فشار ناشی از کارخانگی اجباری و رابطه جنسی زودتر از موعد، تنها برخی از پیامدهای کودکهمسری به حساب میآید. اما یکی از جبران نشدنیترین این پیامدها، تجربه بارداری و زایمان در سنین کودکی است. که با تولد نوزاد هیچ راه جبران و بازگشتی وجود نخواهد داشت. متاسفانه کودکهمسری به بحران کودکمادری تبدیل شده و طبق آمار رسمی منتشر شده، در بهار و تابستان سال ۱۴۰۰ بیش از ۳۷ هزار و پانصد نوزاد از مادران کمتر از ۱۸ سال متولد شدهاند که حدود ۸۰۰ مورد از این تعداد مربوط به مادران خردسال زیر ۱۴ سال میباشد. مادرانی که هنوز کودک هستند و نیازمند حمایت والدین و نهادهای اجتماعی و دولتی.
همانطور که گفته شد، از مهمترین پیامدهای کودک همسری که تاثیرات منفی آن علاوهبر خود دختران، فرزندان آنها و جامعه را نیز درگیر میکند، «ترک تحصیل» است. میتوان گفت ترک تحصیل پس از ازدواج زودهنگام در زندگی دختران امری اجتنابناپذیر است. زیرا این کودکان برای درس خواندن یا با مخالفت همسر مواجه میشوند و یا کارهای خانه و بارداری زودهنگام مانع تحصیل آنها میشود. بازماندن تعداد زیادی از زنان و دختران از تحصیل مانعی برای به توسعه رسیدن جامعه، مشارکت این افراد در امور اقتصادی و نداشتن شان و منزلت در اجتماع میباشد. در خانوادهای که بر پایه قوانین نانوشته مردسالارانه بنا شده و این تبعیض جنسیتی حمایت قانونی و عرفی را نیز دارد، زنی که از تحصیلات و دانش اندکی برخوردار باشد در خانه نیز قدرت و اقتدار لازم برای تصمیمگیری برای خود و زندگیاش را ندارد؛ چرا که به حقوقش آگاهی کافی نداشته و اگر این آگاهی را کسب نماید، به علت نداشتن تحصیلات کافی و به دنبال آن فقدان استقلال مالی و عزت نفس، نمیتواند مالک خود و سرنوشتش باشد. ستم جنسیتی مضاعفی که قرار است با اسم «حمایت از زنان» به دختران بیپناه ۱۱ ساله تحمیل شود.
کودکهمسری، فقط ازدواج و تشکیل خانواده نیست. کودکهمسری یعنی بارداری اجباری، ترک تحصیل اجباری، خشونت خانگی، کارخانگی تحمیل شده و یک کودکآزاری همهجانبه. بدون رشد اجتماعی، تحصیلی و شغلی و بدون توجه به سلامت جسمی و روحی زنان و دختران که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نمیتوانیم انتظار داشتهباشیم که در درازمدت کشور و جامعهای سالم داشته باشیم و در ابعاد مختلف شاخصهای توسعه انسانی و اجتماعی، به جایگاه مناسبی برسیم.
آیندهای روشن برای کشور به سرنوشت و زندگی تکتک اعضای آن گره خوردهاست زیرا سعادت یک امر جمعی است.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌عطیه پیرحیاتی
#صفحه_یک
#یادداشت
ازدواج کودکان ۱۱ ساله، تنها با رضایت پدر به صورت قانونی امکانپذیر است. این جملات طیبه سیاوشی نماینده سابق مجلس جمهوری اسلامی است که طبق ماده ۱۰۴۱ لایحه «ارتقای امنیت زنان» عنوان شده است. قانونی که عملا به کودکآزاری، چهرهای قانونی میبخشد. براساس دادههای رسمی مرکز آمار ایران، در تابستان سال گذشته بیش از هفت هزار و پانصد ازدواج مربوط به کودکان زیر ۱۵ سال ثبت شدهاست. این در حالی است که با احتساب ازدواجهای ثبت نشده (صیغه) و کودکان بدون شناسنامه، این رقم به مراتب بیشتر خواهدشد.
کودکهمسری چرخهای است که از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. یعنی مادرانی که خودشان در سنین کودکی ازدواج کردهاند، فرزندانشان هم در همان سن کم ازدواج میکنند، تا جاییکه این مساله تبدیل به یک سنت و هنجار در خانواده میشود. این چرخه بهندرت شکسته شده حتی زمانیکه خود مادران ناراضی از ازدواج زودهنگامشان باشند. وقتی کودکهمسری به عنوان عرف خانواده یا محیط زندگی شناخته میشود، مقابله با آن نیز سختتر خواهد شد؛ زیرا حتی از جانب خود دختران نیز پذیرفته شده خواهد بود که مانند سایر اطرفیانشان در سنین کم ازدواج کنند و رضایت خانواده و سایرین را جلب نمایند. به عبارت دیگر فرهنگ خانوادگی، محلی و قومی میتواند موجب بازتولید ازدواج زودهنگام شود. در این میان وظیفه دولتمردان و نهادهای اجتماعی «حمایت» از کودکان است و تلاش برای ساخت راههایی که به پایان یافتن چرخه کودکهمسری کمک کند، اما متاسفانه آنچه ما شاهدش هستیم، نادیده گرفته شدن حقوق همه کودکان خصوصا کودکان مناطق محروم و دخترانی است که به دلایل متفاوت اقتصادی و فرهنگی، خود و خانوادههایشان تحت ستم مضاعف هستند.
ترک تحصیل، آسیبهای روحی ناشی از جدا شدن کودک از همسالانش، فشار ناشی از کارخانگی اجباری و رابطه جنسی زودتر از موعد، تنها برخی از پیامدهای کودکهمسری به حساب میآید. اما یکی از جبران نشدنیترین این پیامدها، تجربه بارداری و زایمان در سنین کودکی است. که با تولد نوزاد هیچ راه جبران و بازگشتی وجود نخواهد داشت. متاسفانه کودکهمسری به بحران کودکمادری تبدیل شده و طبق آمار رسمی منتشر شده، در بهار و تابستان سال ۱۴۰۰ بیش از ۳۷ هزار و پانصد نوزاد از مادران کمتر از ۱۸ سال متولد شدهاند که حدود ۸۰۰ مورد از این تعداد مربوط به مادران خردسال زیر ۱۴ سال میباشد. مادرانی که هنوز کودک هستند و نیازمند حمایت والدین و نهادهای اجتماعی و دولتی.
همانطور که گفته شد، از مهمترین پیامدهای کودک همسری که تاثیرات منفی آن علاوهبر خود دختران، فرزندان آنها و جامعه را نیز درگیر میکند، «ترک تحصیل» است. میتوان گفت ترک تحصیل پس از ازدواج زودهنگام در زندگی دختران امری اجتنابناپذیر است. زیرا این کودکان برای درس خواندن یا با مخالفت همسر مواجه میشوند و یا کارهای خانه و بارداری زودهنگام مانع تحصیل آنها میشود. بازماندن تعداد زیادی از زنان و دختران از تحصیل مانعی برای به توسعه رسیدن جامعه، مشارکت این افراد در امور اقتصادی و نداشتن شان و منزلت در اجتماع میباشد. در خانوادهای که بر پایه قوانین نانوشته مردسالارانه بنا شده و این تبعیض جنسیتی حمایت قانونی و عرفی را نیز دارد، زنی که از تحصیلات و دانش اندکی برخوردار باشد در خانه نیز قدرت و اقتدار لازم برای تصمیمگیری برای خود و زندگیاش را ندارد؛ چرا که به حقوقش آگاهی کافی نداشته و اگر این آگاهی را کسب نماید، به علت نداشتن تحصیلات کافی و به دنبال آن فقدان استقلال مالی و عزت نفس، نمیتواند مالک خود و سرنوشتش باشد. ستم جنسیتی مضاعفی که قرار است با اسم «حمایت از زنان» به دختران بیپناه ۱۱ ساله تحمیل شود.
کودکهمسری، فقط ازدواج و تشکیل خانواده نیست. کودکهمسری یعنی بارداری اجباری، ترک تحصیل اجباری، خشونت خانگی، کارخانگی تحمیل شده و یک کودکآزاری همهجانبه. بدون رشد اجتماعی، تحصیلی و شغلی و بدون توجه به سلامت جسمی و روحی زنان و دختران که نیمی از جامعه را تشکیل میدهند، نمیتوانیم انتظار داشتهباشیم که در درازمدت کشور و جامعهای سالم داشته باشیم و در ابعاد مختلف شاخصهای توسعه انسانی و اجتماعی، به جایگاه مناسبی برسیم.
آیندهای روشن برای کشور به سرنوشت و زندگی تکتک اعضای آن گره خوردهاست زیرا سعادت یک امر جمعی است.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌حسن ناهید؛ نینوازی با نوای شخصی
🖌آرپژ تیموریان
#صفحه_یک
#یادداشت
استاد حسن ناهید در تیر ماه سال هزار و سیصد و بیست و دو در شهر کرمان متولد شد، اما به خاطر شغل پدر که نظامی بود در شیراز بزرگ شد واز دهسالگی فراگیری موسیقی را آغاز نمود. در هجده سالگی نزد استاد حسین تهرانی رفت و به شناخت ریتم پرداخت سپس نزد استاد حسن کسایی نواختن نی را به طور حرفهای دنبال نمود.
وی نواختن ردیفهای موسیقی ایرانی از جمله ردیف صبا را فرا گرفت. در سال هزار و سیصد و چهل و یک توسط حسین قوامی به برنامه گلها دعوت شد و همکاری خود را با رادیو آغاز نمود. همکاری با ارکستر گلها به رهبری روح الله خالقی، همکاری با ارکستر صبا به رهبری حسین دهلوی به او پر و بال داد و بعدها با همکاری در گروه پایور به سرپرستی استاد فرامرز پایور از او چهره شاخصی در نوازندگی ساز نی ساخت که این همکاری بیست سال ادامه داشت. او همچنین در تشکیل ارکستر رودکی با هنرمندانی چون ابراهیم منصوری، حبیب الله بدیعی، علی تجویدی، احمد عبادی، رضا ورزنده، علی اصغر بهاری، فرهاد فخرالدینی به همکاری پرداخت.
حسن ناهید در برنامهای به نام نوایی از موسیقی ملی با هنرمندانی چون اسدالله ملک، منوچهر جهانبگلو، فرهنگ شریف، محمودی خوانساری به اجرا برنامه پرداخت.
شیوه نوازندگی حسن ناهید منحصر به فرد بود و با این که مدتها شاگردی حسن کسایی را کرد اما «سونوریته» سازش صدای شخصی خود را داشت. او در مصاحبهای به این نکته اشاره میکند و میگوید که با این که شاگرد حسن کسایی بوده است اما راه فردی خود را در نواختن نی دنبال کرده است.
توانایی حسن ناهید در نوازندگی گروه پایور به شدت به رخ کشیده میشود زیرا فرامرز پایور چه در قطعات بیکلام و چه با کلام، از تنظیمات پیچیدهای استفاده میکرد که نواختن آن کار آسانی نبود و حسن ناهید از عهده این کار به خوبی برآمد.
او با نوازندگی خود توانست بر مخاطبان ساز نی بیفزاید و شاگردان بسیاری را در این راه تربیت نماید. حسن ناهید برای برگزاری کنسرت به کشورهای ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریش سفر کرد و چه در تکنوازی و چه همنوازی، باعث شناخته شدن این ساز مهجور ایرانی (با ظاهری ساده و تکنیک نوازندگی پیچیده) در جهان شد.
از دیگر توانایی های استاد حسن ناهید تبحر در نتخوانی و «دشیفراژ» بود که باعث شد وی به یکی از استودیونوازهای این ساز در ایران تبدیل شود. آهنگسازان و ناظران ضبطی که با استاد ناهید همکاری داشتند همگی بر روی این ویژگی و تبحر او تاکید دارند.
آلبومهای گل و نی شامل دونوازی نی و تنبک و آلبوم آوای نی شامل تکنوازی در دستگاههای بیات ترک، بیات اصفهان، ابوعطا و مخالف سه گاه است که شیوه نوازندگی استاد حسن ناهید را به گوش مخاطبان موسیقی دستگاهی ایران و نوازندگان نی رساند.
بدون شک استاد حسن ناهید را می توان نینوازی صاحب سبک و از چهرههای تاثیرگذار موسیقی ایران دانست که عمر شریف خود را وقف شناساندن ساز نی، ردیف موسیقی و دیگر جنبههای شناخت موسیقی دستگاهی ایران به دیگران کرد.
گرچه امروز مخاطبان ویاساز نی به علت پیچیدگی این ساز سیر نزولی داشته اما تمام نوازندگان و هنرجن این ساز باید از نکتههای مهم نوازندگی در ساز استاد ناهید و آثار او بهرهمند شوند.
استاد حسن ناهید در بیست و هفتم بهمن ماه هزار و چهارصد و یک در منزل خود چشم از جهان فرو بست.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌آرپژ تیموریان
#صفحه_یک
#یادداشت
استاد حسن ناهید در تیر ماه سال هزار و سیصد و بیست و دو در شهر کرمان متولد شد، اما به خاطر شغل پدر که نظامی بود در شیراز بزرگ شد واز دهسالگی فراگیری موسیقی را آغاز نمود. در هجده سالگی نزد استاد حسین تهرانی رفت و به شناخت ریتم پرداخت سپس نزد استاد حسن کسایی نواختن نی را به طور حرفهای دنبال نمود.
وی نواختن ردیفهای موسیقی ایرانی از جمله ردیف صبا را فرا گرفت. در سال هزار و سیصد و چهل و یک توسط حسین قوامی به برنامه گلها دعوت شد و همکاری خود را با رادیو آغاز نمود. همکاری با ارکستر گلها به رهبری روح الله خالقی، همکاری با ارکستر صبا به رهبری حسین دهلوی به او پر و بال داد و بعدها با همکاری در گروه پایور به سرپرستی استاد فرامرز پایور از او چهره شاخصی در نوازندگی ساز نی ساخت که این همکاری بیست سال ادامه داشت. او همچنین در تشکیل ارکستر رودکی با هنرمندانی چون ابراهیم منصوری، حبیب الله بدیعی، علی تجویدی، احمد عبادی، رضا ورزنده، علی اصغر بهاری، فرهاد فخرالدینی به همکاری پرداخت.
حسن ناهید در برنامهای به نام نوایی از موسیقی ملی با هنرمندانی چون اسدالله ملک، منوچهر جهانبگلو، فرهنگ شریف، محمودی خوانساری به اجرا برنامه پرداخت.
شیوه نوازندگی حسن ناهید منحصر به فرد بود و با این که مدتها شاگردی حسن کسایی را کرد اما «سونوریته» سازش صدای شخصی خود را داشت. او در مصاحبهای به این نکته اشاره میکند و میگوید که با این که شاگرد حسن کسایی بوده است اما راه فردی خود را در نواختن نی دنبال کرده است.
توانایی حسن ناهید در نوازندگی گروه پایور به شدت به رخ کشیده میشود زیرا فرامرز پایور چه در قطعات بیکلام و چه با کلام، از تنظیمات پیچیدهای استفاده میکرد که نواختن آن کار آسانی نبود و حسن ناهید از عهده این کار به خوبی برآمد.
او با نوازندگی خود توانست بر مخاطبان ساز نی بیفزاید و شاگردان بسیاری را در این راه تربیت نماید. حسن ناهید برای برگزاری کنسرت به کشورهای ترکیه، بلغارستان، یوگسلاوی، ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند، آلمان، اتریش سفر کرد و چه در تکنوازی و چه همنوازی، باعث شناخته شدن این ساز مهجور ایرانی (با ظاهری ساده و تکنیک نوازندگی پیچیده) در جهان شد.
از دیگر توانایی های استاد حسن ناهید تبحر در نتخوانی و «دشیفراژ» بود که باعث شد وی به یکی از استودیونوازهای این ساز در ایران تبدیل شود. آهنگسازان و ناظران ضبطی که با استاد ناهید همکاری داشتند همگی بر روی این ویژگی و تبحر او تاکید دارند.
آلبومهای گل و نی شامل دونوازی نی و تنبک و آلبوم آوای نی شامل تکنوازی در دستگاههای بیات ترک، بیات اصفهان، ابوعطا و مخالف سه گاه است که شیوه نوازندگی استاد حسن ناهید را به گوش مخاطبان موسیقی دستگاهی ایران و نوازندگان نی رساند.
بدون شک استاد حسن ناهید را می توان نینوازی صاحب سبک و از چهرههای تاثیرگذار موسیقی ایران دانست که عمر شریف خود را وقف شناساندن ساز نی، ردیف موسیقی و دیگر جنبههای شناخت موسیقی دستگاهی ایران به دیگران کرد.
گرچه امروز مخاطبان ویاساز نی به علت پیچیدگی این ساز سیر نزولی داشته اما تمام نوازندگان و هنرجن این ساز باید از نکتههای مهم نوازندگی در ساز استاد ناهید و آثار او بهرهمند شوند.
استاد حسن ناهید در بیست و هفتم بهمن ماه هزار و چهارصد و یک در منزل خود چشم از جهان فرو بست.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی چهارشنبه ۳ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌نمیدانستی یا آماده نبودی؟
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
کلیدواژههای استفاده شده توسط دولتمردان روز گذشته در هنگام پاسخ دادن به سوالات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حکایت توانایی و قدرت آنان در مواجهه با شرایط کشور را به مخاطبان نشان میدهد.
روز گذشته سخنگوی اقتصادی دولت سیزدهم، به عبارتی دیگر وزیر اقتصاد در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره گران شدن قیمت دلار، طلا، پراید، گوشت قرمز و آشفته بازار بوجود آمده سوال پرسید، چنین پاسخ داد: «در جلسه بعدی درباره این موارد صحبت خواهیم کرد، برای این سوال آماده نبودم». فهم موضوع و پاسخ ندادن به سوال خبرنگار چندان پیچیده نیست، به عبارتی شخص اول اقتصادی دولت توان پاسخ دادن به یک سوال اساسی، مهم، مرتبط با افکار عمومی و تاثیرگذار در زندگی روزمره مردم را ندارد.
جای بسی شگفتی است، وزیری که در دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی با زبان گشوده و بدون ذرهای لکنت زبان به نقد سیاستهای اقتصادی دولت وقت میپرداخت و به درستی نیز چنین کاری را انجام میداد، اما امروز در مواجهه با یک سوال مشخص که پاسخی همراه با ارائه راهکار برای برونرفت از وضعیت موجود را طلب میکند و دقیقا وظیفه ایشان را بازگو میکند، سکوت اختیار کرده و پاسخ را به جلسه بعد حوالت میدهند.
این همه نشانه آن است که تصویر نزد دولتمردان امروز از کارهای دولت و فعالیتهایی که امکان انجام آن وجود داشته و دارد بسیار بسیار متفاوت با فضای واقعی است. یکی از مهمترین حرفهای وزیر اقتصاد در سال 1400 چنین بود: «دولت بعد در سال ۱۴۰۱ هیچ کاری هم که نکند، ۱۰ تا ۱۵ درصد تورم کم خواهد شد. این را میگویم که دولت بعد هرکس آمد، این را به نام خودش نکند». آقای خاندوزی در زمانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 علاج تمام دردهای اقتصادی کشور را تغییر ریاست جمهوری و استفاده از جوانان انقلابی در بخشهای مختلف دولت دانسته بود و مانند همیشه دقیقا روی تغییر افراد انگشت میگذاشت، راهکار او نیز حکایت سادهسازی مسئله مهم دولتداری را نشان میداد. نگرشی که باور دارد با جابهجایی افراد میتوان تمام پلههای ترقی و پیشرفت را بالا رفت، ضمنا اقتصاد را به تحریمها، مذاکرات هستهای و مدیران سابق گره نزد.
با توجه به حضور چهرههای همیشه منتقد دولت سابق و حتی استفاده از فارغالتحصیلهای دانشگاه امام صادق در بخشهای مختلف اقتصادی نهاد دولت، نه تنها این ریلگذاری و اجرای سیاستهای نادرست تغییر نکرد، بلکه دولت سیزدهم دلار 24 هزار تومانی را با خاماندیشی و امروز را به فردا رساندن در ماجرای احیای برجام، قیمت دلار را به 50 هزار تومان رساند! حال درباره این وضعیت پاسخ مناسب را در گنجینه بیانتهای «ما میتوانیم» نمییابد و طبعا جوابی هم در کار نخواهد بود.
اقتصاد امروز با فعالیت نمایندگان مجلس، مدیران اقتصادی و سیاسی دولت در شبکه توییتر و اینستاگرام فیلتر شده، سخنرانی و سفر به استانها و سر زدن به کارکنان تمام شرکتهای وابسته به دولت سامان نمیشود، بلکه نیازمند اجرای سیاستهای کمهزینه و درک کامل شرایط واقعی وضعیت کشور در ابعاد مختلف است، خصوصا روابط خارجی که سنجش ادعاهای دولت سیزدهم درباره مهم نبودن این رابطهها نشان داد، نمیتوان دور خویش دیوار کشید و سودای بیفرجام پیشرفت و رشد اقتصادی 8 درصد را در سر پروراند. سیاستهایی که سودای اختراع چرخ برای مرتبهای دیگر را داشته باشد و باور کند که اداره اقتصاد با نوشتن یادداشت، انجام سخنرانی و چسبیدن به حرفهای بزرگ و ترسیم تصویرهای سورئالیسم ارتباط دارد، محکوم به تحمیل هزینه به زندگی مردم است. بنیان اقتصاد عدد است و طی کردن هر راهی به غیر از این دل سپردن به رویدادهای است که پای در واقعیتهای جاری ندارند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
کلیدواژههای استفاده شده توسط دولتمردان روز گذشته در هنگام پاسخ دادن به سوالات اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حکایت توانایی و قدرت آنان در مواجهه با شرایط کشور را به مخاطبان نشان میدهد.
روز گذشته سخنگوی اقتصادی دولت سیزدهم، به عبارتی دیگر وزیر اقتصاد در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران درباره گران شدن قیمت دلار، طلا، پراید، گوشت قرمز و آشفته بازار بوجود آمده سوال پرسید، چنین پاسخ داد: «در جلسه بعدی درباره این موارد صحبت خواهیم کرد، برای این سوال آماده نبودم». فهم موضوع و پاسخ ندادن به سوال خبرنگار چندان پیچیده نیست، به عبارتی شخص اول اقتصادی دولت توان پاسخ دادن به یک سوال اساسی، مهم، مرتبط با افکار عمومی و تاثیرگذار در زندگی روزمره مردم را ندارد.
جای بسی شگفتی است، وزیری که در دوره نمایندگی مجلس شورای اسلامی با زبان گشوده و بدون ذرهای لکنت زبان به نقد سیاستهای اقتصادی دولت وقت میپرداخت و به درستی نیز چنین کاری را انجام میداد، اما امروز در مواجهه با یک سوال مشخص که پاسخی همراه با ارائه راهکار برای برونرفت از وضعیت موجود را طلب میکند و دقیقا وظیفه ایشان را بازگو میکند، سکوت اختیار کرده و پاسخ را به جلسه بعد حوالت میدهند.
این همه نشانه آن است که تصویر نزد دولتمردان امروز از کارهای دولت و فعالیتهایی که امکان انجام آن وجود داشته و دارد بسیار بسیار متفاوت با فضای واقعی است. یکی از مهمترین حرفهای وزیر اقتصاد در سال 1400 چنین بود: «دولت بعد در سال ۱۴۰۱ هیچ کاری هم که نکند، ۱۰ تا ۱۵ درصد تورم کم خواهد شد. این را میگویم که دولت بعد هرکس آمد، این را به نام خودش نکند». آقای خاندوزی در زمانه انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 علاج تمام دردهای اقتصادی کشور را تغییر ریاست جمهوری و استفاده از جوانان انقلابی در بخشهای مختلف دولت دانسته بود و مانند همیشه دقیقا روی تغییر افراد انگشت میگذاشت، راهکار او نیز حکایت سادهسازی مسئله مهم دولتداری را نشان میداد. نگرشی که باور دارد با جابهجایی افراد میتوان تمام پلههای ترقی و پیشرفت را بالا رفت، ضمنا اقتصاد را به تحریمها، مذاکرات هستهای و مدیران سابق گره نزد.
با توجه به حضور چهرههای همیشه منتقد دولت سابق و حتی استفاده از فارغالتحصیلهای دانشگاه امام صادق در بخشهای مختلف اقتصادی نهاد دولت، نه تنها این ریلگذاری و اجرای سیاستهای نادرست تغییر نکرد، بلکه دولت سیزدهم دلار 24 هزار تومانی را با خاماندیشی و امروز را به فردا رساندن در ماجرای احیای برجام، قیمت دلار را به 50 هزار تومان رساند! حال درباره این وضعیت پاسخ مناسب را در گنجینه بیانتهای «ما میتوانیم» نمییابد و طبعا جوابی هم در کار نخواهد بود.
اقتصاد امروز با فعالیت نمایندگان مجلس، مدیران اقتصادی و سیاسی دولت در شبکه توییتر و اینستاگرام فیلتر شده، سخنرانی و سفر به استانها و سر زدن به کارکنان تمام شرکتهای وابسته به دولت سامان نمیشود، بلکه نیازمند اجرای سیاستهای کمهزینه و درک کامل شرایط واقعی وضعیت کشور در ابعاد مختلف است، خصوصا روابط خارجی که سنجش ادعاهای دولت سیزدهم درباره مهم نبودن این رابطهها نشان داد، نمیتوان دور خویش دیوار کشید و سودای بیفرجام پیشرفت و رشد اقتصادی 8 درصد را در سر پروراند. سیاستهایی که سودای اختراع چرخ برای مرتبهای دیگر را داشته باشد و باور کند که اداره اقتصاد با نوشتن یادداشت، انجام سخنرانی و چسبیدن به حرفهای بزرگ و ترسیم تصویرهای سورئالیسم ارتباط دارد، محکوم به تحمیل هزینه به زندگی مردم است. بنیان اقتصاد عدد است و طی کردن هر راهی به غیر از این دل سپردن به رویدادهای است که پای در واقعیتهای جاری ندارند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌لزوم فهم درست از مخالفان
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
مرکز ثقل تمام کنشها و واکنشها در میدان سیاست تلاشهایی است که طرفین جدلها و ائتلافهای سیاسی برای کسب و یا نفی قدرت انجام میدهند. از همینرو سپهر سیاست؛ جدی، مهم، غیرقابل چشمپوشی و بسیار با اهمیت است.
برخلاف بسیاری از کوتهفکران و بخش گستردهای از فعالین بینام و نشان و جاعلان در شبکههای اجتماعی و کوشندگانِ پیوندِ طنز و هجو به کنشهای سیاسی، نمیتوان کنش سایر فعالیتها را به هر دلیل نادیده گرفت، تمسخر کرد، آنان را به مثابه دلقکها و لودههای امروز به مردم معرفی نمود و با ادبیاتی سخیف و لمپنوار درباره منتقدان، مخالفان و حتی معاندان ساختار سیاسی سخن گفت و یا قدرت آنان را برای ایجاد چالشهای خرد و کلان دستکم و هیچ گرفت. طی کردن این راه به هیچ فرجامی در سپهر عمومی، جذب مخاطبان و یا هیچانگاری کنش دیگران نخواهد داشت، مانند مسیری که یکی از برنامههای به اصطلاح طنز صدا و سیما با کوچکنمایی غیرقابل وصف و تحقیر درباره مخالفان و منتقدان در حال انجام است. تفاوت شرایط امروز و دیروز را باید با دقت نگریست و بدون تعارف درباره دشوارههای زمان حال سخن گفت.
در سیاست هیچ امری شوخی نیست، از همینرو لازم است کوچکترین تغییرات در طیفهای سیاسی برای شناخت و فهم بهتر وضعیت امروز مورد بررسی و بازخوانی مجدد قرار بگیرد، مهمتر آنکه این همه میبایست از دریچههای مختلف برای صاحبان قدرت و تصمیمگیران اصلی صورتبندی و هزینه و فایدههای آن روشن شود. به عنوان مثال؛ چه بسیار از استادان، مدرسان دانشگاه و نویسندگان بولتنهای سیاسی که فهمشان از فعالین سیاسی خارج از مرزها همچنان در حوالی دهه شصت و هفتاد سیر میکند، بسیار قدیمی و فرسوده بوده و متاسفانه از اساس در دنیای ابطال شدگان سیر میکنند. روایت امروز را به رویدادهایی ابطال شده ارجاع میدهند که بیثمر بودن آن مانند روز روشن است. جهانی که استادان کتابنخوان برای صاحبان قدرت شرح میدهند به واقع چنین جهانی در حال حاضر به معنای واقعی کلمه وجود خارجی ندارد، اما دانش نحیف مدعیان باعث میگردد همچنان در خیالات و اوهام سیر و تصویر اشتباه امروز را مجددا نقاشی کنند. به عبارتی همچنان گمان دارند با فسیلشدگان در دهه پنجاه سر و کار دارند و مخالفان آنان انبوهی پیرمرد و انسانهای وابسته به نوستالژیهای سالهای دور هستند و اساسا آنقدر پیر و فرتوت شدهاند که توانایی راه رفتن ندارند، چه برسد که بخواهند علیه ساختار سیاسی دست به اقدامات بزنند.
نه تنها مخالفان سیاسی نظم موجود، مخالفان سابق با رویکردهای گذشته و فرسوده نیستند، بلکه طیف مهاجران ایرانی که براساس آمارها بیش از 5 میلیون ایرانی در کشورهای مختلف جهان رسیده است، همه در یک دستهبندی مشخص قرار نمیگیرند. طی سالهای گذشته چه بسیار نیروهای کار از قبیل متخصصان نفت و گاز، پزشکان متخصص، کارشناسان و مهندسان در رشتههای برق، مکانیک و کامپیوتر به دلایل بسیار از جمله نبود چشمانداز قابل لمس و امیدوارکننده در داخل کشور بار مهاجرت را با تمام تلخیها، دلبستگی و وابستگیها بستهاند و از ایران رفتند. بنابراین افرادی که در تظاهرات، راهپیماییها و نشستهای سیاسی خارج از کشور دور هم جمع میشوند ایرانیان اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی نیستند که به دنبال راه تباه بختیار و امثال او برای دریافت کمکهای مالی و نظامی از صدام حسین و... سراسیمه دنبالهروی کنند. اختلاف دیدگاههای منتقدان و مخالفان نظام سیاسی نسبت به کنشهای سیاسی در شبکههای اجتماعی دقیقا نمایانگر آگاهی نسبی مخاطبان نسبت به طیفها، گروهها و چهرههای سیاسی و کارنامه گذشته آنان است.
برگزاری راهپیمایی ایرانیان در برلین، نروژ، آمریکا، استرالیا و دعوت از مخالفان سیاسی به کنفرانس امنیتی مونیخ و دیدار با سناتورهای فرانسه و آمریکا را در کنار خبرهای مربوط به تاثیر پهبادهای ایرانی در جنگ روسیه و اوکراین اساسا تصویری خوشایند از فعالیتهای داخلی و خارجی یک کشور را در عرصه بینالمللی حتی برای شهروندان عادی کشورهای خارجی مخابره نمیکند. طی پنجماه گذشته صدها گزارش تصویری، مستند خبری، خبر، تحلیل و گفتگو با شخصیتهای سیاسی کشورهای دیگر علیه نظم سیاسی ایران منتشر شده و ادامه مذاکرات درباره برجام و مسائل دیگر را برای طرفهای غربی سختتر از گذشته کرده است. بنابراین بحث درباره ایرانهراسی، تعریف ایران به عنوان کشوری جنگطلب و ضد نظم بینالمللی که نزدیک به دو دهه همچنان در حال مذاکرات برای رسیدن به راه حل مسئله هستهای است و تحرکات مخرب اسرائیل و... نشان میدهد نه تنها وضعیت امروز در عرصه اقتصاد و روابط خارجی مساعد نیست، بلکه کشور با خطرات جدیتری روبرو شده است.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
مرکز ثقل تمام کنشها و واکنشها در میدان سیاست تلاشهایی است که طرفین جدلها و ائتلافهای سیاسی برای کسب و یا نفی قدرت انجام میدهند. از همینرو سپهر سیاست؛ جدی، مهم، غیرقابل چشمپوشی و بسیار با اهمیت است.
برخلاف بسیاری از کوتهفکران و بخش گستردهای از فعالین بینام و نشان و جاعلان در شبکههای اجتماعی و کوشندگانِ پیوندِ طنز و هجو به کنشهای سیاسی، نمیتوان کنش سایر فعالیتها را به هر دلیل نادیده گرفت، تمسخر کرد، آنان را به مثابه دلقکها و لودههای امروز به مردم معرفی نمود و با ادبیاتی سخیف و لمپنوار درباره منتقدان، مخالفان و حتی معاندان ساختار سیاسی سخن گفت و یا قدرت آنان را برای ایجاد چالشهای خرد و کلان دستکم و هیچ گرفت. طی کردن این راه به هیچ فرجامی در سپهر عمومی، جذب مخاطبان و یا هیچانگاری کنش دیگران نخواهد داشت، مانند مسیری که یکی از برنامههای به اصطلاح طنز صدا و سیما با کوچکنمایی غیرقابل وصف و تحقیر درباره مخالفان و منتقدان در حال انجام است. تفاوت شرایط امروز و دیروز را باید با دقت نگریست و بدون تعارف درباره دشوارههای زمان حال سخن گفت.
در سیاست هیچ امری شوخی نیست، از همینرو لازم است کوچکترین تغییرات در طیفهای سیاسی برای شناخت و فهم بهتر وضعیت امروز مورد بررسی و بازخوانی مجدد قرار بگیرد، مهمتر آنکه این همه میبایست از دریچههای مختلف برای صاحبان قدرت و تصمیمگیران اصلی صورتبندی و هزینه و فایدههای آن روشن شود. به عنوان مثال؛ چه بسیار از استادان، مدرسان دانشگاه و نویسندگان بولتنهای سیاسی که فهمشان از فعالین سیاسی خارج از مرزها همچنان در حوالی دهه شصت و هفتاد سیر میکند، بسیار قدیمی و فرسوده بوده و متاسفانه از اساس در دنیای ابطال شدگان سیر میکنند. روایت امروز را به رویدادهایی ابطال شده ارجاع میدهند که بیثمر بودن آن مانند روز روشن است. جهانی که استادان کتابنخوان برای صاحبان قدرت شرح میدهند به واقع چنین جهانی در حال حاضر به معنای واقعی کلمه وجود خارجی ندارد، اما دانش نحیف مدعیان باعث میگردد همچنان در خیالات و اوهام سیر و تصویر اشتباه امروز را مجددا نقاشی کنند. به عبارتی همچنان گمان دارند با فسیلشدگان در دهه پنجاه سر و کار دارند و مخالفان آنان انبوهی پیرمرد و انسانهای وابسته به نوستالژیهای سالهای دور هستند و اساسا آنقدر پیر و فرتوت شدهاند که توانایی راه رفتن ندارند، چه برسد که بخواهند علیه ساختار سیاسی دست به اقدامات بزنند.
نه تنها مخالفان سیاسی نظم موجود، مخالفان سابق با رویکردهای گذشته و فرسوده نیستند، بلکه طیف مهاجران ایرانی که براساس آمارها بیش از 5 میلیون ایرانی در کشورهای مختلف جهان رسیده است، همه در یک دستهبندی مشخص قرار نمیگیرند. طی سالهای گذشته چه بسیار نیروهای کار از قبیل متخصصان نفت و گاز، پزشکان متخصص، کارشناسان و مهندسان در رشتههای برق، مکانیک و کامپیوتر به دلایل بسیار از جمله نبود چشمانداز قابل لمس و امیدوارکننده در داخل کشور بار مهاجرت را با تمام تلخیها، دلبستگی و وابستگیها بستهاند و از ایران رفتند. بنابراین افرادی که در تظاهرات، راهپیماییها و نشستهای سیاسی خارج از کشور دور هم جمع میشوند ایرانیان اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی نیستند که به دنبال راه تباه بختیار و امثال او برای دریافت کمکهای مالی و نظامی از صدام حسین و... سراسیمه دنبالهروی کنند. اختلاف دیدگاههای منتقدان و مخالفان نظام سیاسی نسبت به کنشهای سیاسی در شبکههای اجتماعی دقیقا نمایانگر آگاهی نسبی مخاطبان نسبت به طیفها، گروهها و چهرههای سیاسی و کارنامه گذشته آنان است.
برگزاری راهپیمایی ایرانیان در برلین، نروژ، آمریکا، استرالیا و دعوت از مخالفان سیاسی به کنفرانس امنیتی مونیخ و دیدار با سناتورهای فرانسه و آمریکا را در کنار خبرهای مربوط به تاثیر پهبادهای ایرانی در جنگ روسیه و اوکراین اساسا تصویری خوشایند از فعالیتهای داخلی و خارجی یک کشور را در عرصه بینالمللی حتی برای شهروندان عادی کشورهای خارجی مخابره نمیکند. طی پنجماه گذشته صدها گزارش تصویری، مستند خبری، خبر، تحلیل و گفتگو با شخصیتهای سیاسی کشورهای دیگر علیه نظم سیاسی ایران منتشر شده و ادامه مذاکرات درباره برجام و مسائل دیگر را برای طرفهای غربی سختتر از گذشته کرده است. بنابراین بحث درباره ایرانهراسی، تعریف ایران به عنوان کشوری جنگطلب و ضد نظم بینالمللی که نزدیک به دو دهه همچنان در حال مذاکرات برای رسیدن به راه حل مسئله هستهای است و تحرکات مخرب اسرائیل و... نشان میدهد نه تنها وضعیت امروز در عرصه اقتصاد و روابط خارجی مساعد نیست، بلکه کشور با خطرات جدیتری روبرو شده است.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌بودجه عملیاتی؛ حلقهی گمشدۀ نظام مالی ایران
🖌نادر اسدی
#صفحه_یک
#یادداشت
آیا روش بودجهریزی در ایران از نوع عملیاتی است؟ این روزها موضوع بودجهبندی سالانه کشور در خانه ملت و رسانه داغ است، اگر از متولیان تنظیم بودجه سؤال کنیم که بودجه سال آینده به چه شکلی است؟ قاطعانه خواهد گفت؛ کاملاً عملیاتی!
قبل از اینکه دربارهی عملیاتی بودن بودجه سالانه ایران اظهار نظر کنیم، لازم است که به انواع متداول بودجهریزی اشارهای داشته باشیم که شامل؛ «بودجهریزی سنتی» و «بودجهریزی عملیاتی» است.
در بودجهریزی به روش سنتی، نگاهها بیشتر بر روی هزینهها متمرکز میشود. به عبارت دیگر در این روش بدون تعیین قیمت تمام شده کالا و خدمات، دولت اقدام به بودجهریزی کرده و پس از آن نیز مجلس به بستن بودجه بر اساس میل و سلیقه دولت اقدام میکند. بهطوری که در این شیوه فقط نیمی از اعتبارات پیشبینی شده دیده میشود و مابقی آن در هالهای از ابهام قرار میگیرد و این یعنی مساوی با حیف و میل بیرویهی اموال دولت و بیتالمال. لذا، امروزه قریب به اتفاقِ کارشناسان و متخصصان حوزه امور مالیه معتقدند که این شیوه از بودجهریزی ناقص و ناکارآمد بوده و دیگر تاریخ مصرف بهکارگیری این روش از بودجهبندی گذشته است. بعلاوه، یکی از انتقادات دیگری که بر این نوع از بودجهریزی وارد است، چانهزنیها و اعتراضات گستردهی نمایندگان نهادهای دولتی و نمایندگان حوزههای انتخاباتی در مجلس شورای اسلامی نسبت به میزان اعتبارات در نظر گرفته شده است که این وضع، بدون شک، ناشی از عدم شفافیت کافی در لایحه بودجه از نوع سنتی آن است.
اما از دیدگاه اقتصاددان، «شفافیت» و «صرفهجویی» از مهمترین ویژگیهای بودجهریزی به روش عملیاتی هستند. این روش به دولت کمک میکند که برنامهریزی دقیقی در حوزهی اعتبارات بودجهای داشته باشد و برای دولت اولویتبندی در اجرای برنامهها بیش از پیش آسانتر شود. در این نوع از بودجهریزی، قیمت تمام شدهی کالاها و خدمات دقیقاً محاسبه و برآورد میشود و با معین شدن قیمت تمام شده هر واحد از کالاها و خدمات، بودجهی دستگاههای دولتی بهطور دقیق مشخص میگردد. علاوه بر آن، به حداقل رسیدن چانهزنیها و خوردهگیریها نسبت به میزان اعتبارات اختصاص داده شده، از محاسن و مزیتهای بودجهریزی به روش عملیاتی محسوب میشود.
گفته میشود که اجرای بودجه عملیاتی به معنای واقعی کلمه عملی نخواهد شد، مگر اینکه این روش در چند نهاد و وزارتخانه که فعالیت تولیدی مشخص و شفافتری نسبت به سایر دستگاههای دولتی دارند، پیاده شود. بهعنوان نمونه، وزارت راه و شهرسازی که بطور مشخص دارای فعالیت تولیدی در بخش مسکن بوده و متولی اصلی ساخت و ساز در کشور است، بهترین گزینه در بین نهادها برای شروع و اجرای بودجهریزی عملیاتی به حساب میآید.
اما پاسخ به این سؤال که آیا بودجه سالانه جمهوری اسلامی ایران واقعاً به روش عملیاتی تنظیم و بسته میشود؟ آیا نظام مالیه ایران، روش بودجهریزی عملیاتی را تجربه کرده است یا خیر؟ در این مورد به جرأت باید اقرار کرد که با این روند تورمی که سالهاست بر اقتصاد ایران سایه افکنده و درصد آن بهطور تصاعدی در حال افزایش است و از همه مهمتر اینکه، همین روند افزایشی درصد تورم اقتصادی، محاسبه قیمت تمام شده کالاها و خدمات را (که مهمترین مؤلفه در عملیاتی شدن بودجه محسوب میشود)، دشوار و تقریباً ناممکن ساخته است. و لذا در این وضعیت، ادعای عملیاتی بودن بودجه سالانه کشور را باید منتفی دانست. در همین ارتباط، اکثر کارشناسان و صاحبنظران حوزهی مالیه عمومی، عملیاتی شدن بودجه سالانه را زمانی امکانپذیر میدانند که درصد تورم در کشور به حداقل خود برسد و یک پیشبینی نزدیک به واقعیت از قیمت تمام شده کالاها و خدمات بهدست آید. بنابراین، با این وضعیت تورم اقتصادی که کشور با آن درگیر آن است و از سوی دیگر فعالیتهای عمده و کلان اقتصادی در اختیار دولت بوده و مردم بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به حقوقبگیرانِ دولت تبدیل شدهاند، در عمل، برنامهریزی دقیق و مشخص را برای عملیاتی شدن بودجه فوقالعاده سخت و دشوار کرده است. لذا باید قبول کرد که نظام بودجهریزی در کشورمان همچنان فاصله طولانی با عملیاتی شدن دارد و بر تمام متخصصان این حوزه لازم است که تلاش خود را در رسیدن به این نقطه ایدهآل بهکار گیرند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌نادر اسدی
#صفحه_یک
#یادداشت
آیا روش بودجهریزی در ایران از نوع عملیاتی است؟ این روزها موضوع بودجهبندی سالانه کشور در خانه ملت و رسانه داغ است، اگر از متولیان تنظیم بودجه سؤال کنیم که بودجه سال آینده به چه شکلی است؟ قاطعانه خواهد گفت؛ کاملاً عملیاتی!
قبل از اینکه دربارهی عملیاتی بودن بودجه سالانه ایران اظهار نظر کنیم، لازم است که به انواع متداول بودجهریزی اشارهای داشته باشیم که شامل؛ «بودجهریزی سنتی» و «بودجهریزی عملیاتی» است.
در بودجهریزی به روش سنتی، نگاهها بیشتر بر روی هزینهها متمرکز میشود. به عبارت دیگر در این روش بدون تعیین قیمت تمام شده کالا و خدمات، دولت اقدام به بودجهریزی کرده و پس از آن نیز مجلس به بستن بودجه بر اساس میل و سلیقه دولت اقدام میکند. بهطوری که در این شیوه فقط نیمی از اعتبارات پیشبینی شده دیده میشود و مابقی آن در هالهای از ابهام قرار میگیرد و این یعنی مساوی با حیف و میل بیرویهی اموال دولت و بیتالمال. لذا، امروزه قریب به اتفاقِ کارشناسان و متخصصان حوزه امور مالیه معتقدند که این شیوه از بودجهریزی ناقص و ناکارآمد بوده و دیگر تاریخ مصرف بهکارگیری این روش از بودجهبندی گذشته است. بعلاوه، یکی از انتقادات دیگری که بر این نوع از بودجهریزی وارد است، چانهزنیها و اعتراضات گستردهی نمایندگان نهادهای دولتی و نمایندگان حوزههای انتخاباتی در مجلس شورای اسلامی نسبت به میزان اعتبارات در نظر گرفته شده است که این وضع، بدون شک، ناشی از عدم شفافیت کافی در لایحه بودجه از نوع سنتی آن است.
اما از دیدگاه اقتصاددان، «شفافیت» و «صرفهجویی» از مهمترین ویژگیهای بودجهریزی به روش عملیاتی هستند. این روش به دولت کمک میکند که برنامهریزی دقیقی در حوزهی اعتبارات بودجهای داشته باشد و برای دولت اولویتبندی در اجرای برنامهها بیش از پیش آسانتر شود. در این نوع از بودجهریزی، قیمت تمام شدهی کالاها و خدمات دقیقاً محاسبه و برآورد میشود و با معین شدن قیمت تمام شده هر واحد از کالاها و خدمات، بودجهی دستگاههای دولتی بهطور دقیق مشخص میگردد. علاوه بر آن، به حداقل رسیدن چانهزنیها و خوردهگیریها نسبت به میزان اعتبارات اختصاص داده شده، از محاسن و مزیتهای بودجهریزی به روش عملیاتی محسوب میشود.
گفته میشود که اجرای بودجه عملیاتی به معنای واقعی کلمه عملی نخواهد شد، مگر اینکه این روش در چند نهاد و وزارتخانه که فعالیت تولیدی مشخص و شفافتری نسبت به سایر دستگاههای دولتی دارند، پیاده شود. بهعنوان نمونه، وزارت راه و شهرسازی که بطور مشخص دارای فعالیت تولیدی در بخش مسکن بوده و متولی اصلی ساخت و ساز در کشور است، بهترین گزینه در بین نهادها برای شروع و اجرای بودجهریزی عملیاتی به حساب میآید.
اما پاسخ به این سؤال که آیا بودجه سالانه جمهوری اسلامی ایران واقعاً به روش عملیاتی تنظیم و بسته میشود؟ آیا نظام مالیه ایران، روش بودجهریزی عملیاتی را تجربه کرده است یا خیر؟ در این مورد به جرأت باید اقرار کرد که با این روند تورمی که سالهاست بر اقتصاد ایران سایه افکنده و درصد آن بهطور تصاعدی در حال افزایش است و از همه مهمتر اینکه، همین روند افزایشی درصد تورم اقتصادی، محاسبه قیمت تمام شده کالاها و خدمات را (که مهمترین مؤلفه در عملیاتی شدن بودجه محسوب میشود)، دشوار و تقریباً ناممکن ساخته است. و لذا در این وضعیت، ادعای عملیاتی بودن بودجه سالانه کشور را باید منتفی دانست. در همین ارتباط، اکثر کارشناسان و صاحبنظران حوزهی مالیه عمومی، عملیاتی شدن بودجه سالانه را زمانی امکانپذیر میدانند که درصد تورم در کشور به حداقل خود برسد و یک پیشبینی نزدیک به واقعیت از قیمت تمام شده کالاها و خدمات بهدست آید. بنابراین، با این وضعیت تورم اقتصادی که کشور با آن درگیر آن است و از سوی دیگر فعالیتهای عمده و کلان اقتصادی در اختیار دولت بوده و مردم بهطور مستقیم یا غیر مستقیم به حقوقبگیرانِ دولت تبدیل شدهاند، در عمل، برنامهریزی دقیق و مشخص را برای عملیاتی شدن بودجه فوقالعاده سخت و دشوار کرده است. لذا باید قبول کرد که نظام بودجهریزی در کشورمان همچنان فاصله طولانی با عملیاتی شدن دارد و بر تمام متخصصان این حوزه لازم است که تلاش خود را در رسیدن به این نقطه ایدهآل بهکار گیرند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌دربارۀ «مسأله مدرسه»
🖌روحالله شهابی
#صفحه_یک
#یادداشت
کتاب تازۀ دکتر نعمتالله فاضلی با عنوان «مسئله مدرسه: بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران»، در میانه حوادث پاییز امسال، منتشر شد و پس از مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید. من، هم چند سالی در مدارس متوسطه تهران معلم بودم، هم سالهاست آثار، نوشتهها و سخنرانیهای دکتر فاضلی را دنبال میکنم. از اینرو کتاب را با اشتیاق خواندم و زیر مطالب بسیاری از آن برای مراجعات بعدی خط کشیدم. با این حال دو فصلِ «آموزش و مسألۀ شهروندی» و «کدام پداگوژی» را از منظر روانشناسیِ تربیتی، حائز اهمیت میدانم:
1) فاضلی در فصل «آموزش و مسأله شهروندی»، وظیفۀ ویژه مدرسه را شهروندپروری میداند و از منظری فرهنگی معتقد است؛ شهروندی، مجموعۀ بالفعلی از تواناییهای وجودی انسان معاصر است که برای زیست اخلاقی، انسانی، خلاقانه و مسئولانه در جامعۀ دائمالتغییر امروز ضروری هستند. همسو با دیدگاه فاضلی میتوان گفت، متناسب با تغییرات در نظریههای روانشناسی تربیتی، مدرسه و کارکردهای آن نیز تغییر کرده است. مدرسه در سالهای ابتدایی قرن بیستم جایگاه آموزش دیده میشد و متغیرهایی مانند نسبت معلم به دانشآموز یا تعداد کتابهای موجود در کتابخانه مدرسه، موضوع پژوهش بودند اما امروزه با اهمیتیافتن سهم فرهنگ در تحول کودکان، مدرسه به مثابۀ بافت رشدِ شناختی، اجتماعی و هیجانی دانشآموز دیده میشود و روابط موجود در آن از رابطۀ سادۀ دانشآموز با معلم گرفته تا رابطۀ پیچیدۀ دانشآموز با سیاستها و برنامههای درسی، میتواند تحول شناختی و اجتماعی دانشآموز یا آنچه فاضلی از آن توانایی انطباق با جامعه دائمالتغییر یا «شهروندی» تعبیر کرده است را تحت تأثیر قرار دهد. مکانیسم این اثرگذاری تا حدود زیادی روشن است. مدرسه خود به عنوان یک سازمان اجتماعی دارای ارزشها و هنجارهایی است که همین ارزشها و هنجارها مسیر اثرگذاری مدرسه بر تحول دانشآموز هستند. برای نمونه شواهد پژوهشی نشان دادند تأکید بر توانایی محوری به جای تلاش محوری و تأکید بر بازتولید و تکرار آنچه معلم و کتابهای درسی میگویند به جای ساخت فعالانه دانش توسط دانشآموز، میتواند پیامدهای تحولی منفی برای دانشآموزان داشته باشد.
2) فاضلی در فصل «کدام پداگوژی»، حافظهگرایی را پداگوژی غالب نظام آموزشی ما دانسته است که در مقابل پداگوژی یادگیری محور قرار دارد. در پداگوژی حافظهگرایی، به جای نقد و به چالش کشیدن، بر حفظکردن اطلاعات و دانستن، تأکید میشود. از حافظه و بهخاطر سپردن، در ادبیات مربوط به آموزش و یادگیری، بدگوییِ زیادی شده است و از آن به مثابۀ آفت تفکر انتقادی و تأمل، سخن گفتند. با این حال استرنبر در نظریه معروف هوش موفق خود، معتقد است آموزش برای یادگیری مبتنی بر حافظه، پایه و اساس یا مرحلۀ اول تمام آموزشهای دیگر است، چرا که اگر دانشآموز بخواهد در مورد موضوعی به طور انتقادی تفکر کند نخست باید دانستهها و از بَر کردههای کافی در مورد آن موضوع داشته باشد. آنچه حافظهگرایی را در نظام آموزشی ما تبدیل به یک چالش کرده است تمرکز بر حفظکردن به عنوان نقطه پایانی یادگیری است در حالی که باید به آن بهعنوان بخشی از فرایند وسیعتر یادگیری نگاه کرد. در هر صورت با نادیده گرفتن یادگیری مبتنی بر حافظه به عنوان مرحله اول یادگیری، خطر وجود دانشآموزانی فاقد پایگاه دانشی وسیع، وجود دارد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌روحالله شهابی
#صفحه_یک
#یادداشت
کتاب تازۀ دکتر نعمتالله فاضلی با عنوان «مسئله مدرسه: بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران»، در میانه حوادث پاییز امسال، منتشر شد و پس از مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید. من، هم چند سالی در مدارس متوسطه تهران معلم بودم، هم سالهاست آثار، نوشتهها و سخنرانیهای دکتر فاضلی را دنبال میکنم. از اینرو کتاب را با اشتیاق خواندم و زیر مطالب بسیاری از آن برای مراجعات بعدی خط کشیدم. با این حال دو فصلِ «آموزش و مسألۀ شهروندی» و «کدام پداگوژی» را از منظر روانشناسیِ تربیتی، حائز اهمیت میدانم:
1) فاضلی در فصل «آموزش و مسأله شهروندی»، وظیفۀ ویژه مدرسه را شهروندپروری میداند و از منظری فرهنگی معتقد است؛ شهروندی، مجموعۀ بالفعلی از تواناییهای وجودی انسان معاصر است که برای زیست اخلاقی، انسانی، خلاقانه و مسئولانه در جامعۀ دائمالتغییر امروز ضروری هستند. همسو با دیدگاه فاضلی میتوان گفت، متناسب با تغییرات در نظریههای روانشناسی تربیتی، مدرسه و کارکردهای آن نیز تغییر کرده است. مدرسه در سالهای ابتدایی قرن بیستم جایگاه آموزش دیده میشد و متغیرهایی مانند نسبت معلم به دانشآموز یا تعداد کتابهای موجود در کتابخانه مدرسه، موضوع پژوهش بودند اما امروزه با اهمیتیافتن سهم فرهنگ در تحول کودکان، مدرسه به مثابۀ بافت رشدِ شناختی، اجتماعی و هیجانی دانشآموز دیده میشود و روابط موجود در آن از رابطۀ سادۀ دانشآموز با معلم گرفته تا رابطۀ پیچیدۀ دانشآموز با سیاستها و برنامههای درسی، میتواند تحول شناختی و اجتماعی دانشآموز یا آنچه فاضلی از آن توانایی انطباق با جامعه دائمالتغییر یا «شهروندی» تعبیر کرده است را تحت تأثیر قرار دهد. مکانیسم این اثرگذاری تا حدود زیادی روشن است. مدرسه خود به عنوان یک سازمان اجتماعی دارای ارزشها و هنجارهایی است که همین ارزشها و هنجارها مسیر اثرگذاری مدرسه بر تحول دانشآموز هستند. برای نمونه شواهد پژوهشی نشان دادند تأکید بر توانایی محوری به جای تلاش محوری و تأکید بر بازتولید و تکرار آنچه معلم و کتابهای درسی میگویند به جای ساخت فعالانه دانش توسط دانشآموز، میتواند پیامدهای تحولی منفی برای دانشآموزان داشته باشد.
2) فاضلی در فصل «کدام پداگوژی»، حافظهگرایی را پداگوژی غالب نظام آموزشی ما دانسته است که در مقابل پداگوژی یادگیری محور قرار دارد. در پداگوژی حافظهگرایی، به جای نقد و به چالش کشیدن، بر حفظکردن اطلاعات و دانستن، تأکید میشود. از حافظه و بهخاطر سپردن، در ادبیات مربوط به آموزش و یادگیری، بدگوییِ زیادی شده است و از آن به مثابۀ آفت تفکر انتقادی و تأمل، سخن گفتند. با این حال استرنبر در نظریه معروف هوش موفق خود، معتقد است آموزش برای یادگیری مبتنی بر حافظه، پایه و اساس یا مرحلۀ اول تمام آموزشهای دیگر است، چرا که اگر دانشآموز بخواهد در مورد موضوعی به طور انتقادی تفکر کند نخست باید دانستهها و از بَر کردههای کافی در مورد آن موضوع داشته باشد. آنچه حافظهگرایی را در نظام آموزشی ما تبدیل به یک چالش کرده است تمرکز بر حفظکردن به عنوان نقطه پایانی یادگیری است در حالی که باید به آن بهعنوان بخشی از فرایند وسیعتر یادگیری نگاه کرد. در هر صورت با نادیده گرفتن یادگیری مبتنی بر حافظه به عنوان مرحله اول یادگیری، خطر وجود دانشآموزانی فاقد پایگاه دانشی وسیع، وجود دارد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌سنجش روایتهای دولتی از مسأله دلار
🖌رضا صادقیان
#صفحه_یک
#سرمقاله
برجستهترین رویکرد برای سنجش روایتهای درست از نادرست درباره به وقوع پیوستن تحلیلهای ارایه شده، پیشه کردن صبر و گذر زمان است.
یک: در زمانه تحصیل یکی از اساتیدمان که انحصار ارائه تحلیلهای خاص و ترسیم چشماندازهای خاصتر در حوزه خاورمیانه و آمریکا را در اختیار داشت، پس از کسب کرسی ریاست جمهوری توسط بارک اوباما میگفت: «مطمئن باشید تا سال آینده اوباما به دلیل اینکه اولین رئیس جمهور آفریقایی-آمریکایی کشور آمریکا است توسط الیگارشی و طبقه ثروتمند و نژادگرای آمریکا ترور میشود، این افراد نمیتوانند یک سیاهپوست را به عنوان آقا بالاسر نگاه و در برابر این تحقیر سکوت کنند.» سالها گذشت و ترور رئیس جمهور آمریکا رخ نداد. اوباما هشت سال ریاست جمهوری را به پایان رساند و چهار سال بعد، از سالخوردهترین کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا در برابر یکی از ثروتمندان آمریکا و حتی جهان، حمایت و زمینه پیروزی بایدن را فراهم کرد. گذر زمان نشان داد حرفهای آن استاد چیزی به غیر از ارائه تصویرهای ذهنیاش نبوده است. تصاویری درهم و آشفته که همه چیز در آن یافت میشد؛ به غیر از واقعیتهای موجود.
دو: وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی قبلتر از آنکه بر کرسی مدیریت ارشد یک وزارتخانه تکیه بزند، اینجا و آنجا از بیاثر بودن تحریمهای بینالمللی میگفت؛ فیلمهای این ادعا در سایتهای خبری موجود است. با اطمینان خاطر از ایجاد شغل با یک میلیون تومان سخن به میان آورد و عرض درب پارکینگ منازل در کره جنوبی را به عنوان ستیز با سیاستهای آمریکا توسط مردم این کشور عنوان میکرد. کمتر از یک سال حتی برای ایشان و برخی دیگر مشخص شد که تحریمهای ظالمانه اثرگذار بوده و هست، همچنین عیار حرفهایی که درباره دلار و سایر تحلیلهای اقتصادی ارایه شده بود، مشخصتر شد. چرا که هیچ چیزی بهتر از لمس واقعیت بدون واسطه در ساختار فکری انسانها موثر نیست.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان
#صفحه_یک
#سرمقاله
برجستهترین رویکرد برای سنجش روایتهای درست از نادرست درباره به وقوع پیوستن تحلیلهای ارایه شده، پیشه کردن صبر و گذر زمان است.
یک: در زمانه تحصیل یکی از اساتیدمان که انحصار ارائه تحلیلهای خاص و ترسیم چشماندازهای خاصتر در حوزه خاورمیانه و آمریکا را در اختیار داشت، پس از کسب کرسی ریاست جمهوری توسط بارک اوباما میگفت: «مطمئن باشید تا سال آینده اوباما به دلیل اینکه اولین رئیس جمهور آفریقایی-آمریکایی کشور آمریکا است توسط الیگارشی و طبقه ثروتمند و نژادگرای آمریکا ترور میشود، این افراد نمیتوانند یک سیاهپوست را به عنوان آقا بالاسر نگاه و در برابر این تحقیر سکوت کنند.» سالها گذشت و ترور رئیس جمهور آمریکا رخ نداد. اوباما هشت سال ریاست جمهوری را به پایان رساند و چهار سال بعد، از سالخوردهترین کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا در برابر یکی از ثروتمندان آمریکا و حتی جهان، حمایت و زمینه پیروزی بایدن را فراهم کرد. گذر زمان نشان داد حرفهای آن استاد چیزی به غیر از ارائه تصویرهای ذهنیاش نبوده است. تصاویری درهم و آشفته که همه چیز در آن یافت میشد؛ به غیر از واقعیتهای موجود.
دو: وزیر سابق تعاون، کار و رفاه اجتماعی قبلتر از آنکه بر کرسی مدیریت ارشد یک وزارتخانه تکیه بزند، اینجا و آنجا از بیاثر بودن تحریمهای بینالمللی میگفت؛ فیلمهای این ادعا در سایتهای خبری موجود است. با اطمینان خاطر از ایجاد شغل با یک میلیون تومان سخن به میان آورد و عرض درب پارکینگ منازل در کره جنوبی را به عنوان ستیز با سیاستهای آمریکا توسط مردم این کشور عنوان میکرد. کمتر از یک سال حتی برای ایشان و برخی دیگر مشخص شد که تحریمهای ظالمانه اثرگذار بوده و هست، همچنین عیار حرفهایی که درباره دلار و سایر تحلیلهای اقتصادی ارایه شده بود، مشخصتر شد. چرا که هیچ چیزی بهتر از لمس واقعیت بدون واسطه در ساختار فکری انسانها موثر نیست.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
سنجش روایتهای دولتی از مسأله دلار
برجستهترین رویکرد برای سنجش روایتهای درست از نادرست درباره به وقوع پیوستن تحلیلهای ارایه شده، پیشه کردن صبر و گذر زمان است. یک: در زمانه تحصیل یکی از اساتیدمان که انحصار ارائه تحلیلهای خاص و ترسیم چشماندازهای خاصتر در حوزه خاورمیانه و آمریکا را در اختیار…
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌«پیروز» و قدرت استعاره
🖌آرش رازانی
#صفحه_یک
#یادداشت
بالاخره «پیروز» تولهیوز ایرانی معروف بر اثر بیماری تلف شد. این یک اتفاق نسبتاً معمول در مورد جانورانی است که در شرایط دور از محیط زیست طبیعی زاد و ولد میکنند. دلایل تخصصی در حیطه دامپزشکی برای این اتفاق وجود دارند و قابل شرح به زبان ساده نیز هستند. اما توجه و واکنش افکار عمومی به این تولهیوز از روز تولد تا تلف شدن، یکسره دور از روال معمول بود.
«پیروز» از همان ابتدای تولدش در افکار عمومی به نماد امید و زندگی تبدیل شد. استعارهی عمیقی از تولد یک امید، در روزگار یأسآلود و گذر کرده از مصیبت همهگیری کرونا در ضمیر جمعی ایرانیان از این موجود معصوم شکل گرفت. چه اینکه پیش از این، یوز ایرانی به تدریج به نوعی نماد ملی تبدیل شده و تصویر آن روی پیراهن تیم ملی فوتبال نقش بسته بود.
استعاره و نماد، کارکرد مهمی در بازتاب دادن افکار و آرمانها و ایدهها دارد. نوعی خلاصهسازی در شرح است که در قالب نماد جمع شده و تمام ایده را به دیگری منتقل میسازد. به همین دلیل است که معمولا عناصر نمادین یا استعارهها از گزند روزگار محفوظ هستند. حال یا از اساطیر، یا نمادهای طبیعی مثل گل یا درخت و شبیه آن که ذهن را به یک کلیت مفهومی ارجاع میدهند. اما در مورد «پیروز» کار این گونه پیش نرفت.
«پیروز» واقعی بود و مثل هر موجود دیگری در معرض بلا و فنا. تمسک افکار عمومی به او به مثابه یک نماد، و استعاره کردن تولد و دوام آوردن در شرایط دشوار، کار درستی نبود. نتیجه این شد که وقتی نماد این گونه از گزند روزگار محفوظ نماند، امیدی که زندگی او استعارهاش بود نیز رنگ نومیدی گرفت و از دست رفتن او برای ضمیر جمعی زخمچشیدهی ما، غمافزا شد.مورد «پیروز» به خوبی نشان میدهد که توجه به ظرایف و دقایق معنا در کار رسانهای، چه اندازه امر مهم وخطیری است. پر و بال دادن بیش از اندازه به موضوعی که فاقد ظرفیت لازم برای پروراندن ایده است، چگونه میتواند کارکردی بر خلاف انتظار و هدف اولیه داشته باشد. ضمیر جمعی ما، زخمچشیده و آسیبدیده است. برای اینکه همچون تکتک ما، این ملت نیز توان دوام آوردن داشته باشد، میبایست بسیار بیش از آنچه میکنیم مراقب حفظ سلامت روان فردی و روح ملی خود باشیم. با آرزوی سلامتی برای تمام همتایان «پیروز» مرگ او استعارهی مرگ امید ایرانیان نیست.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌آرش رازانی
#صفحه_یک
#یادداشت
بالاخره «پیروز» تولهیوز ایرانی معروف بر اثر بیماری تلف شد. این یک اتفاق نسبتاً معمول در مورد جانورانی است که در شرایط دور از محیط زیست طبیعی زاد و ولد میکنند. دلایل تخصصی در حیطه دامپزشکی برای این اتفاق وجود دارند و قابل شرح به زبان ساده نیز هستند. اما توجه و واکنش افکار عمومی به این تولهیوز از روز تولد تا تلف شدن، یکسره دور از روال معمول بود.
«پیروز» از همان ابتدای تولدش در افکار عمومی به نماد امید و زندگی تبدیل شد. استعارهی عمیقی از تولد یک امید، در روزگار یأسآلود و گذر کرده از مصیبت همهگیری کرونا در ضمیر جمعی ایرانیان از این موجود معصوم شکل گرفت. چه اینکه پیش از این، یوز ایرانی به تدریج به نوعی نماد ملی تبدیل شده و تصویر آن روی پیراهن تیم ملی فوتبال نقش بسته بود.
استعاره و نماد، کارکرد مهمی در بازتاب دادن افکار و آرمانها و ایدهها دارد. نوعی خلاصهسازی در شرح است که در قالب نماد جمع شده و تمام ایده را به دیگری منتقل میسازد. به همین دلیل است که معمولا عناصر نمادین یا استعارهها از گزند روزگار محفوظ هستند. حال یا از اساطیر، یا نمادهای طبیعی مثل گل یا درخت و شبیه آن که ذهن را به یک کلیت مفهومی ارجاع میدهند. اما در مورد «پیروز» کار این گونه پیش نرفت.
«پیروز» واقعی بود و مثل هر موجود دیگری در معرض بلا و فنا. تمسک افکار عمومی به او به مثابه یک نماد، و استعاره کردن تولد و دوام آوردن در شرایط دشوار، کار درستی نبود. نتیجه این شد که وقتی نماد این گونه از گزند روزگار محفوظ نماند، امیدی که زندگی او استعارهاش بود نیز رنگ نومیدی گرفت و از دست رفتن او برای ضمیر جمعی زخمچشیدهی ما، غمافزا شد.مورد «پیروز» به خوبی نشان میدهد که توجه به ظرایف و دقایق معنا در کار رسانهای، چه اندازه امر مهم وخطیری است. پر و بال دادن بیش از اندازه به موضوعی که فاقد ظرفیت لازم برای پروراندن ایده است، چگونه میتواند کارکردی بر خلاف انتظار و هدف اولیه داشته باشد. ضمیر جمعی ما، زخمچشیده و آسیبدیده است. برای اینکه همچون تکتک ما، این ملت نیز توان دوام آوردن داشته باشد، میبایست بسیار بیش از آنچه میکنیم مراقب حفظ سلامت روان فردی و روح ملی خود باشیم. با آرزوی سلامتی برای تمام همتایان «پیروز» مرگ او استعارهی مرگ امید ایرانیان نیست.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌ردیابی ندانمکاری در مرگ «پیروز»
🖌صلاحالدین هرسنی
#صفحه_یک
#یادداشت
دهم اردیبهشت امسال سه تولهیوز به واسطه جفتگیری دو یوزپلنگ به نامهای «ایران» و «فیروز» و البته تحت پوشش برنامه تکثیر در اسارت سازمان محیط زیست، در پارک ملی توران به دنیا آمدند و بارقه امیدی را در دل دوستداران محیط زیست ایجاد کرد. این امیدواری بدانجهت بود که یوز، گونهای از پوشش جانوری ایران است که در خطر انقراض قرار دارد، از سوی دیگر ایرانخانم یعنی مادر این خانواده، تولهها را نپذیرفت؛ لذا دو توله دوام نیاوردند و تلف شدند و تا همین دو روز پیش «پیروز» سومین فرزند این زوج 10 ماه را در میان بیم و امید ایرانیان با مرگ دست و پنجه نرم کرد و سرانجام در میان اندوه دوستداران محیط زیست وحیات وحش والبته بیشتر ایرانیان تلف شد. در واقع پیروز یک تولهیوز طبیعی نبوده، شیر مادر هم نخورده بود، از بد حادثه هم بدترین شیر ایرانی به آن خورانده شده و از همان ابتدا هم با مشکلات ژنتیکی و گوارشی مواجه بوده و مشخص هم نشد که آیا تولدش به واسطه سزارین به موقع بوده یا نه؟ از سوی دیگر، نتایج رادیولوژی، سونوگرافی و آزمایشهایی تیم دامپزشکی بر روی پیروز نشان داده بود که پارامترهای خونی و کارکرد رودهها به ویژه دفع طبیعی حیوان با اشکالات جدی مواجه شدهبود. در نهایت بهرغم تلاش بیوقفه تیم دامپزشکی و زحمات یک تیمارگر دلسوز به نام«علیرضا شهرداری» پیروز نتوانست بر مشکلات جسمیاش پیروز شود و روز گذشته تلف شد.ماجرای بیماری و مرگ تنها این یوز ایرانی نیز همانند سایر الگویهای غلط مدیریتی در کشورمان، ریشه در ندانمکاری متصدیان امر دارد. البته تنها پیروز نیست که قرار است قربانی ندانمکاری مسئولان شود، قطعا نمونههایی در گذشته عملکرد مسئولان میتوان یافت که مرگ سرنوشت آنها بوده است. ماجرای ببرهای سیبری که به واسطه تغذیه نامناسب دچار بیماری «مشمشه» یعنی نوعی بیماری باکتریایی واگیردارِ خطرناکِ سمی تلف شدند، مرگ شیرهای باغ وحش ارم و ماجرای زندهگیری، انتقال و سرانجام مرگ گورخرهای ایرانی در سال 1397 و از همه مهمتر ماجرای تراژیک زندهگیری ناکام و مرگ پلنگی که در هفتم اردبیهشت 1401 به خیابان های قائم شهر مازندران راه یافته بود، همگی از آبشخوری به نام ندانمکاری و تخصصگریزی آب میخورد. به این ترتیب نیک پیداست که کُمیت مسئولان کشورمان از دانش نگهداری حیات وحش و دامپزشکی حیات وحش بسیار لنگ است و فقط سهم خود را به روش توصیهنامه به منقش کردن تصویر یوز پلنگ بر روی پیراهنهای تیم ملی فوتبال ایران خلاصه کردهاند. در ارتباط با ضعیف بودن دانش نگهداری حیات وحش، دکتر ایمان معماریان درمانگر حیات وحش ایران گفته است که:«در این سالها ما به دنبال دانش حیات وحش نبودهایم و به نوعی نخواستهایم از دانش بینالمللی نیز استفاده کنیم. به همین دلیل حوادث ناگواری که به مرگ حیات وحش منجر میشود در کشورمان بیشتر اتفاق میافتد. در ماجرای پیروز هم مشکل نه انسداد گوارشی، بلکه احتباس ادرار بوده است.» این وضعیت نشان میدهد که شیپور تخصصگرایی همه امور همواره از دهانه گشاد آن نواخته میشود و قطعا نباید انتظار داشت که پیروز آخرین قربانی ندانمکاری این مسئولان باشد. قطعا اگر پیروز و بردارانش در کشور دیگری به دنیا میآمدند، میتوانستند سرنوشت بهتری پیدا کنند. حال و در شرایطی که خبر مرگ پیروز، طرفداران حیات وحش را ناامید کردهاست، خبر رسیده است که ایرانخانم؛ مادر تولهها، مجددا باردار شده است و امید آن است که در این بارداری مجدد، سرنوشت تلخ و شرنگ باری دیگری همچون سرنوشت پیروز و برادرانش تکرار نشود.اگر چه وضعیت بیماری، احتضار و درنهایت مرگ غمبار پیروز به عنوان پسر ایران خبر خوبی برای طرفداران حیات وحش نبوده است، اما حال مردم ایران نیز در تناسب با دلواپسی حال پیروز، تعریفی ندارد و نیازی به یاآوری نیست که بیشتر این ناخوشاحوالی ریشه در مشکلات اقتصادی و پرواز 57 هزارپایی و محتملا عبور از 60 هزارپایی دلار دارد که منجر به سقوط ارزش روزافزون پولی ملی شده و وضعیت مردم ایران را به جایی بسیار پایینتر از خط فقرِ اعلام شده، رسانده است. طرفه آنکه مسئولان و متصدیان از جمله اصولگرایان، اصلاحطلبان، دانشگاهیان، روحانیون،انقلابیون و چهرههای اپوزیسیون نیز نمیخواهند که قدرالسهم خود را در ایجاد وضعیت موجود بپذیرند؛ لاجرم یا ریشه این مشکلات را به گردن طرفهای مقابل میاندازند و یا آنرا حاصل دسیسه و نقش پنهانی دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب میدانند. قطعا کمی واقعبینی برای ریشهیابی مشکلات از سوی مسئولان لازم و ضروری است و قرار نیست که جهت تحلیل ساده مسائل و توجیه ضعفها همه مشکلات در زیر چتر توطئه جمع شود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌صلاحالدین هرسنی
#صفحه_یک
#یادداشت
دهم اردیبهشت امسال سه تولهیوز به واسطه جفتگیری دو یوزپلنگ به نامهای «ایران» و «فیروز» و البته تحت پوشش برنامه تکثیر در اسارت سازمان محیط زیست، در پارک ملی توران به دنیا آمدند و بارقه امیدی را در دل دوستداران محیط زیست ایجاد کرد. این امیدواری بدانجهت بود که یوز، گونهای از پوشش جانوری ایران است که در خطر انقراض قرار دارد، از سوی دیگر ایرانخانم یعنی مادر این خانواده، تولهها را نپذیرفت؛ لذا دو توله دوام نیاوردند و تلف شدند و تا همین دو روز پیش «پیروز» سومین فرزند این زوج 10 ماه را در میان بیم و امید ایرانیان با مرگ دست و پنجه نرم کرد و سرانجام در میان اندوه دوستداران محیط زیست وحیات وحش والبته بیشتر ایرانیان تلف شد. در واقع پیروز یک تولهیوز طبیعی نبوده، شیر مادر هم نخورده بود، از بد حادثه هم بدترین شیر ایرانی به آن خورانده شده و از همان ابتدا هم با مشکلات ژنتیکی و گوارشی مواجه بوده و مشخص هم نشد که آیا تولدش به واسطه سزارین به موقع بوده یا نه؟ از سوی دیگر، نتایج رادیولوژی، سونوگرافی و آزمایشهایی تیم دامپزشکی بر روی پیروز نشان داده بود که پارامترهای خونی و کارکرد رودهها به ویژه دفع طبیعی حیوان با اشکالات جدی مواجه شدهبود. در نهایت بهرغم تلاش بیوقفه تیم دامپزشکی و زحمات یک تیمارگر دلسوز به نام«علیرضا شهرداری» پیروز نتوانست بر مشکلات جسمیاش پیروز شود و روز گذشته تلف شد.ماجرای بیماری و مرگ تنها این یوز ایرانی نیز همانند سایر الگویهای غلط مدیریتی در کشورمان، ریشه در ندانمکاری متصدیان امر دارد. البته تنها پیروز نیست که قرار است قربانی ندانمکاری مسئولان شود، قطعا نمونههایی در گذشته عملکرد مسئولان میتوان یافت که مرگ سرنوشت آنها بوده است. ماجرای ببرهای سیبری که به واسطه تغذیه نامناسب دچار بیماری «مشمشه» یعنی نوعی بیماری باکتریایی واگیردارِ خطرناکِ سمی تلف شدند، مرگ شیرهای باغ وحش ارم و ماجرای زندهگیری، انتقال و سرانجام مرگ گورخرهای ایرانی در سال 1397 و از همه مهمتر ماجرای تراژیک زندهگیری ناکام و مرگ پلنگی که در هفتم اردبیهشت 1401 به خیابان های قائم شهر مازندران راه یافته بود، همگی از آبشخوری به نام ندانمکاری و تخصصگریزی آب میخورد. به این ترتیب نیک پیداست که کُمیت مسئولان کشورمان از دانش نگهداری حیات وحش و دامپزشکی حیات وحش بسیار لنگ است و فقط سهم خود را به روش توصیهنامه به منقش کردن تصویر یوز پلنگ بر روی پیراهنهای تیم ملی فوتبال ایران خلاصه کردهاند. در ارتباط با ضعیف بودن دانش نگهداری حیات وحش، دکتر ایمان معماریان درمانگر حیات وحش ایران گفته است که:«در این سالها ما به دنبال دانش حیات وحش نبودهایم و به نوعی نخواستهایم از دانش بینالمللی نیز استفاده کنیم. به همین دلیل حوادث ناگواری که به مرگ حیات وحش منجر میشود در کشورمان بیشتر اتفاق میافتد. در ماجرای پیروز هم مشکل نه انسداد گوارشی، بلکه احتباس ادرار بوده است.» این وضعیت نشان میدهد که شیپور تخصصگرایی همه امور همواره از دهانه گشاد آن نواخته میشود و قطعا نباید انتظار داشت که پیروز آخرین قربانی ندانمکاری این مسئولان باشد. قطعا اگر پیروز و بردارانش در کشور دیگری به دنیا میآمدند، میتوانستند سرنوشت بهتری پیدا کنند. حال و در شرایطی که خبر مرگ پیروز، طرفداران حیات وحش را ناامید کردهاست، خبر رسیده است که ایرانخانم؛ مادر تولهها، مجددا باردار شده است و امید آن است که در این بارداری مجدد، سرنوشت تلخ و شرنگ باری دیگری همچون سرنوشت پیروز و برادرانش تکرار نشود.اگر چه وضعیت بیماری، احتضار و درنهایت مرگ غمبار پیروز به عنوان پسر ایران خبر خوبی برای طرفداران حیات وحش نبوده است، اما حال مردم ایران نیز در تناسب با دلواپسی حال پیروز، تعریفی ندارد و نیازی به یاآوری نیست که بیشتر این ناخوشاحوالی ریشه در مشکلات اقتصادی و پرواز 57 هزارپایی و محتملا عبور از 60 هزارپایی دلار دارد که منجر به سقوط ارزش روزافزون پولی ملی شده و وضعیت مردم ایران را به جایی بسیار پایینتر از خط فقرِ اعلام شده، رسانده است. طرفه آنکه مسئولان و متصدیان از جمله اصولگرایان، اصلاحطلبان، دانشگاهیان، روحانیون،انقلابیون و چهرههای اپوزیسیون نیز نمیخواهند که قدرالسهم خود را در ایجاد وضعیت موجود بپذیرند؛ لاجرم یا ریشه این مشکلات را به گردن طرفهای مقابل میاندازند و یا آنرا حاصل دسیسه و نقش پنهانی دشمنان قسم خورده نظام و انقلاب میدانند. قطعا کمی واقعبینی برای ریشهیابی مشکلات از سوی مسئولان لازم و ضروری است و قرار نیست که جهت تحلیل ساده مسائل و توجیه ضعفها همه مشکلات در زیر چتر توطئه جمع شود.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی چهارشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌گذشته و آینده روابط تهران و ریاض
🖌سیفالرضا شهابی
#صفحه_یک
#یادداشت
در ماهها و هفتههای اخير چند دور مذاکره بین نمایندگان دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای رفع سوءتفاهمات و تجدید رابطه سیاسی در بغداد انجام گرفت وبراساس گفته برخی از مقامات عراقی، احتمال آشتی دور از انتظار نیست .در این یادداشت، نیمنگاهی به علل اختلاف و سوابق آن انداخته میشود.تنش بین ایران و عربستان که بعد از انقلاب اسلامی دامن تهران و ریاض را گرفت و در نهایت منجر به قطع روابط دیپلماتیک شد ریشه در قبل انقلاب دارد؛ رقابتی در سطح منطقه بین دو کشور ایران و عربستان از قبل انقلاب وجود داشت، ولی آمریکا به خاطر منافع خودش رقابت را مدیریت میکرد و نمیگذاشت تبدیل به تنشی غیرقابلکنترل شود .در دکترین دو ستونی نیکسون؛ رئیس جمهور پیشین آمریکا در خلیج فارس، عربستان ستون اقتصادی و ایران ستون نظامی بود و این دو ستون برای هژمونی در منطقه به شکل نرم در رقابت بودند.در بعد از انقلاب اسلامی ایران به خاطر اعتقادات اسلامی دو کشور ایران و عربستان انتظار این بود به هم نزدیک شوند و در پی این نزدیکی، اتحادی در جهان اسلام بهوجود بیاید، ولی چند مورد سبب شد تا علاوه بر این که اتحاد شکل نگیرد، بلکه تنش و درگیریهای لفظی به قطع رابطه منجر شود. از جمله علل اختلافات را میتوان به شرح زیر برشمرد:
۱- بعد از انقلاب اسلامی، شعار صدور انقلاب سبب ایجاد وحشت میان حاکمان کشورهای منطقه و حوزه خلیج فارس شد، به همین خاطر هم در جنگ ایران و عراق تقریبا به صورت یکپارچه جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران به حمایت از بغداد برخاستند و این خود مسئله تازهای شد تا اختلافات میان تهران و ریاض تازه شود. اتفاقی که در نهایت تخم اختلاف را میان دو همسایه بزرگ کاشت.
۲- اگر چه ایران و عربستان در آیین اسلام مشترک هستند ولی در همین قالب هم اختلافاتی بهصورت بالقوه بین تهران و ریاض وجود دارد که میتواند عامل بروز تنش شود و آن تاکید ایران بر تشیع و عربستان بر وهابیت است.
۳- جمهوری اسلامی ایران همواره بر برپایی مراسم برائت از مشرکین در مراسم حج تمتع و شعار مرگ بر آمریکا تاکید دارد؛ در حالیکه عربستان به خاطر روابط نزدیک و تنگاتنگی که با آمریکا دارد، هر گز موافق این مراسم و تظاهرات در خیابانهای مکه مکرمه و مدینه منوره نیست. ریاض به مخالفتش جنبه قرآنی و اعتقادی داده و از فقهای عربستان فتوا گرفت که بر اساس آیه ۲ سوره حجرات که«یا ایهاالذین آمنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوتالنبی» مسلمانان نباید در شهر پیامبر صدایشان را بلند کنند، در حالیکه تهران خلاف آن میاندیشد. همین اختلاف در دهه شصت شمسی مقدمات کشتار زائران را در مکه فراهم کرد. اتفاقی که سبب شد تا سه سال حجاج ایرانی از سفر به عربستان محروم شوند. اختلاف آن قدر عمیق بود که در اوج حملات صدام به کشور بنیانگذار جمهوری اسلامی اعلام کرده بود« اگر از صدام بگذریم و.....از آل سعود نخواهیم گذشت.م
۴- حمایت ایران از شیعیان عربستان در حالیکه ریاض شدیدا مخالف این حمایت است و همچنین حمایت عربستان از اهل تسنن ایران که مورد موافقت تهران نیست. در این ارتباط عربستان تعداد زیادی از شیعیان این کشور که در مظان اتهام طرفداری از جمهوری اسلامی بودند و در راس آن شیخ نمر را اعدام کرد؛ این موضوع سبب ناراحتی و خشم تهران شد که اوج آن را در حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد را شاهد بودیم بعد از آن، تنش به نقطه جوش رسید و منجر به قطع رابطه شد.
۵- هژمونی در خاورمیانه نیز یکی از علل تنش بین ایران و عربستان است هر دو کشور در پی آناند که دست برتر را در خاورمیانه و جهان اسلام داشته باشند.
آنچه در بالا ذکر شد برخی از علل بروز تنش بین تهران و ریاض است.
در مورد چشم انداز رابطه تهران و ریاض، برخی از علل تنشزا به قوت خود باقی است، در عین حال هر دو کشور علاقمند به تجدید رابطه هستند و چند دور مذاکره بین دو طرف در بغداد گواه بر این موضوع است. ولی ریاض کمی تعلل میکند و احتمالا منتظر است ببیند تلاطمات اخیر ایران به کجا ختم میشود آیا به تغییر حکومت منجر خواهد شد یا نه. رهبران سعودی امید زیاد به تغییرات دارند و اگر مطمئن شوند که تغییر خاصی رخ نخواهد داد مذاکرات را جدیتر خواهد گرفت و عزمشان را برای به سرانجام رسیدن مذاکرات و تجدید رابطه بیشتر خواهند کرد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌سیفالرضا شهابی
#صفحه_یک
#یادداشت
در ماهها و هفتههای اخير چند دور مذاکره بین نمایندگان دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای رفع سوءتفاهمات و تجدید رابطه سیاسی در بغداد انجام گرفت وبراساس گفته برخی از مقامات عراقی، احتمال آشتی دور از انتظار نیست .در این یادداشت، نیمنگاهی به علل اختلاف و سوابق آن انداخته میشود.تنش بین ایران و عربستان که بعد از انقلاب اسلامی دامن تهران و ریاض را گرفت و در نهایت منجر به قطع روابط دیپلماتیک شد ریشه در قبل انقلاب دارد؛ رقابتی در سطح منطقه بین دو کشور ایران و عربستان از قبل انقلاب وجود داشت، ولی آمریکا به خاطر منافع خودش رقابت را مدیریت میکرد و نمیگذاشت تبدیل به تنشی غیرقابلکنترل شود .در دکترین دو ستونی نیکسون؛ رئیس جمهور پیشین آمریکا در خلیج فارس، عربستان ستون اقتصادی و ایران ستون نظامی بود و این دو ستون برای هژمونی در منطقه به شکل نرم در رقابت بودند.در بعد از انقلاب اسلامی ایران به خاطر اعتقادات اسلامی دو کشور ایران و عربستان انتظار این بود به هم نزدیک شوند و در پی این نزدیکی، اتحادی در جهان اسلام بهوجود بیاید، ولی چند مورد سبب شد تا علاوه بر این که اتحاد شکل نگیرد، بلکه تنش و درگیریهای لفظی به قطع رابطه منجر شود. از جمله علل اختلافات را میتوان به شرح زیر برشمرد:
۱- بعد از انقلاب اسلامی، شعار صدور انقلاب سبب ایجاد وحشت میان حاکمان کشورهای منطقه و حوزه خلیج فارس شد، به همین خاطر هم در جنگ ایران و عراق تقریبا به صورت یکپارچه جهت تضعیف جمهوری اسلامی ایران به حمایت از بغداد برخاستند و این خود مسئله تازهای شد تا اختلافات میان تهران و ریاض تازه شود. اتفاقی که در نهایت تخم اختلاف را میان دو همسایه بزرگ کاشت.
۲- اگر چه ایران و عربستان در آیین اسلام مشترک هستند ولی در همین قالب هم اختلافاتی بهصورت بالقوه بین تهران و ریاض وجود دارد که میتواند عامل بروز تنش شود و آن تاکید ایران بر تشیع و عربستان بر وهابیت است.
۳- جمهوری اسلامی ایران همواره بر برپایی مراسم برائت از مشرکین در مراسم حج تمتع و شعار مرگ بر آمریکا تاکید دارد؛ در حالیکه عربستان به خاطر روابط نزدیک و تنگاتنگی که با آمریکا دارد، هر گز موافق این مراسم و تظاهرات در خیابانهای مکه مکرمه و مدینه منوره نیست. ریاض به مخالفتش جنبه قرآنی و اعتقادی داده و از فقهای عربستان فتوا گرفت که بر اساس آیه ۲ سوره حجرات که«یا ایهاالذین آمنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوتالنبی» مسلمانان نباید در شهر پیامبر صدایشان را بلند کنند، در حالیکه تهران خلاف آن میاندیشد. همین اختلاف در دهه شصت شمسی مقدمات کشتار زائران را در مکه فراهم کرد. اتفاقی که سبب شد تا سه سال حجاج ایرانی از سفر به عربستان محروم شوند. اختلاف آن قدر عمیق بود که در اوج حملات صدام به کشور بنیانگذار جمهوری اسلامی اعلام کرده بود« اگر از صدام بگذریم و.....از آل سعود نخواهیم گذشت.م
۴- حمایت ایران از شیعیان عربستان در حالیکه ریاض شدیدا مخالف این حمایت است و همچنین حمایت عربستان از اهل تسنن ایران که مورد موافقت تهران نیست. در این ارتباط عربستان تعداد زیادی از شیعیان این کشور که در مظان اتهام طرفداری از جمهوری اسلامی بودند و در راس آن شیخ نمر را اعدام کرد؛ این موضوع سبب ناراحتی و خشم تهران شد که اوج آن را در حمله به سفارت عربستان در تهران و کنسولگری این کشور در مشهد را شاهد بودیم بعد از آن، تنش به نقطه جوش رسید و منجر به قطع رابطه شد.
۵- هژمونی در خاورمیانه نیز یکی از علل تنش بین ایران و عربستان است هر دو کشور در پی آناند که دست برتر را در خاورمیانه و جهان اسلام داشته باشند.
آنچه در بالا ذکر شد برخی از علل بروز تنش بین تهران و ریاض است.
در مورد چشم انداز رابطه تهران و ریاض، برخی از علل تنشزا به قوت خود باقی است، در عین حال هر دو کشور علاقمند به تجدید رابطه هستند و چند دور مذاکره بین دو طرف در بغداد گواه بر این موضوع است. ولی ریاض کمی تعلل میکند و احتمالا منتظر است ببیند تلاطمات اخیر ایران به کجا ختم میشود آیا به تغییر حکومت منجر خواهد شد یا نه. رهبران سعودی امید زیاد به تغییرات دارند و اگر مطمئن شوند که تغییر خاصی رخ نخواهد داد مذاکرات را جدیتر خواهد گرفت و عزمشان را برای به سرانجام رسیدن مذاکرات و تجدید رابطه بیشتر خواهند کرد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌وحشتناک مثل پایتون
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
اظهارات عجیب یکی از «دانشمندان یک درصد برتر جهان» درباره تواناییهای حیرتانگیز زبان برنامهنویسی «پایتون» خطاب به رئیس دولت سیزدهم، وزیر صمت، وزیر علوم و ریاست دانشگاه آزاد اسلامی فاجعه است.
پایتونگیت وحشتناک است. ویرانگر و بسیار بسیار جای هزاران افسوس و شرمساری را برای تمامیت دانشگاه و آنان که مدعی استاد تمامی هستند، برجای میگذارد. شرمساری برای آنان که پیشوند دکتر را به واسطه رانتخواری و تولید جعلیات بیشتر یدک میکشند اما فاقد ناچیزترین و نحیفترین دانش هستند. شرمندگی برای استادان کمسواد و تقلبورز که مقالات خوب و قابل انتشار دانشجویان را تنها به دلیل قوانین عقب افتاده و بسیار قدیمی به نام خودشان سند میزنند. فاجعهای تمامعیار برای سیستم دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی که زمینه رشد انسانهای حقهباز و شعبدهباز را به اسم استاد دانشگاه، دانشمند و پژوهشگر ارشد فراهم میکند و برای این همه باید گریست، با صدای بلند از ندانمکاری و کماطلاعی چنین افرادی اشک ریخت.
تولید هجویات درباره پایتون نماد وضعیت وخیم علم، تولید دانش، بومیسازی و ورود افکار سمی و غیرکارا به سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری است؛ فاجعه و وحشت در این بخش نهفته است. فرض کنیم این اظهارات عجیب منتشر نمیشد و مسئولان حاضر در جلسه برای دست یافتن به هوش مصنوعی، تحلیل شرایط خاورمیانه برای چهارسال آینده، رسیدن به چشمانداز بهتر برای کنترل تورم و دانش پزشکی براساس همین حرفهای بیهوده، شعبدهگونه و غیرواقعی صورتجلسهای تنظیم میکردند و «سیاستهای هوش مصنوعی براساس پایتون» را به سازمانها، پژوهشکدههای مختلف و مراکز اجرایی ابلاغ میکردند.
واقعا پس از ابلاغ این حرفهای مهمل در قالب سند توسعه، همکاری و دانشبنیان وضعیت چگونه بود؟ احتمالا از فردا عدهای از مدیران اجرایی درباره فنآوریهای درخشان آینده با تکیه به تواناییهای جوانان و دانشمندان ایرانی در هر محفلی سخنرانی میکردند و مهمتر از همه به ارایه دهنده چنین ایدهای مقام و منزلتی خاص در دانشگاه و خارج از این نهاد علمآموزی و مروج دانش تقدیم میکردند! فاجعه پایتون در اینجا معنا پیدا میکند.
مشکل اصلی و اساسی را میتوان در بخشهای دیگر سیاست، اقتصاد و فرهنگ در سیستم اجرایی نیز به وضوح مشاهده کرد. وقتی برخی از درست شدن بورس در سه روز سخن گفتند. نقشه رشد 10 درصدی در سال 1401 را با جسارت تام ترسیم کردند. مدیرانی از بهبود شرایط اقتصادی در کمتر از یک ماه سخنرانی کردند. مدیر ارشد نهادی وعده داد که قیمت دلار 28 هزار تومان خواهد بود. ساخت یک میلیون مسکن در یک سال را فریاد زدند. مدیری دیگر مدعی ایجاد شغل با یک میلیون تومان شد و... بیتردید قبل از بیان این حرفها و ارایه چشماندازهای خیالی به شهروندان توسط مدیران ارشد و میانی، امکان ردیابی پایتونهای دیگری هم وجود میداشت! پایتونهایی که خبر، تصویر و فیلم آن منتشر نشده، اما امکان لمس آثار ویران کنندهاش در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و فضای جامعه برای اکثریت شهروندان وجود دارد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
اظهارات عجیب یکی از «دانشمندان یک درصد برتر جهان» درباره تواناییهای حیرتانگیز زبان برنامهنویسی «پایتون» خطاب به رئیس دولت سیزدهم، وزیر صمت، وزیر علوم و ریاست دانشگاه آزاد اسلامی فاجعه است.
پایتونگیت وحشتناک است. ویرانگر و بسیار بسیار جای هزاران افسوس و شرمساری را برای تمامیت دانشگاه و آنان که مدعی استاد تمامی هستند، برجای میگذارد. شرمساری برای آنان که پیشوند دکتر را به واسطه رانتخواری و تولید جعلیات بیشتر یدک میکشند اما فاقد ناچیزترین و نحیفترین دانش هستند. شرمندگی برای استادان کمسواد و تقلبورز که مقالات خوب و قابل انتشار دانشجویان را تنها به دلیل قوانین عقب افتاده و بسیار قدیمی به نام خودشان سند میزنند. فاجعهای تمامعیار برای سیستم دانشگاهی و تحصیلات تکمیلی که زمینه رشد انسانهای حقهباز و شعبدهباز را به اسم استاد دانشگاه، دانشمند و پژوهشگر ارشد فراهم میکند و برای این همه باید گریست، با صدای بلند از ندانمکاری و کماطلاعی چنین افرادی اشک ریخت.
تولید هجویات درباره پایتون نماد وضعیت وخیم علم، تولید دانش، بومیسازی و ورود افکار سمی و غیرکارا به سیستم تصمیمگیری و سیاستگذاری است؛ فاجعه و وحشت در این بخش نهفته است. فرض کنیم این اظهارات عجیب منتشر نمیشد و مسئولان حاضر در جلسه برای دست یافتن به هوش مصنوعی، تحلیل شرایط خاورمیانه برای چهارسال آینده، رسیدن به چشمانداز بهتر برای کنترل تورم و دانش پزشکی براساس همین حرفهای بیهوده، شعبدهگونه و غیرواقعی صورتجلسهای تنظیم میکردند و «سیاستهای هوش مصنوعی براساس پایتون» را به سازمانها، پژوهشکدههای مختلف و مراکز اجرایی ابلاغ میکردند.
واقعا پس از ابلاغ این حرفهای مهمل در قالب سند توسعه، همکاری و دانشبنیان وضعیت چگونه بود؟ احتمالا از فردا عدهای از مدیران اجرایی درباره فنآوریهای درخشان آینده با تکیه به تواناییهای جوانان و دانشمندان ایرانی در هر محفلی سخنرانی میکردند و مهمتر از همه به ارایه دهنده چنین ایدهای مقام و منزلتی خاص در دانشگاه و خارج از این نهاد علمآموزی و مروج دانش تقدیم میکردند! فاجعه پایتون در اینجا معنا پیدا میکند.
مشکل اصلی و اساسی را میتوان در بخشهای دیگر سیاست، اقتصاد و فرهنگ در سیستم اجرایی نیز به وضوح مشاهده کرد. وقتی برخی از درست شدن بورس در سه روز سخن گفتند. نقشه رشد 10 درصدی در سال 1401 را با جسارت تام ترسیم کردند. مدیرانی از بهبود شرایط اقتصادی در کمتر از یک ماه سخنرانی کردند. مدیر ارشد نهادی وعده داد که قیمت دلار 28 هزار تومان خواهد بود. ساخت یک میلیون مسکن در یک سال را فریاد زدند. مدیری دیگر مدعی ایجاد شغل با یک میلیون تومان شد و... بیتردید قبل از بیان این حرفها و ارایه چشماندازهای خیالی به شهروندان توسط مدیران ارشد و میانی، امکان ردیابی پایتونهای دیگری هم وجود میداشت! پایتونهایی که خبر، تصویر و فیلم آن منتشر نشده، اما امکان لمس آثار ویران کنندهاش در اقتصاد، سیاست، فرهنگ و فضای جامعه برای اکثریت شهروندان وجود دارد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌پیشنهاد الگوی حکمرانی پایتونی به رئیسی
🖌 صلاحالدین هرسنی
#صفحه_یک
#یادداشت
در نشست اخیر ابراهيم رئیسی با دانشوران و دانشمندان کشور به او پیشنهاد شده است که ما با یک مجموعه جهانی پایتون میتوانیم چندسال آینده در حوزه سیاسی، نظامی و اقتصادی را پیشبینی کنیم.!! کاربست مجموعه جهانی پایتون از سوی «داوود دومیری گنجی» به رئیسی پیشنهاد شده است که گفته میشود رئیس پیشین دانشگاه تخصصی فناوریهای نوین آمل و ریاست پیشین بنیاد ملی نخبگان استان مازندران است و هم اکنون نیز استاد تمام دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل مىباشد. این پیشنهاد واکنشهایی را به دنبال داشت که عصاره و جانمایه همه آنها این بوده است که : باید از هزاران جلسهای که در آنها مقامات در معرض «دانشمندان پایتوني» قرار میگیرند، ترسید. نکته در خور توجه آنکه واکنشها هنوز به این پیشنهاد استاد دانشگاه نوشیروانی بابل تحت عنوان «پایتون گیت» ادامه داشته و مسئله و پیام محوری آن این است که چرا در شرایطی که کشورهای عرب منطقه در حال طراحی و توسعه بزرگترین شهرهای هوشمند برای دهههای آینده هستند، ما اینجا باید با ادعاهای بیپایه و اساس، روزگار بگذرانیم که به نام علم و دانش مراجع تصمیمگیری و تصمیمسازی را تحت تاثیر قرار میدهند. حال باید پرسید که پایتون چیست که اساسا همه از آن هراس دارند و لااقل برای حکمرانی در امر و حوزه های سیاست و اقتصاد، مدل و الگوی مناسبی نیست؟
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌 صلاحالدین هرسنی
#صفحه_یک
#یادداشت
در نشست اخیر ابراهيم رئیسی با دانشوران و دانشمندان کشور به او پیشنهاد شده است که ما با یک مجموعه جهانی پایتون میتوانیم چندسال آینده در حوزه سیاسی، نظامی و اقتصادی را پیشبینی کنیم.!! کاربست مجموعه جهانی پایتون از سوی «داوود دومیری گنجی» به رئیسی پیشنهاد شده است که گفته میشود رئیس پیشین دانشگاه تخصصی فناوریهای نوین آمل و ریاست پیشین بنیاد ملی نخبگان استان مازندران است و هم اکنون نیز استاد تمام دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل مىباشد. این پیشنهاد واکنشهایی را به دنبال داشت که عصاره و جانمایه همه آنها این بوده است که : باید از هزاران جلسهای که در آنها مقامات در معرض «دانشمندان پایتوني» قرار میگیرند، ترسید. نکته در خور توجه آنکه واکنشها هنوز به این پیشنهاد استاد دانشگاه نوشیروانی بابل تحت عنوان «پایتون گیت» ادامه داشته و مسئله و پیام محوری آن این است که چرا در شرایطی که کشورهای عرب منطقه در حال طراحی و توسعه بزرگترین شهرهای هوشمند برای دهههای آینده هستند، ما اینجا باید با ادعاهای بیپایه و اساس، روزگار بگذرانیم که به نام علم و دانش مراجع تصمیمگیری و تصمیمسازی را تحت تاثیر قرار میدهند. حال باید پرسید که پایتون چیست که اساسا همه از آن هراس دارند و لااقل برای حکمرانی در امر و حوزه های سیاست و اقتصاد، مدل و الگوی مناسبی نیست؟
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
پیشنهاد الگوی حکمرانی پایتونی به رئیسی
در نشست اخیر ابراهيم رئیسی با دانشوران و دانشمندان کشور به او پیشنهاد شده است که ما با یک مجموعه جهانی پایتون میتوانیم چندسال آینده در حوزه سیاسی، نظامی و اقتصادی را پیشبینی کنیم.!! کاربست مجموعه جهانی پایتون از سوی «داوود دومیری گنجی» به رئیسی پیشنهاد…
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۲ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌مرگ خودخواسته؛ از صادق هدایت تا کیومرث پوراحمد
🖌حامد اکبری
#صفحه_یک
#یادداشت
از دست دادن مرحوم کیومرث پور احمد در روزهای اول سال جدید این سوال را مطرح میکند که آیا تنها راه نجات و آزادی برای فرد ناامید و خسته از زندگی خودکشی است؟!
این اتفاق ناگوار و عجیب نگارنده را عمیقأ به این فکر فرو برده است که بر فردی موفق و مشهور در سالهای پایانی عمر خود و یا حتی افراد مشهور و موفق در اوج جوانی و شهرت چه میگذرد که خودخواسته به زندگی خود پایان میدهند؟ اینجاست که مفهوم «اتانازی» خود را نشان میدهد.
اتانازی یا هومگری برگرفته از زبان یونانی و به معنای مرگ خودخواسته و یا مرگ خوب بوده است و این معنا به طور عام از دیدگاه فرد متوفی است
اتانازی در زبان فرانسه (Euthanasie) و در زبان انگلیسی (Euthansia) و در زبان فارسی مترادف با کلماتی مانند مرگ شیرین، مرگ با وقار، مرگ مٌقرّانه، و یا مرگ بدون بیحرمتی است.
در اتانازی و خودکشی نیت متوفی پایان دادن به زندگی خود است که میتواند ناشی از بسیاری از عوامل باشد که اهم آن ناامیدی و شاید افسردگی حاد(به معنای عام) باشد.در اتانازی شخص به صورت خودخواسته و با رضایت کامل خود قبل از مرگ از شخصی دیگر مثل اعضا خانواده و یا پزشک معالج میخواهد تا به زندگی وی پایان دهد، بدون هرگونه پیگرد قانونی و قضایی برای عامل این سلب حیات. ولیکن در خودکشی خود شخص به صورت مستقیم اقدام به پایان دادن حیات خود مینماید.
آیا با پذیرش قانون اتانازی و روشنگری در این باب در جامعه و قرار دادن وی به صورت نامحسوس در پروسه مشاوره و حتی درمان نمیتوان میزان خودکشیها و مرگهای خودخواسته را کاهش داد؟ چرا که به مفهوم سادهتر در اتانازی میبایست دیگری هم در جریان این پروسه و این تصمیم خطیر قرار گیرد. بر خلاف باور عده زیادی از مردم که آتانازی را خودکشی صرف میپندارند، اما به معنای خودکشی نیست، بلکه کشته شدن توسط شخص دیگری با اجازه مقتول است، بدین نحو که مقتول اجازه قتل خود را به دیگری بعد از حصول شرایطی میدهد.
سوئیس با تصویب قانون در سال ۱۹۴۲ نخستین کشور صادر کننده اجازه اتانازی بوده و این امر در این کشور برای افراد غیر سوئیسی نیز امکان پذیر است. کشور هلند در سال ۲۰۰۲ تکمیل کننده این قانون بوده و بلژیک نیز با شرط رعایت محدودیت سنی این امر را پذیرفته است. در کشور های دیگری نظیر لوکزامبورگ، کلمبیا، و چند ایالت از ایالات متحد آمریکا من جمله اورگن، واشنگتن، کالیفرنیا، ورمانت، و کلرادو نیز اتانازی به روش غیر مستقیم پذیرفته شده است.
اما در ادیان مختلف از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت به طور عام این مهم، مردود و غیر قابل پذیرش است؛ چرا که وفق نظر بزرگان این ادیان زندگی هدیه و موهبت الهی است و وظیفه انسانی هر فرد محافظت از این هدیه بزرگ است.
از منظر حقوقی اتانازی و خودکشی تفاوت مهمی در عنصر معنوی نداشته و نیت فرد در هر دو مورد سلب حیات از خود و پایان دادن به زندگی خود به طور خودخواسته است، لیکن در عنصر مادی یا همان نحوه انجام این سلب حیات از خود، تفاوت فاحش وجود دارد.
اتانازی یا هومرگ به روشهای متعددی انجام میپذیرد که در تقسیمبندی کلی به دو روش مستقیم و غیرمستقیم مانند توقف درمان، تجویز دارویی، تزریق داروی کشنده، غیرفعال کردن و جدا کردن دستگاههای حیاتی از بیمار قابل انجام است.
در تمام دیدگاهها حتی نظرات موافق اتانازی، نا امیدی و افسردگی حاد و مزمن، دلیل کافی برای پذیرش انجام اتانازی نبوده و نیست، و با وجود پذیرش این امر تحقق شروطی نیز لازم است؛ از جمله عدم امید به بهبود فرد در گذر زمان و یا مضر و یا خطرناک بودن وی برای دیگران و جامعه (ولو خانواده فرد درخواست کننده) در صورت حیات و از همه مهمتر شرایط سنی فرد.
با تمام این تفاسیر افراد مشهوری که به مرگ مشکوک و یا خودکشی از بین ما رفتهاند، کم نیستند؛ افرادی همچون آدولف هیتلر، زیگموند فروید، مریلن مونرو، ونسان ونگوگ، ارنست همینگوی و هموطنانی همچون صادق هدایت، علی اکبر داور ، محمدولیخان تنکابنی، غلامرضا تختی ، آزاده نامداری، زهره فکورصبور، کیومرث پوراحمد و....
هیچکس نمیداند در ذهن این مشاهیر موفق چه میگذشته که این هدیه الهی را پس فرستاده و عطای این زندگی را به لقای آن بخشیده و خودخواسته ترک دنیا نموده و زمان قرار با حضرت اجل را به درخواست خود پیشتر آوردند؟
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌حامد اکبری
#صفحه_یک
#یادداشت
از دست دادن مرحوم کیومرث پور احمد در روزهای اول سال جدید این سوال را مطرح میکند که آیا تنها راه نجات و آزادی برای فرد ناامید و خسته از زندگی خودکشی است؟!
این اتفاق ناگوار و عجیب نگارنده را عمیقأ به این فکر فرو برده است که بر فردی موفق و مشهور در سالهای پایانی عمر خود و یا حتی افراد مشهور و موفق در اوج جوانی و شهرت چه میگذرد که خودخواسته به زندگی خود پایان میدهند؟ اینجاست که مفهوم «اتانازی» خود را نشان میدهد.
اتانازی یا هومگری برگرفته از زبان یونانی و به معنای مرگ خودخواسته و یا مرگ خوب بوده است و این معنا به طور عام از دیدگاه فرد متوفی است
اتانازی در زبان فرانسه (Euthanasie) و در زبان انگلیسی (Euthansia) و در زبان فارسی مترادف با کلماتی مانند مرگ شیرین، مرگ با وقار، مرگ مٌقرّانه، و یا مرگ بدون بیحرمتی است.
در اتانازی و خودکشی نیت متوفی پایان دادن به زندگی خود است که میتواند ناشی از بسیاری از عوامل باشد که اهم آن ناامیدی و شاید افسردگی حاد(به معنای عام) باشد.در اتانازی شخص به صورت خودخواسته و با رضایت کامل خود قبل از مرگ از شخصی دیگر مثل اعضا خانواده و یا پزشک معالج میخواهد تا به زندگی وی پایان دهد، بدون هرگونه پیگرد قانونی و قضایی برای عامل این سلب حیات. ولیکن در خودکشی خود شخص به صورت مستقیم اقدام به پایان دادن حیات خود مینماید.
آیا با پذیرش قانون اتانازی و روشنگری در این باب در جامعه و قرار دادن وی به صورت نامحسوس در پروسه مشاوره و حتی درمان نمیتوان میزان خودکشیها و مرگهای خودخواسته را کاهش داد؟ چرا که به مفهوم سادهتر در اتانازی میبایست دیگری هم در جریان این پروسه و این تصمیم خطیر قرار گیرد. بر خلاف باور عده زیادی از مردم که آتانازی را خودکشی صرف میپندارند، اما به معنای خودکشی نیست، بلکه کشته شدن توسط شخص دیگری با اجازه مقتول است، بدین نحو که مقتول اجازه قتل خود را به دیگری بعد از حصول شرایطی میدهد.
سوئیس با تصویب قانون در سال ۱۹۴۲ نخستین کشور صادر کننده اجازه اتانازی بوده و این امر در این کشور برای افراد غیر سوئیسی نیز امکان پذیر است. کشور هلند در سال ۲۰۰۲ تکمیل کننده این قانون بوده و بلژیک نیز با شرط رعایت محدودیت سنی این امر را پذیرفته است. در کشور های دیگری نظیر لوکزامبورگ، کلمبیا، و چند ایالت از ایالات متحد آمریکا من جمله اورگن، واشنگتن، کالیفرنیا، ورمانت، و کلرادو نیز اتانازی به روش غیر مستقیم پذیرفته شده است.
اما در ادیان مختلف از جمله اسلام، مسیحیت و یهودیت به طور عام این مهم، مردود و غیر قابل پذیرش است؛ چرا که وفق نظر بزرگان این ادیان زندگی هدیه و موهبت الهی است و وظیفه انسانی هر فرد محافظت از این هدیه بزرگ است.
از منظر حقوقی اتانازی و خودکشی تفاوت مهمی در عنصر معنوی نداشته و نیت فرد در هر دو مورد سلب حیات از خود و پایان دادن به زندگی خود به طور خودخواسته است، لیکن در عنصر مادی یا همان نحوه انجام این سلب حیات از خود، تفاوت فاحش وجود دارد.
اتانازی یا هومرگ به روشهای متعددی انجام میپذیرد که در تقسیمبندی کلی به دو روش مستقیم و غیرمستقیم مانند توقف درمان، تجویز دارویی، تزریق داروی کشنده، غیرفعال کردن و جدا کردن دستگاههای حیاتی از بیمار قابل انجام است.
در تمام دیدگاهها حتی نظرات موافق اتانازی، نا امیدی و افسردگی حاد و مزمن، دلیل کافی برای پذیرش انجام اتانازی نبوده و نیست، و با وجود پذیرش این امر تحقق شروطی نیز لازم است؛ از جمله عدم امید به بهبود فرد در گذر زمان و یا مضر و یا خطرناک بودن وی برای دیگران و جامعه (ولو خانواده فرد درخواست کننده) در صورت حیات و از همه مهمتر شرایط سنی فرد.
با تمام این تفاسیر افراد مشهوری که به مرگ مشکوک و یا خودکشی از بین ما رفتهاند، کم نیستند؛ افرادی همچون آدولف هیتلر، زیگموند فروید، مریلن مونرو، ونسان ونگوگ، ارنست همینگوی و هموطنانی همچون صادق هدایت، علی اکبر داور ، محمدولیخان تنکابنی، غلامرضا تختی ، آزاده نامداری، زهره فکورصبور، کیومرث پوراحمد و....
هیچکس نمیداند در ذهن این مشاهیر موفق چه میگذشته که این هدیه الهی را پس فرستاده و عطای این زندگی را به لقای آن بخشیده و خودخواسته ترک دنیا نموده و زمان قرار با حضرت اجل را به درخواست خود پیشتر آوردند؟
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی یکشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۲ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌راهی بهتر از حراج کشور
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
هفته گذشته مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سخنانی نسنجیده و غیرقابل قبول از فروش خوزستان، کیش و قشم برای تامین حقوق بازنشستگان گفت. حرفهایی که با واکنشهای منفی کاربران و عزل این مسئول همراه بود.
یک: یادآوری بحران صندوقهای بازنشستگی از سوی مسئول معزول جدید نیست. حداقل به دو مورد مشخص میتوان اشاره کرد. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 1395 گزارشی از «عمدهترین مسائل کشور» را منتشر کرد. در آن کتابچه به بحرانهای مختلف از جمله تورم، محیط زیست و همچنین به صورت مشخص درباره صندوقهای بازنشستگی راهکارهایی ارایه شده بود. موسسه دیدهبان ایران در سال 1396 و 1397 در گزارشهایی ارایه شده به بحران صندوقهای بازنشستگی به صورت مبسوط اشاره کرده بود. اما نه تنها گوش شنوایی برای این بحرانها یافت نشد، بلکه وضعیت امروز کشور حکایت تعمیق نابرابری اقتصادی، آب شدن سفره مردم و افزایش هزینههای جاری و تورم ویرانگر دارد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖌رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سرمقاله
هفته گذشته مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سخنانی نسنجیده و غیرقابل قبول از فروش خوزستان، کیش و قشم برای تامین حقوق بازنشستگان گفت. حرفهایی که با واکنشهای منفی کاربران و عزل این مسئول همراه بود.
یک: یادآوری بحران صندوقهای بازنشستگی از سوی مسئول معزول جدید نیست. حداقل به دو مورد مشخص میتوان اشاره کرد. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در سال 1395 گزارشی از «عمدهترین مسائل کشور» را منتشر کرد. در آن کتابچه به بحرانهای مختلف از جمله تورم، محیط زیست و همچنین به صورت مشخص درباره صندوقهای بازنشستگی راهکارهایی ارایه شده بود. موسسه دیدهبان ایران در سال 1396 و 1397 در گزارشهایی ارایه شده به بحران صندوقهای بازنشستگی به صورت مبسوط اشاره کرده بود. اما نه تنها گوش شنوایی برای این بحرانها یافت نشد، بلکه وضعیت امروز کشور حکایت تعمیق نابرابری اقتصادی، آب شدن سفره مردم و افزایش هزینههای جاری و تورم ویرانگر دارد.
متن کامل را در Instant View یا با کلیک روی تیتر بخوانید
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
Telegraph
راهی بهتر از حراج کشور
هفته گذشته مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سخنانی نسنجیده و غیرقابل قبول از فروش خوزستان، کیش و قشم برای تامین حقوق بازنشستگان گفت. حرفهایی که با واکنشهای منفی کاربران و عزل این مسئول همراه بود. یک: یادآوری بحران صندوقهای بازنشستگی…