روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌اتکا به چهرهها و نادیدهانگاری نهادها
🖊رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سر_مقاله
سیاست در ایران دیروز و امروز درهم سرشته با چهرههای سیاسی، شخصیتهای صاحب نفوذ و صاحبان قدرت است.
آنچه از سیاستگذاری، اجرا و بازبینی سیاستهای اجرا شده در بازههای زمانی مختلف توسط کنشگران اجتماعی و حتی چهرههای سیاسی و دولتهای مستقر فهم میشود، اهمیت نامتعادل دادن به جایگاه افراد است. به عبارتی جایگاه افراد، توانایی و تجربیات و حتی تحصیلات آنان آنقدر با اهمیت و مهم جلوه داده میشود که کارکرد نهاد مذکور در ترسیم این تصویر دچار خدشه میگردد و حتی اساسا در روایتهای رسمی و غیررسمی و تاریخنگاری نادیده گرفته میشود. به عنوان مثال؛ در ماجرای به ثمر رسیدن مذاکرات هستهای و نقش وزیر امور خارجه سابق آنقدر به جایگاه حقیقی دکتر ظریف در نشریات موافق و مخالف برجام پرداخته شد که کمتر کارشناس و مفسر سیاسی به تخصص سایر اعضای تیم مذاکره کننده، بالاتر بودن وزن سیاسیون به جای حقوقیها، نحوه فعالیت سایر چهرههای وامدار نهادهای قدرت و افراد بانفوذ اهمیت داده شد. حتی در چنین روایتی جایی برای مسئله حاکمیت نیست و کمتر قابل دستیابی است، چرا که همه نگرشها به سوی مهم بودن جایگاه فرد، فهم شده بود.
به عنوان مثال؛ این روزها بخشی از بدنه دولت به دلیل انتقاد از تصمیمات دولت سیزدهم و لمس وضعیت کشور به صورت مستقیم، به دنبال رایزنی برای جذب چهرههای جدید و کارآمدتر به ساختار دولت هستند. چهرههایی که کمتر اهل شعار باشند و حداقل آنکه درک دقیقتری از مشکلات امروز کشور نزد آنان صورتبندی شده باشد. خبر معاونت علی لاریجانی و رفتن مخبر و عوض شدن دبیر شورای عالی امنیت ملی و وزیر ورزش براساس چنین تلاشهایی خبری شده است. به نظر میرسد تمام این تلاشها ریشه در همان ذهنیت نادرست فهم سیاست در ایران دارد، ذهنیتی که گمان میکند با رفتن و آمدن برخی چهرهها امکان اصلاح فرآیندهای نادرست در داخل سیستم اجرایی ممکن و برنامههای بر زمین مانده تا این لحظه اجرا خواهند شده و دولت با تحمیل هزینههای کمتر توان حل مشکلات را به دست خواهد آورد. این همه یعنی افراد بسیار بسیار مهم هستند.
حل مسائل، مشکلات، بحرانها و ابر چالشهای امروز در بخشهای مختلف کشور بیش از آنکه وابسته به حضور و عدم حضور چهرههای نامآشنا و دارای کارنامه مشخص در سیاست و میدان دولت و مجلس باشد، موضوع اساسا سیاسی و چندوجهی و مرتبط با کارکردهای دولت و سایر نهادهای متصل به قدرت است. آمدن و رفتن افراد در نهادها و ساختارها مهم بوده و هست، اما نمیتوان به جای داشتن برنامه، استفاده از ظرفیتهای چهرههای کاردان و متخصص و جذب افراد اهل دانش، صرفا به حضور نامها و نفی ساختارهای کلان مدیریتی اکتفا کرد. مسئله اصلی در تکیه به چهرههای سیاسی، سادهسازی دشوارههای دیروز و امروز و نفی نسبی ساختارهای سیاسی و حقوقی است. بنگرید به عوض شدن رئیس کل بانک مرکزی که پس از 48 ساعت قیمت دلار کاهش یافت و امروز قیمت دلار دقیقا به همان نقطه قبل بازگشته است؛ این همه نشان میدهد حتی افکار عمومی نسبت به آمدن و رفتن مدیران ارشد سازمانها در مدت زمان کوتاه واکنش مثبت نشان میدهند.هنگامهای که تمام توان دولت برای حذف و یا جذب چهرهای جدید در بدنه دولت منجر میگردد، به عبارتی ما با نادیده انگاری نهادها روبرو هستیم، نهادی که قرار است با حضور یک فردبه سامان شود و کارکردهای مناسبی را به نمایش بگذارد، بنابراین فرد قرار است کارها را انجام بدهد و نه نهاد مربوطه. این همه یعنی تکیه به برنامههای فردمحور و فربه کردن چهرههای سیاسی و مدیران ارشد.
افراد و چهرهها زمانی میتوانند کارکرد مناسبی در ساختارهای سیاسی و حقوقی داشته باشند که سایر نهادها نیز وظایف خود را براساس چارچوبهای قانونی انجام بدهند و اصلاح رویکردهای پر هزینه را به حاشیه برانند؛ حداقل آنکه در تیم اقتصادی دولت سیزدهم تمام مدعیان کارآمدی، احیای ارزش پول ملی، بهسامان کردن بورس در سه روز، بازگرداندن قدرت اقتصادی، کاهش فقر و حتی نابود کردن فقر مطلق، راهاندازی شغل با یک میلیون تومان، صعود به جایگاه قدرت اول اقتصادی منطقه و... حضور دارند، اما در حال حاضر شاخصهای اقتصادی گواه آن است که حضور تمام افراد امکان حل تورم بالای 40 درصد و کنترل نقدینگی و رفع گرههای سیاست خارجی را محقق نکردهاند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖊رضا صادقیان (روزنامهنگار)
#صفحه_یک
#سر_مقاله
سیاست در ایران دیروز و امروز درهم سرشته با چهرههای سیاسی، شخصیتهای صاحب نفوذ و صاحبان قدرت است.
آنچه از سیاستگذاری، اجرا و بازبینی سیاستهای اجرا شده در بازههای زمانی مختلف توسط کنشگران اجتماعی و حتی چهرههای سیاسی و دولتهای مستقر فهم میشود، اهمیت نامتعادل دادن به جایگاه افراد است. به عبارتی جایگاه افراد، توانایی و تجربیات و حتی تحصیلات آنان آنقدر با اهمیت و مهم جلوه داده میشود که کارکرد نهاد مذکور در ترسیم این تصویر دچار خدشه میگردد و حتی اساسا در روایتهای رسمی و غیررسمی و تاریخنگاری نادیده گرفته میشود. به عنوان مثال؛ در ماجرای به ثمر رسیدن مذاکرات هستهای و نقش وزیر امور خارجه سابق آنقدر به جایگاه حقیقی دکتر ظریف در نشریات موافق و مخالف برجام پرداخته شد که کمتر کارشناس و مفسر سیاسی به تخصص سایر اعضای تیم مذاکره کننده، بالاتر بودن وزن سیاسیون به جای حقوقیها، نحوه فعالیت سایر چهرههای وامدار نهادهای قدرت و افراد بانفوذ اهمیت داده شد. حتی در چنین روایتی جایی برای مسئله حاکمیت نیست و کمتر قابل دستیابی است، چرا که همه نگرشها به سوی مهم بودن جایگاه فرد، فهم شده بود.
به عنوان مثال؛ این روزها بخشی از بدنه دولت به دلیل انتقاد از تصمیمات دولت سیزدهم و لمس وضعیت کشور به صورت مستقیم، به دنبال رایزنی برای جذب چهرههای جدید و کارآمدتر به ساختار دولت هستند. چهرههایی که کمتر اهل شعار باشند و حداقل آنکه درک دقیقتری از مشکلات امروز کشور نزد آنان صورتبندی شده باشد. خبر معاونت علی لاریجانی و رفتن مخبر و عوض شدن دبیر شورای عالی امنیت ملی و وزیر ورزش براساس چنین تلاشهایی خبری شده است. به نظر میرسد تمام این تلاشها ریشه در همان ذهنیت نادرست فهم سیاست در ایران دارد، ذهنیتی که گمان میکند با رفتن و آمدن برخی چهرهها امکان اصلاح فرآیندهای نادرست در داخل سیستم اجرایی ممکن و برنامههای بر زمین مانده تا این لحظه اجرا خواهند شده و دولت با تحمیل هزینههای کمتر توان حل مشکلات را به دست خواهد آورد. این همه یعنی افراد بسیار بسیار مهم هستند.
حل مسائل، مشکلات، بحرانها و ابر چالشهای امروز در بخشهای مختلف کشور بیش از آنکه وابسته به حضور و عدم حضور چهرههای نامآشنا و دارای کارنامه مشخص در سیاست و میدان دولت و مجلس باشد، موضوع اساسا سیاسی و چندوجهی و مرتبط با کارکردهای دولت و سایر نهادهای متصل به قدرت است. آمدن و رفتن افراد در نهادها و ساختارها مهم بوده و هست، اما نمیتوان به جای داشتن برنامه، استفاده از ظرفیتهای چهرههای کاردان و متخصص و جذب افراد اهل دانش، صرفا به حضور نامها و نفی ساختارهای کلان مدیریتی اکتفا کرد. مسئله اصلی در تکیه به چهرههای سیاسی، سادهسازی دشوارههای دیروز و امروز و نفی نسبی ساختارهای سیاسی و حقوقی است. بنگرید به عوض شدن رئیس کل بانک مرکزی که پس از 48 ساعت قیمت دلار کاهش یافت و امروز قیمت دلار دقیقا به همان نقطه قبل بازگشته است؛ این همه نشان میدهد حتی افکار عمومی نسبت به آمدن و رفتن مدیران ارشد سازمانها در مدت زمان کوتاه واکنش مثبت نشان میدهند.هنگامهای که تمام توان دولت برای حذف و یا جذب چهرهای جدید در بدنه دولت منجر میگردد، به عبارتی ما با نادیده انگاری نهادها روبرو هستیم، نهادی که قرار است با حضور یک فردبه سامان شود و کارکردهای مناسبی را به نمایش بگذارد، بنابراین فرد قرار است کارها را انجام بدهد و نه نهاد مربوطه. این همه یعنی تکیه به برنامههای فردمحور و فربه کردن چهرههای سیاسی و مدیران ارشد.
افراد و چهرهها زمانی میتوانند کارکرد مناسبی در ساختارهای سیاسی و حقوقی داشته باشند که سایر نهادها نیز وظایف خود را براساس چارچوبهای قانونی انجام بدهند و اصلاح رویکردهای پر هزینه را به حاشیه برانند؛ حداقل آنکه در تیم اقتصادی دولت سیزدهم تمام مدعیان کارآمدی، احیای ارزش پول ملی، بهسامان کردن بورس در سه روز، بازگرداندن قدرت اقتصادی، کاهش فقر و حتی نابود کردن فقر مطلق، راهاندازی شغل با یک میلیون تومان، صعود به جایگاه قدرت اول اقتصادی منطقه و... حضور دارند، اما در حال حاضر شاخصهای اقتصادی گواه آن است که حضور تمام افراد امکان حل تورم بالای 40 درصد و کنترل نقدینگی و رفع گرههای سیاست خارجی را محقق نکردهاند.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
روزنامه همدلی
صفحه یک روزنامه همدلی دوشنبه ۲۶ دی ۱۴۰۱ 🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php 🆔 @Hamdelidaily👈عضویت
📌مصرف گاز و رجزخوانیهای بیاعتبار
🖊محمدجواد پهلوان
#صفحه_یک
#یادداشت
یکی از سوالاتی که این روزها در مورد آن بسیار سخن گفته میشود، بحث درخواست مسئولان برای رعایت الگوی مصرف انرژی و عدم توجه مردم به این درخواست است. البته اگر انصاف به خرج بدهیم باید گفت که این بیتوجهی به صورت نسبی است. یعنی اولا بیتوجهی صددرصدی نیست و هنوز بخشی از جامعه نسبت به هشدارها توجه دارند و رعایت میکنند و ثانیا در تمام امور میزان بیتوجهی یکسان نیست. فیالمثل در حوزه مصرف بنزین میزان رعایت با حوزه مصرف گاز متفاوت است.
اما در مورد چرایی این بیتوجهی مردم نسبت به هشدارهای گاه وبیگاه مسئولان در خصوص الگوی مصرف گاز چند نکته گفتنی است. شکاف عمودی شکل گرفته در جامعه هر روز شدت بیشتری میگیرد و همین شکاف با عمق زیاد باعث شده حتی در حوزههای اینچنینی نیز مردم حرفشنوی لازم را نداشته باشند. آری؛سخن مسئولان در این زمینه دور از واقعیت نیست، اما به دلیل نبود اعتماد این تصور در بخش اعظم جامعه وجود دارد که این مسئله نیز نشات گرفته از خلافگویی مسئولان است و گاز برای مصرف به اندازه کافی وجود دارد. بنابراین همانطور که عرض شد طبیعی است که به دلیل عدم اعتماد این درخواستهای مسئولان برای جامعه محلی از اعراب نداشته باشد.
اما مسئله بعدی که به نظر بنده بسیار مهم است و باید مسئولان ما درباره آن تجدیدنظر اساسی کنند، اغراقهای عجیب و غریب در مورد سطح تواناییشان است که یا از سوی خودشان اظهار میشود ویا رسانههای نزدیک به آنان. بدین ترتیب که وقتی در داخل کشور برای زمستان خودمان برنامهریزی صورت نگرفته، آقایان منتظر «زمستان سخت اروپا» بودند تا بتوانند با دست پر برجام را احیا کنند. حالا ایران درگیر زمستان سخت شده و شهرها یک به یک تعطیل میشوند و از آن سو اروپا توانسته با برنامهریزی علمی و بدون نیاز به انرژی روسیه، زمستان را مدیریت نماید. ضمن آنکه با توجه به تحولات داخلی نیز به طور کامل احیای برجام از دستور کار آمریکا و اروپا خارج شده است.بنده به جد معتقدم این رفتارها هم باعث مقوامت مردم میشود و هم سرافکندگی مسئولان. با رفتار فوق، جامعه به این باور میرسد مسئولان و تصمیمگیران کشور کسانی هستند که فقط رجزخوانیهای بیپشتوانه را در دستور کار خود قرار دادهاند، اما از برنامهریزی صحیح برای ابتداییترین موضوعات حوزه مسئولیتشان ناتوان هستند.
با وجود چنین مسئولانی چگونه عدهای منتظر احیای اعتماد و ترمیم شکاف شکل گرفته بین مردم و حاکمان هستند؟ خلافگویی های آشکار به علاوه سوء مدیریتهای عیان در کنار رجزخوانیهای بچهگانه و یبدون پشتوانه برای دنیا جز اینکه مردم را بیاعتمادتر کند؛ نتیجه دیگری ندارد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈
🖊محمدجواد پهلوان
#صفحه_یک
#یادداشت
یکی از سوالاتی که این روزها در مورد آن بسیار سخن گفته میشود، بحث درخواست مسئولان برای رعایت الگوی مصرف انرژی و عدم توجه مردم به این درخواست است. البته اگر انصاف به خرج بدهیم باید گفت که این بیتوجهی به صورت نسبی است. یعنی اولا بیتوجهی صددرصدی نیست و هنوز بخشی از جامعه نسبت به هشدارها توجه دارند و رعایت میکنند و ثانیا در تمام امور میزان بیتوجهی یکسان نیست. فیالمثل در حوزه مصرف بنزین میزان رعایت با حوزه مصرف گاز متفاوت است.
اما در مورد چرایی این بیتوجهی مردم نسبت به هشدارهای گاه وبیگاه مسئولان در خصوص الگوی مصرف گاز چند نکته گفتنی است. شکاف عمودی شکل گرفته در جامعه هر روز شدت بیشتری میگیرد و همین شکاف با عمق زیاد باعث شده حتی در حوزههای اینچنینی نیز مردم حرفشنوی لازم را نداشته باشند. آری؛سخن مسئولان در این زمینه دور از واقعیت نیست، اما به دلیل نبود اعتماد این تصور در بخش اعظم جامعه وجود دارد که این مسئله نیز نشات گرفته از خلافگویی مسئولان است و گاز برای مصرف به اندازه کافی وجود دارد. بنابراین همانطور که عرض شد طبیعی است که به دلیل عدم اعتماد این درخواستهای مسئولان برای جامعه محلی از اعراب نداشته باشد.
اما مسئله بعدی که به نظر بنده بسیار مهم است و باید مسئولان ما درباره آن تجدیدنظر اساسی کنند، اغراقهای عجیب و غریب در مورد سطح تواناییشان است که یا از سوی خودشان اظهار میشود ویا رسانههای نزدیک به آنان. بدین ترتیب که وقتی در داخل کشور برای زمستان خودمان برنامهریزی صورت نگرفته، آقایان منتظر «زمستان سخت اروپا» بودند تا بتوانند با دست پر برجام را احیا کنند. حالا ایران درگیر زمستان سخت شده و شهرها یک به یک تعطیل میشوند و از آن سو اروپا توانسته با برنامهریزی علمی و بدون نیاز به انرژی روسیه، زمستان را مدیریت نماید. ضمن آنکه با توجه به تحولات داخلی نیز به طور کامل احیای برجام از دستور کار آمریکا و اروپا خارج شده است.بنده به جد معتقدم این رفتارها هم باعث مقوامت مردم میشود و هم سرافکندگی مسئولان. با رفتار فوق، جامعه به این باور میرسد مسئولان و تصمیمگیران کشور کسانی هستند که فقط رجزخوانیهای بیپشتوانه را در دستور کار خود قرار دادهاند، اما از برنامهریزی صحیح برای ابتداییترین موضوعات حوزه مسئولیتشان ناتوان هستند.
با وجود چنین مسئولانی چگونه عدهای منتظر احیای اعتماد و ترمیم شکاف شکل گرفته بین مردم و حاکمان هستند؟ خلافگویی های آشکار به علاوه سوء مدیریتهای عیان در کنار رجزخوانیهای بچهگانه و یبدون پشتوانه برای دنیا جز اینکه مردم را بیاعتمادتر کند؛ نتیجه دیگری ندارد.
🗞 https://hamdelidaily.ir/index.php
🆔 @Hamdelidaily👈