ferdoshajianفردوس حاجيان
421 subscribers
1.27K photos
699 videos
10 files
839 links
Download Telegram
‌ با #شاعران_شيداى_شمال
#گفتگوهاى_فردوس_كيوان
بداهه سرايى هاى #فردوس_حاجیان و #كيوان_ملكى
همراه با بداهه اى از #الهام_قريشى شاعر جوان مازندرانى
به مناسبت ٢١/آبان/٩٦ زادروز #نيما

🗒🖊🏛🕊
همه چيز از يك سپاس در گروه تلگرامى #انجمن_شاعران_شمال
آغاز شد يك حركت جمعى ساده براى پاسداشت #نيماى_بزرگ
👇🗒🖊🏛🕊
دکتر فردوس
خداوند مهرت را
از سر ما نگیرد
تو برادر من و
آفتابی
از تو آموختیم مهربانی را
صلح را
دوستی را
"كيوان ملكى"
🗒🖊🏛🕊
با من سخن بگو كيوان
"خيابان نيما"هنوز
پر از "هياهو" ست

در زادگاه "نيما"
اما
سكوت "معنا دارى "ست
پرنده اى هم پر نمى زند
حتى "*داروك" هم
حنجره اش "زخمى"است

تو اما همچون "دوره گردى"
عاشق همين "چاشت" گاهِ ديروز
دوره گردانى "كولى" وَش
را به زادگاه اش بردى
نى زدند و
هى كف زدند و
سوت كشيدند و
هورااااااااا
و
"**چَكّه سما"راه انداختند

درست دو روز مانده به
بيست و يك ابان

"***يوش"
تاريخ دوباره اش را از
حنجره ى مردى از تبار
"****نائيج"
به تماشا نشست
و "*****حجت"
تنها راوى اين حكايت بود

آه چقدر دلم مى خواست
در جماعت آن كوليانى بودم
كه با تو در اتوبوس
از "شهر عشق"
به ديار نيما مى رفتند
و در هر پيچ و خم جاده
مى خواندند:
" مى تراود مهتاب
مى درخشد شب تاب..."
اين جا اما
مردى در انتهاى جاده
"بر درِ دهكده مردى تنها"
"كوله بارش بر دوش"
از "صلح" و "مهربانى"
مى گويد
خانه اش
درست در ميانه ى خيابانى است
كه به نام "نيما"ست

من آن "كولى" دوره گردِ
همين حوالى ام
با من غريبگى مكن كيوان!
بيا دوباره
اينستاگرام هايمان را
پر كنيم از "هياهو"

خدا را چه ديدى؟
شايد خبر به گوشُ
"******شراگيم"
رسيد
و
"*******عاليه خانم"
هم
همين پنج شنبه اى كه
در پيش روست
براى مان آش نذرى پُخت

بداهه اى همراه با
شاعران #شهر_عشق
#قائمشهر

به ياد نيماى بزرگ
"فردوس حاجيان"
ساعت:١٤ مورخه ٩٦/٨/٢٠
يك روز مانده به زادروز نيما
🗒🖊🏛🕊
وای چه زیبا دکتر جان
عالی سرودی
اشکم رو درآوردی
"كيوان"
🗒🖊🏛🕊
فردوس شاعر
تو در کوچه نیما بمان
بخوان
********"ری را"
صدا می آید امشب"
از گلویی که مهر را به شهرک الفبا برد
و مثل نیما
به زبان
*********"تیرنگ "
با مداد
"**********افرا "
به نستعلیق بنویس
"دنیا خانه من است"
كيوان
🗒🖊🏛🕊
سلام
پر رنگ ترین خاطرات کودکی ما
صبح های جمعه با صدای تو
بر تصویر تلویزیون اغاز مى شد
کنارت
آن مرد در باران می آمد
و سارا انار داشت
قایقی ساختی
به آسمانی انداختی
که تا "یوش"لنگر گاهش بود
که با تو کلمات شکل شعر بود
نمى دانم
چرا هر بار که صحبت واژه و کلمه است
و "ری را" آواز می خواند
صبح جمعه است
بوی آش "عالیه" مى اید
و مرغکی در دور
شعر نویی مى خواند
الهام قريشى
🗒🖊🏛🕊

*قورباغه درختى

**نوعى از سما و حركت آيينى مازنى با حركات موزون زيبا همراه با كف زدن متوازن

***زادگاه نيما

****نام تبار و قبيله اى در غرب مازندران و روستايى به همين نام

***** حجت نائيج شاعر و مورخ مازنى

******نام فرزند نيما

******* نام همسر مرحوم نيما

********در افسانه های کهن ایرانی"ری را"به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوشیار

*********نام پرنده اى زيبا

**********اشاره به افراكتى زادگاه فردوس حاجيان و نيز نام درخت افرا
🗒🖊🏛🕊
#شعر_فردوس
#آموزش_براى_صلح
با رويكرد
#صلح_فرهنگى
#هواداران_فردوس_حاجيان
#آموزگار_صلح_ومهربانی
#سفير_آموزش_جهان
#بنيانگذار_صلح_فرهنگى
@HajianFerdos
🏛👇🕊
https://t.me/joinchat/AAAAAEKGffbaoDDy7bADRA
‌ با #شاعران_شيداى_شمال
#گفتگوهاى_فردوس_كيوان
بداهه سرايى هاى #فردوس_حاجیان و #كيوان_ملكى
همراه با بداهه اى از #الهام_قريشى شاعر جوان مازندرانى
به مناسبت ٢١/آبان/٩٦ زادروز #نيما

🗒🖊🏛🕊
همه چيز از يك سپاس در گروه تلگرامى #انجمن_شاعران_شمال
آغاز شد يك حركت جمعى ساده براى پاسداشت #نيماى_بزرگ
👇🗒🖊🏛🕊
دکتر فردوس
خداوند مهرت را
از سر ما نگیرد
تو برادر من و
آفتابی
از تو آموختیم مهربانی را
صلح را
دوستی را
"كيوان ملكى"
🗒🖊🏛🕊
با من سخن بگو كيوان
"خيابان نيما"هنوز
پر از "هياهو" ست

در زادگاه "نيما"
اما
سكوت "معنا دارى "ست
پرنده اى هم پر نمى زند
حتى "*داروك" هم
حنجره اش "زخمى"است

تو اما همچون "دوره گردى"
عاشق همين "چاشت" گاهِ ديروز
دوره گردانى "كولى" وَش
را به زادگاه اش بردى
نى زدند و
هى كف زدند و
سوت كشيدند و
هورااااااااا
و
"**چَكّه سما"راه انداختند

درست دو روز مانده به
بيست و يك ابان

"***يوش"
تاريخ دوباره اش را از
حنجره ى مردى از تبار
"****نائيج"
به تماشا نشست
و "*****حجت"
تنها راوى اين حكايت بود

آه چقدر دلم مى خواست
در جماعت آن كوليانى بودم
كه با تو در اتوبوس
از "شهر عشق"
به ديار نيما مى رفتند
و در هر پيچ و خم جاده
مى خواندند:
" مى تراود مهتاب
مى درخشد شب تاب..."
اين جا اما
مردى در انتهاى جاده
"بر درِ دهكده مردى تنها"
"كوله بارش بر دوش"
از "صلح" و "مهربانى"
مى گويد
خانه اش
درست در ميانه ى خيابانى است
كه به نام "نيما"ست

من آن "كولى" دوره گردِ
همين حوالى ام
با من غريبگى مكن كيوان!
بيا دوباره
اينستاگرام هايمان را
پر كنيم از "هياهو"

خدا را چه ديدى؟
شايد خبر به گوشُ
"******شراگيم"
رسيد
و
"*******عاليه خانم"
هم
همين پنج شنبه اى كه
در پيش روست
براى مان آش نذرى پُخت

بداهه اى همراه با
شاعران #شهر_عشق
#قائمشهر

به ياد نيماى بزرگ
"فردوس حاجيان"
ساعت:١٤ مورخه ٩٦/٨/٢٠
يك روز مانده به زادروز نيما
🗒🖊🏛🕊
وای چه زیبا دکتر جان
عالی سرودی
اشکم رو درآوردی
"كيوان"
🗒🖊🏛🕊
فردوس شاعر
تو در کوچه نیما بمان
بخوان
********"ری را"
صدا می آید امشب"
از گلویی که مهر را به شهرک الفبا برد
و مثل نیما
به زبان
*********"تیرنگ "
با مداد
"**********افرا "
به نستعلیق بنویس
"دنیا خانه من است"
كيوان
🗒🖊🏛🕊
سلام
پر رنگ ترین خاطرات کودکی ما
صبح های جمعه با صدای تو
بر تصویر تلویزیون اغاز مى شد
کنارت
آن مرد در باران می آمد
و سارا انار داشت
قایقی ساختی
به آسمانی انداختی
که تا "یوش"لنگر گاهش بود
که با تو کلمات شکل شعر بود
نمى دانم
چرا هر بار که صحبت واژه و کلمه است
و "ری را" آواز می خواند
صبح جمعه است
بوی آش "عالیه" مى اید
و مرغکی در دور
شعر نویی مى خواند
الهام قريشى
🗒🖊🏛🕊

*قورباغه درختى

**نوعى از سما و حركت آيينى مازنى با حركات موزون زيبا همراه با كف زدن متوازن

***زادگاه نيما

****نام تبار و قبيله اى در غرب مازندران و روستايى به همين نام

***** حجت نائيج شاعر و مورخ مازنى

******نام فرزند نيما

******* نام همسر مرحوم نيما

********در افسانه های کهن ایرانی"ری را"به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوشیار

*********نام پرنده اى زيبا

**********اشاره به افراكتى زادگاه فردوس حاجيان و نيز نام درخت افرا
🗒🖊🏛🕊
#شعر_فردوس
#آموزش_براى_صلح
با رويكرد
#صلح_فرهنگى
#هواداران_فردوس_حاجيان
#آموزگار_صلح_ومهربانی
#سفير_آموزش_جهان
#بنيانگذار_صلح_فرهنگى
@HajianFerdos
🏛👇🕊
https://t.me/joinchat/AAAAAEKGffbaoDDy7bADRA
🔆 سردوه اى از فردوس حاجيان به مناسبت روز معلم به عنوان "آشناى شهر نارنج"

🔻#فردوس_حاجيان : اين شعر را با كوشش به زبانى ساده سرودم تا بى تحليل و تفسير و واسطه ، براى معلمان ، خانواده ها و جامعه هدف مورد استفاده قرار گيرد
.

سلام ای آشنای "شهرِنارنج"
خیالم را بِبَر در خلوتی دِنج
سلام ای رنجبر،ای رنج دیده
سلام ای صبحِ صادق، ای سپیده

سلام ای شهسوار"شهر قائم"
معلم ای معلم ای معلم
.
سلام ای سوگوارِ سوگِ شالی
سلام ای سُفره دارِ سفره خالی
سلام ای قد خمیده سرو قامت
سلام ای ساده دل ای با کرامت

سلام ای شهسوارِ شهرِ قائم
معلم ای معلم ای معلم
.
سلام ای "جویبار" ای جاریِ رود
وَ ای "سیمرغ"ِ شهرِ شاهِ شیرود
سلام ای قصه گوی این حوالی
شمالی ای شمالی ای شمالی

سلام ای شهسوارِ شهرِ قائم
معلم ای معلم ای معلم
.
سلام ای شورِ شیرینیِ فرهاد
وَ ای خاموش،ای خاموشِ فریاد
سلام ای دشت، ای دشتِ "*چَپَکرود"
وَ ای "افراکتیِ" بخشش و جود

سلام ای شهسوارِ
شهرِ قائم
معلم ای معلم ای معلم
.
سلام آموزگارِ مهربانی
وَ ای " پیغمبرِ مازندرانی "
تَبارک الَلهُ الَله تبارک
نه امروزت که هر روزت مبارک

سلام ای شهسوارِ "
شهرِ قائم"
معلم ای معلم ای معلم
.
سلام ایران سلام ای کشورِ جان
منم مازندرانی مردِ میدان
تمامِ جنگل و دریاست در من
شکوهِ عاطفه پیداست در من

سلام ای شهسوارِ "
شهرِ قائم"
معلم ای معلم ای معلم
.
منم آرش منم مهرِ اوِ ستا
منم آتش منم کوهِ بلندا
منم طاهر منم ققنوس و طاووس
منم فرِّ فریدون فَرِّ "فردوس"

سلام ای شهسوارِ "
شهرِ قائم"
معلم ای معلم ای معلم
.
سلام ای اعتدال و
عشق و اشراق
تجلی گاهِ شور انگیزِ میثاق
سلام ای دُّرِ دریای معانی
چِهِل چله نشینِ "لن ترانی"

"سلام ای شهسوارِ "
شهرِ قائم"
معلم،ای معلم، ای معلم
.
سلام ای قائم آل محمد
سُویدای سَریر سِرّ ِ احمد
که میعادت؛ فریبِ کاسِبان بود
تو مولودی تو موجودى تو موعود

سلام ای شهسوار
شهر قائم
معلم ای معلم ای معلم

*چپكرود : روستايى در قائمشهر
افراكتى : زادگاه فردوس حاجيان

هدف از #شهر_نارنج و #شهر_قائم در اين شعر همان شهر #قائمشهر است . كه من اين شهر را #شهر_عشق ناميدم . نام قديمى شهر #على_آباد بود سپس #شاهى شد و اكنون قائمشهر است .حروف اول را به هم ارتباط دادم شد "شهر عشق"

🆔 @khabaremazandaran