HRM مدیران و مشاورین منابع انسانی
5.79K subscribers
4.78K photos
304 videos
1.79K files
1.2K links
کانال تخصصی مدیریت
ادمین @mahjoub
برای ارتباط،ذخیره کنید:09123843135
👈عارضه یابی،توانمندسازی،کوچ،جذب،پژوهش،تبلیغات:
9332468612
@hrmpishgaman
👈گروه https://t.me/hrmSupergroup
کدشامد(وزارت ارشاد):
1-1-72130-61-4-1
👈 فرم عضویت:
https://b2n.ir/talentregi
Download Telegram
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account
در سبدی که این گربه در ان قرار دارد، نامه ای از طرف مادر گربه نوشته شده به این مضمون که "به فرزندم کمک‌ کنید، من برای در امان ماندن وی، او را به آب سپرده ام شاید از خطری که در کمینش است جان سالم به در برد"
با این توصیف، بچه ها متمایل می شوند تا گربه را نجات دهند اما هنوز نگران برخورد والدینشان هستند لذا یک موش کور که از شهر دور مانده و در تاریکی در زیر زمین زندگی می کند، این مسوولیت را قبول می کند - نکته هفتم: منتورینگ به عنوان یکی از نیازهای این نسل باید مورد توجه قرار گیرد. ریسک پذیری و جراتمندی این نسل می تواند مخاطراتی را برای خانواده، سازمان و حتی جامعه ایجاد کند پس بهتر است نسل گذشته به روشی اصولی همراه باشد
Forwarded from Deleted Account
بچه ها به شهر باز می گردند، بچه هایی که دیگر رازی بزرگ در سینه دارند و باید امانتدار باشند
از یک طرف بزرگترها نباید متوجه شوند و از طرفی دیگر هم سن و سالان خودشان چرا که از تبعات آن می ترسند اما اسمش رو نبر اصلی و نوچه هایش به دنبال بچه گربه سفید بودند و با یافتن کنل موش یا همان موش کور داستان، امنیت گربه کوچولو به خطر می افتد و کنل موش به خانه کپل می رود و گربه را تحویل مشکی و صورتی می دهد - نکته هشتم: همه چیز پیش بینی پذیر نیست. تبعات فعالیتها و اقداماتی که انجام می شود ضرورتا در قالب مدلها و الگوها به نتیجه نمی رسد و مشکلات غیرمترقبه در مسیر حرکت افراد، خانواده ها، سازمانها و ... پیش می آید. باید راهی یافت
Forwarded from Deleted Account
حضور پیشی دردسرهایی را برای سه موش داستان پیش می اورد‌. پیشی بیمار می شود و برای درمانش، کپلک به سراغ فرزند دکتر می رود و او با کیف پزشکیش وارد آزمایشگاه مدرسه می شود. دکتر کوچک با دیدن یک پیشی واقعی می ترسد اما دست زدن کپلک به پیشی و نرم بودن بدن وی، ترس دکتر را کم می کند اما از انجا که بچه ها نمی توانند رازدار خوبی باشند همه دانش اموزان از حضور پیشی در مدرسه خبردار می شوند و مدرسه توسط والدین و پلیس شهر محاصره می شود - نکته نهم: ترس از تغییر، نگرانی از بی ثباتی در وضع موجود و از بین رفتن کنترل
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account
شهر یک صدا فریاد می زند: "بندازینش بیرون" اما صورتی و سایر بچه ها دست به کار می شوند و با رویکرد خودشان ترانه ای برای والدینشان می خوانند مبنی بر تنهایی، بی کسی، گرسنگی و بی مادری این طفل کوچک و اینکه باید هم زبانی و عشق و مهربانی را به وی بیاموزیم.
چه گربه باشیم چه بچه موش
خواهان مهریم و گرمای آغوش
این‌امر سبب می شود تا ابتدا پیشی درمان شود - نکته دهم: می توان جور دیگری به مسائل نگاه کرد. قالبی اندیشیدن، فقط در چارچوب صفر و یک به مسائل نگاه کردن دامی است که نه تنها در رفتار روزانه و قضاوتهای ما تاثیر می گذارد بلکه مانع جدی در خلاقیت و نوآوری است
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account
پس از حضور دکتر در مدرسه برای درمان پیشی، دیالوگ پرمعنایی بین معلمهای مدرسه رد و بدل می شود:
خانم معلم: خیلی جالبه، بچه ها باعث شدند تا دید من‌ هم‌ نسبت به دنیا عوض بشه
اقای معلم: درسته، همینطوره، ما باید بچه ها رو باور کنیم و از نگاه اونها به زندگی کنیم
خانم معلم: نگاه بچه ها خیلی زیباست - نکته یازدهم: مفهوم دنیای مطلوب در تئوری انتخاب، باید تلاش کرد تا با نزدیک کردن دنیای مطلوب نسلها، بهره وری، تفاهم و زیبایی را در خانواده، سازمانها و جامعه ایجاد کرد
Forwarded from Deleted Account
و سرنوشت ساز ترین بخش داستان: حضور موش کور برای نجات پیشی از چنگ اسمشو نبر که با همراهی بچه ها مواجه می شود. موش کور از انها می خواهد تا دست از سرش بردارند اما همه بچه ها به دنبالش حرکت می کنند.
دیالوگهای این سکانس را با هم مرور می کنیم:
موش کور: بچه ها وقت خداحافظیه
بچه ها: خداحافظ پیشو، امیدوارم مادرت رو زود پیدا کنی و ...
موش کور: برین دیگه ... فرار کنیم بچه ها اسمش رو نبر اومد ... (همه در حال فرار) من که به شما گفتم نیایید، حالا هم برگردین به خونه هاتون
صورتی: پس شما چی؟ پیشو چی؟
مشکی: من شما رو تنها نمیذارم
موش کور: چشم سفیدی نکن بچه، شهرتون در خطره ...
مشکی: من نمیذارم پیشو به چنگ اسمشو نبر بیفته، باید خودمون دخلش رو بیاریم و باهاش بجنگیم
بچه موشها: ما به این کوچولویی مگه می تونیم با اسمشو نبر بجنگیم؟
مشکی: می تونیم، مگه پدر مادرهای ما با اون نجنگیدن؟ مگه شکستش ندادند؟
Forwarded from Deleted Account
و ترانه زیبای "ما می تونیم‌ می تونیم"
نکته دوازدهم و زیبای نهایی این است که این نسل به پیروی و الگوبرداری از والدین خود باور دارد که می تواند هر سختی را از سر راه خود بردارد ... این نسل می داند که ارامشی که الان دارد مدیون نسل گذشته است و تلاش می کند تا ان را حفظ کند و ادامه دهد اما در شیوه ان تفاوتهایی دارد و دلش می خواهد با روش خود برخی کارها را انجام دهد
Forwarded from Deleted Account
در پایان داستان نیز موشهای کوچک با کمک موش کور، اسمشو نبر را از بین می برند ...
Forwarded from Deleted Account
یکی از نکات و مسائلی که سازمانها با آن مواجه هستند، حضور نسلی در محیط کار است که باور دارند سازمانها به ایشان‌ احتیاج دارند نه ایشان به سازمان و در حقیقت استعدادها هستند که مزیت رقابتی را برای سازمان ایجاد می کنند نه سایر سرمایه ها.
این نسل اعتقاد دارد که می تواند متفاوت باشد، سیار است و تعهد کوتاهتری به سازمان دارد.
این‌ نسل تا سال ۲۰۲۰، ۵۰ درصد نیروی کار جهان‌را شکل می دهد
Forwarded from Deleted Account
اگر نیازهای ایشان را بررسی کنیم، حقوق و مزایا در جایگاه اول قرار ندارد و مواردی چون فرهنگ سازمان، کار تیمی، سبک رهبری و مدیریت و انعطاف پذیری شرایط استخدامی در اولویت بالاتری قرار دارد
Forwarded from Deleted Account
شاید تصویر زیر بتواند گویای این تفاوت باشد 👇👇
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account
سبک لباس پوشیدن و ابزارهایی که در اختیار دارد، گاهی اوقات این افراد بین ۲۵ تا ۵۰ بار در روز گوشی هوشمند خود را چک می کنند و به حدی به تکنولوژی وابسته اند که اولین کاری که صبحها پس از بیدارشدن‌ انجام‌ می دهند، چک‌کردن گوشی شان است ...
Forwarded from Deleted Account
تصویر زیر گویای میزان ریسک پذیری این افراد در تغییر شغل و مسیر حرفه ایشان است چون این نسل به خود بیشتر از سازمان متعهد است 👇👇
Forwarded from Deleted Account
Forwarded from Deleted Account
فیلمهای مثل شهر موشها، کوچه بی نام و دختر (فارغ از داستان اصلی) نکات آموزنده ای در حوزه گذار نسلی، تفاوتهای بین نسلها و شیوه مدیریت صحیح آنها دارد.
من‌ به عنوان یک شاگرد همیشگی در حوزه مدیریت منابع انسانی از مدیران و کارشناسان این حوزه می خواهم با نوع نگاه متفاوتی به مساله نسلها بیندیشند و در استراتژیهای خود قرار دهند.
آنچه برای مادر من‌مطلوب بوده، برای من‌ ممکن است مطلوبیتی نداشته باشد و آنچه برای من مطلوب بوده، برای دختر سه ساله من هیچ مطلوبیتی ندارد.
شاید اگر در دهه ۶۰ که کودکی ما در آن گذشته است، داشتن یک عروسک یا توپ یا ماشین و سالم‌ نگه داشتن آن ارزش بود، فرزندان ما داشتن انواع عروسکها و ماشینها و توپها را به راحتی تجربه می کنند و اگر نداشته باشند، سرخورده خواهند بود ...
گذار نسلی موضوعی است که به زودی گریبان همه سازمانها را خواهد گرفت و گریزی از آن‌ نیست ...
Forwarded from Deleted Account
به عنوان‌ نمونه در تحقیقی که KPCB در سال ۲۰۱۵ انجام داده، نسل y تمایلات شغلی خود را اینگونه اعلام کرده است 👇👇