منابع انسانی برای #اثربخش بودن، نباید لزوما دوست #کارکنان باشد
Jalal #Nikpeyman
Ph.D Student of Human Resource Management at Allameh Tabataba'i University
#اولریچ اخیرا نگاه عمیقی به کارکرد منابع انسانی داشته و این موضوع را مورد بررسی قرار داده که آیا کارکنان باید انتظار بیشتری از واحد منابع انسانی در مورد خدماتی که به آنها ارائه میدهد داشته باشند، یا اینکه نقش واقعی منابع انسانی به درستی فهمیده نشده است؟
وی معتقد است که برخی منابع انسانی را کوچک میشمارند چرا که به ادعای آنها، این واحد "دوست کارکنان نیست" و در مواقعی که کارکنان سوءرفتار دارند حمایت کافی از آنان به عمل نمیآورد. به دیگر بیان، این عده معتقدند که منابع انسانی در راستای منافع کارکنان عمل نکرده و در حق آنها هیچ لطفی نمیکند. این اتهامات به واحد منابع انسانی برخی از اوقات تقریبا صحیح است در حالی که در بقیه موارد اتهامزنندگان فراموش میکنند که واحد منابع انسانی علاوه بر تضمین خوب بودن اوضاع کارکنان، به طور همزمان نقش تضمین رقابتپذیری سازمان را نیز بر عهده دارد.
واحد منابع انسانی برای اثربخش بودن نباید حتما با شما دوست باشد:
حرفهایهای بخش خدمات (پزشکان، معمارها، درمانگرها، حسابداران و ...) برای انجام شغل خود و مورد احترام واقع شدن نیازی ندارند که حتما با مراجعین و مشتریان خود دوست باشند. به عبارت دیگر یک فرد برای اینکه به عنوان مراجعهکننده و مشتری از تخصص این افراد بهره ببرد، نیازی نیست که آنها را در تفریحات، مهمانیها و دیگر موارد شخصی خود وارد کند. به همین ترتیب، افراد منابع انسانی هم برای اثربخش بودن، نیازی نیست که با افرادی که به آنها خدمات میدهند، دوست باشند. در واقع روابط شخصی میتوان ارائه خدمت توسط واحد منابع انسانی را پیچیدهتر هم بکند.
اولریچ سه نکته را در مورد نقش واقعی واحد منابع انسانی و اینکه خدمت ارائه شده توسط این واحد چگونه ارزش واقعی را ارائه میکند به صورت زیر بیان میکند:
1- پارادوکس رفاه کارکنان و رقابتپذیری سازمان را هدایت کنید:
حرفهایهای منابع انسانی همه کارکنان را حمایت میکنند، اما با در نظر گرفتن یک پارادوکس ظریف: آنها رفاه و خوب بودن اوضاع کارکنان را با ایجاد یک محیط کاری سالم و همچنین ایجاد یک سازمان رقابتپذیر که میتواند برنده بازار باشد تضمین میکنند، چرا که بدون برنده شدن در بازار، سازمانها شکست میخورند.
افراد حرفهای در واحد منابع انسانی، با کمک به سازمانشان در پیروزی در بازار رقابتی کسب احترام میکنند. آنها برای پیروزی سازمان در بازار، باید مطمئن شوند استعدادهای صحیح، رهبری و فرهنگ مناسبی در سازمان وجود دارد که مشتریان را ترغیب کند تا محصولات بیشتری بخرند، سرمایهگذاران را از ارزش بازار سازمان مطمئن کند، و تصویری مثبت از سازمان را در جامعه ایجاد نماید. با پیروز بودن سازمان در بازار، منابع انسانی باعث میشود که امنیت و ثبات شغلی برای کارکنان فراهم شود و این اولین و اصلیترین نفعی است که کارکنان از آنبهرهمند میشوند.
افراد منابع انسانی همچنین باید برای داشتن یک محیط کاری سالم به کارکنان کمک کنند، یک محیط کاری که در آن کارکنان به اهداف بلندمدت سازمان باور داشته باشند، جایی که کارکنان خود را عضوی از آن به عنوان یک جامعه بدانند، و محیطی که کارکنان در آن امن بوده و افراد بهتری میشوند. همه اینها یعنی منابع انسانی باید به ایجاد سازمانهایی کمک کند که در آنها با کارکنان با احترام برخورد شده و شان و ارزش آنها رعایت میشود.
واحد منابع انسانی میتواند و باید این محیط کار سالم را با پیروزی در بازار پیوند دهد. جفری پففر، آثار محیط کار مسموم بر هزینههای سلامت و بهرهوری کارکنان را نشان دادهاست و بسیاری دیگر نیز، از همبستگی قوی اشتیاق کارکنان و مشتری با نگرش کارکنان سخنگفتهاند. بنابراین با غافل شدن از رفاه و خوبی حال کارکنان، نمیتوان یک سازمان موفق ایجاد کرد، چرا که این دو، نه تنها مانعه الجمع نیستند بلکه هر یک دیگری را تقویت میکند.
2- کار خود را بیسروصدا ولی عادلانه انجام دهید، حتی در یک دنیای شفاف:
حتی در دنیای امروزه که به واسطه رسانههای اجتماعی شفافیت بسیار بیشتر از گذشته است، افراد منابع انسانی باید کار خود را بدون سر و صدا، در خلوت و با شیوههای اثرگذار انجام دهند. به عبارت دیگر حتی وقتی که دیگران در رسانههای اجتماعی اظهاراتی را بیان میکنند که بیشتر به دادخواست و اعلام جرم شباهت دارد، وظیفه منابع انسانی خدمتگزاری و تضمین محرمانگی، انصاف و رویههای عادلانه است.
Jalal #Nikpeyman
Ph.D Student of Human Resource Management at Allameh Tabataba'i University
#اولریچ اخیرا نگاه عمیقی به کارکرد منابع انسانی داشته و این موضوع را مورد بررسی قرار داده که آیا کارکنان باید انتظار بیشتری از واحد منابع انسانی در مورد خدماتی که به آنها ارائه میدهد داشته باشند، یا اینکه نقش واقعی منابع انسانی به درستی فهمیده نشده است؟
وی معتقد است که برخی منابع انسانی را کوچک میشمارند چرا که به ادعای آنها، این واحد "دوست کارکنان نیست" و در مواقعی که کارکنان سوءرفتار دارند حمایت کافی از آنان به عمل نمیآورد. به دیگر بیان، این عده معتقدند که منابع انسانی در راستای منافع کارکنان عمل نکرده و در حق آنها هیچ لطفی نمیکند. این اتهامات به واحد منابع انسانی برخی از اوقات تقریبا صحیح است در حالی که در بقیه موارد اتهامزنندگان فراموش میکنند که واحد منابع انسانی علاوه بر تضمین خوب بودن اوضاع کارکنان، به طور همزمان نقش تضمین رقابتپذیری سازمان را نیز بر عهده دارد.
واحد منابع انسانی برای اثربخش بودن نباید حتما با شما دوست باشد:
حرفهایهای بخش خدمات (پزشکان، معمارها، درمانگرها، حسابداران و ...) برای انجام شغل خود و مورد احترام واقع شدن نیازی ندارند که حتما با مراجعین و مشتریان خود دوست باشند. به عبارت دیگر یک فرد برای اینکه به عنوان مراجعهکننده و مشتری از تخصص این افراد بهره ببرد، نیازی نیست که آنها را در تفریحات، مهمانیها و دیگر موارد شخصی خود وارد کند. به همین ترتیب، افراد منابع انسانی هم برای اثربخش بودن، نیازی نیست که با افرادی که به آنها خدمات میدهند، دوست باشند. در واقع روابط شخصی میتوان ارائه خدمت توسط واحد منابع انسانی را پیچیدهتر هم بکند.
اولریچ سه نکته را در مورد نقش واقعی واحد منابع انسانی و اینکه خدمت ارائه شده توسط این واحد چگونه ارزش واقعی را ارائه میکند به صورت زیر بیان میکند:
1- پارادوکس رفاه کارکنان و رقابتپذیری سازمان را هدایت کنید:
حرفهایهای منابع انسانی همه کارکنان را حمایت میکنند، اما با در نظر گرفتن یک پارادوکس ظریف: آنها رفاه و خوب بودن اوضاع کارکنان را با ایجاد یک محیط کاری سالم و همچنین ایجاد یک سازمان رقابتپذیر که میتواند برنده بازار باشد تضمین میکنند، چرا که بدون برنده شدن در بازار، سازمانها شکست میخورند.
افراد حرفهای در واحد منابع انسانی، با کمک به سازمانشان در پیروزی در بازار رقابتی کسب احترام میکنند. آنها برای پیروزی سازمان در بازار، باید مطمئن شوند استعدادهای صحیح، رهبری و فرهنگ مناسبی در سازمان وجود دارد که مشتریان را ترغیب کند تا محصولات بیشتری بخرند، سرمایهگذاران را از ارزش بازار سازمان مطمئن کند، و تصویری مثبت از سازمان را در جامعه ایجاد نماید. با پیروز بودن سازمان در بازار، منابع انسانی باعث میشود که امنیت و ثبات شغلی برای کارکنان فراهم شود و این اولین و اصلیترین نفعی است که کارکنان از آنبهرهمند میشوند.
افراد منابع انسانی همچنین باید برای داشتن یک محیط کاری سالم به کارکنان کمک کنند، یک محیط کاری که در آن کارکنان به اهداف بلندمدت سازمان باور داشته باشند، جایی که کارکنان خود را عضوی از آن به عنوان یک جامعه بدانند، و محیطی که کارکنان در آن امن بوده و افراد بهتری میشوند. همه اینها یعنی منابع انسانی باید به ایجاد سازمانهایی کمک کند که در آنها با کارکنان با احترام برخورد شده و شان و ارزش آنها رعایت میشود.
واحد منابع انسانی میتواند و باید این محیط کار سالم را با پیروزی در بازار پیوند دهد. جفری پففر، آثار محیط کار مسموم بر هزینههای سلامت و بهرهوری کارکنان را نشان دادهاست و بسیاری دیگر نیز، از همبستگی قوی اشتیاق کارکنان و مشتری با نگرش کارکنان سخنگفتهاند. بنابراین با غافل شدن از رفاه و خوبی حال کارکنان، نمیتوان یک سازمان موفق ایجاد کرد، چرا که این دو، نه تنها مانعه الجمع نیستند بلکه هر یک دیگری را تقویت میکند.
2- کار خود را بیسروصدا ولی عادلانه انجام دهید، حتی در یک دنیای شفاف:
حتی در دنیای امروزه که به واسطه رسانههای اجتماعی شفافیت بسیار بیشتر از گذشته است، افراد منابع انسانی باید کار خود را بدون سر و صدا، در خلوت و با شیوههای اثرگذار انجام دهند. به عبارت دیگر حتی وقتی که دیگران در رسانههای اجتماعی اظهاراتی را بیان میکنند که بیشتر به دادخواست و اعلام جرم شباهت دارد، وظیفه منابع انسانی خدمتگزاری و تضمین محرمانگی، انصاف و رویههای عادلانه است.