HRM مدیران و مشاورین منابع انسانی
5.33K subscribers
4.74K photos
302 videos
1.78K files
1.18K links
کانال تخصصی مدیریت
ادمین @mahjoub
برای ارتباط،ذخیره کنید:09123843135
👈عارضه یابی،توانمندسازی،کوچ،جذب،پژوهش،تبلیغات:
9332468612
@hrmpishgaman
👈گروه https://t.me/hrmSupergroup
کدشامد(وزارت ارشاد):
1-1-72130-61-4-1
👈 فرم عضویت:
https://b2n.ir/talentregi
Download Telegram
مقايسه جايگاه #زن در ساحت شاهنامه #فردوسی و شاهنامه #نقالان

#جلیل_دوستخواه

در شاهنامه، زنان در هرجا و هر رویدادی پدیدار نمی شوند و حضور گهگاهی آنان نیز نقشِ ساختاری دارد و فرایند شکل گیری ی رویدادها، بی نقش ورزی آنها به سرانجامی نمی رسد. آنان بازیچه ی هوسبازیهای مردان و بزم آرایِ باده گساری های پهلوانان نیستند؛ بلکه هرجا که ضرورتی پیش آید، در پهنه ی پیکار به رزم می ایستند و در هر فرصت مناسبی در گستره ی زندگی، آزادگی و سربلندی و بزرگواری و پایداری خود را به نمایش می گذارند. چنین اند فرانک (همسر آبتین و مادرِ فریدون)، رودابه (همسر زال و مادرِ رستم)، تهمینه (دُخت شاهِ سمنگان و همسرِ رستم و مادرِ سهراب)، منیژه (دختِ افراسیاب و یارِ مهرورزِ بیژن)، فریگیس (دختر افراسیاب و همسرِ سیاوش و مادرِ کیخسرو)، جَریره (دختر پیرانِ ویسه و همسرِ سیاوش و مادرِ فرود)، کتایون (دخترِ قیصر روم و همسر گُشتاسپ و مادرِ اسفندیار) و دیگران.

اما در شاهنامه ی نقالان، هم شماره زنان بسیار بیشترست و هم حضور آنها طولانی تر و چشمگیرتر. با این حال، جز در نمونه های اندک شماری، نقش بنیادی و ساختاری ندارند و بیشتر زینتِ مجلسها و افزارِ کامجویی و همنشین بزم اند تا نقش ورزِ داستانهای پهلوانی. زنان در این روایتها، همه برخوردار از زیبایی و افسونی خیره کننده و کَششی شورانگیز و دلبرانه اند؛ اما چهره آنها همواره در پشت نقابی پنهان ست و هنگامی که بر اثر کشمکش، نقاب از برابرِ رخسار زنی به کنار می رود و کلاهخود از سرش فرو می افتد، پهلوانی که او را بر سرِ دست بلند کرده است، بی درنگ یک دل نه، صد دل عاشق او می شود و زن نیز کُنِش پذیر ست و بی هیچ نگرش و چون و چرایی تن به هم نشینی و پیوند با مردی می دهد که اندک زمانی پیشتر، به ستیزه با او درایستاده بود!

سرشتِ زنان در روایتهای نقالان، آمیزه یی از «عیاری» و «دلبری» ست؛ اما هیچ یک از آنان ارج و پایگاه و آزاد مَنِشی ی زنان شاهنامه فردوسی را ندارند و بیشتر به سوگُلی های آراسته و نگارینِ حرمسراهای شاهان می مانند تا به زنانِ شگرف و زیبایِ داستانهای حماسی. در شاهنامه ی نقالان، برتری و سرآمدی یِ مردان بر زنان، واقعیتی مِسلّم و امری نهادی شمرده می شود. زنان «ناقص عقل» اند؛ پس نقش های اجتماعی یِ چنانی به عهده آنان گذاشته نمی شود و پهلوانان، گرچه بر خلافِ منطقِ پهلوانی، سخت شیفته یِ زنان و بی تابِ دستیابی بر آنانند و گاه درین راه، کار را به خشونت و خونریزی نیز می کشانند، اما همواره به چشم خوار انگاری و کوچک شماری بدانان می نگرند و حتّا در تنگناهای دشوار، ننگ دارند ازین که زنی یاری کننده و رهایی بخشِ آنان باشد!

بازتابِ رفتارِ ناموس پرستانه ی مردِ سنّت گرا را که گاه شکل اغراق آمیزی به خود می گیرد، در این روایتها به خوبی می توان دید. برای نمونه یادآوری می کنم که در سرتاسرِ شاهنامه نقالان، هیچ زنی را سوار بر نَریان نمی بینیم و همواره به تأکید، از مَرکَبِ زنان با واژه ی «مادیان» یا ترکیب «مادیان مَرکَب» سخن به میان می آید!

🔸🔸🔸🔸🔸

#سرچشمه:
بخشی از نوشته «شاهنامه نقالان، دگردیسه ای از حماسه ی ایران»
از کتاب «حماسه ی ایران، یادمانی از فراسوی هزاره ها»

#بیژن_خاقانی_راد