Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
11.2K subscribers
2.74K photos
545 videos
17 files
1.06K links
💥❤️‍🔥 Gondolin.ir ❤️‍🔥💥

گوندولین، شهر پنهان الف‌های نولدور🌟

هواداران تالکین و دنیای ارباب حلقه‌ها🔥

ادمین پاسخگو به مخاطبان:
@Wolfheart_kenshin

پیج اینستاگرام:
instagram.com/gondolin_ir


گروه تبادل نظر:
https://t.me/+VeuASfYaiTeP9wjN
Download Telegram
Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
#فئانور ، سرآمد صنعت گران #نولدور ، پس از کشته شدن پدرش #فینوه به دست #ملکور و به سرقت رفتن #سیلماریل هایش، نولدور را به رفتن از والینور ترغیب کرد. @Gondolin_ir
... #فئانور بانگ برداشت: «ای مردمان #نولدور چرا، چرا باید بیش از این کمر بسته‌ی خدمت #والار رشک‌ورز باشیم که نه می‌توانند ما، و نه حتی قلمرو خویش را از تعرض دشمن در امان نگاه دارند؟ و اگرچه ممکن است اکنون خصمِ هم باشند، خویشاوند هم نیستند؟ انتقام ندایم می‌دهد، اما اگر به گونه‌ای دیگر بود، بیش از این زیستن با خویشانِ قاتل پدر و دزد گنجینه‌ام را در سرزمینی واحد تاب نمی‌آوردم. با این حال اما من یگانه بی‌باک در میان این مردم بی‌باک نیستم. و آیا شما همگی شاهتان را از دست نداده‌اید؟ و چه چیزی اینجا برای شما باقی مانده است، زندانی باریکه زمینی میان کوهستان و دریا؟

اینجا زمانی روشن بود، آن روشنی که والار از سرزمین میانه دریغ کرده بودند، اما اکنون تاریکی به یکسان برهمه جا حکم‌فرماست. آیا باید دست بر دست بگذاریم و تا ابد سوگوار باشیم، مردمی سایه‌نشین، مه‌زده، و به عبث اشکبار بر دریای بی‌ترحم؟ یا بهتر است به خانه‌ی خویش بازگردیم؟ در کوئی‌وینن چه خوش می‌رود آب در زیر ستاره‌های آسمانِ بی‌ابر، و سرزمین‌های فراخ گرداگردش را گرفته است، آنجا که به آزاد مردمان برمی‌خوری. آنان هنوز آنجایند، چشم به راه ما که از سر بلاهت فراموششان کرده‌ایم. همراه من بیایید! بگذارید این شهر از آن بزدلان باشد!»

دیری سخن گفت، و مدام نولدور را تحریص کرد که از پی او بیایند و با قابلیت و توانایی‌شان، آزادی و قلمروهای بزرگ را در سرزمین های شرقی، پیش از آنکه زیاد دیر شود، از آن خود کنند؛ در سخنانش بازتابی از دروغ‌های #ملکور بود، که والار گمراهتان کرده و شما را در اسارت نگاه داشته‌اند تا آدمیان در سرزمین میانه فرمانروا باشند. بسیاری از #الدار برای نخستین بار خبرِ «از پِی‌ آمدگان» را شنیدند.

فئانور بانگ برداشت: «آینده نیک خواهد بود، اگرچه دراز و دشوار است راه! بندگی را وداع گویید! اما تن‌آسانی را نیز وداع گویید! سستی را وداع گویید! گنجینه‌هاتان را وداع گویید! از این گوهرها بسیار خواهیم ساخت. سبک سفر کنید: اما شمشیرها را بیاورید! چه، ما بسی بیشتر از #اورومه خواهیم رفت و پرتوان‌تر از #تولکاس سختی‌ها را تاب خواهیم آورد: هرگز از تعقیب دست باز نخواهیم داشت. به دنبال #مورگوت تا انتهای زمین! تا ابد دمی از جنگ و کینه‌ی ما در امان نخواهد بود. اما آنگاه که فاتح شدیم و #سیلماریل ها را بازستاندیم، آنگاه ما، و فقط ما خداونداگاران روشنایی زوال‌ناپذیر، و اربابان سعادت و زیبایی #آردا خواهیم بود. هیچ نژاد دیگری به گرد ما نخواهد رسید!»

#متن_کتاب #سیلماریلیون
حدیث گریختن نولدور، ترجمه رضا علیزاده

@Gondolin_ir
#متن_کتاب #سیلماریلیون
____________

در برابر دروازه های #والمار، #ملکور خود را به پای #مانوه انداخت و بخشایش خواست و پیمان بست که اگر او را یکی از کمترین مردمان آزاد #والینور گردانند، در تمامی کارها یاری گر #والار باشد، و بیش از همه در التیام زخم هایی که خود بر دنیا وارد آورده است، بکوشد. و #نیه_نا در نمازش او را یاری کرد، اما #ماندوس خاموش بود.

آنگاه #مانوه پوزش را پذیرفت... به گمان مانوه پلیدی ملکور شفا یافته بود. زیرا مانوه از پلیدی رها بود و آن را در نمی یافت، و می دانست که در آغاز، در اندیشهٔ #ایلوواتار، ملکور درست به سان خود او بود؛ و از ژرفای دل ملکور آگاه نبود و نمی توانست بپذیرد که هرچه عشق، از دل او برای همیشه رخت بربسته است...

اما #اولمو را نمیشد فریفت، و #تولکاس هرگاه ملکور، خصم خود را در رفت و آمد می دید؛ دندان بر جگر می فشرد؛ زیرا اگرچه تولکاس دیر به خشم می آید، دیر نیز فراموش می کند. اما همه بر داوری مانوه گرده نهاده بودند؛ چه، آنان که اقتدار را بر شوریدن ارج می نهند، نباید سودای شورش را در سر بپرورند.

@Gondolin_ir
#تولکاس ، نیرومندترین #والار در پهلوانی و نبرد تن به تن

@Gondolin_ir
#اورومه خداوندی تواناست. اگرچه کم‌زورتر از #تولکاس، خشم او دهشتناک‌تر است. او شکارگر دیو‌ها و ددان سهمگین است، و خنیاگی او اسبان و سگان تازی است؛ و همه‌ی درختان را دوست می‌دارد. به همین دلیل او را #آلدارون نامیده‌اند، و #سیندار او را #تائورون گفته‌اند، خداوندگار جنگل‌ها.

#ناهار نام اسب اوست، سفید در روشنایی خورشید، و سیم‌گون در شب. #والاروما نام شاخ عظیم‌ اوست که صدایش همچون خورشیدِ سرخ‌گون بالا می‌رود، یا مثل آذرخشِ فرودآینده ابرها را می‌شکافد. صدای شاخ سپاهیان او بر فراز همه‌ی صداها در بیشه‌هایی که #یاوانا در #والینور پدید آورده بود، طنین‌انداز شد؛ زیرا اورومه آنجا، مردم و ددان خویش را برای تعقیب موجودات پلید #ملکور تعلیم می‌داد.


#متن_کتاب #والاکوئنتا #سیلماریلیون
ترجمه‌ی استاد «رضا علیزاده»💥💥💥

🔰 @Gondolin_ir 🔰
تقابل #تولکاس، تواناترین #والار در پهلوانی و نبرد تن به تن، با اژدهایان و #بالروگ ‌ها در جنگ خشم🔥🔥🔥


Channel:
@Gondolin_ir

Group:
@Gondolin_comments
«آتش تاریک تو را غالب نخواهد کرد. شعله‌ی اودون، به سایه برگرد!»
- گندالف خطاب به بالروگ موریا

#اوتومنو یا #اودون، دژ مستحکم #ملکور در شمالی‌ترین نقطه‌ی سرزمین میانه بود. از نخستین و بزرگترین دژها بود که در آغاز روزگاران و دوران بهار سرزمین میانه بنا شد. اوتومنو مأمن‌ شیاطین و #آینور فاسد شده به‌دست ملکور و جانورهای ناپاک بی‌شمار بود که در سُخره‌ی ماهیت طبیعی مخلوقات سرزمین میانه ایجاد شدند. تا آن زمان #والار دو فانوس روشنایی را ساخته بودند. اوتومنو در زیر کو‌هستان آهن و دور از نور #ایلوئین و #اورمال ساخته شد.

با اینکه والار در ابتدا از وجود اوتومنو مطلع نبودند، اما از آنجا بود که آفت نفرت ملکور جاری گشت و بهار آردا را تباه ساخت. اوتومنو در ژرفای عمیق زمین حفر شده بود و دارای چاله‌هایی پر از آتش و خادمان ملکور بود، جایی که غارها و سردابه‌ها با حیله از چشم پنهان شده‌اند. در نتیجه مناطق شمال متروکه شد و در قرون بعد چنین باقی ماند.

@Gondolin_ir

ملکور از سال ۳۴۰۰ والیان تا سال ۱۰۹۰ در دوران دو درخت، از اوتومنو بعنوان پایگاه عملیات خود استفاده کرد، تا آن زمان که والار به او حمله کردند. او از آنجا دو فانوس روشنایی را نابود و والار را وادار به ترک جزیره‌ی #آلمارن - نخستین اقامتگاهشان در #آردا - و نقل مکان به #آمان کرد که بعدها آن مکان #والینور: سرزمین والار نام گرفت. سپس ملکور شروع به تباه کردن آردا کرد. از پلیدترین کرده‌های ملکور در آن زمان، ربودن گروهی از الف‌های تازه از خواب بیدار شده و تبدیلشان به اورک؛ تحت شکنجه‌ی فجیع و جادوی سیاه مسموم خود بود و همین اقدامش در نهایت باعث شد والار برای محافظت از نخست‌زادگان در برابر فساد و تباهی ملکور، او را از تختش در اوتومنو براندازند.

در پی حمله‌ی سپاه والار به دژ ملکور در سال ۱۰۹۹ از دوران دو درخت، اوتومنو ویران شد. والار با تمام قوا حمله کردند، پس از محاصره‌ای طولانی، سرانجام دروازه‌های اوتومنو درهم شکست و سقف‌هایش شکافت و فرو ریخت. ملکور که راه گریزی نداشت، پا به میدان نبرد گذاشت، اما #تولکاس با او کشتی گرفت و او را بر زمین کوبید و سرانجام ملکور به‌دست والار اسیر و به والینور برده شد و تحت قضاوت #مانوه، #مورگوت به خاطر اعمال پلیدش مقرر شد سه دوران در تالارهای #ماندوس در بند باشد، مکانی که هیچکس حتا یک والا توان گریختن از آن را نداشت.

@Gondolin_ir

پیش از نابودی اوتومنو، ملکور یک دژ کوچکتر در بخش غربی کوهستان آهن ساخته بود که به‌عنوان نخستین خط دفاعی در برابر آمان عمل کند. #آنگباند نام آن قلعه بود و در ابتدا #سائورون بر آن حکومت می‌کرد. ملکور پس از انتقام از والار (تباهی #فئانور و شوراندن #نولدور برضد والار و خشکاندن دو درخت) و بازگشت مجدد به سرزمین میانه، تصمیم گرفت که آنگباند را بعنوان مقر اصلی خود بازسازی و تقویت کند.

اوتومنو در زبان کوئنیا از واژه‌ی قدیمی‌تر اوتومنا که آن هم که از اوتوم گرفته شده، به‌معنی «عمیق» یا «زیرین» است. اودون معادل اوتومنو در زبان سینداری است که کمتر رایج است و به معنی «گودال تاریک» یا «جهنم» است. در ارباب حلقه‌ها این کلمه یک بار در سخنان #گندالف خطاب به به بلای جان #دورین(#بالروگ #موریا) دیده می‌شود. قرن‌ها بعد نام اودون بر دره‌ی شمالی واقع در پشت #مورانون(دروازه‌ی سیاه #موردور) گذاشته شد. بی‌شک سائورون این نام را به یاد بزرگترین قلعه‌ی سرورش انتخاب کرد.

Channel:
@Gondolin_ir

Group:
Gondolin Comments
بزرگترین #والار در زور و پهلوانی #تولکاس است، و نام دیگرش #آستالدو است، دلیر. و آخر از همه به #آردا آمد، به یاری والار در نخستین نبردها با #ملکور. از کشتی گرفتن و زورآزمایی لذت می‌برد؛ بر هیچ مرکبی نمی‌نشیند، زیرا از تمام موجودات پادار تندتر می‌دود و خستگی نمی‌شناسد. موی سر و ریش او زرین است، و چهره‌اش گلگون؛ سلاح او دستان اوست. گذشته و آینده را به چیزی نمی‌شمارد، و رأی زدن با او بیهوده است، اما در دوستی پایدار است. همسر تولکاس #نسا است، خواهر #اورومه، و او نیز چالاک و گریزپاست. گوزن را دوست می‌دارد، و هرگاه نسا به بیابان می‌رود، گوزن‌ها بر پی او می‌روند؛ اما او تندتر از گوزن‌ها می‌دود، چابک همچو تیر، و باد در موهایش می‌وزد. خنیاگی او رقصیدن است، و در #والیمار بر روی سبزه‌های زوال‌ناپذیر می‌رقصد.

#متن_کتاب
#والاکوئنتا، #سیلماریلیون
ترجمه‌ی رضا علیزاده💎

Channel:
@Gondolin_ir

Group:
Gondolin Comments
#اورومه خداوندی تواناست. اگرچه کم‌زورتر از #تولکاس، خشم او دهشتناک‌تر است. او شکارگر دیو‌ها و ددان سهمگین است، و خنیاگی او اسبان و سگان تازی است؛ و همه‌ی درختان را دوست می‌دارد. به همین دلیل او را #آلدارون نامیده‌اند، و #سیندار او را #تائورون گفته‌اند، خداوندگار جنگل‌ها.

#ناهار نام اسب اوست، سفید در روشنایی خورشید، و سیم‌گون در شب. #والاروما نام شاخ عظیم‌ اوست که صدایش همچون خورشیدِ سرخ‌گون بالا می‌رود، یا مثل آذرخشِ فرودآینده ابرها را می‌شکافد. صدای شاخ سپاهیان او بر فراز همه‌ی صداها در بیشه‌هایی که #یاوانا در #والینور پدید آورده بود، طنین‌انداز شد؛ زیرا اورومه آنجا، مردم و ددان خویش را برای تعقیب موجودات پلید #ملکور تعلیم می‌داد.


#متن_کتاب #والاکوئنتا #سیلماریلیون
ترجمه‌ی استاد «رضا علیزاده»💥💥💥

🔰 @Gondolin_ir 🔰
همسر #تولکاس #نسا است، خواهر #اورومه، و او نیز چالاک و گریزپاست. گوزن را دوست می‌دارد، و هرگاه نسا به بیابان می‌رود، گوزن‌ها بر پی او می‌روند؛ اما او تندتر از گوزن‌ها می‌دود، چابک همچو تیر، و باد در موهایش می‌وزد. خنیاگی او رقصیدن است، و در #والیمار بر روی سبزه‌های زوال‌ناپذیر می‌رقصد.

#متن_کتاب
#والاکوئنتا، #سیلماریلیون
ترجمه‌ی رضا علیزاده💎

Channel:
@Gondolin_ir

Group:
@Gondolin_comments
#اورومه، خداوندگاری تواناست. اگرچه کم‌زورتر از #تولکاس، خشم او دهشتناک‌تر است. او شکارگر دیو‌ها و ددان سهمگین است، و خنیاگی او اسبان و سگان تازی است؛ و همه‌ی درختان را دوست می‌دارد.

🧩توضیحات بیشتر: 👈 کلیک کنید 👉


Channel:
@Gondolin_ir

Group:
@Gondolin_comments
#آلمارن جزیره‌ی بزرگی در مرکز آردا در آغاز روزگاران بود. آلمارن در وسط دریاچه‌ای بزرگ، واقع در مرکز سرزمین میانه قرار داشت. از آنجا که زمین و دریاها متقارن بودند موقعیت جزیره در میانی‌ترین نقطه‌ی تمام آردا بود.

@Gondolin_ir

در هزار و پانصدمین سال والیان پس از هجرتِ اکثر #والار به آردا، والای دیگری به کمک #مانوه آمد. او #تولکاس تنومند بود که باعث شد ملکور سرزمین میانه را رها کند و جنگ اول خاتمه بیابد. در صلحی که حاصل شد والار توانستند سرانجام به زمین و دریاها نظم ببخشند، و احتمالاً در همین زمان آلمارن ایجاد شد.

تا سال ۱۹۰۰ والیان، #آئوله دو فانوس #ایلوئین و #اورمال را ساخت و #واردا به آنها آتش مقدس بخشید که به موجودات زندگانی می‌داد.

همه‌چیز در آلمارن به‌خاطر واقع بودن بین دو فانوس در زیباترین و ممتازترین شکل خود بود و والار آنجا ساکن شدند، هر چند آنها بیشتر بیرون از جزیره و مشغول کارهای دیگر بودند.

@Gondolin_ir

هنگامی که والار از همه چیز راضی بودند، مانوه در سال ۳۴۰۰ والیان یک جشن بزرگ به پا کرد. تولکاس و #نسا در آن جشن عهد زناشویی بستند، سپس تولکاس که از کار سازمان‌دهی به آردا خسته بود به خواب رفت. ملکور که فرصت را غنیمت شمرد با خادمان خود از دیوارهای شب عبور و شروع به حفر #اوتومنو در شمال کرد. آمدن او بهار آردا را تباه کرد و باعث شد بسیاری از موجودات زنده، مریض یا فاسد و گندیده شوند. والار فهمیدند که ملکور به‌راستی برگشته ولی از مکان سکونت او بی‌خبر بودند.

@Gondolin_ir

در سال ۳۴۵۰ والیان ملکور به میدان جنگ آمد و دو فانوس روشنایی را سرنگون کرد، نابودی آن‌ها زمین را شکافت و دریاها را به جنبش در آورد. مسکن والار در آلمارن تماماً ویران شد و جزیره و دریاچه در آن آشوب از میان رفتند. پس از نابودی آلمارن و بهم خوردن تقارن آردا و تکه‌تکه‌شدن قاره‌ها، والار به آمان کوچ کردند و آن قاره #والینور نام گرفت: سرزمین والار

Channel:
@Gondolin_ir

Group:
Gondolin Comments
... #فئانور بانگ برداشت: «انتقام ندایم می‌دهد، با این حال اما من یگانه بی‌باک در میان این مردم بی‌باک نیستم. و آیا شما همگی شاهتان را از دست نداده‌اید؟ و چه چیزی اینجا برای شما باقی مانده است، زندانی باریکه زمینی میان کوهستان و دریا؟

اینجا زمانی روشن بود، آن روشنی که والار از سرزمین میانه دریغ کرده بودند، اما اکنون تاریکی به یکسان برهمه جا حکم‌فرماست. آیا باید دست بر دست بگذاریم و تا ابد سوگوار باشیم، مردمی سایه‌نشین، مه‌زده، و به عبث اشکبار بر دریای بی‌ترحم؟ یا بهتر است به خانه‌ی خویش بازگردیم؟

آینده نیک خواهد بود، اگرچه دراز و دشوار است راه! بندگی را وداع گویید! اما تن‌آسانی را نیز وداع گویید! سستی را وداع گویید! گنجینه‌هاتان را وداع گویید! از این گوهرها بسیار خواهیم ساخت. سبک سفر کنید: اما شمشیرها را بیاورید! چه، ما بسی بیشتر از
#اورومه خواهیم رفت و پرتوان‌تر از #تولکاس سختی‌ها را تاب خواهیم آورد: هرگز از تعقیب دست باز نخواهیم داشت. به دنبال #مورگوت تا انتهای زمین! تا ابد دمی از جنگ و کینه‌ی ما در امان نخواهد بود.»

#سیلماریلیون، ترجمه رضا علیزاده

نوروز همگی پیشاپیش فرخنده!🌟🌸❤️


@Gondolin_ir