Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
11.4K subscribers
2.72K photos
524 videos
17 files
1.03K links
💥❤️‍🔥 Gondolin.ir ❤️‍🔥💥

گوندولین، شهر پنهان الف‌های نولدور🌟

هواداران تالکین و دنیای ارباب حلقه‌ها🔥

ادمین پاسخگو به مخاطبان:
@Wolfheart_kenshin

پیج اینستاگرام:
instagram.com/gondolin_ir


گروه تبادل نظر:
https://t.me/+VeuASfYaiTeP9wjN
Download Telegram
Gondolin.ir | ارباب حلقه‌ها
#فئانور و سیلماریل هایش... @Gondolin_ir
...در آن‌هنگام کارهایی انجام گرفت که بعدها به پرآوازه‌ترین کرده‌های الف‌ها بدل گشت. زیرا #فئانور به کمال توانایی خویش رسیده بود، و فکری نو در سر داشت، و یا شاید سایه‌ی نوعی پیش‌آگاهی از تقدیری که نزدیک می گشت، بر دلش افتاده بود؛ او در اندیشه بود که چگونه می توان روشنایی درختان، شکوه قلمرو قدسی را جاودانه نگاه داشت. آنگاه کوششی دراز و پنهانی را آغاز کرد و هرچه از معرفت و نیرو و چیره‌دستی و ظرافت در چنته داشت به کار گرفت؛ و سرانجام سیلماریل‌ها را پدید آورد.

به شکل و صورت به‌سان سه گوهر بزرگ بودند. اما تا روز بازپسین، آنگاه که فئانور بازگردد -- هم او که پیش از پدیدار شدن خورشید هلاک گردید، و اینک در تالارهای انتظار نشسته است و دیگر به میان خویشان نمی‌آید، تا آن هنگام که خورشید درگذرد و ماه فرو افتد -- معلوم نخواهد گشت که از کدام جوهر بوده‌اند. همانند بلورهای الماس می نمودند، و باز سخت تر از سنگ خاره، چنان که هیچ آسیبی در محدوده‌ی قلمرو #آردا نابودشان نمی‌توانست کرد، یا نمی‌توانستشان شکست. اما آن بلور از برای سیلماریل‌ها به گونه‌ی کالبد بود از برای فرزندان #ایلوواتار: خانه‌ی آتش درونش، که در اندرون و باز در همه‌ی جای آن، و جان آن است. و آتش اندرون سیلماریل‌ها را فئانور از آمیزه‌ی روشنایی درختان #والینور ساخت که هنوز در اندرون این گوهرها زنده است، اگرچه درختان دیری است که پژمرده گشته‌اند و دیگر نمی‌درخشند. از این روی در تاریکی ژرف‌ترین گنجینه‌ها، سیلماریل‌ها از پرتو خویش به سان ستارگان #واردا می‌درخشیدند؛ و باز تو گویی به راستی چونان باشندگان زنده در روشنایی شادمان می‌شدند و آن را می‌گرفتند و با رنگ‌هایی شگفت‌تر از آنچه پیش‌تر بود، باز پس می‌دادند.

جمله آنان که در #آمان می‌زیستند شگفت زده از کار فئانور شادمان شدند. و واردا سیلماریل‌ها را متبرک کرد تا از آن پس اگر هر جسم فانی یا دست ناپاک یا موجود اهریمنی لمسشان کرد، خشک و پژمرده گردد، و #ماندوس پیشگویی کرد که تقدیر آردا و زمین و دریا و هوا در درون آن‌ها محبوس خواهد بود. فئانور سخت دلبسته‌ی آن چیزی شد که خود ساخته بود...

#متن_کتاب #سیلماریلیون
حدیث #سیلماریل ها و ناآرامی #نولدور

ترجمه‌ی «رضا علیزاده» 🌟🌟🌟

@Gondolin_ir
#ملکور با کمک #اونگولیانت ، در زمانی که #آینور و #وانیار و #نولدور در حال جشن و سرور بودند، مخفیانه وارد #والینور شد. ملکور بر تنهٔ #تلپریون و #لائوره_لین زخم زد و اونگولیانت تمام شیرهٔ هر دو درخت را مکید و این چنین بود که دو درخت روشنایی والینور پژمردند و تاریکی و ظلمت بر قلمرو قدسی #آمان چتر برافراشت و انتقام ملکور از والار به ثمر نشست.

@Gondolin_ir
#اورومه یک والا و یکی از اراتار بود، او را با نام های دیگری همچون شکارچی والار و یا سوارکار کبیر نیز میشناسند. او برادر #نسا و همسر #وانا است.


اورومه از شکار موجودات پلید و دیگر هیولا ها بسیار لذت میبرد، نام اسب او #ناهار است و شئ دیگری که اورومه آنرا بسیار ارزشمند میدارد، #والاروما ، شیپور بسیار بزرگش است. او علاقه بسیاری به اسب ها و سگ های شکاری دارد، همچنین درختان زیبا و جنگل ها. در باغ های #یاوانا در #والینور او رهروانش و حیوانات شکاری اش را برای شکار کردن آموزش میدهد.


در دوران درختان (اشاره به دورانی نسبتآ طولانی مدت قبل از امدن الف ها)، زمانی که اکثر والار از سرزمین میانه رفته و در #آمان ساکن شده بودند، اورومه در میان آنها آخرین کسی بود که به #والینور آمد. حتی در آن زمان هم او گهگاه در جنگل های سرزمین میانه به شکار میپرداخت، همچنین، او به هنگام خواب یاوانا بار دیگر به سرزمین میانه بازگشت، او در این زمان به شکار هیولاها و موجودات پست و پلید پرداخت، موجودات تاریکی برای مدتی گریختند تا آنکه اورومه از شکار بازگشت.


سرانجام او شخصی بود که برای اولین بار الف ها - نسخت زادگان - را در نزدیکی دریاچه کویی-وینن ملاقات کرد، و او اولین کسی بود که الف ها را #الدار خطاب کرد، از انجایی که اهمیت و آرامش نخست زادگان برای ارومه اهمیت بسیار داشت، او الدار را از کویی-وینن تا دشت های #بلریاند همراهی کرد. همچنین با توجه به قابلیت های بسیار زیادش در امر شکار و مبارزه، او دائمآ با نیرو های #ملکور در ستیز بود.

#بیما نامی بود که انسان های مقیم شمال به اورومه داده بودند. به عنوان یک شکارچی بزرگ و سوارکار والار، او و اسبش ناهار برای مردم اسب-دوست روهان نامی آشنا بودند، کسانی که ادعا میکرند که اسب هایشان، نژاد میراس، اجدادی داشته اند که از غرب توسط خود بیما آورده شده بودند.

#مقاله #ترجمه

منبع:
http://www.tolkiengateway.net/wiki/Main_Page



@Gondolin_ir
خویشاوندکشی #نولدور در #آمان که نفرین #ماندوس را در پی داشت.

@Gondolin_ir
#ائارون (‎ Eärwen‏) دختر #اولوه پادشاه فالماری و #تله‌ری در سرزمین #آمان است. او را «دوشیزه‌ی قومانند آلکوالونده» نیز می نامند. حدود سال ۱۲۰۰ از سالهای درختان او با #فینارفین، پسر #فینوه از نولدور ازدواج کرد.

آنها صاحب چهار فرزند شدند به نام های:
#فین‌رود، #آنگرود، #آئگنور و #گالادریل. او با #آنایره همسر #فین‌گولفین که برادر شوهرش بود دوست بود.

نام او در زبان کوئنیایی به معنای «دوشیزه‌ی دریا» می باشد.


منبع: دانشنامه‌ی والیمار

@Gondolin_ir
#فئانور و #فین‌گولفین، دو برادر که اگر یار و متحد یکدیگر می‌ماندند، سرنوشت سرزمین میانه می‌توانست به گونه‌ی دیگری رقم بخورد. شکاف بین این دو شاهزاده، اولین ثمره‌ی خویشاوندکشی #نولدور در #آمان بود که نفرین #ماندوس را در پی داشت.

@Gondolin_ir
کوه مقدس #تانیکوئیتل یا #اویولوسه، مرتفع‌ترین کوه در رشته‌کوه #پلوری در #آمان، و بلندترین کوه در #آردا به شمار می‌رود که بر قله‌ی آن #ایلمارین قرار دارد: خان و مان #واردا و #مانوه


در تاریخچه‌ی آمان گفته شده این کوه طی ۳۴۵۰ سال والیان(دوران دو درخت) معادل ۳۳۰۰۰ سال خورشیدی پس از ورود #والار به این قلمرو، برافراشته شده است.

🔰 @Gondolin_ir 🔰
#وانیار، یکی از سه گروه الف‌های برین با موهایی طلایی‌رنگ هستند که نخستین‌بار پیش از آفرینش خورشید و ماه، در زیر آسمانی پرستاره از خواب بیدار شدند. بر اساس افسانه‌ها، اولین الفی که در کوئی‌وینن از خواب بیدار شد، «ایمین» از وانیار بود، به همراه همسرش «ایمینیه» و دوازده همراه‌شان. آن‌ها در آن زمان خود را «مینیار» نامیدند. (این واژه در زبان کوئنیا به معنی «نخستین‌ها» است.)

اما «اینگوه» اولین وانیار بود که همراه با #اورومه به والینور سفر کرد و پس از بازگشت به عنوان سفیر #والار، مردمش را به مهاجرت به قلمرو قدسی ترغیب کرد. تمام وانیار به او پیوستند و این‌گونه #اینگوه پادشاه آن‌ها و رهبرشان در مهاجرت بزرگ به #آمان شد.

در قلمرو قدسی، وانیار نخست در شهر #تیریون همراه با #نولدور ساکن شدند، اما آن‌ها عمیقاً دوستدار روشنایی دو درخت بودند، به همین دلیل از تیریون به دشت‌های #والینور و دامنه‌ی کوه مقدس #تانیکوئتیل نقل مکان کردند. اینگوه نه تنها به عنوان رهبر وانیار، بلکه شاهنشاه تمامی الف‌ها برگزیده شد و همراه با #مانوه و #واردا در #ایلمارین سکنی گزید.


🔰 @Gondolin_ir 🔰
#اینگوه، #الوه و #فینوه در #والینور

#کالاکوئندی، الف‌های برین یا الف‌های روشنایی، به آن دسته از الف‌ها گفته می‌شود که روشنایی دو درخت #والینور را دیده‌اند. کالاکوئندی شامل #وانیار، #نولدور و آن دسته از #تله‌ری می‌شود که به دعوت #والار از دریای #بله‌گایر عبور کردند و به قلمرو قدرسی #آمان رسیدند. نام دیگر کالاکوئندی «آمانیار» است، به معنی «آنان که در آمان سکنی گزیدند».


الوه به همراه فینوه و اینگوه و #اورومه به والینور رفت، شکوه قلمرو قدسی را دید و به عنوان یکی از سه سفیر والار به سرزمین میانه برگشت تا مردم خود، تله‌ری را به کوچ به آمان ترغیب کند، اما در راه مهاجرت بزرگ در جنگل نان‌الموت گم شد و آنجا ملیان #مایا را یافت و عاشق او شد و از بازگشت به والینور صرف نظر کرد، زیرا تمامی روشنایی دو درخت را در چهر‌ه‌ی #ملیان نزد خود می‌دید. الوه اگرچه از کالاکوئندی به شمار می‌رود اما از #آمانیار نیست، چراکه او در سرزمین میانه ماند و به آمان بازنگشت و با کمک همسرش ملیان پادشاهی #دوریات را در #بلریاند بنا نهاد.

🔰 @Gondolin_ir 🔰
#النوه و #تورگون در #هلکاراکسه💔

پس از سوزاندن کشتی‌های #تله‌ری به دستور #فئانور، #فین‌گولفین و مردمش خشمگین از این خیانت، ناگزیر به عبور از گذرگاه یخ‌بندان هلکاراکسه برای رسیدن به سرزمین میانه شدند. این گذرگاه به قدری منجمد و صعب‌العبور بود که تنها #والار و #اونگولیانت پیش از آن توانسته بودند از این راه عبور کنند. بسیاری از همراهان فین‌گولفین در عبور از این مسیر در اثر سرمای طاقت‌فرسا جان باختند، از جمله اِلِنوه، همسر تورگون و مادر #ایدریل #کله‌بریندال. او از معدود همسران #نولدور بود که همراه با شوهر و فرزندنش، حاضر به ترک #آمان و کوچ به سرزمین میانه شد.

🔰 @Gondolin_ir 🔰
#ائون‌وه، چاووش #مانوه، تواناترین #مایار در سلحشوری و جنگاوری، فرمانده سپاه #والینور در جنگ خشم


هنگامی که #ائارندیل به سواحل #آمان رسید، ائون‌وه بود که به استقبالش رفت و او را به نزد #والار هدایت کرد. پس از آنکه #مانوه رأی خود را برای اعزام سپاه #والینور صادر کرد، ائون‌وه به عنوان رهبر این سپاه برگزیده شد. گفته می‌شود در جنگ خشم، این ائون‌وه بود که شخصاً #مورگوت را از تختش به زیر کشید.

پس از شکست ملکور، همچنان ائون‌وه نقشی کلیدی در داستان ایفا کرد. دو سیلماریل باقی‌مانده را از تاج مورگوت جدا کردند و در مکانی امن در اردوگاه سپاه والینور از آن‌ها مراقبت به عمل آمد. اما دو پسر باقی‌مانده‌ی #فئانور (#مایدروس و #ماگلور) به آنجا حمله کردند و ائون‌وه اجازه داد بی‌آنکه به چالش گرفته شوند، سیلماریل‌ها را با خود ببرند. توضیحات تکمیلی در این مورد رو قبلاً براتون گذاشتیم: 👈 کلیک کنید 👉


همچین پس از پایان جنگ خشم، #سائورون نزد ائون‌وه رفت و از او تمنای بخشش کرد و سوگند خورد اعمال پلیدش را برای همیشه کنار بگذارد. اما ائون‌وه که به تنهایی اختیار عفو سائورون را نداشت، از او خواست به آمان نزد مانوه برود و قضاوت او را بپذیرد. اما سائورون بیمناک از تحقیر و حکم مجازات مانوه، در سرزمین میانه ماند و دوباره به پلیدی روی آورد.

در آغاز دوران دوم، ائون‌وه به نزد سه خاندان مومن #اداین رفت و بسیاری چیزها به آن‌ها آموخت و آنان را با دانایی و خِرَد و قدرت و عمری طولانی‌تر برکت داد. این سه خاندان، آدمیان #نومه‌نور لقب گرفتند.

🔰 @Gondolin_ir 🔰
#کالاکوئندی، الف‌های برین یا الف‌های روشنایی، آن دسته از الف‌ها بودند که روشنایی دو درخت #والینور را به چشم دیدند.

توضیحات بیشتر: 👈 کلیک کنید 👉


Channel:
@Gondolin_ir

Group:
@Gondolin_comments
پس از کشته شدن #فینوه، شاه #نولدور، به دست #ملکور و به سرقت رفتن سیلماریل‌های فئانور، نولدور در پی انتقام از ارباب تاریکی و بازپس‌گیری سیلماریل‌ها، تصمیم به ترک #آمان و کوچ به سرزمین میانه گرفت، و برای این منظور به کشتی‌های #تله‌ری نیازی حیاتی داشت. و این گفتگوی جذاب میان #فئانور و #اولوه- برادر #الوه و شاه تله‌ری در قلمرو قدسی- در کتاب سیلماریلیون درگرفت:


... آنگاه فئانور خشمگین شد، زیرا از تأخیر می‌ترسید، و اولوه را عتاب کرد و گفت: «از دوستی روی می‌گردانی، آن هم در ساعتِ نیازمندی ما. اما آنگاه که شما گذارتان به این سواحل افتاد، شما بیکاره‌های بزدل و جبون و کمابیش تهی‌دست، به راستی از مساعدت ما خوشحال بودید. اگر نولدور بندرگاه‌های شما را نساخته و به هزار جان کندن دیوارهاتان را بالا نیاورده بودند، هنوز در کلبه‌های کنار ساحل مسکن گزیده بودید.»

اما اولوه پاسخ داد: «ما از دوستی روی برنمی‌تابیم. اما شاید بخشی از دوستی ملامت کرن بلاهت دوست باشد. و آنگاه که نولدور ما را خوشامد گفتند و یاری‌مان کردند، سخن به گونه‌ای دیگر می‌گفتی: قرار بود تا ابد در سرزمین آمان مسکن کنیم، همچون برادرانی که همسایه‌ی دیوار به دیوار هم‌اند. اما از بابت کشتی‌ها: این کشتی‌ها را از شما نگرفته‌ایم. ما این صنعت را نه از نولدور که از خداوندگار دریاها آموختیم؛ و الوارهای سفید را با دستان خود ساختیم، و بادبان‌های سفید را زنان و دختران‌مان دوختند. از این روی آن‌ها را به هیچ هم‌پیمان یا دوست نمی‌فروشیم و هدیه نمی‌دهیم. زیرا به تو می‌گویم، فئانور پسر فینوه، که این کشتی‌ها از برای ما به‌سان گوهرهاست از برای نولدور: ساخته و اثر دل‌های ما، که مثال‌شان را دوباره نمی‌توانیم ساخت.»

#متن_کتاب، #سیلماریلیون
ترجمه استاد رضا علیزاده 💎

شما حق رو به کدوم می‌دین؟ فئانور یا اولوه؟

Channel:
@Gondolin_ir

Group:
Gondolin Comments