Forwarded from مشق نو
📝📝📝 «پیشبینی انتخابات ۱۴۰۰»
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊درباره وضعیت و کیفیت انتخابات سال ۱۴۰۰، چینش نامزدها و همچنین نتیجه این انتخابات تا به امروز نکات مختلفی گفته شده و نگارنده نیز کمابیش به این مباحث ورود کرده است. در این مجال کوشش میکنم با طرح دو سؤال، درباره نتیجه انتخابات نکات دیگری را مطرح کنم. این دو سؤال به قرار زیر هستند: الف) آیا میتوان نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ را پیشبینی کرد؟، ب) آیا در گذشته پیشبینی نتیجه انتخابات امکانپذیر بود؟ برای پاسخ به این دو پرسش، ادوار پیشین انتخابات را به دو بخش پیشبینیپذیر و پیشبینیناپذیر تقسیم میکنم.
🖊سیاست، ماهیتاً از سازوکار بازار تبعیت میکند. بازار سیاست گاهی ثبات دارد و گاهی بحرانی است؛ بعضاً با شکست مواجه میشود. چنانچه بازار سیاست و انتخابات از دستهای مداخلهگر دور باشد، رویهها و قواعد میل به شفافیت میکنند و در نتیجه، حاصل انتخابات پیشبینیناپذیر میشود در نتیجه ممکن است نتیجه به سود یا ضرر احزاب و گرایشهای سیاسی باشد؛ در واقع هر چه هست توان اقناعی و بسیج است و نه عوامل خارجی و مکانیکی. در غیر این صورت و با ورود عوامل مداخلهگر به بازار سیاست و انتخابات همهچیز پیشپذیر و حاصل کار از پیش مشخص میشود
🖊اکنون جامعه ایران در نقطه اوج سوژهگی قرار دارد؛ گاه میل به مشارکت میکند، گاه تحریم و گاه خیابان. از طرفی، حاکمیت نیز به انتخابات غیررقابتی و خودمانی میل میکند همچون انتخابات مجلس یازدهم. بنابراین میخواهم نتیجه بگیرم انتخابات سال ۱۴۰۰ صحنه کشاکش حامیان انتخابات غیررقابتی و جامعه تودهای از یکسو و شهروندان مستقل و دارای عاملیت از سوی دیگر است. و از آنجا که پروژه شیبانیسازی و پرورشسازی همچنان کارآمد بهنظر میرسد، انتخاباتی غیررقابتی و پیشبینیپذیر را شاهد خواهیم بود
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
tinyurl.com/yypvfsma
#سعید_حجاریان #ایران #انتخابات #انتخابات۱۴۰۰
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
از متن:
🖊درباره وضعیت و کیفیت انتخابات سال ۱۴۰۰، چینش نامزدها و همچنین نتیجه این انتخابات تا به امروز نکات مختلفی گفته شده و نگارنده نیز کمابیش به این مباحث ورود کرده است. در این مجال کوشش میکنم با طرح دو سؤال، درباره نتیجه انتخابات نکات دیگری را مطرح کنم. این دو سؤال به قرار زیر هستند: الف) آیا میتوان نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ را پیشبینی کرد؟، ب) آیا در گذشته پیشبینی نتیجه انتخابات امکانپذیر بود؟ برای پاسخ به این دو پرسش، ادوار پیشین انتخابات را به دو بخش پیشبینیپذیر و پیشبینیناپذیر تقسیم میکنم.
🖊سیاست، ماهیتاً از سازوکار بازار تبعیت میکند. بازار سیاست گاهی ثبات دارد و گاهی بحرانی است؛ بعضاً با شکست مواجه میشود. چنانچه بازار سیاست و انتخابات از دستهای مداخلهگر دور باشد، رویهها و قواعد میل به شفافیت میکنند و در نتیجه، حاصل انتخابات پیشبینیناپذیر میشود در نتیجه ممکن است نتیجه به سود یا ضرر احزاب و گرایشهای سیاسی باشد؛ در واقع هر چه هست توان اقناعی و بسیج است و نه عوامل خارجی و مکانیکی. در غیر این صورت و با ورود عوامل مداخلهگر به بازار سیاست و انتخابات همهچیز پیشپذیر و حاصل کار از پیش مشخص میشود
🖊اکنون جامعه ایران در نقطه اوج سوژهگی قرار دارد؛ گاه میل به مشارکت میکند، گاه تحریم و گاه خیابان. از طرفی، حاکمیت نیز به انتخابات غیررقابتی و خودمانی میل میکند همچون انتخابات مجلس یازدهم. بنابراین میخواهم نتیجه بگیرم انتخابات سال ۱۴۰۰ صحنه کشاکش حامیان انتخابات غیررقابتی و جامعه تودهای از یکسو و شهروندان مستقل و دارای عاملیت از سوی دیگر است. و از آنجا که پروژه شیبانیسازی و پرورشسازی همچنان کارآمد بهنظر میرسد، انتخاباتی غیررقابتی و پیشبینیپذیر را شاهد خواهیم بود
🔸متن کامل این یادداشت را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
tinyurl.com/yypvfsma
#سعید_حجاریان #ایران #انتخابات #انتخابات۱۴۰۰
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Telegraph
پیشبینی انتخابات ۱۴۰۰
درباره وضعیت و کیفیت انتخابات سال ۱۴۰۰، چینش نامزدها و همچنین نتیجه این انتخابات تا به امروز نکات مختلفی گفته شده و نگارنده نیز کمابیش به این مباحث ورود کرده است. در این مجال کوشش میکنم با طرح دو سؤال، درباره نتیجه انتخابات نکات دیگری را مطرح کنم. این دو…
Forwarded from مشق نو
📝📝📝 «ترمز را بکشید!»
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊اهل اندیشه، یکی از سرچشمههای مارکسیسم را «سوسیالیسم تخیلی» میدانند. سوسیالیسم تخیلی بیشتر ریشه فرانسوی دارد و افرادی مانند اوئن و فوریه مبدع آن بودهاند. البته، تامس مور نیز با کتاب مشهور «آرمانشهر» به این موضوع ورود داشت که مباحث وی نزد خوانندگان ایرانی آشناتر مینماید.
🖊منظور از سوسیالیسم تخیلی که مارکس آن را جزو ذخایر تئوریک خود میدانست، آن است که میتوان روی زمین بهشتی جاودانه ساخت که در آن بیعدالتی، بیسوادی، بیکاری و… وجود نداشته باشد و همهچیز بهصورت اشتراکی تولید و مصرف شود. طرح این خواستههای حداکثری کمابیش تخیلی بودن این ایده را نمایان میکند؛ بهشتسازان ناموفق!
🖊پروژه آنها ناموفق بود زیرا اولاً امکانپذیر (feasible) و ثانیاً عقلانی (rational) نبود اما به هر ترتیب مارکس تلاش داشت این ایدهها را بهبود دهد و به ساحت اجرا وارد کند. اما، با گذشت زمان و برخی آزمونها از جمله کامبوج و شوروی و چین و امثالهم محرز شد که این مسیر همچنان به ناکجاآباد رهنمون میشود؛ حتی اگر بخواهیم «سوسیالیسم تخیلی» را به «سوسیالیسم علمی» تبدیل کنیم. بنابراین، باید گفت وعدههای خالی از عقلانیت و بدون توجه به ابزارها، منتهی به جهنم است و هر چه وعده بزرگتر، جهنم عمیقتر و آتشینتر.
🖊غرض از طرح این مقدمه، تجزیه و تحلیل یک گره بنیادی در ایران پسا انقلاب است. چنانکه میدانیم از ابتدای انقلاب تا کنون وعدههای بزرگی طرح شده است. البته، در دوره پهلوی نیز از تمدن بزرگ صحبت به میان آمد؛ جایی که گرگ و میش با هم آب میخورند. بهنظر میرسد میتوان وعدهها را، چه پیش و پس از انقلاب با دو شاخص فوق، امکانپذیری و عقلانی بودن سنجید.
🖊بهعنوان مثال اتمی شدن ایران، بنیادی عقلانی داشت ولی در امکانپذیری آن –یا به تعبیری پیوستن به باشگاه هستهای جهان- اما و اگر وجود دارد. نظام جامع سلامت نیز به همین سیاق است؛ عقلانی و امکانناپذیر، زیرا تدارک امکانات و بودجه آن –در دوره سیطره بودجهخواری و بودجهخواران- ناممکن است اما وعدههایی مانند جامعه بیطبقه توحیدی یا مواردی از جنس نابودی و تبدیل کاخ سفید به حسینیه و از این دست موارد نه عقلانی و نه امکانپذیرند.
🖊مواجهه پرشمار با این وعدههای یوتوپیک و آزمون آنها از سوی مردم، باعث شده است که یوتوپیاهراسی (Utopophobia) بر مردم عارض شود و آنها از وعدهها هراسناک شوند؛ بهنحوی که هر خبر خوش عمومی یا هر وعده تلویزیونی آغازگر نگرانی و هراس جامعه میشود و مردم، مدینه ضاله را پیش چشم میبینند یا در ذهن تخیل میکنند.
🖊میخواهم نتیجه بگیرم، فارغ از آنکه انتخابات سال ۱۴۰۰ معنادار/فاقد معنا باشد یا اساساً کاندیدایی از سوی اصلاحطلبان پیشرو معرفی شود یا خیر، باید شعارها و برنامههای تمامی کاندیداها را براساس دو شاخص امکانپذیری و عقلانی بودن به تیغ نقد سپرد و سریعاً از مدت تحقق وعدهها، امکانات، چگونگی تأمین مالی و همچنین رهیافت سیاسی داخلی و خارجی آن پرسش کرد.
🖊تاکنون، شرایط بهنحوی بوده است که رئیسجمهور و هیئت دولت زیر بار سیاستهای تخیلی –بالادست و پاییندست- به رئیس اداره تبلیغات تغییر وضعیت دادهاند، بنابراین باید در آینده نزدیک ترمز کشورداری تخیلی را کشید!
پایان
#سعید_حجاریان #یوتوپیا #انتخابات #انتخابات۱۴۰۰
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊اهل اندیشه، یکی از سرچشمههای مارکسیسم را «سوسیالیسم تخیلی» میدانند. سوسیالیسم تخیلی بیشتر ریشه فرانسوی دارد و افرادی مانند اوئن و فوریه مبدع آن بودهاند. البته، تامس مور نیز با کتاب مشهور «آرمانشهر» به این موضوع ورود داشت که مباحث وی نزد خوانندگان ایرانی آشناتر مینماید.
🖊منظور از سوسیالیسم تخیلی که مارکس آن را جزو ذخایر تئوریک خود میدانست، آن است که میتوان روی زمین بهشتی جاودانه ساخت که در آن بیعدالتی، بیسوادی، بیکاری و… وجود نداشته باشد و همهچیز بهصورت اشتراکی تولید و مصرف شود. طرح این خواستههای حداکثری کمابیش تخیلی بودن این ایده را نمایان میکند؛ بهشتسازان ناموفق!
🖊پروژه آنها ناموفق بود زیرا اولاً امکانپذیر (feasible) و ثانیاً عقلانی (rational) نبود اما به هر ترتیب مارکس تلاش داشت این ایدهها را بهبود دهد و به ساحت اجرا وارد کند. اما، با گذشت زمان و برخی آزمونها از جمله کامبوج و شوروی و چین و امثالهم محرز شد که این مسیر همچنان به ناکجاآباد رهنمون میشود؛ حتی اگر بخواهیم «سوسیالیسم تخیلی» را به «سوسیالیسم علمی» تبدیل کنیم. بنابراین، باید گفت وعدههای خالی از عقلانیت و بدون توجه به ابزارها، منتهی به جهنم است و هر چه وعده بزرگتر، جهنم عمیقتر و آتشینتر.
🖊غرض از طرح این مقدمه، تجزیه و تحلیل یک گره بنیادی در ایران پسا انقلاب است. چنانکه میدانیم از ابتدای انقلاب تا کنون وعدههای بزرگی طرح شده است. البته، در دوره پهلوی نیز از تمدن بزرگ صحبت به میان آمد؛ جایی که گرگ و میش با هم آب میخورند. بهنظر میرسد میتوان وعدهها را، چه پیش و پس از انقلاب با دو شاخص فوق، امکانپذیری و عقلانی بودن سنجید.
🖊بهعنوان مثال اتمی شدن ایران، بنیادی عقلانی داشت ولی در امکانپذیری آن –یا به تعبیری پیوستن به باشگاه هستهای جهان- اما و اگر وجود دارد. نظام جامع سلامت نیز به همین سیاق است؛ عقلانی و امکانناپذیر، زیرا تدارک امکانات و بودجه آن –در دوره سیطره بودجهخواری و بودجهخواران- ناممکن است اما وعدههایی مانند جامعه بیطبقه توحیدی یا مواردی از جنس نابودی و تبدیل کاخ سفید به حسینیه و از این دست موارد نه عقلانی و نه امکانپذیرند.
🖊مواجهه پرشمار با این وعدههای یوتوپیک و آزمون آنها از سوی مردم، باعث شده است که یوتوپیاهراسی (Utopophobia) بر مردم عارض شود و آنها از وعدهها هراسناک شوند؛ بهنحوی که هر خبر خوش عمومی یا هر وعده تلویزیونی آغازگر نگرانی و هراس جامعه میشود و مردم، مدینه ضاله را پیش چشم میبینند یا در ذهن تخیل میکنند.
🖊میخواهم نتیجه بگیرم، فارغ از آنکه انتخابات سال ۱۴۰۰ معنادار/فاقد معنا باشد یا اساساً کاندیدایی از سوی اصلاحطلبان پیشرو معرفی شود یا خیر، باید شعارها و برنامههای تمامی کاندیداها را براساس دو شاخص امکانپذیری و عقلانی بودن به تیغ نقد سپرد و سریعاً از مدت تحقق وعدهها، امکانات، چگونگی تأمین مالی و همچنین رهیافت سیاسی داخلی و خارجی آن پرسش کرد.
🖊تاکنون، شرایط بهنحوی بوده است که رئیسجمهور و هیئت دولت زیر بار سیاستهای تخیلی –بالادست و پاییندست- به رئیس اداره تبلیغات تغییر وضعیت دادهاند، بنابراین باید در آینده نزدیک ترمز کشورداری تخیلی را کشید!
پایان
#سعید_حجاریان #یوتوپیا #انتخابات #انتخابات۱۴۰۰
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝یک سخن در میانه نبود
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊مدت زیادی از آغاز سال ۱۴۰۰ نگذشته است و سال آینده نیز وارد قرن پانزدهم خواهیم شد. صدسال پیش، کودتای سوم اسفند رخ داد و سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج بهعنوان بالهای سیاسی و نظامی کودتا، قدرت را قبضه کردند.
🖊عصر رضاشاهی را میتوان به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول، که اکثر آبادانیها و سازندگیها در آن صورت گرفت، مرهون چهرههایی توانمند بود که به کمک شاه شتافتند. درباره عملکرد رجال پهلوی اول برخلاف پهلوی دوم تحقیق زیادی صورت نگرفته است؛ و میتوان گفت بیشتر تمرکز تاریخنگاری بر دوره پهلوی دوم متمرکز بوده است.
🖊در دوره دوم، چهرههای نزدیک به رضاشاه مانند سیدضیاءالدین طباطبایی، علیاکبرخان داور، عبدالحسین تیمورتاش، نصرتالدوله فیروز عاقبتی جز تبعید و مرگ نیافتند و مابقی نیز به اشکال دیگر محدود شدند. این شاید خوی نظامهای دیکتاتوری است؛ در پیریزی نظام جدید همگان با شور و اشتیاق به کمک دیکتاتور میآیند و خدماتی انجام میدهند و بعدها، جای خود را به مُشتی چاپلوس میدهند. اما، چرا چنین شد؟
🖊بهگمان من رضاشاه را نمیتوان عصاره انقلاب مشروطه نامید. ایده مشروطیت تاحدودی برگرفته از عصر روشنگری بود اما نسخه وطنیاش، در نطفه خفه شد. در غرب، بهخصوص کشورهایی مانند انگلستان و هلند و بعضی از کشورهای شمال اروپا –که سه جریان رنسانس، رفرماسیون و روشنگری را پشت سر گذاشته بودند- توانستند دموکراسی را با نوسازی آشتی دهند.
🖊به بیان دیگر، توسعه از درون تجدد بیرون آمد؛ یا بهتعبیری «مدرنیزاسیون» میوه «مدرنیته» بود. متأسفانه این دو مقوله در ایران خلط شده تا جایی که از عباراتی مانند «تجدد آمرانه» سخن به میان آمده است. در حالی که اگر تجدد مرادف مدرنیته باشد، محال است آمرانه باشد زیرا تجدد همواره با «دموکراسی مشارکتی» همراه است. به عبارت دیگر، میتوان از «توسعه آمرانه» یا «مدرنیزاسیون آمرانه» سخن گفت اما تجدد آمرانه حشو قبیح است!
🖊در ذات مدرنیته، چنانکه گفته شد سه جریان رنسانس، رفرماسیون و روشنگری وجود داشت. این سه جریان باعث شدند:
🖊اولاً نهاد دین از نهاد دولت تفکیک شود.
🖊ثانیاً در درون دین نگاههای بدیل و جدیدی مطرح و اصل همه کشیشی پذیرفته شود. در پی این گشودگی، روحی به کالبد «شهروندی» و «دولت ملی» دمیده شد و متعاقباً، قانون عرفی به هسته مرکزی تبدیل و «فرهنگ عامه» و «آموزش عمومی» در قالبی نوین و غیرایدئولوژیک بازآرایی شد.
🖊ثالثاً خرد همگانی و بهتعبیر دقیقتر «خرد نقاد» مبنای تصمیمگیری قرار گرفت. از «شک دستوری» گفته شد و مردم جرأت فکر کردن پیدا کردند و دست آخر، بر سر حدود و ثغور عرصه عمومی توافق شد.
🖊بهرغم اهمیت و ضرورت این موارد سهگانه، برخی کشورها بدون توجه به مدرنیته بهسوی توسعه حرکت کردهاند. این مسیر بهطور اخص در کشور چین پیموده شده است؛ در این کشور میتوان طی ۲۴ ساعت زیرساختهای حملونقل را توسعه داد یا حتی شهری را جابجا کرد. این نگاه به توسعه، و تعلیق مدرنیته اما به چین محدود نمانده و به کشورهایی از جمله ایران هم سرایت کرده است و از دوره قائممقام تا امروز بر رأس قدرت سیطره دارد.
🖊یعنی، همانطور که در گفتار امیرکبیر و رضاشاه از توان توپخانه و قشون و سطحی از پیشرفت طبابت سخن گفته میشد، امروز از موشک و اتم و فناوریهای نانو سخن گفته میشود. فیالواقع بنیاد این مسیر بر اندیشهای استوار است که معتقد است میتوان دال «آزادی» را تعلیق کرد و مسیر توسعه را پیمود. این نقد و توجه به دادن به آزادی، به زیباترین بیان از سوی شاملو در شعر زیر بیان شده است:
تمامیِ الفاظِ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
آزادی!
ما نگفتیم
تو تصویرش کن!
🖊قدما معتقد بودند هر هزار یا هزاروپانصدسال، مجددی میآید و گفتمانی جدید درمیاندازد. من معتقدم گفتمان جدید ما در قرن پانزدهم، گفتمان مدرنیته خواهد بود. و این گفتمان را باید در مقابل گفتمان رایج دویست سال اخیر –که صرفاً بر مدرنیزاسیون متمرکز بوده است- مطرح کرد. در غیر این صورت سرنوشت قائممقامها، امیرکبیرها، رضاشاهها، محمدرضاشاهها تکرار خواهد شد.
پایان
#سعید_حجاریان #سال۱۴۰۰ #توسعه #آزادی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊مدت زیادی از آغاز سال ۱۴۰۰ نگذشته است و سال آینده نیز وارد قرن پانزدهم خواهیم شد. صدسال پیش، کودتای سوم اسفند رخ داد و سیدضیاءالدین طباطبایی و رضاخان میرپنج بهعنوان بالهای سیاسی و نظامی کودتا، قدرت را قبضه کردند.
🖊عصر رضاشاهی را میتوان به دو دوره تقسیم کرد. دوره اول، که اکثر آبادانیها و سازندگیها در آن صورت گرفت، مرهون چهرههایی توانمند بود که به کمک شاه شتافتند. درباره عملکرد رجال پهلوی اول برخلاف پهلوی دوم تحقیق زیادی صورت نگرفته است؛ و میتوان گفت بیشتر تمرکز تاریخنگاری بر دوره پهلوی دوم متمرکز بوده است.
🖊در دوره دوم، چهرههای نزدیک به رضاشاه مانند سیدضیاءالدین طباطبایی، علیاکبرخان داور، عبدالحسین تیمورتاش، نصرتالدوله فیروز عاقبتی جز تبعید و مرگ نیافتند و مابقی نیز به اشکال دیگر محدود شدند. این شاید خوی نظامهای دیکتاتوری است؛ در پیریزی نظام جدید همگان با شور و اشتیاق به کمک دیکتاتور میآیند و خدماتی انجام میدهند و بعدها، جای خود را به مُشتی چاپلوس میدهند. اما، چرا چنین شد؟
🖊بهگمان من رضاشاه را نمیتوان عصاره انقلاب مشروطه نامید. ایده مشروطیت تاحدودی برگرفته از عصر روشنگری بود اما نسخه وطنیاش، در نطفه خفه شد. در غرب، بهخصوص کشورهایی مانند انگلستان و هلند و بعضی از کشورهای شمال اروپا –که سه جریان رنسانس، رفرماسیون و روشنگری را پشت سر گذاشته بودند- توانستند دموکراسی را با نوسازی آشتی دهند.
🖊به بیان دیگر، توسعه از درون تجدد بیرون آمد؛ یا بهتعبیری «مدرنیزاسیون» میوه «مدرنیته» بود. متأسفانه این دو مقوله در ایران خلط شده تا جایی که از عباراتی مانند «تجدد آمرانه» سخن به میان آمده است. در حالی که اگر تجدد مرادف مدرنیته باشد، محال است آمرانه باشد زیرا تجدد همواره با «دموکراسی مشارکتی» همراه است. به عبارت دیگر، میتوان از «توسعه آمرانه» یا «مدرنیزاسیون آمرانه» سخن گفت اما تجدد آمرانه حشو قبیح است!
🖊در ذات مدرنیته، چنانکه گفته شد سه جریان رنسانس، رفرماسیون و روشنگری وجود داشت. این سه جریان باعث شدند:
🖊اولاً نهاد دین از نهاد دولت تفکیک شود.
🖊ثانیاً در درون دین نگاههای بدیل و جدیدی مطرح و اصل همه کشیشی پذیرفته شود. در پی این گشودگی، روحی به کالبد «شهروندی» و «دولت ملی» دمیده شد و متعاقباً، قانون عرفی به هسته مرکزی تبدیل و «فرهنگ عامه» و «آموزش عمومی» در قالبی نوین و غیرایدئولوژیک بازآرایی شد.
🖊ثالثاً خرد همگانی و بهتعبیر دقیقتر «خرد نقاد» مبنای تصمیمگیری قرار گرفت. از «شک دستوری» گفته شد و مردم جرأت فکر کردن پیدا کردند و دست آخر، بر سر حدود و ثغور عرصه عمومی توافق شد.
🖊بهرغم اهمیت و ضرورت این موارد سهگانه، برخی کشورها بدون توجه به مدرنیته بهسوی توسعه حرکت کردهاند. این مسیر بهطور اخص در کشور چین پیموده شده است؛ در این کشور میتوان طی ۲۴ ساعت زیرساختهای حملونقل را توسعه داد یا حتی شهری را جابجا کرد. این نگاه به توسعه، و تعلیق مدرنیته اما به چین محدود نمانده و به کشورهایی از جمله ایران هم سرایت کرده است و از دوره قائممقام تا امروز بر رأس قدرت سیطره دارد.
🖊یعنی، همانطور که در گفتار امیرکبیر و رضاشاه از توان توپخانه و قشون و سطحی از پیشرفت طبابت سخن گفته میشد، امروز از موشک و اتم و فناوریهای نانو سخن گفته میشود. فیالواقع بنیاد این مسیر بر اندیشهای استوار است که معتقد است میتوان دال «آزادی» را تعلیق کرد و مسیر توسعه را پیمود. این نقد و توجه به دادن به آزادی، به زیباترین بیان از سوی شاملو در شعر زیر بیان شده است:
تمامیِ الفاظِ جهان را در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که به کار آید
چرا که تنها یک سخن
یک سخن در میانه نبود:
آزادی!
ما نگفتیم
تو تصویرش کن!
🖊قدما معتقد بودند هر هزار یا هزاروپانصدسال، مجددی میآید و گفتمانی جدید درمیاندازد. من معتقدم گفتمان جدید ما در قرن پانزدهم، گفتمان مدرنیته خواهد بود. و این گفتمان را باید در مقابل گفتمان رایج دویست سال اخیر –که صرفاً بر مدرنیزاسیون متمرکز بوده است- مطرح کرد. در غیر این صورت سرنوشت قائممقامها، امیرکبیرها، رضاشاهها، محمدرضاشاهها تکرار خواهد شد.
پایان
#سعید_حجاریان #سال۱۴۰۰ #توسعه #آزادی
🔸 نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸 نشانی وبسایت «مشق نو»:
http://mashghenow.com
Forwarded from عصرما
⭕️⭕️انتخاباتبازار
#محمدرضا_تاجیک
از متن:
⭕️اینروزها، مثل تمام روزهای آستانۀ انتخابات، بازار قدرت و سیاست از هر روز دیگری پررونقتر است. باز فصل حراج قدرت فرارسیده و پستهای سیاسی با قیمتهای گزاف ارزی و عِرضی به فروش میرسند. مشتریان بازار عمدتا افرادی محدود و خاص و تکراری هستند که دائما از اینطرف بازار به آنطرف بازار در حال رفت و آمدند و مناسبات و تلاطمات آن را نیک زیر نظر دارند
⭕️این انتخاباتبازار، عمدتا برآمده از روابط و تعاملات و معاملات و بدهوبستانهای نامتقارن چهار گروه فعال و بیشفعال است
⭕️گروه نخست را «رابطهسازها» مینامند که شغل آنان ایجاد، تقویت و تکثیر روابط خود با اصحاب و اقطاب مختلف قدرت و سیاست است، تا هر آنکس به قدرت رسد، سهمی نیز نصیب آنان گردد. سیاست برای اینها همین رابطهسازی/بازی است و لاغیر. به بیان دیگر، این جماعت سیاست را همان خط گریزی میدانند که هیچگاه نمیدانی که کدام سمت خواهد پیچید
⭕️گروه دوم را «خدمتبازها» نام دادهاند؛ جماعتی که حضور خود در سیاست و قدرت را در پرتو نوعی «وظیفۀ انسانی» و «خدمت به مردم» توجیه میکنند و تحمل قدرت را تقاضا و خواستۀ گریزناپذیر مردمان از خود تصویر میکنند. این عده، بسیار بهندرت نهان خود را عیان میکنند، ایدههایشان را به اشتراک میگذارند، یا خطی و ربطی از خود برجای میگذارند. از هر کوی و برزنی عبور میکنند و به هر کس و ناکس و هیچکسی حالی میدهند و بهسرعت گذر میکنند
⭕️سومین جماعت همان «جارچیها» هستند؛ همان کنشگران و سازماندهندگان حرفهایِ رویدادهای سیاسی که سیاست را در وهلۀ نخست یک تریبون و نوعی جامعۀ نمایش میدانند که در آن میتوان تصاویر کالاهای سیاسی را جار زد و جا زد. کنش سیاسی این افراد ایجاد فضایی حاد-واقعیت –با برپاکردن گرد و خاکی از جنس اطلاعات و شایعه برای تهییج و تحریک و تحریف افکار عمومی– امکان تشخیص و تمیز سره از ناسره ناممکن میکنند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند و گنجشک رنگکردۀ خود را بهجای بلبل به مردم بفروشند. اعضای این دسته اغلب آنچه را «جر» میزنند و «جار» میزنند واقعی و حقیقی جلوه میدهند، و هر لحظه به جار زدن اسرار نگو و پنهان رقبای کاندیدای مطلوب خود مشغولند
⭕️چهارمین جماعت را «سِلفیها» مینامند؛ همان خودشیفتگان و دونژونهای سیاسی؛ همان جماعتی که همه با آنها آشنا هستند و آنها نیز همین را دوست میدارند و از آن لذت میبرند. سلفیهای سیاسی در هر گفت و گفتنشان، کنش و واکنششان، تصمیم و تدبیرشان، در وهلۀ نخست جلب توجه دیگران را جستوجو میکنند. از لایکها و کامنتهای تاییدگر نیرو و اعتبار میگیرند، از دیده و شنیدهشدن حظ میبرند و کیف میکنند، از نقش موثر خود در بازیهای قدرت خرکیف میشوند
⭕️متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/PetVl
#سیاست #انتخابات۱۴۰۰
#مشق_نو
@asrema_ir
#محمدرضا_تاجیک
از متن:
⭕️اینروزها، مثل تمام روزهای آستانۀ انتخابات، بازار قدرت و سیاست از هر روز دیگری پررونقتر است. باز فصل حراج قدرت فرارسیده و پستهای سیاسی با قیمتهای گزاف ارزی و عِرضی به فروش میرسند. مشتریان بازار عمدتا افرادی محدود و خاص و تکراری هستند که دائما از اینطرف بازار به آنطرف بازار در حال رفت و آمدند و مناسبات و تلاطمات آن را نیک زیر نظر دارند
⭕️این انتخاباتبازار، عمدتا برآمده از روابط و تعاملات و معاملات و بدهوبستانهای نامتقارن چهار گروه فعال و بیشفعال است
⭕️گروه نخست را «رابطهسازها» مینامند که شغل آنان ایجاد، تقویت و تکثیر روابط خود با اصحاب و اقطاب مختلف قدرت و سیاست است، تا هر آنکس به قدرت رسد، سهمی نیز نصیب آنان گردد. سیاست برای اینها همین رابطهسازی/بازی است و لاغیر. به بیان دیگر، این جماعت سیاست را همان خط گریزی میدانند که هیچگاه نمیدانی که کدام سمت خواهد پیچید
⭕️گروه دوم را «خدمتبازها» نام دادهاند؛ جماعتی که حضور خود در سیاست و قدرت را در پرتو نوعی «وظیفۀ انسانی» و «خدمت به مردم» توجیه میکنند و تحمل قدرت را تقاضا و خواستۀ گریزناپذیر مردمان از خود تصویر میکنند. این عده، بسیار بهندرت نهان خود را عیان میکنند، ایدههایشان را به اشتراک میگذارند، یا خطی و ربطی از خود برجای میگذارند. از هر کوی و برزنی عبور میکنند و به هر کس و ناکس و هیچکسی حالی میدهند و بهسرعت گذر میکنند
⭕️سومین جماعت همان «جارچیها» هستند؛ همان کنشگران و سازماندهندگان حرفهایِ رویدادهای سیاسی که سیاست را در وهلۀ نخست یک تریبون و نوعی جامعۀ نمایش میدانند که در آن میتوان تصاویر کالاهای سیاسی را جار زد و جا زد. کنش سیاسی این افراد ایجاد فضایی حاد-واقعیت –با برپاکردن گرد و خاکی از جنس اطلاعات و شایعه برای تهییج و تحریک و تحریف افکار عمومی– امکان تشخیص و تمیز سره از ناسره ناممکن میکنند تا از آب گلآلود ماهی بگیرند و گنجشک رنگکردۀ خود را بهجای بلبل به مردم بفروشند. اعضای این دسته اغلب آنچه را «جر» میزنند و «جار» میزنند واقعی و حقیقی جلوه میدهند، و هر لحظه به جار زدن اسرار نگو و پنهان رقبای کاندیدای مطلوب خود مشغولند
⭕️چهارمین جماعت را «سِلفیها» مینامند؛ همان خودشیفتگان و دونژونهای سیاسی؛ همان جماعتی که همه با آنها آشنا هستند و آنها نیز همین را دوست میدارند و از آن لذت میبرند. سلفیهای سیاسی در هر گفت و گفتنشان، کنش و واکنششان، تصمیم و تدبیرشان، در وهلۀ نخست جلب توجه دیگران را جستوجو میکنند. از لایکها و کامنتهای تاییدگر نیرو و اعتبار میگیرند، از دیده و شنیدهشدن حظ میبرند و کیف میکنند، از نقش موثر خود در بازیهای قدرت خرکیف میشوند
⭕️متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید یا در موبایل خود بر روی Instant View کلیک کنید
vrgl.ir/PetVl
#سیاست #انتخابات۱۴۰۰
#مشق_نو
@asrema_ir
ویرگول
انتخاباتبازار
محمدرضا تاجیک |||یکاینروزها، مثل تمام روزهای آستانۀ انتخابات، بازار قدرت و سیاست از هر روز دیگری پررونقتر است باز فصل حراج قدرت فرارسیده…
Forwarded from مشق نو
📝📝📝آموزههای دینی و اهداف دنیوی
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با پیروزی انقلاب در ایران و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، دین و آموزههای دینی حضوری فعال در عرصههای سیاسی-اجتماعی پیدا کردند. روحانیانی که به سرکردگی انقلاب رسیدند، هدف انقلاب را ایجاد جامعهای دینی اعلام نمودند. پس از مدتی نیز مفهوم جامعه دینی را دقیقتر کرده و «جامعه فقهی» را جایگزین آن کردند. این جایگزینی همراه با بهکارگیری مفهوم «اسلام فقاهتی» بهعنوان وجه متمایزکننده شناخت معتبر از اسلام از سایر شناختها صورت گرفت.
🖊همانطور که انتظار میرفت تلاش برای ساماندهی جامعه بر مبنای احکام فقهی، مشکلات و چالشهای فراوانی به بار آورد. روشن بود که تلاش برای حاکم کردن مجموعهای از معارف، که به تعبیر شهید مطهری بخشهای مهمی از آن دچار «زنگزدگی» و قسمتهایی از آن نیز دچار «آفتزدگی» شده است (مطهری، ۱۳۶۴: ۳۳)، جامعه را با مشکل مواجه خواهد کرد.
🖊مجموعه چالشها و مشکلاتی که در مسیر حاکم کردن فقه بر جامعه و مدیریت آن پیش آمد، ضرورت بازاندیشی در مورد نسبت میان آموزههای دینی و اهداف دنیوی و اجتماعی را پدید آورد. با طرح برخی از پرسشها کوشش میشود تا حداقل فضای بحث روشنتر و پرسشها عمیقتر و دقیقتر شوند. شاید از این طریق به از میان رفتن منشاء نظری برخی از مشکلات عملی موجود یاری رسانیده شود.
🖊نخستین پرسشی که باید پاسخ روشنی به آن داد، این است که هدف اصلی بعثت و ارسال رُسُل چه بوده است؟ ممکن است پاسخ داده شود که هدف هدایت و سعادت مردم بوده است. اما این پاسخ کافی نیست. باید روشن شود که پیامبران «سعادت» مردم را در چه میدیدهاند که به دنبال تامین آن بودهاند
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5060
#علیرضا_علویتبار #مرتضی_مطهری #اسلام_سیاسی #فقه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻مقالهای از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊با پیروزی انقلاب در ایران و شکلگیری نظام جمهوری اسلامی، دین و آموزههای دینی حضوری فعال در عرصههای سیاسی-اجتماعی پیدا کردند. روحانیانی که به سرکردگی انقلاب رسیدند، هدف انقلاب را ایجاد جامعهای دینی اعلام نمودند. پس از مدتی نیز مفهوم جامعه دینی را دقیقتر کرده و «جامعه فقهی» را جایگزین آن کردند. این جایگزینی همراه با بهکارگیری مفهوم «اسلام فقاهتی» بهعنوان وجه متمایزکننده شناخت معتبر از اسلام از سایر شناختها صورت گرفت.
🖊همانطور که انتظار میرفت تلاش برای ساماندهی جامعه بر مبنای احکام فقهی، مشکلات و چالشهای فراوانی به بار آورد. روشن بود که تلاش برای حاکم کردن مجموعهای از معارف، که به تعبیر شهید مطهری بخشهای مهمی از آن دچار «زنگزدگی» و قسمتهایی از آن نیز دچار «آفتزدگی» شده است (مطهری، ۱۳۶۴: ۳۳)، جامعه را با مشکل مواجه خواهد کرد.
🖊مجموعه چالشها و مشکلاتی که در مسیر حاکم کردن فقه بر جامعه و مدیریت آن پیش آمد، ضرورت بازاندیشی در مورد نسبت میان آموزههای دینی و اهداف دنیوی و اجتماعی را پدید آورد. با طرح برخی از پرسشها کوشش میشود تا حداقل فضای بحث روشنتر و پرسشها عمیقتر و دقیقتر شوند. شاید از این طریق به از میان رفتن منشاء نظری برخی از مشکلات عملی موجود یاری رسانیده شود.
🖊نخستین پرسشی که باید پاسخ روشنی به آن داد، این است که هدف اصلی بعثت و ارسال رُسُل چه بوده است؟ ممکن است پاسخ داده شود که هدف هدایت و سعادت مردم بوده است. اما این پاسخ کافی نیست. باید روشن شود که پیامبران «سعادت» مردم را در چه میدیدهاند که به دنبال تامین آن بودهاند
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5060
#علیرضا_علویتبار #مرتضی_مطهری #اسلام_سیاسی #فقه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
آموزههای دینی و اهداف دنیوی - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝سیاستورزی در عالم ممکنات
🔻🔻🔻نوشتاری از سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تاجزاده بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده بنابراین کمکاری نکرده است اما از طرف دیگر باید بگویم، ایشان به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است؛ زمینی که با توجه به شرایط کنونی آن را مناسب فعالیت سیاسی نمیبینم. اما چرا؟
🖊قانوناساسیگرایی، در وضعیت کنونی، دو آسیب کوتاهمدت و بلندمدت در پی دارد. آسیب کوتاهمدت آن است که با توجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولاً مستلزم «استجازه» است و ثانیاً نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد. آیا گفتمان و نیروهایی که انتخابات با مشارکت حداقلی را تدارک دیدند و درباره همهچیز جز مشروعیت و کارآمدی تأمل کردند، نمیتوانند یک رفراندوم انقلابی را هم تدارک کنند؟ معالاسف میتوانند!
🖊آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» -که مدنظر تاجزاده است- بلکه بهعنوان منشاء استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتاً انزواجویی نتیجه منطقی آن است. میخواهم نتیجه بگیرم در چنین شرایطی ما مجاز به هر نوع تجویزی نیستیم!
🖊البته، توجه دارم گاهی اشاعه مقولات حقوقی در جامعه میتواند بصیرتهایی بهوجود آورد و بهمرور موجد قدرت حقیقی شود اما با این فرض هم مجاز نیستیم قانوناساسیگرایی را به سیاستورزی تحمیل کنیم. زیرا، واقعیت آن است که همه گفتمانهای موجود در فضای سیاسی قدرت اشاعه ندارند؛ بعضی از آنها در بستر و زمینه اجتماعی خوش مینشینند و باعث بسیج تودهای میشوند و بعضی نیز در حد شعار باقی میمانند. باید پرسید گفتمانهای برآمده از کدهای حقوقی قدرت انگیزشی دارند یا خیر؟
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5200
🔺یادداشت نخست سعید حجاریان با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه؟» را اینجا و نامه سیدمصطفی تاجزاده را اینجا بخوانید.
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
🔻🔻🔻نوشتاری از سعید حجاریان در پاسخ به نامه سیدمصطفی تاجزاده منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊تاجزاده بهقدر توان در حوزههای واقعی قدرت فعال بوده بنابراین کمکاری نکرده است اما از طرف دیگر باید بگویم، ایشان به میدان قانوناساسیگرایی ورود کرده است؛ زمینی که با توجه به شرایط کنونی آن را مناسب فعالیت سیاسی نمیبینم. اما چرا؟
🖊قانوناساسیگرایی، در وضعیت کنونی، دو آسیب کوتاهمدت و بلندمدت در پی دارد. آسیب کوتاهمدت آن است که با توجه به ساخت فعلی قدرت هر نوع تغییری اولاً مستلزم «استجازه» است و ثانیاً نظام سیاسی هم تغییرات مطلوب خود را دارد. آیا گفتمان و نیروهایی که انتخابات با مشارکت حداقلی را تدارک دیدند و درباره همهچیز جز مشروعیت و کارآمدی تأمل کردند، نمیتوانند یک رفراندوم انقلابی را هم تدارک کنند؟ معالاسف میتوانند!
🖊آسیب بلندمدت آن است که تجربه شکستهای پیدرپی یا بهعبارتی کوششهای نافرجام در حافظه سیاسی و روان جامعه نه بهمثابه تلاشِ منتهی به «امید» -که مدنظر تاجزاده است- بلکه بهعنوان منشاء استیصال شناخته میشود؛ وضعیتی که بیتفاوتی سیاسی و اجتماعی و نهایتاً انزواجویی نتیجه منطقی آن است. میخواهم نتیجه بگیرم در چنین شرایطی ما مجاز به هر نوع تجویزی نیستیم!
🖊البته، توجه دارم گاهی اشاعه مقولات حقوقی در جامعه میتواند بصیرتهایی بهوجود آورد و بهمرور موجد قدرت حقیقی شود اما با این فرض هم مجاز نیستیم قانوناساسیگرایی را به سیاستورزی تحمیل کنیم. زیرا، واقعیت آن است که همه گفتمانهای موجود در فضای سیاسی قدرت اشاعه ندارند؛ بعضی از آنها در بستر و زمینه اجتماعی خوش مینشینند و باعث بسیج تودهای میشوند و بعضی نیز در حد شعار باقی میمانند. باید پرسید گفتمانهای برآمده از کدهای حقوقی قدرت انگیزشی دارند یا خیر؟
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5200
🔺یادداشت نخست سعید حجاریان با عنوان «اصلاحات ساختاری یعنی چه؟» را اینجا و نامه سیدمصطفی تاجزاده را اینجا بخوانید.
#سعید_حجاریان #مصطفی_تاجزاده #اصلاحات #اصلاحات_ساختاری
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانی تلگرام نویسنده:
t.me/SaeedHajarian
مشق نو
سیاستورزی در عالم ممکنات - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
📝📝📝سرنوشت توسعهی ما
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊دولتها هر چه بالغتر میشوند، دغدغه توسعه در آنها برجستهتر میشود. ایران نیز از این دغدغه مستثنی نبوده است و وجود برنامهها و اسناد بالادستی توسعه مؤید این امر است. اما، در این میان بهویژه در ایران پس از انقلاب دو مسئله قابل توجه بوده است.
🖊اولاً، برنامهها و اسناد آنگونه که تصور و تصویر شده است، محقق نشدهاند و ثانیاً، مقاومتی کلان نهتنها در برابر اصل فرآیند توسعه بلکه بر سر الفاظ مرتبط با آن وجود داشته است. بهنحوی که میبینیم طی دورهای، بیش از سه دهه، نخست واژه «توسعه» تخطئه و در برابر آن مقاومت شده است و دیگر آنکه واژگانی از جمله «تعالی» و «پیشرفت» وضع شدهاند.
🖊به عبارتی در سه سطح استراتژی، عمل و گفتمان، پروژه توسعه در ایران با اختلال مواجه شده است. این اختلال به گمان من به امتناع توسعه در ایران ختم شده است و چنانکه پیشتر گفتهام، توسعه همهجانبه در ایران را ناممکن کرده است.
🖊به اعتقاد من، در سالهای پس از انقلاب، هر یک از دولتها به دلیل شرایط تحمیلی یا الگوها و تصمیمهای خودشان ایران را از مسیر توسعه منحرف کردهاند. در این میان تنها دولت اصلاحات بود که توانست شرایط تحمیلی به دولت جدید را تعدیل، و از ظرفیتهای دولت پیش از خود بهره ببرد و با گفتمان و تصمیمات بهنجار و راهبردی شرایط توسعه را فراهم آورد.
🖊اما، با توجه به بازیگری توسعهستیزان فرصت توسعه همهجانبه از کشور دریغ شد. از ذکر مصیبت دولت مهرورز و شرح چرایی شکست پروژه دولت تدبیر و امید درمیگذرم و از وضعیت کنونی کشور و مسیر توسعه میگویم.
🖊به گمان من، ما اکنون با وضعیت امتناع توسعه مواجه هستیم بهگونهای که از درون اراده معطوف به توسعه مشاهده نمیشود و از بیرون ظرفیتی برای توسعه در اختیارمان قرار نمیگیرد. این وضعیت تا پیش از این موکول به آمد و رفت دولتها بود اما متأسفانه باید گفت اکنون کلید، در قفل توسعه شکسته است!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5689
#سعید_حجاریان #ایران #سیاست #توسعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊دولتها هر چه بالغتر میشوند، دغدغه توسعه در آنها برجستهتر میشود. ایران نیز از این دغدغه مستثنی نبوده است و وجود برنامهها و اسناد بالادستی توسعه مؤید این امر است. اما، در این میان بهویژه در ایران پس از انقلاب دو مسئله قابل توجه بوده است.
🖊اولاً، برنامهها و اسناد آنگونه که تصور و تصویر شده است، محقق نشدهاند و ثانیاً، مقاومتی کلان نهتنها در برابر اصل فرآیند توسعه بلکه بر سر الفاظ مرتبط با آن وجود داشته است. بهنحوی که میبینیم طی دورهای، بیش از سه دهه، نخست واژه «توسعه» تخطئه و در برابر آن مقاومت شده است و دیگر آنکه واژگانی از جمله «تعالی» و «پیشرفت» وضع شدهاند.
🖊به عبارتی در سه سطح استراتژی، عمل و گفتمان، پروژه توسعه در ایران با اختلال مواجه شده است. این اختلال به گمان من به امتناع توسعه در ایران ختم شده است و چنانکه پیشتر گفتهام، توسعه همهجانبه در ایران را ناممکن کرده است.
🖊به اعتقاد من، در سالهای پس از انقلاب، هر یک از دولتها به دلیل شرایط تحمیلی یا الگوها و تصمیمهای خودشان ایران را از مسیر توسعه منحرف کردهاند. در این میان تنها دولت اصلاحات بود که توانست شرایط تحمیلی به دولت جدید را تعدیل، و از ظرفیتهای دولت پیش از خود بهره ببرد و با گفتمان و تصمیمات بهنجار و راهبردی شرایط توسعه را فراهم آورد.
🖊اما، با توجه به بازیگری توسعهستیزان فرصت توسعه همهجانبه از کشور دریغ شد. از ذکر مصیبت دولت مهرورز و شرح چرایی شکست پروژه دولت تدبیر و امید درمیگذرم و از وضعیت کنونی کشور و مسیر توسعه میگویم.
🖊به گمان من، ما اکنون با وضعیت امتناع توسعه مواجه هستیم بهگونهای که از درون اراده معطوف به توسعه مشاهده نمیشود و از بیرون ظرفیتی برای توسعه در اختیارمان قرار نمیگیرد. این وضعیت تا پیش از این موکول به آمد و رفت دولتها بود اما متأسفانه باید گفت اکنون کلید، در قفل توسعه شکسته است!
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5689
#سعید_حجاریان #ایران #سیاست #توسعه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
مشق نو
سرنوشت توسعهی ما - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from ایران آزاد و آباد (مهدی نصیری)
📝📝📝آوردگاه غزه
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سالها است که جنگی مداوم و با ابعادی محدود در غزه در جریان است. در این سالها ارتش اسرائیل اقدام کرده است و رزمندگان فلسطینی (حماس و جهاد اسلامی) واکنش نشان دادهاند. عملیات «طوفان/توفان الاقصی» با کنشگری غافلگیرکننده حماس به جنگی تمامعیار در غزه انجامیده است. پیامدهای ناشی از این جنگ تمامعیار آنقدر مهم و فاجعه انسانی ناشی از آن بهحدی دردناک است که نمیتوان در مورد آن نگفت و ننوشت.
🖊جریانهای درگیر در نبرد غزه خواستهها و اهداف مختلفی را در عرصه معارضه و ستیز دنبال میکنند. واقعبینی به آنها آموخته است که باید سلسلهمراتبی از اهداف و خواستهها داشته باشند و بسته به موقعیتی که در این نبرد بهدست میآورند آن را دنبال کنند.
🖊اطلاعات من تنها به حدس زدن خواستهها و اهداف یاری میرساند و نه بیشتر. برای حماس میتوان از کمترین به بیشترین خواسته را مرتب ساخت: متوقف کردن فرآیند فراموشی مسئله فلسطین و تبدیل مجدد آن به موضوع اصلی در سطح منطقه و جهان، افزایش فشار منطقهای و بینالمللی بر اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور مستقل فلسطین در مناطق پیش از اشغال ۱۹۶۷، تحقق عملی گام دو کشور و دو حکومت و یافتن تکیهگاهی تثبیت شده برای دنبال کردن آرمان آزادی فلسطین.
🖊تصور میکنم که تا اینجا حماس به دو سطح پایین خواستههای خود رسیده است. اما تحقق خواستههای بالاتر به اتفاقات آینده بستگی دارد.
🖊برای حکومت اسرائیل و دولت افراطی آن سلسلهمراتب خواستهها و اهداف از بالاترین و بیشترین آغاز میشود. به این صورت: اشغال مجدد غزه توسط اسرائیل، نابود کردن کامل حماس، در هم شکستن سازمان نظامی حماس و حکومت آن در غزه، سپردن اداره غزه به دولت خودگردان محمود عباس.
🖊خواسته نخست با مقاومت و مخالفت منطقهای و بینالمللی قدرتمندی مواجه است و کم و بیش ناممکن به نظر میرسد. خواسته سطح پایینتر (نابودی حماس) نیز با توجه به حضور حماس در کرانه باختری و اتکاء حماس بر یک گرایش ایدئولوژیک و تکیهگاه مردمی، دستنیافتنی است. سطوح پایینتر تنها با پیروزی سریع و صریح اسرائیل دست یافتنی است.
🖊درباره جنگ غزه نیز نیروهای منطقهای و بینالمللی خواستههای متفاوتی را طرح میکنند: توقف انساندوستانه جنگ (توقف جنگ برای رساندن کمکهای بشردوستانه)، آتشبس (تبادل اسراء و گفتوگو برای آینده) و بازگشت به وضعیت پیش از عملیات طوفان/توفان الاقصی.
🖊روزهای آینده نشان خواهد داد که کدامیک از گزینهها تحقق مییابند و پیروزی و شکست راهبردی هر کدام مشخص خواهد شد. اما از هماکنون یک واقعیت قطعی است، عملیات طوفان/توفان الاقصی نقطه عطفی در تاریخ فلسطین است و به تحولی مهم خواهد انجامید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5971
#علیرضا_علویتبار #جنگ #فلسطین #غزه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌بریدهای از متن:
🖊سالها است که جنگی مداوم و با ابعادی محدود در غزه در جریان است. در این سالها ارتش اسرائیل اقدام کرده است و رزمندگان فلسطینی (حماس و جهاد اسلامی) واکنش نشان دادهاند. عملیات «طوفان/توفان الاقصی» با کنشگری غافلگیرکننده حماس به جنگی تمامعیار در غزه انجامیده است. پیامدهای ناشی از این جنگ تمامعیار آنقدر مهم و فاجعه انسانی ناشی از آن بهحدی دردناک است که نمیتوان در مورد آن نگفت و ننوشت.
🖊جریانهای درگیر در نبرد غزه خواستهها و اهداف مختلفی را در عرصه معارضه و ستیز دنبال میکنند. واقعبینی به آنها آموخته است که باید سلسلهمراتبی از اهداف و خواستهها داشته باشند و بسته به موقعیتی که در این نبرد بهدست میآورند آن را دنبال کنند.
🖊اطلاعات من تنها به حدس زدن خواستهها و اهداف یاری میرساند و نه بیشتر. برای حماس میتوان از کمترین به بیشترین خواسته را مرتب ساخت: متوقف کردن فرآیند فراموشی مسئله فلسطین و تبدیل مجدد آن به موضوع اصلی در سطح منطقه و جهان، افزایش فشار منطقهای و بینالمللی بر اسرائیل برای پذیرش تشکیل کشور مستقل فلسطین در مناطق پیش از اشغال ۱۹۶۷، تحقق عملی گام دو کشور و دو حکومت و یافتن تکیهگاهی تثبیت شده برای دنبال کردن آرمان آزادی فلسطین.
🖊تصور میکنم که تا اینجا حماس به دو سطح پایین خواستههای خود رسیده است. اما تحقق خواستههای بالاتر به اتفاقات آینده بستگی دارد.
🖊برای حکومت اسرائیل و دولت افراطی آن سلسلهمراتب خواستهها و اهداف از بالاترین و بیشترین آغاز میشود. به این صورت: اشغال مجدد غزه توسط اسرائیل، نابود کردن کامل حماس، در هم شکستن سازمان نظامی حماس و حکومت آن در غزه، سپردن اداره غزه به دولت خودگردان محمود عباس.
🖊خواسته نخست با مقاومت و مخالفت منطقهای و بینالمللی قدرتمندی مواجه است و کم و بیش ناممکن به نظر میرسد. خواسته سطح پایینتر (نابودی حماس) نیز با توجه به حضور حماس در کرانه باختری و اتکاء حماس بر یک گرایش ایدئولوژیک و تکیهگاه مردمی، دستنیافتنی است. سطوح پایینتر تنها با پیروزی سریع و صریح اسرائیل دست یافتنی است.
🖊درباره جنگ غزه نیز نیروهای منطقهای و بینالمللی خواستههای متفاوتی را طرح میکنند: توقف انساندوستانه جنگ (توقف جنگ برای رساندن کمکهای بشردوستانه)، آتشبس (تبادل اسراء و گفتوگو برای آینده) و بازگشت به وضعیت پیش از عملیات طوفان/توفان الاقصی.
🖊روزهای آینده نشان خواهد داد که کدامیک از گزینهها تحقق مییابند و پیروزی و شکست راهبردی هر کدام مشخص خواهد شد. اما از هماکنون یک واقعیت قطعی است، عملیات طوفان/توفان الاقصی نقطه عطفی در تاریخ فلسطین است و به تحولی مهم خواهد انجامید.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=5971
#علیرضا_علویتبار #جنگ #فلسطین #غزه
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
آوردگاه غزه - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝دو امدادی؛ از مصباح یزدی به ورثه او
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊محمدتقی مصباح یزدی یکی از چهرههای تأثیرگذار بر سیاست ایران، و بهطور خاص سیاستورزی اصولگرایان بوده است. آراء این چهره بهطور خاص در دهه ۱۳۷۰ بحثها و جدلهای زیادی را پدید آورد و وی را در کانون توجهات قرار داد. امروز نیز بهرغم درگذشت مصباح یزدی میتوان برخی تأثیرات او را احصاء کرد.
🖊سعید حجاریان، که از همان زمان منتقد آراء مصباح یزدی محسوب میشد، در این یادداشت نسبت اندیشه مصباح یزدی را با سه مسئله بررسی کرده است. «جمهوریت و نیز رأی مردم»، «شهروندی و شهروندان برابر-حقوق» و «خشونت و توجیه خشونتپیشهگی».
🖊او در پایان خطاب به ورثه مصباح یزدی که میخواهند وارد وادی سیاست شوند یا جایگاه فعلیشان را تحکیم و تثبیت کنند، مینویسد که ضروری است موضعشان را نسبت به سه مسئله روشن کنند: اول) جایگاه رأی مردم، ایده جمهوریت و نسبتشان با اندیشه «تغلیب»، دوم) نسبتشان با شهروندیِ برابرحقوق و مسئله بردهداری در اشکال بهروز شده آن، و سوم) مسئله خشونتپیشهگی، خشونت مقدس و چگونگی برخورد با مسئله ترور.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6040
#سعید_حجاریان #مصباح_یزدی #سیاست #تاریخ
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊محمدتقی مصباح یزدی یکی از چهرههای تأثیرگذار بر سیاست ایران، و بهطور خاص سیاستورزی اصولگرایان بوده است. آراء این چهره بهطور خاص در دهه ۱۳۷۰ بحثها و جدلهای زیادی را پدید آورد و وی را در کانون توجهات قرار داد. امروز نیز بهرغم درگذشت مصباح یزدی میتوان برخی تأثیرات او را احصاء کرد.
🖊سعید حجاریان، که از همان زمان منتقد آراء مصباح یزدی محسوب میشد، در این یادداشت نسبت اندیشه مصباح یزدی را با سه مسئله بررسی کرده است. «جمهوریت و نیز رأی مردم»، «شهروندی و شهروندان برابر-حقوق» و «خشونت و توجیه خشونتپیشهگی».
🖊او در پایان خطاب به ورثه مصباح یزدی که میخواهند وارد وادی سیاست شوند یا جایگاه فعلیشان را تحکیم و تثبیت کنند، مینویسد که ضروری است موضعشان را نسبت به سه مسئله روشن کنند: اول) جایگاه رأی مردم، ایده جمهوریت و نسبتشان با اندیشه «تغلیب»، دوم) نسبتشان با شهروندیِ برابرحقوق و مسئله بردهداری در اشکال بهروز شده آن، و سوم) مسئله خشونتپیشهگی، خشونت مقدس و چگونگی برخورد با مسئله ترور.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6040
#سعید_حجاریان #مصباح_یزدی #سیاست #تاریخ
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
دو امدادی؛ از مصباح یزدی به ورثه او - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from فردای بهتر (مصطفی تاجزاده)
📝📝📝دو امدادی؛ از مصباح یزدی به ورثه او
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊محمدتقی مصباح یزدی یکی از چهرههای تأثیرگذار بر سیاست ایران، و بهطور خاص سیاستورزی اصولگرایان بوده است. آراء این چهره بهطور خاص در دهه ۱۳۷۰ بحثها و جدلهای زیادی را پدید آورد و وی را در کانون توجهات قرار داد. امروز نیز بهرغم درگذشت مصباح یزدی میتوان برخی تأثیرات او را احصاء کرد.
🖊سعید حجاریان، که از همان زمان منتقد آراء مصباح یزدی محسوب میشد، در این یادداشت نسبت اندیشه مصباح یزدی را با سه مسئله بررسی کرده است. «جمهوریت و نیز رأی مردم»، «شهروندی و شهروندان برابر-حقوق» و «خشونت و توجیه خشونتپیشهگی».
🖊او در پایان خطاب به ورثه مصباح یزدی که میخواهند وارد وادی سیاست شوند یا جایگاه فعلیشان را تحکیم و تثبیت کنند، مینویسد که ضروری است موضعشان را نسبت به سه مسئله روشن کنند: اول) جایگاه رأی مردم، ایده جمهوریت و نسبتشان با اندیشه «تغلیب»، دوم) نسبتشان با شهروندیِ برابرحقوق و مسئله بردهداری در اشکال بهروز شده آن، و سوم) مسئله خشونتپیشهگی، خشونت مقدس و چگونگی برخورد با مسئله ترور.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6040
#سعید_حجاریان #مصباح_یزدی #سیاست #تاریخ
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
@MostafaTajzadeh
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌نوشتار پیش رو چه میگوید؟
🖊محمدتقی مصباح یزدی یکی از چهرههای تأثیرگذار بر سیاست ایران، و بهطور خاص سیاستورزی اصولگرایان بوده است. آراء این چهره بهطور خاص در دهه ۱۳۷۰ بحثها و جدلهای زیادی را پدید آورد و وی را در کانون توجهات قرار داد. امروز نیز بهرغم درگذشت مصباح یزدی میتوان برخی تأثیرات او را احصاء کرد.
🖊سعید حجاریان، که از همان زمان منتقد آراء مصباح یزدی محسوب میشد، در این یادداشت نسبت اندیشه مصباح یزدی را با سه مسئله بررسی کرده است. «جمهوریت و نیز رأی مردم»، «شهروندی و شهروندان برابر-حقوق» و «خشونت و توجیه خشونتپیشهگی».
🖊او در پایان خطاب به ورثه مصباح یزدی که میخواهند وارد وادی سیاست شوند یا جایگاه فعلیشان را تحکیم و تثبیت کنند، مینویسد که ضروری است موضعشان را نسبت به سه مسئله روشن کنند: اول) جایگاه رأی مردم، ایده جمهوریت و نسبتشان با اندیشه «تغلیب»، دوم) نسبتشان با شهروندیِ برابرحقوق و مسئله بردهداری در اشکال بهروز شده آن، و سوم) مسئله خشونتپیشهگی، خشونت مقدس و چگونگی برخورد با مسئله ترور.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6040
#سعید_حجاریان #مصباح_یزدی #سیاست #تاریخ
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
@MostafaTajzadeh
مشق نو
دو امدادی؛ از مصباح یزدی به ورثه او - مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from کانال نو اندیشی دینی کیان
📝📝📝اندوهِ لبنان
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن میگفت، شجاع و در عین حال واقعبین بود، بهخوبی انسجام حزبالله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلیاش حکومتی اشغالگر و مبتنی بر آپارتاید بود، میتوانست همزمان از قدرت نظامی و گفتوگو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزبالله هم میدانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست بهدلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامیخواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که بهنظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست میکنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.
1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزبالله دچار یک اشتباه بزرگ میشوند. زمانی، یکی از شخصیتهای مؤثر حزبالله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش میکنند که ما «حزبالله» هستیم، و نه «انصار حزبالله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزبالله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان میکردند حزبالله هم تشکلی است شبیه به انصار حزبالله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیتهای دیگران سازمان یافته است. حال آنکه حزبالله، اعتماد بهنفس را به لبنان بازگرداند تا جاییکه این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمیشد و حزبالله هم بهعنوان نیرویی مؤثر در تصمیمهای منطقه بهحساب میآمد. سید را باید در این چارچوب دید.
2️⃣ مدتهاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کردهایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شدهی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسلکشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق میافتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را بهیاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت میکُشد و مهمات و حمایت بینالمللیاش بهطور مستمر تأمین میشود. گفتوگو با جهان، تنشزدایی از روابط بینالمللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بینالملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.
3️⃣ اگر میخواهیم در عرصه بینالمللی تحقیر نشویم و کرامت و عزتمان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آنها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاستهای ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجهای غیر از تضعیف ما و متحدانمان ندارد. بقاء برای ما محور است و نباید به آن بیتوجهی کرد.
4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجیاند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیالپردازی به آینده بنگرد.
5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچگاه نپرسیدیم که تا چه حد میشد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایاندادن جنگ مناسب بود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح میشد، اما همیشه سرکوب میشد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاستهای منطقهای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟
🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی میتواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمیتواند برای شهادت همه همراهاناش تصمیمگیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیمگیری کنیم./پایان
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #لبنان
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از علیرضا علویتبار منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
🖊خبر شهادت سیدحسن نصرالله مرا عمیقاً متأثر کرد و به فکر فرو برد. همیشه برای سید احترام قائل بودم. دقیق سخن میگفت، شجاع و در عین حال واقعبین بود، بهخوبی انسجام حزبالله را حفظ کرد و در شرایط سخت به پیش برد، دشمن اصلیاش حکومتی اشغالگر و مبتنی بر آپارتاید بود، میتوانست همزمان از قدرت نظامی و گفتوگو و اقناع بهره بگیرد و… . سید، خودش را برای شهادت آماده کرده بود، حزبالله هم میدانست که همیشه امکان شهادت او هست. بنابراین، اگر حساسیتی در برخورد با این شهادت هست بهدلیل ضرورت بازنگری است که این شهادت ما را به آن فرامیخواند و نه فقط افسوس از دست رفتن شخصیتی بزرگ و تأثیرگذار. آنچه را که بهنظرم باید مورد بازنگری قرار گیرد، فهرست میکنم. شاید شهادت او به این بازنگری کمک کند.
1️⃣ منتقدان حکومت در ایران، اغلب در برخورد با حزبالله دچار یک اشتباه بزرگ میشوند. زمانی، یکی از شخصیتهای مؤثر حزبالله گفته بود که منتقدان حکومت در ایران فراموش میکنند که ما «حزبالله» هستیم، و نه «انصار حزبالله». گروهی از منتقدان بدون توجه به نقش حزبالله در منطقه و در مقابل حکومت اشغالگر اسرائیل، گمان میکردند حزبالله هم تشکلی است شبیه به انصار حزبالله خودمان؛ یعنی گروهی خودسر که با استفاده از امکانات عمومی و برای اختلال در فعالیتهای دیگران سازمان یافته است. حال آنکه حزبالله، اعتماد بهنفس را به لبنان بازگرداند تا جاییکه این کشور دیگر حیاط خلوت اسرائیل محسوب نمیشد و حزبالله هم بهعنوان نیرویی مؤثر در تصمیمهای منطقه بهحساب میآمد. سید را باید در این چارچوب دید.
2️⃣ مدتهاست که بسیاری از ما وجود نظام سلطه را در جهان فراموش کردهایم. از یادمان رفته است که پشت چهره آرایش شدهی نظام سلطه، خشونتی مرگبار و متکی بر تبعیض و معیارهای دوگانه پنهان شده است. باید نسلکشی در غزه و قتل عام در لبنان اتفاق میافتاد تا همه ما نظام مبتنی بر سلطه را بهیاد آوریم. اسرائیل، با خیال راحت میکُشد و مهمات و حمایت بینالمللیاش بهطور مستمر تأمین میشود. گفتوگو با جهان، تنشزدایی از روابط بینالمللی و همکاری برای تأمین منافع ملی نباید ما را از واقعیت زشت حاکم بر روابط بینالملل غافل کند. ظاهراً، پشت این تمدن بزرگ، «نظام جنگل» پنهان شده است.
3️⃣ اگر میخواهیم در عرصه بینالمللی تحقیر نشویم و کرامت و عزتمان حفظ شود، باید شعاری را طرح کرده و هدفی را دنبال کنیم که ابزار و امکانات تحقق و رسیدن به آن را داریم. طرح شعارهایی که تحقق بخشیدن به آنها در محدوده توان و قدرت ما نیست، پیامدی غیر از تحقیر و سرشکستگی ندارد. سیاستهای ما در منطقه و جهان تناسبی با توان و جایگاه ما در جهان ندارد. آرزو را باید به اندازه خواست. ادامه این روند نتیجهای غیر از تضعیف ما و متحدانمان ندارد. بقاء برای ما محور است و نباید به آن بیتوجهی کرد.
4️⃣ سیاست خارجی نباید توسط نیروهای نظامی و امنیتی طراحی شود. نیروهای نظامی و امنیتی ابزار پیشبرد سیاست خارجیاند و تضمین تحقق آن، نه بیشتر. طراحی و اجرای سیاست خارجی باید بر عهده نهادی قرار بگیرد که در مقابل نمایندگان مردم پاسخگو باشد و بدون خیالپردازی به آینده بنگرد.
5️⃣ از تجربه جنگ تحمیلی باید بیاموزیم. پس از جنگ امکان بحث انتقادی در مورد آن فراهم نشد. هیچگاه نپرسیدیم که تا چه حد میشد جلوی وقوع آن رویداد گرفته شود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چه زمانی برای پایاندادن جنگ مناسب بود؟ هیچگاه نپرسیدیم که چرا در طول جنگ سیاست خارجی ما روز به روز به انزوای راهبردی ما کمک کرد؟ این سؤالات مطرح میشد، اما همیشه سرکوب میشد. نتیجه چه شد؟ آیا در سیاستهای منطقهای هم در حال تکرار همان خطاهای جنگ هستیم؟
🖊جنگ واقعیت دنیای ماست؛ واقعیتی کاملاً نامطلوب. باید از این واقعیت تا حد امکان گریخت. قوی بودن و توانایی بازدارندگی شرط لازم است اما شرط کافی نیست. اگر با توجه به تجربه حنگ سیاست خارجی خود را بازسازی نکنیم، مجبور به پذیرش وضعیتی خواهیم شد که برای ما بسیار نامقبول و حتی، تحقیرکننده خواهد بود. یک فرمانده ملی میتواند برای زیر بار ذلت نرفتن، تصمیم به شهادت آگاهانه بگیرد. اما نمیتواند برای شهادت همه همراهاناش تصمیمگیری کند. باید برای ماندن و ادامه راه تصمیمگیری کنیم./پایان
#علیرضا_علوی_تبار #ایران #لبنان
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
Telegram
مشق نو
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را دنبال کند.
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
🔸ارتباط با ما:
🌐mashghenow.com
📧mashghenow@gmail.com
Forwarded from مشق نو
📝📝📝سیمای ژانوسی مقاومت
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊مقاومت مفهومی است با دو سیما؛ گاهی نقاب ستیز دارد و گاهی نقاب سازش. این مشخصهی ذاتی مقاومت، برآمده از علم سیاست و ماهیت قدرت است. یاسر عرفات، نمونه خوبی برای فهم این مسئله در بستر موضوع فلسطین است. او میان ستیز و سازش، در رفتوآمد بود، و با همه کاستیها، در دو میدان مذاکره و مبارزه تؤامان حاضر بود و در یک دست شاخه زیتون و در دستی دیگر، تفنگ داشت. اینک ترورهای متعدد و مکرر چهره مقاومت را باژگونه کرده است.
🖊از یکسو، نیروهایی فرادست مقاومت متولد شدهاند، که نسبت گفتار و عملشان بر ما پوشیده است. یعنی، مشخص نیست افرادی غیرنظامی اما مدعی گفتمان مقاومت، تا چه حد حاضر هستند پای در میدان عمل بگذارند. تغییر در رسمالخط مثلاً استفاده از «ف.ل.س.ط.ی.ن» بهجای «فلسطین» و پرهیز از بهکار بردن واژهها و هشتگها برای پیشگیری از مسدود شدن حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی، شاید، مشتی باشد از نمونه خروار این نیروهای فرادست مقاومت.
🖊از دیگر سو، نیروهایی فرودست مقاومت برآمدهاند که با چشمبستن روی ۴۰ و چند هزار شهید، و تخریب زیربناها و این وضعیت تراژیک معتقدند شاید نتانیاهو، منجی و تمهیدگر ایران آزاد باشد! یعنی ایدهها و گفتارها چنان تنزل کرده است، که برای گذار از وضع موجود، دست به دامان مخربترین و خونریزترین آلترناتیو میشوند.
🖊به گمان من انتقادهایی قابل توجه به سیر حوادث ۷ اکتبر به این سو وارد است. شاید، اگر حماس میدانست آن عملیات چنین هزینهای به بار میآورد، و جنگی فرسایشی و مستهلککننده را تحمیل میکند، از انجام آن صرفنظر میکرد. چه آنکه هم ایران، و هم حزبالله در همان ایام تأکید کردند آن عملیات بدون هماهنگیشان انجام گرفته است. البته ممکن است حماس شهادت را به حیات ذیل «پیمان ابراهیم» و مردن به مرگ طبیعی ترجیح داده باشد تا بلکه خون، مفری برای رهایی و زنده کردن مسئله فلسطین نزد جهان فراموشکار بشود.
🖊معادله امروز بدین قرار است: صهیونیستها و همدستانی که هل من مزید میطلبند، و پایانی برای خونریزی و عملیات قائل نیستند. نهادهای حقوق بینالملل که مستمعین قابل تحسینی هستند، اما در مقام عمل در انفعال محض به سر میبردند. و، فلسطینیهایی که دائماً در وضعیت جنگی به سر بردهاند و اکنون نیز گریزی از مقاومت ندارند. دست آخر، هم با ایران و یک مسئله چندبُعدی مواجهیم. سخن پایانی را با مرور آنچه گفته شد، در چند گزاره حول مسئله ایران به پایان میبرم. من معتقدم راه هر مقاومتی از سه مؤلفه میگذرد:
1️⃣ زمان. ایران میتوانست طی سالیان، از طریق سازمان و نظم منطقهای موجود، و نفوذ پدیدآمده دستاوردهایی در حوزه دیپلماسی داشته باشد. حال آنکه بهنظر میرسد دستاوردها بهقدر کفایت نبوده و در زمان خود تبدیل به عنصر «قدرتساز» در سطح معادلات جهانی نشده است. وضعیتی که در دوره جنگ تحمیلی هم، بهویژه پس از عملیات فاو بر کشور تحمیل شد.
2️⃣ امنیت ملی. جاده ناامنی نامتناهیست و پایانی بر آن متصور نیست. گفتار و عمل هر منصوب و منسوبی میبایست با فهمی عقلایی از امنیت ملی تنظیم شود. متأسفانه، گاهی ادبیات برخی منصوبان و منسوبان فاقد پیوستهای نظری و عقلایی امنیت ملی است. در پروژه امنیت ملی ایران، برخلاف ادوار قبل قدرت انتخاب و امکان مانور قابل توجهی وجود ندارد لذا باید شجاعانه از تکتصمیمهای جریانساز و پایدار دفاع کرد.
3️⃣ توسعه. طی سه و نیم دهه گذشته، ابتناء مباحث صاحب این قلم بر توسعه بوده است. امنیت ملی توسعهمحور نه از راه خودسری میگذرد و نه از مسیر شکستطلبی. نقطه پیوند توسعه و امنیت ملی ایران، انضمام به یک کلانروایت نو از نظم جهانی است. هر گونه انشعابگرایی و آغاز مسیر ابداعی، مستلزم صرف زمان و هزینه بسیار است که اساساً نسبتی با وضعیت اضطراری خاورمیانه ندارد. به بیان روشن ضرورت دارد ایران در پروژه توسعهاش، خود را به کشورهای توسعهیافتهتر از خود گره بزند، نه آنکه به شکل اقتضایی عمل کرده و به ارتباط با کشورهای پیرامونی و جهان سومی بسنده کند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6115
#سعید_حجاریان #فلسطین #مقاومت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
🔻🔻🔻یادداشتی از سعید حجاریان منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊مقاومت مفهومی است با دو سیما؛ گاهی نقاب ستیز دارد و گاهی نقاب سازش. این مشخصهی ذاتی مقاومت، برآمده از علم سیاست و ماهیت قدرت است. یاسر عرفات، نمونه خوبی برای فهم این مسئله در بستر موضوع فلسطین است. او میان ستیز و سازش، در رفتوآمد بود، و با همه کاستیها، در دو میدان مذاکره و مبارزه تؤامان حاضر بود و در یک دست شاخه زیتون و در دستی دیگر، تفنگ داشت. اینک ترورهای متعدد و مکرر چهره مقاومت را باژگونه کرده است.
🖊از یکسو، نیروهایی فرادست مقاومت متولد شدهاند، که نسبت گفتار و عملشان بر ما پوشیده است. یعنی، مشخص نیست افرادی غیرنظامی اما مدعی گفتمان مقاومت، تا چه حد حاضر هستند پای در میدان عمل بگذارند. تغییر در رسمالخط مثلاً استفاده از «ف.ل.س.ط.ی.ن» بهجای «فلسطین» و پرهیز از بهکار بردن واژهها و هشتگها برای پیشگیری از مسدود شدن حسابهای کاربری شبکههای اجتماعی، شاید، مشتی باشد از نمونه خروار این نیروهای فرادست مقاومت.
🖊از دیگر سو، نیروهایی فرودست مقاومت برآمدهاند که با چشمبستن روی ۴۰ و چند هزار شهید، و تخریب زیربناها و این وضعیت تراژیک معتقدند شاید نتانیاهو، منجی و تمهیدگر ایران آزاد باشد! یعنی ایدهها و گفتارها چنان تنزل کرده است، که برای گذار از وضع موجود، دست به دامان مخربترین و خونریزترین آلترناتیو میشوند.
🖊به گمان من انتقادهایی قابل توجه به سیر حوادث ۷ اکتبر به این سو وارد است. شاید، اگر حماس میدانست آن عملیات چنین هزینهای به بار میآورد، و جنگی فرسایشی و مستهلککننده را تحمیل میکند، از انجام آن صرفنظر میکرد. چه آنکه هم ایران، و هم حزبالله در همان ایام تأکید کردند آن عملیات بدون هماهنگیشان انجام گرفته است. البته ممکن است حماس شهادت را به حیات ذیل «پیمان ابراهیم» و مردن به مرگ طبیعی ترجیح داده باشد تا بلکه خون، مفری برای رهایی و زنده کردن مسئله فلسطین نزد جهان فراموشکار بشود.
🖊معادله امروز بدین قرار است: صهیونیستها و همدستانی که هل من مزید میطلبند، و پایانی برای خونریزی و عملیات قائل نیستند. نهادهای حقوق بینالملل که مستمعین قابل تحسینی هستند، اما در مقام عمل در انفعال محض به سر میبردند. و، فلسطینیهایی که دائماً در وضعیت جنگی به سر بردهاند و اکنون نیز گریزی از مقاومت ندارند. دست آخر، هم با ایران و یک مسئله چندبُعدی مواجهیم. سخن پایانی را با مرور آنچه گفته شد، در چند گزاره حول مسئله ایران به پایان میبرم. من معتقدم راه هر مقاومتی از سه مؤلفه میگذرد:
1️⃣ زمان. ایران میتوانست طی سالیان، از طریق سازمان و نظم منطقهای موجود، و نفوذ پدیدآمده دستاوردهایی در حوزه دیپلماسی داشته باشد. حال آنکه بهنظر میرسد دستاوردها بهقدر کفایت نبوده و در زمان خود تبدیل به عنصر «قدرتساز» در سطح معادلات جهانی نشده است. وضعیتی که در دوره جنگ تحمیلی هم، بهویژه پس از عملیات فاو بر کشور تحمیل شد.
2️⃣ امنیت ملی. جاده ناامنی نامتناهیست و پایانی بر آن متصور نیست. گفتار و عمل هر منصوب و منسوبی میبایست با فهمی عقلایی از امنیت ملی تنظیم شود. متأسفانه، گاهی ادبیات برخی منصوبان و منسوبان فاقد پیوستهای نظری و عقلایی امنیت ملی است. در پروژه امنیت ملی ایران، برخلاف ادوار قبل قدرت انتخاب و امکان مانور قابل توجهی وجود ندارد لذا باید شجاعانه از تکتصمیمهای جریانساز و پایدار دفاع کرد.
3️⃣ توسعه. طی سه و نیم دهه گذشته، ابتناء مباحث صاحب این قلم بر توسعه بوده است. امنیت ملی توسعهمحور نه از راه خودسری میگذرد و نه از مسیر شکستطلبی. نقطه پیوند توسعه و امنیت ملی ایران، انضمام به یک کلانروایت نو از نظم جهانی است. هر گونه انشعابگرایی و آغاز مسیر ابداعی، مستلزم صرف زمان و هزینه بسیار است که اساساً نسبتی با وضعیت اضطراری خاورمیانه ندارد. به بیان روشن ضرورت دارد ایران در پروژه توسعهاش، خود را به کشورهای توسعهیافتهتر از خود گره بزند، نه آنکه به شکل اقتضایی عمل کرده و به ارتباط با کشورهای پیرامونی و جهان سومی بسنده کند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید یا روی Instant View کلیک کنید
mashghenow.com/?p=6115
#سعید_حجاریان #فلسطین #مقاومت
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔸نشانیهای سعید حجاریان در شبکههای مجازی:
تلگرام | اینستاگرام | توییتر
.
مشق نو
سیمای ژانوسی مقاومت
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.
Forwarded from مشق نو
📝📝📝رفتارشناسی لمپنهای سیاسی در ایرانِ امروز
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊خوزه ارتگایی گاست، جایی میگوید: دیگر بازیگر بزرگی باقی نمانده و تنها صدای گروه همآوازان به گوش میرسد. در فضای سیاسی جامعۀ امروز ما نیز، دیگر نشان و نشانهای از بازیگر بازیساز و بازیگردان بزرگی باقی نمانده، و تنها سر و صدا یا همهمۀ لمپنهای سیاسی به گوش میرسد.
🖊لمپنهای سیاسی، آنگونه که در این نوشتار معنا مییابند، آدمیانی هستند که به ظاهر سیاستپیشهاند، اما، در واقع، فاقد فهم و شعور و تجربۀ سیاسیاند. به بیان دیگر، فاقد اصالت حرفهای هستند. تلاش دارند ظاهر خویش را به صورت نخبگان بیارایند، اما پخمگی از سر و روی و سخن و کردارشان میبارد.
🖊لمپنهای سیاسی از جریان علمی و عقلی سیاست بسیار دورند، رفتارشان بیشتر به اوباشها و روسپیان و آدمیان بیشخصیت و بیفرهنگ شبیه است. محصول وضعیت استیصال و تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. بازی سیاسی را بازیچهای کودکانه بیش نمیدانند. فرصتطلبی و عوامزدگی و توهمزدگی سرشتنمای آنان است. به اقتضاء به هر محفل و مکتب و مشربی درمیآیند و یار غار هر کس و ناکسی میشوند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6122
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #مفاهیم
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
🔻🔻🔻یادداشتی از محمدرضا تاجیک منتشر شده در وبسایت #مشق_نو
📌گزیدهای از نوشتار پیش رو
🖊خوزه ارتگایی گاست، جایی میگوید: دیگر بازیگر بزرگی باقی نمانده و تنها صدای گروه همآوازان به گوش میرسد. در فضای سیاسی جامعۀ امروز ما نیز، دیگر نشان و نشانهای از بازیگر بازیساز و بازیگردان بزرگی باقی نمانده، و تنها سر و صدا یا همهمۀ لمپنهای سیاسی به گوش میرسد.
🖊لمپنهای سیاسی، آنگونه که در این نوشتار معنا مییابند، آدمیانی هستند که به ظاهر سیاستپیشهاند، اما، در واقع، فاقد فهم و شعور و تجربۀ سیاسیاند. به بیان دیگر، فاقد اصالت حرفهای هستند. تلاش دارند ظاهر خویش را به صورت نخبگان بیارایند، اما پخمگی از سر و روی و سخن و کردارشان میبارد.
🖊لمپنهای سیاسی از جریان علمی و عقلی سیاست بسیار دورند، رفتارشان بیشتر به اوباشها و روسپیان و آدمیان بیشخصیت و بیفرهنگ شبیه است. محصول وضعیت استیصال و تعلیق و ورشکستگی سیاسی هستند. بازی سیاسی را بازیچهای کودکانه بیش نمیدانند. فرصتطلبی و عوامزدگی و توهمزدگی سرشتنمای آنان است. به اقتضاء به هر محفل و مکتب و مشربی درمیآیند و یار غار هر کس و ناکسی میشوند.
🔸متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید
mashghenow.com/?p=6122
#محمدرضا_تاجیک #سیاست #مفاهیم
🔸نشانی تلگرام «مشق نو»:
t.me/mashghenowofficial
مشق نو
رفتارشناسی لمپنهای سیاسی در ایرانِ امروز
وبسایت «مشق نو» با گرایش اصلاحطلبانه و رویکردی تحلیلی تلاش دارد در یادداشتها، مقالات و گفتوگوهای خود، نگاهی نظری با جنبههای آموزشی را مدنظر قرار دهند.