زبان عمومی ارشد و دکتری زیر ذره بین
32.6K subscribers
1.04K photos
57 videos
277 files
1.18K links
زبان عمومی زیر ذره‌بین
تحت هدایت علمی دکتر جهانشاهی و دکتر یوسف‌زاده
بر اساس مرجع اصلی زبان
کتاب زبان زیر ذره بین؛ چاپ نگاه دانش
Instagram.com/GeneralEnglish
کلاس @GeneralEnglishClass
برنامه @GeneralEnglishPlan
آی‌دی @ZabanZireZarrebin
YouTube.com/@GUES
Download Telegram
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
عدد نوشته شده روبروی هر واژه، نشان‌دهنده دفعات تکرار آن واژه در کنکور کارشناسی ارشد است. منبع تمام این واژه‌ها، جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش است که منبع اصلی کنکور در طی یک دهه اخیر بوده است. در پایان هر بخش، سایر لغات مهم موجود در مثال‌ها را مشخص کرده‌ایم. یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
21. distinct (adj)
مجزا، متمایز، سوا، واضح، مشخص
■ Every country is marginate in nature, having a distinct border that determines how much territory that country controls.
هر کشوری ماهیتاً سرحد (حد و مرز) دارد، و دارای مرزی مشخص است که تعیین می‌‎کند چه میزان از قلمرو را آن کشور کنترل می‌کند.

22. enhance (v)
تقویت کردن، بالا بردن، بهبود بخشیدن
■ Could the next prescription from your doctor be for an app? Collectively known as digital medicines, the software can both enhance traditional medical care and support patients when access to health care is limited—a need that the COVID-19 crisis has exacerbated.
آیا تجویز بعدی پزشک می‌تواند یک برنامه (نرم‌افزار) باشد؟ این نرم‌افزار در مجموع بعنوان داروهای دیجیتال شناخته می‌شود که هم می‌تواند مراقبت پزشکی سنتی را بهبود بخشد و هم زمانی که دسترسی به مراقبت‎ بهداشتی محدود است، از بیماران پشتیبانی کند – نیازی که بحران کووید-۱۹ آن را تشدید کرده است.
از اینجا (https://www.scientificamerican.com/article/digital-medicine-can-diagnose-and-treat-what-ails-you/) مطلب را بخوانید.

@GeneralEnglish
23. inherent (adj)
ذاتی، درونی، فطری
■ The phrase 'from rags to riches' includes an inherent culture shock that would come to anyone that was used to being poor and suddenly became rich.
عبارت «از ژنده‌پوش تا ثروتمند (از فرش به عرش یا کوخ به کاخ)» شامل یک شوک فرهنگی ذاتی است که برای هرکسی که به فقیر بودن عادت کرده و ناگهان ثروتمند می‌شود، صادق است (پیش می‌آید).

@GeneralEnglish
24. indifferent (adj)
بی‌توجه، بی‌تفاوت، بی‌علاقه، بی‌خیال
■ Because the professor is not a good teacher, he is indifferent when his students tell him that his complex lectures addle their brains.
از آنجا که استاد، استاد خوبی نیست، وقتی دانشجویانش به او می‌گویند که کلاس‌های پیچیده‌اش مغزشان را مشوش می‌کند (ضایع می‌کند)، بی‌تفاوت است.

25. intervene (v)
مداخله کردن، میانجی‌گری کردن
■ While our host and hostess argued during dinner, my wife and I were nonplussed and not sure of whether or not to intervene.
درحالیکه آقا و خانم میزبانمان موقع شام با هم مشاجره داشتند، من و همسرم انگشت‌به‌دهان (مات و مبهوت) بودیم و مطمئن نبودیم که آیا مداخله کنیم یا نه.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۸۱-۹۲):
marginate, determine, territory, prescription, collectively, traditional, crisis, exacerbate, from rags to riches, addle, argue, nonplussed

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
1001-Vocabulary-and-Spelling-Questions@GeneralEnglish.pdf
742.6 KB
دانلود کتاب 1001 تست #واژگان
این کتاب رو فقط به کسانی توصیه میکنم که جلد 1 رو تموم کردن و مسلط هستن و تستهای جلد 3 هم تموم کردن و بازم هنوز دنبال تست واژگان میگردن.
لغات این کتاب دشواره به نسبت و نیاز به تسلط به کتاب زبان زیر ذره‌بین داره قبل از خوندن.
(کتاب زبان اصلی است)
@GeneralEnglish
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
عدد نوشته شده روبروی هر واژه، نشان‌دهنده دفعات تکرار آن واژه در کنکور کارشناسی ارشد است. منبع تمام این واژه‌ها، جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش است که منبع اصلی کنکور در طی یک دهه اخیر بوده است. در پایان هر بخش، سایر لغات مهم موجود در مثال‌ها را مشخص کرده‌ایم. یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
26. ultimate (adj/n)
نهایی، غایی؛ برجسته، بهترین / بهترین نمونه
■ The king bowed to the commoner who saved his life in an ultimate display of humility.
پادشاه در مقابل رعیتی که جانش را نجات داده بود، در نهایت ابزار فروتنی، تعظیم کرد.
■ No one knew that his ultimate plan was to disavow his role in the assassination.
هیچ کس خبر نداشت که نقشه نهایی‌اش انکار نقشش در ترور بود.

@GeneralEnglish
27. derive (v)
مشتق شدن، ناشی شدن؛ بدست آوردن
■ A variety of standard systems exist, all of which derive from the original developed by Wilbur Atwater more than a hundred years ago.
انواع مختلفی از سیستم‌های استاندارد وجود دارند که همگی‌شان از سیستم اصلی ایجادشده توسط ویلبر آتواتر بیش از یکصد سال قبل مشتق می‌شوند (ناشی می‌شوند).
■ As your eyes scan these words, your brain seems to derive their meaning instantaneously.
درحالی‌که چشمان‌تان این لغات را از نظر می‌گذراند، به نظر می‌رسد که مغز شما معنای آن‌ها را بلافاصله بدست می‌آورد (استخراج می‌کند).

28. discrimination (n)
تبعیض، پیش‌داوری، تعصب؛ تمییز و تشخیص
■ In the United States, it is important for an employer to take all necessary steps to prevent discrimination against Muslim workers, particularly during Ramadan. In addition to enforcing an employer's discrimination and harassment policies, this may involve providing additional training to employees and supervisors on the meaning of Ramadan and what observance entails.
در ایالات متحده امریکا، مهم است که یک کارفرما تمام اقدامات لازم را برای جلوگیری از تبعیض علیه کارگران مسلمان، بویژه در ماه رمضان، انجام دهد. علاوه بر اجرای سیاست‌های تبعیض و آزار و اذیت از سوی کارفرما، این امر می‌تواند شامل ارائه آموزش‌های اضافی به سایر کارمندان و سرپرستان درباره اهمیت ماه رمضان و اینکه چه مراعاتی لازم دارد، باشد.

@GeneralEnglish

29. submit (v)
پذیرفتن، تسلیم شدن/کردن؛ پیشنهاد دادن؛ ارسال کردن
■ Chelsea refuses to sign the divorce papers because she does not want to submit to the degradation of not being a doctor's wife.
{خانم} چلسی از امضای اوراق طلاق امتناع می‌کند چراکه نمی‌خواهد به تنزل جایگاهِ همسر دکتر نبودن، تن دهد (تسلیم این موضوع بشه که دیگه همسر یه پزشک نباشه).
■ Though we don't have the capability to complete the application online, I can submit a paper copy.
هرچند ما قابلیت تکمیل درخواست را بصورت آنلاین نداریم، من می‌توانم یک نسخه کاغذی ارسال کنم (تسلیم کنم).

30. sustain (v)
حفظ کردن، نگه‌داشتن، متحمل شدن؛ تحمّل کردن؛ حمایت کردن،‌ تایید کردن
■ When deciding what to eat during Ramadan, remember that Iftar and Suhoor help sustain your fast the following day, so consuming the right food is important.
هنگام تصمیم‌‎گیری درباره اینکه در طول ماه رمضان چه بخوریم، به یاد داشته باشید که افطاری و سحری به حفظ روزه در روز پیش‌رو کمک می‌کنند، لذا مصرف غذای مناسب مهم است.
■ With a Ramadan in self-isolation that started this week, Muslims are seeking ways to sustain the traditions and community connections that the holy month usually brings.
با ماه رمضانی که در انزوا از این هفته آغاز شد، مسلمانان بدنبال راه‌هایی هستند تا سنت‌ها و ارتباطات اجتماعشان را که عمدتاً ماه مبارک به ارمغان می‌آورد، حفظ کنند.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۹۳-۱۰۷):
bow, humility, disavow, assassination, instantaneously, enforce, harassment, supervisor, observance, entail, divorce, degradation, consume, self-isolation, tradition

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
دوستان عزیز،
قصد داریم کانال مجزایی برای قرار دادن مستندها و ویدئوهایی داشته باشیم که به یادگیری زبان کمک کنن. آرشیو خوبی طی این سال‌ها گردآوری کردیم که می‌دونیم می‌تونه مفید باشه و خیلی از اونا به راحتی توی سایت‌های مختلف پیدا نمی‌شه. هرچند برای ایجاد اون کانال نیاز به نرم افزاری داریم که
۱. بتونه زیرنویس رو embed کنه (چسبان باشه با قابلیت فعال و غیرفعال کردن)
۲. بتونه watermark بزنه در بعضی دقایق از فیلم
۳. سبک باشه و پیچیده نباشه چون هیچ ادیت دیگه ای لازم نیست. مثلا Adobe Premiere یا امثالهم مفید نیست برای این کار ساده. چون اگه بخواد زمان زیادی بگیره این دو مرحله بالا، نمیرسیم واقعاً کانال رو راه بندازیم.
اگه کسی نرم‌افزار تحت ویندوزی با شرایط بالا سراغ داره لطفا اطلاع بده به آیدی
@ZabanZireZarrebin
با سپاس از شما.
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
عدد نوشته شده روبروی هر واژه، نشان‌دهنده دفعات تکرار آن واژه در کنکور کارشناسی ارشد است. منبع تمام این واژه‌ها، جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش است که منبع اصلی کنکور در طی یک دهه اخیر بوده است. در پایان هر بخش، سایر لغات مهم موجود در مثال‌ها را مشخص کرده‌ایم. یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
31. restrict (v)
محدود کردن، مانع شدن، بازداشتن
■ Although our club is open to people of all ages and colors, we do restrict membership to those who share the same political affiliation as we do.
هرچند باشگاه (گروه) ما برای افرادی با هر سن و رنگ پوستی باز است، اما ما عضویت را به افرادی محدود می‌کنیم که وابستگی سیاسی مشابه با آنچه ما داریم باشد.

32. even (adj/adv/n)
مسطح، هم‌تراز؛ پایدار، یکنواخت / حتّی/ زوج
■ You need an even surface to work on.
شما نیاز به یک سطح یکنواخت برای کار کردن دارید.
■ Try to keep the room at a fairly even temperature.
سعی کنید تا اتاق را در دمای نسبتاً یکنواخت نگه دارید.
■ The surgeon was dogmatic in his opinion and refused to listen even when the nurse warned him of possible problems during the operation.
از نظر او جراح، متعصب بود و حتی وقتی پرستار به او در مورد مسائل احتمالی حین عمل هشدار داد، وقعی ننهاد (از گوش دادن خودداری کرد).
■ The strong Goldbach conjecture states that every even number greater than 2 can be written as the sum of two primes.
حدس قوی گلدباخ بیان می‌دارد که هر عدد زوج بزرگ‌تر از ۲ را می توان بصورت مجموع دو عدد اول نوشت.

@GeneralEnglish
33. adjacent (adj)
مجاور، حوالی، نزدیک، همسایه
■ Ever since we made peace with our adjacent countries, we have stopped sending reconnaissance teams to spy at the borders.
از زمانی که با کشورهای همسایه خود صلح کردیم، فرستادن تیم‌های اکتشاف (دیده‌وری) برای جاسوسی در مرزها را متوقف کرده‌ایم.

@GeneralEnglish
34. conduct (v/n)
انجام دادن؛ هدایت و جلو بردن / مدیریت؛ رفتار
■ The bomb expert will conduct an analysis of the explosive device to see if any of the components contain clues to the arsonist's identity.
این متخصص بمب تحلیلی از دستگاه انفجاری انجام می‌دهد تا ببیند که آیا هر یک از اجزای تشکیل‌دهنده سرنخی از هویت آتش‌افروز (جنگ‌افزار) می‌دهد یا خیر.
■ Because Wayne has a mental disorder that makes him intemperate, his uncontrollable conduct is usually overlooked.
از آنجایی که وین دارای اختلالی روانی است که سبب می‌شود شود او عصبی (افراطی) شود، رفتار غیرقابل‌کنترلش معمولاً نادیده گرفته می‌شود.

35. advent (n)
ظهور؛ پیدایش
■ 12,000 years ago, before the advent of agriculture, Earth had twice as many trees as it does now. Currently, our planet is losing 10 billion trees a year.
۱۲,۰۰۰ سال پیش، قبل از پیدایش کشاورزی، زمین دو برابر درختان فعلی‌اش داشت. در حال حاضر، سیاره ما سالیانه ۱۰ میلیارد درخت از دست می‌دهد.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۰۸-۱۱۹):
affiliation, fairly, surgeon, dogmatic, conjecture, reconnaissance, explosive, clue, arsonist, disorder, intemperate, overlook

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
36. convene (v)
گردهم آوردن یا آمدن، جمع کردن؛ ملاقات کردن
■ The United States and other original signatories to the Iran nuclear deal will convene in Vienna next week in an effort to revive the 2015 nuclear agreement that President Biden has said he wants to see salvaged.
ایالات متحده و دیگر امضاکنندگان اصلی توافق هسته‌ای ایران، هفته آینده در وین در تلاشی برای احیای توافق هسته‌ای سال ۲۰۱۵‌ای گردهم می‌آیند که رئیس‌جمهور بایدِن گفته است که می‌خواهد شاهد نجات‌یافتنش باشد.

37. severe (adj)
شدید، سخت و جدّی، مهلک، طاقت‌فرسا
■ Most COVID vaccine clinical trials have reported efficacy in preventing any symptomatic disease, not necessarily severe diseases.
اغلب آزمایش‌های بالینی واکسن کووید، اثربخشی را در پیشگیری از هرگونه بیماری علامت‌داری (بیماری‌ای که علائمی بروز دهد) و نه لزوماً بیماری‌های شدید گزارش نموده‌اند.

@GeneralEnglish
38. feature (n)
ویژگی، مشخصه، خصوصیت
■ Snow White's entire description is made from a simile for each feature: hair as black as night, skin as white as snow, lips as red as blood.
سراسر توصیف سفیدبرفی از تشبیه برای ویژگی‌هایش شکل گرفته است: موهایی به سیاهی شب، پوستی به سفیدی برف، لب‌هایی به قرمزیِ خون.
نکته واژگانی: تلفظ واژه "simile" (تشبیه و استعاره) به‌صورت sɪməli (سیمِلی) است.

@GeneralEnglish
39. precede (v)
شروع‌کردن، تقدم‌داشتن، رفتن/آمدن پیش از
■ I would like to introduce the notion that data precede information, whether it constitutes misinformation or not.
مایلم که این مفهوم را که داده‌ها بر اطلاعات مقدم هستند (=اول داده است بعد اطلاعات) معرفی کنم، چه شامل اطلاعات غلط باشد چه نباشد.

40. identify (v)
شناسایی کردن، مشخص و تعیین کردن
■ The 911 operator is trained to triage emergency calls in order to identify what kind of assistance is needed.
اپراتور ۹۱۱ آموزش دیده است تا تماس‌های اضطراری را اولویت‌سنجی کند به این منظور که تشخیص دهد چه نوع کمکی مورد نیاز است.
توجه: ۹۱۱ شماره تلفن خدمات ضروری در خارج از ایران است. مشابه کاری که ۱۱۰، ۱۱۵ و ۱۲۵ در ایران انجام می‌دهند. اگر در خارج از ایران مشکلی داشتید، باید با این شماره تماس بگیرید.
نکته واژگانی: لغت triage (با تلفظ تری‌آژ، triˈɑːʒ) به عمل اولویت‌بندی، تشخیص نیاز و تخصیص منابع لازم برای آن موضوع اطلاق می‌شود. در بحث‌های اورژانس بیماران و تخصیص تخت بیمارستانی این واژه مکرراً استفاده شده اما به سایر موارد نیز قابل تعمیم است.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۲۰-۱۳۳):
signatory, nuclear, deal, effort, revive, salvage, clinical, trial, symptomatic, simile, notion, constitute, triage, assistance

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
از همکاری با نشر انتشارات «نظر» و «اورکا» خرسندیم و اینکه لطف داشتن و اسپانسر برنامه ما شدن.

ما در این کانال تا حالا تبلیغ نداشتیم و از این به بعد هم نخواهیم داشت چون هدف کانال درآمدزایی فردی نبوده. هرچند، این تجربه که به نفع دانشجوهاست رو می‌پسندیم. از این رو اگر کسب و کاری دارید که می‌توانید جوایز به دانشجوها را تقبل کنید (بصورت رایگان و نه تخفیف خرید)، می‌توانیم با برگزاری مسابقات در اینجا، هم کمکی به دیده شدن #کسب_و_کار شما کنیم و هم دانشجوها از محتوای مسابقات و جوایزش بهره‌مند شوند. (ترجیحاً کسب‎وکار غیرمرتبط به کنکور)
اگر مایل بودید به @ZabanZireZarrebin پیام دهید. بی‌شک ما هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌کنیم اما جایزه‌تون برای دانشجوها باید ارزشمند باشه.
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
41. intend (v)
قصد داشتن، تصمیم داشتن، تمایل داشتن
■ Is the use of Twitter as a research tool ethical, given that its users do not intend to contribute to research?
آیا استفاده از توئیتر بعنوان ابزاری تحقیقاتی، با علم بر اینکه کاربرانش قصد مشارکت در تحقیق ندارند، اخلاقی است؟

42. analogous (adj)
مشابه، قابل قیاس و همانند، موازی
■ The gravitational attraction that makes apples fall is analogous to an electric field, with mass playing the role of electric charge.
جذب جاذبه‌ای که سبب افتادن سیب می‌شود، مشابه میدان الکتریکی است، که در آن جرم، نقشِ بارِ الکتریکی را ایفا می‌کند.

@GeneralEnglish
43. involve (v)
شامل بودن، سروکار داشتن، درگیر نمودن
■ Freethinking and rationalism go hand in hand since both involve basing decisions on knowledge and reasoning.
آزاد اندیشی و خردگرایی از یک جنس‌اند (با هم مرتبط‌اند) چراکه هردو شامل تصمیم‌گیری بر مبنای دانش و استدلال هستند.
■ The teacher has to try harder to involve the introvert in class discussions.
معلم باید بیشتر تلاش کند تا فردِ درونگرا را در بحث‌های کلاسی درگیر کند (مشارکت دهد).

44. effort (n)
سعی و کوشش، تلاش، انرژی
■ The losing team made a valiant but futile effort to catch up to their opponent.
تیم بازنده تلاشی دلیرانه اما بیهوده (عبث) انجام داد تا {بلکه} بتواند از پس حریفشان برآید.

@GeneralEnglish
45. settle (v)
حل‌وفصل کردن؛ ساکن و مقیم شدن
■ If the company decides to liquidate to settle its debts, its stock value will fall because of the ensuing decrease in assets.
اگر این شرکت تصمیم به تسویه‌حساب یا حل‌وفصل‌کردن بدهی‌هایش بگیرد، بدلیل کاهش متعاقب دارایی‌هایش، ارزش سهام آن کاهش می‌یابد.
■ Documents from the research society showed that my ancestor traveled many miles to settle in the United States.
اسناد انجمن تحقیقاتی نشان می‌داد که جدّ من چندین مایل سفر کرده بود تا در ایالات‌متحده ساکن شود (سکنی گزیند).


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۳۴-۱۴۹):
ethical, contribute, gravitational, rationalism, reasoning, introvert, valiant, catch up, opponent, liquidate, notion, debt, stock, ensuing, assets, ancestor

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
​​ این کانال رو برای آرشیو کردن نظرات همراهان کانال و کتاب‌هامون، به تازگی افتتاح کردیم:
🌀 t.me/GeneralEnglishFeedback

سیصد تا از پیامهای بچه‌ها رو که طی دو سال اخیر فرستادن بصورت تصادفی گذاشتیم. این پیام‌ها نه فقط برای مطالعه کتاب زبان زیر ذره‌بین با هدف کنکور دکتری و ارشد، بلکه با هدف مطالعه آزمون‌های زبان داخلی، آیلتس، تافل، فیلم دیدن و حتی آزمون‌های زبان کشورهای دیگه است. هر موقع انرژی‌تون در زبان خوندن افتاد، بهش سری بزنین.

مطلب اول پین شده و مطالب به ترتیب ارسال هستند.

داوطلبان دکتری ۱۴۰۰ هم اگه دوست داشتند، می‌تونن تجربه‌شون رو از زبان خوندن به همراه کارنامه‌شون برای ما بفرستند به آیدی
🌀 @ZabanZireZarrebin

پیام‌ها همه بی‌نام منتشر می‌شن مگر اینکه خود فرد بخواد نامش هم باشه که ما استقبال هم می‌کنیم.

می‌تونید تجربیات مطالعه زبان زیر ذره‌بین رتبه‌های برتر نزدیک به صد رشته مختلف در کنکور ارشد و دکتری رو از طریق این لینک مطالعه کنید.
🌀 generalenglish.ir/تجربه-مطالعه-زبان-دانشجویان-ارشد-دکتر
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
46. determine (v)
تعیین و مشخص کردن؛ تصمیم گرفتن
■ Since the results of the polygraph couldn’t be admitted into court, it was still helpful for the detectives to determine whether the suspect was fibbing about his alibi.
ازآنجاکه نتایجِ دروغ‌سنج نمی‌توانست در دادگاه پذیرفته شود، همچنان برای کارآگاهان مفید بود که مشخص کنند که آیا فرد مظنون درمورد بهانه غیبتش در صحنه جرم دروغ می‌گفت و یا خیر.
نکته واژگان: این جمله خوراک فیلم‌های پلیسی است! کلمات polygraph (دستگاه دروغ‌سنج)، alibi (بهانه‌ای که فرد زمان وقوع حادثه جای دیگری بوده است)، suspect (مظنون) و detective (کارآگاه). فعل محاوره‌ای fib به معنای خالی بستن (دروغ عمدتاً کم‌اهمیت) است.

47. expose (v/n)
آشکار کردن، پرده برداشتن؛ در معرض قرار دادن / افشاء
■ When Sam was fired, she attempted to extort cash from her former boss by threatening to expose the man's drug addiction.
وقتیکه سَم اخراج شد، او تلاش به اخاذی پول از رئیس سابقش از طریق تهدید به افشاء اعتیاد آن مرد (رئیسش) به مواد مخدر داشت.
■ Researchers first need to determine how to expose humans to the virus as safely as possible, and to consider how and even whether such studies can be done ethically.
محققان ابتدا می‌بایست چگونگیِ در معرض قرار دادن انسان و ویروس با حداکثرِ ایمنیِ ممکنه را تعیین کنند و {سپس} در نظر بگیرند که چگونه و حتی آیا می‌توان چنین مطالعاتی را به لحاظ اخلاقی انجام داد و یا خیر.
■ The news was an exposé of police corruption.
این خبر افشاءِ فساد پلیس بود.
نکته واژگان: دقت کنید که کمی دیکته لغت در حالت اسمی به دلیل ریشه فرانسوی‌اش متفاوت است. تلفظش از ایک‌سپوز به اِکْسپِ‌زِیْ تغییر می‌کند.

@GeneralEnglish
48. persist (v)
ادامه دادن، ادامه داشتن؛ پافشاری کردن
■ IQ test controversies persist. What do IQ tests measure? Can intelligence be improved? How well do IQ tests predict success in life?
جنجال‌های تست هوش همچنان ادامه دارد. تست‌های هوش چه چیزی را می‌سنجند؟ آیا می‌توان هوش را بهبود داد؟ تا چه اندازه تست‌های هوش موفقیت در زندگی را پیش‌بینی می‌کنند؟
■ If you persist in upsetting her, I will have to punish you.
اگر بر ناراحت کردن او پافشاری کنی، مجبور می‌شم شما را تنبیه کنم.
@GeneralEnglish

49. presume (v)
فرض کردن؛ ماجراجویی و فضولی کردن
■ Twin study designs presume that if identical twins resemble each other more on some trait than fraternal twins do, then genes help explain that trait.
طرح‌های مطالعات دوقلو‌ها فرض می‌کند که چنانچه دوقلوهای همسان از نظر برخی صفات بیش از دوقلوهای غیرهمسان به یکدیگر شبیه باشند، ژن‌ها به توضیح این ویژگی کمک می‌کنند.
نکته: ندونستن معنی fraternal برای کسی که زیاد هم لغت خونده اصلا ایرادی نداره و طبیعیه، اما عدم توانایی در حدس معنی اون برای کسی که زبانش خوبه اصلا منطقی نیست. یکی از هنرهای شما باید حدس واژه در جمله باشه. اگر identical رو بدونین، باید بتونین حدس بزنین که اون یکی میشه نقطه مقابلش.

50. inevitable (adj)
ناگزیر، اجتناب‌ناپذیر، حتمی
■ Although the villagers haven't found a way to deal with the inevitable flooding caused by the perennial monsoon, no one ever decides to move to higher ground.
اگرچه اهالی روستا راهی برای مقابله با سیل اجتناب‌ناپذیر (حتمی) ناشی از باد موسمی دائمی پیدا نکرده‌اند، اما هیچ‌کس تصمیمی بر جابجایی به مناطق مرتفع‌تر ندارد.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۵۰-۱۶۵):
polygraph, admit, suspect, alibi, be fired, extort, threaten, ethical, corruption, controversy, intelligence, identical, resemble, trait, deal with, perennial

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
​​کانال دانلود مستند و فیلم با زیر‌نویس با هدف ارتقای سطح زبان انگلیسی علاقمندان به یادگیری ایجاد شده است.
@GeneralEnglishVideo
در این کانال، به‌گونه‌ای ویدئوها انتخاب می‌شوند که
۱. سرعت صحبت کردن در حد منطقی باشد که زبان‌آموزی که سطح بالایی ندارد هم استفاده کند.
۲. لغات استفاده‌شده بیشتر آکادمیک و علمی باشد و کمتر از اصطلاحات کم‌تکرار در فیلم استفاده شود.
۳. در عین حال، دانش عمومی مخاطبین هم افزایش یابد.
۴. ترجیح ما استفاده از زیرنویس زبان انگلیسی است. زیرنویس فارسی بسیاری از ویدئوهایی که قرار می‌دهیم در این سایت موجود است. استفاده از زیر نویس انگلیسی کمک می‌کند که بخش‌هایی که تلفظ واژه‌ای را متوجه نشدید، با زیرنویس چک کنید.

کانال این‌چنینی ممکن است به دلیل نقض کپی‌رایت مسدود شود اما تا آن زمان در حد توان مطالب مفید در اینجا قرار داده می‌شود. از آنجایی که آگاهیم که مخاطبان ایرانی قادر به خرید این فیلم‌ها به صورت قانونی نیستند، این حق یادگیری را برایشان قائلیم که این ویدئوها را به صورت رایگان تماشا کنند حتی اگر قانون بین‌المللی درکی از تحریم و شرایط زندگی در ایران نداشته باشد.

با هشتگ #toc، فهرست مطالبی برای ویدئوها تهیه می‌کنیم. هر زمان نیاز به مرور ویدئوهای مختلف داشتید، این هشتگ را سرچ کنید.

با احترام
گروه زبان زیر ذره‌بین
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
51. schedule (n/v)
زمان‌بندی / برنامه‌ریزی نمودن
■ In order to have the perfect vacation, my work schedule needs to coincide with my wife's schedule.
برای داشتن تعطیلاتی عالی، برنامه کاری من باید با برنامه‌زمانی خانمم مطابقت داشته باشد (همزمان شود).
■ The husband and wife try to schedule their work schedules in concordance with the other's schedule so they can spend their off time together.
زن و شوهر سعی دارند تا برنامه‌های کاریشان را مطابق با برنامه زمانی طرف دیگر زمان‌بندی کنند تا بتوانند وقت استراحتشان را با یکدیگر سپری کنند.

52. status (n)
مقام، جایگاه، حالت؛ شأن، وجاهت
■ When the stock market crashed, the millionaire's pecuniary status changed dramatically and ended with him in a state of poverty.
هنگامی که بازار بورس سقوط کرد، جایگاه مالی فرد میلیونر به‌طرز چشمگیری تغییر یافت و به فقر او منتهی شد.
■ A student's socioeconomic status is used to determine who receives free school lunch.
وضعیت اقتصادی-اجتماعی دانشجو برای تعیین اینکه چه کسی ناهار رایگان مدرسه را دریافت می‌کند، استفاده می‌شود.
@GeneralEnglish

53. lack (n/v)
عدمِ، کمبود/ کم داشتن، نداشتن، نیاز داشتن
■ There is a persistent stereotype that people with autism are individuals who lack empathy and cannot understand emotion. But the notion that people with autism generally lack empathy and cannot recognize feelings is wrong.
یک کلیشه دائمی وجود دارد که افراد مبتلا به اوتیسم، اشخاصی هستند که فاقد همدلی‌اند و نمی‌توانند احساسات را درک کنند. اما این اندیشه که افراد دارای اوتیسم عموماً فاقد همدلی هستند و نمی‌توانند احساسات را تشخیص دهند نادرست است.
■ When words fail us, we curse. Swearing is the “sign of a weak vocabulary”, a result of a lack of education, laziness, or impulsiveness.
وقتی از نظر لغات کم می‌آوریم، ناسزا می‌گوییم. فحش دادن «نشانه دامنه واژگان ضعیف» است، ناشی از فقر تحصیلات (نبود آموزش)، تنبلی و یا عجول بودن.
@GeneralEnglish

54. exceed (v)
فراتر بودن (از)، ازحد قانونی تجاوز کردن
■ From the responses so far, it appears the convocation for the graduation ceremony will exceed three thousand people.
از پاسخ‌های رسیده تاکنون، به نظر می‌رسد که گردهمایی برای جشن فارغ‌التحصیلی از سه‌هزار نفر عبور خواهد کرد.

55. promote (v)
ارتقا دادن؛ آگهی و تبلیغات کردن
■ Certain groups and societies are structured in ways that promote cooperation.
برخی گروه‌ها و جوامع به گونه‌ای ساختاربندی شده‌اند که همکاری را تقویت می‌کنند (=ساختار خاص آن‌ها سبب ترویج همکاری می‌شود).
■ If you do not promote your film, it will remain in obscurity and no one will ever see it.
اگر شما فیلم‌تان را تبلیغ نکنید، گمنام باقی خواهد ماند و هیچ کس هرگز آن را نخواهد دید.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۶۶-۱۸۴):
vacation, coincide, in concordance with, stock, crash, pecuniary, poverty, socioeconomic, persistent, stereotype, empathy, notion, curse, swear, laziness, impulsiveness, convocation, cooperation, obscurity

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
سبک و لحن نویسنده چیست؟
این یکی از سوالات متداول آزمون‌های درک مطلب است. در اینجا خلاصه‌ای از موارد پرتکرار این لحن‌ها را گردهم آورده‌ایم.

منبع:
زبان عمومی دکتری زیر ذره‌بین؛ چاپ نگاه دانش
کامل‌ترین منبع کنکور دکتری و آزمون‌های زبان (MSRT، EPT، UTEPT، تولیمو و ...) با ریزه‌کاری‌های متفاوت از سایر منابع

@GeneralEnglish
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
56. invoke (v)
درخواست کردن، فراخواندن، استناد کردن
■ The members of the tribe will invoke water from the gods by performing a rain dance.
اعضای قبیله با اجرای رقص باران از خدایان، درخواستِ آب می‌کنند.
■ When talking about vaccination and disease control, health authorities often invoke “herd immunity.”
زمان صحبت درباره واکسیناسیون و کنترل بیماری، مقامات بهداشتی اغلب به «مصونیت گله‌ای» استناد می‌کنند (ارجاع می‌دهند).

57. penetrate (v)
نفوذ و رخنه کردن؛ پی بردن
■ Microwave frequencies below 3,000 megahertz can penetrate the outer layers of the skin and be absorbed in the underlying tissues.
فرکانسهای مایکروویو کمتر از ۳,۰۰۰ مگاهرتز می‌توانند به لایه‌های خارجی پوست نفوذ کرده و جذبِ بافت‌های زیرین شوند.

@GeneralEnglish
58. undertake (v)
بر عهده گرفتن، تقبل کردن
■ I have already completed my degree in physics, but I think I will undertake a postgraduate study of psychology as well.
من در حال حاضر مدرکم را در رشته فیزیک به اتمام رسانده‌ام، اما فکر می‌کنم که تحصیلات تکمیلی روانشناسی را نیز انجام بدهم (متقبل شوم و به انجام رسانم).
■ In Sweden, the government decided to undertake a controlled study of its proposed new school system.
در سوئد، دولت تصمیم گرفت تا یک مطالعه کنترل شده از سیستم پیشنهادی جدیدش برای مدارس را انجام دهد (متقبل شود).

@GeneralEnglish
59. proceed (v)
ادامه دادن، شروع کردن، به پیش رفتن
■ At the dark bottom of our cool oceans, 85 percent of the earth's volcanic eruptions proceed virtually unnoticed.
در کفِ تاریک اقیانوس‌های خنک‌مان، ۸۵ درصد از فوران‌های آتشفشانی زمین، تقریباً بدون‌آنکه متوجه شویم، شروع می‌شوند (ادامه دارند/ به پیش می‌روند).
■ Because they had differing views, the council experienced discord on how to proceed with the issue.
ازآنجاکه آن‌ها نظرات متفاوتی داشتند، شورا اختلافاتی (نزاعی) را پیرامون نحوه پیشبرد موضوع شاهد بود (تجربه می‌کرد).

60. avoid (v)
اجتناب و دوری کردن، طفره رفتن، در رفتن
■ When the company went bankrupt, the craven CEO quickly flew out of the country to avoid having to answer to his former employees.
هنگامیکه شرکت ورشکست شد، مدیرعامل بزدل فوراً از کشور گریخت تا از جواب دادن به کارمندان سابقش فرار کند (اجتناب کند).
نکته واژگان: لغت craven و cowardly به معنای «بزدل» هستند و مترادف محسوب می‌شوند.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۸۵-۱۹۷):
tribe, herd, immunity, underlying, postgraduate, volcanic, eruption, virtually, unnoticed, council, discord, bankrupt, craven

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
61. compile (v)
گردآوری کردن، جمع‌آوری و تألیف نمودن
■ When I finish my current project, I will transcribe all of the actor's audiotapes and compile them into a written biography.
وقتی پروژه فعلی‌ام را تمام کنم، تمام نوارهای صوتی بازیگر را می‌نویسم (به صورت نوشتاری درخواهم آورد) و آن‌ها را بصورت زندگی‌نامه‌ای مکتوب گردآوری می‌کنم.

62. circumstance (n)
شرایط (در حالت جمع)، پیشامد، موقعیت
■ Chaos theory says that a tiny, insignificant event or circumstance can have an outsized influence in shaping the way a large, complex system evolves into the future.
نظریه آشوب بیان می‌دارد که یک رویداد یا موقعیت کوچک و کم‌اهمیت می‌تواند تاثیری عظیم در شکل‌گیری نحوه‌ای که سیستمی پیچیده و بزرگ در آینده تکامل می‌یابد داشته باشد.

@GeneralEnglish
63. reveal (v)
معلوم نمودن، نشان دادن، فاش نمودن
■ Until more information is known, the police will not reveal details about the altercation between the arresting officer and the suspect.
تا زمانی که اطلاعات بیشتری بدست آید، پلیس جزئیات مربوط به درگیری بین پلیس دستگیرکننده و مظنون را فاش نخواهد کرد.
■ Over 5,000 studies reveal that VR has an uncanny ability to diminish pain, steady nerves, and boost mental health—and best of all, it can be administered at home without a trained clinician.
بیش از ۵۰۰۰ مطالعه نشان می‌دهند که وی‌آر (واقعیت مجازی) توانایی عجیبی در کاهش درد، کنترل اعصاب و تقویت سلامت روانی دارد — و از همه مهمتر، آن {وی‌آر} می‌تواند در منزل و بدون {نیاز به} پزشک متخصص تجویز شود (به بیمار داده شود).

@GeneralEnglish
64. impose (v)
تحمیل کردن، اجبار نمودن، وضع کردن
■ There is no doubt that severe COVID can impose the kind of stress that raises blood glucose in patients who have no history of diabetes.
شکی نیست که کووید شدید می‌تواند نوعی استرس را تحمیل کند (به بار آورد) که باعث افزایش قند (گلوکز) خون در بیمارانی می‌شود که هیچ سابقه دیابتی ندارند.
■ We worried that our state would impose water rationing because of how little annual rainfall we had received this year.
ما نگران بودیم که استان ما به دلیل میزان بارندگی سالانه کمی که امسال داشتیم، سهمیه‌بندی آب وضع کند.

65. approximate (adj/v)
تخمینی / نزدیک بودن، شبیه بودن
■ Just because my flight's approximate time of arrival is 7:00 pm does not guarantee that I will land precisely at that time.
صرفاً به این دلیل که ساعت تقریبی ورود پرواز من ۷ بعدازظهر است، تضمین نمی‌کند که من دقیقاً راس آن ساعت فرود خواهم آمد.
■ The animals were reared in conditions that approximated the wild as closely as possible.
این حیوانات در شرایطی که تا حد ممکن به حیات وحش مشابه است، بزرگ می‌شوند (پرورش و نگهداری می‌شوند).

کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۱۹۸-۲۱۵):
transcribe, chaos, tiny, insignificant, outsized, influence, evolve, altercation, arrest, suspect, uncanny, diminish, steady, administer, rationing, annual, precisely, rear

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
#سوال_متداول
من با اینکه تا الان زیاد خوندم اما تو تست زنی افتضاحم. درصدم پایینه. ناامید شدم...
چه کنم؟

اگه این سوال شما هم هست، فایل صوتی رو گوش بدین.
@GeneralEnglishPlan
#سوال_متداول
منی که هیچی نخوندم، برام 10 یا 20 درصد کافیه. توی رشته ما هیچ کس نمیزنه. چی کار کنم تو این فرصت؟

اگه این سوال شما هم هست، فایل صوتی رو گوش بدین.
@GeneralEnglishPlan
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
66. initiate (v)
آغاز کردن؛ آشنا کردن و یاد دادن
■ The purpose of the religious conference was to initiate discourse on the work of missionaries in third-world countries.
هدفِ این کنفرانس مذهبی این بود که گفتمانی را پیرامون کار مبلغان مذهبی در کشورهای جهان سوم به راه اندازد (آغاز کند).
■ His uncle initiated him into the pleasures of sailing.
عمویش او را با لذت قایقرانی آشنا نمود.

67. appreciation (n)
قدردانی، سپاس، تصدیق و تأیید؛ درک
■ Appreciation was shown from the necessitous man when shelter and food were made available to him.
قدردانی (سپاس) از مرد نیازمند سر زد (قدردانی نشان داد)، هنگامی که سرپناه و غذا در دسترسش قرار گرفت.
■ The field of “neuroaesthetics” has adopted the distinction between art and non-art objects by seeking to identify brain areas that specifically mediate the aesthetic appreciation of artworks.
رشته «زیبایی‌شناسی اعصاب» تفاوت بین اشیاء هنری و غیرهنری بکار می‌بندد در تلاشی برای شناسایی نواحی مغزی که به‌طورخاص در درک زیبایی‌شناسانه آثار هنری دخالت دارند.

@GeneralEnglish
68. disperse (v)
متفرق کردن یا متفرق شدن، پخش کردن
■ These fruits, including the seeds, are eaten by animals who then disperse the seeds when they defecate.
این میوه‌ها، من‌جمله دانه‌هایشان، توسط حیواناتی خورده می‌شوند که وقتی مدفوع می‌کنند، دانه‌ها را پراکنده می‌کنند.

@GeneralEnglish
69. collapse (v/n)
فروریختن، درهم شکستن؛ غش کردن؛ سقوط و اضمحلال، نابودی
■ To enter the burning building that was about to collapse, the firefighter's boldness was evident and respected when he went to retrieve the two children inside.
برای ورود به ساختمان در حال سوختن که در آستانه فروریختن بود، جسارت آتش‌نشان هنگامی که برای نجات (بازیابی) دو کودک داخل آنجا رفت، مشهود و قابل احترام بود.
■ A collapse in the housing market will often foreshadow a general economic collapse.
سقوطِ بازار مسکن اغلب خبر از یک فروپاشی کلی اقتصادی می‌دهد.

70. orient| orientate (v)
جهت‌دهی نمودن، جهت پیدا کردن؛ سازگار نمودن، وفق دادن
■ Desert ants travel long distances to find food, using celestial cues to orient themselves and find their way.
مورچه‌های صحرایی برای یافتن غذا، و با استفاده از نشانه‌های آسمانی برای جهت‌یابی و یافتن مسیرشان، مسافت‌های زیادی را طی می‌کنند.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۲۱۶-۲۲۹):
discourse, missionary, pleasure, necessitous, shelter, adopt, identify, specifically, aesthetic, defecate, boldness, evident, retrieve, cue

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
​​ مرور ۱۰۰ واژه مهم کنکور ارشد در ۱۳ سال اخیر
به همراه مثال‌های مهم.
لیست کامل ۸۰۰ واژه پرتکرار رو از جلد ۱ کتاب «زبان زیر ذره‌بین» چاپ نگاه دانش ملاحظه کنید.
یادگیری این واژه‌ها نه تنها برای داوطلبان ارشد، بلکه برای کلیه دانشجویانی که دنبال تقویت زبان خود هستند، مفید است:
71. cogent (adj)
متقاعدکننده، دلیل‌مند و منطقی
■ Although I normally do not like science fiction movies, this film was cogent and easy for me to accept as true.
اگرچه من معمولاً فیلم‌های علمی تخیلی را نمی‌پسندم، اما این فیلم متقاعدکننده (قابل‌پذیرش) بود و برای من پذیرفتنش ساده می‌نمود.

72. encouragement (n)
تشویق، دلگرمی، پشتگرمی، پشتیبانی
■ When his family saw that Graham appeared to be making only a lackluster effort in the race, they began shouting words of encouragement from the stands.
وقتی خانواده‌اش مشاهده کردند که گراهام به نظر می‌رسد که در مسابقه صرفاً تلاشی کم‌رمق نشان می‌دهد، از جایگاه‌ها شروع به فریاد برآوردن کلمات تشویقی (دلگرم‌کننده) نمودند.

@GeneralEnglish
73. superficial (adj)
سطحی، ظاهری، سرسری
■ "Subterranean rivers" flowing in the underground connect superficial lakes with springs.
«رودخانه‌های زیرزمینی» که در زیرِ زمین جریان دارند، دریاچه‌های سطحی را به چشمه‌ها متصل می‌کنند.
■ Given their superficial similarity, it'd be tempting to think that rheas and their relatives might be able to unlock the secrets of how dinosaurs moved.
با توجه به شباهت ظاهری‌شان، وسوسه‎انگیز خواهد بود اگر تصور کنیم که ریا و هم‌خانواده‌هایش ممکن است بتوانند از راز اینکه چطور دایناسورها حرکت می‌کردند پرده بردارند.
ریا پرنده‌ای است که در این لینک) ملاحظه می‌کنید.

@GeneralEnglish
74. vulnerable (adj)
آسیب‌پذیر، بی‌دفاع، در معرضِ ...
■ Forests tend to be more vulnerable to fires during the summer when most of the underbrush is dry and more combustible.
در طول تابستان که بیشتر بوته‌ها خشک و قابل احتراق هستند، جنگل‌ها بیشتر در معرضِ آتش‌سوزی قرار دارند (در مقابل آتش‌سوزی، بی‌دفاع و آسیب‌پذیرند).

75. resist (v)
درمقابل چیزی ایستادن، مقاومت کردن
■ I generally avoid temptation unless I can't resist it.
من عمدتاً از وسوسه دوری می‌کنم مگر اینکه نتوانم در برابرش مقاومت کنم.
■ The hungry woman could not resist the allure of the bakery.
آن خانمِ گرسنه نتوانست در برابر اغواگری (جذابیت فوق‌العاده) شیرینی‌فروشی مقاومت کند.


کلمات مهم دیگری که در مثال‌ها بود و باید بلد باشید (شماره ۲۳۰-۲۳۸):
science fiction, lackluster, subterranean, spring, tempting, tend, combustible, temptation, allure

⭕️ این مطلب توسط گروه زبان زیر ذره‌بین تهیه شده و هرگونه کپی‌برداری از بخشی از آن بدون ارجاع، رضایت مولفین را به همراه ندارد. تمام این مطالب جدید هستند و صد در صد ترجمه این گروه هستند که پیشتر در جایی منتشر نشده است.
مرور روزانه واژگان مهم کنکور کارشناسی ارشد در کانال زیر ذره‌بین #top100
@GeneralEnglish
کنکور ارشد ۱۴۰۰ به احتمال قوی به تعویق افتاد. توی یه فایل صوتی در موردش توضیح میدم. شنبه تصویب می‌شه این موضوع.
لینک خبر
@GeneralEnglish