زبان عمومی ارشد و دکتری زیر ذره بین
32.6K subscribers
1.04K photos
57 videos
277 files
1.18K links
زبان عمومی زیر ذره‌بین
تحت هدایت علمی دکتر جهانشاهی و دکتر یوسف‌زاده
بر اساس مرجع اصلی زبان
کتاب زبان زیر ذره بین؛ چاپ نگاه دانش
Instagram.com/GeneralEnglish
کلاس @GeneralEnglishClass
برنامه @GeneralEnglishPlan
آی‌دی @ZabanZireZarrebin
YouTube.com/@GUES
Download Telegram
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
106. Until my cousin learned to control his temper, he was almost bereft of friends.
تا زمانیکه پسرخاله من یاد گرفت که خلق تندمزاج خودش رو کنترل کنه، اون تقریبا دوستاش رو از دست داده بود (خالی از دوست شده بود).

107. Known for her sharp and irascible temper, the lady of the house was feared by all the attendants of the house.
خانومه این خونه، که معروفه به داشتن خلق و خوی تند و از کوره در‌رو، همه خدمتکاران خونه ازش میترسن (توسط همه خدمتکاران اون خونه حساب برده میشه).

@GeneralEnglish
108. She is a Hollywood star who has gradually faded into oblivion.
اون ستاره هالیوودی‌ای است که به تدریج به فراموشی سپرده شده است.
لغت oblivion یعنی فراموشی محض و نسیان
فعل fade هم به معنای محو شدن است.

109. Because the man had lied about having a medical degree, he was not a bona fide doctor.
از اونجایی که اون مرد در مورد داشتن مدرک پزشکی دروغ گفته بود، اون یک پزشک واقعی به حساب نمیومد.
لغت bona fide را بلد باشید. bon ریشه‌ای که در کتاب زیر ذره‌بین هم به معنی «خوب» معرفی شده و در این ترکیب در مجموع به معنای «واقعی، اصیل و درست» است.

110. The presence of cancer cells under a microscope is an aberration that no doctor wants to see.
حضور سلول‌های سرطانی در زیر میکروسکوپ، امری غیرعادی است که هیچ دکتری دوست ندارد که ببیندش.
لغت aberration یعنی «امر غیرمرسوم»، «امر متفاوت از حالت عادی» یا «چیز عجیب و غیرمنتظره» است.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
111. A piquant situation arose when Rogers, who used to bully me when we were together at school, was forced to turn to me for help as I was in a position of authority.
یه موقعیت بامزه (باحال و جذاب) وقتی رخ داد که راجرز، کسی که سابقاً برام قلدری می‌کرد وقتی با هم تو مدرسه بودیم، مجبور شد که واسه کمک به من مراجعه کنه {اونم} در شرایطی که من بر سر قدرت بودم.

112. To make sure that there is no casualty, the police are strictly ordered not to open firing; however, if the situation worsens they can disperse the crowd with tear gas or charge them with truncheons.
برای اینکه مطمئن شن که هیچ تلفاتی رخ نمیده، به پلیس اکیداً دستور داده شده تا شلیک نکنن؛ هرچند، اگه اوضاع بدتر بشه اونا میتونن جمعیت رو با گاز اشک‌آور متفرق کنن یا با باتون ضربه بزنن.

@GeneralEnglish
113. The potential to win a free trip was enticing enough that it convinced him to donate.
احتمال بردن یه سفر رایگان به اندازه کافی اغواکننده بود که اون رو قانع کنه که پول اهدا کنه.

114. The police tried their best, but even after using third-degree torture, could not winkle the truth out of him.
پلیس تمام سعیش رو کرد، اما حتی بعد از متوسل شدن به شکنجه درجه‌سوم، قادر نبودند که حقیقت رو از اون بیرون بکشن.

115. The criminal committed extortion when he threatened to hurt the victim’s family if she didn’t give him money.
مجرم مرتکب اخاذی شد وقتیکه اون تهدید کردید که به خانواده قربانی آسیب می‌زنه اگه اون پول رو بهش نده.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
116. Maryam has legally abjured herself from her father's wealth, saying that she is not interested in inheriting money that has been earned unscrupulously.
مریم خودش را قانوناً از ثروت پدرش محروم کرده است (جدا کرده است)، با بیان اینکه علاقه‌ای به به ارث بردن پولی که از راه نادرست کسب شده است ندارد.

117. According to some religious preachers, self-abnegation is the only route to a state of unlimited happiness.
بر اساس برخی از واعظان مذهبی، دست شستن از هوای نفس تنها راه برای شادی نامحدود است.
توجه: لغت abnegation یعنی از چیزی که دوست دارید دست بکشید (مثلا به دلایل مذهبی یا عقلانی).

@GeneralEnglish
118. Your inability to speak fluently may jeopardize your chances of getting through the interview; you must improve your conversational skills.
ناتوانی شما در با فصاحت سخن گفتن ممکن است شانس شما را برای با موفقیت گذراندن مصاحبه به مخاطره اندازد؛ شما بایستی مهارتهای مکالمه‌ای‌تان را بهبود دهید.

119. With judicious use of the resources available to it, the company was soon able to get back to the path of growth.
با استفاده عاقلانه از منابع در دسترسش، شرکت خیلی زود قادر شد تا به مسیر رشد بازگردد.

120. I'll never forgive her for snitching to my boss that I have been playing games on the office computer, when she has been doing the same.
من هرگز او را بخاطر زیرآب‌زنی (چغلی کردن) به رییسم که من داشتم با کامپیوتر دفتر بازی میکردم نخواهم بخشید، در حالیکه خودش هم همان کار را می‌کرده است.
لغت snitch دو معنی اصلی دارد: یکی لو دادن کسی و دیگری کف رفتن یا کش رفتن (دزدیدن چیزی کم ارزش).
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این مطالب، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
121. The general exhorted the discouraged soldiers to fight well and win the battle for their country.
ژنرال سربازان دلسرد رو تهییج کرد تا خوب بجنگند و میدان نبرد رو برای کشورشون با پیروزی به اتمام برسونن.

122. The waiter had not done his job properly, so we thought it expedient to pay him only after he did the job again.
خدمتکار کارش رو بدرستی انجام نداده بود، پس ما فکر کردیم که مصلحت (چاره) در اینه که پولش رو فقط بعد از اینکه کار رو دوباره انجام داد بپردازیم.

@GeneralEnglish
123. The store’s intriguing ad made me want to look at the boutique’s offerings.
تبلیغ جذاب (فریبنده) فروشگاه من رو برآن‌داشت که هوس کنم یه نگاهی به محصولات بوتیک بندازم.

124. In the darkness of the night, the band of thieves surreptitiously made their way into the large warehouse and stole a large number of valuable items.
در تاریکی شب، دار و دسته دزدان دزدکی (پنهانی/یواشکی) به درون انبار بزرگ راه یافتند و تعداد کثیری از اجناس قیمتی رو به سرقت بردند.

125. He has a voracious appetite — he can eat alone for one meal what the four of us together eat.
اون اشتهای سیری‌ناپذیری داره — اون می‌تونه به تنهایی برای یه وعده غذایی چیزی رو بخوره که چهارتا از ما با هم می‌خوریم.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
126. While they came from different backgrounds and departments, the employees were univocal in their demands that the corrupt CEO resign immediately.
درحالیکه اونا از عقبه‌ها و دپارتمان‌های متفاوتی می‌آمدند، کارمندان در خواسته‌شان مبنی براینکه مدیرعامل فاسد فوراً استعفا دهد، هم‌صدا بودند.
نکته: اثر حضور پیشوند uni (تک،هم) و ریشه voc (صدا) رو در لغت univocal مشاهده می‌کنین. کسانی که زبان زیر ذره‌بین خوندن و ریشه‌شناسی رو دقیق یاد گرفتن، براشون این لغت هرگز جدید به حساب نمیاد.
نکته: بعد از فاعل مفرد CEO منتظر حضور فعل مفرد با s هستیم اما خبری ازش نیست! بعدش یه نگاه میندازیم به کلمه demand که قبلش اومده یاد ساختار subjunctive میفتیم. این ساختار رو حتما از جلد دوم یا جلد زبان دکتری زیر ذره‌بین بخونین.

127. A French antiques dealer recently claimed that a fifteenth-century child-sized suit of armor that he purchased in 1994 is the veritable suit of armor worn by heroine Joan of Arc.
اخیراً یک عتیقه‌ فروش فرانسوی ادعا کرد که زره قرن پانزدهمی سایز کوچکی که اون در سال ۱۹۹۴ خریده، زره واقعی‌ای هستش که توسط قهرمان ژاندارک به تن می‌شده.

@GeneralEnglish
128. Was I the only one who couldn’t follow the labyrinthine plot of the movie "Invasion"? I was so confused I had to watch it twice to see “who did it.”
آیا فقط من تنها کسی بودم که نتونست داستان پرپیچ‌وخم فیلم «هجوم» رو دنبال کنه؟ من انقدر گیج شده بودم که مجبور شدم دو بار ببینمش تا بفهمم کی اون کار رو کرده.
توجه: تلفظ واژه labyrinthine میشه ˌlæb.əˈrɪn.θaɪn (لــَبـِرین‌ثایْن)

129. Does there ever come an age when we realize that our parents’ personalities are immutable, when we can relax and stop trying to make them change?
آیا هرگز اون سنّی (دوره‌ای) میرسه که ما بفهمیم شخصیت‌های پدرمادرمون تغییرناپذیر هستن، وقتیکه ما می‌تونیم آروم بگیریم و از اینکه سعی کنیم تغییرشون بدیم دست بکشیم؟

130. It’s a fallacy to think that “natural” means “healthful”; after all, the deadly poison arsenic is completely natural.
این یه باور نادرسته (مغالطه‌س) که فکر کنیم «طبیعی» یعنی «سالم»؛ بالاخره، سمّ کشنده آرسنیک هم کاملا طبیعیه!

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
131. The clerk's taciturn nature earned him the nickname "Silent Saber."
ذاتِ کم‌حرفِ کارمند براش اسم مستعار «صابر ساکت» رو به ارمغان آورد!
لغت taciturn بصورت tæsɪtɜrːn (تَسیــتِرْن) تلفظ می‌شه. لغت tacit هم قبلا توی این پست توضیح دادیم.

132. The professor's answer was so verbose that her student forgot what the original question had been.
پاسخ استاد انقدر حرّافانه (درازگویانه) بود که دانشجوش یادش رفت سوال اصلی چه بوده.
لغت verbose با تلفظ vɜːrˈboʊs (وِربـُؤُس) برای کلامی استفاده میشه که بیش از حد لزوم طولانیه و یا فردی که عادت به این نوع حرّافی و اطاله کلام داره.

133. She brought her typical zeal to the project, sparking enthusiasm in the other team members.
اون حرارت (اشتیاق و هیجان وافر) همیشگی‌ش رو به پروژه تزریق کرد، که برانگیخت اشتیاق رو در سایر اعضای تیم.

@GeneralEnglish
134. The goal of any company is to have its product name become ubiquitousconstantly at the forefront of the consumer’s mind.
هدف هر شرکتی اینه که نام محصولش همه‌جا فراگیر (حاضر در همه‌جا) شود — دائماً در پیش (جلوی) ذهن مشتری.

135. In winter, the frost on a car’s windshield can be obstructive to the driver.
در زمستان، یخ‌زدگی (شبنم یخ‌زده) روی شیشه جلویی ماشین میتونه مانعی برای راننده باشه.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
136. Nature or nurture is a dichotomy that has long been debated by scholars.
طبیعت یا تربیت، دوگانه‌ای است که مدتهاست توسط دانشمندان به بحث گذاشته شده است.
توجه: لغت dichotomy به معنای دوگانگی یا تفاوت میان دوچیز متضاد به صورت daɪˈkɒtəmi «دایْ‌کاتــِمی» تلفظ می‌شود.
توجه: لغت nurture به معنای تربیت یا پرورش به صورت ˈnɜːrtʃər «نِــرچــِر» تلفظ می‌شود.

137. The amusement park district is the nexus of the city’s attractions.
منطقه پارک تفریحی، محل پیوند جاذبه‌های شهر است.
نکته: لغت nexus به معنای پیوندگاه، شبکه ارتباطی به ارتباط پیچیده و البته دارای اهمیت بین چیزهای مختلف اطلاق می‌شود. اینجا هم پیوندگاه جاذبه‌های توریستی و زیبای شهر رو در منطقه پارک تفریحی دونسته. تلفظ این لغت، ˈneksəs «نِکــســِس» هست.

138. Hopefully Moha will revert to her normally pleasant self once she completes her rehab program.
امیدوارم مُها به خویشتنِ در‌حالت‌عادی شادانِ خود باز گردد به محض آنکه او برنامه بازپروری‌اش را به اتمام رساند.
نکته: لغت rehab به معنی فرآیند بازپروری فرد معتاد به مواد مخدر یا الکل گفته میشه.
نکته: لغت revert یعنی برگشتن به حالت قبلی. دارای پیشوند re به معنای back و ریشه vert به معنای turn است، پس معادل turn back است.
@GeneralEnglish
139. Do you think the popularity of Twitter will last, or will it be ephemeral?
آیا فکر میکنید که محبوبیت توییتر ادامه خواهد داشت و یا اون موقتی (زودگذر) است؟

140. U.S. President Donald Trump says he “really enjoyed” debating former vice president Joe Biden Tuesday night, declaring victory for a performance that has received poor reviews from all sides of the political spectrum.
دونالد ترامپ، رییس‌جمهور ایالات متحده، گفت که «واقعا لذت برد» از مناظره‌کردن با جو بایدن، معاون سابق رییس جمهور، در سه‌شنبه شب، با اعلان پیروزی برای عملکردی که از سوی تمام طیف‌های سیاسی نظرات ضعیفی (کامنت‌های بدی) دریافت کرده است.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
141. She reads periodicals that are pertinent to her profession.
اون گاهنامه‌هایی (مجلاتی) میخواند که به حرفه‌اش مرتبط هستند.

142. Superstitions may easily lead you astray.
خرافات ممکنه به سادگی شما رو گمراه کنه (از راه بدر کنه).

143. Because he had defaulted in his car payments, the bank repossessed the car.
از آنجا که او در پرداخت‌های {اقساط} ماشینش قصور کرده بود (به موقع نپرداخته بود)، بانک ماشین را پس گرفت (از تمکنش خارج کرد).

@GeneralEnglish
144. No matter how hard you try, there is no way to circumvent taxes.
هرچقدر هم که سخت تلاش کنین، راهی برای دور زدن مالیات وجود ندارد.

145. The consensus among his sisters is that he ought to get married.
اتفاق نظر (وحدت نظر) بین خواهراش اینه که اون باید ازدواج کنه.
لغت consensus که kənˈsensəs (کِنــسـِـنــســِس) به معنای اتفاق نظر یا اجماع، مترادف با agreement یا تا حدی unanimity هست.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
146. The speaker’s premise was that students shouldn’t have to pay to attend any athletic or musical events on campus because they already pay an activity fee each semester.
فرض سخنران این بود که دانشجویان نباید مجبور باشند تا برای شرکت در رویدادهای ورزشی و موسیقی داخل صحن دانشگاه پول بدهند چراکه آنها در حال حاضر هر ترم هزینه فعالیت (پول فعالیت‌های فوق برنامه) را پرداخت می‌کنند.

147. A major stage in a child’s cognitive development is reached when he or she becomes capable of abstract reasoning.
مرحله اساسی در توسعه رشد شناختی کودک زمانی فرا می‌رسد که او قادر به استدلال انتزاعی می‌شود.

148. Fractions contain a top number (the numerator) and a bottom number (the denominator).
کسرها شامل یک عدد بالایی (صورت) و یک عدد پایینی (مخرج) می‌باشند.
توجه: این رو برای یادگیری اصطلاحات ریاضیاتی گذاشتیم. از این به بعد هر بار یک مثال به این موضوع اختصاص میدیم که این موارد رو هم به انگلیسی یاد بگیرید.

@GeneralEnglish
149. After the guilty verdict was announced, the defendant’s lawyer immediately announced he would seek an appeal.
پس از آنکه حکم مجرم اعلام شد، وکیل متهم فوراً اعلام کرد که او خواهان فرجام است (فرجام خواهی خواهد کرد/ درخواست تجدید نظر خواهد داد).

150. The prominent Iranian artist, Mohammad-Reza Shajarian, was admitted to the intensive care unit of Jam Hospital yesterday with unstable cardiopulmonary and respiratory conditions. His son, Homayoun, asked people to pray for the Maestro.
هنرمند برجسته ایرانی، محمدرضا شجریان، دیروز با شرایط قلبی-ریوی و شرایط تنفسی ناپایدار در بخش مراقبت‌های ویژه بیمارستان جم بستری شد. پسرش، همایون، از مردم خواست تا برای استاد دعا کنند.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
151. As a management trainee, he drew a sum of $500 per month as a stipend, and as soon as he was confirmed, he started drawing a salary of $4000 per month.
او به عنوان یک کارآموز مدیریت، مبلغ 500 دلار در ماه را به عنوان کمک هزینه (خرجی) دریافت کرد و به محض آنکه تأیید شد، شروع به دریافت حقوق 4000 دلار در ماه نمود.

152. To most people, temporal power and wealth are bigger motivations than spiritual enlightenment.
از نظر بیشتر مردم، قدرت و ثروت موقتی مشوق‌های بزرگتری نسبت به روشن‌فکری معنوی (روحی/عرفانی) به حساب می‌آیند.

153. Abraham Lincoln was instrumental in the abolition of slavery in the United States.
آبراهام لینکلن در لغو برده‌داری در ایالات متحده نقش پررنگی داشت.

@GeneralEnglish
154. She has worked in various fields and departments, doing different kinds of jobs, hence her résumé is rather atypical.
او در زمینه‌ها و دپارتمان‌های مختلفی کار کرده است، کارهای مختلفی را هم انجام داده است، لذا رزومه‌اش غیرمعمول (استثنا) است.

155. The problem has been discussed several times but there has been no upshot of the discussions; the committee is going to hold another meeting now.
این مسئله چندین بار به بحث گذاشته شده است اما هیچ حاصلی از مباحثات وجود نداشته است؛ کمیته در صدد است تا جلسه دیگری برگزار نماید.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
156. Because my husband is always snooping into my affairs, I am working very hard to keep his surprise party covert.
ازونجایی که همسرم همیشه تو کار و بارم سرک میکشه (تجسس می‌کنه)، من سخت در تلاشم که مهمونی سورپرایزش رو مخفی نگه دارم.

157. Shajarian enlivened Iran's traditional music with his singing style, which soared, swooped and trilled over long-known poetry set to song.
شجریان موسیقی سنتی ایران را با سبک آوازش که مجموعه اشعار کهن آوازی را با اوج می‌خواند، پایین می‌آمد و تحریر می‌زد (اشاره به فراز، نشیب و تحریر)، زنده ساخت.

158. “Bird of freedom sing for me, renew my grief,” the crowd sang in unison. “Oh God, oh sky, oh nature, turn our night of darkness into dawn.”
مردم، همصدا می‌خواندند: «مرغ سحر ناله سر کن، داغ مرا تازه‌تر کن؛ ای خدا، ای فلک، ای طبیعت، شام تاریک ما را سحر کن.»

@GeneralEnglish
159. It is no surprise that Shajarian’s death led Iranians to shame the state media for repressing Shajarian’s voice for so many years.
جای تعجبی ندارد که درگذشت شجریان منجر شد تا ایرانی‌ها تلویزیون دولتی را به دلیل سانسور (سرکوب) صدای شجریان برای سالیان سال ننگ کنند (نفرین کنند/ شرمت باد گویند).

160. The exponent of a number says how many times to use that number in a multiplication.
An exponent is expressed in terms of power.
توان
یک عدد بیان می‌کند که چند بار یک عدد در ضرب استفاده شود (در خودش ضرب شود). توان در انگلیسی با power بیان می‌شود. برای مثال 4 به توان 2، به صورت زیر بیان میشه:
4 to the second power
4 to the power of 2
بعضی وقتا خلاصه‌تر هم گفته می‌شه:
four to the two
four to the second

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
161. Because the dinner was being served outside, we used special candles to repel insects from the table.
ازونجایی که شام داشت خارج از خانه سِرو می‌شد، ما از شمع‌های مخصوص برای دفع کردن (دور کردن) حشرات از میز (شام) استفاده کردیم.
نکته: لغت repel یعنی کسی یا چیزی را که به شما هجوم آورده، متقابلاً دور یا دفع کنید. معنای دوم این لغت هم «حال به هم زدن» است.
Her heartlessness repelled him.
بی مهری‌اش حال او رو به هم می‌زد (به‌گونه‌ای اذیتش می‌کرد که مایل نبود با او زمانی را سپری کند).

162. Their statement doesn’t tally with the facts.
اظهاراتشان با حقایق جور در نمی‌آید.
نکته: لغت tally یعنی «منطبق بودن یا جور بودن». در کارکرد اسمی، این لغت یعنی «آمار، چوب‌خط، یا میزان». به بیان دیگر، یعنی پس از شمردن چیزی، اعلام یا ثبت کنیم که چه میزان از آن وجود دارد:
He hopes to improve on his tally of three goals in the past nine games.
اون امیدواره که آمارِ (تعداد، میزان) سه گل در نُه بازی گذشته‌اش رو بهبود بده.

163. The jury passed a verdict of guilty, with an appeal to the judge for clemency.
هیات ژوری حکم به گناهکاری صادر کرد، با درخواست از قاضی جهت رحم (آمرزش و تقلیل حکم).
نکته: لغت clemency یعنی رحم و به تبع آن کاهش حکم محکومیت برای فرد محکوم.

@GeneralEnglish
164. It is impossible for anybody to be perfect, as every human being is fallible.
غیرممکن است که کسی بی‌عیب باشد، چراکه نوعِ‌بشر ممکن‌الخطا است.
نکته: لغت fallible صفتی است با معنی اینکه احتمال خطا کردن وجود دارد (ممکن‌الخطا). آیا می‌توانید شباهت ریشه این لغت را با fallacious، fallacy یا حتی falsify و false پیدا کنید؟ چه کلمات دیگه‌ای از این ریشه دیده بودید؟

165. A remainder in mathematics is what's left over in a division problem. In the division process, the number we want to divide up is known as the dividend, while the number we are dividing by is referred to as the divisor; the result is the quotient.
باقیمانده در ریاضیات همان چیزی است که از مساله تقسیم به جای می‌ماند. در فرآیند تقسیم، عددی که آن را تقسیم می‌کنیم مقسوم گفته می‌شود، در حالیکه عددی که بر آن تقسیم می‌کنیم مقسوم‌‌علیه خوانده می‌شود؛ نتیجه همان خارج‌قسمت است.
⭕️ همونطور که گفته بودیم، در این مرورها، واژگان ریاضیاتی در زبان انگلیسی هم مرور می‌کنیم که بدرد تمام افراد بخوره.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
166. Throughout history, vanity and excess pride have led to the downfall of many great men and women.
در طول تاریخ، خودشیفتگی و غرور بیش از حد، به سقوطِ بسیاری از مردان و زنان بزرگ انجامیده است.
نکته: لغت vanity بجز «غرور» و «خودشیفتگی»، معنی «پوچی» و «بی‌ارزشی» هم داره. در اون معنا، هم ریشه vain «عبث، باطل و بیهوده» هست.
... the vanity of human ambition in the face of death ...
پوچیِ جاه‌طلبی انسان در مواجه با (در برابر) مرگ

167. To protect domestic carmakers, the government has placed a tariff on cars imported to this country.
در راستای حمایت از خودروسازهای داخلی، دولت بر خودروهای وارداتی به کشور تعرفه وضع نموده است.
نکته: همیشه به هم‌آیی لغات دقت کنید. مثلا place در معنای «وضع کردن» در کنار tariff «تعرفه» اومده. اینکه چه کلماتی با هم میان بسیار مهمه. سال‌های اخیر همیشه از این موضوع، تست واژگان داشتیم. زبان زیر ذره‌بین تنها کتابیه که بر این موضوع تاکید ویژه داشته.

168. Because you’ve been intrigued with insects since you were a youngster, you should consider majoring in entomology.
ازونجایی که از زمانی که کودک بودی به حشرات علاقه‌مند بوده‌ای، تو باید رشته حشره‌شناسی رو در نظر بگیری.
نکته: فعل intrigue در معنای «دسیسه چیدن» یا «دست به یکی کردن» است. همین فعل معنای دومی هم دارد که در اینجا شکل صفت مفعولی‌اش را می‌بینید: «علاقه‌مند ساختن» یا «جلب نظر کردن».

169. The colonel wanted Nima to learn how to decode military letters for communication purposes.
سرهنگ از نیما خواست که یاد بگیرد چطور نامه‌های نظامی برای اهداف ارتباطی را رمزگشایی کند.
نکته: فعل encode یعنی رمزگذاری کردن و متضاد آن decode یعنی رمزگشایی کردن است. یک پیام ابتدا در مبدا encode شده و در مقصد decode می‌شود تا بصورت قابل فهم درآید و یک جاسوس یا دزد نتواند به آن در میانه راه دست پیدا کند. الگوریتم‌های encoder-decoder در دنیای ارتباطات امروز، به شدت فراگیر هستند.

170. A perimeter is a path that encompasses/surrounds a two-dimensional shape. Specifically, the circumference is the perimeter of a circle or ellipse. On the other hand, the area can be defined as the space occupied by a flat shape or the surface of an object.
محیط مسیری است که شکلی دو بعدی را دربرمی‌گیرد/احاطه می‌کند. بطور خاص، circumference، محیط دایره یا بیضی است. از سوی دیگر، مساحت به فضای اشغال‌شده توسط یک شیء تخت یا سطح یک شکل گفته می‌شود.

نکته: پس توی فارسی ما فقط یه «محیط» داریم، اما توی انگلیسی به محیط چیزی که گِرد هست، بطور خاص circumference می‌گیم. پس circumference زیر مجموعه perimeter می‌شه.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
171. Please don’t misconstrue what I’m saying; I would like to help you, but I simply don’t have time.
لطفا چیزی که میگم رو بدبرداشت نکن؛ من میخوام بهت کمک کنم اما صرفاً وقت ندارم.

172. Because she hates me, my neighbor is always spreading pernicious lies about me.
ازونجایی که اون ازم بیزاره، همسایه‌م همیشه در حال پخش کردن دروغهای مخرب (مهلک) درباره منه.
نکته: واژه pernicious به معنای چیزی بسیار خطرناک، مضر و بی‌اخلاق است که عمدتا برای بیان اثرات مخرب چیزی استفاده می‌شود. این لغت رسمی است. تلفظ درست آن pəˈrnɪʃəs پِرنیــشِس هست.

173. My daughter had been obstreperous all day, so I sent her to bed immediately after supper.
دخترم تمام روز یه‌دنده (لجوج) بوده است، بنابراین اون رو فوراً بعد از شام به رختخواب فرستادم.
نکته: لغت obstreperous برای فردی که نافرمان هست و سر و صدا زیاد میکنه به کار میره. لغت رسمی‌ای محسوب میشه و چندان تو محاوره نمیاد. تلفظ اون əbˈstrepərəs یا اِبسـترِپِرِس هست. راستی لغت supper (ساپِر) هم به معنای «شام» هست. حتما بلد باشید. The last supper هم نقاشی معروف دیواری «شام آخر» داوینچی هست.

174. Saman’s melancholy was interrupted, finally, by the visit of his best friend and their plans for a trip together.
مالیخولیای (ناراحتی بیش‌ازحد) سامان سرانجام با دیدار بهترین دوستش و برنامه‌شان برای سفر مشترک به پایان رسید (قطع شد/تموم شد).
نکته: تلفظ درست melancholy، همان ˈmelənkɑːli (مِلِنـــکالی) هست.

175. Axioms and postulates are essentially the same thing: mathematical truths that are accepted without proof. For example, “Any straight line can be extended in either direction as far as is desired.”
اصول (بدیهیات) یا مفروضات اساساً یک چیز هستند: حقایق ریاضیاتی که بدون اثبات پذیرفته می‌شوند. برای مثال، «هر خط مستقیم میتواند در هر جهت تا میزانی که مدنظر است امتداد داده شود.»

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
176. The publisher thought the book was too long and abridged it.
ناشر خیال کرد که کتاب بیش از اندازه طولانی است و خلاصه‌اش کرد.
نکته: فعل abridge بیشتر در معنای خلاصه و کوتاه کردن کتاب، نمایشنامه، داستان و ... استفاده می‌شود. تلفظ آن «اِبریج» əˈbrɪdʒ است. این لغت ریشه‌ای نزدیک به abbreviate دارد.

177. Hadi became extremely acerbic and began to cruelly make fun of all his friends.
هادی شدیداً تلخ‌زبان (گزنده، نیش‌دار) شد و بی‌رحمانه شروع به تمسخر تمام دوستانش کرد.
نکته: واژه acerbic با تلفظ əˈsɜːbɪk «اِسـِربیک» به معنای بیانی است که با تمام طنّازی و خنده‌دار بودنش، گزنده و برخورنده است. اسم آن acerbity «شوخی گزنده» است.
قبلا ریشه ACER رو اینجا بررسی کرده بودیم.

178. Mr. Dargahi’s intimation that he would soon pass away occurred when he began to discuss how to distribute his belongings among his children.
خبر تلویحی (اشاره) آقای درگاهی مبنی بر اینکه به‌زودی از دنیا خواهد رفت زمانی رخ‌داد که او شروع به بحث درباره چگونگی توزیع اموالش میان فرزندانش نمود.
نکته: لغت intimation معمولا حاکی از نوعی اشاره و نشانه غیرمستقیم به چیزی است. تلفظ آن ˌɪntɪˈmeɪʃən «اینتی‌مِیــْشِن» است.
@GeneralEnglish
179. When the lawyer told us our lawsuit options, we realized we were in a quandary about which legal path to take.
زمانیکه وکیل، درباره گزینه‌های دادخواهی‌مان به ما گفت، ما دریافتیم که در دوراهی‌ای (موقعیت دشوار انتخابی‌ای) بودیم که چه مسیر قانونی‌ای پیش بگیریم.
نکته: لغت quandary به معنای دوراهی انتخاب است و می‌توان آن را مترادف نزدیک dilemma دانست.

180. در این مورد، به جای مثال، طریقه خواندن اعداد و فرمول ریاضی را بررسی کنیم:
-81.67 : minus eighty-one point six seven
−0.059: minus nought point zero five nine
4 ✕ 10^(−3): four times ten to the (power of) minus three
3 + 4i: three plus four i
3 − 5 = −2: three minus five equals minus two
راستی توی معادلات، y رو «وای» بخونین نه «ایگرگ». بهتره به جای «ایکس» هم بگید «اِکس».
در لغات آمده در بالا، تلفظ minus «مایـْـنِس» و تلفظ nought به معنای صفر «نآت» است. بقیه‌شون نباید سخت بوده باشه.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
181. The fire alarm sent the students running frantically from the building.
صدای هشدار آتش‌سوزی دانشجویانی را که با واهمه می‌دویدند، از ساختمان به بیرون فرستاد.
نکته: صفت frantic برای فردی که از حادثه و رویدادی نگران و ترسیده است، استفاده می‌شود. برای کسی که دیگه کنترلی بر احساسش نداره و به عجله افتاده هم استفاده می‌شه.

182. Cinderella’s stepsisters were definitely egotists; they never considered the poor girl at all.
ناخواهری‌های سیندرلا بی‌تردید خودخواه بودند؛ اونا اصلاً اون دختر بیچاره رو در نظر نمی‌گرفتند.

@GeneralEnglish
183. The country’s dictator is a terrible narcissist; he doesn’t care at all for the welfare of his people.
دیکتاتور کشور، یک خودشیفته وحشتناک است؛ او اصلاً اهمیتی برای رفاه مردمش قائل نمی‌شود.

184. Recognizing the fact she had the habit of being rather loquacious, Amy fought to hold her tongue during the meeting.
با درک این واقعیت که اون نسبتا عادت به ورّاجی (پرحرفی) داشت، امی در طول جلسه تمام تلاشش را برای نگه داشتن زبانش کرد.

185. I was delirious after learning that I was diagnosed with an incurable disease.
به پرت‌وپلاگویی افتادم بعد از اینکه فهمیدم که من به یک بیماری لاعلاج تشخیص داده‌شد‌ه‌ام.
نکته: صفت delirious دو تا کارکرد مهم داره. یکی برای فردی به کار میره که دیگه کنترلی بر زبان و فکر خودش نداره مخصوصا بواسطه بیماری. به نوعی اون فرد به هذیان‌گفتن افتاده. یکی دیگه هم برای کسی به کار میره که بیش از حد شاد و سرخوشه جوری که دیوونه‌بازی در میاره!

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
186. The thought of losing three games in a row petrified the team, and so they arranged an extra practice session.
فکر باختن سه بازی پشت سرِ هم، لرزه بر تیم انداخت، و بنابراین آنها جلسه تمرینی اضافی ترتیب دادند.
نکته: فعل petrify به معنای ترساندن شدید است. صفت petrified بیشتر به کار میره و به معنای «شدیداً ترسیده» یا «از ترس خشکش زده» است.

187. The pilot recovered from the crash, but suffered amnesia about the details of his accident.
خلبان از حادثه (تصادف) بهبود یافت، اما دچار فراموشی درباره جزئیات تصادفش شد.
@GeneralEnglish
188. Amir decided that his insomnia was a blessing once he realized how much studying he could get done in the middle of the night when the house was quiet.
امیر {اینطور} نتیجه گرفت که بی‌خوابی‌اش یک موهبت بود وقتی‌که او پی برد چقدر از مطالعه را او می‌تواند در نیمه شب وقتی‌که خانه ساکت است به اتمام رساند.

189. Jason’s paranoia that the other students didn’t like him was definitely unreasonable; the other kids simply didn’t know him.
پارانویای جیسون (شکاکی و بی‌اعتمادی او) مبنی براینکه دیگر دانش‌آموزان از او خوششان نمی‌آمد بی‌تردید غیرمنطقی بود؛ سایر بچه‌ها صرفاً او را نمی‌شناختند.
نکته: paranoia حس غیرمنطقی بی‌اعتمادی به سایرین است. مثلا اینکه خیال کنی آنها بدِ تو را می‌خواهند یا می‌خواهند با تو در بیفتند.

190. When my grandmother passed away, it was comforting to receive a note of condolence from my teacher.
وقتیکه مادربزرگم درگذشتند، دریافت یادداشت تسلیت از معلمم بسیار دلگرم‌کننده بود.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
191. The weight loss product was supposed to be very effective, but ironically, it is no longer on the market.
محصول کاهش وزن قرار بود خیلی اثربخش باشد، اما از قضا (برخلاف تصور)، اون دیگه جایی در بازار ندارد.

192. In our math class, there is one obsequious boy who is always trying to win favor with the teacher; he figures he can do less work if he becomes the teacher’s pet.
تو کلاس ریاضی‌مون، یه پسر چاپلوسی (پاچه‌خواری) هست که همیشه سعی داره دل معلم رو بدست بیاره؛ اون خیال میکنه که میتونه کار کمتری انجام بده اگر اون تبدیل به سوگولی معلم بشه.
@GeneralEnglish
193. I would like to compliment all of you for volunteering to clean the park this first day of fall.
من دلم میخواد که از تمام شما برای داوطلب شدن در تمیز کردن پارک در اولین روز پاییز قدردانی کنم (تمجید و تعریف کنم).

194. Are you suggesting the charges against the defendant were dismissed because of her lawyer’s guile rather than because of her innocence?
آیا شما نظرتون بر اینه که اتهامات علیه متهم بخاطر مکر (زرنگ‌بازی) وکلیش رد بشه (ملغی بشه) تا بخاطر بی‌گناهی خودش؟
نکته: تلفظ لغت guile، بصورت ɡaɪl (گایل) هست. این لغت به معنی فریب، تقلب یا زرنگ‌بازی است.

195. In order to learn about the birds, scientists have to keep track of every nuance which makes the birds different from one another.
به منظور شناخت از پرندگان، دانشمندان می‌بایست هر تفاوت جزئی‌ای رو که پرندگان رو از یکدیگر متمایز می‌کنه، ثبت و ضبط کنن (رصد کنند).
نکته: لغت nuance (تفاوت جزئی و اندک) بسیار مهمه و تلفظش هم به شکل ˈnu:ɑns (نوآنس) هست.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.
​​ مرور چند جمله خوب برای تقویت #واژگان سطح بالا
196. Advertising is frequently the main election expense that political parties incur.
تبلیغات غالباً عمده‌ترین هزینه انتخابی‌ست که احزاب سیاسی متحمل (متقبل) می‌شوند.
نکته: فعل incur فعل بسیار مهمی هست. وقتی در مورد هزینه و بدهی و ... استفاده بشه، منظور متحمل شدن یا زیر بار چیزی رفتن است. احتمالاً این هزینه نتیجه کاری هست که قبل‌تر کردید. یه مثال غیرهزینه‌ای هم ببینیم:
Each stage of the process incurs an additional risk.
هر مرحله از این فرآیند، ریسکی مضاعف به همراه دارد (متضمن ریسکی نهان است!).

197. A contested election would inflict still more uncertainty on markets buffeted by bouts of volatility as the coronavirus pandemic has waxed and waned.
انتخاباتی مورد اختلاف (انتخاباتی که سرش دعوا بشه)، عدم‌اطمینان بیشتری به بازارهایی تحمیل می‌کنه که از دوره‌های بی‌ثباتی ضربه خورده‌اند همچنانکه همه‌گیری ویروس کرونا بالا و پایین می‌ره.
این جمله حتی برای کسانی که زبانشون خوبه هم دشواره اما چون چند لغت بسیار خوب و سطح بالا داشت اینجا قرار دادیم.
نکته: کل این جمله دشوار با هدف inflict انتخاب شده! فعل inflict به معنای «تحمیل کردن» یا «وارد کردن» است. این مثال رو نگاه کنین:
The strikes inflicted serious damage on the economy.
این اعتصابات آسیب جدی به اقتصاد وارد کرد.
نکته: لغت wax یا wane بطور مستقل معانی زیادی دارن اما وقتی با هم میان یعنی «بالا و پایین رفتن»:
Interest in the show has waxed and waned.
علاقه به این برنامه کم و زیاد شده است (بالا و پایین رفته است).
نکته: لغت buffet به جز معنی «بوفه» با تلفظ bʌˈfeɪ «بافِیْ» در حالت فعلی با تلفظ متفاوت ˈbʌfət «بافِت» یعنی «ضربه مهلک زدن»:
The little boat was buffeted mercilessly by the waves.
این قایق کوچک بی‌رحمانه توسط امواج مورد هجوم قرار گرفت (سیلی می‌خورد).
نکته آخر: ترکیب a bout of X یعنی «دوره زمانی کوتاهی از ...»:
a bout of flu/ depression/ homesickness
دوره‌ای از آنفلوآنزا / افسردگی / دلتنگی

198. U.S. President Donald Trump on Thursday made a series of unfounded and outright false allegations about voter fraud as several states continue to count ballots days after the presidential election.
رییس‌جمهور ترامپ در روز پنج‌شنبه ادعاهایی بی‌اساس و بوضوح نادرست درباره تقلب رای‌دهندگان مطرح کرد چراکه چندین ایالت، چند روز پس از انتخابات ریاست‌جمهوری {همچنان} به شمارش آرا ادامه می‌دهند.

@GeneralEnglish
199. When he at last emerged, it was to stand behind the presidential seal in the White House and deliver a diatribe most notable for his litany of false statements about the election and his attempt to cast doubt on the integrity of the Democratic process.
هنگامی که او سرانجام خودش را نشان داد (ظاهر شد)، قرار بود تا پشت مهر ریاست‌جمهوری در کاخ سفید بایستید و سخنرانی انتقادی که بیشتر برای رشته اظهارات کذبش درباره انتخاب و تلاشش برای ایجاد شبهه کردن درباره صحت فرآیند دموکراتیک مشهور است ارائه کند.
نکته: لغت رسمی diatribe (با تلفظ ˈdaɪətraɪb دایِترایب)، به معنای «سخنرانی شدیداً انتقادی» یا بطور خلاصه‌تر «هجمه» است.
نکته: لغت litany (با تلفظ ˈlɪtəni لیتِنی) به معنای لیست بلندبالایی از چیزی است. معمولاً لیستی از چیزهای بد و در اینجا لیستی از اظهارات کذب مد نظر است.
نکته: فعل cast یکی از collocationهای مهم لغت doubt (شک و تردید) هست. در کنار هم به معنای «ایجاد شک و شبهه کردن» هستند.

200. Although the technology used in voting continues to evolve, it remains vulnerable to both malicious and unintentional errors.
هرچند فناوری مورد استفاده در رای‌گیری در حال پیشرفت است، اما هم در برابر خطاهای از روی عناد و هم ناخواسته آسیب‌پذیر است.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
واژه های مهم رو که یا قبلا تو کنکور #ارشد و #دکتری اومدن و یا سطح بالا حساب می‌شن رو bold کردیم.

تمام این ترجمه‌ها، تالیفی هستند و برای اولین بار در کانال @GeneralEnglish منتشر می‌شوند.

این دور از مرور ۲۰۰ جمله با لغات پیشرفته به اتمام رسید. اندکی بعد در کانال، مرور نکات گرامری رو شروع خواهیم کرد.
1001-Vocabulary-and-Spelling-Questions@GeneralEnglish.pdf
742.6 KB
دانلود کتاب 1001 تست #واژگان
این کتاب رو فقط به کسانی توصیه میکنم که جلد 1 رو تموم کردن و مسلط هستن و تستهای جلد 3 هم تموم کردن و بازم هنوز دنبال تست واژگان میگردن.
لغات این کتاب دشواره به نسبت و نیاز به تسلط به کتاب زبان زیر ذره‌بین داره قبل از خوندن.
(کتاب زبان اصلی است)
@GeneralEnglish