🍂🍁
🔻 تداوم اعتصاب غذای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در بند زنان زندان لاکان
جمعی از زنان زندانی در «بند زنان لاکان رشت» در اعتراض به حکم اعدام #شریفه_محمدی، فعال کارگری و #پخشان_عزیزی، فعال مدنی و دیگر زندانیان محکوم به اعدام، از جمله زندانی سیاسیِ اعدامشده، #رضا_رسایی و ۲۹ زندانی اعدامشده به صورت گروهی در زندان قزلحصار در هفته گذشته، در همبستگی با کارزار سهشنبههای نه به اعدام، امروز سهشنبه، ۲۳ مرداد، دست به اعتصاب غذا زدند.
لازم به ذکر است، طی هفتههای گذشته ۱۹ زندانی سیاسی در بند زنان و بند مردان زندان لاکان در بیانیههای جداگانه اعلام کردند که به کارزار سهشنبههای نه به اعدام میپیوندند.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻 تداوم اعتصاب غذای کارزار «سهشنبههای نه به اعدام» در بند زنان زندان لاکان
جمعی از زنان زندانی در «بند زنان لاکان رشت» در اعتراض به حکم اعدام #شریفه_محمدی، فعال کارگری و #پخشان_عزیزی، فعال مدنی و دیگر زندانیان محکوم به اعدام، از جمله زندانی سیاسیِ اعدامشده، #رضا_رسایی و ۲۹ زندانی اعدامشده به صورت گروهی در زندان قزلحصار در هفته گذشته، در همبستگی با کارزار سهشنبههای نه به اعدام، امروز سهشنبه، ۲۳ مرداد، دست به اعتصاب غذا زدند.
لازم به ذکر است، طی هفتههای گذشته ۱۹ زندانی سیاسی در بند زنان و بند مردان زندان لاکان در بیانیههای جداگانه اعلام کردند که به کارزار سهشنبههای نه به اعدام میپیوندند.
#کارزار_سهشنبههای_نه_به_اعدام
#قیام_علیه_اعدام
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
@bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
گروه اتحاد بازنشستگان
Photo
🍁🍂
🔻 گلوله در برابر بیحجابی: آرزو بدری با آسیب نخاعی از راه رفتن محروم ماند
گزارشی از وضعیت آرزو بدری، مادر دو فرزند؛ زنی که ماموران ناجا به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری به او شلیک کردند
روز اول مرداد ۱۴۰۳، آرزو، ساکن شهر محمودآباد در استان مازندران در حالی که همراه خواهرش پشت فرمان بوده است، هدف گلوله ماموران قرار میگیرد.
در این روز آرزو به همراه خواهرش از شهر نور در مازندران به سمت منزلش در محمودآباد در حال رانندگی بوده است که پلیس متوجه میشود خودروی آرزو به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری حکم توقیف دارد، به آرزو دستور ایست میدهد اما آرزو به دلیل ترس به آنها توجه نمیکند و به رانندگی ادامه میدهد ، ماموران هم شروع به شلیک به طرف خورو میکنند، نخست به لاستیکها و تایر و پس از آن از کنار به سمت آرزو شلیک میکنند، گلوله از پهلوی وی وارد ریه و سپس به نخاعش گیر میکند. او را به بیمارستانی در شهر نور میبرند، اما به دلیل نبود تجهیزات از این بیمارستان به بیمارستانی در ساری منتقل میکند و پس از آن با وجود گلوله در بدن آرزو به بیمارستان ولیعصر تهران منتقل میکنند.
اگر چه گلوله از بدن آرزو خارج شده اما نخاع او به گونهای آسیب دیده است که پزشکان میگویند ۶ ماه طول میکشد تا بدانیم او قدرت راه رفتن دارد یا خیر! یعنی دقیقا همان فاجعهای که برای پدر کیان پیرفلک افتاد.
مواجههی حکومت با حجاب آزاد و اختیاری زنان، فقط محدود به صدور احکام حبس، هجوم ماموران و وحوش طرح نور و گشت ارشاد و حجاببانها به کودکان دختر و زنان، محدود نمیشود. #ژینا_امینی و #آرمیتا_گراوند با ضربوشتم ماموران گشت ارشاد و حجاببان جان باختند و آرزو بدری با شلیک گلولههای ماموران ناجا اینگونه با آسیب نخاعی مواجه شده است که چشماندازی از دوباره ایستادن او نیز در دست نیست. وضعیتی که چیزی جز جنگ تمامقد جمهوری اسلامی با زنان و مقاومت آنان نیست.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻 گلوله در برابر بیحجابی: آرزو بدری با آسیب نخاعی از راه رفتن محروم ماند
گزارشی از وضعیت آرزو بدری، مادر دو فرزند؛ زنی که ماموران ناجا به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری به او شلیک کردند
روز اول مرداد ۱۴۰۳، آرزو، ساکن شهر محمودآباد در استان مازندران در حالی که همراه خواهرش پشت فرمان بوده است، هدف گلوله ماموران قرار میگیرد.
در این روز آرزو به همراه خواهرش از شهر نور در مازندران به سمت منزلش در محمودآباد در حال رانندگی بوده است که پلیس متوجه میشود خودروی آرزو به دلیل عدم رعایت حجاب اجباری حکم توقیف دارد، به آرزو دستور ایست میدهد اما آرزو به دلیل ترس به آنها توجه نمیکند و به رانندگی ادامه میدهد ، ماموران هم شروع به شلیک به طرف خورو میکنند، نخست به لاستیکها و تایر و پس از آن از کنار به سمت آرزو شلیک میکنند، گلوله از پهلوی وی وارد ریه و سپس به نخاعش گیر میکند. او را به بیمارستانی در شهر نور میبرند، اما به دلیل نبود تجهیزات از این بیمارستان به بیمارستانی در ساری منتقل میکند و پس از آن با وجود گلوله در بدن آرزو به بیمارستان ولیعصر تهران منتقل میکنند.
اگر چه گلوله از بدن آرزو خارج شده اما نخاع او به گونهای آسیب دیده است که پزشکان میگویند ۶ ماه طول میکشد تا بدانیم او قدرت راه رفتن دارد یا خیر! یعنی دقیقا همان فاجعهای که برای پدر کیان پیرفلک افتاد.
مواجههی حکومت با حجاب آزاد و اختیاری زنان، فقط محدود به صدور احکام حبس، هجوم ماموران و وحوش طرح نور و گشت ارشاد و حجاببانها به کودکان دختر و زنان، محدود نمیشود. #ژینا_امینی و #آرمیتا_گراوند با ضربوشتم ماموران گشت ارشاد و حجاببان جان باختند و آرزو بدری با شلیک گلولههای ماموران ناجا اینگونه با آسیب نخاعی مواجه شده است که چشماندازی از دوباره ایستادن او نیز در دست نیست. وضعیتی که چیزی جز جنگ تمامقد جمهوری اسلامی با زنان و مقاومت آنان نیست.
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🍁🍂
🔻اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت و چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم.❗️
نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفتو چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم. بارها در شرایط دشوار بازجوییها و بازپرسیها دفاعیاتم را ارائه دادهام، اما این بار این نامهی دفاعیهی من است که خطاب به مردم و جامعهی همیشه هشیار و آگاه و آزادیخواه به نگارش درمیآورم. از آنان میخواهم مرا و فعالیتهایم را مطابق عدالت اجتماعی قضاوت کنند.
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن
https://shorturl.at/nOo1z
#وریشه_مرادی
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسر
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت و چنین دادگاهی را که حکم عادلانهای در آن صادر نمیگردد، به رسمیت نمیشناسم.❗️
نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد
▪️#وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور حکم اعدام برای #شریفه_محمدی و #پخشان_عزیزی از حضور در دومین جلسه دادگاه خود که قرار بود، «امروز ۱۴ مرداد» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی تهران برگزار شود، خودداری کرده است.
وی از بند زندان زنان اوین، دفاعیهای را برای اطلاع افکار عمومی نوشته که برای انتشار در اختیار #بیدارزنی قرار گرفته است.
▪️متن دفاعیه: «احکام ناعادلانهی اعدام فعالین زن (شریفه محمدی و پخشان عزیزی) در فاصلهی کمتر از یک ماه، اقرار جمهوری اسلامی به ناکارآمدی و درماندگیِ سیاسیاش است. تظاهر به قدرتمند بودن دولت جدید، ایجاد رعب و وحشت و گسترش سرکوب در آستانهی انقلاب ژن، ژیان، آزادی، خیالی باطل بیش نیست. در همین راستا من به جرم زن بودن، کورد بودن و جستجوی حیات آزاد، به «بغی» متهم شدهام. هماکنون نیز پس از گذشت یک سال از بازداشت موقت، در صف انتظار برای برگزاری دومین جلسهی دادگاه، در شعبهی ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی صلواتی در تاریخ ۱۴ مرداد، قرار دارم. اگر چه میدانم عدم حضور در دادگاه، شاید به عدم خواست دفاع از خویش تعبیر گردد، اما به نشانهی اعتراض به صدور حکم اعدام برای رفقایم شریفه محمدی و پخشان عزیزی، به دادگاه نخواهم رفت
زیستن در قرن بیستویکم در خاورمیانهای که نیروهای هژمونیک جهانی و دولت-ملتهای دیکتاتور منطقه سعی در غصب ارزشها و فرهنگها داشته و خواهان بازسازی هژمونی خویش بر آن هستند، به معنای زیستن در جغرافیایی است که به خاک و خون کشیده شده و شاهد هرروزهی نسلکشی، همگونسازی و ادغام و الحاق اجباری است. زیستن در کوردستان نیز یعنی حیاتی فاقد ضمانت قانونی، اقتصادی، سیاسی، آموزشی و ...، و به عبارتی یعنی بیکاری، فقر، تبعیض، بازداشت، شکنجه، اعدام و کشته شدن کولبرها (شهدای نان)!….»
ادامهی متن
https://shorturl.at/nOo1z
#وریشه_مرادی
#جنگ_علیه_زنان
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسر
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
Telegraph
🟣 نامه و دفاعیهی وریشه مرادی، زندانی سیاسی کورد برای «اطلاع افکار عمومی»
bidarzani ⚪️ داعش سر میبُرد، جمهوری اسلامی نیز سر به دار میکِشد #وریشه_مرادی، اهل سنندج و عضو جامعه زنان آزاد شرق کردستان (کژار) که در تاریخ ۱۰ مرداد ۱۴۰۲ توسط نیروهای امنیتی در سنندج بازداشت و به «بغی» متهم شده است، اعلام کرده است که در اعتراض به صدور…
🍁🍂
🔻🟣 بازداشت زهرا تمدن، سرپرستار بیمارستان مسیح دانشوری به دلیل حضور در اعتراضات پرستاران
زهرا تمدن، سرپرستار بخش ۱۰ بیمارستان مسیح دانشوری، به دلیل حضور در اعتراضات پرستاران بازداشت شد.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، زهرا تمدن در جریان پاندمی کرونا با از جانگذشتگی نقش مهمی را در بیمارستان مسیح دانشوری ایفا کرده بود. او و بیشمار پرستار معترض در شهرهای مختلف، در اعتراض به معوقات مزدی، دستمزد پایین، تضییع مطالبات قانونی، خدشه بر کرامت انسانی و سرکوبهای مکرر حفاظت و تشکیل پروندههای حجاب و به اعتراضات پرستاران پیوست.
▪️علاوه بر زهرا تمدن، تعداد دیگری از پرستاران نیز بازداشت شدهاند که هویت آنها هنوز مشخص نشده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻🟣 بازداشت زهرا تمدن، سرپرستار بیمارستان مسیح دانشوری به دلیل حضور در اعتراضات پرستاران
زهرا تمدن، سرپرستار بخش ۱۰ بیمارستان مسیح دانشوری، به دلیل حضور در اعتراضات پرستاران بازداشت شد.
بنا بر گزارشهای منتشر شده، زهرا تمدن در جریان پاندمی کرونا با از جانگذشتگی نقش مهمی را در بیمارستان مسیح دانشوری ایفا کرده بود. او و بیشمار پرستار معترض در شهرهای مختلف، در اعتراض به معوقات مزدی، دستمزد پایین، تضییع مطالبات قانونی، خدشه بر کرامت انسانی و سرکوبهای مکرر حفاظت و تشکیل پروندههای حجاب و به اعتراضات پرستاران پیوست.
▪️علاوه بر زهرا تمدن، تعداد دیگری از پرستاران نیز بازداشت شدهاند که هویت آنها هنوز مشخص نشده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🍂🍁
🔻#بازنشر
🔴 "آیا بازخوانی آثار صمد بهرنگی کافی است؟"
چرا باید راه و اندیشه صمد را زیست...
✍️ جعفرابراهیمی، معلم زندانی در بند، ۹ شهریور، سالروز مرگ صمد بهرنگی
(بازنشر)
در این یادداشت میکوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینههایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی میکند.
این رویکرد بر اساس پرسشهایی است که در ارتباط با نحوهی مواجهه با صمد شکل میگیرد. آیا بازخوانی و واکاوی صمد و اندیشه و روشاش کافی است؟ آیا زندگی و آثار صمد موضوع مناسبی برای نمایشگاه عکس و نقاشی و تحقیقات دانشگاهی است یا یک روش مواجهه با جهان پیرامون است؟
اگر چه واکاوی آثار صمد یک ضرورت است اما صرف بازخوانی کافی نیست و باید اندیشه و روش او را زیست. این موضوع را از دو منظر میتوان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی از این وجوه شرایط عینی جامعه است و دیگری واکنشهای مخالفان به اندیشه و روش صمد است. بررسی وضعیت اجتماعی نشان از اقبال جامعه به اندیشههای برابریخواهانه به صورت عام و اندیشههای بهرنگی به صورت خاص دارد. بررسی مطالبات جنبشهای اجتماعی از کارگران و زنان تا دانشجویان و معلمان به ما نشان میدهد که عدالتخواهی در محور مطالبات این جریانات اجتماعی قرار دارد. عینیت این رویکرد در میان معلمان با مطالبات برابریخواهانهای بارز میگردد که در طی سه سال اخیر و به کمک شبکههای اجتماعی مطرح شدهاند؛ این مطالبات برابریخواهانه اجتماعی در کنار مطالبات معیشتی و رفاهی با تأکید بر آموزش کیفی، برابر و رایگان و نفی ساختار تبعیضآمیز نظام آموزشی یک رویکرد هژمونیک در نرخ مطالبات بوده است که ناظر به تغییر در مناسبات اجتماعی به سمت یک ساختار برابر است. به همان اندازه که دولت و مجلس در راستای بنگاهی کردن آموزش و حمایت از بخش خصوصی به آموزش عمومی تعرض نمودهاند به اشکال مختلف اقشار مختلف جامعه به خصوص معلمان به این سیاستهای ضد آموزشی واکنش نشان داده و در برابر آن مقاومت کردهاند. از این منظر ضرورت بازخوانی و زیست اندیشهی صمد در دل تضادهای امروز بیرون میآید و به نظر میرسد جایگاه در خور خود را در جامعه بیشتر از قبل بارز خواهد نمود. اما وجهی دیگر از ضرورت و اهمیت بازخوانی و زیست اندیشههای صمد در بررسی واکنش مخالفان وی بارز میگردد. برای درک این اهمیت کافی است به این مسأله دقت نماییم که چرا و چگونه اندیشهی برابریخواهانه به صورت عام و راه صمد به صورت خاص طی همین چند سال اخیر مورد هجمه قرار گرفته است. هر چند طی این ۴۸ سال که از مرگ صمد میگذرد؛ صمد در عین محبوبیت و مقبولیت عمومی، همواره مورد هجمهی برخی خواص و جریانات بوده است.
رسانههای سرمایه و بازار در قالب فحشنامه و به کمک شومنهای رسانهی ملی و حامیان و هواداران هنر و ادبیات حامی وضع موجود چهرهای که از صمد و همراهاناش در طی دههی ۴۰ و ۵۹ ارائه میکنند چهرهای است که با تروریسم و خشونت تداعی میگردد. این وارونهسازی حقیقت در سایهی حمایت گستردهی کارتلهای بزرگ رسانههای جهانی مانند بیبیسی صورت میگیرد که در حال تئوریزه کردن و عادیسازی ارزشهای منبعث از نئولیبرالیسم هستند؛ نئولیبرالیسمی که تمام شئون زیست انسانی را در سود و رقابت خلاصه میکند تا بیشتر بتواند ۹۹ درصد جامعه را به استثمار بکشد.
برای خواندن متن کامل، به لینک زیر بروید
bit.ly/3TqQEgG
#صمد_بهرنگی
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🆔 @kashowra
🔻#بازنشر
🔴 "آیا بازخوانی آثار صمد بهرنگی کافی است؟"
چرا باید راه و اندیشه صمد را زیست...
✍️ جعفرابراهیمی، معلم زندانی در بند، ۹ شهریور، سالروز مرگ صمد بهرنگی
(بازنشر)
در این یادداشت میکوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینههایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی میکند.
این رویکرد بر اساس پرسشهایی است که در ارتباط با نحوهی مواجهه با صمد شکل میگیرد. آیا بازخوانی و واکاوی صمد و اندیشه و روشاش کافی است؟ آیا زندگی و آثار صمد موضوع مناسبی برای نمایشگاه عکس و نقاشی و تحقیقات دانشگاهی است یا یک روش مواجهه با جهان پیرامون است؟
اگر چه واکاوی آثار صمد یک ضرورت است اما صرف بازخوانی کافی نیست و باید اندیشه و روش او را زیست. این موضوع را از دو منظر میتوان مورد ارزیابی قرار داد؛ یکی از این وجوه شرایط عینی جامعه است و دیگری واکنشهای مخالفان به اندیشه و روش صمد است. بررسی وضعیت اجتماعی نشان از اقبال جامعه به اندیشههای برابریخواهانه به صورت عام و اندیشههای بهرنگی به صورت خاص دارد. بررسی مطالبات جنبشهای اجتماعی از کارگران و زنان تا دانشجویان و معلمان به ما نشان میدهد که عدالتخواهی در محور مطالبات این جریانات اجتماعی قرار دارد. عینیت این رویکرد در میان معلمان با مطالبات برابریخواهانهای بارز میگردد که در طی سه سال اخیر و به کمک شبکههای اجتماعی مطرح شدهاند؛ این مطالبات برابریخواهانه اجتماعی در کنار مطالبات معیشتی و رفاهی با تأکید بر آموزش کیفی، برابر و رایگان و نفی ساختار تبعیضآمیز نظام آموزشی یک رویکرد هژمونیک در نرخ مطالبات بوده است که ناظر به تغییر در مناسبات اجتماعی به سمت یک ساختار برابر است. به همان اندازه که دولت و مجلس در راستای بنگاهی کردن آموزش و حمایت از بخش خصوصی به آموزش عمومی تعرض نمودهاند به اشکال مختلف اقشار مختلف جامعه به خصوص معلمان به این سیاستهای ضد آموزشی واکنش نشان داده و در برابر آن مقاومت کردهاند. از این منظر ضرورت بازخوانی و زیست اندیشهی صمد در دل تضادهای امروز بیرون میآید و به نظر میرسد جایگاه در خور خود را در جامعه بیشتر از قبل بارز خواهد نمود. اما وجهی دیگر از ضرورت و اهمیت بازخوانی و زیست اندیشههای صمد در بررسی واکنش مخالفان وی بارز میگردد. برای درک این اهمیت کافی است به این مسأله دقت نماییم که چرا و چگونه اندیشهی برابریخواهانه به صورت عام و راه صمد به صورت خاص طی همین چند سال اخیر مورد هجمه قرار گرفته است. هر چند طی این ۴۸ سال که از مرگ صمد میگذرد؛ صمد در عین محبوبیت و مقبولیت عمومی، همواره مورد هجمهی برخی خواص و جریانات بوده است.
رسانههای سرمایه و بازار در قالب فحشنامه و به کمک شومنهای رسانهی ملی و حامیان و هواداران هنر و ادبیات حامی وضع موجود چهرهای که از صمد و همراهاناش در طی دههی ۴۰ و ۵۹ ارائه میکنند چهرهای است که با تروریسم و خشونت تداعی میگردد. این وارونهسازی حقیقت در سایهی حمایت گستردهی کارتلهای بزرگ رسانههای جهانی مانند بیبیسی صورت میگیرد که در حال تئوریزه کردن و عادیسازی ارزشهای منبعث از نئولیبرالیسم هستند؛ نئولیبرالیسمی که تمام شئون زیست انسانی را در سود و رقابت خلاصه میکند تا بیشتر بتواند ۹۹ درصد جامعه را به استثمار بکشد.
برای خواندن متن کامل، به لینک زیر بروید
bit.ly/3TqQEgG
#صمد_بهرنگی
#ژن_ژیان_ئازادی
🔹🔹🔹
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران
🆔 @kashowra
Telegraph
"آیا بازخوانی آثار صمد بهرنگی کافی است؟"چرا باید راه و اندیشه صمد را زیست...
در این یادداشت میکوشم فراتر از ضرورت بازخوانی آثار صمد بهرنگی به زمینه هایی اشاره نمایم که زیستن بر مدار اندیشه و روش صمد بهرنگی را یک ضرورت تلقی میکند. این رویکرد بر اساس پرسشهایی است که در ارتباط با نحوهی مواجهه با صمد شکل میگیرد. آیا بازخوانی و واکاوی…
🍂🍁
🔻 سروناز احمدی در زندان اوین اعتصاب دارو کرد
سروناز احمدی، مترجم در حوزه زنان و مددکار اجتماعی کودکان، اعلام کرده است که در اعتراض به نحوه رسیدگی پزشکی و ممانعت از مرخصی درمانی، دست به اعتصاب دارو زده و مصرف داروهای ضروری را متوقف کرده است.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، ۱۶ ماه از حبس سه سال و ششماهه خود را در حالی سپری کرده که تا به حال از حق داشتن مرخصی محروم بوده و با آزادی مشروط او نیز موافقت نشده است، درحالیکه باید مشمول بخشنامه لغو احکام پروندههای مربوط به جنبش «زن، زندگی، آزادی» میشد. او مدتی قبل در پی اعدام رضا رسائی و ضربوشتم زنان زندانی از سوی گارد زندان اوین، دچار حمله صرع شده و علیرغم توصیه اکید پزشکان به دلیل بازگشت بیماری و نیاز به رسیدگی فوری، از حق مرخصی استعلاجی محروم شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
بیدارزنی
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻 سروناز احمدی در زندان اوین اعتصاب دارو کرد
سروناز احمدی، مترجم در حوزه زنان و مددکار اجتماعی کودکان، اعلام کرده است که در اعتراض به نحوه رسیدگی پزشکی و ممانعت از مرخصی درمانی، دست به اعتصاب دارو زده و مصرف داروهای ضروری را متوقف کرده است.
این زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، ۱۶ ماه از حبس سه سال و ششماهه خود را در حالی سپری کرده که تا به حال از حق داشتن مرخصی محروم بوده و با آزادی مشروط او نیز موافقت نشده است، درحالیکه باید مشمول بخشنامه لغو احکام پروندههای مربوط به جنبش «زن، زندگی، آزادی» میشد. او مدتی قبل در پی اعدام رضا رسائی و ضربوشتم زنان زندانی از سوی گارد زندان اوین، دچار حمله صرع شده و علیرغم توصیه اکید پزشکان به دلیل بازگشت بیماری و نیاز به رسیدگی فوری، از حق مرخصی استعلاجی محروم شده است.
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
بیدارزنی
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
گروه اتحاد بازنشستگان
Photo
🍂🍁
🔻 صدور حکم صد میلیون تومان جریمه نقدی برای لیلا حسینزاده
لیلا حسینزاده، فعال سیاسی در صفحهی اینستاگرام خود نوشت: «با تاییدیه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی، ادامهی حبس حکم پنج سال زندان اجراییام از پروندهی سال ۹۸، بدل به مجازات جایگزین حبس، معادل صد میلیون تومان جریمهی نقدی شد.
اول) تنها مصداق این حکم حبس ۵ ساله، شرکت در بزرگداشت تولد رفیق زندانیم مقابل دانشگاه شریف بود. در حالی بابت این تنها مصداق به من ۵ سال حبس اجرایی داده بودند که همین مصداق را در پروندهی قبل از آن به عنوان معیار ادامهی فعالیت لحاظ کرده و حکم حبس آن پرونده را تایید کرده بودند. یعنی بابت همین یک مصداق شرکت در تولد رفیقم دو بار مجازات شدم.
دوم) در حالی که در سال ۹۹ پزشکی قانونی به من تاییدیهی عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی داده بود با اعتراض مکرر اجرای احکام و دادگاه انقلاب، هفت بار معاینات پزشکی قانونی من از صفر و مجددا انجام شد و هر بار به همان رای سابق مبنی بر عدم تحمل قطعی و دائمی انجامید. اما آزارهای روانی هر بار ادامه یافت و معاینات هر بار از صفر و سختگیرانهتر از قبل انجام شد، به طوری که آزمایشی تشخیصی همچون کلنوسکپی که بهلحاظ پزشکی نباید در مدتزمان کوتاه تکرار شود برای من تکرار شد. بالاخره پس از بار آخر که پرونده در بالاترین سطوح کمیسیون پزشکی قانونی مجددا بررسی شد این مجازات جایگزین حبس صادر شد.
سوم) این پروندهی پنج سال حبس، طبق قانون خودشان باید ذیل بخشنامهی عفو عمومی بهمن ۱۴۰۱، که طی آن بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شدند محاسبه میشد و نامهی آزادی صادر میشد؛ اما خوشبختانه بر خلاف آییننامهی خودشان عمل کردند و باصطلاح عفوشان شامل حال این پرونده نشد. درواقع آن که باید عفو کند و ببخشد ما مردمی هستیم که بدیهیترین شرایط زیستمان نابود شده، عزیزانمان کشتهشدهاند، محیط زیست و منابعمان نابود شدهاند و ثروت و جان و مالمان غارت شده؛ آن که باید ببخشد و عفو کند ماییم که نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و چنانچه به کارگزار اجرای احکام گفتم در این خصوص صبوریم، بسیار صبور.
چهارم) در طول این مدت بارها برخلاف قوانینشان با وجود گواهی پزشکی قانونی مرا بازداشت و زندانی کردند که متاسفانه علاوه بر پیشروی بیماری اول شد که سال ۹۸ در زندان به آن مبتلا شده بودم بلکه به بروز بیماری دومم هم انجامید؛ امری طبیعی و پیشپاافتاده در وضعیتی که کشتار و مرگ عادت است. باید بگویم تا اینجای کار تازه بسیار خوششانس بودهام چرا که سرنوشت هر کشتهشده تحت شکنجه، در خیابان یا در زندان میتواند سرنوشت اکثریت دیگر هم باشد.
پنجم) صد میلیون تومان جریمهی نقدی معادل حدود یک سال دستمزد کار یک کارگر است که با احتساب تخفیفشان در زمان مقرر، میشود حدود ده ماه کار یک کارگر.
ششم) همچنان دو پروندهی قضایی دیگر برای من باز است که باید منتظر باشیم سَحَرشان چه میزاید».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
بیدارزنی
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻 صدور حکم صد میلیون تومان جریمه نقدی برای لیلا حسینزاده
لیلا حسینزاده، فعال سیاسی در صفحهی اینستاگرام خود نوشت: «با تاییدیه کمیسیون پزشکی قانونی مبنی بر عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی، ادامهی حبس حکم پنج سال زندان اجراییام از پروندهی سال ۹۸، بدل به مجازات جایگزین حبس، معادل صد میلیون تومان جریمهی نقدی شد.
اول) تنها مصداق این حکم حبس ۵ ساله، شرکت در بزرگداشت تولد رفیق زندانیم مقابل دانشگاه شریف بود. در حالی بابت این تنها مصداق به من ۵ سال حبس اجرایی داده بودند که همین مصداق را در پروندهی قبل از آن به عنوان معیار ادامهی فعالیت لحاظ کرده و حکم حبس آن پرونده را تایید کرده بودند. یعنی بابت همین یک مصداق شرکت در تولد رفیقم دو بار مجازات شدم.
دوم) در حالی که در سال ۹۹ پزشکی قانونی به من تاییدیهی عدم تحمل کیفر قطعی و دائمی داده بود با اعتراض مکرر اجرای احکام و دادگاه انقلاب، هفت بار معاینات پزشکی قانونی من از صفر و مجددا انجام شد و هر بار به همان رای سابق مبنی بر عدم تحمل قطعی و دائمی انجامید. اما آزارهای روانی هر بار ادامه یافت و معاینات هر بار از صفر و سختگیرانهتر از قبل انجام شد، به طوری که آزمایشی تشخیصی همچون کلنوسکپی که بهلحاظ پزشکی نباید در مدتزمان کوتاه تکرار شود برای من تکرار شد. بالاخره پس از بار آخر که پرونده در بالاترین سطوح کمیسیون پزشکی قانونی مجددا بررسی شد این مجازات جایگزین حبس صادر شد.
سوم) این پروندهی پنج سال حبس، طبق قانون خودشان باید ذیل بخشنامهی عفو عمومی بهمن ۱۴۰۱، که طی آن بسیاری از زندانیان سیاسی آزاد شدند محاسبه میشد و نامهی آزادی صادر میشد؛ اما خوشبختانه بر خلاف آییننامهی خودشان عمل کردند و باصطلاح عفوشان شامل حال این پرونده نشد. درواقع آن که باید عفو کند و ببخشد ما مردمی هستیم که بدیهیترین شرایط زیستمان نابود شده، عزیزانمان کشتهشدهاند، محیط زیست و منابعمان نابود شدهاند و ثروت و جان و مالمان غارت شده؛ آن که باید ببخشد و عفو کند ماییم که نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم و چنانچه به کارگزار اجرای احکام گفتم در این خصوص صبوریم، بسیار صبور.
چهارم) در طول این مدت بارها برخلاف قوانینشان با وجود گواهی پزشکی قانونی مرا بازداشت و زندانی کردند که متاسفانه علاوه بر پیشروی بیماری اول شد که سال ۹۸ در زندان به آن مبتلا شده بودم بلکه به بروز بیماری دومم هم انجامید؛ امری طبیعی و پیشپاافتاده در وضعیتی که کشتار و مرگ عادت است. باید بگویم تا اینجای کار تازه بسیار خوششانس بودهام چرا که سرنوشت هر کشتهشده تحت شکنجه، در خیابان یا در زندان میتواند سرنوشت اکثریت دیگر هم باشد.
پنجم) صد میلیون تومان جریمهی نقدی معادل حدود یک سال دستمزد کار یک کارگر است که با احتساب تخفیفشان در زمان مقرر، میشود حدود ده ماه کار یک کارگر.
ششم) همچنان دو پروندهی قضایی دیگر برای من باز است که باید منتظر باشیم سَحَرشان چه میزاید».
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
بیدارزنی
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
Telegram
گروه اتحاد بازنشستگان
کانال " گروه اتحاد بازنشستگان " منعکس کننده خواست های برحق تمام بازنشستگان ایران و سایر مزد بگیران زحمتکش می باشد و برای تحقق این مهم نیازمند مشارکت هم سرنوشتان خود هستیم.
گروه اتحاد بازنشستگان
Photo
🍁🍂
🔻🟣 استثمار زنان و دختران نوجوان کارگر در تهران
از متن: «در این اوضاع و احوال که هزاران کارگاه در سراسر کشور، کد کارگاهی بیمه ندارند و برای کارگران خود حق بیمه نمیدهند، مدام ناله و فریاد صندوق تامین اجتماعی از کمبود پول و نقدینگی بلند است و ناعادلانه دست به افزایش سن بازنشستگی زدهاند!
من به تکتک این کارگاهها سر زدم، هیچ کجا خبری از بیمه نیست؛ در زنانهدوزی، دختران ۱۵ سال یا حتی کمسن و سالتر به کار گرفته شدهاند بدون بیمه، در حالیکه این خیاطی ماهانه تا ۱۵۰ میلیون تومان درآمد خالص دارد!
کارگاههای تجاری فاقد کد بیمه، همه جا پراکندهاند و پای بازرسان کار و تامین اجتماعی به آنها هرگز باز نمیشود؛ در حاشیههای تهران تا دلتان بخواهد از این کارگاهها هست، هیچ یک از کارگران این کارگاهها بیمه نیستند. کارفرمایان عموماً تمایل به بهرهکشی از کارگرانی دارند که پای رفتن به مراجع قضایی و شکایت را نداشته باشند: کودکان، افراد دارای معلولیت، زنان سرپرست خانوار و کارگران اتباع؛ یعنی گروه تحت ستمی که مجبورند روزی ۱۲ ساعت بدون بیمه ساده تامین اجتماعی جان بکنند.
در مناطقی مانند پاکدشت و شریف آباد، کارگاههای تجاری فاقد کد کارگاهی تأمین اجتماعی زیاد است که اکثراً مبادرت به استخدام افراد کم سن و سال میکنند یا از تبعه خارجی و افراد تحت تکفل بیمه والدین استفاده میکنند، این استثمار در روز روشن است، کسانی را سر کار میآورند که در دایره ستم قرار دارند و بیمه برایشان به عنوان یک حق به رسمیت شناخته نمیشود؛ بازرسان کار و بازرسان تأمین اجتماعی به این کارگاهها سرکشی نمیکنند و جالب اینجاست درآمد ماهانه این کارگاهها عموماً بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است!
یک قصابی، یک فروشگاه فروش موبایل، یک مغازه لوازم خانگی، یک عکاسی و یک خیاطی زنانهدوزی در شریفآباد….اینها تنها چند مثال است، همه این کارگاهها فاقد کد کارگاهی بیمه هستند و هیچ کدام از آنها کارگران خود را بیمه نکردهاند».
⚪️ بخشی از گزارش نسرین هزارهمقدم/ ایلنا
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻🟣 استثمار زنان و دختران نوجوان کارگر در تهران
از متن: «در این اوضاع و احوال که هزاران کارگاه در سراسر کشور، کد کارگاهی بیمه ندارند و برای کارگران خود حق بیمه نمیدهند، مدام ناله و فریاد صندوق تامین اجتماعی از کمبود پول و نقدینگی بلند است و ناعادلانه دست به افزایش سن بازنشستگی زدهاند!
من به تکتک این کارگاهها سر زدم، هیچ کجا خبری از بیمه نیست؛ در زنانهدوزی، دختران ۱۵ سال یا حتی کمسن و سالتر به کار گرفته شدهاند بدون بیمه، در حالیکه این خیاطی ماهانه تا ۱۵۰ میلیون تومان درآمد خالص دارد!
کارگاههای تجاری فاقد کد بیمه، همه جا پراکندهاند و پای بازرسان کار و تامین اجتماعی به آنها هرگز باز نمیشود؛ در حاشیههای تهران تا دلتان بخواهد از این کارگاهها هست، هیچ یک از کارگران این کارگاهها بیمه نیستند. کارفرمایان عموماً تمایل به بهرهکشی از کارگرانی دارند که پای رفتن به مراجع قضایی و شکایت را نداشته باشند: کودکان، افراد دارای معلولیت، زنان سرپرست خانوار و کارگران اتباع؛ یعنی گروه تحت ستمی که مجبورند روزی ۱۲ ساعت بدون بیمه ساده تامین اجتماعی جان بکنند.
در مناطقی مانند پاکدشت و شریف آباد، کارگاههای تجاری فاقد کد کارگاهی تأمین اجتماعی زیاد است که اکثراً مبادرت به استخدام افراد کم سن و سال میکنند یا از تبعه خارجی و افراد تحت تکفل بیمه والدین استفاده میکنند، این استثمار در روز روشن است، کسانی را سر کار میآورند که در دایره ستم قرار دارند و بیمه برایشان به عنوان یک حق به رسمیت شناخته نمیشود؛ بازرسان کار و بازرسان تأمین اجتماعی به این کارگاهها سرکشی نمیکنند و جالب اینجاست درآمد ماهانه این کارگاهها عموماً بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است!
یک قصابی، یک فروشگاه فروش موبایل، یک مغازه لوازم خانگی، یک عکاسی و یک خیاطی زنانهدوزی در شریفآباد….اینها تنها چند مثال است، همه این کارگاهها فاقد کد کارگاهی بیمه هستند و هیچ کدام از آنها کارگران خود را بیمه نکردهاند».
⚪️ بخشی از گزارش نسرین هزارهمقدم/ ایلنا
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🍂🍁
🔻22شهریور بازداشت مهسا (ژینا) دختر ایران توسط گشت ارشاد 🥀
افتادنم را باور نکن
باد بذرهایم را
تا دور دستها برده است
نقاشی سارا سحر خیز
#mahsa
#mahsaamini
#ژن_ژیان_ئازادی
بازنشر
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻22شهریور بازداشت مهسا (ژینا) دختر ایران توسط گشت ارشاد 🥀
افتادنم را باور نکن
باد بذرهایم را
تا دور دستها برده است
نقاشی سارا سحر خیز
#mahsa
#mahsaamini
#ژن_ژیان_ئازادی
بازنشر
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
گروه اتحاد بازنشستگان
Photo
🍁🍂
🔻 🟣 استثمار زنان و دختران نوجوان کارگر در تهران
از متن: «در این اوضاع و احوال که هزاران کارگاه در سراسر کشور، کد کارگاهی بیمه ندارند و برای کارگران خود حق بیمه نمیدهند، مدام ناله و فریاد صندوق تامین اجتماعی از کمبود پول و نقدینگی بلند است و ناعادلانه دست به افزایش سن بازنشستگی زدهاند!
من به تکتک این کارگاهها سر زدم، هیچ کجا خبری از بیمه نیست؛ در زنانهدوزی، دختران ۱۵ سال یا حتی کمسن و سالتر به کار گرفته شدهاند بدون بیمه، در حالیکه این خیاطی ماهانه تا ۱۵۰ میلیون تومان درآمد خالص دارد!
کارگاههای تجاری فاقد کد بیمه، همه جا پراکندهاند و پای بازرسان کار و تامین اجتماعی به آنها هرگز باز نمیشود؛ در حاشیههای تهران تا دلتان بخواهد از این کارگاهها هست، هیچ یک از کارگران این کارگاهها بیمه نیستند. کارفرمایان عموماً تمایل به بهرهکشی از کارگرانی دارند که پای رفتن به مراجع قضایی و شکایت را نداشته باشند: کودکان، افراد دارای معلولیت، زنان سرپرست خانوار و کارگران اتباع؛ یعنی گروه تحت ستمی که مجبورند روزی ۱۲ ساعت بدون بیمه ساده تامین اجتماعی جان بکنند.
در مناطقی مانند پاکدشت و شریف آباد، کارگاههای تجاری فاقد کد کارگاهی تأمین اجتماعی زیاد است که اکثراً مبادرت به استخدام افراد کم سن و سال میکنند یا از تبعه خارجی و افراد تحت تکفل بیمه والدین استفاده میکنند، این استثمار در روز روشن است، کسانی را سر کار میآورند که در دایره ستم قرار دارند و بیمه برایشان به عنوان یک حق به رسمیت شناخته نمیشود؛ بازرسان کار و بازرسان تأمین اجتماعی به این کارگاهها سرکشی نمیکنند و جالب اینجاست درآمد ماهانه این کارگاهها عموماً بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است!
یک قصابی، یک فروشگاه فروش موبایل، یک مغازه لوازم خانگی، یک عکاسی و یک خیاطی زنانهدوزی در شریفآباد….اینها تنها چند مثال است، همه این کارگاهها فاقد کد کارگاهی بیمه هستند و هیچ کدام از آنها کارگران خود را بیمه نکردهاند».
⚪️ بخشی از گزارش نسرین هزارهمقدم/ ایلنا
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
🔻 🟣 استثمار زنان و دختران نوجوان کارگر در تهران
از متن: «در این اوضاع و احوال که هزاران کارگاه در سراسر کشور، کد کارگاهی بیمه ندارند و برای کارگران خود حق بیمه نمیدهند، مدام ناله و فریاد صندوق تامین اجتماعی از کمبود پول و نقدینگی بلند است و ناعادلانه دست به افزایش سن بازنشستگی زدهاند!
من به تکتک این کارگاهها سر زدم، هیچ کجا خبری از بیمه نیست؛ در زنانهدوزی، دختران ۱۵ سال یا حتی کمسن و سالتر به کار گرفته شدهاند بدون بیمه، در حالیکه این خیاطی ماهانه تا ۱۵۰ میلیون تومان درآمد خالص دارد!
کارگاههای تجاری فاقد کد بیمه، همه جا پراکندهاند و پای بازرسان کار و تامین اجتماعی به آنها هرگز باز نمیشود؛ در حاشیههای تهران تا دلتان بخواهد از این کارگاهها هست، هیچ یک از کارگران این کارگاهها بیمه نیستند. کارفرمایان عموماً تمایل به بهرهکشی از کارگرانی دارند که پای رفتن به مراجع قضایی و شکایت را نداشته باشند: کودکان، افراد دارای معلولیت، زنان سرپرست خانوار و کارگران اتباع؛ یعنی گروه تحت ستمی که مجبورند روزی ۱۲ ساعت بدون بیمه ساده تامین اجتماعی جان بکنند.
در مناطقی مانند پاکدشت و شریف آباد، کارگاههای تجاری فاقد کد کارگاهی تأمین اجتماعی زیاد است که اکثراً مبادرت به استخدام افراد کم سن و سال میکنند یا از تبعه خارجی و افراد تحت تکفل بیمه والدین استفاده میکنند، این استثمار در روز روشن است، کسانی را سر کار میآورند که در دایره ستم قرار دارند و بیمه برایشان به عنوان یک حق به رسمیت شناخته نمیشود؛ بازرسان کار و بازرسان تأمین اجتماعی به این کارگاهها سرکشی نمیکنند و جالب اینجاست درآمد ماهانه این کارگاهها عموماً بین ۶۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان است!
یک قصابی، یک فروشگاه فروش موبایل، یک مغازه لوازم خانگی، یک عکاسی و یک خیاطی زنانهدوزی در شریفآباد….اینها تنها چند مثال است، همه این کارگاهها فاقد کد کارگاهی بیمه هستند و هیچ کدام از آنها کارگران خود را بیمه نکردهاند».
⚪️ بخشی از گزارش نسرین هزارهمقدم/ ایلنا
#ژن_ژیان_ئازادی
#اعتراضات_سراسری
bidarzani
https://t.me/GEtehadbazneshastegan
Telegram
گروه اتحاد بازنشستگان
کانال " گروه اتحاد بازنشستگان " منعکس کننده خواست های برحق تمام بازنشستگان ایران و سایر مزد بگیران زحمتکش می باشد و برای تحقق این مهم نیازمند مشارکت هم سرنوشتان خود هستیم.