تالشان سپیدرود تا کورا/Dınyo Tolışon/ایسپی رو دا کورا
341 subscribers
1.47K photos
336 videos
45 files
1.53K links
لینک ورودبه کانال 👇

//t.me/Espiarodakora

مهمترین اخبار فرهنگی و اجتماعی
قوم تالش
.
.
.


ارسال مقالات علمی و پژوهشی، نظرات، پیشنهادات و ...

ارسال مطالب و ارتباط با ما

اشتن دیلی لوئه/گفی امَه را آدیَن(روکَیَه)👇



@Said11364

@mag1881

@Aztoleshi
Download Telegram
در زبان تالشی به خروس #سوک گفته میشود.

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

اگر به واژه نامه پارتی و پهلوی مراجعه شود در آنجا در بره مفاهیم سوک چنین نوشته شده :
سوکsuk = شاخ و زائده برجسته
سْری سوک sri suk = گاو سه شاخ دار -

در اوستا ،سری سوک یا سری شوک، نام گاوی است که مردمان با آن به خْوَنیرس (یکی از هفت لُویژ ( قاره) بزرگ جهان باستان کوژین ( مهاجرت) کردند.
وچون تاج خروس به شاخ تشبیه شده بود آنرا سوک نامیدند.
درکنار این واژه معلوم شد که کلمه (تری = سری = سه 3) در زبان انگلیسی کلمه ای اوستائی است.
گاهی نیز ا برخی شنیده میشود که به سوراخ یا حفره سولاخ میگویند این واژه نیز در لغت نامه پهلوی بصورت « سولاک sulãk = به معنی سوراخ، حفره » آمده است ---
استخراج از #علی_ماسالی اول دیماه 1395.

🌳کانال تالشان🌳👇

https://t.me/Espiarodakora
در زبان تالشی به خروس #سوک گفته میشود.

اگر به واژه نامه پارتی و پهلوی مراجعه شود در آنجا در بره مفاهیم سوک چنین نوشته شده :
سوکsuk = شاخ و زائده برجسته
سْری سوک sri suk = گاو سه شاخ دار -

در اوستا ،سری سوک یا سری شوک، نام گاوی است که مردمان با آن به خْوَنیرس (یکی از هفت لُویژ ( قاره) بزرگ جهان باستان کوژین ( مهاجرت) کردند.
وچون تاج خروس به شاخ تشبیه شده بود آنرا سوک نامیدند.
درکنار این واژه معلوم شد که کلمه (تری = سری = سه 3) در زبان انگلیسی کلمه ای اوستائی است.
گاهی نیز ا برخی شنیده میشود که به سوراخ یا حفره سولاخ میگویند این واژه نیز در لغت نامه پهلوی بصورت « سولاک sulãk = به معنی سوراخ، حفره » آمده است ---

استخراج از #علی_ماسالی اول دیماه 1395.

🆔https://t.me/Espiarodakora
#واژه_گیریه

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

وجه تسمیه واژه های گیریه ، گیلون وکادوس

گی واژه ای است که به مجموعه ای از احشام اهلی اعم از گاو وگاومیش و اسب و بز وگوسفند استر و الاغ گفته میشود ودر نواحی تات زبان هنوز متداول است و کسی را که این احشام باهم به صحرا میبرده تا تعلیف شوند ومسئولیت نگهداری آنها را برعهده میگرفت به آن گیه وون می گفتند که اکنون نیز همان واژه بکار برده میشود وواژه (ریَه ) به معنی جای پا و رد پا واثر و علامت آن است ودر اصطلاحات تالشی به مفهوم محل چرای احشام و گی است لذا به مراتع ای که مسیر حرکت گی قرار میگرفت اصطلاحاً به آن مراتع (گیریه) گفته میشد.

اما گیلون که در زبان فارسی به صورت گیلان و یا گِلان نوشته میشود آنرا به معنی گیلها دانسته اند ولی در اصطلاحات تالشی از دو واژه گی و لون تشکیل شده که واژه (لون) در آن واژه ای تغییر شکل یافته از کلمه فارسی ( لان یا لانه) محسوب میشودوبه معنی سازه ایست که محل نگهداری حیوانات اهلی بوده وهست مانند (کرگه لون به معنی مرغ دونی ) و یا روستای آهکلون که در قرون پیشین در آنجا کوره های پخت آهک یکی از متداولترین مصالح ساختمانی محسوب میشده .
https://t.me/Espiarodakora
بسیاری از خانواده های آن افراد درکلبه های کوچک موقتی اقامت مینمودند که به محل اقامت آنها (لون ) اطلاق میگردید اما با این معنی که داریم به این ترتیب میتوان مفهوم واژه گیلون رادریافت که در گذشته احشامیکه در جلگه ها ودر دشتهای گیلان و دامنه های کوهستان ویا بطور کلی دراراضی هموار از آنها نگهداری میشدند همه آنها شبها دارای یک چهار دیواری سرپوشیده بودند که به آنها (لون ) گفته میشد .
بنابراین به ییلاقات احشام شان بصورت رهاشده بسر میبردند گیریه و به جلگه ها که احشامشان را در لون ها نگهداری میکردند گی لون میگفته اند در این تعبیر در مورد نام گیریه شکی وجود ندارد اما در مورد تعبیر گیلون به دلیل همه گیر شدن واژه گیلان به زبان فارسی نه محلی باید تامل نمود .
اما درمورد واژه تالشی ( گا( که در زبان فارسی گاو تلفط میشود در زبان های اروپائی نیز به همان شکل تالشی تنها با تغییر حرف (گ) به (ک) و بصورت (کا cow ) تلفظ میشود مانند واژه کابوی cowboy که در انگلیسی به معنی گاوچران است ویونانیان نیز به همان شکل ( کا ) تلفظ کرده و میکنند لذا به همین استناد آنها واژه گادوشان را که به گالش ها و گاو دوشان کادوسی اطلاق میگردید به صورت کادوشان تلفظ کردند اما چون در زبان یونانی هیچگاه از حرف (شین ) استفاده نمیشد و بجای آن از حرف (سین) استفاده میکنند، مورخان یونانی این واژه بصورت کادوسان نوشته اند .
همانگونه که در بسیاری از اقوام در زبان های خود قادر به تلفظ برخی حروف نیستند مانند مردم عرب زبان که حرف پ را ف تلفظ میکنند و زبان پارسی را فارسی تلفظ کرده اند ویا حرف پ که به ب تبدیل کرده اند مانند پاریس که باریس گفته میشود و یا واژه پارس که در زبان انگلیسی پرشین گفته شده وغیره .

: #علی_ماسالی

🆔https://t.me/Espiarodakora
‍ ‍ #علی_ماسالی

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

معرفی یکی دیگر از #مشاهیر تالش بزرگ،علی #ماسالی_جامعه شناس نامدار تالش.

هفتمین فرزند مرحوم حاج انامقلی ماسالی که از طرف مادری با طایفه صفوی ماسال نسبت دارد.
درسوم مرداد ماه سال ۱۳۲۶ شمسی درییلاق ماسال متولد شد. 
دوران کودکی ونوجوانی خود را در مرکیه سپری نمود.خواندن ونوشتن را در کودکی ابتدا دریکی از مکتب خانه های سنتی ماسال آموخت.
سپس در سال 1333 کلاس اول ابتدائی را در اولین دبستان قدیمی ماسال بنام حافظ که در سال 1313 در بازار ماسال توسط پدرش تاسیس شده بود گذراند . سیکل اول متوسطه راهم در دبیرستان ماسالی که پدرنیکوکارش ساخته بود سپری نمود بعداز آن سیکل دوم متوسطه را در دبیرستان نوربخش رشت در رشته طبیعی گذراند.
پس از اخد دیپلم ابتدا در رشته مترجمی زیان انگلیسی دانشگاه ملی (شهید بهشتی فعلی )پذیرفته شد ومدتی در کلاس های آن رشته حضور یافت.
ولی به علت علاقه ای که به علوم انسانی داشته در سال 1346 در کنکور رشته علوم اجتماعی همان دانشگاه با گرایش جامعه شناسی پذیرفته شد و به تحصیل پرداخت.
در زمان دانشجوئی خود نا خواسته به مدت یک سال واندی تحت فشار ومراقبت سنگین سیاسی ساواک مجبور به ترک دانشگاه شد.
پس از بازگشت به ادامه تحصیل ، به علت عشق وعلاقه ای که به تاریخ وفرهنگ نیاکانش ،تالش داشت تز دانشگاهی خود را تحت عنوان مختصری از فرهنگ ورسوم مردم تالش نوشت و در همان زمان مورد پذیرش قرار گرفت آن تز از اولین رساله هایی بود که تا آن زمان درباره فرهنگ و آداب ورسوم وزندگانی وخانه های مردم تالش همراه با تصویر مستند نوشته شده بود . 
🌑درادامه ، در 28 خرداد سال 1352 همزمان با روز درگذشت پدرش به علت تشدید بیماری دیابت و سکته مغزی بود ، موفق به اخذ مدرک کارشناسی در رشته علوم اجتماعی گردید
پس از اخذ کارشناسی خود به ماسال بازگشت و به عنوان دبیر رسمی آموزش وپرورش توالش در دبیرستان ماسالی ودبیرستان دخترانه عظمت ماسالی ابتدا به تدریس دروس مختلفی ازجمله انشاء واملای فارسی ، ریاضیات (حساب وهندسه وجبر ومثلثات) ، تاریخ وجغرافیا در نظام قدیم وجدید تحصیلی پرداخت.
https://t.me/Espiarodakora
سپس در نظام جدید به عنوان دبیر اختصاصی دروس جامعه شناسی مشغول تدریس گردید .
در سال 1356 در انتخابات انجمن شهرسابق ماسال شرکت نمود و با اکثریت آراء به عضویت انجمن شهرماسال درآمد و از سوی اعضاء انجمن به اتفاق آرا به ریاست انجمن برگزیده شد.
پس از انقلاب اسلامی در سال 1359 از طرف هیئت بدوی پاک سازی آموزش وپروش ماسال به مدت پنج سال منتظر خدمت گردید و درسال 1364 با حکم دیوان عدالت اداری مجدداً به کار تدریس خود بازگشت .
در ادامه چندسالی را به عنوان طراح سؤالات امتحانات نهائی درس جامعه شناسی دانش آموزان استان گیلان با آموزش وپرورش همکاری نمود تا اینکه در پائیز سال 1367 پس از سیزده سال تدریس در دبیرستان های مختلف ماسال وشاندرمن به خاطر عدم موافقت باتقاضای یکسال مرخصی بدون حقوق ومشکلات دیگری که داشته ناخواسته از آموزش وپرورش بیرون آمد وبه کار آزاد روی آورد .
https://t.me/Espiarodakora
به دلیل علاقه که به جامعه ایران وتاریخ و فرهنگ وادب تالش داشت هیچگاه از مطالعه وتحقیق دست برنداشت وکتابها و مقالاتی نیز در زمینه زبان وادبیات وفرهنگ وآداب و رسوم وتاریخ وجغرافیای تالشی تالیف نمود،
که اولین آن همان تز دانشگاهی اش بوده که تحت عنوان مختصری در باره فرهنگ و آداب ورسوم تالش در سال 1349 نوشته شده بود.
اما مهمترین کتاب ایشان «دستور زبان تالشی» است که در آن زبان تالشی مورد مقایسه با زبان های باستانی و زبانهای بومی ایران قرار گرفته.
دستور زبان تالشی جنوب نیز به رشته تحریر درآمده است. 
کتاب دیگر ایشان ،سیری در فرهنگ ، تاریخ وجغرافیای تاریخی تالش است که تاریخ تالش در حد امکان از زمان باستان تا پایان قاجاریه به تصویر کشیده شده.
کتاب دیگر ایشان با عنوان زندگینامه دوتن از مردان نامی تالش است که درآن کتاب زندگنیامه پدر وپدر بزرگ خودرا همراه با تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی و فرهنگی واقتصادی قرن گذشته شهرستان ماسال نگارش نموده است .
اوعلاوه بر کتاب های یاد شده ، مجموعه فرهنگی ، ادبی ، تاریخی وجغرافیائی مربوط به اقوام مختلف سواحل دریای کاسپی را طی دو جلد در دست تالیف دارد.
آخرین اثر ایشان،فرهنگ واژه های تالشی معادل و هم ریشه با واژه های زبان باستانی ایران.
علی ماسالی به اتفاق سایر اعضای خانواده پدری به الگو گیری از پدر نیکوکارشان خدمات ارزنده ومهمی به زادگاه خود شهرستان ماسال نموده اند که در کار تبدیل دوبخش ماسال وشاندرمن به شهرستانی زیبا موثر بوده است
ازجمله آنها اهداء ده ها قطعه زمین برای ساخت وساز ساختمانهای تا دولتی و مدارس ونیروی انتظامی ومیادین ومعابر شهری ماسال بوده است.
منبع : سایت رمضان نیک نهاد
(با اندکی ویرایش)

🆔https://t.me/Espiarodakora
عوامل #ماندگاری یا #اضمحلال زبان  تاتی وتالشی در توالش و آذربایجان ایران.

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

عامل سیاسی
خوشبختانه در تالش
حتی از زمانی که سرزمینشان به نام  کادوسیه نامیده می شد  تا اوایل سلطنت قاجار هیچ کدام از سلسله ها ی ایرانی و یا مقدونی و عرب و مغول ترک مانند سلوکی ها خلفای اموی و عباسی و سپس سلسله های سلجوقی و ایلخانی و تیموری و ترکمن های آق قویونلو و قره قویونلو نتوانسته اند به صورت قهرانه سرزمین تالش را تصرف نموده و با ارسال امرا وحاکمان و سپاهیان غیر بومی مستقیما در سرزمینهای تالش حکومت نمایند. در اینجا اگر سرزمین های تالش را به سه ناحیه تالش شمالی یا #گشتاسپی (بین رود کورا تا سرحدات ایران) و تالش میانی  یا اسپهبدان (از آستارا تا لغایت رود مرز دیناچال ) و تالش جنوبی( از اسالم تا رودبار ودر برخی از نواحی تا سواحل سپیدرود) در نظر بگیریم این سرزمین تا قبل از قاجار هرچند دارای امرای محلی چندگانه بودند اما از نظر فرهنگی و سنن دارای مشترکات قومی و پیوستگی های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مشابهی  با یگدیگر بودند و از عهد باستان تا عهد قاجار بویژه  تا دوران صفویه  هیچگاه توسط حکومت مرکزی و یا تازشگران غیر ایرانی فتح نگردید و از طریق امرای غیر همزبان اداره نشده بود  اما بعید نیست که احتمالا در چند مورد با پرداخت خراج بسنده شده باشد و بدین علت عامل سیاسی نتوانست موجبات تغییر زبان تالشی بین مردم را فراهم نماید.

عامل اقتصادی
در این مورد نیز باید گفته شود که مردم تالش تا اواسط دوره قاجاریه دارای بازاری خودکفا بودند و دارای معاملات پایا پا بودند و نیازهای یومیه شان را از طریق مبادله کالا با کالا برطرف می شد و برای داد وستد جز در مواردی اندک  و خرید کالاهایی که در محل تولید نمی شد در بقیه موارد از پول استفاده نمی کردند و در بازارهای محلی نیز گوشت گاو وگوسفند کره و پنیر محلی و شال و جوراب دست بافت پشمی و صنایع چوبی و خراطی در ازای دریافت برنج و ماهی و میوه های جالیزی و پارچه های نازک و زنانه مبادله می شد و بدین طریق نیازی به عامل اقتصادی پول و واسطه و دلال بازاری غیر همزبان و بنگاه های تجاری برای بازار یابی و خرید وفروش نداشتند. بویژه معابر سخت کوهستانی تالش نیز سبب می شد تا تجار  غیر بومی  و غیر همزبان  علاقه ای برای رفت وآمد به مناطق کوهستانی از خود نشان ندهند و چون در سرحدات غربی تالش جنوبی در آذربایجان معمولا ایرانیان تات زبان به سر می  بردند این امر سبب گردید تا زبان تاتی وتالشی جنوب مشابهت بیشتری پیدا نمایند.

عامل فرهنگی
ادبیات تالش به صورت فرهنگ فولکوریک و شفاهی بود وهیچگاه به وجود خط و کتابت نیازی پیدا نکردند.
کلیه اشعار #فولکوریک  عامه و داستانها وافسانه ها و ضرب المثل ها شعر و ترانه در ذهن افراد ضبط و حفظ می شد و شفاهی نقل می شد و بدان طریق ماندگار شدند.

💥بدیهی ست که اگر از نوشتار و و کتب برای بقای فرهنگ استفاده می شد  خط وزبان نوشتاری موجب می شد تا زبان مردم سریعتر تغییر نماید  اما از انجا که کوهستانها و جنگل ها چون حصاری مردم را در یک محدوده غیر قابل دسترس نویسندگان غیر همزبان حتی فارسی محفوظ نگه داشته بودند مردم تالش جز زبان تالشی هیچ زبانی را نمی فهمیدند با اینکه زبان تاتی بسیار نزدیک با تالشی ست و مورد فهم مردم تالش بوده اما قادر به گفتگو با آن زبان نبودند
.
به همین جهت بوده است تات زبانانی که برای کار و کاسبی و تجارت به تالش سفر می نمودند در گفتگو با مردم محلی برای ارتباط از زبان تالشی استفاده می کردند. به طوری که اکنون نیز تات زبان ها نه تنها در تالش و یا در ماسال به زبان تالشی صحبت می کنند  بلکه در روستاها و قصبات شاهرود خلخال نیز با مواجه با تالشی زبانان با آنها به زبان تالشی گفتگو می کنند.

منبع؛  بخشی از مقاله چاپ شده در شماره 101ماهنامه تالش ص16-17-18 تحت عنوان  نقش سه عامل سیاسی، اقتصادی وفرهنگی در ماندگاری یا اضمحلال زبان تاتی وتالشی در توالش و ولایات آذربایجان ایران.

: استاد #علی_ماسالی

  🆔https://t.me/Espiarodakora
#میترائیسم از آئین واعتقادات مردم ایران باستان بوده که در #تالش نیز رواج داشته است.

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

دراین آئین مردم به حیات دوباره اعتقادات داشته اند، برهمین اساس بوده که اشیاء خصوصی مردگان را پس از مرگش همراه وی دفن می کردند تا در روز قیامت و حیات مجدد مورد استفاده اش قرار گیرد در حالی که در آئین زردشتی جسد مردگان را در دخمه ها قرار می دادند تا طعمه لاشخور ها شود، بیشتر قبوری که در تالش بنام قبر های (گبری ) نامیده می شوند از قبور میترائیسم هستند.
از علائم ونشانه های مهر پرستی و میترائیسم در تالش احترام و تقدس و تمیز نگاه داشتن چهار عنصر آب و هوا، خاک وآتش(انرژی) و سوگند به نور خورشید و ماه و نور چراغ و آتش و آب زلال و روان رودخانه ها می باشد.
مردم تالش با داشتن این آئین زیربار مذهب جدید اعراب نمیرفتند و تا نیمه های قرن چهارم هجری به این آئین پایبند بودند اما پس از آنکه مردم طبرستان و گیلان و دیلمیان به مذهب زیدیه ( به رهبری زید فرزند امام سجاد (ع) گرویدند، تالش هانیز به تدریج به اسلام روی آوردند.
اکنون نشانه های مشترک بین میترائیسم واسلام مانند احترام و تقدس آب و نور خورشید و روشنائی وبر فروغ بودن چراغ دودمان ها و گرمی اجاق خانواده ها و سوگند و نیایش به آنها همچنان در تالش رایج است .
#علی_ماسالی 22خرداد 97.

اصول مشترک میترائیسم و مسیحیت
نوشته شده توسط عارفه احمدصادقی · در ۱۹خرداد ۱۳۹۷
در قرون ابتدایی میلاد مسیح، میترائیسم و مسیحیت دو رقیب جدی تلقی می‌شدند.
رومیان بسیار تلاش کردند تا بنیاد‌های اساسی میترائیسم که در مسیحیت رخنه کرده بود را از آن بیرون بکشند تا بتوانند ایدئولوژی مخصوص به خود را داشته و به کل از امپراتوری پارس جدا شوند.
اما برخی از اصلی ترین اصول میترائیسم در مسیحیت باقی مانده است. مسیحیت با این که تلاش زیادی برای متفاوت بودن از سایر ادیان کرده است اما همچنان سرشار از ایده‌ها و اصول اساسی میترائیسم است.

شباهت‌های میترائیسم و مسیحی؛
– میترائیست‌ها در میترا خدای نور و ناجی بشریت را دیدند، مسیحیت هم در مسیح همین را مشاهده کردند.
– میترا و مسیح هر دو پسر خدا هستند.
– میترا و مسیح هر دو از زن آفریده شدند.
– داستان تولد مسیح همان داستان تولد میتراست.
– میترا در غاری تاریک به دنیا آمد و اولین کسانی که فهمیدند، چوپان‌ها بودند که به عنوان هدیه، طلا و مواد معطر و خوشبو آوردند
برای مسیح هم چنین بوده.
– میترا و مسیح هر دو واسطه بین خدا و مردم هستند.
– میترا و مسیح هر دو مجری خواسته‌های پدرند با این تفاوت که عیسی پسر «یهوه » است و میترا پسر خداست.
– ماموریت میترا، مبارزه با اهریمن، شیطان و بندگان اوست که وقتی در آخرین روز هستی برای داوری بشریت می‌آید، پیروزی نهایی نور و خوبی بر تاریکی و ظلم است که این وظیفه عیسی است از نظر مسیحیان.
– عروج میترا به درگاه خدا پس از آخرین ماموریت هایش روی زمین، بسیار شبیه داستان عیسی است.
– صلیب: میترائیست‌ها صلیب را در دایره (سمبول قدیمی خورشید) رسم می‌کردند و چهار گوشه صلیب، همان نقطه اساسی و بنیادی راه سالانه خورشید است.
دو نقطه: اعتدال ایام (روز و شب) و دو نقطه انقلاب خورشیدی، در مسیحیت، صلیب نشانه رنج و مقاومت شد. با اینکه خورشید را در خود حفظ کرد.
– جشن مقدس تولد میترا، ۲۱ دسامبر در تاریک ترین شب سال در تاریک ترین غار، نشانه تولد نور و پیدایش امید و نشانه زایش دوباره طبیعت است. جشن مقدس عیسی نیز درست در همین شب در زمان انقلاب خورشیدی زمستانی است.
– نشانه‌های خورشید، صلیب در دایره را می‌توان در صحنه‌های غذاخوری مقدس (تغذیه تقدیس) میترا دید.
مراسم نان گرد در کنار میترا که به چهار قسمت تقسیم شد. نان و شراب شیرین، مراسم مقدس میترائیست‌هاست. نشانه سفره پر برکت میترا و مددیاران اوست.
نشانه‌های خوشبختی در زندگی آینده و جاودانی در پادشاهی میترا که در مسیحیت نیز دقیقا همان‌گونه است. با این تفاوت که نان، نشان پاره‌های تن عیسی است و شراب شیرین نشان خون او و نشانه سفره پر برکت مسیح.
بار عاطفی این مراسم، چون خاطره‌ای است از آخرین شام عیسی با حواریون.
– غسل‌تعمید که از نظر بندگان کیش میترا، شست‌وشوی انسان از گناهان مرتکب شده بود، چون اعتراف به گناهان و بخشش گناهان گناهکاران در میترائیسم با همان شکل به مسیحیت منتقل‌شده است.
– مفهوم کلیسای جنگجو و جنگنده نیز از میترائیست‌هاست.
خودسازمانیِ پیشرفته کلیسای مسیحیت در بسیاری از مسائل یادآور سیستم خوش قد و قامت و منظم میترائیست‌هاست.
مقام برتر کلیسای کاتولیک همچون کپی پله‌های برتر و مقدس میترائیسم به همان نام خوانده شد: پدر، پاپا، پاپ، پادر (در واتیکان) سران مذهبی میترائیسم خواستار نظم سفت و سخت از طرف پیروان بودند.
منبع : گروه تلگرامی تالشی ادبیات

🆔//t.me/Espiarodakora