تالشان سپیدرود تا کورا/Dınyo Tolışon/ایسپی رو دا کورا
333 subscribers
1.45K photos
326 videos
44 files
1.5K links
لینک ورودبه کانال 👇

//t.me/Espiarodakora

مهمترین اخبار فرهنگی و اجتماعی
قوم تالش
.
.
.


ارسال مقالات علمی و پژوهشی، نظرات، پیشنهادات و ...

ارسال مطالب و ارتباط با ما

اشتن دیلی لوئه/گفی امَه را آدیَن(روکَیَه)👇



@Said11364

@mag1881

@Aztoleshi
Download Telegram
#دیلمستانی از دل #تالشستان

: رسول علیزاده ی ماکلوانی

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
مقدمه
نوشتن در باره ی پیشینه ی یک فرد، قوم یا ملتی که تاریخ ساز بوده و سالیان سال ولایات یا درحدی وسیع تر ازآن ممالکی را تحت تآًثیر قرارداده، کاری بس دشوار و طاقت فرسا است.
دشوارتر آن که، این نوشتن ها درهمان عصرو زمانه نبوده وقرن ها پس از وقوع آن باشد.
یکی از تاریخ سازانی که از دهکده ای کوچک
برخاسته وآن حدود کوچک خود را تاسطح یک وِلایت ( استان) وفراتر ازآن یک کشور، آن هم درحد واندازه ی یک امپراتوری بزرگ ارتقا داده وحتی قومیت خود را تحت الشعاع نام خود قرار دادند، دیلمیان بودند، که پس از سالیانی درخشش در آسمان تاریخ ایران، دوباره رو به
افول نهادند، کوچک و کوچکتر شدند وبه همان
حدود اولیه خود خلاصه گشتند.
کتاب ها ومقالات زیادی در راستای نقش آفرینی دیلمیان درعرصه سرزمینی ایران به رشته تحریر درآمده است، آما هنوز زوایای تاریکی در این خصوص وجود دارد که مبهم بوده و روشن نشده است. یکی از ابهامات آن
است که هیچ گاه مورخان قدیمی به طور جامع
به قومیت و زبان تاریخ سازان مورد بحث ما اشاره ای نداشته یا اگر داشته اند اندک بوده که
این مسئله موجب آن گردیده تا کشمکش هایی بین افراد، گروه ها واقوام برسر تصاحب زیباییها وافتخارات خلق شده توسط این قوم بوجود آید.یکی بی آنکه هیچ تناسبی با آن تاریخ ساز داشته باشد، به خاطر دلاوری هایشان
آنان را ازخود دانسته وسوار بر یک مرکب غصبی بر پیکر بی جان فرزندان آن تاریخ ساز
ترک تازی می کند وآن دیگر با توجه به اینکه آن
تاریخ ساز از خویشان اوست، سردر گریبان فرو برده شاهد فخر فروشی ونظاره گر تاراج افتخار
آفرینی های نیاکان خویش به وسیله دیگران بوده است.
پیرامون کیان و کسان دیلمیان نظرات گوناگونی وجود دارد.بعضی ها آنان را از قوم گیل وگیلک
زبان دانسته، برخی قوم گالش، پاره ای کرد وعده ای نیز از کسان تاریخ سازی می دانند که
پس از افول از بین رفته وبه فراموشی گراییده اند. این مقاله در پی آن است تا باتوجه به دلایل، اسنادو مدارک وهمچنین تحقیقات میدانی، حقیقتی پنهان را درتاریکخانه را واکاوی نماید.تا شاید بتواند چراغی روشن پیش پای علاقه مندان این مهم تاریخی برافروزد وهم اندک مرهمی باشد برای التیام غرور به ناحق شکسته یکی از کهن ترین اقوام ایران ما.

مختصری از تاریخ و جغرافیای دیلمان.
بنابر بر گفته بزرگان علمی و ادبی ،کانون شکل گیری ولایت دیلمستان عهد قدیم و شهر دیلمان امروزی،با مردمانی مشهور به دیلمیان در آغاز دهی بوده با نام دیلم (معین:۴۲۳۲ ، ۱۳۸۲) به مختصات جغرافیایی ۹۰۶۴۱۱ و ۴۹ شرقی و ۸۸۸۳۰۶ و ۳۶ شمالی که در شهرستان سیاهکل استان گیلان واقع گردیده است.که از قرن پنجم به بعد در متون به نام دیلمیان آمده است
.
ادامه دارد...
منبع: گروه وات ساپی بهار تالش

🆔https://t.me/Espiarodakora
#دیلمستانی از دل #تالشستان

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

: #رسول_علیزاده ماکلوانی
ادامه...۳
بانوی دیلمی
گفته اند که فخرالدوله دیلمی، زنی داشت به غایت دانا وزیرک وکاردان، که هم زمان با سلطان محمود غزنوی در شهر ری حکمرانی می کرد. فخر الدوله از دنیا رفت، پسرش مجد الدوله کفایت لازم برای پیشبرد امورات مملکتی را نداشت. به همین خاطر مادرش سیده خاتون کار ها را مدیریت می کرد و در عمل سی سال‌ و اندی در شهر ری و اصفهان پادشاهی کرد.
چون سلطان محمود شنید که پادشاهی عراق عجم، به اسم زنی است پیکی پیش او فرستاد و تهدید کرد که باید به نام من سکه بزنی و خطبه بخوانی وخراج بپردازی واگر از آنچه گفتم تخلف نمایی باسپاهی گران خواهم آمد و ملک ودولتت را ویران می سازم. چون آن پیک به نزد سیده خاتون آمد، سیده به او گفت، به سلطان محمود بگو تا وقتی که شوهرم فخرودوله در حیات بود، همیشه در این فکر بودم که نکند شما قصد حمله به سرزمین من داشته باشی. چون شوهرم به رحمت خدا رفت و ملک به من رسید این فکر از سرم بیرون رفت. پیش خود گفتم که سلطان محمود پادشاهی بزرگ است و این قدر درک دارد که به جنگ زنی نرود. حال برای جنگ آماده ام که اگر از تو شکست بخورم عار نیست، چرا که شکست از پادشاهی بزرگ ننگ نیست. ولی اگر شما از من شکست بخوری، برای شما ننگ بزرگی است و برای من مایه ی افتخار و به خاطر آنکه از زنی شکست خورده ای مردم شما را سر زنش می کنند،حال خود دانی. چون این سخن ها به گوش سلطان محمود رسید، دیگر هیچ نامی از آن ولایت بر زبان نیاورد و به تدبیر و درایت آن زن دانا آن ولایت از دشمنان مصون ماند (عوفی:۳۳۳،۱۳۸۰).
وجه تسمیه دیلمان از نگاه بزرگان علم وادب
۱) دیلم ( به فتح دال ولام) نام ناحیه ای است قدیمی درگیلان و مردمی که در آن سکونت داشته اند وکنایه از سپاهی ودلیر وجنگجو به معنی بنده وغلام و دربان نیز گفته شده است( عمید۱۳۶۰، ۵۲۲)
۲) دیلم درلغت ابزاری است برای سوراخ کردن سنگ ودیوار وغیره به طول تقریبی یک متر وقطر دوسانتی متر یا بیشتر ونیز ابزاری است که با هوای متراکم کار می کند( فقیهی۱۳۵۷، ۳۶)
۳)دیلمان daylam _ an دیلم + ان پسوند مکان یعنی مکان دیلم ها دهستانی از بخش سیاهکل شهرستان لاهیجان( معین ۱۳۸۲،۴۲۳۲ وفقیهی ۱۳۵۷،۳۷)
۴) دیله به معنای میان و درون که همان دل باشد و لم به معنی دل جنگل یا بیشه را دارد(www.google.com)

۵) " دیل" " ام" " ان" دیلمان در زبان گیلکی دیلمون تلفط می شود واین نام ترکیبی ازسه واژه است که واژه "دیل" معنای مکانی را می دهد که درآن دام نگه داری می شود. واژه "ام " به بلند بودن منطقه اشاره دارد و" ان نیز پسوند مکان است با این اوصاف دیلمان مکان بلندی است که در آن دام نگه می دارند(wwwgooglecom)
زبان حال وگذشته ی دیلمان
اگرچه گفته می شودکه هویت و زبان

ادامه دارد...
منبع؛ گروه وات ساپی بهار تالش
🆔https://t.me/Espiarodakora
#دیلمستانی از #دل_تالشستان

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

ادامه...۷

:رسول علیزاده ی ماکلوانی

ناگفته های جغرافیای تالش در خاور سپید رود
عبدالفتاح فومنی در کتاب《تاریخ گیلان》خود می نویسد: شاه امر کرد که قورچی باشی و قنبر علی چگینی و نعمت صوفی و شرف خان حاکم تنکابن به تالشستان بیه پیش در آمده و تالش کولی و جماعت یاغی را بدست آورده بیاورند.(فومنی:۱۲۸،۱۳۵۴)
و هم چنین نویسنده کتاب تاریخ عالم آرای عباسی در گفتاری شیوا در خصوص وضیعت جغرافیایی و مردمی ولایت ( استان )رستمدار چنین می گوید:ولایت رستمدار در میانه گیلان و مازندران واقع شده و مشتمل است بر دشت و جبال طوالش، از حدود آمل مازندران تا تنکابن گیلان، عرضش از کوه دماوند تا کنار دریای خزر. شهر رویان در ازمنه قدیم حاکم نشین ولایت رستمدار بوده است. (اسکندر بیک ترکمان:۵۳۴،۱۳۸۴)
درمورد حدود ولایت رستمدار درکتاب تاریخ
گیلان ودیلمستان توضیحات واضح تری داده
شده، همان ولایتی که به گفته ی مولف عالم آرای عباسی دشت وجبالش ازآن تالشان بوده است.ولایت رستمدارازطرف شرق به دره هراز
واز غرب به نمک آبرود چالوس واز شمال به دریای خزر واز جتوب به آخرین رشته کوههای آلبرز یعنی رشته توچال منتهی میگردد( مرعشی۴۷۹،۱۳۶۴)
با توجه به اسناد آورده شده معلوم می گردد
که گستره سرزمینی قوم تالش، به گستردگی
رشته کوه البرز وکوههای دیلمان در راستای رشته کوه البرز و در اندرون قلمرو تالش قرار داشته ودارد.
دوم: درخصوص زبان ساکنین گیلان وبر اساس نظری که دکتر منوچهر ستوده ارائه
نموده است باید گفت که دیلمیان به تالشان
نزدیک تر وبا سایر زبانها بیگانه ترند
۱)زبان تالشی: تالشان( کادوسی ها)
همانند دیلمیان درارتفا عات رشته کوه
البرز زندگی کرده وبا ابتدایی ترین شغل
بشری یعنی اهلی کردن وپرورش حیوانات
مفید امرار معاش می نمودند
۲) زبان گیلکی: بیشترمحققین ومورخین
راعقیده بر این بوده که گیل ودیلم:
الف)دو قوم و زبان مجزا بوده اند.
ب)در کنار هم قرار داشتند
پ)گیل ها در قسمت جلگه ای و سواحل خزر و دیلمی ها در حدود نواحی کوهستانی می زیستند. به عنوان نمونه به نظر چند نفر از فرهیختگان اشاره می شود:
در دوره ی ساسانیان از دو طایفه ی گیل و دیلم نامبرده می شود، گیل ها در قسمت جلگه ای و سواحل بحر خزر و دیلمی ها در حدود نواحی کوهستانی.(فومنی۱۴،۱۳۵۳)
دیلم تیره ای است ایرانی ساکن دیلمستان. این تیره تا قرن هشتم وجود داشته و از تیره گبل جدا بوده است(معین:۴۲۳۲،۱۳۸۳).
ازگفته های مورخین ومحققین محترم، آنچه واضح وآشکار است اینکه تیره دیلم از تیره گیل جدا بوده است وآنچه غیرشفاف بوده وبه نظرمیرسد که ازمحتوای آن برداشت ناصحیح شده بند ب و پ می باشد وآن اینکه منظور از درکنار هم قرار داشتن به عنوان دو همسایه
ادامه دارد...
چاپ شده در ماهنامه تالش
منبع: گروه وات ساپی بهار تالش

🆔https://t.me/Espiarodakora
#دیلمستانی_از_دل_تالشستان

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸


ادامه...۸
: رسول علیزاده ماکلوانی


چرا بزرگان تاریخی بر این باور شدند که دیلمیان در قرن هشتم نابود شدند؟
پس از آنکه سید رضی کیا، حاکم لاهیجان شد برای آنکه دیلمیان را مطیع خود سازد، به کمک خویش ومتحد خود سیدمحمدکیا، که حاکم رانکوه بود، حیله ای بکار برده که می خواهندبه کوچصفهان حمله کنند، بدین منظوراز دیلمیان تقاضای کمک کردند وپس از جلب نظر آنان بنا را بر آن گذاشتند تا جمله لشکریان گیل ودیلم در روستای کوگه که در کنار سپیدرود واقع گردیده حاضر شوند. نقشه بر این شکل شد که درکنار هر دیلمی یک نفر سپاهی گیل قرار گیرد طوری که درهرصف ۳۰نفره ۱۵نفر دیلمی و۱۵نفرگیل باشد. یک روز مانده به اجرای نقشه منظور خود از به قتل رساندن دیلمیان را، به سرداران وسپهسالاران گیل اعلان تا آنان نیروهای خود را ازاین منظور آگاه سازند. روز موعود هر گیل در کنار یک دیلمی بی خبر ایستاد تا به اصطلاح به سمت کوچصفهان حرکت نمایند. هنگامی که نقاره جنگ به صدا در آمد هر گیل آن یک نفر دیلمی را که در کنار خود داشت به قتل رساند و در آنی دو سه هزار دیلمی در خون غلتیدند. چنان که سید ظهیر الدین می گوید: ازخون کشتگان آب سفید رود گلگون شد.
(مرعشی۱۲۹؛۱۲۸،۱۳۶۴،۱۲۷، میر ابوالقاسمی ۱۱۰،۱۳۶۹)
با عملی شدن این نقشه ی موذیانه و نسل کشی بی رحمانه، دیگرهیچ مرد کاری در دیلمان باقی نماند وآنان که باقی ماندند توان آن را نداشتند که از کیان خود دفاع نمایند این شد که همه بر این باور رسیدند که دیلمیان نآبود شدند، اما با آنکه مهلک ترین ضربات در قرن هشتم بر جسم و روح دیلمیان وارد شد، به کلام ناگفته ی تاریخ این تیره با توانِ ناتوانش به حیات ادامه داد چرا که شیر زنان ومادران دیار دیلمان در خفا و به دور از چشم بیگانگان برسر گهواره فرزندانشان نشسته و "نغمه های دلنشین تالشی" را در گوش آنان نجوا می کردند که نتیجه این لالایی آن شد که دوباره سپهسالاری از آن دیار برخیزد تا برای حق خواهی وحق طلبی، شاه عباس صفوی را باجمیع لشکریانش برای مبارزه به گیلان ودیلمان بکشاند، اگر چه او نتوانست به خواسته ی خود برسد ودر این راه جان خود را از دست داد ولی این موضوع را ثابت کرد که دیلمیان آن تالشان واقعی و تالشان آن دیلمیان واقعی تا اواخر قرن یازدهم در دیلمان، لاهیجان و تمامی کوهستانهای بیه پیش وجود داشته و قریب به یقین حالا نیز وجود دارند، اما در دنیای پر امکانات امروز به خاطر سخت گیری های بی دلیل، رسانه ای نداشته تا صدای خود را به گوش دیگر هم نوعان خود برسانند.
بدین خاطر احساس غربت وتنهایی کرده، زبانشان را تغییر داده تا از عداوت بد خواهان در امان بمانند.
ادامه دارد ...‌.‌‌..
چاپ شده در شماره های 103 و 104 ماهنامه تالش
منبع : گروه وات ساپی بهار تالش

🆔https://t.me/Espiarodakora
#دیلمستانی از دل #تالشستان

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

ادامه...۱۰

: رسول علیزاده ماکلوانی

چهارم: درزبان وادبیات تالش حرف《ز》 به
غیر از شکل حقیقی به دو یا سه حرف دیگر نیز تبدیل وتلفظ می گردد.
شکل اول؛《 ز》 به صورت حقیقی مانند بزون، بدان. ورزا یا برزا، گاو نر کوهان دار. آزون، شناس؛ از، من.
شکل دوم؛《 ز》مانند: ژن، زن؛ بژن، بزن؛ بژی ، بزی ، زیست کن؛ ژنگ، زنگ.
شکل سوم؛《 ز》 به صورت《ج》 مانند: سوج، سوز؛ روج، روز؛ آج، آز، حرص وطمع؛ آموج، آموز؛ جیر، زیر( مقاله خویشاوندی البرز با زبان تالشی ر.ع ماهنامه تالش شماره ۹۶) .
مرداویج سرسلسله ی آل زیار وسرآمد دیلمیان که مورخان نام حقیقی او را مرد آویز دانسته اند، دال بر همین ادعاست.
پنجم: فخرالدین اسعد گرگانی از شاعران بزرگ قرن پنجم وصاحب اثر ارزنده ی ویس ورامین در یکی از سروده های خوداز ساکنین بلندی های رشته کوه البرز چنین به زیبایی ونیکی یاد می کند:
زمین دیلمان جایی است محکم
برو در لشکری از گیل ودیلم
به تاری شب ایشان ناوک انداز
زنند از دور مردم را به آواز
بیندازند زوبین را گه تا ب
چو اندارد کمان ورتیر پرتاب
سپردارند پهناور گه جنگ
کجا بودند شاه هفت کشور
نه آن کشوربه پیروزی گشادند
نه تاج خود بر آو کشور نهادند
هنوز آن مرز دوشیزه بماندست
بر او یک شاه کام دل نراندست

درمصرع چهارم ازشعر مذکور منظورشاعراز《 زنند از دور مردم را به آواز》
عملی است دیرپا که به هنگام تنهایی یا خبر رسانی ویا باخبر شدن از حال یکدیگر در بین
مردمان وساکنان تالش زبان مناطق کوهستانی
رشته کوه البرز، مرسوم بوده که به این عمل و روش 《 خله 》 یاهمان《 اویان》 گفته می شود
ادامه دارد...
چاپ شده در شماره های 103 و 104 ماهنامه تالش
منبع : گروه وات ساپی بهار تالش

🆔https://t.me/Espiarodakora
#دیلمستانی از #دل_تالشستان

🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸

قسمت پایانی

                  :رسول علیزاده ماکلوانی

هشتم: یکی دیگر از کتاب های ارزشمند و نفیس درزمینه ی تاریخ گیلان، کتاب تاریخ گیلان تالیف عبدالفتاح فومنی است که در قرن یازدهم و در دوران حکومت شاهان صفوی به رشته ی تحریر در آمده است. همان کتابی که الکساندر خود زکو در خصوص آن چنین می نویسد:《 این کتاب بر اروپاییان ناشناخته مانده است ودر قلب الاسد حوادث این سرزمین به رشته ی تحریر کشیده شده ونویسنده تحت تاثیر وقایعی که خود از نزدیک در آن شرکت داشته، اثر خود را پدید آورده است.》( خود زکو:۲۳،۱۳۵۴)
عبدالفتاح در کتاب خود مواردی راعنوان نموده است که با تامل در آن می توان گفت که دیگر هیچ شبهه ای درخصوص تالش بودن ساکنین خاور سپیدرود و مهم تر از آن دیلمان مورد بحث ما وجود نخواهد داشت وباید پذیرای این
واقعیت نادیده انگاشته شده بود که دیلمیان همان تالشان بوده و تالشان همان دیلمیان،
اودریک جمله می نویسد :《که لیل دهی است در تالشستان لاهیجان》( فومنی: ۲۰۶،۱۳۵۳)واین بیانگر آن است که قسمت اعظمی از ساکنین شهر و روستاهای لاهیجان تالش زبان بوده وخاک تالشان است .
درجایی دیگر می نویسد: 《روز دیگر شاه عباس
امر نمود قورچی باشی و قنبر علی سلطان چگینی و نعمت اله سلطان صوفی و شرف خان حاکم تنکابن به تالشستان بیه پیش در آمده وتالشَ کولی وجماعت یاغی را بدست آورده بیاورند》( فومنی:۱۲۸،۱۳۵۳)
اگر نیک بیندیشیم منظور عبدالفتاح از به کار بردن عبارت 《تالشستان بیه پیش》 حکایت از آن دارد که قسمت اعظمی ازساکنین بیه پیش
یعنی خاور سپید رود تا تنکابن تالش زبان بوده وخاک تالشان است.
در پایان در یک کلام وختم کلام این چنین می نویسد:《 آن مظهر قهر الهی که در بیرحمی و سفاکی، دلیر ومشهور بود، در
تالشستان خورگام، دیلمان، کلیجان وسمام
  شمشیر خون آشام از نیام کشیده وقتل به افراط نموده، بر آناث و ذکور اکتفا نفرمود وچندین مومن و مسلمان وعجزه و بیچارگان بفرموده آن مطرودان درگاه ایزدی شربت شهادت چشیدند و آخرالامر "تالشَ کولی" درجنگل سمام به دست سهراب بیگ و ملازم حسن خان کهدمی گرفتار شد》( فومنی :۱۲۸،۱۳۵۳)
آری تالشستان
خورگام ودیلمان وکلیجان وسمام.
نتیجه:
باتوجه به موارد مطرح شده در متن می توان به این جمع بندی رسید که:
۱- وقتی که دیلمیان صاحب نام وآوازه شدند، تمام آن ولایت با مفهوم استانی ( گیلان امروزی) وقومیت شان تحت الشعاع قصبه دیلم
ولایت دیلمستان نام گرفت وهنگامی که پا را از محدوده استانی فراتر نهاده ومحدوده و نواحی بیش تری به تصرف در آوردند با منظور کشور دیلمستان قلمداد گردید. چرا که نام ایران به طور رسمی در دوران قاجاریه بر کشور ما نهاده شد.
۲- گستره جغرافیایی تالشان ( دیلمیان) قبل از ورود ترکها به ایران و هم چنین آمدن قوم گیل از آن سوی آمل(طبرستان وقومس) همراه با سادات علوی به گستردگی رشته کوه البرز بوده است.
۳.ساکنین قصبه دیلم و دیلمان و اطراف آن ازقوم تالش و تالش زبان بوده اند.
۴- تالشان( دیلمیان) اولین قومی بودند که توانستند پس از اسلام بزرگترین امپراطوری ایرانی را تشکیل دهند.
۵- تالشان( دیلمیان) در شمار اولین اقوامی بودندکه در بسط وگسترش مذهب شیعه در ایران نقش چشمگیری داشتند.
نکته: خوانندگان عزیز وسروران گرامی، اگرچه
این مقاله به علت سواد اندک و معلومات ناچیز
حقیرخالی از نقص نیست ولی هر چه هست واقعیتی انکار ناپذیر است که امید دارم راهنمایی ها، انتقادات وپیشنهادهای عالمانه ی شما
سبب شفافیت و گفتار ناقص ما باشد و بر تکامل آن بیفزاید.

چاپ شده در شماره های 103 و 104 #ماهنامه_تالش.
منبع: گروه وات ساپی بهار تالش

🆔https://t.me/Espiarodakora