دکتر مصطفی ازکیا
مصطفی ازکیا (متولد ۱۳۲۰ در تهران) جامعه‌شناس ایرانی، استاد بازنشسته گروه توسعه روستایی دانشگاه تهران و عضو هیئت تحریریه نشریه توسعه روستایی دانشگاه تهران است. او دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران گذراند و دوره دکتری جامعه‌شناسی را در سال ۱۳۵۹ در دانشگاه آبردین به پایان برد.
ازکیا بنیانگذار رشته توسعه روستایی در ایران است و آثارش عمدتاً در حوزه جامعه شناسی روستایی ، جامعه شناسی توسعه و روش تحقیق هست. دکتر ازکیا مدیریت ده ها پروژه روستایی و مسایل منابع طبیعی را در ایران بر عهده داشت.
از او صدها مقاله به زبان فارسی و اتگلیسی به جای مانده و ده ها کتاب در زمینه توسعه روستایی، رهیافت های توسعه روستایی و روش تحقیق به ویژه تحقیق کیفی از خود به جای گذاشته است.
اینجانب افتخار داشتم که از سال ۱۳۶۸ به صورت غیر مستقیم و از طریق آثار ایشان با او مرتبط بودم و از دو دهه و اندی پیش تا کنون به صورت مستقیم در دوره ارشد و دکتری همراه ایشان بوده ام. و پایان نامه ارشد و رساله دکتری ام را ایشان هدایت می کردند.
از جمله کارهایی که افتخار داشتم در کنارشان باشم اول اینکه ایشان مرا به حوزه روستا و دانش بومی هدایت کرد و مرا به نوشتن واردار نمود و بر خلاف روال کاری بر کتاب من مقدمه نوشت.
اخیرا دوتا کار پر ارزش در خدمتشان بودم و به بنده افتخار دادند همکارشان باشم.
۱- روش های تحقیق کیفی پیشرفته که منبعی پر ارزش برای دانشحویان ارشد و دکتری و پژوهشگران است و به چاپ رسیده است. نشر اندیشه احسان۱۴۰۳
۲- مکاتب توسعه و توسعه نیافتگی که پس از چند سال تلاش دوران پایان خود را به سر می برد و امید آن هست که تا یکی دو ماه دیگر به عنوان یک کتاب منبع که از جدیدترین دستاوردهای تئوری های توسعه و توسعه نیافتگی بهره گرفته است، به بازار بیاید. انتشارات نور علم۱۴۰۳
اینجانب جلال یوسفی به عنوان شاگردی که دو دهه و اندی با ایشان مراوده داشته و همین دو سه روز پیش هم برای راهنمایی گرفتن محضرشان بودم، اذعان می کنم که امثال دکتر ازکیا نه فقط در ایران بلکه در حهان کم داریم.
http://t.me/dryousefi
مصطفی ازکیا (متولد ۱۳۲۰ در تهران) جامعه‌شناس ایرانی، استاد بازنشسته گروه توسعه روستایی دانشگاه تهران و عضو هیئت تحریریه نشریه توسعه روستایی دانشگاه تهران است. او دوره کارشناسی و کارشناسی ارشد علوم اجتماعی را در دانشگاه تهران گذراند و دوره دکتری جامعه‌شناسی را در سال ۱۳۵۹ در دانشگاه آبردین به پایان برد.
ازکیا بنیانگذار رشته توسعه روستایی در ایران است و آثارش عمدتاً در حوزه جامعه شناسی روستایی ، جامعه شناسی توسعه و روش تحقیق هست. دکتر ازکیا مدیریت ده ها پروژه روستایی و مسایل منابع طبیعی را در ایران بر عهده داشت.
از او صدها مقاله به زبان فارسی و اتگلیسی به جای مانده و ده ها کتاب در زمینه توسعه روستایی، رهیافت های توسعه روستایی و روش تحقیق به ویژه تحقیق کیفی از خود به جای گذاشته است.
اینجانب افتخار داشتم که از سال ۱۳۶۸ به صورت غیر مستقیم و از طریق آثار ایشان با او مرتبط بودم و از دو دهه و اندی پیش تا کنون به صورت مستقیم در دوره ارشد و دکتری همراه ایشان بوده ام. و پایان نامه ارشد و رساله دکتری ام را ایشان هدایت می کردند.
از جمله کارهایی که افتخار داشتم در کنارشان باشم اول اینکه ایشان مرا به حوزه روستا و دانش بومی هدایت کرد و مرا به نوشتن واردار نمود و بر خلاف روال کاری بر کتاب من مقدمه نوشت.
اخیرا دوتا کار پر ارزش در خدمتشان بودم و به بنده افتخار دادند همکارشان باشم.
۱- روش های تحقیق کیفی پیشرفته که منبعی پر ارزش برای دانشحویان ارشد و دکتری و پژوهشگران است و به چاپ رسیده است. نشر اندیشه احسان۱۴۰۳
۲- مکاتب توسعه و توسعه نیافتگی که پس از چند سال تلاش دوران پایان خود را به سر می برد و امید آن هست که تا یکی دو ماه دیگر به عنوان یک کتاب منبع که از جدیدترین دستاوردهای تئوری های توسعه و توسعه نیافتگی بهره گرفته است، به بازار بیاید. انتشارات نور علم۱۴۰۳
اینجانب جلال یوسفی به عنوان شاگردی که دو دهه و اندی با ایشان مراوده داشته و همین دو سه روز پیش هم برای راهنمایی گرفتن محضرشان بودم، اذعان می کنم که امثال دکتر ازکیا نه فقط در ایران بلکه در حهان کم داریم.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال شهادت گونه ریاست محترم جمهور فقید آیت الله دکتر حاج سید ابراهیم رییسی و هیات همراه را به محضر آقا امام زمان(عج) ، رهبر معظم انقلاب، خانواده آن بزرگواران و ملت ایران و دوست داران آن مرد خستگی ناپذیر تسلیت می گویم.
آنچه که در نبود ایشان ما را بیشتر می آزارد سکوت ایشان در برابر سیل تهمت ها و به استهزاء گرفتنهای او بود.
نیم ساعت از تشکر مردم محروم روستایی میزبانشان نگذشته بود که ارسباران سرسبز نقطه آغاز آنها به سوی منشا اصلی شان گردید و چه زیباست که انسان در مسیر خدمت به خلق خدا بهترین داشته خود یعنی جانش را فدا نماید چرا که " راه خدا از میان خلق می گذرد".
از خداوند منان برای خانواده هایشان طلب صبر می نمایم.
http://t.me/dryousefi
ارتحال شهادت گونه ریاست محترم جمهور فقید آیت الله دکتر حاج سید ابراهیم رییسی و هیات همراه را به محضر آقا امام زمان(عج) ، رهبر معظم انقلاب، خانواده آن بزرگواران و ملت ایران و دوست داران آن مرد خستگی ناپذیر تسلیت می گویم.
آنچه که در نبود ایشان ما را بیشتر می آزارد سکوت ایشان در برابر سیل تهمت ها و به استهزاء گرفتنهای او بود.
نیم ساعت از تشکر مردم محروم روستایی میزبانشان نگذشته بود که ارسباران سرسبز نقطه آغاز آنها به سوی منشا اصلی شان گردید و چه زیباست که انسان در مسیر خدمت به خلق خدا بهترین داشته خود یعنی جانش را فدا نماید چرا که " راه خدا از میان خلق می گذرد".
از خداوند منان برای خانواده هایشان طلب صبر می نمایم.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
به نام خداوند جان آفرین
ضمن گرامی داشت یاد و خاطره ارتحال جانسوز ریاست محترم جمهوری اسلامی و همراهان در سفر استانی به آذربایجان شرقی و سلام و صلوات بر روان پاک آنان، بر خود لازم دیدم نکاتی را هرچند کوتاه عرض نمایم.
✍ این روزها با اعلام فهرست اسامی نامزدهای ریاست جمهوری از طرف شورای محترم نگهبان، رایزنی ها و بحث و گفتگو نقل مجالس و فضای مجازی و سایر وسایل ارتباط جمعی شده است.
هر فرد یا افرادی از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت بشود، برای ما محترم و از نظر قانونی و شرعی حجت برما تمام است و صرفا موضوع ارجحیت و اصلح بودن برای ما مطرح می باشد.
موضوع انتخاب انقدر در دین مبین اسلام برای فرد و ازادی ابراز عقیده اش محترم شمرده شده که خداوند به پیلمبرش فرموده تو حرف حق را بگو انتخاب را به مردم واگذار کن.
بنابراین، بر ماست که در راستای شناساندن فردی که از نظر ما اصلح است، تبلیغ کرده و خوبی های او را به جامعه ارایه دهیم، اما اینکه بخواهیم بدی هایی را برای سایر کاندیداها ردیف کرده و خدای ناکرده گاه بانی تهمت و غیبت گردیم، در حقیقت دهان کجی به رای شورای نگهبان است. هر چند خود دچار گناه و عمل ضد اخلاقی هم شده ایم.
روی سخنم با کسانی است که خود را دلسوز انقلاب می دانند و خود را جبهه انقلاب معرفی می کنند.
عزیزان:
خاطرات تلخ دفاع از افرادی که بعدها برای نظام هزینه های زیادی آفریدند و مردم را نسبت به مدیران راهبردی بدبین کردند، را به یاد آوریم. چرا فکر می کنیم معیار تفکر ماست؟ چرا برای یک جامعه ۸۰ میلیونی و عقیده شان احترام قایل نیستیم؟
جبهه گیری های برخی از آنان که خود را مدافع انقلاب و خط امام و رهبری انقلاب می دانند در سال ۷۶ و نیز در برخی وقایع بعدی، کم هزینه برای کشور و نظام به دنیال نداشت.
لهذا در این برهه از زمان که ناخواسته در مسیر یک انتخاب ناخواسته افتاده ایم، برای آرامش کشور و توسعه آن، جلوتر از رهبری و شورای نگهبان و سایر نهادهای مرتبط حرکت نکنیم که این کار هم خودمان و هم نظامی را که خود را بدان منتسب کرده ایم را جلوی مردم سبک و کم وزن به نمایش می گذاریم.
این مردم کم اشتباه می کنند. همین مردم ۲۲ بهمن ۵۷ را آفریدند، ۱۲ فروردین ۵۸ را افریدند، در حوادث داخلی که دشمن به راه انداخت پشت نظام بودند؛ و مهم تر از اینها ۸ سال دفاع مقدس را در برابر امپریالیسم جهانی اداره کردند.
همین مردم هستند که نزدیک به نیم قرن در بدترین شرایط تحریم ایستادگی کرده اند.
جبهه اصول گرا، اصلاحات، پایداری، انقلاب و غیره فقط نامی "حزبی" هستند که برای رسیدند به مقصدی واحد اما راه و شیوه ای متفاوت تلاش می کنند و مردم نیز هر کدام آزادند که شیوه ای را که بهتر می پسندند را انتخاب کنند. بنابراین، ما وکیل و وصی مردم نیستیم و فقط می توانیم در چارچوب دین، قانون و عرف تبلغ نماییم.
عزیزانم
بهترین راه رهایی از خردبینی مطالعه است. مطالعه جامع پیرامون دین، مذهب، قانون و فرهنگ مردم و تاریخی که پشت سر گذاشته ایم. نکند سرانجام ما همانند آن قاتلی بشود که وقتی قاضی از او پرسید چرا کشته ای؟ گفت بخاطر کتابی که نوشته و در پاسخ قاضی که آیا شما آن کتاب را خوانده اید، پاسخ داد خیر و....
دوستان خوبم
حقیر بسیاری از دوستان را نظاره گر بوده که در برابر مسئله ای موضعی تند گرفته اند و هنگامی که از آنان در باره اصل موضوع سوال گردیده نتیجه این شده که بی اطلاع اند.
از خودم شروع می کنم که ما آخرتمان را برای دنیای دیگران تخریب نکنیم.
من فکر می کنم زید بهتر است چون معیارهای خودم را دارم. دیگری فکر می کند بکر بهتر است او هم معیار و خط کش خودش را دارد و....
خداوند بارها و بارها از پیامبر درونی ما یعنی عقل سخن گفته و اهمیت آن را بیان داشته است.
رهبری انقلاب نیز همواره به صورت کلی معیارها را فرموده است، این ما هستیم که گاهی تفسیر به رای می کنیم.
معظم له فرموند من یک رای دارم. لذا بین مردم راه نیفتیم و بگوییم نظر رهبری فلانی است که این ظلمی آشکار به معظم له می باشد.
فضای مجازی مسموم هست و ما مواظب باشیم که بر این باروت خشک کبریت نزنیم.
امیدوارم خداوند راه درست را به همه ما نشان دهد. آمین.
http://t.me/dryousefi
ضمن گرامی داشت یاد و خاطره ارتحال جانسوز ریاست محترم جمهوری اسلامی و همراهان در سفر استانی به آذربایجان شرقی و سلام و صلوات بر روان پاک آنان، بر خود لازم دیدم نکاتی را هرچند کوتاه عرض نمایم.
✍ این روزها با اعلام فهرست اسامی نامزدهای ریاست جمهوری از طرف شورای محترم نگهبان، رایزنی ها و بحث و گفتگو نقل مجالس و فضای مجازی و سایر وسایل ارتباط جمعی شده است.
هر فرد یا افرادی از سوی شورای نگهبان تایید صلاحیت بشود، برای ما محترم و از نظر قانونی و شرعی حجت برما تمام است و صرفا موضوع ارجحیت و اصلح بودن برای ما مطرح می باشد.
موضوع انتخاب انقدر در دین مبین اسلام برای فرد و ازادی ابراز عقیده اش محترم شمرده شده که خداوند به پیلمبرش فرموده تو حرف حق را بگو انتخاب را به مردم واگذار کن.
بنابراین، بر ماست که در راستای شناساندن فردی که از نظر ما اصلح است، تبلیغ کرده و خوبی های او را به جامعه ارایه دهیم، اما اینکه بخواهیم بدی هایی را برای سایر کاندیداها ردیف کرده و خدای ناکرده گاه بانی تهمت و غیبت گردیم، در حقیقت دهان کجی به رای شورای نگهبان است. هر چند خود دچار گناه و عمل ضد اخلاقی هم شده ایم.
روی سخنم با کسانی است که خود را دلسوز انقلاب می دانند و خود را جبهه انقلاب معرفی می کنند.
عزیزان:
خاطرات تلخ دفاع از افرادی که بعدها برای نظام هزینه های زیادی آفریدند و مردم را نسبت به مدیران راهبردی بدبین کردند، را به یاد آوریم. چرا فکر می کنیم معیار تفکر ماست؟ چرا برای یک جامعه ۸۰ میلیونی و عقیده شان احترام قایل نیستیم؟
جبهه گیری های برخی از آنان که خود را مدافع انقلاب و خط امام و رهبری انقلاب می دانند در سال ۷۶ و نیز در برخی وقایع بعدی، کم هزینه برای کشور و نظام به دنیال نداشت.
لهذا در این برهه از زمان که ناخواسته در مسیر یک انتخاب ناخواسته افتاده ایم، برای آرامش کشور و توسعه آن، جلوتر از رهبری و شورای نگهبان و سایر نهادهای مرتبط حرکت نکنیم که این کار هم خودمان و هم نظامی را که خود را بدان منتسب کرده ایم را جلوی مردم سبک و کم وزن به نمایش می گذاریم.
این مردم کم اشتباه می کنند. همین مردم ۲۲ بهمن ۵۷ را آفریدند، ۱۲ فروردین ۵۸ را افریدند، در حوادث داخلی که دشمن به راه انداخت پشت نظام بودند؛ و مهم تر از اینها ۸ سال دفاع مقدس را در برابر امپریالیسم جهانی اداره کردند.
همین مردم هستند که نزدیک به نیم قرن در بدترین شرایط تحریم ایستادگی کرده اند.
جبهه اصول گرا، اصلاحات، پایداری، انقلاب و غیره فقط نامی "حزبی" هستند که برای رسیدند به مقصدی واحد اما راه و شیوه ای متفاوت تلاش می کنند و مردم نیز هر کدام آزادند که شیوه ای را که بهتر می پسندند را انتخاب کنند. بنابراین، ما وکیل و وصی مردم نیستیم و فقط می توانیم در چارچوب دین، قانون و عرف تبلغ نماییم.
عزیزانم
بهترین راه رهایی از خردبینی مطالعه است. مطالعه جامع پیرامون دین، مذهب، قانون و فرهنگ مردم و تاریخی که پشت سر گذاشته ایم. نکند سرانجام ما همانند آن قاتلی بشود که وقتی قاضی از او پرسید چرا کشته ای؟ گفت بخاطر کتابی که نوشته و در پاسخ قاضی که آیا شما آن کتاب را خوانده اید، پاسخ داد خیر و....
دوستان خوبم
حقیر بسیاری از دوستان را نظاره گر بوده که در برابر مسئله ای موضعی تند گرفته اند و هنگامی که از آنان در باره اصل موضوع سوال گردیده نتیجه این شده که بی اطلاع اند.
از خودم شروع می کنم که ما آخرتمان را برای دنیای دیگران تخریب نکنیم.
من فکر می کنم زید بهتر است چون معیارهای خودم را دارم. دیگری فکر می کند بکر بهتر است او هم معیار و خط کش خودش را دارد و....
خداوند بارها و بارها از پیامبر درونی ما یعنی عقل سخن گفته و اهمیت آن را بیان داشته است.
رهبری انقلاب نیز همواره به صورت کلی معیارها را فرموده است، این ما هستیم که گاهی تفسیر به رای می کنیم.
معظم له فرموند من یک رای دارم. لذا بین مردم راه نیفتیم و بگوییم نظر رهبری فلانی است که این ظلمی آشکار به معظم له می باشد.
فضای مجازی مسموم هست و ما مواظب باشیم که بر این باروت خشک کبریت نزنیم.
امیدوارم خداوند راه درست را به همه ما نشان دهد. آمین.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
سلام و صبح بخیر. من امروز دانشگاه هستم. دانشحویانی که احیانا مشکلی یا ابهامی دارند تشریف بیاورند.
http://t.me/dryousefi
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
با صندوق رای قهر نکنیم
در آستانه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستیم.
از نظر سیاسی زیر ذربین کارشناسان و سیاستمداران دنیا قرار داریم.
از نظر اجتماعی، مسایل و مشکلات حل نشده بسیاری پیش روی خود داریم.
از نظر جغرافیایی، در حساسترین منطقه سوق الجیشی و استراتژیکی واقع شده ایم.
از نظر اقتصادی، با معضل کم شدن ارزش پول ملی روبرو بوده، از نظر اشتغال با مسئله روبرو هستیم و از نظر تورم اقتصادمان در شدیدترین برهه خود از نظر بالا بودن تورم قرار دارد.
صندلی ریاست قوه مجریه امان خالی است.
و ...
شش نفر از ثبت نام کنندگان طبق قانون مصوب شده از شورای نگهبان مجوز حضور در صحنه انتخابات را پیدا کرده اند.
کمتر کسی است که این افراد را نشناسد، زیرا همه در مدت عمر سیاسی خودشان در منصبی قرار داشته اند و ما به نقاط قوت و ضعف همه اگاهیم و علاوه بر این، در فضای مجازی، وسایل ارتباط جمعی و سفرها و جلسات متعدد نامزدها برنامه هایشان را ارایه می دهند
هیچ کسی خارج از این مرزو بوم دلش به حال ما نسوخته است. هر کشور و ار قطبی به فکر منافع خود می باشد. چندین کشور انرژی هسته ای و نتی سلاح های مخرب هسته ای و میکروبی دارند، چرا فقط با داشتن این فن اوری برای ما مخالفت می شود؟
چرا بالغ بر هشت ماه مردم فلسطین تحت حرکت نسل کسی قرار گرفته اما دنیا ساکت است و اگر یک قاتل در کشور ما یا هر کشوری که نخواهد سواری بدهد قصاص می شود، الامان دنبای امپریالیسم بلتد می شود؟
اساسا کشورهای غربی چه حقی در حوزه خاورمیانه، خلیج فارس، عراق، سوریه، افغانستان و... دارند و...
اینها را یادآور شدم که بگویم آنها به دنبال منافع خودشان هستند. اجداد همین ها بود که دنیا را با سرنیزه غارت کرده و مردم آن سرزمین عا را به بردگی بردند، و این در حالی است که از نظر فرهنگ و تمدن و سهرنشینی ما شش هزار سال بیشتر سابقه داریم و سابقه رییس انها به ۳۰۰ سال نمی رسد.
پدران ما چه چیزی داشتند که بنیانگذاران تمدن شدند و نسل ما چه چیزی کم دارد که نمی تواند. این اشتباه است ما می توانیم.
بنابراین مجددا عرض می کنم که هیچ کسی خارج از این مرز و بوم دلش به حال ما نسوخته و نمی سوزد.
پس چه باید کرد؟
می دانم وضعیت اقتصادی و شرایط فعلی ناراحت کننده است- که دلیل اساسی آن همین غربی ها هستند- می دانم کام تلخی هایی وجود دارد. می دانم دل نگرانی هایی هست و خوب می دانم که مدیران ناشایسته از نظر تخصص کام ما را تلخ کرده است اما ما با چه کسی قهر می کنیم؟
با خانواده خود؟ پس به که پناه ببریم؟
مگر اعراب که به ایران امدند حکام اموی و عباسی به ما رحم کرد؟ مگر مغول و تاتار برای ما بهشت آفریدند؟ مگر افغان ها برای ما گلستان درست کردند؟
پس از خانه خود قهر کردن معنی ندارد.
بین این شش نفر حداقل یک نفر تفکرش اندکی بیشتر از بقیه با من ، شما و بقیه نزدیک است.
اینکه بفکر باشیم رای ندهیم تا نظام سقوط کند، فکری است که نه مبنای علمی دارد و نه عقلی. دیگر دوران انقلاب و کودتا و امثال آن گذشته است ما باید عیب های خود را پیدا کرده و آنها را رفع و اصلاح کنیم.
از سیستم ناراحتیم؟ باشه پس به دنبال بانی آن بگردیم و با رای دادن خود به فرد نزدیک به تفکرمان جلوی تند روی یا سازشکاری یا خانواده سالاری و... را بگیریم.
از تفکر جلیلی خوشمان نمی آید پنج نفر دیگر هست. از پزشکیان ناراحتیم ، از قاضی زاده و... به دیگری رای بدهیم تا اینها قدرت نگیرند. از پورمحمدی و قالیباف ناراحتیم یا زاکانی را نمی پسندیم با رای دادن به انکه نزدیکتر به فکرماست- ولو خیلی کم- رای بدهیم.
رای ندادن من و تو بفرض طرفدار حسن، موجب قدرت گرفتن جعفر می شود.
و فردا پشیمانی سودی ندارد و فردا ما می مانیم و غصه خوردن.
تازه این یک طرف قضیه هست. مجتهدین حضور را واجب شرعی اعلام کرده اند و در دنیا نیز رای بالا موحب می شود فردا رییس جمهور ما دست بالایی در مجالس و همایش ها و میزهای مذاکره داشته باشد.
پس ما می مانیم و صندوق رای روز جمعه هشتم تیرماه ۱۴۰۳.
من به عنوان یک جامعه شناس اقتصادی و توسعه و فردی که خودم هم نقد دارم اعلام می کنم که منفعل بودن ما، ما را و کشورمان را از توسعه دورتر خواهد کرد.
نمی گویم به چه کسی رای بدهید، اما در وهله اول پای صندوق را حاضر شوید و پیشنهاد می کنم فردی را که به اندازه حتی یک ذره بهتر از بقیه می دانید را انتخاب کتید.
و بدانید و بدانیم که کشور ما با مشارکتمان پیشرفت خواهد کرد همانطوری که هشت سال با دست خالی جلوی دنیا در دفاع مقدس ایستادیم.
گله ها را کنار بگذاریم، مگر من گله ندارم، مگر من به انچه حقم بود رسیده ام، مگر من پست می خواهم و... اما کشورمان، خاکمان ک زادگاهمان که کهن دیار عاشقان تاریخمان هست را با قهر کردن رها نکنیم.
در آستانه چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری هستیم.
از نظر سیاسی زیر ذربین کارشناسان و سیاستمداران دنیا قرار داریم.
از نظر اجتماعی، مسایل و مشکلات حل نشده بسیاری پیش روی خود داریم.
از نظر جغرافیایی، در حساسترین منطقه سوق الجیشی و استراتژیکی واقع شده ایم.
از نظر اقتصادی، با معضل کم شدن ارزش پول ملی روبرو بوده، از نظر اشتغال با مسئله روبرو هستیم و از نظر تورم اقتصادمان در شدیدترین برهه خود از نظر بالا بودن تورم قرار دارد.
صندلی ریاست قوه مجریه امان خالی است.
و ...
شش نفر از ثبت نام کنندگان طبق قانون مصوب شده از شورای نگهبان مجوز حضور در صحنه انتخابات را پیدا کرده اند.
کمتر کسی است که این افراد را نشناسد، زیرا همه در مدت عمر سیاسی خودشان در منصبی قرار داشته اند و ما به نقاط قوت و ضعف همه اگاهیم و علاوه بر این، در فضای مجازی، وسایل ارتباط جمعی و سفرها و جلسات متعدد نامزدها برنامه هایشان را ارایه می دهند
هیچ کسی خارج از این مرزو بوم دلش به حال ما نسوخته است. هر کشور و ار قطبی به فکر منافع خود می باشد. چندین کشور انرژی هسته ای و نتی سلاح های مخرب هسته ای و میکروبی دارند، چرا فقط با داشتن این فن اوری برای ما مخالفت می شود؟
چرا بالغ بر هشت ماه مردم فلسطین تحت حرکت نسل کسی قرار گرفته اما دنیا ساکت است و اگر یک قاتل در کشور ما یا هر کشوری که نخواهد سواری بدهد قصاص می شود، الامان دنبای امپریالیسم بلتد می شود؟
اساسا کشورهای غربی چه حقی در حوزه خاورمیانه، خلیج فارس، عراق، سوریه، افغانستان و... دارند و...
اینها را یادآور شدم که بگویم آنها به دنبال منافع خودشان هستند. اجداد همین ها بود که دنیا را با سرنیزه غارت کرده و مردم آن سرزمین عا را به بردگی بردند، و این در حالی است که از نظر فرهنگ و تمدن و سهرنشینی ما شش هزار سال بیشتر سابقه داریم و سابقه رییس انها به ۳۰۰ سال نمی رسد.
پدران ما چه چیزی داشتند که بنیانگذاران تمدن شدند و نسل ما چه چیزی کم دارد که نمی تواند. این اشتباه است ما می توانیم.
بنابراین مجددا عرض می کنم که هیچ کسی خارج از این مرز و بوم دلش به حال ما نسوخته و نمی سوزد.
پس چه باید کرد؟
می دانم وضعیت اقتصادی و شرایط فعلی ناراحت کننده است- که دلیل اساسی آن همین غربی ها هستند- می دانم کام تلخی هایی وجود دارد. می دانم دل نگرانی هایی هست و خوب می دانم که مدیران ناشایسته از نظر تخصص کام ما را تلخ کرده است اما ما با چه کسی قهر می کنیم؟
با خانواده خود؟ پس به که پناه ببریم؟
مگر اعراب که به ایران امدند حکام اموی و عباسی به ما رحم کرد؟ مگر مغول و تاتار برای ما بهشت آفریدند؟ مگر افغان ها برای ما گلستان درست کردند؟
پس از خانه خود قهر کردن معنی ندارد.
بین این شش نفر حداقل یک نفر تفکرش اندکی بیشتر از بقیه با من ، شما و بقیه نزدیک است.
اینکه بفکر باشیم رای ندهیم تا نظام سقوط کند، فکری است که نه مبنای علمی دارد و نه عقلی. دیگر دوران انقلاب و کودتا و امثال آن گذشته است ما باید عیب های خود را پیدا کرده و آنها را رفع و اصلاح کنیم.
از سیستم ناراحتیم؟ باشه پس به دنبال بانی آن بگردیم و با رای دادن خود به فرد نزدیک به تفکرمان جلوی تند روی یا سازشکاری یا خانواده سالاری و... را بگیریم.
از تفکر جلیلی خوشمان نمی آید پنج نفر دیگر هست. از پزشکیان ناراحتیم ، از قاضی زاده و... به دیگری رای بدهیم تا اینها قدرت نگیرند. از پورمحمدی و قالیباف ناراحتیم یا زاکانی را نمی پسندیم با رای دادن به انکه نزدیکتر به فکرماست- ولو خیلی کم- رای بدهیم.
رای ندادن من و تو بفرض طرفدار حسن، موجب قدرت گرفتن جعفر می شود.
و فردا پشیمانی سودی ندارد و فردا ما می مانیم و غصه خوردن.
تازه این یک طرف قضیه هست. مجتهدین حضور را واجب شرعی اعلام کرده اند و در دنیا نیز رای بالا موحب می شود فردا رییس جمهور ما دست بالایی در مجالس و همایش ها و میزهای مذاکره داشته باشد.
پس ما می مانیم و صندوق رای روز جمعه هشتم تیرماه ۱۴۰۳.
من به عنوان یک جامعه شناس اقتصادی و توسعه و فردی که خودم هم نقد دارم اعلام می کنم که منفعل بودن ما، ما را و کشورمان را از توسعه دورتر خواهد کرد.
نمی گویم به چه کسی رای بدهید، اما در وهله اول پای صندوق را حاضر شوید و پیشنهاد می کنم فردی را که به اندازه حتی یک ذره بهتر از بقیه می دانید را انتخاب کتید.
و بدانید و بدانیم که کشور ما با مشارکتمان پیشرفت خواهد کرد همانطوری که هشت سال با دست خالی جلوی دنیا در دفاع مقدس ایستادیم.
گله ها را کنار بگذاریم، مگر من گله ندارم، مگر من به انچه حقم بود رسیده ام، مگر من پست می خواهم و... اما کشورمان، خاکمان ک زادگاهمان که کهن دیار عاشقان تاریخمان هست را با قهر کردن رها نکنیم.
دیگران دایه عزیزتر از مادر شده اند، به دیوار سست آنها تکیه نداده و با طناب پوسبده شان به چاه نرویم.
اینها از بعد از دوران صفوی با بدترین وضع به تخریب دین، مذهب، فرهنگ، تمدن و هویت ما پرداخته و از همین راه نیز منابع ما را غارت کرده اند.
از دوستانم ، دانشمویانم، عزیزانی که روزی من در خدمتشان بودم، - با هر تفکری و مذهبی- استدعا دارم که پای صندوق های رای حاضر شوند.
http://t.me/dryousefi
اینها از بعد از دوران صفوی با بدترین وضع به تخریب دین، مذهب، فرهنگ، تمدن و هویت ما پرداخته و از همین راه نیز منابع ما را غارت کرده اند.
از دوستانم ، دانشمویانم، عزیزانی که روزی من در خدمتشان بودم، - با هر تفکری و مذهبی- استدعا دارم که پای صندوق های رای حاضر شوند.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
انتشار کتاب روش تحقیق کیفی پیشرفته
این کتاب در دو بخش و چهارده فصل به شرح زیر تدوین شده است:
بخش اول/ روش شناسی تحقیقات کیفی
فصل اول/ مبانی فلسفی، معرفت شناختی و روش این کتاب در دو بخش و چهارده فصل به شرح زیر تدوین شده است:
بخش اول/ روش شناسی تحقیقات کیفی
فصل اول/ مبانی فلسفی، معرفت شناختی و روش شناختی
فصل دوم/ جایگاه ادبیات نظری و پیشینه نگاشت ها در پژوهش کیفی
فصل سوم/ نمونه گیری در پژوهش های کیفی
فصل چهارم/ تکنیک های گرداوری تحقیق
فصل دوم/ جایگاه ادبیات نظری و پیشینه نگاشت ها در پژوهش کیفی
فصل سوم/ نمونه گیری در پژوهش های کیفی
فصل چهارم/ تکنیک های گردآوری تحقیق کیفی
بخش دوم/ انواع روش در پژوهش کیفی
فصل پنجم/ روش نظریه بنیانی یا داده محور
فصل ششم/ رهیافت های مشارکتی
فصل هفتم/ روش پویدار شناسی
فصل هشتم/ روش تحلیل محتوا(کمی و کیفی)
فصل نهم/ روش تحقیق تاریخی و تاریخ شفاهی
فصل دهم/ روش قوم شناسی
فصل یازدهم/ روش شناسی هرمنوتیک(تفسیرگرایی)
فصل دوازدهم/ روش دلفی
فصل سیزدهم/ روش تحلیل گفتمان
فصل چهاردهم/ روش تحلیل روایت( روایت پژوهی)
این کتاب منبعی برای امتحان و مصاحبه دکتری، درس دکتری و امتحان جامع در رشته علوم اجتماعی می باشد.
کتاب توسط انتشارات اندیشه احسان سال ۱۴۰۳ چاپ گردیده است.
http://t.me/dryousefi
این کتاب در دو بخش و چهارده فصل به شرح زیر تدوین شده است:
بخش اول/ روش شناسی تحقیقات کیفی
فصل اول/ مبانی فلسفی، معرفت شناختی و روش این کتاب در دو بخش و چهارده فصل به شرح زیر تدوین شده است:
بخش اول/ روش شناسی تحقیقات کیفی
فصل اول/ مبانی فلسفی، معرفت شناختی و روش شناختی
فصل دوم/ جایگاه ادبیات نظری و پیشینه نگاشت ها در پژوهش کیفی
فصل سوم/ نمونه گیری در پژوهش های کیفی
فصل چهارم/ تکنیک های گرداوری تحقیق
فصل دوم/ جایگاه ادبیات نظری و پیشینه نگاشت ها در پژوهش کیفی
فصل سوم/ نمونه گیری در پژوهش های کیفی
فصل چهارم/ تکنیک های گردآوری تحقیق کیفی
بخش دوم/ انواع روش در پژوهش کیفی
فصل پنجم/ روش نظریه بنیانی یا داده محور
فصل ششم/ رهیافت های مشارکتی
فصل هفتم/ روش پویدار شناسی
فصل هشتم/ روش تحلیل محتوا(کمی و کیفی)
فصل نهم/ روش تحقیق تاریخی و تاریخ شفاهی
فصل دهم/ روش قوم شناسی
فصل یازدهم/ روش شناسی هرمنوتیک(تفسیرگرایی)
فصل دوازدهم/ روش دلفی
فصل سیزدهم/ روش تحلیل گفتمان
فصل چهاردهم/ روش تحلیل روایت( روایت پژوهی)
این کتاب منبعی برای امتحان و مصاحبه دکتری، درس دکتری و امتحان جامع در رشته علوم اجتماعی می باشد.
کتاب توسط انتشارات اندیشه احسان سال ۱۴۰۳ چاپ گردیده است.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
باز انتخابات و باز هم حمله گروه خاص به کاندید خاص
در کشور به قول سردار دلها در جبهه کسی ممی گفت این چپ است و آن راست.
چرا نمی خواهید دست از این تخریب همدیگر بردارید؟
سواد دارید؟ اگر ندارید از دیگران بپرسید که اتحاد و اعتماد متقابل منجر به انسجام اجتماعی و سپس سرمایه اجتماعی می شود.
آیا هرکس با ما نبود از ما نیست؟ این که شد حکومت و سیستم ایلی دوران نظام ارباب و رعیتی.
وظیفه تفسیر قران و دین با مفسران است نه آنان که در پستوها و در چهار دیوارها بولتن می خوانند.
آیا انتظار داریم دنیا گوش به فرمان ما باشد؟ مگر ما گوش به فرمان دنیا هستیم؟
آیا نباید با دنیا ارتباط داشته باشیم؟
اگر بله، چگونه و اگر نه پس چرا خودی ها نتوانسته اند یک قدم ما را به جلو ببرند؟
همه امریکایی هستند غیر از ما، همه خود فروخته اند غیر از حزب ما؟ همه بی حق و حقوقند ، غیر از ما؟!!!
آیا فقط پایداری و اصول گرا ایرانی اند؟ آیا فقط اصلاح طلبان نقد می کنند؟
چرا طربداران کاندیدی که خود را نماینده انقلابیون می داند اینطور تحت عنوان روشنگری به بقیه تهمت می زنند؟
آیا مردم ولی نعمت ما هستند یا ما ولی نعمت مردم؟
آیا این همه هجمه علیه یکدیگر و همدیگر را دزد خواندن موجب نمی شود که فردا در دولت مردم بگویند دزدها دور هم جمع شده اند؟
چرا فلان ارگان انقلابی بازنشسته هایش را حکم زده برای یک کاندید خاص و خود نیز زیر پوستی تبلیغ می کند؟ آیا نتبجه خرداد ۷۶ و نیز دولت احمدی نژاد برای یک تفکر عبرت نشده است؟
با این برخورد اگر جنگی صورت بگیرد آیا باید از افغانی ها برای دفاع کشور نیرو بگیریم؟.
من مسلمان، آن ارمنی و زدتشتی و یهودی و راست و چپ و... آیا حق رای داریم؟
پس محض رضای خدا دست از خود زنی برداریم، بگذاریم مردم انتخاب خود را خودشان بنمایند.
والله قسم تخریب دودش به چشم همه ما خواهد رفت. نگذارید کشور از اینکه هست وضعیتش بدتر بشود.
به نظر شما مخالفین نظر ما و حتی مخالفین جمهوری اسلامی حق دارند در انتخابات حضور پیدا کنکد یا خیر؟
معتقدم هرچه حضور بیشتر باشد ما سرافرازتر خواهیم بود.
تهریب، تهمت، اسناد بولتنی و... را گنار بگذاریم و یکپارچه در انتخابات شرکت کنیم.
به امید ایرانی آباد، اسلامی، آزاد و توسعه یافته و منسجم.
http://t.me/dryousefi
در کشور به قول سردار دلها در جبهه کسی ممی گفت این چپ است و آن راست.
چرا نمی خواهید دست از این تخریب همدیگر بردارید؟
سواد دارید؟ اگر ندارید از دیگران بپرسید که اتحاد و اعتماد متقابل منجر به انسجام اجتماعی و سپس سرمایه اجتماعی می شود.
آیا هرکس با ما نبود از ما نیست؟ این که شد حکومت و سیستم ایلی دوران نظام ارباب و رعیتی.
وظیفه تفسیر قران و دین با مفسران است نه آنان که در پستوها و در چهار دیوارها بولتن می خوانند.
آیا انتظار داریم دنیا گوش به فرمان ما باشد؟ مگر ما گوش به فرمان دنیا هستیم؟
آیا نباید با دنیا ارتباط داشته باشیم؟
اگر بله، چگونه و اگر نه پس چرا خودی ها نتوانسته اند یک قدم ما را به جلو ببرند؟
همه امریکایی هستند غیر از ما، همه خود فروخته اند غیر از حزب ما؟ همه بی حق و حقوقند ، غیر از ما؟!!!
آیا فقط پایداری و اصول گرا ایرانی اند؟ آیا فقط اصلاح طلبان نقد می کنند؟
چرا طربداران کاندیدی که خود را نماینده انقلابیون می داند اینطور تحت عنوان روشنگری به بقیه تهمت می زنند؟
آیا مردم ولی نعمت ما هستند یا ما ولی نعمت مردم؟
آیا این همه هجمه علیه یکدیگر و همدیگر را دزد خواندن موجب نمی شود که فردا در دولت مردم بگویند دزدها دور هم جمع شده اند؟
چرا فلان ارگان انقلابی بازنشسته هایش را حکم زده برای یک کاندید خاص و خود نیز زیر پوستی تبلیغ می کند؟ آیا نتبجه خرداد ۷۶ و نیز دولت احمدی نژاد برای یک تفکر عبرت نشده است؟
با این برخورد اگر جنگی صورت بگیرد آیا باید از افغانی ها برای دفاع کشور نیرو بگیریم؟.
من مسلمان، آن ارمنی و زدتشتی و یهودی و راست و چپ و... آیا حق رای داریم؟
پس محض رضای خدا دست از خود زنی برداریم، بگذاریم مردم انتخاب خود را خودشان بنمایند.
والله قسم تخریب دودش به چشم همه ما خواهد رفت. نگذارید کشور از اینکه هست وضعیتش بدتر بشود.
به نظر شما مخالفین نظر ما و حتی مخالفین جمهوری اسلامی حق دارند در انتخابات حضور پیدا کنکد یا خیر؟
معتقدم هرچه حضور بیشتر باشد ما سرافرازتر خواهیم بود.
تهریب، تهمت، اسناد بولتنی و... را گنار بگذاریم و یکپارچه در انتخابات شرکت کنیم.
به امید ایرانی آباد، اسلامی، آزاد و توسعه یافته و منسجم.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
با شوری هرچه تمام تر پای صندوق های رای حاضر و سرنوست کشور خویش را مشخص نماییم.
http://t.me/dryousefi
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
به نام خالق زیبایی ها
سالهاست که سیاست را سه طلاقه کرده ام، چون سیاست در جهان امروز یعنی دروغ، تهمت، پریدن از روی شانه دیگران، بریدن نان دیگران و... نه سیاستی که علی فرمود بصیرتتان را در نوک شمشیرهایتان قرار دهید.
اما:
اما از طرفی انسان نمی تواند بی خیال کشورش نیز باشد.
نیم قرن از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و سبد آرای ما به ۴۰ درصد و حتی کمتر رسیده است.
آیا مدیران ما آسیب شناسی کرده اند؟
تبلیغ می کنیم که مردم را به پای صندوق های رای بیاوریم برخی که ادعای حزب اللهی بودن و انقلابی بودن دارند می گویند امدن ۶۰درصد یعنی حاکمیت پومولیسیتی و فلان حزب!
تهمت، افترا، راه بندی و کتککاری مردم بخاطر طرفداری از یک نامزد!
چه کسی به ما این اختیار را داده است؟!
ماغلط می کنیم با عقیده مردم بازی کنیم. چرا فکر می کنیم ما می فهمیم و مردم نمی فهمند؟!
ما غلط می کنیم به نام دین به مردم تهمت بزنیم؟!
برادر روحانی که به روستایی با صداقت می گویی فلان کاندید بنزین را ۲۰ هزار تومان گران کرده است! اگر خرده آبرویی برای قشر مظلوم طلاب مانده را محض رضای خدا بر باد ندهد. نترس آنقدر این کشور دارد که شکم کارد خورده تو سیر شود. مگر آیت الله قوچانی ها، بروجردی ها، بحرالعلوم، شیخ انصاری و... با رانت و پول دولتی زتدگی کردند و هزاران عالم دینی تحویل جامعه دادند؟!
شنیده ام برخی می ترسند که بگویند رای ما فلان کاندید است و گفته اند نظر رهبری فلان کاندید است. رهبر بارها گفتند من یک رای دارم.
خواست رهبر مشارکت حداکثری است.
میلیاردها هزینه کردند و روز آخر کنار رفتند. این ها در برابر حق مردم نزد خدا چه جوابی دارند.
هر خانواده ای در این کشور نیست که یک رزمنده، جانباز یا ایثارگر نداشته باشد آیا انقلاب فقط مال یک عده خاصی است؟!
مردم دور از جان و بلا تشبیه گوسفند نیستند که ما چوپان انها باشیم. آنها از ما در کار خویش متخصص ترند. این ما به اصطلاح فرهیختگان و تحصیلکردگانیم که زندگی مردم را خراب، ذهنشان را مشوش و زندگی شان را به هم ریخته ایم.
بیایید از خدا بترسیم و حداقل آزاده باشیم. اگر قرار بود مثل ما عمل شود ائمه این کار را می کردند. قرآن در جاهای متعدد از استدلال و استفاده از عقل سخن گفته است.
و نیز به پیامبر گفته که تو پیامت را برسان ای پیامبر هر کس می خواهد بپذیرد یا نپذیرد.
خود و ایده خود را معیار قرار داده و مردم را با ان می سنجیم. قران را به رای خود تفسیر می کنیم. من فسر برایه مقعده من النار.
عزیزان و هم وطنانم هر ایرانی که شناسنامه ایرانی دارد حق دارد رای بدهد و به هر کسی که خواست رای بدهد. از احساسات جوانان بهره برداری سیاسی نکنیم.
شکاف بین نسلی در کشور بیداد می کند. سرمایه اجتماعی دارد کم می شود. بیایید منسجم باشیم و بر سر صندوق های رای حاضر شویم. حق انتخاب را برای خود محفوظ و برای دیگران نیز.
فکر نکنیم فقط ما می فهمیم اگر چنین است اصلا نمی فهمیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
روز جمعه ۱۵ تیرماه پای صندوق های رای.
http://t.me/dryousefi
سالهاست که سیاست را سه طلاقه کرده ام، چون سیاست در جهان امروز یعنی دروغ، تهمت، پریدن از روی شانه دیگران، بریدن نان دیگران و... نه سیاستی که علی فرمود بصیرتتان را در نوک شمشیرهایتان قرار دهید.
اما:
اما از طرفی انسان نمی تواند بی خیال کشورش نیز باشد.
نیم قرن از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته و سبد آرای ما به ۴۰ درصد و حتی کمتر رسیده است.
آیا مدیران ما آسیب شناسی کرده اند؟
تبلیغ می کنیم که مردم را به پای صندوق های رای بیاوریم برخی که ادعای حزب اللهی بودن و انقلابی بودن دارند می گویند امدن ۶۰درصد یعنی حاکمیت پومولیسیتی و فلان حزب!
تهمت، افترا، راه بندی و کتککاری مردم بخاطر طرفداری از یک نامزد!
چه کسی به ما این اختیار را داده است؟!
ماغلط می کنیم با عقیده مردم بازی کنیم. چرا فکر می کنیم ما می فهمیم و مردم نمی فهمند؟!
ما غلط می کنیم به نام دین به مردم تهمت بزنیم؟!
برادر روحانی که به روستایی با صداقت می گویی فلان کاندید بنزین را ۲۰ هزار تومان گران کرده است! اگر خرده آبرویی برای قشر مظلوم طلاب مانده را محض رضای خدا بر باد ندهد. نترس آنقدر این کشور دارد که شکم کارد خورده تو سیر شود. مگر آیت الله قوچانی ها، بروجردی ها، بحرالعلوم، شیخ انصاری و... با رانت و پول دولتی زتدگی کردند و هزاران عالم دینی تحویل جامعه دادند؟!
شنیده ام برخی می ترسند که بگویند رای ما فلان کاندید است و گفته اند نظر رهبری فلان کاندید است. رهبر بارها گفتند من یک رای دارم.
خواست رهبر مشارکت حداکثری است.
میلیاردها هزینه کردند و روز آخر کنار رفتند. این ها در برابر حق مردم نزد خدا چه جوابی دارند.
هر خانواده ای در این کشور نیست که یک رزمنده، جانباز یا ایثارگر نداشته باشد آیا انقلاب فقط مال یک عده خاصی است؟!
مردم دور از جان و بلا تشبیه گوسفند نیستند که ما چوپان انها باشیم. آنها از ما در کار خویش متخصص ترند. این ما به اصطلاح فرهیختگان و تحصیلکردگانیم که زندگی مردم را خراب، ذهنشان را مشوش و زندگی شان را به هم ریخته ایم.
بیایید از خدا بترسیم و حداقل آزاده باشیم. اگر قرار بود مثل ما عمل شود ائمه این کار را می کردند. قرآن در جاهای متعدد از استدلال و استفاده از عقل سخن گفته است.
و نیز به پیامبر گفته که تو پیامت را برسان ای پیامبر هر کس می خواهد بپذیرد یا نپذیرد.
خود و ایده خود را معیار قرار داده و مردم را با ان می سنجیم. قران را به رای خود تفسیر می کنیم. من فسر برایه مقعده من النار.
عزیزان و هم وطنانم هر ایرانی که شناسنامه ایرانی دارد حق دارد رای بدهد و به هر کسی که خواست رای بدهد. از احساسات جوانان بهره برداری سیاسی نکنیم.
شکاف بین نسلی در کشور بیداد می کند. سرمایه اجتماعی دارد کم می شود. بیایید منسجم باشیم و بر سر صندوق های رای حاضر شویم. حق انتخاب را برای خود محفوظ و برای دیگران نیز.
فکر نکنیم فقط ما می فهمیم اگر چنین است اصلا نمی فهمیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
روز جمعه ۱۵ تیرماه پای صندوق های رای.
http://t.me/dryousefi
مشارکت مردمی مبنای توسعه ملی
✍مردم عزیز ایران
درود فراوان می فرستم بر همه آزادگان عالم، بر پیامبران از آدم تا خاتم(ص)، بر ائمه اطهار علیهم السلام، بر علمای واقعی دینی، بر آنان که در هر دوره از دوره های چهل و پنج هزار و سیصد ساله فرهنگ و بیش از ۷ هزار ساله تمدن ایرانی و نیز درخشانی آنان در دوران اسلامی در حقیقت تمدن اسلامی و فرهنگ اسلامی را در هر کیشی در کشور عزیز ایران که اقتباس از آنان توسط غرب عامل اصلی روی داد مرحله پنجم تکامل فرهنگی یعنی انقلاب صنعتی گردید، این فرهنگ و تمدن را حفظ و بر پیشرفت آن افزودید.
دانشجویان عزیزم
مرا خوب می شناسید، رفتارم، صداقتم، معلمی ام، و...
و می دانید که در بند هیچ حزب و گروهی گرفتار نبوده و وامدار کسی نیستم. به اصول پایدارم و راهی جز اصلاح امور که نشات گرفته از سیره انبیاست به چیزی اعتقاد ندارم.
به ما گفتند اولین تمدن ها در بین النهرین و سواحل نیل و موهنجودارو بود. گفتند اولین جراحی در تمدن های بین النهرین و خط در تمدن رود نیل و شهرنشینی با سیستم لوله کشی در موهنجودارو بود.
به طور خلاصه در کلاس های درسم اشاره کرده ام و باز اشاره کوتاه می کنم.
اولین مراحی مغز و اعصاب در تمدن شهر سوخته سیستان بالغ با ۶ هزار سال پیش بوده است. اولین سیستم لوله کشی آب و نیز چشم مصنوعی و... در این شهر پیدا شده است آن هم نه سنگواره بلکه عین اجسام و اجساد.
اولین خط در تمدن جیرفت یا ارته و یا شهر دقیانوس بوده است و حتی در این دو شهر آثاری لز نوعی انیمیشن نیز هویداست بگذریم که آثار بسیاری از تمدن و فرهنگ در این شهرها پیدا شده است. تمدن ایلام، تمدن دشت سوزیان( خوزستان) و تمدن بی نظیر انشان یا انزان که نمود آن در تخت جمشید یا پارسه خود نماد یک امپراطوری بزرگ با آزادی لباس و پوشاک، کیش و فرهنگ هر منطقه بوده است و نمادهای آنان هیچ نشانی از استعمارگری ندارد.
بگذریم که اولین بزو گوسفند و گیاهان اهلی در جنوب غربی آسیا و لرستان کشف شده است. و ..
ما ییم و تمدنی بیش از شش هزار سال سابقه در چغامیش و چغا بنوت و دوره عیلامی رستم فارس و...
دومین گروهی که به ایران وارد شدند- بعد از آریایی ها- اعراب مسلمان بودند که با همه اشکالات دیوانسالاری، معماری، تقویم و... را از ایرانیان گرفتند و طولی نکشید که مسلمانانی مثل ابن مقفع و سایرین اقدام به ترجمه علوم متعدد به زبان عربی شدند.
نجوم در نزد ایرانیان بود ما حتی عرفان داشتیم که آیین خسروانی معروف بود و شیخ شهاب الدین سهروردی خود اقرار می کند که من در عرفان اشراقی ام از آن بهره برده ام.
الفرخانی با همه علوم متعددش، بیرونی ، همه چیز دان ایرانی ابوعلی سینا، فخر رازی، خیام، رازی کاشف الکل و سایرین که جبر و مثلثات را اختراع کردند.
سازه های شوش، چغابنوت، چغامیش، چغازنبیل، شوش، تخت جمشید، لیدونا ، بیشایور و.... همه آثار بجا مانده و مهم قناتهایی که صدها کیلومتر آب را به دل دشت ها بردند و شیخ بهایی ای که با یک شمع حمام ها را گرم می کرد و...
هرچه بگویم کم گفته ام فقط می خواهم بگویم ایران مهد فرهنگ و تمدن کره زمین است.
اینکه چرا هوبت خود را از دست دادیم بخشی به یورش های خارجی، بخشی به حاکمان خود فروخته و بی لیاقت و ناشایسته و زمان نشناس و بخشی نیز به سادگی خودمان و زرق و برق مدرنیته بر می گردد.
حال ما هستبم از نسل پدران و مادرانی که امپراطوری داشته اند. یکتاپرست بوده اند و بعد ورود اعراب نه تنها واندادیم بلکه به لطف شهامت جنگجویانمان، علم دانشمندانمان و استقامت زنان و مردانمان و حضور امام هشتم علیه السلام در خراسان و نیز تلاش های ستارگان درخشان ادب فارسی چون حکیم طوس فردوسی میراث دار اسلام علوی شدیم.
دنیای غرب تازه به دوران رسبده هنوز از شکست های پی در پی از هخامنشیان و ساسانیان و بقیه از ممکلت پارسه یا پارس عقده به دل داشته و هویت ما را دارند از ما می گیرند.
عزیزانم
به عنوان یک جامعه شناس اقتصادی و توسعه که سالهاست در درون روستاها و مناطق عشایری مشغول پژوهش هستم و مطالعه کشورهای سایر قاره ها در همین ارتباط توانسته ام به اینجا برسم که تنها و تنها بازگشت به خویشتن خویش و هویت خودمان است که می تواند کشورمان را نجات داد.
منکر ارتباطات جهانی نیستم و به جد می گویم جهان به یک دهکده تبدیل گردیده و ما نیز باید در این بازار جهانی حق خود را بگیریم.
جهانی فکر کنیم و محلی عمل کنیم.
مردم عزیز، خانواده محترم شهدا، جانبازان، ایثارگران و جاوید الاثرها ، شیعیان عزیز، برادران اهل تسنن بزرگوار، زرتشتیان با سابقه، مسیحیان، ارمنیان، آشوریان، سایر سلسله های ساکن در غرب کشور شامل قادریه، یارسار و بقیه هموطنانم در این عقیده
✍مردم عزیز ایران
درود فراوان می فرستم بر همه آزادگان عالم، بر پیامبران از آدم تا خاتم(ص)، بر ائمه اطهار علیهم السلام، بر علمای واقعی دینی، بر آنان که در هر دوره از دوره های چهل و پنج هزار و سیصد ساله فرهنگ و بیش از ۷ هزار ساله تمدن ایرانی و نیز درخشانی آنان در دوران اسلامی در حقیقت تمدن اسلامی و فرهنگ اسلامی را در هر کیشی در کشور عزیز ایران که اقتباس از آنان توسط غرب عامل اصلی روی داد مرحله پنجم تکامل فرهنگی یعنی انقلاب صنعتی گردید، این فرهنگ و تمدن را حفظ و بر پیشرفت آن افزودید.
دانشجویان عزیزم
مرا خوب می شناسید، رفتارم، صداقتم، معلمی ام، و...
و می دانید که در بند هیچ حزب و گروهی گرفتار نبوده و وامدار کسی نیستم. به اصول پایدارم و راهی جز اصلاح امور که نشات گرفته از سیره انبیاست به چیزی اعتقاد ندارم.
به ما گفتند اولین تمدن ها در بین النهرین و سواحل نیل و موهنجودارو بود. گفتند اولین جراحی در تمدن های بین النهرین و خط در تمدن رود نیل و شهرنشینی با سیستم لوله کشی در موهنجودارو بود.
به طور خلاصه در کلاس های درسم اشاره کرده ام و باز اشاره کوتاه می کنم.
اولین مراحی مغز و اعصاب در تمدن شهر سوخته سیستان بالغ با ۶ هزار سال پیش بوده است. اولین سیستم لوله کشی آب و نیز چشم مصنوعی و... در این شهر پیدا شده است آن هم نه سنگواره بلکه عین اجسام و اجساد.
اولین خط در تمدن جیرفت یا ارته و یا شهر دقیانوس بوده است و حتی در این دو شهر آثاری لز نوعی انیمیشن نیز هویداست بگذریم که آثار بسیاری از تمدن و فرهنگ در این شهرها پیدا شده است. تمدن ایلام، تمدن دشت سوزیان( خوزستان) و تمدن بی نظیر انشان یا انزان که نمود آن در تخت جمشید یا پارسه خود نماد یک امپراطوری بزرگ با آزادی لباس و پوشاک، کیش و فرهنگ هر منطقه بوده است و نمادهای آنان هیچ نشانی از استعمارگری ندارد.
بگذریم که اولین بزو گوسفند و گیاهان اهلی در جنوب غربی آسیا و لرستان کشف شده است. و ..
ما ییم و تمدنی بیش از شش هزار سال سابقه در چغامیش و چغا بنوت و دوره عیلامی رستم فارس و...
دومین گروهی که به ایران وارد شدند- بعد از آریایی ها- اعراب مسلمان بودند که با همه اشکالات دیوانسالاری، معماری، تقویم و... را از ایرانیان گرفتند و طولی نکشید که مسلمانانی مثل ابن مقفع و سایرین اقدام به ترجمه علوم متعدد به زبان عربی شدند.
نجوم در نزد ایرانیان بود ما حتی عرفان داشتیم که آیین خسروانی معروف بود و شیخ شهاب الدین سهروردی خود اقرار می کند که من در عرفان اشراقی ام از آن بهره برده ام.
الفرخانی با همه علوم متعددش، بیرونی ، همه چیز دان ایرانی ابوعلی سینا، فخر رازی، خیام، رازی کاشف الکل و سایرین که جبر و مثلثات را اختراع کردند.
سازه های شوش، چغابنوت، چغامیش، چغازنبیل، شوش، تخت جمشید، لیدونا ، بیشایور و.... همه آثار بجا مانده و مهم قناتهایی که صدها کیلومتر آب را به دل دشت ها بردند و شیخ بهایی ای که با یک شمع حمام ها را گرم می کرد و...
هرچه بگویم کم گفته ام فقط می خواهم بگویم ایران مهد فرهنگ و تمدن کره زمین است.
اینکه چرا هوبت خود را از دست دادیم بخشی به یورش های خارجی، بخشی به حاکمان خود فروخته و بی لیاقت و ناشایسته و زمان نشناس و بخشی نیز به سادگی خودمان و زرق و برق مدرنیته بر می گردد.
حال ما هستبم از نسل پدران و مادرانی که امپراطوری داشته اند. یکتاپرست بوده اند و بعد ورود اعراب نه تنها واندادیم بلکه به لطف شهامت جنگجویانمان، علم دانشمندانمان و استقامت زنان و مردانمان و حضور امام هشتم علیه السلام در خراسان و نیز تلاش های ستارگان درخشان ادب فارسی چون حکیم طوس فردوسی میراث دار اسلام علوی شدیم.
دنیای غرب تازه به دوران رسبده هنوز از شکست های پی در پی از هخامنشیان و ساسانیان و بقیه از ممکلت پارسه یا پارس عقده به دل داشته و هویت ما را دارند از ما می گیرند.
عزیزانم
به عنوان یک جامعه شناس اقتصادی و توسعه که سالهاست در درون روستاها و مناطق عشایری مشغول پژوهش هستم و مطالعه کشورهای سایر قاره ها در همین ارتباط توانسته ام به اینجا برسم که تنها و تنها بازگشت به خویشتن خویش و هویت خودمان است که می تواند کشورمان را نجات داد.
منکر ارتباطات جهانی نیستم و به جد می گویم جهان به یک دهکده تبدیل گردیده و ما نیز باید در این بازار جهانی حق خود را بگیریم.
جهانی فکر کنیم و محلی عمل کنیم.
مردم عزیز، خانواده محترم شهدا، جانبازان، ایثارگران و جاوید الاثرها ، شیعیان عزیز، برادران اهل تسنن بزرگوار، زرتشتیان با سابقه، مسیحیان، ارمنیان، آشوریان، سایر سلسله های ساکن در غرب کشور شامل قادریه، یارسار و بقیه هموطنانم در این عقیده
دنیا، دلش به حال ما نمی سوزد. نه امریکا، نه اروپا، نه روسیه، نه چین و نه هیج کشوری بخاطر ما اقتصاد و تجارتش را با دنیا قطع نمی کند مگر اینکه ما دستی پر داشته و از همه جهات قوی گردیم.
دلگیرید، می دانم. شاید خسته اید والله می دانم، دروغ شنیده اید، می دانم کل کل کردن های گروه های حاکم داخلی خسته تان کرده می دانم. سفره تان سال به سال کوچکتر می شود این را می دانم.
جوانان نمی توانند ازدواج کنند و سن ازدواج بالا رفته و طلاق فزونی یا فته و صدها مسئله اجتماعی گرفتار این کشور است اینها را لمس می کنم چون جامعه شناسم و پژوهش کرده ام.
اما عزیزانم.
قهر شما کاری را درست نمی کند. هیچ معجزه ای از خارج جز غارت و تحقیر برای ما ارمغانی نداشته است. مگر سلوکیان داشتند، مگر اعراب داشتند، مگر مغول و تاتار و بقیه داشتند. مگر پرتغابی ها و انگلیسی ها و آمریکایی ها جز غارت منابع ما چیزی برای ما بر جای گذاشتند. اینها حتی تاریخ ما را در شوش با پتک خرد کردند و در نزدیک به چهار صد صندوق بردند والان در موزه لوور فرانسه جز مالکیت آن کشور است.
بنابراین، تنها راه برون رفت از این سختی ها، مشارکت بالای مردم در سرنوشت خویش است. اگر معتقدید که نیایید کشور درست می شود این یک اشتباه استراتژیک است زیرا آنان که دوست ندارید بر شما حاکم خواهند شد.
لذا من به عنوان یک جامعه شناس اقتصادی و توسعه و مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه و خاصه توسعه روستایی ، جانباز دفاع مقدس، برادر شهید و بودن در کنار شهدا از شما می خواهم که پای صندوق های رای حاضر و به هر فردی از این دونفر که فکر می کنید می تواند به اصلاح امور بهتر رسبدگی کند رای دهید. از اخراج و قطع حقوق و از دست دادن پست نترسید همه اینها سانتاژ تبلیغاتی است.
نیامدن شما فردایی پشیمان به دنبال خواهد داشت و افسوس آن زمان فایده ای نخواهد داشت.
پس بیایید و با حضورتان در پای صندوق رای چهاردهمین رییس جمهور را که دوست دارید و می دانید شما را ولو یک قدم به جلو می بردبا رای خود انتخاب نمایید.
والسلام علی من اتبع الهدی
کوچک شما جلال یوسفی
بامداد جمعه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳ هجری خورشیدی. تهران
http://t.me/dryousefi
دلگیرید، می دانم. شاید خسته اید والله می دانم، دروغ شنیده اید، می دانم کل کل کردن های گروه های حاکم داخلی خسته تان کرده می دانم. سفره تان سال به سال کوچکتر می شود این را می دانم.
جوانان نمی توانند ازدواج کنند و سن ازدواج بالا رفته و طلاق فزونی یا فته و صدها مسئله اجتماعی گرفتار این کشور است اینها را لمس می کنم چون جامعه شناسم و پژوهش کرده ام.
اما عزیزانم.
قهر شما کاری را درست نمی کند. هیچ معجزه ای از خارج جز غارت و تحقیر برای ما ارمغانی نداشته است. مگر سلوکیان داشتند، مگر اعراب داشتند، مگر مغول و تاتار و بقیه داشتند. مگر پرتغابی ها و انگلیسی ها و آمریکایی ها جز غارت منابع ما چیزی برای ما بر جای گذاشتند. اینها حتی تاریخ ما را در شوش با پتک خرد کردند و در نزدیک به چهار صد صندوق بردند والان در موزه لوور فرانسه جز مالکیت آن کشور است.
بنابراین، تنها راه برون رفت از این سختی ها، مشارکت بالای مردم در سرنوشت خویش است. اگر معتقدید که نیایید کشور درست می شود این یک اشتباه استراتژیک است زیرا آنان که دوست ندارید بر شما حاکم خواهند شد.
لذا من به عنوان یک جامعه شناس اقتصادی و توسعه و مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه و خاصه توسعه روستایی ، جانباز دفاع مقدس، برادر شهید و بودن در کنار شهدا از شما می خواهم که پای صندوق های رای حاضر و به هر فردی از این دونفر که فکر می کنید می تواند به اصلاح امور بهتر رسبدگی کند رای دهید. از اخراج و قطع حقوق و از دست دادن پست نترسید همه اینها سانتاژ تبلیغاتی است.
نیامدن شما فردایی پشیمان به دنبال خواهد داشت و افسوس آن زمان فایده ای نخواهد داشت.
پس بیایید و با حضورتان در پای صندوق رای چهاردهمین رییس جمهور را که دوست دارید و می دانید شما را ولو یک قدم به جلو می بردبا رای خود انتخاب نمایید.
والسلام علی من اتبع الهدی
کوچک شما جلال یوسفی
بامداد جمعه ۱۵ تیرماه ۱۴۰۳ هجری خورشیدی. تهران
http://t.me/dryousefi
حماسه حضور
حضور پرشکوه ملت شریف ایران در دومین نوبت چهاردهمین دوره ریاست جمهوری و انتخاب نهمین رییس جمهور کشور را به مقام معظم رهبری ، خانواده معزز شهدا و ایثارگران، خانواده رییس جمهور شهید و خصوصا ملت شریف ایران تبرک عرض نموده و از خداوند منان استدعا دارم که راه پیشرفت کشور در زمینه تولید، اشتغال و درنهایت توسعه آن هموار گردد.
جا دارد بر دست این ملت بوسه زد و امیدوارم حاکمیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی و رییس جمهور منتخب قردان این مردم باشند.
http://t.me/dryousefi
حضور پرشکوه ملت شریف ایران در دومین نوبت چهاردهمین دوره ریاست جمهوری و انتخاب نهمین رییس جمهور کشور را به مقام معظم رهبری ، خانواده معزز شهدا و ایثارگران، خانواده رییس جمهور شهید و خصوصا ملت شریف ایران تبرک عرض نموده و از خداوند منان استدعا دارم که راه پیشرفت کشور در زمینه تولید، اشتغال و درنهایت توسعه آن هموار گردد.
جا دارد بر دست این ملت بوسه زد و امیدوارم حاکمیت و نظام مقدس جمهوری اسلامی و رییس جمهور منتخب قردان این مردم باشند.
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
کسانی که به پزشکیان رای دادند، نادات، کودک صفت و بی بهره ار عقل هستند!
این جمله نوشته آقای مهدی جمشیدی، مشاور آقای جلیلی، عضو هیئت علمی فرهنگ پژوهی پژوهشگاخ فرهنگ و اندیشه جامعه شناسی انقلاب اسلامی است.
جناب جمشیدی
من به سوای از جانباز و خانواده شهید و انقلابی در آغاز نوجوانی و حضور در کوه های بازی دراز در سال ۶۰ که دقیقا سال تولد شماست، به عنوان " یک جامعه شناس" - که پایان نامه ارشد و رساله دکتری اش را با نمره عالی از دکتر مصطفی ازکیا بنیانگذار توسعه روستایی در ایران و شاید تنها دانشجوی ایرانی که هیئت ژوری در زمان تز دکتری اش نوشتند لازم به دفاع نیست و از دهه ۴۰ تا کنون در پژوهش های روستایی و عشایری و شهری از پرسشگری گرفته تا سرپرستی تمام پژوهش های دهه های هفتاد به بعد بر عهده داشته و افتخار دارم که مرا مورد لطف خود قرار می دهد- با شما صحبت می کنم.
قبل از شروع صحبتم ابتدا به چند نکته در مورد ظاهر شما عرض می کنم و بعد به اصل موضوع می پردازم.
۱- هر وقت با مادر و مرحوم پدرم دست می دادم، زبری دستشان چون تیغ بر دستم نمود خود را نشان می داد.
۲- هرچه به چهره علمای دین و مراجع عظام، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نگاه می کنم و حتی همسرم که چندین دهه با او همسفرم و نافله شب می خواند- یک زن پوست نازکی دارد و قاعدتا باید پیشانی اش پینه ببندد- و بسباری از نمازخوانان ندیدم پینه ای بر پیشانی داشته باشند.
۳- با نگاهی به آثار منتشر شده از شما چیزی جز تورق کتاب علمای بزرگ و نوشتن آنها و البته توهماتتان در باره تفکر مخالفتان ندیدم.
۴- تنها دیدم که منبری در اختیار داشته ای که سنگ مفت گنجشک هم مفت.
۵- شما که از فسفه و مطالب و واژگان کلیدی در آثارتان زیاد استفاده کرده اید، آیا واقعا از روش پژوهش کیفی(مبانی فلسفی و معرفت شناخای و روش شناختی این روش و پیش فرض های آن، تکنیک ها و ابزارها و جایگاه ادبیات نظری در آنها، نحوه نمونه گیری در این روش، تکنیک های گردآوری اطلاعات در اینگونه روش ها و اتواع آن یعنی روش علمی تفسیرگرایی هرمنوتیک، نظریه گراندد تئوری یا داده بنیان، رهیافت های مشارکتی، پدیدار شناسی، تحلیل محتوای کیفی، تحلیل تاریخی و تاریخ شفاهی،قوم شناسی، دلفی، تحلیل گفتمان، روایت پژوهی، استخوان ماهی و ده ها روش دیگر که به حوزه مطالفاتی شما مربوط است؛ چه میزان اطلاع دارید؟
اساسا آیا این روش ها را در پژوهش هایی که نتیجه آن در منبرهایتان که مفت در اختیارتان قرار می گیرد، بهره گرفته اید؟
آیا تاکنون یک پژوهش تاکید می کنم یک پژوهش میدانی در باره تجربه زیسته جامعه در موضوعی خاص به ویژه پدیدارشناسی و هرمنوتیک استفاده کرده اید؟ شک دارم بتوانید یک پژوهش با این دو روش در باره جامعه روستایی، فقرا، معلولین، مطرودین، نابرابری جنسیتی و قومی و ایدئولوژی انجام دهید.
۶- شما کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی هستید. اساسا یک تعریف از جامعه شناسی انقلاب اسلامی بیان کنید. من شک دارم شما حتی جامعه شناسی و فلسفه را هم شناخته باشید.
۷- با کدام یک از روش هایی که ذکر کردم پایان نامه ارشدتان را گرفته اید و اساسا در دانشگاه امنیت ملی چه چیزی به شما یاد می دهند؟
۸- من در گرایش اقتصادی و توسعه ام اما از فلسفه نیز بی بهره نیستم. شما که از شهید علامه مطهری نوشته اید، شرح آن استاد بر منظومه ملاهادی سبزواری را باید خوانده باشید. نکند جمله" تعرف الاشیا باضدادها" را متوجه نشده اید که در قضاوتتان در باره عقل دیگران شک که سهل است فتوی داده و حکم صادر می کند؟
۹- به گمانم قرآن که خوانده اید؟ در قرآن جایگاه عقل کجاست؟ می دانید یا تفسیر به رای می کنید که امان از اینکه نمی دانید" من فسر برایه مقعده من النار".
نهج البلاغه را اردوگاهتان به مضحکه گرفتند. سری به آن بزنید که علی در نامه اش به مالک اشتر در باره مردم چه سفارش هایی می کند.
۱۰- گمانم منطق هم خوانده اید! که منطق کلید و دروازه فلسفه است. فلسفه را مقیاس و خط کش تشخیص در امر شناخت تعاریف و مفاهیم که می ۱۱داند. وسیله ای که" عن الخطا فی الفکر". اگر خوانده اید در کجای شناخت نزدیک به ۱۷ میلیون و نقص آن برای فکرتان از آن استفاده کرده اید؟
۱۱. راستی اگر در صفین بودید موقع رفتن قرآن ها برنیزه چکار می کردید و پس از صلح بین امام و معاویه کدام طرف قرار می گرفتید؟
۱۳. در قرآن یک آیه بیاورید که انسانها را در راه عقیده آزاد نگذاشته باشد.
جناب مهدی جمشیدی
۱۳. تفاوت برخی با دیگران این است که هرچه علم می آموزند بر نادانی خود پی می برند و برخی به مثابه آن طلبه ای مانند که ۱۴ صیغه ابتدای عربی را یاد گرفته بود و سینه خود را وجب می کرد و می گفت این یک وجب سینه چقدر حجم دارد که این همه علم را در خود جای می دهد.
این جمله نوشته آقای مهدی جمشیدی، مشاور آقای جلیلی، عضو هیئت علمی فرهنگ پژوهی پژوهشگاخ فرهنگ و اندیشه جامعه شناسی انقلاب اسلامی است.
جناب جمشیدی
من به سوای از جانباز و خانواده شهید و انقلابی در آغاز نوجوانی و حضور در کوه های بازی دراز در سال ۶۰ که دقیقا سال تولد شماست، به عنوان " یک جامعه شناس" - که پایان نامه ارشد و رساله دکتری اش را با نمره عالی از دکتر مصطفی ازکیا بنیانگذار توسعه روستایی در ایران و شاید تنها دانشجوی ایرانی که هیئت ژوری در زمان تز دکتری اش نوشتند لازم به دفاع نیست و از دهه ۴۰ تا کنون در پژوهش های روستایی و عشایری و شهری از پرسشگری گرفته تا سرپرستی تمام پژوهش های دهه های هفتاد به بعد بر عهده داشته و افتخار دارم که مرا مورد لطف خود قرار می دهد- با شما صحبت می کنم.
قبل از شروع صحبتم ابتدا به چند نکته در مورد ظاهر شما عرض می کنم و بعد به اصل موضوع می پردازم.
۱- هر وقت با مادر و مرحوم پدرم دست می دادم، زبری دستشان چون تیغ بر دستم نمود خود را نشان می داد.
۲- هرچه به چهره علمای دین و مراجع عظام، حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری نگاه می کنم و حتی همسرم که چندین دهه با او همسفرم و نافله شب می خواند- یک زن پوست نازکی دارد و قاعدتا باید پیشانی اش پینه ببندد- و بسباری از نمازخوانان ندیدم پینه ای بر پیشانی داشته باشند.
۳- با نگاهی به آثار منتشر شده از شما چیزی جز تورق کتاب علمای بزرگ و نوشتن آنها و البته توهماتتان در باره تفکر مخالفتان ندیدم.
۴- تنها دیدم که منبری در اختیار داشته ای که سنگ مفت گنجشک هم مفت.
۵- شما که از فسفه و مطالب و واژگان کلیدی در آثارتان زیاد استفاده کرده اید، آیا واقعا از روش پژوهش کیفی(مبانی فلسفی و معرفت شناخای و روش شناختی این روش و پیش فرض های آن، تکنیک ها و ابزارها و جایگاه ادبیات نظری در آنها، نحوه نمونه گیری در این روش، تکنیک های گردآوری اطلاعات در اینگونه روش ها و اتواع آن یعنی روش علمی تفسیرگرایی هرمنوتیک، نظریه گراندد تئوری یا داده بنیان، رهیافت های مشارکتی، پدیدار شناسی، تحلیل محتوای کیفی، تحلیل تاریخی و تاریخ شفاهی،قوم شناسی، دلفی، تحلیل گفتمان، روایت پژوهی، استخوان ماهی و ده ها روش دیگر که به حوزه مطالفاتی شما مربوط است؛ چه میزان اطلاع دارید؟
اساسا آیا این روش ها را در پژوهش هایی که نتیجه آن در منبرهایتان که مفت در اختیارتان قرار می گیرد، بهره گرفته اید؟
آیا تاکنون یک پژوهش تاکید می کنم یک پژوهش میدانی در باره تجربه زیسته جامعه در موضوعی خاص به ویژه پدیدارشناسی و هرمنوتیک استفاده کرده اید؟ شک دارم بتوانید یک پژوهش با این دو روش در باره جامعه روستایی، فقرا، معلولین، مطرودین، نابرابری جنسیتی و قومی و ایدئولوژی انجام دهید.
۶- شما کارشناس ارشد جامعه شناسی انقلاب اسلامی هستید. اساسا یک تعریف از جامعه شناسی انقلاب اسلامی بیان کنید. من شک دارم شما حتی جامعه شناسی و فلسفه را هم شناخته باشید.
۷- با کدام یک از روش هایی که ذکر کردم پایان نامه ارشدتان را گرفته اید و اساسا در دانشگاه امنیت ملی چه چیزی به شما یاد می دهند؟
۸- من در گرایش اقتصادی و توسعه ام اما از فلسفه نیز بی بهره نیستم. شما که از شهید علامه مطهری نوشته اید، شرح آن استاد بر منظومه ملاهادی سبزواری را باید خوانده باشید. نکند جمله" تعرف الاشیا باضدادها" را متوجه نشده اید که در قضاوتتان در باره عقل دیگران شک که سهل است فتوی داده و حکم صادر می کند؟
۹- به گمانم قرآن که خوانده اید؟ در قرآن جایگاه عقل کجاست؟ می دانید یا تفسیر به رای می کنید که امان از اینکه نمی دانید" من فسر برایه مقعده من النار".
نهج البلاغه را اردوگاهتان به مضحکه گرفتند. سری به آن بزنید که علی در نامه اش به مالک اشتر در باره مردم چه سفارش هایی می کند.
۱۰- گمانم منطق هم خوانده اید! که منطق کلید و دروازه فلسفه است. فلسفه را مقیاس و خط کش تشخیص در امر شناخت تعاریف و مفاهیم که می ۱۱داند. وسیله ای که" عن الخطا فی الفکر". اگر خوانده اید در کجای شناخت نزدیک به ۱۷ میلیون و نقص آن برای فکرتان از آن استفاده کرده اید؟
۱۱. راستی اگر در صفین بودید موقع رفتن قرآن ها برنیزه چکار می کردید و پس از صلح بین امام و معاویه کدام طرف قرار می گرفتید؟
۱۳. در قرآن یک آیه بیاورید که انسانها را در راه عقیده آزاد نگذاشته باشد.
جناب مهدی جمشیدی
۱۳. تفاوت برخی با دیگران این است که هرچه علم می آموزند بر نادانی خود پی می برند و برخی به مثابه آن طلبه ای مانند که ۱۴ صیغه ابتدای عربی را یاد گرفته بود و سینه خود را وجب می کرد و می گفت این یک وجب سینه چقدر حجم دارد که این همه علم را در خود جای می دهد.
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
۱۴.استاد و پژوهشگر جامعه شناسی انقلاب اسلامی و فلسفه، اگر شما انقلاب را پای درس مرحوم آیت الله مصباح یزدی قدس سره تلمذ کردی، دیگران در بازی دراز که شهید بهشتی گفتند عرفان را در بازی دراز باید جست( نقل به مظمون).
۱۵. بیا و در برابر ملتی که کم عقلشان خواندی استغاصه کن و حلالیت بطلب چون در آن صورت ناخواسته انقلاب را زیر سوال برده ای. همین مردم بساط ۲۵۰۰ ساله ساهنشاهی را بر چیدند و ۲۲ بهمن ۵۷ را رقم زدند. انقلاب را از گردنه های نفس گیر عبور دادند و دفاع مقدس را پشتیبانی کردند و در حالی که موشک نقطه زن داشتند و نه پهباد و نه بمب لیذری و... اما ایمان واقعی داشتند که شماها آنها را هم از بچه هایشان گرفتید.
بینی و بین الله در این بامداد و بدون مراجعه به هیچ مرجعی این سخنان را نوشتم.
دروغگویی با تقیه تفاوت دارد. ما موظف به ارایه فرمان خدا هستیم نه بردن مردم به زور به بهشت.
ما مکلف به انجام تکلیفیم. بکشبم پیروزیم و کشته بشوبم هم پیروز و این سخن پیربرزانه انقلاب است که رهبران معنوی شما حتی او را در مسیر انقلاب همراهی نکردند و مخالفت هم نمودند.
مردم به پزشکیان رای دادند چون حق دارند. خدا، پیامبران، ائمه و قانون و عقل به آنان اجازه انتخاب داده است. خدایی که انتخاب خودش توسط بنده اش را آزاد می گذارد من و شما سگ که باشیم که بخواهیم برای مردم تصمیم بگیریم.
رهبر انقلاب فرمودند من یک رای دارم. چرا پشت او سنگر گرفته اید؟
تفکر شما که در دور اول احمدی نژاد جلوه گر بود و او را فرمانده امام زمان می دانستید و عقل های کلتان تشخیص داد که دست به آدم ربایی بزنید و ناخن بکشید به مادرم که مادر شهید و خواهرانم که خواهر شهیدند فحاشی کنند، الان آن لولو خورخوره و تحفه آرادانتان کجاست؟ شاید شماها اساسا حق خود بدانید که آدم ربایی کنید، شکنجه کنید، و به هیچ دادگاهی هم پاسخگو نباشید.
شما نمی فهمید یا ماها؟
مهدی جمشیدی مشاور دکتر جلیلی
من احمدی نژاد را شناختم( قبل از ۸۸ من در ۸۸ کنار بودم) اما شماها نشناختید. حالا مثلا من کم عقلم یا شما جناب فیلسوف و جامعه شناس انقلاب اسلامی خودتان( انقلاب من با شما متفاوت است).
شماها چه تفاوتی با خوارج نهروان دارید؟
چه تفاوتی با رضاخان دارید با این تفکر که این روزها اصلاح طلبان و قالیباف را با زبانتان که ارزشش فثط فحاشی است مورد تفقد قرار می دهید؟
این چند نکته بماند تا بعد.
به تفکر شما اعلام می کنیم که ایران را به افغانستان تبدیل نکنید. این تهمت ها بس است. تفاوت شما با اسراییل الان کجاست؟
سالهاست نمی خواستم قلمم را به سیاست آلوده کنم اما یاد شهدایی که ما با آنها خوابیدیم، خندیدیم، گریه کردیم... و شما دایه از مادر مهربانتر شدید، نمی گذارد ساکت بمانم.
ما حق شکایت علیه شما را در محاکم قضایی برای خودمان محفوظ می دانیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
http://t.me/dryousefi
۱۵. بیا و در برابر ملتی که کم عقلشان خواندی استغاصه کن و حلالیت بطلب چون در آن صورت ناخواسته انقلاب را زیر سوال برده ای. همین مردم بساط ۲۵۰۰ ساله ساهنشاهی را بر چیدند و ۲۲ بهمن ۵۷ را رقم زدند. انقلاب را از گردنه های نفس گیر عبور دادند و دفاع مقدس را پشتیبانی کردند و در حالی که موشک نقطه زن داشتند و نه پهباد و نه بمب لیذری و... اما ایمان واقعی داشتند که شماها آنها را هم از بچه هایشان گرفتید.
بینی و بین الله در این بامداد و بدون مراجعه به هیچ مرجعی این سخنان را نوشتم.
دروغگویی با تقیه تفاوت دارد. ما موظف به ارایه فرمان خدا هستیم نه بردن مردم به زور به بهشت.
ما مکلف به انجام تکلیفیم. بکشبم پیروزیم و کشته بشوبم هم پیروز و این سخن پیربرزانه انقلاب است که رهبران معنوی شما حتی او را در مسیر انقلاب همراهی نکردند و مخالفت هم نمودند.
مردم به پزشکیان رای دادند چون حق دارند. خدا، پیامبران، ائمه و قانون و عقل به آنان اجازه انتخاب داده است. خدایی که انتخاب خودش توسط بنده اش را آزاد می گذارد من و شما سگ که باشیم که بخواهیم برای مردم تصمیم بگیریم.
رهبر انقلاب فرمودند من یک رای دارم. چرا پشت او سنگر گرفته اید؟
تفکر شما که در دور اول احمدی نژاد جلوه گر بود و او را فرمانده امام زمان می دانستید و عقل های کلتان تشخیص داد که دست به آدم ربایی بزنید و ناخن بکشید به مادرم که مادر شهید و خواهرانم که خواهر شهیدند فحاشی کنند، الان آن لولو خورخوره و تحفه آرادانتان کجاست؟ شاید شماها اساسا حق خود بدانید که آدم ربایی کنید، شکنجه کنید، و به هیچ دادگاهی هم پاسخگو نباشید.
شما نمی فهمید یا ماها؟
مهدی جمشیدی مشاور دکتر جلیلی
من احمدی نژاد را شناختم( قبل از ۸۸ من در ۸۸ کنار بودم) اما شماها نشناختید. حالا مثلا من کم عقلم یا شما جناب فیلسوف و جامعه شناس انقلاب اسلامی خودتان( انقلاب من با شما متفاوت است).
شماها چه تفاوتی با خوارج نهروان دارید؟
چه تفاوتی با رضاخان دارید با این تفکر که این روزها اصلاح طلبان و قالیباف را با زبانتان که ارزشش فثط فحاشی است مورد تفقد قرار می دهید؟
این چند نکته بماند تا بعد.
به تفکر شما اعلام می کنیم که ایران را به افغانستان تبدیل نکنید. این تهمت ها بس است. تفاوت شما با اسراییل الان کجاست؟
سالهاست نمی خواستم قلمم را به سیاست آلوده کنم اما یاد شهدایی که ما با آنها خوابیدیم، خندیدیم، گریه کردیم... و شما دایه از مادر مهربانتر شدید، نمی گذارد ساکت بمانم.
ما حق شکایت علیه شما را در محاکم قضایی برای خودمان محفوظ می دانیم.
والسلام علی من اتبع الهدی
http://t.me/dryousefi
Telegram
کانال رسمی دکتر جلال یوسفی
نویسنده، مدرس دانشگاه و پژوهشگر مطالعات توسعه
به نام خدا
انتخابات ریاست جمهوری با همه کش و قوسش تمام شد و مردم هم در نوبت دوم مشت محکمی بر دهان خارج نشینان زدند.
حال مردم رییس جمهور خود را انتخاب کردند. مردم انقلاب کردند، رژیم دیکتاتوری پهلوی را بیرون انداختند، حوادث داخلی و خارجی را از جمله حمله غرب توسط صدام در ۸ سال را با جان و دل دفع کردند.
در این چهل و اندی سال مردم نشان دادند که با نظام خود هستند.
اگر بگوییم مردم در انتخابشان اشتباه کردند، باید بپذیریم که در انقلاب کردن و حفظ نظام هم اشتباه کرده اند، اما اینطور نیست.
اسم خود را مسلمان و شیعه مولا علی گذاشته ایم اما با پول بیت المال ده ها میلبارد هزینه کاندید یا کاندیدی خاص می کنیم. نهادها را به صف می کنیم و....
حال که انتخابات تمام شده است- کاری ندارم چه کسی پیروز شده- دوباره از بیت المال حقوق می گیریم و اذهان مردم را مشوش می کنیم!
این چه مسلمانی است که چون به قدرت نرسیده ایم، باید مردم را نفهم بدانیم. اعمال امثال ماست که ۶۰ درصد مردم را از پای صندوق ها فراری داد.
خود را همه کاره و عاقل و مردم را چونان گوسفندانی می دانیم که به چوپان(ما) نیاز دارند.
فحاشی و دهن را به لجن آلوده کردن و تهمت زدن و همهمه درست کردند فقط شعور پایین یک تفکر و در مقابل تنفر مردم را نسبت بدانها نشان می دهد.
گروهی که وظیفه ذاتی شان رسیدگی به یک عده پیرمرد و پیرزن و احقاق حقوق آنهاست، به جای پیگیری امور آنها و احقاق حقوقشان در فضای محازی دست به قول خودشان به روشنگری می کنند. از خود هم چیزی ندارند و فقط کپی پیست می کنند.
شما نتوانسته اید یک همسان سازی را برای این فلک زدگان درست کتید، چگونه می خواهید دم از سیاست بزنید و... اینها بیشتر فرار از مسئولیت است.
گروهی که باید کار فرهنگی کنند و چهل و پنج سال از انقلاب گذشته نه تنها جوانان ما را به خدا خدا نیاوردند بلکه حتی مبارزه با بی حجابی را خم به نیروهایی دادند که ماموریت ذاتی شان چیز دیگری است.
امروزه یمن که از ما الگو گرفته دنیا را به وحشت انداخته اما ما دنبال خاله زنک بازی های سیاسی هستیم.
دست برداریم و خودمان را درست کنیم و الا مردم ما را ادب خواهند کرد. ملت ما، ملت قدردانی است.
نماینده مجلسی که کار مردم را رها کرده و چندبن روز برای یک کاندید تبلیغ می کند، در زادگاهش رقیب عدد سه رقمی رای می اورد و رای کاندیدش به تعداد انگشتان دست نمی رسند. همین مردم شما ها را به اینجا رساندند کاری نکنید که خیلی زود پشیمان شوند.
وحدت. وحدت. وحدت.
http://t.me/dryousefi
انتخابات ریاست جمهوری با همه کش و قوسش تمام شد و مردم هم در نوبت دوم مشت محکمی بر دهان خارج نشینان زدند.
حال مردم رییس جمهور خود را انتخاب کردند. مردم انقلاب کردند، رژیم دیکتاتوری پهلوی را بیرون انداختند، حوادث داخلی و خارجی را از جمله حمله غرب توسط صدام در ۸ سال را با جان و دل دفع کردند.
در این چهل و اندی سال مردم نشان دادند که با نظام خود هستند.
اگر بگوییم مردم در انتخابشان اشتباه کردند، باید بپذیریم که در انقلاب کردن و حفظ نظام هم اشتباه کرده اند، اما اینطور نیست.
اسم خود را مسلمان و شیعه مولا علی گذاشته ایم اما با پول بیت المال ده ها میلبارد هزینه کاندید یا کاندیدی خاص می کنیم. نهادها را به صف می کنیم و....
حال که انتخابات تمام شده است- کاری ندارم چه کسی پیروز شده- دوباره از بیت المال حقوق می گیریم و اذهان مردم را مشوش می کنیم!
این چه مسلمانی است که چون به قدرت نرسیده ایم، باید مردم را نفهم بدانیم. اعمال امثال ماست که ۶۰ درصد مردم را از پای صندوق ها فراری داد.
خود را همه کاره و عاقل و مردم را چونان گوسفندانی می دانیم که به چوپان(ما) نیاز دارند.
فحاشی و دهن را به لجن آلوده کردن و تهمت زدن و همهمه درست کردند فقط شعور پایین یک تفکر و در مقابل تنفر مردم را نسبت بدانها نشان می دهد.
گروهی که وظیفه ذاتی شان رسیدگی به یک عده پیرمرد و پیرزن و احقاق حقوق آنهاست، به جای پیگیری امور آنها و احقاق حقوقشان در فضای محازی دست به قول خودشان به روشنگری می کنند. از خود هم چیزی ندارند و فقط کپی پیست می کنند.
شما نتوانسته اید یک همسان سازی را برای این فلک زدگان درست کتید، چگونه می خواهید دم از سیاست بزنید و... اینها بیشتر فرار از مسئولیت است.
گروهی که باید کار فرهنگی کنند و چهل و پنج سال از انقلاب گذشته نه تنها جوانان ما را به خدا خدا نیاوردند بلکه حتی مبارزه با بی حجابی را خم به نیروهایی دادند که ماموریت ذاتی شان چیز دیگری است.
امروزه یمن که از ما الگو گرفته دنیا را به وحشت انداخته اما ما دنبال خاله زنک بازی های سیاسی هستیم.
دست برداریم و خودمان را درست کنیم و الا مردم ما را ادب خواهند کرد. ملت ما، ملت قدردانی است.
نماینده مجلسی که کار مردم را رها کرده و چندبن روز برای یک کاندید تبلیغ می کند، در زادگاهش رقیب عدد سه رقمی رای می اورد و رای کاندیدش به تعداد انگشتان دست نمی رسند. همین مردم شما ها را به اینجا رساندند کاری نکنید که خیلی زود پشیمان شوند.
وحدت. وحدت. وحدت.
http://t.me/dryousefi