Forwarded from صداى نوينِ خراسان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
📽🔷🔸سخنرانی دکتر احسان شریعتی در مراسم یادبود شادروان ناصر اشکیانی در تهران
#بخش_سوم
#احسان_شریعتی
#صدای_نوین_خراسان
✅ @VoNoKh
#بخش_سوم
#احسان_شریعتی
#صدای_نوین_خراسان
✅ @VoNoKh
🔷🔸بحران «معنا» (و بدیل مذهبی بحران دینی) -بخش سوم-
🖋 احسان شریعتی
🔸• دینی که شریعتی جوهرش را نوعی «عرفان» میخواند، دینی گشوده بر همهٔ افقهای معنوی بود (ادیان و معنویتهای بزرگ بشری در طول تاریخ و عرض جغرافیا). این دین و عرفان در سطح اجتماعی بهشکل اصل «همبستگی» معنوی (مانند اصل «برادری» در شعارهای انقلاب فرانسه) بیان میشود.
🔹• در برابر حاکمیت روایتِ شرعی-فقاهتی بر جامعه، واکنشهای گوناگونی در عقب نشینی بهسوی سنّت، اخلاق، معنویت،عرفانهای شرقی و غربی، فرقهگرایی، جهانوطنی، فردگرایی، و خصوصیسازی دینی را شاهد بودهایم.
🔸• جریان فکری موسوم به «نوشریعتی» (که نه تجدیدنظرطلبی، بلکه عبارت از بروزسازی گفتمان شریعتی است)، اما در برابر این گرایشات، همچنان بر اصلاح ساختاری و انقلابی در جهانبینی و فرهنگ دینی و به بدیلسازی گفتمانی اجتماعی «توحیدی»، در برابر روایت رسمی سنّتی، تاکید دارد. نقش دین درنزد این جریان، پشتوانهٔ معنوی-اخلاقی و استعلایی شدن برای جنبش تغییر-و-تحولخواهی در «جامعه» است (و نه در «دولت»)، با پویشی مردمسالارانهٔ (دموکراتیک)، آزادیخواهانه (لیبرتر) و عدالتطلبانه (سوسیالیستی)؛ در برابر شریعت و فقاهتی حافظ نظم موجود و توجیهگر مناسبات استبدادی-استثماری، و بويژه «استحماری» (آگاهی کاذب سنتی یا علوم-و-معارفِ شبهدینی). بصیرت دینی و تفکیکی سنخ شریعتی، نوعی «حکمت» غیرمتافیزیکی (شبهفلسفی بهاصطلاح یونانی) و نوعی «عرفان» غیرصوفیانه (زاهدانهٔ دنیاگریز بهاصطلاح هندی) است.
🔹• بحران اخلاقی-معنوی کنونی جامعهٔ ایرانی ناشی از غلبهٔ گفتمان و عملکرد دورانی بنیادگرایی سنّتی است. این بحران به نقطه یا مرحلهٔ تعیینکنندهٔ خود رسیده است و جامعه و نظم (یا بینظمی) موجود (و موسوم به «مقدس»، که از دین و تقدس برای توجیه وضع موجود مایه میگذارد)، باید تصمیم بگیرد:
🔸- یا به بیان و مشی مسالمتجو (خشونتپرهیز)ی اصلاحگری و پیرایش بخردانهٔ انتقادی، انسانی و مردمی، توسعهخواه (آزادی-و-عدالتطلب) گوش بسپارد،
🔹- و یا به زبان خشن و قاهرانهٔ سکولاریسمی دینهراس و نامتساهل در آینده تن دهد. سکولاریسمی اقتدارگرا که در گذشته شاهد آن بودیم و انقلاب و نظم کنونی واکنش تاریخی آن بود، و اینبار با استقرار تدریجی و پنهان در متن و بطن جامعهٔ بهظاهر دینی، و بمثابهٔ دافعهٔ آن، دارد پرده را پس میزند و پاندول را به سمت مقابل برمیگرداند.
• وظیفهٔ «ما»، مقابله با این افراط-و-تفریط فرهنگی تاریخی است، برای تحقق تدریجی نظمی نوین با رفتار و مناسباتی معتدل و منطقی، و پیمودن راه رشدی موزون-و-پایدار. در غیراینصورت، همچون فاجعهٔ جاری در سایرجوامع مسلمان و منطقه، مواجه خواهیم شد و با جنگهای خارجی و داخلی، و «فروپاشی» همهجانبهٔ مادی و معنوی، مصداقی و معنایی .
#بخش_سوم
#بحران
#معنا
#دین_پیرایی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋 احسان شریعتی
🔸• دینی که شریعتی جوهرش را نوعی «عرفان» میخواند، دینی گشوده بر همهٔ افقهای معنوی بود (ادیان و معنویتهای بزرگ بشری در طول تاریخ و عرض جغرافیا). این دین و عرفان در سطح اجتماعی بهشکل اصل «همبستگی» معنوی (مانند اصل «برادری» در شعارهای انقلاب فرانسه) بیان میشود.
🔹• در برابر حاکمیت روایتِ شرعی-فقاهتی بر جامعه، واکنشهای گوناگونی در عقب نشینی بهسوی سنّت، اخلاق، معنویت،عرفانهای شرقی و غربی، فرقهگرایی، جهانوطنی، فردگرایی، و خصوصیسازی دینی را شاهد بودهایم.
🔸• جریان فکری موسوم به «نوشریعتی» (که نه تجدیدنظرطلبی، بلکه عبارت از بروزسازی گفتمان شریعتی است)، اما در برابر این گرایشات، همچنان بر اصلاح ساختاری و انقلابی در جهانبینی و فرهنگ دینی و به بدیلسازی گفتمانی اجتماعی «توحیدی»، در برابر روایت رسمی سنّتی، تاکید دارد. نقش دین درنزد این جریان، پشتوانهٔ معنوی-اخلاقی و استعلایی شدن برای جنبش تغییر-و-تحولخواهی در «جامعه» است (و نه در «دولت»)، با پویشی مردمسالارانهٔ (دموکراتیک)، آزادیخواهانه (لیبرتر) و عدالتطلبانه (سوسیالیستی)؛ در برابر شریعت و فقاهتی حافظ نظم موجود و توجیهگر مناسبات استبدادی-استثماری، و بويژه «استحماری» (آگاهی کاذب سنتی یا علوم-و-معارفِ شبهدینی). بصیرت دینی و تفکیکی سنخ شریعتی، نوعی «حکمت» غیرمتافیزیکی (شبهفلسفی بهاصطلاح یونانی) و نوعی «عرفان» غیرصوفیانه (زاهدانهٔ دنیاگریز بهاصطلاح هندی) است.
🔹• بحران اخلاقی-معنوی کنونی جامعهٔ ایرانی ناشی از غلبهٔ گفتمان و عملکرد دورانی بنیادگرایی سنّتی است. این بحران به نقطه یا مرحلهٔ تعیینکنندهٔ خود رسیده است و جامعه و نظم (یا بینظمی) موجود (و موسوم به «مقدس»، که از دین و تقدس برای توجیه وضع موجود مایه میگذارد)، باید تصمیم بگیرد:
🔸- یا به بیان و مشی مسالمتجو (خشونتپرهیز)ی اصلاحگری و پیرایش بخردانهٔ انتقادی، انسانی و مردمی، توسعهخواه (آزادی-و-عدالتطلب) گوش بسپارد،
🔹- و یا به زبان خشن و قاهرانهٔ سکولاریسمی دینهراس و نامتساهل در آینده تن دهد. سکولاریسمی اقتدارگرا که در گذشته شاهد آن بودیم و انقلاب و نظم کنونی واکنش تاریخی آن بود، و اینبار با استقرار تدریجی و پنهان در متن و بطن جامعهٔ بهظاهر دینی، و بمثابهٔ دافعهٔ آن، دارد پرده را پس میزند و پاندول را به سمت مقابل برمیگرداند.
• وظیفهٔ «ما»، مقابله با این افراط-و-تفریط فرهنگی تاریخی است، برای تحقق تدریجی نظمی نوین با رفتار و مناسباتی معتدل و منطقی، و پیمودن راه رشدی موزون-و-پایدار. در غیراینصورت، همچون فاجعهٔ جاری در سایرجوامع مسلمان و منطقه، مواجه خواهیم شد و با جنگهای خارجی و داخلی، و «فروپاشی» همهجانبهٔ مادی و معنوی، مصداقی و معنایی .
#بخش_سوم
#بحران
#معنا
#دین_پیرایی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆 اسلام حکومتی، «نولیبرالیسم» و زوالِ حیاتِ اجتماعی
📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن
🔆اکنون در عرصهیِ جامعه و سیاست کشور نسل جدیدی ظهور کرده است که پشتِ سر خود تجربیات شکستخورده فراوان دارد، از آیندهیِ خود نگران است و زندگی در حال را ناممکن میانگارد. در چنین وضعیتی، این نسل به فراموشی گذشته، قطع علاقه به آینده و گسیختن از آنچه در حال میگذرد، روی آورده است. جامعه هر روز، بیش از پیش، به وضعیت ذرهایشده سقوط میکند و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی به فنا میرود.
🔆جامعهیِ ایران توسط روندهای اقتصادی و اجتماعی و ساختارهای ناعادلانهیِ استبدادی و فاسد تخریب میشود، و بیم آن میرود که جامعه قدرت مقاومت مؤثر، بالنده و افقگشای خود را از دست بدهد. در برابر زوالِ حیات اجتماعی، فروپاشی تدریجی عرصهیِ عمومی، انحطاط معنای زندگی، در سطح شخصی و میانفردی، مقاومتهای پراکنده و بطیٔ کفایت نمیکند. استراتژیِ تخریبِ قدرتِ جامعه با هدفِ پیشبردِ منطقِ قدرت و سرمایه، در یک میدانِ بهظاهر پُرتنازع و سرشار از کشاکش پیگرفته شده است. یکسوی این میدان، ساختارِ سیاسی است که از دین کسبِ مشروعیت میکند و متولیِ توزیعِ نامتوازن و ناعادلانهی ارزشهایِ اقتصادی و اجتماعی است. تکیهیِ دولتی بر ذخائر دینی، ارزشهای دینی را بهمنزلهیِ پشتوانهیِ تعصب و تصلب، خرافهپردازیِ دینی و انسدادِ سیاسی، در وجدان و آگاهیِ عمومیِ نسلِ جدید درج کرده است و نسل جدید را بیپناه رها ساخته است. آنچه این مسئله را مضاعف مینماید ظهور جنبشهای بنیادگرای دینی در سطح منطقه است که دین را بهمثابهیِ بُرندهترین صورتِ عقلستیزی و شرارت و خشونت عرضه میکند. از سوی دیگر، این میدان گسترش پُرحجم آموزهها و نمادهای «نولیبرالیستیِ» فلسفی و سیاسی و اقتصادی است. نولیبرالیسمی که مشروعیتِ خود را در این میدان از ستیز با «بنیادگراییِ» دینی و اسلامِ حکومتی شده أخذ میکند، اما با رقیب خود در تأمین هدفِ تخریبِ جامعه همپیمان است. در سطحِ فلسفی، هر فرد را از سپهرِ جامعه و تاریخ و سنت خود میگسلاند و در سطح سیاست، حیات سیاسی را به بازارِ تبلیغات و صندوق رأی فرو میکاهد تا در سطح اقتصادی، نابرابری و تبعیض و فسادهای دامنگستر بوروکراتیک را برای طبقاتِ محروم طبیعی و یا مقاومتناپذیر نمودار سازد.
هر چه زمان میگذرد جامعهیِ ایرانی، بهظاهر بیشتر و بیشتر تبدیل به یک جامعهیِ بیتاریخ، فاقدِ درکِ دقیقی از اینجا و اکنون خود و در نتیجه، فاقدِ افقهای امیدبخش میشود. متأسفانه در این فضای پرابهام، روشنفکران نیز نتوانستهاند چراغی برافروزند و اینهمه میتواند موجبات سرگشتگی، تنهایی و عُزلت روزافزون آحادِ جامعه و توضیحدهندهیِ تخریبِ تدریجیِ قدرتِ مقاومتِ جامعه و فرایندِ زوالیابی آن گردد.
🔆تصویرِ فوق، ناشی از فروریزی الگوهای پیشین مقاومت است. اما در عینِ حال، جامعهیِ ایرانی بهروالِ تغییراتی که در سطح جهانی به آن اشاره کردیم، از ظهورِ الگوهای تازهیِ مقاومت تهی نبوده است. الگوهایی که تصویری امیدبخش تولید میکنند.
🔆طی چهار دههیِ گذشته دین سنتی و محافظهکار آزمون سنگینی داده است. نشان داده که اگر فرصتی بهدست آورد در یک چشم برهم زدن از زیر قبای تقوا و پرهیز به کانون اعمالِ قدرت جست میزند و در کاستن از هزینهیِ اقتصاد قدرت، ابایی از کاربست تمام عیار ذخائر دینی ندارد. وجدان عمومیِ جامعهیِ ایرانی از سادهدلیِ پناه آوردن به مواریثِ بهظاهر دستنخوردهیِ سنتی برون آمده و به پذیرش ارزشهای بنیادی خرد، آزادی و نقدِ دنیای جدید، نزدیکتر شده است. در همان حال، طی چهار دههیِ اخیر، آموخته است که تجدد نیز، وقتی در قامتِ سرمایهداری ظاهر میشود، بهویژه در یک کشور پیرامونی با ساختاری رانتی، که دشمنِ خرد، آزادی و نقد است و چنانکه مینمایاند، افقِ راستینی بهسمت یک زندگیِ مردمسالار (دموکراتیک)، مرفه و عادلانه نیست.
#بخش_سوم
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
📌بخشی از کتابچه نوشریعتی و ابداع خویشتن
🔆اکنون در عرصهیِ جامعه و سیاست کشور نسل جدیدی ظهور کرده است که پشتِ سر خود تجربیات شکستخورده فراوان دارد، از آیندهیِ خود نگران است و زندگی در حال را ناممکن میانگارد. در چنین وضعیتی، این نسل به فراموشی گذشته، قطع علاقه به آینده و گسیختن از آنچه در حال میگذرد، روی آورده است. جامعه هر روز، بیش از پیش، به وضعیت ذرهایشده سقوط میکند و سرمایههای اجتماعی و فرهنگی به فنا میرود.
🔆جامعهیِ ایران توسط روندهای اقتصادی و اجتماعی و ساختارهای ناعادلانهیِ استبدادی و فاسد تخریب میشود، و بیم آن میرود که جامعه قدرت مقاومت مؤثر، بالنده و افقگشای خود را از دست بدهد. در برابر زوالِ حیات اجتماعی، فروپاشی تدریجی عرصهیِ عمومی، انحطاط معنای زندگی، در سطح شخصی و میانفردی، مقاومتهای پراکنده و بطیٔ کفایت نمیکند. استراتژیِ تخریبِ قدرتِ جامعه با هدفِ پیشبردِ منطقِ قدرت و سرمایه، در یک میدانِ بهظاهر پُرتنازع و سرشار از کشاکش پیگرفته شده است. یکسوی این میدان، ساختارِ سیاسی است که از دین کسبِ مشروعیت میکند و متولیِ توزیعِ نامتوازن و ناعادلانهی ارزشهایِ اقتصادی و اجتماعی است. تکیهیِ دولتی بر ذخائر دینی، ارزشهای دینی را بهمنزلهیِ پشتوانهیِ تعصب و تصلب، خرافهپردازیِ دینی و انسدادِ سیاسی، در وجدان و آگاهیِ عمومیِ نسلِ جدید درج کرده است و نسل جدید را بیپناه رها ساخته است. آنچه این مسئله را مضاعف مینماید ظهور جنبشهای بنیادگرای دینی در سطح منطقه است که دین را بهمثابهیِ بُرندهترین صورتِ عقلستیزی و شرارت و خشونت عرضه میکند. از سوی دیگر، این میدان گسترش پُرحجم آموزهها و نمادهای «نولیبرالیستیِ» فلسفی و سیاسی و اقتصادی است. نولیبرالیسمی که مشروعیتِ خود را در این میدان از ستیز با «بنیادگراییِ» دینی و اسلامِ حکومتی شده أخذ میکند، اما با رقیب خود در تأمین هدفِ تخریبِ جامعه همپیمان است. در سطحِ فلسفی، هر فرد را از سپهرِ جامعه و تاریخ و سنت خود میگسلاند و در سطح سیاست، حیات سیاسی را به بازارِ تبلیغات و صندوق رأی فرو میکاهد تا در سطح اقتصادی، نابرابری و تبعیض و فسادهای دامنگستر بوروکراتیک را برای طبقاتِ محروم طبیعی و یا مقاومتناپذیر نمودار سازد.
هر چه زمان میگذرد جامعهیِ ایرانی، بهظاهر بیشتر و بیشتر تبدیل به یک جامعهیِ بیتاریخ، فاقدِ درکِ دقیقی از اینجا و اکنون خود و در نتیجه، فاقدِ افقهای امیدبخش میشود. متأسفانه در این فضای پرابهام، روشنفکران نیز نتوانستهاند چراغی برافروزند و اینهمه میتواند موجبات سرگشتگی، تنهایی و عُزلت روزافزون آحادِ جامعه و توضیحدهندهیِ تخریبِ تدریجیِ قدرتِ مقاومتِ جامعه و فرایندِ زوالیابی آن گردد.
🔆تصویرِ فوق، ناشی از فروریزی الگوهای پیشین مقاومت است. اما در عینِ حال، جامعهیِ ایرانی بهروالِ تغییراتی که در سطح جهانی به آن اشاره کردیم، از ظهورِ الگوهای تازهیِ مقاومت تهی نبوده است. الگوهایی که تصویری امیدبخش تولید میکنند.
🔆طی چهار دههیِ گذشته دین سنتی و محافظهکار آزمون سنگینی داده است. نشان داده که اگر فرصتی بهدست آورد در یک چشم برهم زدن از زیر قبای تقوا و پرهیز به کانون اعمالِ قدرت جست میزند و در کاستن از هزینهیِ اقتصاد قدرت، ابایی از کاربست تمام عیار ذخائر دینی ندارد. وجدان عمومیِ جامعهیِ ایرانی از سادهدلیِ پناه آوردن به مواریثِ بهظاهر دستنخوردهیِ سنتی برون آمده و به پذیرش ارزشهای بنیادی خرد، آزادی و نقدِ دنیای جدید، نزدیکتر شده است. در همان حال، طی چهار دههیِ اخیر، آموخته است که تجدد نیز، وقتی در قامتِ سرمایهداری ظاهر میشود، بهویژه در یک کشور پیرامونی با ساختاری رانتی، که دشمنِ خرد، آزادی و نقد است و چنانکه مینمایاند، افقِ راستینی بهسمت یک زندگیِ مردمسالار (دموکراتیک)، مرفه و عادلانه نیست.
#بخش_سوم
#دیدگاه
#نو_شریعتی
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
Forwarded from بنياد فرهنگی دكتر علی شريعتی
🔷🔆 🎥 بخش سوم( جمع بندی) مراسم چهل و سومین یادمان دکتر علی شریعتی که با حضور اقایان مجتبی مهدوی ، حسین مصباحیان و احسان شریعتی در حال برگزاری می باشد. که از طریق لینک زیر می توانید در صفحه اینستاگرام بنیاد فرهنگی دکتر علی شریعتی مشاهده کنید.
https://www.instagram.com/tv/CBlQSt8pyL9/?igshid=1lq7txavvyyyp
#بخش_سوم
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF
https://www.instagram.com/tv/CBlQSt8pyL9/?igshid=1lq7txavvyyyp
#بخش_سوم
#چهل_و_سومين_يادمان
#بنیاد_فرهنگی_دکتر_علی_شریعتی
🆔 @Shariati_SCF