🔷🔸فلسفه و زندگی روزمره
🖋🎙گفتگو دکتر احسان شریعتی با روزنامه اعتماد شنبه ۱۴ اردیبهشت
📌قسمت های از این گفتگو به شرح ذیل می باشد
🔸بهداشت یک موضوع عمومی است که عموم مردم میبایست آن را بنابه نیاز خود فرابگیرند. درباره حوزه اندیشه هم همین اتفاق میتواند بیفتد؛ یعنی مثلا در حوزه فلسفه سیاسی، اینکه شهروند کیست و چه حقوق و وظایفی دارد و..، را عموم مردم میبایست بدانند.
🔹خبرساز بودن پدیده مهمی میشود و اینرا هم تعداد لایک مشخص میکند و گاهی هم شما طوری موضع میگیرید که «لایکآور» باشد! البته این پدیده در ژورنالیسم هم هست که همان ژورنالیسم نوع زرد است.
🔸در قیاس با انجمنهای اسلامی که به تفکر اصلاحطلبی نزدیک بودهاند، انجمنهای صنفی در دانشگاهها فعال شدهاند که هم رادیکالتر هستند و هم مباحث مربوط به عدالت اجتماعی را بیشتر دنبال میکنند. اما بهطورکلی در جامعه علاقه به مسایل عمیق کمتر شده و اینرا از نشانههای بسیاری میتوان فهمید، از تیراژ کتاب گرفته تا کمتوجهی به جلسات فرهنگی.
🔹 متفکر (فیلسوف) و روشنفکر دو نقش متفاوت با یکدیگر بازی میکنند؛ متفکر تنها به دنبال «حقیقت» کلی است و میخواهد بهشکلی ریشهای به نفس امور بیندیشد و به همین دلیل از منزوی شدن نمیترسد. اما روشنفکر کسی است که در ضمن میخواهد با عامه مردم ارتباط ذهنی برقرار و دیالوگ کند. روشنفکر به این معنا ادامهدهنده راه پیامبران است.
🔸 فلسفه باید در متن درگیریها قرار بگیرد و بزرگی یابد و تعهد خود را نشان دهد تا برای عموم جالب توجه شود. ورود به مسایل انضمامی مردم گاه برای روشنفکرانی کسر شأن مینماید و به همین بهانه وارد این حوزهها نمیشوند. درحالیکه وقتی فلسفه به این مسایل بپردازد، میتواند افق و بُعد جدیدی را بگشاید که منجر به برسازی بدیل و آلترناتیو مطلوبتری برای وضع موجود گردد.
🔹پدیدهٔ سقراط انقلابی در تاریخ فلسفه محسوب میشود. این بنیانگذار، این ایده را مطرح ساخت که موضوع اصلی فلسفه خود انسان است و نه طبیعت(فوزیس) یا کیهان(کاسموس). توصیهٔ «خودت را بشناس!» به همین موضوع اشاره داشت.
🔸 سقراط معتقد بود فلسفه علمی حضوری است و باید در «کلام» حضور یا زندگی خود را نشان دهد و نه در نوشتار. به بیان دیگر، فلسفه باید زنده و حاضر و شاهد و گواه باشد. بنابراین سقراط با سخنگفتن با مردم تلاش میکرد تا حقایق و معارفی را که به باور او فراموش شده بود را به یاد آدمیان آورد.
#فلسفه
#زندگی_روزمره
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای مطالعه کامل این گفتگو به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/فلسفه-و-زندگی-روزمره-05-04
🖋🎙گفتگو دکتر احسان شریعتی با روزنامه اعتماد شنبه ۱۴ اردیبهشت
📌قسمت های از این گفتگو به شرح ذیل می باشد
🔸بهداشت یک موضوع عمومی است که عموم مردم میبایست آن را بنابه نیاز خود فرابگیرند. درباره حوزه اندیشه هم همین اتفاق میتواند بیفتد؛ یعنی مثلا در حوزه فلسفه سیاسی، اینکه شهروند کیست و چه حقوق و وظایفی دارد و..، را عموم مردم میبایست بدانند.
🔹خبرساز بودن پدیده مهمی میشود و اینرا هم تعداد لایک مشخص میکند و گاهی هم شما طوری موضع میگیرید که «لایکآور» باشد! البته این پدیده در ژورنالیسم هم هست که همان ژورنالیسم نوع زرد است.
🔸در قیاس با انجمنهای اسلامی که به تفکر اصلاحطلبی نزدیک بودهاند، انجمنهای صنفی در دانشگاهها فعال شدهاند که هم رادیکالتر هستند و هم مباحث مربوط به عدالت اجتماعی را بیشتر دنبال میکنند. اما بهطورکلی در جامعه علاقه به مسایل عمیق کمتر شده و اینرا از نشانههای بسیاری میتوان فهمید، از تیراژ کتاب گرفته تا کمتوجهی به جلسات فرهنگی.
🔹 متفکر (فیلسوف) و روشنفکر دو نقش متفاوت با یکدیگر بازی میکنند؛ متفکر تنها به دنبال «حقیقت» کلی است و میخواهد بهشکلی ریشهای به نفس امور بیندیشد و به همین دلیل از منزوی شدن نمیترسد. اما روشنفکر کسی است که در ضمن میخواهد با عامه مردم ارتباط ذهنی برقرار و دیالوگ کند. روشنفکر به این معنا ادامهدهنده راه پیامبران است.
🔸 فلسفه باید در متن درگیریها قرار بگیرد و بزرگی یابد و تعهد خود را نشان دهد تا برای عموم جالب توجه شود. ورود به مسایل انضمامی مردم گاه برای روشنفکرانی کسر شأن مینماید و به همین بهانه وارد این حوزهها نمیشوند. درحالیکه وقتی فلسفه به این مسایل بپردازد، میتواند افق و بُعد جدیدی را بگشاید که منجر به برسازی بدیل و آلترناتیو مطلوبتری برای وضع موجود گردد.
🔹پدیدهٔ سقراط انقلابی در تاریخ فلسفه محسوب میشود. این بنیانگذار، این ایده را مطرح ساخت که موضوع اصلی فلسفه خود انسان است و نه طبیعت(فوزیس) یا کیهان(کاسموس). توصیهٔ «خودت را بشناس!» به همین موضوع اشاره داشت.
🔸 سقراط معتقد بود فلسفه علمی حضوری است و باید در «کلام» حضور یا زندگی خود را نشان دهد و نه در نوشتار. به بیان دیگر، فلسفه باید زنده و حاضر و شاهد و گواه باشد. بنابراین سقراط با سخنگفتن با مردم تلاش میکرد تا حقایق و معارفی را که به باور او فراموش شده بود را به یاد آدمیان آورد.
#فلسفه
#زندگی_روزمره
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای مطالعه کامل این گفتگو به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید.
https://telegra.ph/فلسفه-و-زندگی-روزمره-05-04
Telegraph
فلسفه و زندگی روزمره
گفتگو دکتر احسان شریعتی با روزنامه اعتماد • در سالهای اخیر تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا فلسفه در میان عموم مردم رواج پیدا کند؛ نمونهاش هم کتابهای فلسفی است با موضوعاتی نظیر عشق، کار، آرامش و سایر مسایل زندگی روزمره که بهوفور چاپ و منتشر میشوند.…
🔷🔸تلويزيون تيشه به ريشه خود نزند
📌گفتوگوی (تلفنی) «اعتماد» با احسان شريعتي درباره نقش «رسانهٔ ملی» که در صفحه اول امروز این روزنامه با عنوان «تلويزيون تيشه به ريشه خود نزند»، بهصورت خلاصه منتشر شده است:
🔸ابتدا بايد دانست كه سياست تبليغاتي و خبري هر قدرت و كشور و نهادي چيست؟برخي رسانهها «حرفهای»تر اند و براي اثبات آن، خود را حقيقتجو نشان ميدهند و براي اعتبار خود از جناحها و صداهاي مختلف استفاده ميكنند. در كنار اينها، رسانههايي هم هستند كه خط تبليغاتي و ايدئولوژيك آشكاري دارند و به روشی بدوی یا ابتدايي موضع ميگيرند. برای نمونه، خود خبرنگار از كسي كه از او پرسش ميكند، بيشتر موضع دارد! اين رويكرد که حرفهاي نيست رسانه را بياعتبار ميكند. پس در ابتدا ديد سياست خبري و فرهنگي عمومي كه صداوسيماي ملي تعقيب ميكند، چيست؟ متاسفانه از گذشته خط خاصي بر صداوسيما حاكم بوده كه حتي نميتوان گفت اين خط كل حاكميت است بلكه چيزي جناحي است.
🔹 اگر برنامه تاريخي فكري و حتي فرهنگي از رسانه پخش شود، چون از يك خط خاص پيروي ميكند، بياعتبار است و این حتي در خنثيترين بحثهاي علمي و فلسفي و مذهبي و عقيدتي هم اين خط رسوخ كرده و سانسور ايجاد ميكند. مثلا يك برنامه تاريخي از تلويزيون پخش ميشود اما مثل كتابهاي درسي آموزش و پرورش، نوعي تحريف تاريخ در آن وجود دارد كه به دليل سلايق و تحليلهاي خاص، اين خط فرمايشي بايد اعمال شود.
🔸 به قول فرانسويها «ایماژ دو مارک» یا برچسب برند تبليغاتي هر كالايي مهم است: با رويكردهايي كه صداوسيما دارد روي آن هم اين مهربر پیشانی آن خورده و به دليل خطي بودن و زنده نبودن برنامهها نميتوانيد در تلويزيون شركت كنيد. پيش از اين برنامهها و مستندهاي مختلفي را ديدهايم كه در آنها حرفهاي فرد تقطيع ميشود و ماهيت موضوع تغيير ميكند. مستندي در سينما ساخته ميشود درباره بازرگان، حتی با دوستان او، که عليه بازرگان است! روشنفكران و نيروهاي فرهنگي به تلويزيون نميروند، چون اين برچسب كه تلويزيون جاي معتبري نيست، وجود دارد. ممكن است از شما سوءاستفاده شود يا حرفهايتان ناقص بيان شود. حنای اینگونه سیاستهای فرهنگی مسخرهٔ استفاده از روشنفکران و دگراندیشان علیه همدیگر و در انتها علیه خودشان، دیگر رنگی ندارد!
🔹 اين روش ابتدايي در موضعگيريها بویژه در مسائل علمي و عقيدتي و..، روش حرفهای نيست. بحث از جايگاهي است كه يك رسانه رسمي دارد و مدعی است که «ملی» است. اگر صداوسيمای ملی بياعتبار باشد، يعني استدلال شما سست و شكننده است و خودتان دارید تيشه به ريشه خود میزنيد! بهجاي فيلترينگ و پارازيت برنامههاي معتبرتری بسازند و از منتقدان دعوت كنند در آنها شركت كنند تا مدافعان اصلي کشور افكار عمومي باشند و مثلا جنگطلبان و توطئهگران موفق نشوند و گرنه باختهاند. و در صورتی ميتواند اعتباري در جهان ايجاد كند که به قول مردم «ميلي» نباشد بلکه ملی - يعني براي همهٔ مردم- باشد. شما ميبينيد كه يك روحاني كه تسلطي بر تحقیق تاريخی ندارد هر هفته در تلويزيون از تاريخ ميگويد و آنرا تحريف ميكند. دهها مثال ديگر هم در اين زمينه وجود دارد كه نوعي كاريكارتور از رسانه ميسازد.
🔸 اين رویکرد ساده-و-سطحياندیشانهٔ خطی-تبلیعاتی در ساير برنامهها هم ديده ميشود: در زمينه مذهبي ميبينيم كه در همه اعياد و ولادتها و رحلتها از يك نوع برنامهسازي استفاده ميشود؛ تلويزيون در برنامههاي مناسبتي بيشتر سراغ سبك مداحي هيجاني ميرود و كمتر به محتوا اهميت ميدهد درحالي كه بايد تاريخ وقايع را بررسي كند و اطلاعات به مخاطب بدهد كه بهطور مثال حضرت فاطمه كه شخصيت مهم تاريخ اسلام است، چه كسي بوده است، اما حجمي از مناسبتها و مراسم بيمحتوا در دهه فاطميه از صداوسيما پخش ميشود. در برنامههاي علمي و هنری از نوابغي که داريم و در جهان ميدرخشند، در تلويزيون حرفي به ميان نميآيد. فيلمهاي ما در جشنوارهها جايزه ميگيرند اما در تلويزيون خبرشان منعكس نميشود.
🔹 بحث يك مسئول و يك نفر و برنامه نيست. يك رويكرد و سياست عمومی و غالب در اين رسانه است كه باعث ميشود برای من روشنفکر و محقق نوعی كسر شأن باشد كه آنجا بروم. وقتي گزارشهاي غلط در تلويزيون انعكاس يابد امر به مسئولان مشتبه ميشود كه همه چيز خوب است. رويكرد امروز تلويزيون «پروپاگاند» است، يعني ترويج و تبليغ عقايد از پيش پذيرفته كه مشكلش اين است كه بر اثر تكرار امر را بر خود گوينده مشتبه ميكند.
📌لینک کامل مصاحبه در سایت روزنامه اعتماد
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/128318/تلويزيون-تيشه-به-ريشه-خود-نزند
#رسانه_ملی
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌گفتوگوی (تلفنی) «اعتماد» با احسان شريعتي درباره نقش «رسانهٔ ملی» که در صفحه اول امروز این روزنامه با عنوان «تلويزيون تيشه به ريشه خود نزند»، بهصورت خلاصه منتشر شده است:
🔸ابتدا بايد دانست كه سياست تبليغاتي و خبري هر قدرت و كشور و نهادي چيست؟برخي رسانهها «حرفهای»تر اند و براي اثبات آن، خود را حقيقتجو نشان ميدهند و براي اعتبار خود از جناحها و صداهاي مختلف استفاده ميكنند. در كنار اينها، رسانههايي هم هستند كه خط تبليغاتي و ايدئولوژيك آشكاري دارند و به روشی بدوی یا ابتدايي موضع ميگيرند. برای نمونه، خود خبرنگار از كسي كه از او پرسش ميكند، بيشتر موضع دارد! اين رويكرد که حرفهاي نيست رسانه را بياعتبار ميكند. پس در ابتدا ديد سياست خبري و فرهنگي عمومي كه صداوسيماي ملي تعقيب ميكند، چيست؟ متاسفانه از گذشته خط خاصي بر صداوسيما حاكم بوده كه حتي نميتوان گفت اين خط كل حاكميت است بلكه چيزي جناحي است.
🔹 اگر برنامه تاريخي فكري و حتي فرهنگي از رسانه پخش شود، چون از يك خط خاص پيروي ميكند، بياعتبار است و این حتي در خنثيترين بحثهاي علمي و فلسفي و مذهبي و عقيدتي هم اين خط رسوخ كرده و سانسور ايجاد ميكند. مثلا يك برنامه تاريخي از تلويزيون پخش ميشود اما مثل كتابهاي درسي آموزش و پرورش، نوعي تحريف تاريخ در آن وجود دارد كه به دليل سلايق و تحليلهاي خاص، اين خط فرمايشي بايد اعمال شود.
🔸 به قول فرانسويها «ایماژ دو مارک» یا برچسب برند تبليغاتي هر كالايي مهم است: با رويكردهايي كه صداوسيما دارد روي آن هم اين مهربر پیشانی آن خورده و به دليل خطي بودن و زنده نبودن برنامهها نميتوانيد در تلويزيون شركت كنيد. پيش از اين برنامهها و مستندهاي مختلفي را ديدهايم كه در آنها حرفهاي فرد تقطيع ميشود و ماهيت موضوع تغيير ميكند. مستندي در سينما ساخته ميشود درباره بازرگان، حتی با دوستان او، که عليه بازرگان است! روشنفكران و نيروهاي فرهنگي به تلويزيون نميروند، چون اين برچسب كه تلويزيون جاي معتبري نيست، وجود دارد. ممكن است از شما سوءاستفاده شود يا حرفهايتان ناقص بيان شود. حنای اینگونه سیاستهای فرهنگی مسخرهٔ استفاده از روشنفکران و دگراندیشان علیه همدیگر و در انتها علیه خودشان، دیگر رنگی ندارد!
🔹 اين روش ابتدايي در موضعگيريها بویژه در مسائل علمي و عقيدتي و..، روش حرفهای نيست. بحث از جايگاهي است كه يك رسانه رسمي دارد و مدعی است که «ملی» است. اگر صداوسيمای ملی بياعتبار باشد، يعني استدلال شما سست و شكننده است و خودتان دارید تيشه به ريشه خود میزنيد! بهجاي فيلترينگ و پارازيت برنامههاي معتبرتری بسازند و از منتقدان دعوت كنند در آنها شركت كنند تا مدافعان اصلي کشور افكار عمومي باشند و مثلا جنگطلبان و توطئهگران موفق نشوند و گرنه باختهاند. و در صورتی ميتواند اعتباري در جهان ايجاد كند که به قول مردم «ميلي» نباشد بلکه ملی - يعني براي همهٔ مردم- باشد. شما ميبينيد كه يك روحاني كه تسلطي بر تحقیق تاريخی ندارد هر هفته در تلويزيون از تاريخ ميگويد و آنرا تحريف ميكند. دهها مثال ديگر هم در اين زمينه وجود دارد كه نوعي كاريكارتور از رسانه ميسازد.
🔸 اين رویکرد ساده-و-سطحياندیشانهٔ خطی-تبلیعاتی در ساير برنامهها هم ديده ميشود: در زمينه مذهبي ميبينيم كه در همه اعياد و ولادتها و رحلتها از يك نوع برنامهسازي استفاده ميشود؛ تلويزيون در برنامههاي مناسبتي بيشتر سراغ سبك مداحي هيجاني ميرود و كمتر به محتوا اهميت ميدهد درحالي كه بايد تاريخ وقايع را بررسي كند و اطلاعات به مخاطب بدهد كه بهطور مثال حضرت فاطمه كه شخصيت مهم تاريخ اسلام است، چه كسي بوده است، اما حجمي از مناسبتها و مراسم بيمحتوا در دهه فاطميه از صداوسيما پخش ميشود. در برنامههاي علمي و هنری از نوابغي که داريم و در جهان ميدرخشند، در تلويزيون حرفي به ميان نميآيد. فيلمهاي ما در جشنوارهها جايزه ميگيرند اما در تلويزيون خبرشان منعكس نميشود.
🔹 بحث يك مسئول و يك نفر و برنامه نيست. يك رويكرد و سياست عمومی و غالب در اين رسانه است كه باعث ميشود برای من روشنفکر و محقق نوعی كسر شأن باشد كه آنجا بروم. وقتي گزارشهاي غلط در تلويزيون انعكاس يابد امر به مسئولان مشتبه ميشود كه همه چيز خوب است. رويكرد امروز تلويزيون «پروپاگاند» است، يعني ترويج و تبليغ عقايد از پيش پذيرفته كه مشكلش اين است كه بر اثر تكرار امر را بر خود گوينده مشتبه ميكند.
📌لینک کامل مصاحبه در سایت روزنامه اعتماد
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/128318/تلويزيون-تيشه-به-ريشه-خود-نزند
#رسانه_ملی
#مصاحبه
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
🔷🔸تیشه زدن به کدام ریشهها؟
📌در آستانهٔ یادمان قیام ملی سی تیر ۱۳۳۱
🖋احسان شریعتی
🔸اخیرا گفتگویی داشتم با روزنامهٔ اعتماد درباره نقش تلویزیون در ایران و جهان. مصاحبهای تلفنی دربارهٔ موضوعی که از ماهها پیش تقاضا شده بود و به هیچوجه ربطی به تبلیغات جناحی صدا-و-سیما علیه دولت (و مثلا جنجال «سریال گاندو»)، نداشت. اما ازآنجا که زمان گفتگو با این جدالها مصادف شده بود، دوستان اعتماد لطف کرده و آن گفتگو را در صفحهٔ اول روزنامه درج کرده بودند.
ازآنجا که بهدنبال این گفتگو رسانههای دیگر هم تقاضای مصاحبه دربارهٔ این مناقشه را داشتند، ناگزیرم به این وسیله به دوستان خبرنگار عرض و یادآوری کنم که تحلیل اینجانب ربط مستقیم به جدالهای درون حاکمیت یا نظام نداشته و امثال ما از موضع یک شهروند و بهشکل عام و به شیوهٔ ریشهای فرهنگی، از منظر مصالح ملی مردم، سخن میگوییم.
🔹از این زوایه نگاه به موقعیت خطیر کشور و رویاروی بحرانهای تو-در-توی کنونی، نقش رسانهها در مبارزه با آلودگی فضای خبری و انحراف افکار عمومی بسیار مهم و تعیینکننده است. زیرا نبرد اصلی قدرتهای ذینفع جهان (در جنگافروزی، توسعهطلبی، اشغالگری، و گسترش واپسگرایی دینی و استبداد سیاسی در منطقه)، در همین میدان نمایش داده میشود.
🔸در این میانه، هرچند رسانهها و مطبوعات، و در رأس همه صدا-و-سیمای هر کشور، امروزه، در قیاس با اینترنت و شبکههای اجتماعی، حاشیهنشین محسوب میشوند، اما همچنان نقش اعتباردهی و رسمیتبخشی را از میان خروارها خبر و اطلاع متناقض و در هم-و-برهم فضای مجازی، بازی میکنند. از اینرو، سنگینترین مسئولیت حقوقی را نیز، نسبت به سایر بخشها در ایمنسازی یا آسیبرسانی به مصالح کشور دارند.
در این گفتگو، پس از اشاره به بیاعتبار شدن روشهای پروپاگاندی تکصدا و یکسونگر در جهان معاصر، و حتی درک این موضوع از سوی سیاستگذاران تبلیغی و خبری کشور ما، از شیوهٔ تازهٔ دیگری، و از پروژهها و سناریوهایی با بودجه و برنامهریزیهای گسترده، سخن بهمیان آمد که هرچند در ظاهر این کار به نوعی «تیشه به ریشهٔ خود زدن» شبیه است،اما قصد دارند با میدان دادن به گفتمانهای مخالف و حتی رادیکال علیه انقلاب و اسلام و نظام و..، بویژه در عرصهٔ فکری، دگراندیشان را در برابر یکدیگر علم کنند (و بویژه درمقابل گفتارها و گرایشها معقولتر و ممکنتر).
این تحلیل را، روزنامه اعتماد بهشکل توصیهوار چنین تیتر کرد که: «تلویزیون تیشه به ریشهٔ خود نزند!»
پس برای آن که موجب شبهه نشود باید توضیح داد که ما دایهٔ مهربانتر از مادر نیستیم و اگر صدا-و-سیما مایل است چنین عمل کند چرا ما باید مانع وی شویم؟!
🔹منظور اما از طرح آن انتقاد، نه به تلویزیون، که خطاب به سیاستگذاران تبلیغی-ترویجی نظام، فقط این تذکر بود که «ترا که خانه نیینست بازی نهاین است». برای نمونه، بهجای آتشبازی با به میدان آوردن انواع گفتمانهای مسئولان رژیم گذشته، علیه میراث ملی (از سنخ مصدقی)، و روشناندیشی مذهبی (بهروش شریعتی)، و همهٔ نمادهای مردمی آزادیخواهی و عدالتطلبی، آیا مصلحت یا خیر عمومی کشور حکم نمیکند که فضا برای آغاز یک گفتگوی انتقادی سالم و سازنده میان افقهای فکری و سیاسی گوناگون مطرح در جامعه (و نیز در خود نظام)، گشوده شود؟
🔸و براستی نتیجهٔ چنان نفت اندازیها و آتشبازیهایی تا کنون جز تقویت گرایش به گذشته، بازگشت به باستانگرایی قومی-نژادی، و تشدید حس نوستالژیک نسبت به ایدئولوژی شبهفاشیستی آریامهری در جامعهٔ ایران چه بوده است؟ سیاست ورشکستهٔ اعادهٔ حیثیت از قوامها در برابر مصدقها، کار هر جناح و با هر انگیزهای که باشد، تخریب رقیب یا تأسیس خط مشی تجدیدنظرطلبی، ره به جایی بهتر از همینجا که هستیم نخواهد برد !
#صدا_سیما_ملی
#روزنامه_کیهان
#روزنامه_اعتماد
#سرمایه_اجتماعی
#تیشه_زدن_به_منافع_ملی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌در آستانهٔ یادمان قیام ملی سی تیر ۱۳۳۱
🖋احسان شریعتی
🔸اخیرا گفتگویی داشتم با روزنامهٔ اعتماد درباره نقش تلویزیون در ایران و جهان. مصاحبهای تلفنی دربارهٔ موضوعی که از ماهها پیش تقاضا شده بود و به هیچوجه ربطی به تبلیغات جناحی صدا-و-سیما علیه دولت (و مثلا جنجال «سریال گاندو»)، نداشت. اما ازآنجا که زمان گفتگو با این جدالها مصادف شده بود، دوستان اعتماد لطف کرده و آن گفتگو را در صفحهٔ اول روزنامه درج کرده بودند.
ازآنجا که بهدنبال این گفتگو رسانههای دیگر هم تقاضای مصاحبه دربارهٔ این مناقشه را داشتند، ناگزیرم به این وسیله به دوستان خبرنگار عرض و یادآوری کنم که تحلیل اینجانب ربط مستقیم به جدالهای درون حاکمیت یا نظام نداشته و امثال ما از موضع یک شهروند و بهشکل عام و به شیوهٔ ریشهای فرهنگی، از منظر مصالح ملی مردم، سخن میگوییم.
🔹از این زوایه نگاه به موقعیت خطیر کشور و رویاروی بحرانهای تو-در-توی کنونی، نقش رسانهها در مبارزه با آلودگی فضای خبری و انحراف افکار عمومی بسیار مهم و تعیینکننده است. زیرا نبرد اصلی قدرتهای ذینفع جهان (در جنگافروزی، توسعهطلبی، اشغالگری، و گسترش واپسگرایی دینی و استبداد سیاسی در منطقه)، در همین میدان نمایش داده میشود.
🔸در این میانه، هرچند رسانهها و مطبوعات، و در رأس همه صدا-و-سیمای هر کشور، امروزه، در قیاس با اینترنت و شبکههای اجتماعی، حاشیهنشین محسوب میشوند، اما همچنان نقش اعتباردهی و رسمیتبخشی را از میان خروارها خبر و اطلاع متناقض و در هم-و-برهم فضای مجازی، بازی میکنند. از اینرو، سنگینترین مسئولیت حقوقی را نیز، نسبت به سایر بخشها در ایمنسازی یا آسیبرسانی به مصالح کشور دارند.
در این گفتگو، پس از اشاره به بیاعتبار شدن روشهای پروپاگاندی تکصدا و یکسونگر در جهان معاصر، و حتی درک این موضوع از سوی سیاستگذاران تبلیغی و خبری کشور ما، از شیوهٔ تازهٔ دیگری، و از پروژهها و سناریوهایی با بودجه و برنامهریزیهای گسترده، سخن بهمیان آمد که هرچند در ظاهر این کار به نوعی «تیشه به ریشهٔ خود زدن» شبیه است،اما قصد دارند با میدان دادن به گفتمانهای مخالف و حتی رادیکال علیه انقلاب و اسلام و نظام و..، بویژه در عرصهٔ فکری، دگراندیشان را در برابر یکدیگر علم کنند (و بویژه درمقابل گفتارها و گرایشها معقولتر و ممکنتر).
این تحلیل را، روزنامه اعتماد بهشکل توصیهوار چنین تیتر کرد که: «تلویزیون تیشه به ریشهٔ خود نزند!»
پس برای آن که موجب شبهه نشود باید توضیح داد که ما دایهٔ مهربانتر از مادر نیستیم و اگر صدا-و-سیما مایل است چنین عمل کند چرا ما باید مانع وی شویم؟!
🔹منظور اما از طرح آن انتقاد، نه به تلویزیون، که خطاب به سیاستگذاران تبلیغی-ترویجی نظام، فقط این تذکر بود که «ترا که خانه نیینست بازی نهاین است». برای نمونه، بهجای آتشبازی با به میدان آوردن انواع گفتمانهای مسئولان رژیم گذشته، علیه میراث ملی (از سنخ مصدقی)، و روشناندیشی مذهبی (بهروش شریعتی)، و همهٔ نمادهای مردمی آزادیخواهی و عدالتطلبی، آیا مصلحت یا خیر عمومی کشور حکم نمیکند که فضا برای آغاز یک گفتگوی انتقادی سالم و سازنده میان افقهای فکری و سیاسی گوناگون مطرح در جامعه (و نیز در خود نظام)، گشوده شود؟
🔸و براستی نتیجهٔ چنان نفت اندازیها و آتشبازیهایی تا کنون جز تقویت گرایش به گذشته، بازگشت به باستانگرایی قومی-نژادی، و تشدید حس نوستالژیک نسبت به ایدئولوژی شبهفاشیستی آریامهری در جامعهٔ ایران چه بوده است؟ سیاست ورشکستهٔ اعادهٔ حیثیت از قوامها در برابر مصدقها، کار هر جناح و با هر انگیزهای که باشد، تخریب رقیب یا تأسیس خط مشی تجدیدنظرطلبی، ره به جایی بهتر از همینجا که هستیم نخواهد برد !
#صدا_سیما_ملی
#روزنامه_کیهان
#روزنامه_اعتماد
#سرمایه_اجتماعی
#تیشه_زدن_به_منافع_ملی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
🔷🔸روشنفکر و سراب قدرت
🖋احسان شریعتی
📌روزنامه اعتماد تاریخ۱۳۹۸/۰۹/۱۷
🔸» ... روشنفکر میبایست بدیل بهتری را که هنوز برای جامعه «تخیلی» بهنظر میرسد، به جامعه بنماید؛ نشان دهد که جهان آزادتر و آبادتر و توسعهیافتهتری ممکن است. این بدیلها تنها نظری، آرمانی و اتوپیایی نیست، مثل شعارهای اول انقلاب نسل ما. بلکه سیستم تأمینکننده منافع اکثریت و اقلیت مردم در جامعهای ثروتمند همچون ما بایستی بهشکل عملی و علمی برقرار شود، آنچنان که در بسیاری از کشورهای جهان پوششهای اجتماعی وجود دارد. وضع موجود باید نقد منظم شود و به تفکر مانعی که نمِیگذارد این بدیل شکل بگیرد، حمله شود...«
#روزنامه_اعتماد
#روشنفکران
#سراب
#قدرت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای مطالعه یادداشت به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
📸تصویر: ملاقات اسکندر و دیوژن
https://gourl.page.link/Dzk6
🖋احسان شریعتی
📌روزنامه اعتماد تاریخ۱۳۹۸/۰۹/۱۷
🔸» ... روشنفکر میبایست بدیل بهتری را که هنوز برای جامعه «تخیلی» بهنظر میرسد، به جامعه بنماید؛ نشان دهد که جهان آزادتر و آبادتر و توسعهیافتهتری ممکن است. این بدیلها تنها نظری، آرمانی و اتوپیایی نیست، مثل شعارهای اول انقلاب نسل ما. بلکه سیستم تأمینکننده منافع اکثریت و اقلیت مردم در جامعهای ثروتمند همچون ما بایستی بهشکل عملی و علمی برقرار شود، آنچنان که در بسیاری از کشورهای جهان پوششهای اجتماعی وجود دارد. وضع موجود باید نقد منظم شود و به تفکر مانعی که نمِیگذارد این بدیل شکل بگیرد، حمله شود...«
#روزنامه_اعتماد
#روشنفکران
#سراب
#قدرت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌 برای مطالعه یادداشت به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
📸تصویر: ملاقات اسکندر و دیوژن
https://gourl.page.link/Dzk6
Telegraph
روشنفکر و سراب قدرت
🖋احسان شریعتی روشنفکر نقشی مشابه فیلسوف دارد. اما تفاوت فیلسوف و روشنفکر در این است که روشنفکر در حوزهی اجتماعی متعهد به حضور و جهتدهی در جامعه و انتقال بینش است و با تسامح اندکی همچون پیامبران نقش هدایتگری دارد. درحالیکه نزد فیلسوف ممکن است صرف نقد برای…
🔷🔸خودت جسارت كن و بينديش!
📌منورالفكران ايراني و جهان مدرن در گفتارهايي از احسان شريعتي و حسين مصباحيان
🎙احسان شریعتی
🔸روشنفكران ايراني و غرب
🔹🔸به مقطعي ميپردازم كه غرب در گفتمان روشنفكري ايران مفهومي منفي و مورد انتقاد ميشود. بعد از سقوط صفويه و افول مكتب حكمي و فلسفي اصفهان شاهد جايگزيني مدرسين و شارحين به جاي فيلسوفان و انديشمنداني مثل ميرداماد و ملاصدرا هستيم. از آن زمان ديگر متفكر به معناي جهان رواي كلمه كه توليد مفهوم ميكند، نداريم. در اين 4 قرن از نظر معرفتشناختي در غرب يك جهش يا گسست معرفتشناختي صورت ميگيرد در حالي كه نزد ما اين اتفاق نميافتد و انديشه و فرهنگ ما ادامه بيرمق سنتهاي گذشته باقي ميماند. اما در دوره جديد برخورد با غرب از طريق مواجهه خشونتآميز با جنگ يا در نتيجه سفرنامهها با مدرنيته غربي آشناييهايي صورت ميگيرد و با وجوه مختلف فلسفي، سياسي و اقتصادي آن مواجهاتي پديد ميآيد و اهل فرهنگ ايراني و مسامحتا ميتوان گفت، روشنفكران يا منورالفكران ايراني آشناييهايي با غرب حاصل ميكنند.
🔸روشنفكر كيست؟
🔹🔸البته خود مفاهيم روشنفكر و منورالفكر مناقشهبرانگيز هستند و بايد تعريف شوند. امروز مسامحتا به همه اين اهالي فرهنگ عنوان روشنفكر را اطلاق ميكنيم درحالي كه بسياري از چهرهها چون سيداحمد فرديد يا سيدحسين نصر با اين تعبير مخالف و ضد روشنفكر و ضد منورالفكري هستند. بنابراين بايد تعريفي از روشنفكر به دست داد. اينجا روشنفكر را به معناي رئاليستي و گرامشيايي كلمه تعريف ميكنم بدين معنا كه هر طبقه يا قشري روشنفكر خاص خودش را دارد. به عبارت ديگر فرهنگيكاري كه يا سنتي است يا جلوي صحنه است كه گرامشي او را روشنفكر ارگانيك ميخواند.
🔸نخستين غرب ستيزان
🔹🔸نسل اول روشنفكران ما در برخورد با غرب نسبت به آن شيفتگي دارند و درخشش پيشرفتهاي غرب در آثار و ترجمانشان مشهود است. اما از چه زمان به تدريج يك بدبيني و سوءظن نسبت به غرب پديد ميآيد؟ در درجه اول اين مقاومت در خانواده روحانيت يعني نيروي فرهنگي سنتي ما پديد ميآيد كه نمونه بارزش را در مكتب نجف و شيخ فضلالله نوري شاهديم كه از موضع دفاع از شريعت بينش منفي نسبت به مدرنيته دارند. دومين سنت متعلق به خانواده نيروهاي چپ در آستانه انقلاب اكتبر است. از اولين روشنفكران ايراني مثل سلطانزاده تا اراني شاهد شكلگيري گفتماني انتقادي نسبت به امپرياليسم و سرمايهداري در ميان روشنفكران هستيم. سومين جريان منتقد تجدد سنت ناسيوناليستهاي ايراني مثل كسروي است كه در آثارشان جنبههاي منفي غرب مورد نقد قرار ميگيرد يا در ميان چپها، چهرههاي سوسياليست ملي مثل خليل ملكي پديد ميآيند كه از منظر دفاع از فرهنگ ملي و بومي، سوسياليسم انترناسيونال را نقد ميكند.
🔹🔸لازم به يادآوري است ما همچنان كه در حوزه تفكر سنتي، مدرسين و شارحين داشتيم در زمينه آشنايي با انديشههاي غربي نيز مترجمان و شارحان را داريم. يعني در زمينه ورود انديشه غربي بيشتر مترجم هستيم و الان دانشگاههاي ما در حوزه غربشناسي عمدتا ترجمهها را ملاك قرار داده و آموزش ميدهند. ما متفكر به معناي غربي كلمه در اين چند قرن توليد نكرديم. البته از سيدجمالالدين اسدآبادي به عنوان چهرهاي نمادين نه فقط در زمينه احياگري اسلامي بلكه در زمينه مبارزات ملي ضد استعماري هم بايد ياد كرد. او يك روشنفكر جهان رواست. پس از او اقبال لاهوري است و آن طور كه ماسينيون در مقدمه كتاب «بازسازي انديشه ديني» ميگويد، شاهد به وجود آمدن متفكري در تمدن خودمان هستيم. اما در ايران چهرههايي در اين قد و قامت نداريم. براي نمونه محمدعلي فروغي يك متفكر مستقل نيست و در سير حكمت در اروپا، گزارشگر و مترجم فلسفه غربي است.
#اندیشه
#جسارت
#روشنفکری
#کنفرانس
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌متن کامل در لینک زیر مطالعه فرمایید
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/142615/خودت-جسارت-كن-و-بينديش
📌منورالفكران ايراني و جهان مدرن در گفتارهايي از احسان شريعتي و حسين مصباحيان
🎙احسان شریعتی
🔸روشنفكران ايراني و غرب
🔹🔸به مقطعي ميپردازم كه غرب در گفتمان روشنفكري ايران مفهومي منفي و مورد انتقاد ميشود. بعد از سقوط صفويه و افول مكتب حكمي و فلسفي اصفهان شاهد جايگزيني مدرسين و شارحين به جاي فيلسوفان و انديشمنداني مثل ميرداماد و ملاصدرا هستيم. از آن زمان ديگر متفكر به معناي جهان رواي كلمه كه توليد مفهوم ميكند، نداريم. در اين 4 قرن از نظر معرفتشناختي در غرب يك جهش يا گسست معرفتشناختي صورت ميگيرد در حالي كه نزد ما اين اتفاق نميافتد و انديشه و فرهنگ ما ادامه بيرمق سنتهاي گذشته باقي ميماند. اما در دوره جديد برخورد با غرب از طريق مواجهه خشونتآميز با جنگ يا در نتيجه سفرنامهها با مدرنيته غربي آشناييهايي صورت ميگيرد و با وجوه مختلف فلسفي، سياسي و اقتصادي آن مواجهاتي پديد ميآيد و اهل فرهنگ ايراني و مسامحتا ميتوان گفت، روشنفكران يا منورالفكران ايراني آشناييهايي با غرب حاصل ميكنند.
🔸روشنفكر كيست؟
🔹🔸البته خود مفاهيم روشنفكر و منورالفكر مناقشهبرانگيز هستند و بايد تعريف شوند. امروز مسامحتا به همه اين اهالي فرهنگ عنوان روشنفكر را اطلاق ميكنيم درحالي كه بسياري از چهرهها چون سيداحمد فرديد يا سيدحسين نصر با اين تعبير مخالف و ضد روشنفكر و ضد منورالفكري هستند. بنابراين بايد تعريفي از روشنفكر به دست داد. اينجا روشنفكر را به معناي رئاليستي و گرامشيايي كلمه تعريف ميكنم بدين معنا كه هر طبقه يا قشري روشنفكر خاص خودش را دارد. به عبارت ديگر فرهنگيكاري كه يا سنتي است يا جلوي صحنه است كه گرامشي او را روشنفكر ارگانيك ميخواند.
🔸نخستين غرب ستيزان
🔹🔸نسل اول روشنفكران ما در برخورد با غرب نسبت به آن شيفتگي دارند و درخشش پيشرفتهاي غرب در آثار و ترجمانشان مشهود است. اما از چه زمان به تدريج يك بدبيني و سوءظن نسبت به غرب پديد ميآيد؟ در درجه اول اين مقاومت در خانواده روحانيت يعني نيروي فرهنگي سنتي ما پديد ميآيد كه نمونه بارزش را در مكتب نجف و شيخ فضلالله نوري شاهديم كه از موضع دفاع از شريعت بينش منفي نسبت به مدرنيته دارند. دومين سنت متعلق به خانواده نيروهاي چپ در آستانه انقلاب اكتبر است. از اولين روشنفكران ايراني مثل سلطانزاده تا اراني شاهد شكلگيري گفتماني انتقادي نسبت به امپرياليسم و سرمايهداري در ميان روشنفكران هستيم. سومين جريان منتقد تجدد سنت ناسيوناليستهاي ايراني مثل كسروي است كه در آثارشان جنبههاي منفي غرب مورد نقد قرار ميگيرد يا در ميان چپها، چهرههاي سوسياليست ملي مثل خليل ملكي پديد ميآيند كه از منظر دفاع از فرهنگ ملي و بومي، سوسياليسم انترناسيونال را نقد ميكند.
🔹🔸لازم به يادآوري است ما همچنان كه در حوزه تفكر سنتي، مدرسين و شارحين داشتيم در زمينه آشنايي با انديشههاي غربي نيز مترجمان و شارحان را داريم. يعني در زمينه ورود انديشه غربي بيشتر مترجم هستيم و الان دانشگاههاي ما در حوزه غربشناسي عمدتا ترجمهها را ملاك قرار داده و آموزش ميدهند. ما متفكر به معناي غربي كلمه در اين چند قرن توليد نكرديم. البته از سيدجمالالدين اسدآبادي به عنوان چهرهاي نمادين نه فقط در زمينه احياگري اسلامي بلكه در زمينه مبارزات ملي ضد استعماري هم بايد ياد كرد. او يك روشنفكر جهان رواست. پس از او اقبال لاهوري است و آن طور كه ماسينيون در مقدمه كتاب «بازسازي انديشه ديني» ميگويد، شاهد به وجود آمدن متفكري در تمدن خودمان هستيم. اما در ايران چهرههايي در اين قد و قامت نداريم. براي نمونه محمدعلي فروغي يك متفكر مستقل نيست و در سير حكمت در اروپا، گزارشگر و مترجم فلسفه غربي است.
#اندیشه
#جسارت
#روشنفکری
#کنفرانس
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌متن کامل در لینک زیر مطالعه فرمایید
http://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/142615/خودت-جسارت-كن-و-بينديش
روزنامه اعتماد
خودت جسارت كن و بينديش!
حسين مصباحيان*
🔷🔸کرونا و روزگار ما
📌 بخش هایی از گفتگوی محسن آزموده خبرنگار روزنامه اعتماد با احسان شریعتی به شرح زیر می باشد.
🔸»... هگل میگفت جغد مینروا (نماد خرد و فلسفهورزی) هنگام غروب خورشید برمیخیزد. آنچه فعلا آشکاراست و متفکران را به تأمل فرامیخواند،اینست که خفاش کرونا دیگر برخاسته و بر جهان سایه گسترده و جنایت میکند و جهش این ویروس «تاجدار» را میتوان طغیان طبیعت علیه دستکاریهای انسان دانست ...«
🔹همه جای این دهکدهٔ کوچک جهانی به یکدیگر چنان مربوط میشود که گویی « اعضای یکدیگرند» و هر اتفاقی که در یک نقطه از دنیا رخ بدهد، بهسرعت به جاهای دیگر جهان نیز سرایت میکند. تجربهٔ ویروس «تاجدار»، برغم همهٔ دروغهای «شاخدار»ی که قدرتها تاکنون گفته اند، به خوبی نشان داد که سرنوشت کل بشر به هم مربوط است.
🔸این همان نظریهٔ «اجتماعپذیری اجتماعناپذیر» انسانهاست که کانت از آن سخن میگفت. از یکسو، انسان به دیگران نیاز دارد و بدون آنها نمیتواند نیازهای خود را برطرف سازد، چنانکه برخی از متفکران باستان همچون ارسطو معتقد بودند که انسان ذاتا و به«طبع»(فوزیس) موجودی اجتماعی است. از سوی دیگر، برخی دیگر میپنداشتند که اجتماعی زیستن انسانها امری مصنوعی و قراردادی است و انسانها صرفا برای رفع نیازهایشان مجبورند با یکدیگر تشکیل اجتماع دهند.
🔹این موقعیت متناقض و مسألهساز را پدید میآورد که از یکسو، باید انزوا را رعایت کنیم و این خود معضلاتی را پیش میآورد، از بحران رکود بیسابقهٔ اقتصادی گرفته تا اختلالات روان پریشانه. انسانها را از هم دور می سازد و این تجربهٔ انزوا مثل زندگی در زندان است که مشکلات خاص خود را میآفریند. و از سوی دیگر در همین زمان برای ادامه بقا و مواجهه با این بحران باید شبکههای قوی و ایمن اجتماعی ساخت و همگان باید برای حل این مشکل باید دست به دست هم بدهند.
🔸آشکار است که دولت (یعنی همان «استیت») ما، از ابتدا در داستان مهار این ویروس ضعیف عمل کرده و در نتیجه، ویروس بدسگال بهخصوص در ایام نوروز مثل بمب در کشور منفجر شد و هنوز ممکن است در هفتههای آینده آثار کشندهٔ خود را نشان دهد. متاسفانه در ماجرای ورود ویروس یکی از ضعیف ترین مدیریت ها را در مقایسه با سایر کشورها داشتیم. اما متکی به جانفشانیهای کادر درمانی و پزشکی، میتوان گفت کشور ایران خیلی خوب عمل کرده است.
🔹اگر هم دولتها مداخلهای در پیدایش این ویروس داشتهاند، عامدانه نبوده است و از دستشان در رفته و باز «خطایی(زیاده)انسانی» رخ داده است. از اینرو باید یک اصل یا پرنسیب جهانروا را پذیرفت که سلامت کل بشر را تامین کند.
🔸ناسیونالیسمهای افراطی به کنسرواتیسم-محافظهکاری و راسیسم-نژادپرستی و شووینیسم و فاشیسم و پوپولیسم و..، میانجامد که بسیاری از مصیبتهای قرن بیستم از آن ناشی شده است.
🔹این بیماری به طرح مجدد برخی مسائل فلسفی کلاسیک مانند بحث «شر» دامن میزند. همچنین تردید در یقینهای خرافی و کاذب مطرح میشود. بنابراین وضعیت قرنطینه شرایطی را فراهم آورده که هر یک از ما درباره خودمان و نسبت خودمان با دیگران و جهان بازاندیشی کنیم.
🔸منظور ما اینجا از واژهٔ «دولت» کل «نظام» و «حکومت» یا حاکمیت سیاسی است و نه «هیئت دولت». دولت در اموری که صلاحیت دارد مانند تأمین اقتصادی و پوشش اجتماعی و..، و نه در عرصههایی که فاقد صلاحیت است(امور اعتقادی، تنوع سیاسی، جامعه مدنی و حقوق و آزادیهای فردی و..).
🔹در این ماجرا خود انسان و انسانیت او، بهزبان فیلسوفان وجود-اگزیستانس- چون کرکگوورد و..، مبتلا به نوعی نومیدی یا «بیماری تاپای مرگ» شده، و یا بهتعبیر نیچه انسانیتی مستهلک، فرسوده، و «خسته» شده است. آنحا که میگوید: «هیچانگاری امروز چیست اگر همین خستگی نیست؟... ما، امروز از انسان خسته شدهایم.»
📌 برای مطالعه کامل این گفتگو به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#کرونا
#جغد
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸توضیح عکس: جغد مینروا (فلسفه) در برابر خفاش کرونا
https://gourl.page.link/QsDq
📌 بخش هایی از گفتگوی محسن آزموده خبرنگار روزنامه اعتماد با احسان شریعتی به شرح زیر می باشد.
🔸»... هگل میگفت جغد مینروا (نماد خرد و فلسفهورزی) هنگام غروب خورشید برمیخیزد. آنچه فعلا آشکاراست و متفکران را به تأمل فرامیخواند،اینست که خفاش کرونا دیگر برخاسته و بر جهان سایه گسترده و جنایت میکند و جهش این ویروس «تاجدار» را میتوان طغیان طبیعت علیه دستکاریهای انسان دانست ...«
🔹همه جای این دهکدهٔ کوچک جهانی به یکدیگر چنان مربوط میشود که گویی « اعضای یکدیگرند» و هر اتفاقی که در یک نقطه از دنیا رخ بدهد، بهسرعت به جاهای دیگر جهان نیز سرایت میکند. تجربهٔ ویروس «تاجدار»، برغم همهٔ دروغهای «شاخدار»ی که قدرتها تاکنون گفته اند، به خوبی نشان داد که سرنوشت کل بشر به هم مربوط است.
🔸این همان نظریهٔ «اجتماعپذیری اجتماعناپذیر» انسانهاست که کانت از آن سخن میگفت. از یکسو، انسان به دیگران نیاز دارد و بدون آنها نمیتواند نیازهای خود را برطرف سازد، چنانکه برخی از متفکران باستان همچون ارسطو معتقد بودند که انسان ذاتا و به«طبع»(فوزیس) موجودی اجتماعی است. از سوی دیگر، برخی دیگر میپنداشتند که اجتماعی زیستن انسانها امری مصنوعی و قراردادی است و انسانها صرفا برای رفع نیازهایشان مجبورند با یکدیگر تشکیل اجتماع دهند.
🔹این موقعیت متناقض و مسألهساز را پدید میآورد که از یکسو، باید انزوا را رعایت کنیم و این خود معضلاتی را پیش میآورد، از بحران رکود بیسابقهٔ اقتصادی گرفته تا اختلالات روان پریشانه. انسانها را از هم دور می سازد و این تجربهٔ انزوا مثل زندگی در زندان است که مشکلات خاص خود را میآفریند. و از سوی دیگر در همین زمان برای ادامه بقا و مواجهه با این بحران باید شبکههای قوی و ایمن اجتماعی ساخت و همگان باید برای حل این مشکل باید دست به دست هم بدهند.
🔸آشکار است که دولت (یعنی همان «استیت») ما، از ابتدا در داستان مهار این ویروس ضعیف عمل کرده و در نتیجه، ویروس بدسگال بهخصوص در ایام نوروز مثل بمب در کشور منفجر شد و هنوز ممکن است در هفتههای آینده آثار کشندهٔ خود را نشان دهد. متاسفانه در ماجرای ورود ویروس یکی از ضعیف ترین مدیریت ها را در مقایسه با سایر کشورها داشتیم. اما متکی به جانفشانیهای کادر درمانی و پزشکی، میتوان گفت کشور ایران خیلی خوب عمل کرده است.
🔹اگر هم دولتها مداخلهای در پیدایش این ویروس داشتهاند، عامدانه نبوده است و از دستشان در رفته و باز «خطایی(زیاده)انسانی» رخ داده است. از اینرو باید یک اصل یا پرنسیب جهانروا را پذیرفت که سلامت کل بشر را تامین کند.
🔸ناسیونالیسمهای افراطی به کنسرواتیسم-محافظهکاری و راسیسم-نژادپرستی و شووینیسم و فاشیسم و پوپولیسم و..، میانجامد که بسیاری از مصیبتهای قرن بیستم از آن ناشی شده است.
🔹این بیماری به طرح مجدد برخی مسائل فلسفی کلاسیک مانند بحث «شر» دامن میزند. همچنین تردید در یقینهای خرافی و کاذب مطرح میشود. بنابراین وضعیت قرنطینه شرایطی را فراهم آورده که هر یک از ما درباره خودمان و نسبت خودمان با دیگران و جهان بازاندیشی کنیم.
🔸منظور ما اینجا از واژهٔ «دولت» کل «نظام» و «حکومت» یا حاکمیت سیاسی است و نه «هیئت دولت». دولت در اموری که صلاحیت دارد مانند تأمین اقتصادی و پوشش اجتماعی و..، و نه در عرصههایی که فاقد صلاحیت است(امور اعتقادی، تنوع سیاسی، جامعه مدنی و حقوق و آزادیهای فردی و..).
🔹در این ماجرا خود انسان و انسانیت او، بهزبان فیلسوفان وجود-اگزیستانس- چون کرکگوورد و..، مبتلا به نوعی نومیدی یا «بیماری تاپای مرگ» شده، و یا بهتعبیر نیچه انسانیتی مستهلک، فرسوده، و «خسته» شده است. آنحا که میگوید: «هیچانگاری امروز چیست اگر همین خستگی نیست؟... ما، امروز از انسان خسته شدهایم.»
📌 برای مطالعه کامل این گفتگو به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
#کرونا
#جغد
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸توضیح عکس: جغد مینروا (فلسفه) در برابر خفاش کرونا
https://gourl.page.link/QsDq
Telegraph
کرونا و روزگار ما
محسن آزموده، خبرنگار روزنامه اعتماد در گفت و گویی که با احسان شریعتی انجام داده پدیده کرونا و شیوع آن را از منظری تازه پرداخته است. - هیچکس نمیداند که پدیدهٔ جهانگیر کرونا قرار است تا بهکی ادامه یابد و همگان را درگیر سازد. در آغاز بفرمایید از نظر شما…
🔷🔸صدایی که میماند!
🖋احسان شریعتی
🔸« ...صدای انعقاد نطفهٔ معنی، و بسط ذهن مشترک عشق، صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند!» (فروغ)
🔹این یادداشت را پیشتر برای آرزوی سلامتی شجریان نوشته بودم اما امروز در سوگ «برترین استاد آواز و موسیقی کلاسیک ایران» جوهر آن نوشته را هنوز معتبر مییابم و اگر دیروز در زادروز این صدا و در « شب سکوت کویر»، نیایش ما در جشن «بهترین(ها)»، جز این نبود که با آرزوی شفا و بازیافت کامل سلامت او، ارجشناس و گوشسپار صدایی باشیم که همواره خواهد ماند، امروز نیز در سوگ صدایی که میماند باز میتوانیم با او همسرا شویم که: «ﺑﺒﺎﺭ ﺍی ﺑﺎﺭﻭﻥ، ﺑﺒﺎﺭ! ...ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻋﺎﺷﻘﺎی ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺎﺭ، ﺑﻪ ﺩﺍﻍ ﻋﺎﺷﻘﺎی بیﻣﺰﺍﺭ...»
🔸موسیقی علمی و معنوی ایران، از زمان «موسیقی کبیر» فارابی تا کنون، «نیاندیشیده» مانده و یا بهنحو شایسته و بایسته مورد مهر و نظرورزی قرار نگرفته است. این سنت گرانقدر، همچون «صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن»، نیازمند نوزایی و بازاندیشی است. همان موسیقیای که به تعبیر افلاطونی، به دلها روح و به اندیشه بال میبخشد، و در نظر شوپنهاور، تجسم ذات جهان است و نغمهای که جهان متن اوست، و به باور نیچه، زندگی، بدون موسیقی خطایی بیش نخواهد بود!
🔹تجدد راستین اما، جز «ازسرگیری» سنت چیست؟ برای شروعی دیگر و آغازی نو، گام نخست، تصلبگشایی، واسازی، و زنگارزدایی از رسوب سدهها زوال و رکود و انحطاط است. نوآوریهای استاد شجریان در ابداع سبک ارائه و ساختِ سازهای جدید و دانش و اشراف وی نسبت به تاریخچهٔ سنت موسیقیایی ملی نشانگر درک همین ضرورت و داشتن درد و دغدغهٔ نوزایش و پیرایشگری سنت است.
🔸در زمانه و زمینهای که صبح روز تعطیل نیز، در عید سعید غدیر، یعنی روز وصایت به پیروی از الگوی «عَبَر-مرد» و «انسان کامل»، باید با صدای گوشخراش «ضایعاتی خریداریم!» وانتهای دورهگرد از خواب برخیزی، یعنی در سرزمینی که ضایعات بیش از اصل کالاها خریدار دارد، تشخیص بهترین(صدا)ها دشوار مینماید.
بر فراز همهٔ آلودگیهای صوتی مسلط بر شهری در حال ساخت-و-ساز مدام، این امید اما همچنان در ما زنده است که «تنها صداست، که ذوب ذرههای زمان خواهد شد»، و هر لحظهٔ آینده و در راه، باردار فریادهای رسا و شیوای گذشته خواهد بود.
چنانکه در فضای پسا-طلوع دههٔ شصت، یک صدا میتوانست فرق داد و «بیداد» را فریاد کند. و آن کدام صدا؟ یکی از چند صدای برتر جهان. صدایی از خراسان؛ سرزمین ایمان و آزادگی، سلحشوری و عرفان، که اینهمه در «اذان» استاد تبلور یافته بود.
🔹داشتن استعداد طبیعی در هر سپهری، بهترین و عالیترین بودن در هر رشتهای، اعم از هنر و ورزش، یا فنّ و دانش، موهبتی یزدانی است که برای ماندن در حافظهٔ تاریخی مردم کفایت نمیکند. زیبایی از سویی، در پویش استعلایی و برتریجویی خود، نیکی و درستی و راستی را نیز میطلبد. استقلال استاد در طول سالهای خلاقیت هنری نشان از بهره داشتن او تعهد اخلاقی و اجتماعی داشت.
🔸و از دیگرسو، هر نمادی و ندایی نیازمند چشم و گوشی است که ارجاشرا بشناسد، قدرش را بداند و آن راه گشوده را ادامه دهد. آن صدا اما ناخوش از مرارت و ملالت ایام خاموش شد، چه آنان که «از سلالهٔ درختان»اند را «تنفس هوای مانده ملول میکند!»
🔹صدای شجریان را پس از او خوشبختانه فرزندان برومندش، مژگان و همایون، پژواک اند. آری فرزندان هنردوست این سرزمین آن صدا را باز بارها زمزمه و تکرار خواهند کرد.
#صدای_ایران
#خسروی_آواز
#سوگ_صدا
#هزار_دستان_موسیقی
#محمد_رضا_شجریان
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=50
🖋احسان شریعتی
🔸« ...صدای انعقاد نطفهٔ معنی، و بسط ذهن مشترک عشق، صدا، صدا، صدا، تنها صداست که میماند!» (فروغ)
🔹این یادداشت را پیشتر برای آرزوی سلامتی شجریان نوشته بودم اما امروز در سوگ «برترین استاد آواز و موسیقی کلاسیک ایران» جوهر آن نوشته را هنوز معتبر مییابم و اگر دیروز در زادروز این صدا و در « شب سکوت کویر»، نیایش ما در جشن «بهترین(ها)»، جز این نبود که با آرزوی شفا و بازیافت کامل سلامت او، ارجشناس و گوشسپار صدایی باشیم که همواره خواهد ماند، امروز نیز در سوگ صدایی که میماند باز میتوانیم با او همسرا شویم که: «ﺑﺒﺎﺭ ﺍی ﺑﺎﺭﻭﻥ، ﺑﺒﺎﺭ! ...ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﻋﺎﺷﻘﺎی ﺍﻳﻦ ﺩﻳﺎﺭ، ﺑﻪ ﺩﺍﻍ ﻋﺎﺷﻘﺎی بیﻣﺰﺍﺭ...»
🔸موسیقی علمی و معنوی ایران، از زمان «موسیقی کبیر» فارابی تا کنون، «نیاندیشیده» مانده و یا بهنحو شایسته و بایسته مورد مهر و نظرورزی قرار نگرفته است. این سنت گرانقدر، همچون «صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن»، نیازمند نوزایی و بازاندیشی است. همان موسیقیای که به تعبیر افلاطونی، به دلها روح و به اندیشه بال میبخشد، و در نظر شوپنهاور، تجسم ذات جهان است و نغمهای که جهان متن اوست، و به باور نیچه، زندگی، بدون موسیقی خطایی بیش نخواهد بود!
🔹تجدد راستین اما، جز «ازسرگیری» سنت چیست؟ برای شروعی دیگر و آغازی نو، گام نخست، تصلبگشایی، واسازی، و زنگارزدایی از رسوب سدهها زوال و رکود و انحطاط است. نوآوریهای استاد شجریان در ابداع سبک ارائه و ساختِ سازهای جدید و دانش و اشراف وی نسبت به تاریخچهٔ سنت موسیقیایی ملی نشانگر درک همین ضرورت و داشتن درد و دغدغهٔ نوزایش و پیرایشگری سنت است.
🔸در زمانه و زمینهای که صبح روز تعطیل نیز، در عید سعید غدیر، یعنی روز وصایت به پیروی از الگوی «عَبَر-مرد» و «انسان کامل»، باید با صدای گوشخراش «ضایعاتی خریداریم!» وانتهای دورهگرد از خواب برخیزی، یعنی در سرزمینی که ضایعات بیش از اصل کالاها خریدار دارد، تشخیص بهترین(صدا)ها دشوار مینماید.
بر فراز همهٔ آلودگیهای صوتی مسلط بر شهری در حال ساخت-و-ساز مدام، این امید اما همچنان در ما زنده است که «تنها صداست، که ذوب ذرههای زمان خواهد شد»، و هر لحظهٔ آینده و در راه، باردار فریادهای رسا و شیوای گذشته خواهد بود.
چنانکه در فضای پسا-طلوع دههٔ شصت، یک صدا میتوانست فرق داد و «بیداد» را فریاد کند. و آن کدام صدا؟ یکی از چند صدای برتر جهان. صدایی از خراسان؛ سرزمین ایمان و آزادگی، سلحشوری و عرفان، که اینهمه در «اذان» استاد تبلور یافته بود.
🔹داشتن استعداد طبیعی در هر سپهری، بهترین و عالیترین بودن در هر رشتهای، اعم از هنر و ورزش، یا فنّ و دانش، موهبتی یزدانی است که برای ماندن در حافظهٔ تاریخی مردم کفایت نمیکند. زیبایی از سویی، در پویش استعلایی و برتریجویی خود، نیکی و درستی و راستی را نیز میطلبد. استقلال استاد در طول سالهای خلاقیت هنری نشان از بهره داشتن او تعهد اخلاقی و اجتماعی داشت.
🔸و از دیگرسو، هر نمادی و ندایی نیازمند چشم و گوشی است که ارجاشرا بشناسد، قدرش را بداند و آن راه گشوده را ادامه دهد. آن صدا اما ناخوش از مرارت و ملالت ایام خاموش شد، چه آنان که «از سلالهٔ درختان»اند را «تنفس هوای مانده ملول میکند!»
🔹صدای شجریان را پس از او خوشبختانه فرزندان برومندش، مژگان و همایون، پژواک اند. آری فرزندان هنردوست این سرزمین آن صدا را باز بارها زمزمه و تکرار خواهند کرد.
#صدای_ایران
#خسروی_آواز
#سوگ_صدا
#هزار_دستان_موسیقی
#محمد_رضا_شجریان
#روزنامه_اعتماد
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖇http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=50
وب سایت رسمی احسان شریعتی
صدایی که میماند!
هر نمادی و ندایی نیازمند چشم و گوشی است که ارجاشرا بشناسد، قدرش را بداند و آن راه گشوده را ادامه دهد. آن صدا اما ناخوش از مرارت و ملالت ایام خاموش شد...
🔷🔸حکیمی و بازگشت به قرآن
🖋احسان شریعتی
🔸ویژگی منحصر به فرد شخصیت استاد محمدرضا حکیمی در تاریخ اندیشه معاصر ایران با پروژه سترگ اصلاح اخبار و احادیث گره خورده است. یعنی اصلاحگری در مجموعه عظیم احادیث و اخبار و روایات که در فرهنگ سنتی شیعه طی قرون و سالیان متمادی و ادوار تاریخی تولید و انباشت شده است.
🔹فراز و نشیبهای تاریخی موجب شده که در این میراث گرانبار صحیح و سقیم و خرافه و اصول عقاید با هم آمیخته باشند. برای نمونه این آمیختگی را به وضوح در بحارالانوار، دایرهالمعارف مجلسی میتوان مشاهده کرد. پروژه استاد محمدرضا حکیمی، تصفیه این میراث بر اساس روش مطابقت قرآن است. یعنی اخبار و احادیث را با آیات قرآنی میسنجند و آن روایات و احادیث و اخباری را برمیگزینند که با نص صریح قرآن تایید میشوند.
🔸این پروژه در بنیاد خود موجب تقویت تفکر بازگشت به قرآن است. زیرا بازگشت به قرآن در حوزهها به علت تسلط علوم و معارف سنتی مغفول واقع شده بود. این مهجور ماندن قرآن را برای نمونه در گرایش اخباری شاهدیم که به خصوص در شیعه تاریخی به ویژه پس از صفویه شاهد هستیم. در اصلاحگری استاد حکیمی و همکارانشان این مجموعه احادیث و اخبار تصفیه میشود و به جایگاه واقعی خودش باز میگردد که این کار در نوع خود اقدامی روشنگرانه و اصلاحی یا تصفیهگرایانه و دینپیرایانه (reformateur) است.
🔹این پروژه همچنین از حیث روش شناختی (methodological) نوعی اسلام تطبیقی را در مقابل اسلامهای انطباقی تقویت میکند. در گرایشهای انطباقی، اسلام نوعی پوشش است برای دستگاهها و روشهای فکری دیگر اعم از شرقی و غربی و هندی و عرفانی و فلسفی و عقلانی و برای مثال سنت عظیم فلسفه اسلامی اگر چه روحی متفاوت از فلسفه یونان دارد، اما فیلسوفان مسلمان به هر حال برخلاف آنچه شریدر میگوید، به تعبیر هانری کربن دستگاه فکری و روششناسی را از یونان گرفتند.
🔸در نتیجه در سنت فلسفه اسلامی، فرهنگ و ادبیات اسلامی تبدیل به پوششی برای دستگاه فکری افلاطونی یا نوافلاطونی به خصوص در حوزه سیاسی شد و تبعات مهمی در تاریخ اندیشه داشت. اما روششناسی تطبیقی که استاد حکیمی نیز مطابق آن میاندیشد، برای قرآن یک بینش و جهانبینی مستقل و متفاوت قائل میشود. البته شکل سنتی این دیدگاه را میتوان در میان اصحاب مکتب تفکیک شاهد بود. یعنی قائلان به این روششناسی معتقدند که اسلام را باید از عرفان و فلسفه تفکیک و جدا کرد.
🔹اما در شکل سنتی آنکه مکتب تفکیک شکل ضدعرفانی و ضدفلسفی میگیرد. اما این روششناسی در شکل نوپیرایانه و رفورماتوری مثل دیدگاه دکتر شریعتی جنبه تطبیقی میگیرد. یعنی درست است که برای جهانبینی اسلامی استقلال و اصالت قائل است، اما معتقد است که این جهانبینی با سایر مکاتب و نحل و ادیان و مذاهب به گفتوگو مینشیند و در این گفتوگو این جهانبینی مستقل و اصیل اسلامی هم ویژگیهای خاص خودش را دارد و هم به روش تطبیقی با دیگر جهانبینیها سنجیده میشود. یعنی مثلا نسبت مفاهیم غیب و شهادت در جهانبینی اسلامی با نسبت مفاهیم مشابه در سایر جهانبینیها و ایدئولوژیها سنجیده میشود، بدون اینکه التقاطی صورت بگیرد.
🔸بنابراین گرایش تطبیقی متفکرانی چون شریعتی و حکیمی، ضد گرایش التقاطی به معنای ترکیب نامنسجم است. البته باید توجه کرد که التقاط به معنای ایجابی آن یعنی گزینش جنبههای خوب و مثبت، در همه جهانبینیها رخ میدهد و ما هیچ ایدئولوژی غیرالتقاطی نداریم. از این حیث مجموعه تلاشهای ارزنده استاد محمدرضا حکیمی که زبده آن در مجموعه بزرگ الحیات گردآوری شده، در سنت گرایش تطبیقی در جهت دینپیرایی قرار میگیرد که شریعتی هم ذیل همین سنت قابل ارزیابی است.
🔹دکتر شریعتی از همین جهت وصیت میکند که استاد محمدرضا حکیمی آثارش را از جهت اصالت و ثقه بودن مورد ارزیابی قرار دهد، زیرا از این جهت بسیار به شریعتی انتقاد میکردند برخی مدعی بودند که آثار او التقاطی به معنای منفی آن است. البته استاد حکیمی در آثار دکتر شریعتی دست نمیبرد.
#یادداشت
#محمد_رضا_حکیمی
#روزنامه_اعتماد
#آثار_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی
🖇http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1092
🖋احسان شریعتی
🔸ویژگی منحصر به فرد شخصیت استاد محمدرضا حکیمی در تاریخ اندیشه معاصر ایران با پروژه سترگ اصلاح اخبار و احادیث گره خورده است. یعنی اصلاحگری در مجموعه عظیم احادیث و اخبار و روایات که در فرهنگ سنتی شیعه طی قرون و سالیان متمادی و ادوار تاریخی تولید و انباشت شده است.
🔹فراز و نشیبهای تاریخی موجب شده که در این میراث گرانبار صحیح و سقیم و خرافه و اصول عقاید با هم آمیخته باشند. برای نمونه این آمیختگی را به وضوح در بحارالانوار، دایرهالمعارف مجلسی میتوان مشاهده کرد. پروژه استاد محمدرضا حکیمی، تصفیه این میراث بر اساس روش مطابقت قرآن است. یعنی اخبار و احادیث را با آیات قرآنی میسنجند و آن روایات و احادیث و اخباری را برمیگزینند که با نص صریح قرآن تایید میشوند.
🔸این پروژه در بنیاد خود موجب تقویت تفکر بازگشت به قرآن است. زیرا بازگشت به قرآن در حوزهها به علت تسلط علوم و معارف سنتی مغفول واقع شده بود. این مهجور ماندن قرآن را برای نمونه در گرایش اخباری شاهدیم که به خصوص در شیعه تاریخی به ویژه پس از صفویه شاهد هستیم. در اصلاحگری استاد حکیمی و همکارانشان این مجموعه احادیث و اخبار تصفیه میشود و به جایگاه واقعی خودش باز میگردد که این کار در نوع خود اقدامی روشنگرانه و اصلاحی یا تصفیهگرایانه و دینپیرایانه (reformateur) است.
🔹این پروژه همچنین از حیث روش شناختی (methodological) نوعی اسلام تطبیقی را در مقابل اسلامهای انطباقی تقویت میکند. در گرایشهای انطباقی، اسلام نوعی پوشش است برای دستگاهها و روشهای فکری دیگر اعم از شرقی و غربی و هندی و عرفانی و فلسفی و عقلانی و برای مثال سنت عظیم فلسفه اسلامی اگر چه روحی متفاوت از فلسفه یونان دارد، اما فیلسوفان مسلمان به هر حال برخلاف آنچه شریدر میگوید، به تعبیر هانری کربن دستگاه فکری و روششناسی را از یونان گرفتند.
🔸در نتیجه در سنت فلسفه اسلامی، فرهنگ و ادبیات اسلامی تبدیل به پوششی برای دستگاه فکری افلاطونی یا نوافلاطونی به خصوص در حوزه سیاسی شد و تبعات مهمی در تاریخ اندیشه داشت. اما روششناسی تطبیقی که استاد حکیمی نیز مطابق آن میاندیشد، برای قرآن یک بینش و جهانبینی مستقل و متفاوت قائل میشود. البته شکل سنتی این دیدگاه را میتوان در میان اصحاب مکتب تفکیک شاهد بود. یعنی قائلان به این روششناسی معتقدند که اسلام را باید از عرفان و فلسفه تفکیک و جدا کرد.
🔹اما در شکل سنتی آنکه مکتب تفکیک شکل ضدعرفانی و ضدفلسفی میگیرد. اما این روششناسی در شکل نوپیرایانه و رفورماتوری مثل دیدگاه دکتر شریعتی جنبه تطبیقی میگیرد. یعنی درست است که برای جهانبینی اسلامی استقلال و اصالت قائل است، اما معتقد است که این جهانبینی با سایر مکاتب و نحل و ادیان و مذاهب به گفتوگو مینشیند و در این گفتوگو این جهانبینی مستقل و اصیل اسلامی هم ویژگیهای خاص خودش را دارد و هم به روش تطبیقی با دیگر جهانبینیها سنجیده میشود. یعنی مثلا نسبت مفاهیم غیب و شهادت در جهانبینی اسلامی با نسبت مفاهیم مشابه در سایر جهانبینیها و ایدئولوژیها سنجیده میشود، بدون اینکه التقاطی صورت بگیرد.
🔸بنابراین گرایش تطبیقی متفکرانی چون شریعتی و حکیمی، ضد گرایش التقاطی به معنای ترکیب نامنسجم است. البته باید توجه کرد که التقاط به معنای ایجابی آن یعنی گزینش جنبههای خوب و مثبت، در همه جهانبینیها رخ میدهد و ما هیچ ایدئولوژی غیرالتقاطی نداریم. از این حیث مجموعه تلاشهای ارزنده استاد محمدرضا حکیمی که زبده آن در مجموعه بزرگ الحیات گردآوری شده، در سنت گرایش تطبیقی در جهت دینپیرایی قرار میگیرد که شریعتی هم ذیل همین سنت قابل ارزیابی است.
🔹دکتر شریعتی از همین جهت وصیت میکند که استاد محمدرضا حکیمی آثارش را از جهت اصالت و ثقه بودن مورد ارزیابی قرار دهد، زیرا از این جهت بسیار به شریعتی انتقاد میکردند برخی مدعی بودند که آثار او التقاطی به معنای منفی آن است. البته استاد حکیمی در آثار دکتر شریعتی دست نمیبرد.
#یادداشت
#محمد_رضا_حکیمی
#روزنامه_اعتماد
#آثار_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک متن در وبسایت احسان شریعتی
🖇http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1092
وب سایت رسمی احسان شریعتی
حكيمی و بازگشت به قرآن
ويژگي منحصر به فرد شخصيت استاد محمدرضا حكيمي در تاريخ انديشه معاصر ايران با پروژه سترگ اصلاح اخبار و احاديث گره خورده است. يعني اصلاحگري در مجموعه عظيم احاديث و
🔷🔸ضرورت قانون اساسي شهروندمحور
📌در ضرورت بازانديشي مفهوم عدالت و نقد ساختارهاي ناعادلانه در گفتارهايي از عليرضا بهشتي، احسان شريعتي و علي معظمي
🔸عدالت از آن دست مفاهيمي است كه در دورههاي مختلف، تعاريف متفاوت و حتي متعارضي بر آن حمل شده است. گاه عدالت شامل گروه خاصي از افراد جامعه ميشود و گاه همه افراد. اين مفهوم، ريشههاي در هم تنيدهاي، هم در تاريخ فلسفه و هم در اديان توحيدي دوانده است. قانون، به ويژه قانون اساسي، شاخصهاي قابل توجه از چگونگي تعريف از عدالت و شموليت آن است. براي تحقق هرچه بيشتر عدالت در عصر حاضر، اين سوال مطرح ميشود كه در چه شرايطي امكان بازنگري در قانون اساسي وجود دارد.
🔹موسسه همكاريهاي ميانرشتهاي اكنون در نشستي تحت عنوان «مواجهههايي با مساله عدالت در ايران» به شرايط امكان تحقق اين مهم پرداخته است. اين نشست با حضور عليرضا بهشتي، استاد انديشه سياسي و عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس، احسان شريعتي، استاد و پژوهشگر حوزه فلسفه و علي معظمي، مترجم و پژوهشگر حوزه فلسفه در تاريخ چهارشنبه، 29 ديماه 1400 برگزار شد. آنچه در ادامه ميخوانيد، گزارش كوتاهي از اين نشست است.
📌این گفتار های را می توانید با مراجعه به وبسایت احسان شریعتی مطالعه فرمایید
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=4129
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#قانون_اساسی
#شهروند_محور
✅ @Dr_ehsanshariati
📌در ضرورت بازانديشي مفهوم عدالت و نقد ساختارهاي ناعادلانه در گفتارهايي از عليرضا بهشتي، احسان شريعتي و علي معظمي
🔸عدالت از آن دست مفاهيمي است كه در دورههاي مختلف، تعاريف متفاوت و حتي متعارضي بر آن حمل شده است. گاه عدالت شامل گروه خاصي از افراد جامعه ميشود و گاه همه افراد. اين مفهوم، ريشههاي در هم تنيدهاي، هم در تاريخ فلسفه و هم در اديان توحيدي دوانده است. قانون، به ويژه قانون اساسي، شاخصهاي قابل توجه از چگونگي تعريف از عدالت و شموليت آن است. براي تحقق هرچه بيشتر عدالت در عصر حاضر، اين سوال مطرح ميشود كه در چه شرايطي امكان بازنگري در قانون اساسي وجود دارد.
🔹موسسه همكاريهاي ميانرشتهاي اكنون در نشستي تحت عنوان «مواجهههايي با مساله عدالت در ايران» به شرايط امكان تحقق اين مهم پرداخته است. اين نشست با حضور عليرضا بهشتي، استاد انديشه سياسي و عضو هيات علمي دانشگاه تربيت مدرس، احسان شريعتي، استاد و پژوهشگر حوزه فلسفه و علي معظمي، مترجم و پژوهشگر حوزه فلسفه در تاريخ چهارشنبه، 29 ديماه 1400 برگزار شد. آنچه در ادامه ميخوانيد، گزارش كوتاهي از اين نشست است.
📌این گفتار های را می توانید با مراجعه به وبسایت احسان شریعتی مطالعه فرمایید
https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=4129
#گفتگو
#روزنامه_اعتماد
#قانون_اساسی
#شهروند_محور
✅ @Dr_ehsanshariati
وب سایت رسمی احسان شریعتی
ضرورت قانون اساسي شهروندمحور
در ضرورت بازانديش مفهوم عدالت و نقد ساختارهای ناعادلانه در گفتارهايی از عليرضا بهشتی، احسان شريعتی و علی معظمی