احسان شريعتی Ehsan Shariati
2.61K subscribers
799 photos
68 videos
96 files
617 links
كانال رسمي احسان شريعتی
Download Telegram
🔷🔸«بعثت» کدام اصلاح و انقلابی است؟
(طرح چند پرسش به‌‌انضمام تبریک عید)

🖋احسان شریعتی

🔸«اوست آن‌كه در ميان توده‌های مردم فرستاده‏‌اى از خودشان برانگيخت تا آيات او را بر آنان بخواند و پاكشان سازد و كتاب و حكمت را بديشان بيآموزد.»(۲/۶۲ + ۳/۱۶۴)

🔹آیا همین آموزه‌ی قرآنی به‌روشنی نشان نمی‌دهد که هدف از برانگیختن پیامبری از میان خودِ مردم (بعثت)، نخست و تنها عبارت بوده است از «پاک‌سازی» اخلاقی-معنوی و «آموزشِ مکتب و جهان‌بینی» (تزکیه و تعلیمِ کتاب و حکمت)؟
و از دیگر سو، این پیام‌آور نه از میان روحانیون، دانشمندان، و «اشراف» با هر معیاری، بل‌که در مقام یکی از آحاد مردم برانگیخته یا برگزیده شده است؟

🔸و سرانجام این نکته‌ی مورد غفلت قرون قرار گرفته که هدف از تأسیس دولتشهر(مدینه) چنان‌که منشور یا قانون اساسی آن نشان می‌دهد، نه تشکیل نوعی «حکومت دینی»، به‌معنای خاص تئوکراتیک کلمه(حاکمیت نمایندگان خدا یا روحانی‌سالاری)، بل‌که بنا نهادن عدالت‌شهری (مع + دین) بوده است که آزادی دینی (اعتقاد و اعمال مناسک) را برای شهروندان تضمین کند؟ (اعم از مومنان مسلمان، اهل کتاب بویژه کلیمیان، و قبایل مسلمان به‌معنای تسلیم‌ صلح مدنی‌شده و حتی «منافق» به‌لحاظ ایمانی)؟

🔹پاسخ صریح و قاطع به پرسش‌های فوق حل‌کننده‌ی بسیاری از مسئله‌ها و معضلات، ابهامات و شبهاتِ کلامی-اعتقادی، فقهی-شرعی، و سیاسی-حقوقی امروز ماست...


#بعثت
#اصلاح
#انقلاب
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸چرا جنگ؟
📌(سیاست، استمرار جنگ به‌وسیله‌های دیگر)

🖋احسان شریعتی

🔸«جنگ جز استمرار سیاست به ‌وسایل دیگر نیست»، کلازویتس

🔹جنگ، به‌رغم شباهتش با توحش بدوی، باستانی یا قرون‌وسطایی، و رجزخوانی و شعروشعارهای نژادی-قومی یا دینی-عقیدتی، نه از سنخ خشونت‌های انفرادی است و نه محصول جاه‌طلبی جنون‌آمیز زمامداران. جنگ پدیده‌ای منظم و سازمان‌یافته، جمعی واجتماعی و پیرو «منطقی» است. «دلیل»‌های جنگ‌افروزان متناقض‌ می‌نمایند اما «علت»های بروز جنگ معیّن و تبیین‌پذیر اند: توسعه‌طلبی و فتح سرزمین‌ها برای دست‌یابی به ثروت‌ها و منابع انرژی و حیاتی، به‌روزسازی تکنولوژیک تولید و فروش تسلیحات تخریب و انهدام هوشمند، و سرانجام، بازدارندگی دشمن از تعرض و اعمال سیادت و سرکردگی. تاریخ بشر به تعبیر هگل «خاک خوشبختی نیست. دوره‌های خوشبختی صفحات خالی آنند».

🔸مدرنیست‌های خوش‌بین می‌پنداشتند که با پیشرفت بشر دوران جنگ نیز به پایان می‌رسد و منطق رقابت بازار جایگزین خشونت و تخریب می‌شود. غافل از آن‌که عصر جدید سلاح‌هایی می‌سازد که می‌تواند به نابودی جهان و بشر بیانجامد؛ و قدرت بازدارندگی او در نزدیکی او به مرز انهدام و نیست‌سازی سراسری است.
واقع‌بینی پسامدرن اما نشان می‌دهد که سیاست و دیپلماسی، گفتگو و مبادله، ادامه‌‌ و شکل پیشرفته‌، متمدنانه‌ و متعالی‌تر جنگ است؛ چه به‌تعبیر فروید: «نخستین کسی که به‌جای سنگ، دشنام پرتاب کند، بنیانگذار تمدن است»!
با این وصف، بازگشت به منطق جنگ معنایی جز شکست عقلانیت و مصلحت و قهقرای معطوف به جنون و جنایت نخواهد داشت که معمولا برای بخش‌های عقب‌مانده‌تر جهان که مصرف‌کننده‌ی محصولات جنگ اند طراحی و تولید می‌شود.



#جنگ
#صلح
#دیپلماسی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸توحش چیست؟ وحشی کیست؟

🖋احسان شریعتی

🔸۱۲ اسفند (۳ مارس )، روز جهانی حیات وحش

🔹آنچه انسان توحش میخواند (از ریشه عربی و.ح.ش.، تنها و برهنه و عریان و عاری از همه چیز شدن، و در زبان‌های لاتین از silva جنگل و زیست در طبیعت)، در برابر انس و اهلیت، در واقع تأثر روانی و فرافکنی اخلاقی انسان در برابر تنازع زندگی و مناسبات میان جانداران برای ادامه‌ی بقا است که فی‌نفسه فراسوی خیر و شر است.
انسان اما آیا خود به«‌طبع» جانوری است شریر یا نیک‌سرشت؟ انسان از هر جانوری شرورتر است، زیرا فارغ از نیازهای حیاتی و از سر آز و فزون‌طلبی دست به خشونت و جنایت می‌زند. با اینهمه، به‌خلاف آنچه هابز، متفکر مدرن قرارداد اجتماعی، می‌پنداشت که «انسان گرگ انسان» است و از اینرو در وضع طبیعی در جنگ دایمی «همه علیه همه» بسر می‌برد، و نیز خلاف آنچه روسو می انگاشت که انسان به‌طبع و در طبیعت بیگناه و پاک است و در جامعه و تمدن است که فاسد می‌شود و دربند می‌افتد، انسان این شرورترین جانور درنده‌خو، همزمان شریف‌ترین زندگان است، زیرا به‌گفته‌ی پاسکال به میرا و متناهی و شکننده بودن خویش واقف و خودآگاه است و یا به تعبیر زیبای نیچه: «عظمت انسان در این است که پُل است و نه پایان-غایت: و آنچه را در انسان می‌توان دوست داشت این که او گذار است و سقوط.» پس انسان همزمان موحش‌ترین و شریف‌ترین جان‌داران جهان است و هم از این‌رو، در حالی که از این خاک برخاسته گویی غریبه‌ای است بیگانه با طبیعت وحشتناک.

🔹زندگی اما نیک و بد، زشت و زیبا (در نزد و نظر آدمی) را در خود جمع دارد و انسان به‌جای آن‌که بکوشد درباره‌ی آن همواره داوری کند می‌بایست با گوش سپردن و چشم انتظار بودن به او احترام بگذارد، رعایتِ حال او کند، تا همزیستی با او را بیآموزد و به تعبیر هایدگر «بر رودخانه‌ی (طبیعت) به‌جای سد پُل بزند». و مگر فاجعه‌ی همه‌گیری ویروس تاج‌دار(کرونا) آخرین اخطار و هشدار این زندگی وحشی به توحش متمدن‌نمای انسان نبود (بهره‌کشی فن‌آورانه از این منبع سرشار انرژی)؟

🔸نتیجه آن‌که بنابه تعریف، بنیان‌گذار انسان‌شناسی جدید کلود-لوی اشتراوس، «بربر پیش از هر چیز کسی است که به چیزی چون بربریت باور دارد ! »

#تمدن
#طبیعت
#محیط_زیست
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸میهن‌دوست راستین کیست؟

------- ۱۴ اسفندماه، ۵۵مین سالگرد درگذشت دکتر مصدق

🖋احسان شریعتی

🔸با برخاستن دوباره‌ی «مرغوای جُغد جنگ‌»های شبه‌ناسیونالیستی در جهان تشخیص ملی‌گرایی مردمی و مشروعِ دفاعی از شووینیسم تهاجمی و توسعه‌طلب، از سنخ نژادی-قومی راست افراطی، بیش‌تر از پیش ضرورت یافته است.
«ملیت» اگر همان هویت فرهنگی و نشانگر روح، ذائقه یا سبک زیستن و بودن یک ملت در طول تاریخ باشد، هنگامی که وجود ملتی از بیرون تهدید ‌شود، دفاع از این هویت و وجود، معنا و جهتی حقانی و مشروع می‌بابد؛ اما آنگاه که همین هویت مایه‌ی خودپرستی و تحقیر دیگری و تجاوز به قلمرو و حقوق سایر ملل گردد، با نوعی از انواع، نژادپرستی، جباریت، جهانخوارگی، راسیسم و فاشیسم و امپربالیسم روبرو می‌شویم.
تجربه، روش و سنّت مصدق در تاریخ سیاسی معاصر ایران، نماد ملی‌گرایی مردمی در سیاست داخلی و استقلال‌طلبی اصولی در سیاست خارجی بود با طرح شعار «موازنه‌ی منفی» در معرکه‌ی تعارض منافع قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای به‌نفع مصالح ملت و مردم ایران. این نوع ملی‌گرایی دفاعی مشروع هیچ نسبتی با نژادپرستی آریامهری و کشورگشایی‌ شاهنشاهی‌ها و امپراطوری‌های باستان، خلافت‌های قرون وسطایی، و نیز انترناسیونالیسم های کمینترنی و توتالیتر مُدرن، نداشت.

🔹نتیجه‌ و محصول نهایی ملی‌گرایی از نوع دوم، جز جنگ و کشتار و تخریب جمعی نبوده است و از «میهن» مورد ادعا در انتها جز خرابه‌ به‌جای نگذارده است.

🔸میراث ملی مصدق اما، به‌رغم ناکامی مقطعی، دفاع از منافع و مصالح ملی با روش مدنی و حقوقی مردمسالارانه بود که زمانی توانست، به‌تعبیر دقیق مستندساز بی‌بی‌سی، تاریخ «امپراطوری نفت» را به پیش و پس از مصدق تقسیم کند!


https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=5133
#مصدق
#ملی_گرایی
#میهن
#نفت
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸«بایستن گواهی در عصر نتوانستن نبرد»

در میلاد امام آزادگان

🖋احسان شریعتی

🔸«... در هر شهری خطیبی سخنور بر منبر دارند که به سود آنان سخن می‌گوید، سرتاسر کشور اسلامی بی‌پناه مانده و دستشان در همه جای آن باز است و مردم بردگان آنهایند...»(از سخنان امام حسین در خطبه منا)

🔹همان‌گونه که هدف از پیامبری در تاریخ ادیان ابراهیمی توسط دستگاه‌های روحانی و سیاسی جانشین پیام‌آوران توحید منحرف شد و رژیم‌های سابق سیاسی این بار در لوای دینی تجدید تولید شدند (مانند امپراطوری بیزانس در خلافت اموی و شاهنشاهی ساسانی در خلافت‌ عباسی)، دو مفهوم جهاد و شهادت نیز از معنای دفاعی و آگاهی‌بخش نخست خود تحریف و به کشورگشایی جهان‌گیر و کیش مرگ بدل گشتند. تلاش‌گری (جهد عملی و اجتهاد فکری) به قتال مسلحانه فروکاسته شد و شهادت گواهی‌بخش یا مقاومت برای ابلاغ پیام به درگیری نظامی که از پیآمدهای جنبی و ناخواسته‌ی آن «نه» گفتن و مقاومت مسالمت‌آمیز و خشونت‌پرهیز بود، فروکاسته شد. از این‌رو، اگر در طول تاریخ تشیع به‌شکل متناقض‌نمایی حسنی‌تبارها انقلابی و رادیکال‌تر از حسینیون بوده‌اند، این امر با توجه به نبرد مثبت حسنی (جهاد) و ابلاغ‌گری حسینی (شهادت)، به‌خلاف ظاهر امر پیآمدی طبیعی بوده است.

https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=5134

#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸مدافعان زمین در برابر زمان
📍 به‌مناسبت ۸ مارس (۱۷ اسفند، روز جهانی زنان)

🖋احسان شریعتی


🔸«بر جایی که از زنانگی اثری نباشد اعتمادی نیست.»
(المكان إذا لم يؤنث لا يعوَّل عليه)
----- ----- ---------- ابن عربی

🔹آیا ما مردان درک درستی از مقام زن همچون زن داریم؟ یعنی فارغ از موقعیت یا نسبتی که با مرد دارند (مادر، خواهر، همسر، دختر). به عبارتی دیگر و فلسفی‌تر آیا زنانگی ذات و جوهری است مستقل و متفاوت از مردانگی؟ تصور رایج (و باز شاید مردانه) در بهترین حالت این است که زن مانند زمین مکمل آسمان، نماد ارزش‌هایی چون لطافت و زیبایی و صلح و پذیرش و باروری است و به تعبیر شاعر (لویی آراگون): «زن آینده‌ی مرد-بشر است».

🔸در واقع اما، تا زن خود سخن نگفته باشد، نمی‌توان زیاد درباره‌ی عیب و هنر «ذاتی»اش سخن راند. مرد اما به‌جای سخنرانی درباره‌ی زن در برون، می‌تواند گوش بسپارد به زن درونش و در اینجاست که ناگهان به‌شکل حیرت‌آوری مرزهای ذهنی قاطع جنسیّت (ژانر) کم کم محو یا در هم تنیده و انسانیتی فراگیر از این میان زاده می‌شود.

🔹در بُعد روانی و فردی «تفاوت» جنسیّتی نه تفکیک ماهوی و منطقی دو «جنس» مجزا (و دارای «فصل ممیزه‌ی نوعی») مانند گیاهان و جانوران، بل‌که در اصل بیولوژیک یک اتفاق ساده‌ی ژنتیک است در «یک» موجود (امری که حتی ارسطوی طبیعت‌شناس از آن غافل بود). از این‌رو، «تفاوت» روانی واقعی «مکمّل» به گونه‌ای است که در هر مرد یک زن و در هر زن یک مرد «نیمه‌ی دیگر» یکدیگر اند. پس در اینجا، بنابه فرمول روانکاو لاکان «زن وجود ندارد»، و چنان‌که سیمون دوبوار می‌گفت: «زن به دنیا نمی‌آییم، بل‌که (در جامعه) زن می‌شویم».

🔸«زن» همچون ذات ذهنی مجزا اتفاقی است که در جامعه روی می‌دهد و سازندگان «گفتمان»های گوناگون «درباره»ی زنان، مردان اند. مردان با مماشاتشان در برابر تبعیضات علیه زنان مسئول نه «وهن» در مورد جنس دیگر، که سکوت در برابر توهین به خودشان اند. دفاع از حقوق زنان در جامعه و مطالبه‌ی مساوات و انصاف و رفع کلیه‌ی تبعیض‌های جنسیتی و احترام به آزادی و حق انتخاب زنان در شیوه‌های پوشش و تحصیل و سفر و سکونت و معیشت و..، احترام به مقام آدمی در هستی و انسانیّت مشترک در جامعه است. و در کشورهایی که سر بریده‌ی زنان و دختران «خویش» را جسورانه در شهر می‌گردانند، شرم همزیستی در سرزمین مشترک چه می‌تواند بگوید؟

🔸صدای مسلط عقلانیت مسلّط تاریخ جامعه‌ها تاکنون «مذکر» بوده است (لوگوفالوسانتریسم دریدا). اکثر جبّاران حاکم جنگ‌افروز تاریخ «برادر» بوده اند (به‌جز استناهایی چون خانم تاچر، به تعبیر رنو، خواننده‌ی فرانسوی). زمین از این جباریت و جنگ‌ها بس صدمه دیده است. خشکسالی و رویش کویر خطری است که جهان را تهدید به سترونی و تباهی می‌کند. آیا هنوز زمان آن فرانرسیده که زنان بیش از پیش در تعریف از خویش و دفاع ار زمینی طبیعی تر و جهانی انسانی‌تر سخن بگویند؟

https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=5135

#هشت_مارس
#روز_جهانی_زن
#تبعیض
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸جنون جنایت جاهلی

🖋احسان شریعتی

🔹جنایت هولناک گردن زدن و اعدام دسته‌جمعی شماری از جوانان (گاه نابالغ) شهروند عربستان سعودی (از اقلیت شیعی) نشان داد که منطقه‌ی ما هنوز زیر سلطه‌ی جبّاریت عصر «جاهلی» است، هرچند تجدیدتولید شده در پوش خلافت‌های «اسلامی».

🔸اگر هنگامی‌که برابر چشم جهانیان یک شخصیت شناخته شده‌ی جهانی را که در ترکیه به سفارت کشور خود مراجعه کرده بود، قطقه‌قطعه و سربه‌نیست می‌کردند، صدای اعتراض قدرت‌های جهان پُرسروصدا بلند می‌شد، امروزه شاهزاده‌ها کمتر جسارت و جنون از خود نشان می‌دادند. ترور، اعدام و کشتار جمعی مخالفان و منتقدان از سوی حکومت‌ها و نظام‌ها‌ی مستقر و رسمی مصداق بارز جنایت ضدبشری و تروریسم دولتی است که در عرصه‌ی حقوقی مسئولیت قابل تعقیبِ بیشتری را نسبت به گروه‌های غیرمسئول (و شیوه‌های داعش‌وار) متوجه دولتمردان می‌سازد.

🔹رسم زشت سکوت و بی‌تفاوتی در برابر جنایات و سرکوب‌هایی که هر روزه در جنوب و شرق جهان اتفاق می‌افتد (بویژه از سوی متفقان شمال و غرب) را باید شکست و انزجار از چنین شیوه‌های عصر حجری را (در هر رنگ و پوشش دینی و قومی) فریاد کرد و پایان عصر سلاخی و اعدام‌های جمعی را اعلام و یادآوری کرد.

#جنایت
#اعدام
#غرب
#حقوق_بشر
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸گذر از آتش

🖋احسان شریعتی

🔸«هر که این آتش ندارد نیست باد!»
به مناسبت چهارشنبه‌سوری سال ۱۴۰۰

از میان چهار عنصر سازنده‌ی عالم، آتش (مانند آب) به حیات نزدیک‌تر است. زمین ما، خلاف تصور رایج و خلاف وضعیت کنونی که از ازدیاد گرما رنج می‌برد، به‌تدریج با سرمایش خاموش خواهد شد. آتش از سویی نماد عینی زندگی، روح، و معنویت است و از دیگر سو، تنها عنصری است که می‌تواند توسط انسان ساخته شود و گسترش یابد. کار آتش از سویی گرمایش و روشنایی‌بخشی و پاکسازی است و از دیگر سو، می‌تواند موجب سوزش و نیست‌سازی کامل و نماد رنچ و مرگ گردد. این کارکرد متناقض‌نمای آتش یادآور عشق و ایمان و دین و عرفان است که در سویه‌ی منفی، می‌توانند بدل به کینه و کفر و خرافه و جهل گردند، آن‌گاه که مورد سوءاستفاده‌ی «طمع و ترس و جهل» انسان‌ها قرار می‌گیرند.

🔹پس بازی با آتش کار خطیری است و «تو را که خانه نیین است، بازی نه این است»! کسی می‌تواند سیاوش‌وار از محک آتش به سلامت بگذرد که در او غشی نباشد. زیرا دو نوع دادوستد و تعامل با آتش و سوزاندن داریم:
از سویی، سوزاندن شهرها و کاشانه‌های مردم برای کشورگشایی، سوزندان جنگل‌ها و مراتع برای هموارسازی ساخت‌وساز سوداگرانه، سوزاندن دست و پا و جانبازی برای لحظه ای لذت ترقه بازی کودکانه، و ... از دیگر سو، «سوزندان» انرژی انباشته‌شده‌ی زاید (consumer در برابر مصرف‌گرایی کاذب consommer)، و خلاصه به‌تعبیر اقبال لاهوری، «مدتی در آتش نمرود می‌سوزد خلیل، تا تهی گردد حریمش از خداوندان پیر»؛ سوزی که اگر نباشد، شعله را خاموش می‌سازد («شعله را نقصان سوز افسرده کرد»)؛ پس آتشگه زندگي را شعله بايد بر فروزنده، شعله را هيمه سوزنده..، گر بيفروزيش ، رقص شعله اش در هر كران پيداست، ور نه خاموش است و خاموشي گناه ماست»!
ملت ما در گذار از آتش بحران‌ها و آزمون‌های «جانسوز و بی‌رحم»، همان‌‌ آتش را چونان شعله‌ای پاک‌ساز و پوشاننده‌ی خطاهای گذشته مهار خواهد ساخت و همچون چراغی فراسوی راه آینده روشن نگاه خواهد داشت. و به این امید.

#آتش
#جهل
#انسان
#طبیعت
#یادداشت
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸فريدون تويی!

📌به‌مناسبت ایام پایان سرایش شاهنامه‌ی فردوسی

🖋احسان شریعتی

🔸گوهر، ذات، هویت و هسته‌ی سازنده‌ی یک «ملت» چیست؟ خاک و خطه؟ خون و تبار؟ فرهنگ؟‌ زبان و دین و هنر؟ شیوه‌ی تولید و درجه‌ی توسعه‌ی تکنولوژیک؟ تاریخ؟ همه‌ی این‌ها با هم؟ هیچ‌کدام؟ ملت (ناسیون) در تعریف مدرن مفهوم برساختی سیاسی است مبتنی بر خواست مشترک همزیستی متعهد به هدایت قانون عادلانه (مشروع). ملت یک قوم و نژاد (سازمان‌نایافته) خاص نیست (تصوری که امروزه در اروپای شرقی و روسیه بیداد می‌کند چنان‌که پیشتر در آلمان و ایتالیا فاجعه‌ی نازیسم و فاشیسم را آفرید). یک ملت می‌تواند متشکل از اقوام و فرهنگ‌ها، زبان‌ها، ادیان، سبک‌ها و سطوح گوناگون زندگی و کار و توسعه با حتی تاریخ‌های مختلف باشد، که پیرامون یک میثاق و قانون اساسی مشترک گرد آمده‌اند معطوف به اهداف آزادی و عدالت و رشد و تعالی.

🔹شاهنامه‌ی حکیم فردوسی نیز نوعی دادنامه است و داستان‌ بیدادها. زیرا:
«چو بیدادگر پادشاهی کند، جهان پر ز گرم وتباهی کند»؛
و «به شهری که بیداد شد پادشا، ندارد خردمند بودن روا»؛
پس بدان که:
«فريدون فرخ فرشته نبود،...، به داد و دهش يافت اين نيکويی،
تو داد و دهش کن، فريدون تويی!»

#ملت
#عدالت
#فردوسی
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati
🔷🔸وعده‌ی «موعود» چه بود؟

📌به‌مناسبت ایام میلاد مهدی، عدالت‌گستر موعود

🖋احسان شریعتی

🔸گوهر یا هویت یک «اُمت» چیست؟ معتقداتِ مؤمنان؟ امامت با رهبری عقیدتی نبی و امام؟
پس در این‌صورت، چرا «اگر ابوذر از دل سلمان خبر داشت کافر می‌شد»؟! و چرا محمد (مانند مسيح) «جز پيام‌آورى نبود كه پيش از او نیز رسولانى آمده بودند»؟! و در مقام شهروند مدینه از رأی اکثریت پیروی می‌کرد؟ و امام برای خلافت چه نیازی به رأی امت می‌داشت؟
جوهر مفهوم امت اما نه در ذهنیت درونی و نه برانگیختگی بیرونی، بل‌که در «جهت» تجمعِ جماعتی است در «حرکت» که به‌خلاف «قبیله»، معطوف به هدفی است: «عدالت». اُمت بدیل متضاد قبیله است که به‌جای خشونت بادیه‌نشینی صلح مدنیّت را می‌جوید. ایمان امری درونی است و امامت نیز نه رهبری رهبران، که نظام درونی همین «نهضت» است و نه مبدل ساختن حرکت به «نهاد». و معنای عدالت و خواست خداوند این نبود که «فرودستان‏» را «پيشوايان مردم و وارثان زمین» گرداند؛ و هدف از روانه ساختن پيامبران با «كتاب و ترازو (و آهن)»، جز این نبود که «مردم برای عدالت (مساوات) بپاخيزند!»

🔹از اینرو جهت، هدف، امید، انتظار، و اعتراضِ امت جز رهایی از سلطه‌ی بیداد نبود و نخستین اقدام مهدی در هنگام ظهور مبارزه ی قاطع با متولیان دینی خواهد بود که آن‌را از این مضمون و مقصود تهی و منحرف ساختند!

#موعود
#انتظار
#یادداشت
#احسان_شریعتی

@Dr_ehsanshariati