🔷🔶امر ملی چیست؟ و نیروی ملی-مردمی کیست؟
(پیرامون دو سیمای ناسیونالیسم)
🖋 احسان شریعتی
🔹ایدئولوژی ناسیونالیسم (ملیگرایی)، مانند ایزد رومی ژانوس، دو چهره دارد: سیمای رهائیبخش مترقی و سیمای سلطهجوی محافظهکار.
ناسیونالیسم را نباید با قومگرایی صرف، باستانگرایی اسطورهای، تیره-و-تبارپرستی نژادی، یکی گرفت. ملیگرایی جدید (ناسیونالیسم)، در آغاز تاریخ مُدرن و در برهههایی که مصالح ملتها تهدید میشده و به مخاطره میافتاده، نقشی انقلابی بازی کرده است. و غالبا فراموش میشود که ایدئولوژی جدیدی است که در برابرسلطنت یا حاکمیت اشراف و نخبگان، «ملت» را محور می انگاشته است؛ و ملت مبنای «دولت-ملت«هاست در نظامهای دموکراتیک معاصر. همچنین، در جنبشهای رهایی از سلطهٔ استعمار در سدهٔ بیست، شاهد ایفای نقش مترقی مردمی ناسیونالیسم هستیم.
🔹در همین انتخابات دیروز مجالس مقننه در امریکا، حضور دو نوع ناسیونالیسم محافظهکار و «لیبرال» (چپ در معنای امریکایی کلمه) را به چشم دیدیم: هویتگراییِ «واسپها» (وایت-آنگلوساکسون-پرتستان)، متکی بر اقشار حاشیهنشین ایالات کمتر رشدیافتهٔ روستاییتر، که بهآسانی توسط پوپولیسم سبک ترامپی بسیج میشوند، در برابر اکثریت طبقهٔ متوسط شهری و صنعتی و کارگری و..، ، بويژه در توسعهیافتهترین مناطق کشور، که مصالح ملی و دستآوردهای دموکراتیک تاریخی آن کشور را دستخوشِ تهدید و تحدید مییابند.
🔸دو سیمای ناسازوارنمای (پارادکسیکال) ملیگرایی هم مانند دین (در برابر دین، و ایدئولوژی در برابر ایدئولوژی)، از اینجا رُخ مینماید که ناسیونالیسم تا هنگامیکه ملتی قربانی ستم، تبعیض، اشغال، یااجحاف حقوقی خارجی است، در دفاع از اصلِ وجودیِ هویت، کرامت، امنیت، آزادی و استقلال آن ملت، نقشی مثبت بازی میکند؛ اما از مرزِ این وجه سلبی که گذشت، تأکید بیش از حدّ بر ملت خود، میتواند توهم هژمونیک، یعنی شبههٔ ممتاز و مافوق یا برتر بودن خودی نسبت به دیگری را در ذهن و ضمیر و دامن بپرورد. از این بدتر، هویتگرایی ناسیونالیستی، در این معنای منفی برتریجویانه که به جنگ میانجامد، در داخل مرزهای ملی نیز، ظنّ و بدگمانی را نسبت به اقلیتهای قومی و فرهنگی و..، دامن میزند و این تبعیضگرایی میان شهروند درجهٔ یک و دو، میتواند به مرز تصفیهٔ خونین ملّت خود از عناصر «ناپاک» بیگانه هم کشیده شود.
🔸با ملاحظهٔ همهٔ این نکات، هر هنگام که مفهوم «ملّی» را به کار میبریم، منظورمان فقط همان نیروی مستقل از قدرتهای خارجی و متعهد به مصالح و منافعِ مردم کشور خود است، در چهارچوب یک قانون اساسی مشترک و البته با یک پشتوانهٔ «فرهنگی» تاریخی (شاملِ زبان، هنر و ادب، ادیان و مذاهب، و شیوههای زیست و تولید و ..، در تاریخ مشترک)، که در مرزهای جغرافیایی و سرزمین مشخصی تعین و نمود مییابد. فراسوی این نوع میهندوستی مشروع و منطقی، هیولای کورِ قوم و تیره-و-تبار و باستان و اسطوره و نژادپرستی خشنِ ضدانسانی و ضدمردمی در آستان به انتظار ایستاده است!
#ملی_گرایی
#انتخابات
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
تصویراثر: بنکسی
(پیرامون دو سیمای ناسیونالیسم)
🖋 احسان شریعتی
🔹ایدئولوژی ناسیونالیسم (ملیگرایی)، مانند ایزد رومی ژانوس، دو چهره دارد: سیمای رهائیبخش مترقی و سیمای سلطهجوی محافظهکار.
ناسیونالیسم را نباید با قومگرایی صرف، باستانگرایی اسطورهای، تیره-و-تبارپرستی نژادی، یکی گرفت. ملیگرایی جدید (ناسیونالیسم)، در آغاز تاریخ مُدرن و در برهههایی که مصالح ملتها تهدید میشده و به مخاطره میافتاده، نقشی انقلابی بازی کرده است. و غالبا فراموش میشود که ایدئولوژی جدیدی است که در برابرسلطنت یا حاکمیت اشراف و نخبگان، «ملت» را محور می انگاشته است؛ و ملت مبنای «دولت-ملت«هاست در نظامهای دموکراتیک معاصر. همچنین، در جنبشهای رهایی از سلطهٔ استعمار در سدهٔ بیست، شاهد ایفای نقش مترقی مردمی ناسیونالیسم هستیم.
🔹در همین انتخابات دیروز مجالس مقننه در امریکا، حضور دو نوع ناسیونالیسم محافظهکار و «لیبرال» (چپ در معنای امریکایی کلمه) را به چشم دیدیم: هویتگراییِ «واسپها» (وایت-آنگلوساکسون-پرتستان)، متکی بر اقشار حاشیهنشین ایالات کمتر رشدیافتهٔ روستاییتر، که بهآسانی توسط پوپولیسم سبک ترامپی بسیج میشوند، در برابر اکثریت طبقهٔ متوسط شهری و صنعتی و کارگری و..، ، بويژه در توسعهیافتهترین مناطق کشور، که مصالح ملی و دستآوردهای دموکراتیک تاریخی آن کشور را دستخوشِ تهدید و تحدید مییابند.
🔸دو سیمای ناسازوارنمای (پارادکسیکال) ملیگرایی هم مانند دین (در برابر دین، و ایدئولوژی در برابر ایدئولوژی)، از اینجا رُخ مینماید که ناسیونالیسم تا هنگامیکه ملتی قربانی ستم، تبعیض، اشغال، یااجحاف حقوقی خارجی است، در دفاع از اصلِ وجودیِ هویت، کرامت، امنیت، آزادی و استقلال آن ملت، نقشی مثبت بازی میکند؛ اما از مرزِ این وجه سلبی که گذشت، تأکید بیش از حدّ بر ملت خود، میتواند توهم هژمونیک، یعنی شبههٔ ممتاز و مافوق یا برتر بودن خودی نسبت به دیگری را در ذهن و ضمیر و دامن بپرورد. از این بدتر، هویتگرایی ناسیونالیستی، در این معنای منفی برتریجویانه که به جنگ میانجامد، در داخل مرزهای ملی نیز، ظنّ و بدگمانی را نسبت به اقلیتهای قومی و فرهنگی و..، دامن میزند و این تبعیضگرایی میان شهروند درجهٔ یک و دو، میتواند به مرز تصفیهٔ خونین ملّت خود از عناصر «ناپاک» بیگانه هم کشیده شود.
🔸با ملاحظهٔ همهٔ این نکات، هر هنگام که مفهوم «ملّی» را به کار میبریم، منظورمان فقط همان نیروی مستقل از قدرتهای خارجی و متعهد به مصالح و منافعِ مردم کشور خود است، در چهارچوب یک قانون اساسی مشترک و البته با یک پشتوانهٔ «فرهنگی» تاریخی (شاملِ زبان، هنر و ادب، ادیان و مذاهب، و شیوههای زیست و تولید و ..، در تاریخ مشترک)، که در مرزهای جغرافیایی و سرزمین مشخصی تعین و نمود مییابد. فراسوی این نوع میهندوستی مشروع و منطقی، هیولای کورِ قوم و تیره-و-تبار و باستان و اسطوره و نژادپرستی خشنِ ضدانسانی و ضدمردمی در آستان به انتظار ایستاده است!
#ملی_گرایی
#انتخابات
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
تصویراثر: بنکسی
Telegram
attach📎
🔷🔸«انتخابات» (جناحی)؟
🖋احسان شریعتی
🔸مسئله (دیگر یا هنوز) این نیست!
(در ۱۱۳مین یادمان انقلاب مشروطه)
براستی نمیدانیم چرا اصلاحطلبان بدترین زمان را برای طرح بحث «انتخابات» مطرح کردهاند؟ یعنی در شرایطی که از سویی، کشور در تهدید خارجی قرار دارد و نیاز به همگرایی و همت عمومی احساس میشود برای اتخاذ رویکردی ملی و در سطح منطقهای و بینالمللی در جهت خنثی ساختن خطر تجاوز نظامی و آغاز جنگ همهجانبه، و از دیگر سو، نارضایتی عمومی که از سیاستهای اقتصادی-اجتماعی دولتهای «اعتدالطلب»، و از خُلف وعدههای انتخاباتی گذشته در زمینهٔ احقاق حقوق شهروندی(از جمله رفع حبس و حصر، و ..)، در اوج است. پیش از ورود به مبحث انتخابات علیالقاعده میبایست بررسی شرایط امکان تغییر-و-تحول و تناوب (آلترنانس) در دستور کار قرار میگرفت و بدیلی (آلترناتیو) نو و متفاوت با گذشته تمهید میشد تا در مردم برای حضور و مشارکت در انتخابات رغبتی پدید میآمد؛ ودر غیراینصورت، «انتخاب» چه معنایی میتواند داشت؟ انتخاب میان کدام گزینههای «متفاوت»؟
در يکصد و سیزدهمین سالگرد انقلاب مشروطه، نهضتی که مطالبهٔ اصلیاش تغییر قانون اساسی و برپایی دولتی قانونبنیاد بود، وقت آن فرارسیده است که جنبش تاریخی اصلاحات اساسی و ساختاری در کشور ما که امروز بیش از یک سده قدمت دارد، وارد مرحلهای متکاملتر شود و سقف خواستهای بنیادین و مطالبات اجتماعی خود را بالاتر برد و خط مشی خود را بر چشماندازهایی رفیعتر بنا نهد. مراد از جنبش «اصلاحات اساسی» حرکتی است که (از اواخر قرن گذشته هجری) با انقلاب مشروطه شروع شد و با گذار از نهضت ملی (دههٔ ۲۰-۳۰) و انقلاب اسلامی (دههٔ ۵۰)، از سه دههٔ گذشته خواستار تحقق کامل حقوق شهروندی-و-بشری و اصول و قوانین اساسی موعود نظام مردمسالاری و جمهوری، بهمعنای متعارف و جهانروای این مفاهیم است.
این جنبش (استقلال و آزادی، عدالت و توسعهخواهی پایدار و موزون) در گذشته از فقدان یک اندیشهٔ فلسفی اقلّی، و جهانبینی ملّی غنیشده و مستظهر به درونمایهٔ «فرهنگ» بومی (باهمهٔ عناصر زبانی، هنری، دینی، سبکزیستی و سطح تولیدی، و تاریخی)، رنج میبرده است. پس از انقلاب، با بازگشت ملت ما از «تعطیلات تاریخ»(بنا به تعبیری)، تا حدودی به این نیاز و ضرورت پی بردهایم، اما در این زمینه هنوز در آغاز راهیم. محصول تلاش در این سپهر را میبایست در پیدایش سنخی از اخلاق اجتماعی نوین بیانجامد (که هگل آنرا حیات اخلاقی اجتماعی -Sittlichkeit- مینامید و در مرکز تثلیث «خانواده، جامعهٔ مدنی، دولت»، مینشاند.
🔹ارتقای سقف و سطح خواستهای عمومی اما، به حدّی رسیده است که بتوان اذعان داشت که اصلاحطلبی تاکنونی درونحکومتی قادر به پاسخگویی و ارضای این میزان از نیازمندی و حقوقی مطالبات و اجتماعی نیست. از این لحاظ، این جنبش را از این پس، میبایست در جامعه تعقیب نمود و بهلحاظ نظری تعمیق کرد. هنگامی که این «راه سوم»، فراسوی دو گفتمان محافظهکار و مصلحتگرای حاکم، در پایین و در پایهٔ اجتماعی رشد کرد و نضج یافت، در بالا نیز میتوان انتظار تحولاتی جدیتر از گذشته را داشت.
🔸در غیراینصورت، چنانکه تاریخ معاصر گواهی میدهد، پیروزی قیامها (سی تیر ۳۱ و..) و انقلابها (مشروطه و..)، و تنفیذ فرمانها، برای تغییر ساختاری مناسبات ساختاری و ناخودآگاه تاریخی ناکافی خواهند بود و خطر تجدیدتولید سنّت «مطلقه» و مناسبات سلطنتی در اشکالی دیگر منتفی نخواهد شد (حتی بهشکل اپوزیسیون «رادیکال»تر وضع و نظم موجود)، و مطالبهٔ «عدالتخانه» همچنان همچون شعار روز و مطرح باقی خواهد ماند!
#مطالبات_مردمی
#قدرت_مطلقه
#انتخابات_آزاد
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🖋احسان شریعتی
🔸مسئله (دیگر یا هنوز) این نیست!
(در ۱۱۳مین یادمان انقلاب مشروطه)
براستی نمیدانیم چرا اصلاحطلبان بدترین زمان را برای طرح بحث «انتخابات» مطرح کردهاند؟ یعنی در شرایطی که از سویی، کشور در تهدید خارجی قرار دارد و نیاز به همگرایی و همت عمومی احساس میشود برای اتخاذ رویکردی ملی و در سطح منطقهای و بینالمللی در جهت خنثی ساختن خطر تجاوز نظامی و آغاز جنگ همهجانبه، و از دیگر سو، نارضایتی عمومی که از سیاستهای اقتصادی-اجتماعی دولتهای «اعتدالطلب»، و از خُلف وعدههای انتخاباتی گذشته در زمینهٔ احقاق حقوق شهروندی(از جمله رفع حبس و حصر، و ..)، در اوج است. پیش از ورود به مبحث انتخابات علیالقاعده میبایست بررسی شرایط امکان تغییر-و-تحول و تناوب (آلترنانس) در دستور کار قرار میگرفت و بدیلی (آلترناتیو) نو و متفاوت با گذشته تمهید میشد تا در مردم برای حضور و مشارکت در انتخابات رغبتی پدید میآمد؛ ودر غیراینصورت، «انتخاب» چه معنایی میتواند داشت؟ انتخاب میان کدام گزینههای «متفاوت»؟
در يکصد و سیزدهمین سالگرد انقلاب مشروطه، نهضتی که مطالبهٔ اصلیاش تغییر قانون اساسی و برپایی دولتی قانونبنیاد بود، وقت آن فرارسیده است که جنبش تاریخی اصلاحات اساسی و ساختاری در کشور ما که امروز بیش از یک سده قدمت دارد، وارد مرحلهای متکاملتر شود و سقف خواستهای بنیادین و مطالبات اجتماعی خود را بالاتر برد و خط مشی خود را بر چشماندازهایی رفیعتر بنا نهد. مراد از جنبش «اصلاحات اساسی» حرکتی است که (از اواخر قرن گذشته هجری) با انقلاب مشروطه شروع شد و با گذار از نهضت ملی (دههٔ ۲۰-۳۰) و انقلاب اسلامی (دههٔ ۵۰)، از سه دههٔ گذشته خواستار تحقق کامل حقوق شهروندی-و-بشری و اصول و قوانین اساسی موعود نظام مردمسالاری و جمهوری، بهمعنای متعارف و جهانروای این مفاهیم است.
این جنبش (استقلال و آزادی، عدالت و توسعهخواهی پایدار و موزون) در گذشته از فقدان یک اندیشهٔ فلسفی اقلّی، و جهانبینی ملّی غنیشده و مستظهر به درونمایهٔ «فرهنگ» بومی (باهمهٔ عناصر زبانی، هنری، دینی، سبکزیستی و سطح تولیدی، و تاریخی)، رنج میبرده است. پس از انقلاب، با بازگشت ملت ما از «تعطیلات تاریخ»(بنا به تعبیری)، تا حدودی به این نیاز و ضرورت پی بردهایم، اما در این زمینه هنوز در آغاز راهیم. محصول تلاش در این سپهر را میبایست در پیدایش سنخی از اخلاق اجتماعی نوین بیانجامد (که هگل آنرا حیات اخلاقی اجتماعی -Sittlichkeit- مینامید و در مرکز تثلیث «خانواده، جامعهٔ مدنی، دولت»، مینشاند.
🔹ارتقای سقف و سطح خواستهای عمومی اما، به حدّی رسیده است که بتوان اذعان داشت که اصلاحطلبی تاکنونی درونحکومتی قادر به پاسخگویی و ارضای این میزان از نیازمندی و حقوقی مطالبات و اجتماعی نیست. از این لحاظ، این جنبش را از این پس، میبایست در جامعه تعقیب نمود و بهلحاظ نظری تعمیق کرد. هنگامی که این «راه سوم»، فراسوی دو گفتمان محافظهکار و مصلحتگرای حاکم، در پایین و در پایهٔ اجتماعی رشد کرد و نضج یافت، در بالا نیز میتوان انتظار تحولاتی جدیتر از گذشته را داشت.
🔸در غیراینصورت، چنانکه تاریخ معاصر گواهی میدهد، پیروزی قیامها (سی تیر ۳۱ و..) و انقلابها (مشروطه و..)، و تنفیذ فرمانها، برای تغییر ساختاری مناسبات ساختاری و ناخودآگاه تاریخی ناکافی خواهند بود و خطر تجدیدتولید سنّت «مطلقه» و مناسبات سلطنتی در اشکالی دیگر منتفی نخواهد شد (حتی بهشکل اپوزیسیون «رادیکال»تر وضع و نظم موجود)، و مطالبهٔ «عدالتخانه» همچنان همچون شعار روز و مطرح باقی خواهد ماند!
#مطالبات_مردمی
#قدرت_مطلقه
#انتخابات_آزاد
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
Telegram
attach📎
🔷🔸امید و نومیدی ( رفراندم و انتخابات)
📌مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران (محورهایی از مصاحبه + فایل متن کامل مصاحبه در پیوست):
🔸»... امروزه نه روشهای خشونت و قهرآمیز شبیه انقلاب مسلح و جنگ خارجی و فروپاشی جواب میدهد نه روشهای اصلاحی مصلحت گرا و پراگماتیستی موفق است، بدین معنا که با ورود به سیستم و با اجازه و بهسبک چانهزنی در بالا بدون پشتوانه مردمی، دست به اصلاحات زد. بلکه «راه سومی» باید دنبال شود که خیلی هم یافتش سخت است زیرا همیشه در پس ذهن ما فقط دو راه و دوگانهٔ «رفرم و انقلاب» وجود داشته است. متاسفانه راه سوم را نتوانستهایم بیابیم ...«
🔹» ... معنای «راه سوم» این است که ما روش آگاهی رهاییبخش (اصلاحگری اساسی و ساختاری) را در پیش گیریم، یعنی در همه زمینهها، از دیپلماسی گرفته تا قدرت دفاع نظامی و محیط زیست و..، چشماندازهای درست و علمی و عملی را شناسایی کنیم و این بدیل را از طریق رسانه و فضای مجازی، آموزش-و-پرورش و هنر-و-ادبیات، و حضور و مشارکت در عرصهٔ اجتماعی و سیاسی، به جامعه عرضه کنیم ...«
🔸» ... باید از نیرویی که سالم باشد و بخواهد اصلاحاتی اساسی انجام دهد، حمایت کرد. من نوعی باید ببینم جامعه یا همین نیروهای اصلاحطلب چه چشمانداز فکریای را تعقیب میکنند؟ تعیین این چشماندازها کار روشنفکر بوده و امروز دچار اختلال شده است. متاسفانه اصلاحطلبان درون قدرت هیچ چشمانداز جدیای ارايه ندادهاند و اگر چند سوال اساسی و استراتژیک از بسیاری از آنها شود، گاه از پاسخ عاجز میمانند. برای نمونه، وقتی از آنها پرسیده شود که در قدرت چگونه میخواهید با مافیاهای مختلف از زباله، ماشین، ساخت-و-ساز، دیپلماسی و ..، و در برابر اینان که میخواهند نظم و مناسبات و تفاهمهای خود را به شما تحمیل کنند، مقابله کنید، از پاسخ درمیمانند ...«
🔹» ... منظور از شعار «نه شرقی، نه غربی» این بود که نه دیکتاتوری شرقی و نه استثمار-و-استعمار غربی، بلکه مدل و راه سومی که انسانی، اسلامی و ایرانی، باشد. مدلی که در آن عدالت و آزادی همراه هم و معطوف به توسعه و تعالی باشند ...«
🔸» ... روشنفکران جامعه به این صفت بهترست وارد قدرت دولتی یا سیاسی نشوند. من روشنفکر باید از نیروی فکری و نیروی مردمی و اجتماعیای که میتوانم داشته باشم، استفاده کنم ...«
#امید
#انتخابات
#رفراندم
#مصاحبه
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📌مصاحبه احسان شریعتی با پایگاه اطلاع رسانی جماران (محورهایی از مصاحبه + فایل متن کامل مصاحبه در پیوست):
🔸»... امروزه نه روشهای خشونت و قهرآمیز شبیه انقلاب مسلح و جنگ خارجی و فروپاشی جواب میدهد نه روشهای اصلاحی مصلحت گرا و پراگماتیستی موفق است، بدین معنا که با ورود به سیستم و با اجازه و بهسبک چانهزنی در بالا بدون پشتوانه مردمی، دست به اصلاحات زد. بلکه «راه سومی» باید دنبال شود که خیلی هم یافتش سخت است زیرا همیشه در پس ذهن ما فقط دو راه و دوگانهٔ «رفرم و انقلاب» وجود داشته است. متاسفانه راه سوم را نتوانستهایم بیابیم ...«
🔹» ... معنای «راه سوم» این است که ما روش آگاهی رهاییبخش (اصلاحگری اساسی و ساختاری) را در پیش گیریم، یعنی در همه زمینهها، از دیپلماسی گرفته تا قدرت دفاع نظامی و محیط زیست و..، چشماندازهای درست و علمی و عملی را شناسایی کنیم و این بدیل را از طریق رسانه و فضای مجازی، آموزش-و-پرورش و هنر-و-ادبیات، و حضور و مشارکت در عرصهٔ اجتماعی و سیاسی، به جامعه عرضه کنیم ...«
🔸» ... باید از نیرویی که سالم باشد و بخواهد اصلاحاتی اساسی انجام دهد، حمایت کرد. من نوعی باید ببینم جامعه یا همین نیروهای اصلاحطلب چه چشمانداز فکریای را تعقیب میکنند؟ تعیین این چشماندازها کار روشنفکر بوده و امروز دچار اختلال شده است. متاسفانه اصلاحطلبان درون قدرت هیچ چشمانداز جدیای ارايه ندادهاند و اگر چند سوال اساسی و استراتژیک از بسیاری از آنها شود، گاه از پاسخ عاجز میمانند. برای نمونه، وقتی از آنها پرسیده شود که در قدرت چگونه میخواهید با مافیاهای مختلف از زباله، ماشین، ساخت-و-ساز، دیپلماسی و ..، و در برابر اینان که میخواهند نظم و مناسبات و تفاهمهای خود را به شما تحمیل کنند، مقابله کنید، از پاسخ درمیمانند ...«
🔹» ... منظور از شعار «نه شرقی، نه غربی» این بود که نه دیکتاتوری شرقی و نه استثمار-و-استعمار غربی، بلکه مدل و راه سومی که انسانی، اسلامی و ایرانی، باشد. مدلی که در آن عدالت و آزادی همراه هم و معطوف به توسعه و تعالی باشند ...«
🔸» ... روشنفکران جامعه به این صفت بهترست وارد قدرت دولتی یا سیاسی نشوند. من روشنفکر باید از نیروی فکری و نیروی مردمی و اجتماعیای که میتوانم داشته باشم، استفاده کنم ...«
#امید
#انتخابات
#رفراندم
#مصاحبه
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
🔷🔸انتخابِ «گفتگو»یی فرا-انتخاباتی
🖋احسان شریعتی
🔸در روز جهانی «حقوق بشر»، و در ایامی که بیرغبتی عمومی، ناشی از حوادث خونین آبانماه گذشته، نسبت به جوّ انتخاباتی مقننهٔ پیشرو، در اختلافنظرهای جاری پیرامون ضرورت شرکت یا غیبت نیز بازتاب یافته است، بازخوانی متن زیر از هانا آرنت میتواند نگاه فراختری از ضرورت، هدف و نحوهٔ حضور گفتگویی در حوزهٔ عمومی به ما ببخشد.
🔹مسیر بازسازی دنیای مشترک انسانی و بازیابی «دوستی» مدنی، گذار الزامی از صندوق رأی نیست، بلکه تمهید شرایط امکان یک «گفتگو»ی واقعی در سپهر سیاسی است. به این معنا که نقطهٔ ثقل گفتگوی واقعی، یعنی همراه با تنش و چالش مدنی، فراتر از میدان خالی باقیمانده از تیغ «نظارت استصوابی» خواهد رفت و در سراسر عرصهٔ اجتماعی توسط آراء عمومی بیان خواهد شد؛ یعنی «راه سومی» فراسوی سازش و خشونت.
🔸«امروزه عادت کردهایم که در دوستی فقط پدیدهٔ صمیمیت را ببینیم، آنجا که دوستان بدون در نظرگرفتن جهان و مقتضیات آن، قلبهای خود را بر یکدیگر می گشایند... روسو، و نه لسینگ، بهترین نمایندهٔ این تصور، مطابق با ازخودبیگانگی فردی مدرن است، که فقط با جدایی از هر نوع زیست عمومی و بهشکل خصوصی و رو-در-رو، میتواند آشکار شود. ازاینرو درک اهمیت سیاسی دوستی برای ما دشوار است. برای نمونه، هنگامی که نزد ارسطو میخوانیم که دوستی میان شهروندان، فیلیا -philia- ، یکی از شرطهای اساسی بهروزی مشترک است، میل داریم اینطور بپنداریم که ارسطو تنها از نبود تفرقه و جنگ داخلی در دل شهر سخن میگوید. برای یونانیان اما، جوهر دوستی عبارت از گفتار بود. آنها بر این باور بودند كه تنها نوعی «با یکدیگر-سخن گفتن» دایمی، شهروندان را در یک دولتشهر-پولیس- متحد میسازد. با گفتگو است که اهمیت سیاسی دوستی و انسانیت خاص آن ظهور مییابد. گفتگو (بهخلاف محاورات صمیمانه خصوصی که در آن جانهای فردی از خود میگویند)، هرقدر هم که از لذت حضور دوست متأثرباشد، دلمشغول جهان مشترکی است که تا آنهنگام که انسانها دایما دربارهٔ آن بحث نکنند، بهمعنای دقیق کلمه «غیرانسانی» میماند. زیرا جهان ازآنرو که توسط آدمیان ساخته شده انسانی نیست و بدانرو که صدای انسان در آن طنین میاندازد انسانی نمیشود، بلکه تنها آنگاه که موضوع دیالوگ میگردد، انسانی میشود. امور جهان با هر شدتی که ما را متآثر سازند، با هر عمقی که ما را منقلب سازند و برانگیزانند، تنها لحظهای برای ما انسانی خواهند شد که بتوانیم با همنوعان خود دربارهٔ آن بحث کنیم. هر چیز که نتواند موضوع دیالوگ قرارگیرد، میتواند بسیار والا، سهمناک یا رازآلود باشد و حتی صدایی انسانی برای پژواک یافتن در جهان بیابد، اما در حقیقت انسانی نیست. ما با سخن گفتن پیرامون آنچه در جهان و در ما میگذرد آنها را انسانی میسازیم و در این سخن گفتن میآموزیم که انسان باشیم. چنین انسانیتی که در گفتگوهای دوستی تحقق مییافت را یونانیان انساندوستی -فیلانتروپیا- مینامیدند، «عشق به بشر»، زیرا این انسانیت در آمادگی برای تقسیم کردن جهان با دیگران نمودار میشود.»
📌 هانا آرنت، «انسانها در عصر ظلمت» ، ص ۲۴
#انتخابات
#حقوق_بشر
#نظارت_استصوابی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸تصویر: «صندلی شکسته»، سازمان ملل
🖋احسان شریعتی
🔸در روز جهانی «حقوق بشر»، و در ایامی که بیرغبتی عمومی، ناشی از حوادث خونین آبانماه گذشته، نسبت به جوّ انتخاباتی مقننهٔ پیشرو، در اختلافنظرهای جاری پیرامون ضرورت شرکت یا غیبت نیز بازتاب یافته است، بازخوانی متن زیر از هانا آرنت میتواند نگاه فراختری از ضرورت، هدف و نحوهٔ حضور گفتگویی در حوزهٔ عمومی به ما ببخشد.
🔹مسیر بازسازی دنیای مشترک انسانی و بازیابی «دوستی» مدنی، گذار الزامی از صندوق رأی نیست، بلکه تمهید شرایط امکان یک «گفتگو»ی واقعی در سپهر سیاسی است. به این معنا که نقطهٔ ثقل گفتگوی واقعی، یعنی همراه با تنش و چالش مدنی، فراتر از میدان خالی باقیمانده از تیغ «نظارت استصوابی» خواهد رفت و در سراسر عرصهٔ اجتماعی توسط آراء عمومی بیان خواهد شد؛ یعنی «راه سومی» فراسوی سازش و خشونت.
🔸«امروزه عادت کردهایم که در دوستی فقط پدیدهٔ صمیمیت را ببینیم، آنجا که دوستان بدون در نظرگرفتن جهان و مقتضیات آن، قلبهای خود را بر یکدیگر می گشایند... روسو، و نه لسینگ، بهترین نمایندهٔ این تصور، مطابق با ازخودبیگانگی فردی مدرن است، که فقط با جدایی از هر نوع زیست عمومی و بهشکل خصوصی و رو-در-رو، میتواند آشکار شود. ازاینرو درک اهمیت سیاسی دوستی برای ما دشوار است. برای نمونه، هنگامی که نزد ارسطو میخوانیم که دوستی میان شهروندان، فیلیا -philia- ، یکی از شرطهای اساسی بهروزی مشترک است، میل داریم اینطور بپنداریم که ارسطو تنها از نبود تفرقه و جنگ داخلی در دل شهر سخن میگوید. برای یونانیان اما، جوهر دوستی عبارت از گفتار بود. آنها بر این باور بودند كه تنها نوعی «با یکدیگر-سخن گفتن» دایمی، شهروندان را در یک دولتشهر-پولیس- متحد میسازد. با گفتگو است که اهمیت سیاسی دوستی و انسانیت خاص آن ظهور مییابد. گفتگو (بهخلاف محاورات صمیمانه خصوصی که در آن جانهای فردی از خود میگویند)، هرقدر هم که از لذت حضور دوست متأثرباشد، دلمشغول جهان مشترکی است که تا آنهنگام که انسانها دایما دربارهٔ آن بحث نکنند، بهمعنای دقیق کلمه «غیرانسانی» میماند. زیرا جهان ازآنرو که توسط آدمیان ساخته شده انسانی نیست و بدانرو که صدای انسان در آن طنین میاندازد انسانی نمیشود، بلکه تنها آنگاه که موضوع دیالوگ میگردد، انسانی میشود. امور جهان با هر شدتی که ما را متآثر سازند، با هر عمقی که ما را منقلب سازند و برانگیزانند، تنها لحظهای برای ما انسانی خواهند شد که بتوانیم با همنوعان خود دربارهٔ آن بحث کنیم. هر چیز که نتواند موضوع دیالوگ قرارگیرد، میتواند بسیار والا، سهمناک یا رازآلود باشد و حتی صدایی انسانی برای پژواک یافتن در جهان بیابد، اما در حقیقت انسانی نیست. ما با سخن گفتن پیرامون آنچه در جهان و در ما میگذرد آنها را انسانی میسازیم و در این سخن گفتن میآموزیم که انسان باشیم. چنین انسانیتی که در گفتگوهای دوستی تحقق مییافت را یونانیان انساندوستی -فیلانتروپیا- مینامیدند، «عشق به بشر»، زیرا این انسانیت در آمادگی برای تقسیم کردن جهان با دیگران نمودار میشود.»
📌 هانا آرنت، «انسانها در عصر ظلمت» ، ص ۲۴
#انتخابات
#حقوق_بشر
#نظارت_استصوابی
#یادداشت
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📸تصویر: «صندلی شکسته»، سازمان ملل
Telegram
🖇 attach
🔷🔸"انتخابات يااستصوابات؟"
📌گفتگوی احسان شریعتی با پایگاه خبر تحلیلی انصاف نیوز در رابطه با انتخابات آینده مجلس که محورهای آن به شرح زیر می باشد:
🔸- استقبال عمومی بهنظر من کم خواهد بود. از همین آستانهٔ ورود سیر داستان روشن است. نامزدهای کمی از صف اصلاحطلبان یا چهرههای مستقل و منتقد ثبتنام کردهاند. دلیل این سردی فضا هم روشن است که حوادث خونین آبان گذشته است. نحوهی تصمیمگیری، اعلام و اعمال شوک افزایش قیمت بنزین و سوخت، و این که این تصمیم از طریق عادی مجلس نگذشت؛ مشروعیت و موثر بودن این نهاد را زیر سوال برده است. چنانکه وقتی رئیس دولت میگوید من هم در روزنامه خواندهام، کارکرد نهاد دولت هم پرسشبرانگیز میشود. همهی این اخبار باعث میشود اصل و کارکرد و اهمیت این نهادها به پرسش گرفته شود. و این از پیش معلوم بوده و شاید عالمانه و عامدانه هم این شیوه، یعنی با پیشبینی چنین نتیجهای، اتخاذ شده باشد؟!
🔹- گذشته از چهرههای ثابت همیشگی حامی جناح غالب، چند تن از شخصیتهای اصلاحطلب یا مستقل هم میکوشند از این فضا برای حضور و اظهار نظر و ارایهٔ تحلیلها و مواضع خود استفاده کنند و در صورت ردّ صلاحیت عدم شرکت خود را موجه سازند. در هر حال و با هر انگیزه، این پرسش عمومی در برابر نامزدها مطرح میشود که صلاحیت شما هم اگر تایید شد و به مجلس راه یافتید و بار دیگر «دور زدن» مجلس تکرار شد؛ چه خواهید کرد؟ زیرا وقتی نمایندگان نتوانند صدای همهٔ گرایشات و مطالبات جامعه را بهصورتی رسا و روشن بیانگر باشند و خواستِ تغییر-و-تحول مورد نظر اجتماع را از طریق نهادهای رسمی انتخابی اعلام و اعمال نکنند، و در یکی از مهمترین مسائل مملکتی برای اجتماع، وقتی مجلس حرف اول و تعیینکننده را نزند، اصل «دموکراسی نمایندگی» حتی در جوامع دموکراتیک و صنعتی پیشرفته مثل فرانسه هم زیرسوال میرود، چه رسد به جامعهٔ ما و یا کشورهای جهانسوم سابق مانند شیلی، لبنان، و عراق.
🔸دوگانگی ساختاری در نظام و قانوناساسی هم مشکل را مضاعف میسازد. زیرا مردمسالاری «نمایندگی» در اینجا، از دو جنبه زیرسوال میرود: یکی با نظارت نهادهای انتصابی و در رأس همه «نظارت استصوابی» که مانع میشود همهٔ گرایشات ملی با تمام تنوع خود در مجلس نمایندگی شوند. و از جانب دیگر، همان مشکل دموکراسی «غیرمستقیم» در جهان که با فاصله افتادن تدریجی میان موقعیت و امتیازات نمایندگان و مردم، «سیادت» ملی به تعبیر ژان-ژاک روسو، بهنوعی غصب و مسخ میشود. درعینحال در همین دموکراسیهای نمایندگی غیرمستقیم هم مجلس و نهادهای منتخب حرف اول و اصلی را میزنند، اما در کشور ما با این توجیه که وضعیتهای «استثنایی» زیاد پیش میآید، مثل جنگ و تهدیدهای خارجی و اختلافات درونی و جناحی و..، جملگی موجب میشوند که تصمیمات فوقالعاده و فراقانونی مکرر گرفته شود.
🔸- یکی از ویژگیهای کشورهای پیشرفتهٔ صنعتی بهلحاظ سیاسی وجود احزاب است. خرد جمعی از طریق تشکلهای جمعی تصمیم میگیرد. در کشورهایی مانند ما به این علت که تشکل سیاسی در قالب احزاب و جبهههای سیاسی ممتنع و ضعیف بوده است (چنانکه تشکل صنفی اقشار و طبقات مولد)، و فقط در ایام انتخاباتی است که فعال میشوند و گاه حتی در همین ایام زاده و بعد ناپدید میشوند، کار جمعی، شفاف و با ساز-و-کارهای دموکراتیک صورت نمیگیرد (مانند مشکلات آن «لیست امید»قبلی). در نتیجه یا بهناگزیر فردی عمل میکنند و یا گاه پس از انتخابشدن مواضع متفاوتی میگیرند که با وعدههای انتخاباتی نمیخواند و حتی گاه مخالف خط قبلی و خیانت به خود است. شرکت، تحریم، و هر تاکتیکی در امر انتخابات یک عمل جمعی و تشکیلاتی است و نه اقدامی فردی و موضعی نظری.
#مجلس
#انتخابات
#استصوابات
#نهادهای_موازی
#صدای_آبان
#گفتگو
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📎 برای مطالعه کامل به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://v.gd/bexoa0
📌گفتگوی احسان شریعتی با پایگاه خبر تحلیلی انصاف نیوز در رابطه با انتخابات آینده مجلس که محورهای آن به شرح زیر می باشد:
🔸- استقبال عمومی بهنظر من کم خواهد بود. از همین آستانهٔ ورود سیر داستان روشن است. نامزدهای کمی از صف اصلاحطلبان یا چهرههای مستقل و منتقد ثبتنام کردهاند. دلیل این سردی فضا هم روشن است که حوادث خونین آبان گذشته است. نحوهی تصمیمگیری، اعلام و اعمال شوک افزایش قیمت بنزین و سوخت، و این که این تصمیم از طریق عادی مجلس نگذشت؛ مشروعیت و موثر بودن این نهاد را زیر سوال برده است. چنانکه وقتی رئیس دولت میگوید من هم در روزنامه خواندهام، کارکرد نهاد دولت هم پرسشبرانگیز میشود. همهی این اخبار باعث میشود اصل و کارکرد و اهمیت این نهادها به پرسش گرفته شود. و این از پیش معلوم بوده و شاید عالمانه و عامدانه هم این شیوه، یعنی با پیشبینی چنین نتیجهای، اتخاذ شده باشد؟!
🔹- گذشته از چهرههای ثابت همیشگی حامی جناح غالب، چند تن از شخصیتهای اصلاحطلب یا مستقل هم میکوشند از این فضا برای حضور و اظهار نظر و ارایهٔ تحلیلها و مواضع خود استفاده کنند و در صورت ردّ صلاحیت عدم شرکت خود را موجه سازند. در هر حال و با هر انگیزه، این پرسش عمومی در برابر نامزدها مطرح میشود که صلاحیت شما هم اگر تایید شد و به مجلس راه یافتید و بار دیگر «دور زدن» مجلس تکرار شد؛ چه خواهید کرد؟ زیرا وقتی نمایندگان نتوانند صدای همهٔ گرایشات و مطالبات جامعه را بهصورتی رسا و روشن بیانگر باشند و خواستِ تغییر-و-تحول مورد نظر اجتماع را از طریق نهادهای رسمی انتخابی اعلام و اعمال نکنند، و در یکی از مهمترین مسائل مملکتی برای اجتماع، وقتی مجلس حرف اول و تعیینکننده را نزند، اصل «دموکراسی نمایندگی» حتی در جوامع دموکراتیک و صنعتی پیشرفته مثل فرانسه هم زیرسوال میرود، چه رسد به جامعهٔ ما و یا کشورهای جهانسوم سابق مانند شیلی، لبنان، و عراق.
🔸دوگانگی ساختاری در نظام و قانوناساسی هم مشکل را مضاعف میسازد. زیرا مردمسالاری «نمایندگی» در اینجا، از دو جنبه زیرسوال میرود: یکی با نظارت نهادهای انتصابی و در رأس همه «نظارت استصوابی» که مانع میشود همهٔ گرایشات ملی با تمام تنوع خود در مجلس نمایندگی شوند. و از جانب دیگر، همان مشکل دموکراسی «غیرمستقیم» در جهان که با فاصله افتادن تدریجی میان موقعیت و امتیازات نمایندگان و مردم، «سیادت» ملی به تعبیر ژان-ژاک روسو، بهنوعی غصب و مسخ میشود. درعینحال در همین دموکراسیهای نمایندگی غیرمستقیم هم مجلس و نهادهای منتخب حرف اول و اصلی را میزنند، اما در کشور ما با این توجیه که وضعیتهای «استثنایی» زیاد پیش میآید، مثل جنگ و تهدیدهای خارجی و اختلافات درونی و جناحی و..، جملگی موجب میشوند که تصمیمات فوقالعاده و فراقانونی مکرر گرفته شود.
🔸- یکی از ویژگیهای کشورهای پیشرفتهٔ صنعتی بهلحاظ سیاسی وجود احزاب است. خرد جمعی از طریق تشکلهای جمعی تصمیم میگیرد. در کشورهایی مانند ما به این علت که تشکل سیاسی در قالب احزاب و جبهههای سیاسی ممتنع و ضعیف بوده است (چنانکه تشکل صنفی اقشار و طبقات مولد)، و فقط در ایام انتخاباتی است که فعال میشوند و گاه حتی در همین ایام زاده و بعد ناپدید میشوند، کار جمعی، شفاف و با ساز-و-کارهای دموکراتیک صورت نمیگیرد (مانند مشکلات آن «لیست امید»قبلی). در نتیجه یا بهناگزیر فردی عمل میکنند و یا گاه پس از انتخابشدن مواضع متفاوتی میگیرند که با وعدههای انتخاباتی نمیخواند و حتی گاه مخالف خط قبلی و خیانت به خود است. شرکت، تحریم، و هر تاکتیکی در امر انتخابات یک عمل جمعی و تشکیلاتی است و نه اقدامی فردی و موضعی نظری.
#مجلس
#انتخابات
#استصوابات
#نهادهای_موازی
#صدای_آبان
#گفتگو
#احسان_شریعتی
✅ @Dr_ehsanshariati
📎 برای مطالعه کامل به آدرس زیر و یا گزینه instant view مراجعه کنید
https://v.gd/bexoa0
Telegraph
"انتخابات يااستصوابات؟"
🔷️🔸️گفتگوی احسان شریعتی با پایگاه خبر تحلیلی انصاف نیوز در رابطه با انتخابات آینده مجلس - با توجه به اعتراضات آبان ماه اقبال عمومی به سمت انتخابات چه مقدار خواهد بود؟ - استقبال عمومی بهنظر من کم خواهد بود. از همین آستانهٔ ورود سیر داستان روشن است. نامزدهای…
🔷🔸«مقتضیات دیپلماسی ملی در قبال تحولات امریکا کدامند؟»
📌 احسان شریعتی، گفتگو
(پایگاه خبری جماران)
🔷🔸« ما بهعنوان شهروندان و روشنفکران مستقل جامعهٔ ایران از منظر منافع و مصالح ملی و مردمی به این تحولات، خواه تنشها و خواه توافقها، مینگریم و نه جنگ و تحریم خانمانبرانداز را میخواهیم و نه سازش و بدهبستانهای پنهان و غیرشفاف این و آن را. اکثریت مردم ایران و آمریکا تاکنون بارها نشان دادهاند که مذاکره و توافق آشکار و قانونبنیاد مبتنی بر حقوق و معاهدات بینالمللی و مصالح ملی و منطقهای بر مبنای معیارهای صلح و آزادی، عدالت و توسعه، را میخواهند.»
#آمریکا
#انتخابات
#نژاد_پرستی
#ترامپ
#بایدن
#دیپلماسی_ملی
#مصاحبه
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک کامل گفتگو در وبسایت رسمی احسان شریعتی
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1052
لینک گفتگو در وبسایت جماران
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1481024
📌 احسان شریعتی، گفتگو
(پایگاه خبری جماران)
🔷🔸« ما بهعنوان شهروندان و روشنفکران مستقل جامعهٔ ایران از منظر منافع و مصالح ملی و مردمی به این تحولات، خواه تنشها و خواه توافقها، مینگریم و نه جنگ و تحریم خانمانبرانداز را میخواهیم و نه سازش و بدهبستانهای پنهان و غیرشفاف این و آن را. اکثریت مردم ایران و آمریکا تاکنون بارها نشان دادهاند که مذاکره و توافق آشکار و قانونبنیاد مبتنی بر حقوق و معاهدات بینالمللی و مصالح ملی و منطقهای بر مبنای معیارهای صلح و آزادی، عدالت و توسعه، را میخواهند.»
#آمریکا
#انتخابات
#نژاد_پرستی
#ترامپ
#بایدن
#دیپلماسی_ملی
#مصاحبه
✅ @Dr_ehsanshariati
📌لینک کامل گفتگو در وبسایت رسمی احسان شریعتی
http://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1052
لینک گفتگو در وبسایت جماران
https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1481024
وب سایت رسمی احسان شریعتی
مقتضیات دیپلماسی ملی در قبال تحولات امریکا کدامند؟
پایگاه خبری جماران: اخیرا شاهد برگزاری انتخابات آمریکا بودیم که بهدنبال آن، ترامپ و جمهوریخواهان میبایست صندلی ریاست جمهوری را به دموکراتها واگذار کنند.
🔷🔸«داو بازی»
🔸(انتخاب میان کدامین گزینه ها)؟
📌احسان شریعتی در گفتگو با روزنامه شرق: ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
🔆بخش هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
🔸در ایران ما با سابقه پیش و پس از اسلام تجربه دموکراسی نهادینه نشده است. ما نه در اندیشه و نه در عمل، به شکل نهادینه و ساختاری، دموکراسی را تجربه نکردهایم. لذا هنگامی که دموکراسی میآمده بسیاری از ابهامات حتی برای خود مردم و نیروهای فرهنگی پیشقراول مثل روشنفکران در دوره مشروطه به وجود میآید، با اینکه هرکدام بخشی از ایدههای دموکراسی را میآورند در مجموع میتوان گفت پایه و مایه فلسفی محکمی ندارد. حتی برای روحانیت که یکی از نیروهای اصلی انقلاب مشروطه و انقلابها و نهضتهای بعدی بودند، هم دموکراسی خیلی عمیق تبیین نشده بود.
🔹به طور کلی قرار این بود که پیشنویس قانون اساسی که نظام جمهوری متعارف بود به رأی گذاشته شود. اما این پیش نیامد. اتفاقا بنا بر اصرار برخی از شخصیتهای دموکرات و لیبرال مانند بازرگان و بنیصدر میخواستند ابتدا انتخابات مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی برگزار شود. اما در همان جلسه هم برخی مثل آقای هاشمی پیشبینی میکردند که ممکن است از اقصانقاط کشور شخصیتهایی بیایند که از نوع انقلابیِ سیاسی که در انقلاب نقش داشتند نباشند و ممکن بود جور دیگری فکر کنند که البته این اتفاق هم افتاد! در مجلس مؤسسان شخصیتهای ناشناخته و محافظهکارتر آمدند در نتیجه این مجلس محصول دیگری داشت و مورد انتقاد شخصیتهایی چون آیتالله طالقانی هم قرار گرفت.
🔸از زمان بنیصدر تاکنون بهجز شاید دولت مرحوم رجایی… صداوسیما از تقریبا تمام دولتها انتقاد میکند. یعنی صداوسیمای نظام، دولت و وزارت خارجهاش را زیر سؤال میبرد و مُبلغ ناکارآمدی و بیکفایتیهای دولت میشود. بنابراین مردم چه نتیجهای باید بگیرند؟ جمعبندی کلی این میشود که تغییر ساختاری اساسی لازم است.
🔹به زبان قانونی میبایست دیگر از حالت دوگانگی خارج شویم و دولتِ مدرن تأسیس شود. چهارمین تعریف از جمهوری، دولت یکپارچه و «تجزیهناپذیر» است، یعنی دولت به معنای مدرن بهخصوص یعنی حتی دولت از جامعه جدا میشود. یعنی دولت به دیگر نهادهای مدنی پاسخگو نیست و خود استقلال پیدا میکند و نظارت «نامرئی» به قول میشل فوکو پیدا میکند که در گذشته سابقه نداشته، در گذشته شاه را با خدم و حشم میدیدیم که مرئی بودند ولی الان دولت مدرن قدرت و سیادت نامرئی دارد و کاملا بر جامعه حاکم میشود و نظارت دارد. به این معانی و مصادیق ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
📌مطالعه کامل متن در لینک وبسایت احسان شریعتی
🖇http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1090
#انقلاب
#انتخابات
#جمهوری
#دموکراسی
#احسان_شریعتی
🔸(انتخاب میان کدامین گزینه ها)؟
📌احسان شریعتی در گفتگو با روزنامه شرق: ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
🔆بخش هایی از این مصاحبه به شرح زیر است:
🔸در ایران ما با سابقه پیش و پس از اسلام تجربه دموکراسی نهادینه نشده است. ما نه در اندیشه و نه در عمل، به شکل نهادینه و ساختاری، دموکراسی را تجربه نکردهایم. لذا هنگامی که دموکراسی میآمده بسیاری از ابهامات حتی برای خود مردم و نیروهای فرهنگی پیشقراول مثل روشنفکران در دوره مشروطه به وجود میآید، با اینکه هرکدام بخشی از ایدههای دموکراسی را میآورند در مجموع میتوان گفت پایه و مایه فلسفی محکمی ندارد. حتی برای روحانیت که یکی از نیروهای اصلی انقلاب مشروطه و انقلابها و نهضتهای بعدی بودند، هم دموکراسی خیلی عمیق تبیین نشده بود.
🔹به طور کلی قرار این بود که پیشنویس قانون اساسی که نظام جمهوری متعارف بود به رأی گذاشته شود. اما این پیش نیامد. اتفاقا بنا بر اصرار برخی از شخصیتهای دموکرات و لیبرال مانند بازرگان و بنیصدر میخواستند ابتدا انتخابات مجلس مؤسسان برای تدوین قانون اساسی برگزار شود. اما در همان جلسه هم برخی مثل آقای هاشمی پیشبینی میکردند که ممکن است از اقصانقاط کشور شخصیتهایی بیایند که از نوع انقلابیِ سیاسی که در انقلاب نقش داشتند نباشند و ممکن بود جور دیگری فکر کنند که البته این اتفاق هم افتاد! در مجلس مؤسسان شخصیتهای ناشناخته و محافظهکارتر آمدند در نتیجه این مجلس محصول دیگری داشت و مورد انتقاد شخصیتهایی چون آیتالله طالقانی هم قرار گرفت.
🔸از زمان بنیصدر تاکنون بهجز شاید دولت مرحوم رجایی… صداوسیما از تقریبا تمام دولتها انتقاد میکند. یعنی صداوسیمای نظام، دولت و وزارت خارجهاش را زیر سؤال میبرد و مُبلغ ناکارآمدی و بیکفایتیهای دولت میشود. بنابراین مردم چه نتیجهای باید بگیرند؟ جمعبندی کلی این میشود که تغییر ساختاری اساسی لازم است.
🔹به زبان قانونی میبایست دیگر از حالت دوگانگی خارج شویم و دولتِ مدرن تأسیس شود. چهارمین تعریف از جمهوری، دولت یکپارچه و «تجزیهناپذیر» است، یعنی دولت به معنای مدرن بهخصوص یعنی حتی دولت از جامعه جدا میشود. یعنی دولت به دیگر نهادهای مدنی پاسخگو نیست و خود استقلال پیدا میکند و نظارت «نامرئی» به قول میشل فوکو پیدا میکند که در گذشته سابقه نداشته، در گذشته شاه را با خدم و حشم میدیدیم که مرئی بودند ولی الان دولت مدرن قدرت و سیادت نامرئی دارد و کاملا بر جامعه حاکم میشود و نظارت دارد. به این معانی و مصادیق ما هنوز «دولت» نداریم، از زمان مشروطه تا به امروز!
📌مطالعه کامل متن در لینک وبسایت احسان شریعتی
🖇http://www.ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=1090
#انقلاب
#انتخابات
#جمهوری
#دموکراسی
#احسان_شریعتی
وب سایت رسمی احسان شریعتی
«داو بازی» انتخابات
انتخابکردن همانطور که متفکرانی چون سارتر بدرستی گفتهاند خودویژگی اصلی انسان است. انسان یعنی آزادی و انتخاب، هرچند متعین در یک موقعیت و محصور واقعبودگی که...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🔷🔸"جمهوری، دموکراسی، و نقد روایت کنشگری مرزی"
📽احسان شریعتی
#جمهوری
#دموکراسی
#کنشگری_مرزی
#انتخابات
#احسان_شریعتی
🔆 @Dr_ehsanshariati
📽احسان شریعتی
#جمهوری
#دموکراسی
#کنشگری_مرزی
#انتخابات
#احسان_شریعتی
🔆 @Dr_ehsanshariati
Audio
#جمهوری_دموکراسی_کنشگری_مرزی🔷🔸"جمهوری، دموکراسی، و نقد روایت کنشگری مرزی"
📽احسان شریعتی
#جمهوری
#دموکراسی
#کنشگری_مرزی
#انتخابات
#احسان_شریعتی
🔆 @Dr_ehsanshariati
📽احسان شریعتی
#جمهوری
#دموکراسی
#کنشگری_مرزی
#انتخابات
#احسان_شریعتی
🔆 @Dr_ehsanshariati