احسان شريعتی Ehsan Shariati
2.62K subscribers
799 photos
68 videos
96 files
617 links
كانال رسمي احسان شريعتی
Download Telegram
🔷🔸حق نباید گفتن الا آشکار

🖋احسان شریعتی

🔹هر کس که برای ابراز همبستگی و تسلی به بیمارستان کسری رفته بود از روز نخست شاهد جوّ ملتهب و محاصره و حضور پُر تنش نیروهای انتظامی و انضمامی در محل بود که نشان از تصمیم به برخورد خشن و اراده‌ی سرکوب داشت. این رویکرد به‌طور پیش‌بینی‌پذیری موجب برانگیختن بیشتر خشم و گسترش اعتراض عمومی گشت.

🔸شیوه‌ی برخورد بخردانه البته این می‌بود که مطالبه‌ی عمومی مبنی بر جمع‌آوری بساط فاجعه‌آفرین «گشت»‌های موسوم به ارشاد و الغای «اجبار» حجاب اکراهی شنیده شود و دولت و حاکمیت خود را نه فقط نماینده‌ی یک بخش از جامعه‌ی هوادار خود و سخنگوی یک روایت خاص از میان انواع قرائت‌های دینی و عقیدتی، که نماد مصلحت عام و امنیت برای کل ملت و جامعه‌ نشان دهد.

🔹همگان اما، نتایج و هزینه‌ی آن رویکرد را در روزهای گذشته به چشم دیدند، از ده‌ها قربانی و تلفات جانی و تخریب‌ اموال و اماکن عمومی گرفته تا اختلال و قطع شبکه‌ی اطلاع‌رسانی اینترنت، و فراسوی همه‌ی آسیب‌ها به نظم و امنیت کشور، گسترش قهر و نفرت فزاینده و فعال شدن گسل و شکاف دولت-ملت، قطبی سازی و رو در رو قرار گرفتن فرهنگی جامعه، تقویت گرایش‌ها و واکنش‌های افراط‌وتفریطی، و...این‌همه تنها برای گریز از پذیرش مسئولیت، خطاها، و از دست دادن زمان و وقت مناسب و دقیق برای عقب‌نشینی و جبران مافات و قبول اصلاحات اساسی ساختاری.

🔸در هر حال جنبش اعتراض و دفاع از منزلت «زن و زندگی و آزادی» را با بهتان و برچسب‌زنی، ضرب‌وشتم، بازداشت‌های زنجیره‌ای، سرکوب و اختناق، نمی‌توان متوقف ساخت و راه برون‌رفت از بحران‌های تودرتوی رویارو، پذیرش مسئولیت‌ و پاسخ‌گویی به مردم، پرهیز از خشونت و مذاکره با معترضان در راستای رسیدگی به ریشه‌های نارضایتی عمومی است.

🔹اگر وسوسه‌ی گرایش به خشونت متقابل، مقابله به مثل، رفتارهای خشن، شعارهای واکنشی و پرخاش‌جویانه، هرچند با علت‌-و-دلیل‌های طبیعی و فهم پذیر، می‌تواند اعتراض مردمی و نافرمانی مدنی را به‌سمت کج‌تابی و ناهنجاری و هرج‌ومرج براند، از سوی دیگر، هر قدرتی (از سیادت‌‌های سنتی نوع سلطنت و خلافت‌ گرفته تا دیکتاتوری‌ و توتالیتاریسم‌های مدرن)، که به خودکامگی و اطلاق و ارعاب روی آورد، روند فرود و افول و فروپاشی را از همان فراز آغاز می‌کند.

🔸 و خلاصه در حاشیه‌ی بحثی که هفته‌ی گذشته در نشست بخارا پیرامون مفهوم «فاشیسم ابتدائی و دائمی» نزد اومبرتو اکو داشتیم (به‌مناسبت رونمایی ترجمه‌ی اثر او)، می‌توان افزود که یکی از تفاوت‌های «استبداد» (دسپوتیسم) با «جباریت»(تیرانی) در پایدارتر بودن استبداد سنتی است به‌دلیل توفیق آن در کسب رضایت نسبی عمومی یا به عبارت دیگر، تن دادن اکثریت رعیت به سیادت حکومت است (برای نمونه حتی در سلطنت‌های «مطلقه»)، و ناپایدار بودن دومی به‌علت شیوه‌ی اعمال اقتداری مبتنی بر ترس‌افکنی و و منحصر به ارعاب برای حفظ خود.

🔹زیرا به گفته‌ی معروف روسو در «قرارداد اجتماعی»: « قوی‌ترین هرگز آنقدر قوی نیست که همواره ارباب بماند، اگر قدرت خود را به حق، و اطاعت را به وظیفه تبدیل نکرده باشد ! »


#مهسا_امینی
#اعتراضات
#ایران
#کرامت_انسانی
#زن_زندگی_آزادی
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸حراست از حریم دانشگاه ؟!

🖋احسان شریعتی

🔸حادثه‌ی فجیع محاصره و یورش به دانشگاه شریف توسط نیروی نظامی موسوم به «لباس شخصی‌ها» و بازداشت شماری از دانشجویان شرافتمند، یادآور رخدادهای تلخ و شوم تاریخ دانشگاه، مانند حمله به کوی دانشگاه تهران در ۱۸ تیر ۱۳۷۸، بود و نشان داد که مسئولین از تاریخ درس معکوس آموخته اند و همان شیوه‌های فاجعه‌بار را بار دیگر به‌شکل مسخره‌آمیزی تکرار و توجیه می‌کنند.

🔹اگر ‌معنای پذیرش «روز دانشجو» در تقویم رسمی (۱۶ آذر از پی کودتای ۱۳۳۲)، دفاع از حریم مقدس دانشگاه و محکومیت تجاوز نیروی نظامی به صحن آن باشد، ورود نیروی شبه‌نظامی «غیررسمی» به‌لحاظ حقوقی به‌مراتب شوم‌تر و آفت‌بارتر است زیرا در اینجا «مسئولیت» به انبوهی از خودسران خیره‌سر حواله و در میان آنها تقسیم می‌شود.

🔸رشد مبارزه و بلوغ جامعه‌ی مدنی ما پس از طی یک سده از تلاش‌ها‌ و جنبش‌ها در راه آزادی و استقلال، عدالت و توسعه، دیگر چنین پدیده‌ و شیوه‌های شوم و زشتی را نمی‌پذیرد و آن‌ را تحقیر و توهین تلقی و محکوم می‌کند: تعدی به موقعیت و منزلت «دانشگاه»، به‌مثابه‌ی جایگاه و قرارگاه دانش، و به «دانشجو» در مقام حامل آگاهی و پیشروترین قشر اجتماع و نیروی جوان و سالم و سازنده‌ی آن.

🔹هم از این‌رو، طبیعی است که این روزها شاهد گسترش موج اعتراضات و اعتصابات دانشجویان و استادان در دانشگاه‌های کشور باشیم و مسئولیت خلاء پاسخ‌گویی حقوقی و گفتگوی مدنی با دانشجویان متوجه مسئولین وزارت علوم و ریاست دانشگاه‌هاست که به‌جای «حراست» از این نهاد شریف آن‌را به حصار و اسارت هراسناک مبدل ساخته‌اند.

🔸به‌عنوان یک مدرس سابق دانشگاه و همراه و همصدا با همه‌ی استادان شریف دانشگاه‌های کشور، به نوبه‌ی خود ضمن اعتراض و ابراز انزجار از تشبث به چنین شیوه‌ها و اعمال ننگینی، آزادی فوری و بلاقید تمامی دانشجویان شریف بازداشت‌شده را درخواست میکنیم و آن‌را شرط نخست استمرار درست و سالم و امن کار دانشگاه‌های کشور، در مقام قرارگاه دانش و آموزش و پژوهش برای دانشجویان، می‌دانیم.

#دانشگاه
#دانشجو
#دانشگاه_شریف
#جنبش_دانشجویی
#زن_زندگی_آزادی
#یادداشت
#احسان_شریعتی


@Dr_ehsanshariati
Forwarded from ایران فردا
🔴 الاهیات رهائی‌بخش و نسبت با دموکراسی و جمهوریت- بخش اول

🔷 مصاحبه‌ی ایران فردا با احسان شریعتی

◾️ به کوشش: ابوطالب آدینه وند
@iranfardamag

ایران فردا: در جنبش ها و انقلابات ایران معاصر، مذهب و طیف مبارزین مذهبی و ملی-مذهبی، بخشی از نیروهای رهایی بخش بودند و گفتمان مذهبی نقش مهمی در آزادسازی‌ها و رهایی‌بخشی‌ها، چه در انقلاب مشروطه و چه در انقلاب 57 و سایر جنبش‌های ملی داشته است، اما اکنون حاکمیتی دینی حکمفرما شده و مروج و مجری دین رسمی است. با توجه به اینکه گفتمان 57 محوری‌ترین بخش آن نگاه و ادبیات رهایی بخش دینی بود، چگونه نگاه اقتدارگرا که به دنبال سلطه احکام شرعی و فقهی بود غلبه یافت؟ و از منظر شما با توجه جنبش ضد انقیادِ « زن- زندگی-آزادی)، آلترناتیوِ نگاه شرعی که توجیه‌گر و اعمال کننده انقیاد و اجبار است چه می‌تواند باشد؟

🔺 احسان شریعتی: در تبدیل نهضت یا انقلاب ۵۷ به نظام، چرخشی اتفاق افتاد، این‌که در برابر دینِ رهایی‌بخشی که حامی دموکراسی و جمهوریت بود، نگاه فقه‌مدار و شریعت‌سالار هژمونی یافت. از صدر مشروطه در جنبش دموکراتیک ایران معاصر و طی نهضت ملی شدن نفت و تا انقلاب بهمن شعار محوری‌ جنبش‌ها جملگی علاوه بر استقلال (در برابر قدرت های استعماری)، آزادی (و دمکراسی و نیز حقوق بشر) بود و حتی با این‌که در دوره‌ی مبارزه قهرآمیز که پس از کودتای (۱۹۵۳-۱۳۳۲) در اثر انسداد راه‌های متعارف فعالیت سیاسی توسط استبداد پهلوی تبدیل به گفتمان و پارادایم حاکم بر جنبش انقلابی و موجب شده بود. و البته در این دوران روش‌ کار دمکراتیک، مانند مبارزات مدنی، صنفی، حزبی و قانونی به محاق رفته بود و مبارزات مخفیانه و زیرزمینی و مسلحانه شکل می‌گرفت. و به این دلیل، کارکردهای دمکراتیک و حتی ارزش‌های لیبرال کلاسیک زیرسوال رفته بود. اما در اواخر همان دوران و در آستانه‌ی انقلاب و پس از نامه‌ی دکتر علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی و تا پیروزی انقلاب، «جمعیت ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر» توسط روشنفکران ملی و مذهبی تشکیل می‌شود که دکتر شریعتی هم در جلسه‌ی نخست تاسیس آن حضور داشته و در نامه‌ای که در حمایت از نامه حاج سیدجوادی نوشته، بر ضرورت دمکراسی خواهی و حقوق بشر تاکید ورزیده بود.

🔹 یعنی برای نمونه در یادداشت دکتر شریعتی در حمایت از نامه‌ی سرگشاده‌ی دکتر حاج سیدجوادی به شاه، چنین برداشت دینی‌ای مطرح می‌شد که پشتوانه‌ی اعتراض آزادی‌خواهانه و نقد حقوق بشری و شهروندی وضع موجود و نظام حاکم بود. این چرخش اما در نظامی که پس از انقلاب مستقر می‌شود پس از درگیری‌ها و منازعات داخلی فکری و سیاسی ابتدای دهه ۶۰ رخ می‌دهد، بخصوص بعد از تدوین و تصویب قانون اساسی در مجلس خبرگان، که طی روند و فرایندی، بینش اسلام فقاهتی یا اسلام شریعتمدار که از نظر دینی، قشری از روحانیت آن‌را نمایندگی می‌کنند دست بالا را می یابد و از نظر سیاسی نیز در قانون اساسی، نظریه‌ی ولایت فقیه مطرح می‌شود، و به تدریج نوعی نظام فقاهتی یا ولایی-فقاهتی و شریعتمدار (اجرای احکام و شریعت با حضور در قدرت سیاسی یا دولت و تصویب لایحه‌ی قصاص و..)، پیش می‌رود. و در قیاس با قانون اساسی زمان شاه، که فقها در آن یک شورای نظارتی بودند و نقش آنها ممانعت از تصویب قوانین ضد دینی بود که قوانین با شریعت ناسازگاری نداشته باشد، و البته به مرور به یک نهاد صوری و تشریفاتی تبدیل شده بود. اما در نظام پساانقلابی و بتدریج در قانون اساسی کنونی ابن نهاد عملا تبدیل به تشکیل دو دولت در یک نظام شد: یکی ملهم از نظام دمکراسی - و به تعبیر آ..خمینی در آن زمان، «جمهوری متعارف» که بعضی از حقوقدانان مانند آقایان حبیبی و لاهیجی و کاتوزیان و.. آن‌را نوشته بودند- و البته با ادبیات دینی از این دموکراسی حمایت می‌شد، که تایید یک نظام جمهوری متعارف بود. و دیگری که بعدها در قانون اساسی افزوده شد، اصل ولایت فقیه بود و در سطح قضایی و حقوقی هم لایحه‌ی قصاص و احکام شرعی مطرح شد و به طور کلی، این گفتمان که اسلام ناب یا اسلام خالص، اسلامی شریعت‌گرا است و نماینده آن هم بخشی از روحانیت سنتی در قدرت است....



متن کامل:
https://bit.ly/3uLOFZ5


#دمکراسی
#جمهوریت
#ایران_فردا
#احسان_شریعتی
#زن_زندگی_آزادی
#الهیات_رهائیبخش



https://t.me/iranfardamag
Forwarded from ایران فردا
🔴 نسبت دین با سیاست و قدرت ؛
ضرورت وجود بدیل و گفتمان ملی

🔷 مصاحبه‌ی ایران فردا با احسان شریعتی - بخش دوم


◾️ به کوشش: ابوطالب آدینه وند
@iranfardamag


ایران فردا: الان در حاکمیت دینی ایران نسبت دین و سیاست، دین و قدرت به چالش تبدیل شده است. هگل، در کتاب «استقرار شریعت در مذهب مسیح» می‌گوید، قوانین دینی و شریعت نمی‌توانند، قانون عمومی باشند، بلکه می‌تواند الزامات درونی یک جماعت دینی باشد. اگر این الزام جماعتی هم مسلک تبدیل به قانون عمومی شود به اجبار و انقیاد می‌انجامد و یا با توجه به اینکه بحث‌های متفاوتی که راجع به جایگاه دین در دنیای جدید وجود دارد. از گرایش هایی مثل صحبت از دین پساسکولار و حضور دین در عرصه عمومی و تا گرایش دین در عرصه خصوصی و از بنیادگراها که باور به حکومت احکام دینی دارند تا روشنفکرانی مثل دکتر شریعتی و یا مهندس بازرگان که دین را موید آزادی و دمکراسی و زندگی مسالمت آمیز می‌دانند، هر یک طیفی از نگرش نحوه تجلی دین را نمایندگی می کنند، جایگاه دین در جامعه چه خواهد شد؟ با توجه به اتفاقات اخیر، نحوه تجلی دین در سیاست دوباره به چالش کشیده شده به پرسش روز تبدیل شده است با توجه به عدم تعادل‌هایی که چندین بار در ایران تکرار شده است مثل حکومت استبدادی که در پسا مشروطه داشتیم که به گونه‌ای پوشش را اجبار می‌کرد و یا حکومتی فعلی که گونه ای دیگر را اجبار می‌کند. با توجه به عدم تعادل‌ها، این نسبت را چگونه می‌توان تعریف کرد که با نقطه تعادل‌های جامعه هم بتواند نسبت برقرار کند؟

🔸 احسان شریعتی: میشل فوکو، در مورد انقلاب ایران، زمانی که از او می‌پرسند که چگونه از انقلابی دفاع می‌کنید که حکومت دینی می‌خواهد؟ می‌گوید من منتقد فهم آنها از «حکومت‌» هستم به این معنا که مشکل در درک نادرست از حکومت است. یعنی حکومت پدیده‌ای است که با دین از نظر ذاتی ممکن است ناسازگار باشد. به این معنا که حکومت یک قدرت منسجم و مجسد است و به تعبیر ماکس وبر، «خشونت نهادینه» و قانونی. در دین هم همچون فلسفه که فیلسوف به نظر کانت و بر خلاف نظر افلاطون نمی‌تواند شاه شود، به این دلیل که اگر شاه شود دیگر فیلسوف نخواهد بود، چون باید ناظر و ناقد قدرت باشد اما وقتی شاه شود، مجبور است در مواجهه با بسیاری مصلحت‌ها و زیر پا گذاشتن حقایق قرار گیرد. شاه مجبور است بنا به منطق ماکیاولی قدرت گاه کارهای خلاف اخلاق هم انجام دهد. بنابراین، ذاتاً یک فیلسوف نمی‌تواند شاه شود. در حالی که چنین تصوری در آریستوکراسی دینی و تئوکراسی وجود دارد که ما می‌توانیم به عنوان نماینده خدا بر مردم حکومت کنیم. چه کسی قرار است حکومت کند؟ بهترین‌ها!

▪️ از نظر افلاطون، بهترین‌ها همان فیلسوفان هستند. از نظر علمای دینی، ممکن است روحانیون باشند چون اینها با خدا در ارتباط هستند و طبعاً باید بر جاهلان و مردمی که نادان و صغیر هستند حکومت کنند تا مدینه‌ی فاضله را بسازند. اشتباه اینجاست که ذات دین مثل فلسفه است که باید ناقد و ناظر نسبت به نهاد قدرت و ثروت و حتی دانش باشد. فاصله داشته باشد تا بتواند نقش دینی و معنوی و اخلاقی خود را انجام دهد. علت این‌که دین در نهضت‌های گذشته، از مشروطه و نهضت ملی تا انقلاب ۵۷، توانست نقش ایفا کند به این دلیل بود. ولی زمانی که خود در قدرت قرار گرفت، مثل امروز از ایفای نقش اصلی خود عاجز می‌شود. در جنبش اعتراضی فعلی نزد زنان و جوانان شاید هنوز کلام مترقی دینی مسکوت باشد. همان کلام دینی رهایی‌بخشی که همیشه حضور داشته، گویی غایب است. حال آن که ۱۰ سال پیش در جنبش سبز هنوز بحث مذهب و شعار الله اکبر در پشت بام‌ها مطرح بود!

ا.ف.: و دین جایگاه انتقادی خود را از دست داده است؟

🔸 ا.ش: دین رهایی‌بخش انتقادی نمود و فعالیت عمده‌ی قبلی را در این جای و گاه هنوز ندارد. جوانان می‌خواهند همه چیز از نو تعریف شود و به قالب‌های سنتی و تابوهای تحمیلی معترض هستند. می‌گویند اینها را نمی‌پذیرند. روایتی که چند دهه در آموزش‌وپرورش و فرهنگ و مدیریت توسعه‌ی کشور در این اقلیم مسلط بوده در ایجاد عدالت و جامعه آزاد، نالایقی و عدم کفایت خودش را نشان داده، و این‌که جوانان آن را نفی ‌کنند امری طبیعی است. سوال و مسئله اما این است که که چه بیان دینی و معنوی‌ای برای پشتیبانی از جنبش آزادی و عدالت لازم است؟ اگر بیان دینی غایب باشد، ما به دو قطبی کلاسیک ماقبل مشروطه بین تجدد و سنت (مشروعه‌خواهی) برمی‌گردیم. یعنی مجددا تجددخواهی در برابر سنت‌گرایی قرار می گیرد و خطر این است که تمامیت دین پشتوانه و ذخیره‌ی محافظه‌کاری و استبداد ‌شود!.....


متن کامل:
https://bit.ly/3VXtO0Y

#ایران_فردا
#گفتمان_ملی
#ضرورت_بدیل
#احسان_شریعتی
#زن_زندگی_آزادی
#نسبت_دین_با_قدرت_و_سیاست


https://t.me/iranfardamag
🔷🔸برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری

🖋احسان شریعتی

🔸هر اعدام خاطره‌ی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن‌)های پیشین را زنده می‌کند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغرب‌زمین در نقد عدالت کیفری می‌نوشت: «آن کو مجازات می‌شود شایسته‌ی مجازات نیست: او صرفا به‌مثابه‌ی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه به‌خاطر فایده‌ای، بدون  آن‌که مستحق آن باشد به او داده می‌شود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب می‌کند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)

🔹قاضیا‌نی که به‌سهولت حکم ستاندن جان‌های خداداده‌ی متهمان را صادر می‌کنند، به عواقب فجیع تصمیم‌شان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک می‌رسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگی‌ها چگونه ممکن خواهد بود و آسیب‌های بعدی چگونه جبران‌پذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟

🔸یکی از موارد عمده‌ی اعتراض های مردمی در آستانه‌ی انقلاب، علیه اعدام‌های بی‌رویه‌ در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدام‌گستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانه‌ی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز می‌شود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» می‌انجامد.

🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و به‌پاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگ‌گستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
 

#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸پیامِ نوروز؟
 

🖋احسان شریعتی

🔸» زندگی در صدف خویش گُهر ساختن است ...
... از همین خاک، جهانِ دگری ساختن است «

📌اقبال‌لاهوری
 
🔹نوروز، این نمادِ باستانیِ باور به نوآفرینی از راه ‌رسیده است. زمانِ فرخنده‌ی نوزایی طبیعت و تولدِ امیدی تازه به فرارسیدن سالی بهتر در جهانی دگرسان. امر نو، بازگشت به گذشته و بازگشتِ گذشته نیست. چه «نو»، «گسست» با گذشته است. امر نو اما گذشته را از سرمی‌گیرد و با این «ازسرگیریِ» است که از او می‌گسلد. امر نو اگر ریشه در ‌گذشته‌ای نداشت، نو به ‌شمار نمی‌آمد و نیز نو نمی‌شد اگر از گذشته‌ی خود نمی‌گذشت. معنای «بازگشتِ» جاودان در گردش‌ ادواری جهان، از چرخشِ ذره‌ها تا جنبشِ کهکشان‌ها، «برگشتِ» بی‌تغییر و تکراری و یکنواختِ «همان»(امرِ کهن) نیست، چرا که «همو»
(جانِ جهان) در حرکتِ طبیعت، هر روز، دست‌اندرکارِ آفرینشی نو است.

🔹ایرانیان در عصر باستان توانستند با برقراری نظام «شاهنشاهی»(هخامنشی)، نخستین شکل دولت و امپراطوری را تأسیس کنند که وحدتی دربرگیرنده‌ی کثرت قومی و فرهنگی بود. این اتحاد اما نمی‌توانست در تاریخ عدالت («اَشَه»)، به‌معنای مساوات همگانی شهروندان در برابر قانون، را عاری از امتیازات و تبعیض‌های سه‌گانه‌ی استبدادی، استثماری و استحماری، تحقق بخشد و از اینرو، در برابر تهاجم بیرونی درهم‌شکست.

🔸مسلمانان در تداومِ دعویِ «توحیدی» ادیان ابراهیمی در سده‌های میانه کوشیدند میراثِ کسروی و قیصری شرق و غرب را در قالبِ «خلافت» بازسازی کنند. این شکل از حکمرانی نیز که به‌خلافِ دعوی توحید یا تساوی حقوقی همه‌ی بنی‌آدم در برابر خداوند، ببیشتر به بازتولیدِ مناسباتِ سلطه‌ی پیشین به‌شکل‌های دیگر می‌پرداخت، به‌ویژه از قرن سیزدهم میلادی بدینسو، قادر به مقاومت در برابر تهاجم خارجی نبود و سرانجام در آخرین نمود خود با خلافت عثمانی فروپاشید.

🔹در عصر جدید، ملت‌های شرق و جنوب و به‌ويژه خاورمیانه، با خواست و مطالبه‌ی عدالت و آزادی، توسعه‌ی مادی و اقتصادی و تعالی فکری و معنوی، به صحنه آمدند تا این بار با بهره‌گیری از دستآوردهای علمی و فنیِ انقلاب‌های جدید و مؤسساتِ حقوقی و مدنی نوین، آرمان‌ِ دیرینِ عدالت را به‌گونه‌ای ممکن و عملی تحقق بخشند. مردم ایران، از صدرِ انقلاب مشروطه تا کنون بیش از یک سده است که در راه تحققِ عدالت و آزادی، توسعه و استقلال، تلاش ورزیده و مبارزه کرده‌اند. این آرمان‌ها و خواست‌های برحق اما به‌رغم فداکاری‌های درخشان تاریخی، هر بار بنا به‌علت‌هایی چون تشکل‌نیافتگی سیاسی و تاریخی جامعه‌ی مدنی، بازتولیدِ مناسباتِ سیادت‌های سنتی در قالب رهبری‌های‌ فرهمند فردی، و بر فراز همه، ابهام‌ها و توهماتِ فرهنگی-عقیدتی، در نظام‌های پسا-انقلابی از مشروطه تا بهمن ۵۷ و از آن‌زمان تا کنون، توفیقِ تحقق نیافته‌اند.

🔸در خیزشِ اجتماعی-سیاسی سالِ گذشته علیه سیاستِ فرهنگیِ اجبار و اکراه ، جامعه‌ی مدنی با استقبال از شعار «زن، زندگی، آزادی»، به‌روشنی خواست خود را احترام به حق و آزادی و کرامت انسانی آحاد شهروندان، به‌ویژه منزلت زنان، و برای اجرای عدالت و رفع تبعیض‌ها، بیان کرد. جوانان خواستارِ بازتعریف مفاهیم و ارزش‌های موردِ فرط یا سوء استفاده قرارگرفته هستند. ضرورتِ به‌رسمیت شناختن و «ارج‌شناسی» تفاوت و تنوع جنسیتی قومی، فرهنگی، زبانی، مذهبی، عقیدتی، و..، موضوع و داو اصلی این تنش و چالش ملی و منطقه‌ای است.

🔹بهار و فرارسیدن سال نو، هنگام جوانه زدن «امید» است. امید به آموختن از طبیعت در نوآفرینی و امکان دگرگون‌سازی. رسیدن به نوعی مفاهمه و همرأیی و اجماع و بازاندیشیِ منشور ملی، پیرامونِ چشم‌اندازِ مشترکِ انسانی و مدنی و راه‌یابی برای گذار گفتگویی و خشونت‌پرهیز، اما متحد و متشکل و نیرومند، شرطِ توفیقِ این امید خواهد بود و بهترین تسلی برای همه‌ی هموطنان و به‌ویژه خانواده‌های داغدار و مغموم‌ میهن ما.
 
#ایران
#زن_زندگی_آزادی
#نوروز
#بهار
#احسان_شریعتی
#یاداشت
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸برای زندگی، علیه سیاست اعدام گستری

🖋احسان شریعتی

📌#بازنشر_یادداشت

🔸هر اعدام خاطره‌ی سهمناک تمامی مرگ(و میراندن‌)های پیشین را زنده می‌کند؛ زیرا به تعبیر شاعر حکیم شرق افراد یک جامعه اعضای یک پیکر اند و نیز از همین رو زمانی فیلسوف مغرب‌زمین در نقد عدالت کیفری می‌نوشت: «آن کو مجازات می‌شود شایسته‌ی مجازات نیست: او صرفا به‌مثابه‌ی ابزاری برای منع دیگران از برخی اعمال مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ مجازات و پاداش نه به خاطر آنچه از آن فرد است، بلکه به‌خاطر فایده‌ای، بدون  آن‌که مستحق آن باشد به او داده می‌شود،...، (زیرا) منفعت بشر ایجاب می‌کند که تنبیه و تشویق همواره پابرجا بمانند...» (نیچه، «انسانی، زیاده انسانی»، ۱۰۵)

🔹قاضیا‌نی که به‌سهولت حکم ستاندن جان‌های خداداده‌ی متهمان را صادر می‌کنند، به عواقب فجیع تصمیم‌شان وقوف ندارند؟ پس آنهمه شرط و شروط در همان فقه سنتی از باب احتیاط و در اثبات جرم برای رسیدن به «احوط»ها، در مواردی هزار بار پیش پا افتاده تر از حیات و ممات آدمیان، چگونه به این سرعت به اثبات جرم و گناه مهلک می‌رسند؟ و در صورت خطا در این گونه داوری ها بازگرداندن زندگی‌ها چگونه ممکن خواهد بود و آسیب‌های بعدی چگونه جبران‌پذیر؟ و دور باطل خشونت و انتقام کی و چگونه بسته خواهد شد؟

🔸یکی از موارد عمده‌ی اعتراض های مردمی در آستانه‌ی انقلاب، علیه اعدام‌های بی‌رویه‌ در عصر پهلوی بود، اما سیاستِ «اعدام‌گستری» از فردای دگردیسی نهضت انقلابی به نظام فقاهتی بعدی به یک سنت قضایی رسمی تبدیل و ارتقاء یافت! و چنین انحراف و معکوس سازیِ انقلابِ «گُل علیه گلوله» (همچون موارد سایر انقلاب ها)، البته از بهانه‌ی ضرورت بازدارندگی از «بازگشتِ ضدانقلاب» آغاز می‌شود و به بلعیدنِ «فرزندان انقلاب» می‌انجامد.

🔹معنا و جهتِ جنبش مدنی جاری و به‌پاخاستن «برای» دفاع از منزلتِ «زن، زندگی، و آزادی» (در برابرِ ستمِ مردسالاری و مرگ‌گستری)، درخواست جهان دیگری است، دنیایی که در آن دیگر از «اعدام» معترضان خبری مخابره نشود!
 
🔸منتشر شده در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۱

📌وبسایت رسمی احسان شریعتی

https://ehsanshariati.org/PostView?Action=Post&ID=6191&Tag
#بازنشر
#خشونت_حاکمیتی
#اعدام_گستری
#زن_زندگی_آزادی
#یاداشت
#احسان_شریعتی
@Dr_ehsanshariati
🔷🔸 و اما آموزهٔ او چه بود؟

🖋احسان شریعتی

📌در ۴۶مین سالیادِ «ش.م.ع.»


🔹امسال بار دیگر به‌دلیل شرایط ویژهٔ کشور مراسم مرسوم سالیاد دکتر شریعتی از سوی بنیاد وخانواده به‌شکل رسمی در مرکز برگزار نشد. به دعوت علاقه‌مندان آن معلم مردم اما در روستای مزینان، خاستگاه خانوادگی وی و نیز از سوی فرهنگیان در شهر سبزوار نشست‌هایی برگزار شد و قرار بود بنده سخن بگویم. مقامات امنیتی محل لیکن ناگهان پیش از مراسم اطلاع دادند که دستورالعمل آمده که فلانی نمی‌تواند سخن بگوید. در نتیجه در هنگام تشکر از حضور مردم در این نشست با اشاره به همین محدودیت عرض کردم که بیان را شاید بتوان ممنوع ساخت اما اندیشیدن را مگر می‌توان؟ ادامهٔ بزرگداشت و گفتگو سپس در نشست‌های محدودتر و خانگی با فرهنگیان سبزوار ادامه یافت.

🔸در بازگشت به تهران در خیابان شریعتی دیدیم که شهرداری بنرهایی نصب کرده بود حاوی نقل قول‌هایی "دربارهٔ" شریعتی همچون یک «چهرهٔ پرسوز و پیگیر برای حاکمیت اسلام»! یاد مراسم سال ۶۰ افتادم که به منزل دکتر شریعتی حمله شد و پدر وی استاد محمدتقی لحظه ای بیهوش و بنده هم از پی ضرب و جرح نیروی فشار به بیمارستان شریعتی منتقل و در آنجا پرسنل بیمارستان با تعجب می‌پرسیدند پس چگونه در همان ساعات تلویزیون از شریعتی تجلیل می‌کند!
آیا این نوع استفاده های سوء و دفاع های بد بیشتر برای بی‌اعتبار کردن شخصیت‌های فکری ملی و مرامی نیست؟ واقعیت این است که اگر مردم از اندیشهٔ شریعتی در زمان نهضت و انقلاب استقبال کرده بودند و به تعبیر آقایان به درد دوران «تخریب» می‌خورد، در دوران «تأسیس» نظام تا کنون میراث فکری او و به‌طور کلی نواندیشی دینی و روشنگری مذهبی از سوی گفتمان و کلام رسمی نظام و حاکمیت به‌عنوان اندیشه‌ای «التقاطی» و غیرناب یا غیرشرعی-غیرفقاهتی حذف و طرد شد. نام شریعتی اما همچنان به‌طور صوری بر برخی خیابان‌ها و مدارس و بیمارستان‌ها و.. ماند و در همه جا نتوانستند (همچون ارومیه و ..) حذف کنند و یادگار همان دوران آغازین انقلابی است که هنوز در آن همهٔ گرایش‌های فکری ملی و مردمی حضور داشتند.

🔹برغم غیاب مراسم رسمی و متمرکز در این ایام ۴۶مین سالیاد شریعتی، نشست‌ها و نوشتارهای بسیاری بیشتر «پیرامون» او، خواه با نقد و بررسی «تأثیرات» میراث فکری و یا حملاتی و دفاعیاتی له و علیه «شخص» وی برگزار و منتشر شده است. به موضوعیت اندیشه و فعلیت طرح‌افکنی و راهکار وی در موقعیت کنونی و در برابر معضلات و بحران‌های جاری برای رفع موانع و شکستن بن‌بست‌های وضع موجود، کمتر  پرداخته شد.

🔸موضوع اندیشهٔ‌ شریعتی، فراسوی حاشیه‌پردازی‌های «پیرامونی»، فراخوان به نوعی خودآگاهی است و نقد باخودبیگانگی یا به تعبیر وی «استحمار» کهنه (تحجر شریعت، تصلب فقاهت و استبداد سنت دینی) و استحمار نو («آگاهی کاذب» ایدئولوژی‌های مدرن). جهان‌بینی یکتاگرایی یا «توحیدِ» وی «زندگی» را با «نان، آزادی، و فرهنگ» (در برابر زر و زور و تزویر) تعریف می‌کرد؛ همان تثلیث عدالت(سوسیالیسم منهای دولت گرایی)، آزادی (منهای سرمایه داری) و عرفان (نه تصوف بلکه جوهر اخلاقی-معنوی همهٔ ادیان و "خداپرستی منهای آخوندیسم")، تا بتوان سپس به «ایمان و دوست داشتن» راستین رسید. ما هنوز و بیش از دیروز به این نقد، امکان نوزایی فرهنگی و پیرایش‌ دین از خرافه و امتناع، ارتجاع و استبداد سنتی-و-بنیادگرای دینی نیازمندیم، و به آن روایت از مذهب که ما را به دوستی میهن و مردم، زن و زندگی، آزادی و برابری، توسعه و تعالی فراخواند.

🔹در سطح جهان‌روا و فراگیر نیز، در عصر «پساها»یا پایان ایدئولوژی‌های پسادینی و «واسازی فراروایات»‌ که فصل تشکیک و نومیدی است، و بی اعتقادی به امیدهای واهی گذشته، خواه در سده های وسطی و خواه در عصر مدرن (زیر سیطره ایمان و یا حاکمیت عقل)، نیاز داریم به «امید»ی نو و ایمانی دیگر، از سنخ «مسئولیت»(نسبت به هستی-طبیعت)، «ارج‌شناسی»(نسبت به دیگری)، و«یکتویی»(متکی به خود).

🔸خوانش و روش موسوم به «نوشریعتی» در این راستا و با چنین چشم‌اندازی در این سالیاد، به بزرگداشت واقعی یعنی نقد و بررسی اندیشه و ارتقا و اعتلای راه آن آموزگار، "با و در برابر او"، می نشیند.

#یادداشت
#ممنوع_سخنرانی
#آزادی_اندیشیدن
#زن_زندگی_آزادی
#چهل_و_ششمین_یادمان


@Dr_ehsanshariati

📌تصویر پیوست: خانه دکتر شریعتی کاهک مزینان