اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
1.1K subscribers
13.6K photos
6.64K videos
749 files
2.79K links
این کانال جهت پیشرفت و سربلندی کشورعزیزمان ایران مردم خونگرم و مهماندار #لکستان اهالی #منطقه‌دورودفرامان دهستان‌های #فرامان #قره‌سو با حدود ۱۰۰ روستا در شرق شهر #کرمانشاه در نظر گرفته شده است.
ارتباط با گرداننده: گودرزجیحونی‌پور
👇👇👇
@Doroodfaramans
Download Telegram
‌‌چرا لک‌ها مور می‌خوانند؟
👇👇👇
دیر زمانی است که غمگین و پژمرده‌ایم. از کتاب روزگار، سیاهی نوشته را به یاد می‌آوریم. سینه مردمان لک، غم هزاران ساله دارد. ما فراموش کار نیستیم.
شادی و خنده و سرخوشی را بسیار دوست می‌داریم و می‌خواهیم ولی چه کنیم که شادیمان در سایهء غمهای دیرین، رنگ  وقار می‌گیرد و سنگین می‌شویم. خنده‌مان، لبخند می‌شود و راه قهقهه را در گلو می‌بندیم و یا دست را بر لبان خندان خود می‌گذاریم که مبادا سبک شویم از آن همه بار گرانی که سالیان بر سینه ما نشسته است.

چگونه می‌شود فریادهای زنان و کودکان این سرزمین را در تنگناهای نکبت بار تاریخ فراموش کرد. مگر می‌شود ستم آشوری بر سرزمینت را در نوشته‌های پیشینیان بخوانی و راه گلویت بند نیاید و بغض نکنی. مگر می‌شود هم ریشه‌ات را خوراک مارهای رسته بر دوش ناکسان بینی و غمگین نشوی.
به راستی، اسکندر گجستک را کدامین خشم و عقدهء بر آمده از دفاع سرزمینم، وادار کرد که غضب بر #کاسیان آورد و بر پهنه نیسا و مهرگان، جنوساید وندان کند و نام ننگ کاسی کشی را بر خود به یادگار گذارد.
داغ هرمزان بر دلمان همچنان سنگین است و زخم عرب بر سرزمینم را با مهر علی(ع) و خاندانش که بر او دوست بود، تسکین می‌دهم.
مگر می‌شود دختران سرزمینت را به اسارت برند و تو همچنان  «به شان»  «به شان»، دو #دستماله برقصی.
تاریخ ما پر از درد است. غولان مغول، چرک به خون آغشتهء زخم وطن هستند. ما در سایه دردیم و بدینسان رنگ زردیم. سرخی بر گونه نداریم که دست، افشانیم.

ما همانیم که از آمدن نادر افشار، به وجد آمده، او را گرشاسب یل دیده و تا آنجا که خیالش بود، خون داده و جان بر کف این ملک پر از درد شدیم.
ما همانیم که چون، شاه بر این ملک شدیم، از غیرت این درد، وکیل دل پر درد شدیم. #کریم‌خانی، نشان نام نیک است و شاه بی نشانان، نیکنامی را نشان است.
آه از داغ جوان، ای تفو بر نام قاجار..... #لطفعلی‌خان، لطفعلی خان.
آه از چشم #کرمان، چشم وندان، چشم ایران..... لطفعلی خان، لطفعلی خان.
باز می‌گویی، بخندم یا  «به شان».
تاریخ ما سراسر، بزران است. غمگین و سنگین. تاریخ این سرزمین، هزاران غم رفته بر ما را در گوشمان می زراند. کینه و ظلم قجری، کم ز اسکندر نبود. @لک، همه #ایران و او از قوم غول.
با این همه ظلم و ستم رفته بر این سرزمین، مهر یزدان همچنان پشت و پناه ما مردمان رنج دوران برده است. خداوند، کاسیان را دوست می‌دارد.
ما با نام #ایران به وجد می‌آییم و با یادش سرور می‌گیریم هر چند که از ایران، سهم ما تنها غم است. شادی اش از آن آنهایی که تاریخ وطن را خوش خوشان پنداشته‌اند.
گوشهایتان را یکبار می‌زرانم بر این جمله که هرگاه یک لک زبان #وند کاسی را دیدید که #مویه می‌کرد و #مور می‌آورد، بدانید از غم است و یا  «رارا» اگر می‌خواند، بدانید از غرور ملتی در مسیر راه پر درد است. از او انتظار  «لنجه و لار» نداشته باشید. او رنج نام ایران است. او #مور می‌خواند، او #لک است.

مهندس: #مسعودپیری اوستا شناس قوم لک از منطقه #دورودفرامان
@Doroodfaraman
چاپ مقاله در روزنامه باختر