Forwarded from عکس نگار
#لکستان_یک_گفتمان_است
برای دانستن چرا و چگونگی سرنوشت تلخ قوم #لک باید به پشت سر نگاه کرد، دقیق زمانی که #لطفعلیخان #تنها و #بیکس در چنگال خونخوارترین و چنگیز خان زمان خود به دام افتاد، زمانی که مدعیان پدرخواندگی لک او را #رها و #بیپشتیبان گذاشتند آن زمان که شیرازه لک از هم پاشید و بعد جنایات بسیار پراکنده و متواری مان ساختند، حال بازماندگان این #تبار تکه تکه شده به دنبال باز ستانی جایگاهشان در سایه هویت و تبار #ایرانی قیام کردهاند. قیامی با شمشیر #قلم و عشق به مام #میهن، آیا ما نسل #جدید نمونه یاران #کریمخانزند هستیم که او را در به قدرت رساندن یاری کردند و ورقی درخشان در کتاب قطور تاریخ #ایران زمین بجا گذاشتند یا از #کوفیان زمان #لطفعلیخان؟
نسل جوان و دوستدار عزت سرزمین #قوملک آیا تمایلات، گرایشات و باورهای شخصی خود را فدای هدفهای بزرگتر میکند یا تاریخ #پایان زندیه را دوباره تکرار میکنند؟ آیا ما میتوانیم #قوملک را که سالهاست #جانسپار مرز و بوم #ایرانمان بوده و خواهند بود به اوج عزت خود برسانیم یا این قطعه از پازل زرین #ایران را همچنان گم و کمرنگ خواهیم دید.
باید دید در دیاری که صدای مظلوم به جایی نمیرسد آیا جوانان قلم بدست بدون #هیج امکانات #سیاسی و اجرایی و کمترین رسانههای جمعی میتوانند بر قول سیاست و باند و حزب پیروز شوند یا باید بنشینند در مقابل بازوی قدرتمند سیاسی، اجرایی همسایگان در کانالها و رسانههای محجورشان فقط متن اعتراضی بنویسند بدون انکه گوش شنوایی و چشم بینای برای دیدن آن باشد.
آیا قلمها و علممان را با پتکهای قدرتشان میشکنند یا ماهم فریادی برای رساندن #فقر و #تبعیض مان پیدا میکنیم، باید دید #دلسوزان این جنبش جوان و تازه نفس به یاد خواهند آورد چرا پا به میدان بزرگ سیاست گذاشتهاند و فعالیتهای فرهنگی و هویتی شان را وارد میدانی وسیع و تاثیرگذار میکنند
یا تحت تاثیر باورهای خندهدار و تبلیغات هدفدار رسانهای غرق در فضای کوچک سابق در لاک فرو میروند.
آیا دیوارهایی که دور خود کشیدهاند را کنار میزنند یا #میترسند از دایره امنی که برای خود ساختهاند خارج شوند، آیا در میدانی بزرگتر به پاک کردن غبار فقر و فراموشی قیام میکنند یا همچنان تمایل دارند در #فضای_مجازی به #ظلم و #تبعیضهای اطراف فقط با متن اعتراضی واکنش نشان دهند، آیا تومار فقر و فراموشی را در هم میپیچیم یا همچنان میخواهیم در کانالهای #مجازی تومار نویسی کنیم
آیا میتوانیم به عنوان بخشی از جامعه ایرانی نقش پررنگ خودمان را در عرصه #ملی ایفا کنیم یا همچنان باید به تماشای #نقشی که دیگران برایمان اجرا میکنند بپردازیم، و چه لذت بخش است در #سیاستی غرق شدن که برای گفتمان #لکستان خیز برداشته، در #میدانی #بزرگتر و مقابل چشم بودن تا بگویم فراموش نکردهایم #هدف_فعالین_فرهنگی_را
#لک
#لکستان
#ایران
#گیان_سپار_ایران
برای دانستن چرا و چگونگی سرنوشت تلخ قوم #لک باید به پشت سر نگاه کرد، دقیق زمانی که #لطفعلیخان #تنها و #بیکس در چنگال خونخوارترین و چنگیز خان زمان خود به دام افتاد، زمانی که مدعیان پدرخواندگی لک او را #رها و #بیپشتیبان گذاشتند آن زمان که شیرازه لک از هم پاشید و بعد جنایات بسیار پراکنده و متواری مان ساختند، حال بازماندگان این #تبار تکه تکه شده به دنبال باز ستانی جایگاهشان در سایه هویت و تبار #ایرانی قیام کردهاند. قیامی با شمشیر #قلم و عشق به مام #میهن، آیا ما نسل #جدید نمونه یاران #کریمخانزند هستیم که او را در به قدرت رساندن یاری کردند و ورقی درخشان در کتاب قطور تاریخ #ایران زمین بجا گذاشتند یا از #کوفیان زمان #لطفعلیخان؟
نسل جوان و دوستدار عزت سرزمین #قوملک آیا تمایلات، گرایشات و باورهای شخصی خود را فدای هدفهای بزرگتر میکند یا تاریخ #پایان زندیه را دوباره تکرار میکنند؟ آیا ما میتوانیم #قوملک را که سالهاست #جانسپار مرز و بوم #ایرانمان بوده و خواهند بود به اوج عزت خود برسانیم یا این قطعه از پازل زرین #ایران را همچنان گم و کمرنگ خواهیم دید.
باید دید در دیاری که صدای مظلوم به جایی نمیرسد آیا جوانان قلم بدست بدون #هیج امکانات #سیاسی و اجرایی و کمترین رسانههای جمعی میتوانند بر قول سیاست و باند و حزب پیروز شوند یا باید بنشینند در مقابل بازوی قدرتمند سیاسی، اجرایی همسایگان در کانالها و رسانههای محجورشان فقط متن اعتراضی بنویسند بدون انکه گوش شنوایی و چشم بینای برای دیدن آن باشد.
آیا قلمها و علممان را با پتکهای قدرتشان میشکنند یا ماهم فریادی برای رساندن #فقر و #تبعیض مان پیدا میکنیم، باید دید #دلسوزان این جنبش جوان و تازه نفس به یاد خواهند آورد چرا پا به میدان بزرگ سیاست گذاشتهاند و فعالیتهای فرهنگی و هویتی شان را وارد میدانی وسیع و تاثیرگذار میکنند
یا تحت تاثیر باورهای خندهدار و تبلیغات هدفدار رسانهای غرق در فضای کوچک سابق در لاک فرو میروند.
آیا دیوارهایی که دور خود کشیدهاند را کنار میزنند یا #میترسند از دایره امنی که برای خود ساختهاند خارج شوند، آیا در میدانی بزرگتر به پاک کردن غبار فقر و فراموشی قیام میکنند یا همچنان تمایل دارند در #فضای_مجازی به #ظلم و #تبعیضهای اطراف فقط با متن اعتراضی واکنش نشان دهند، آیا تومار فقر و فراموشی را در هم میپیچیم یا همچنان میخواهیم در کانالهای #مجازی تومار نویسی کنیم
آیا میتوانیم به عنوان بخشی از جامعه ایرانی نقش پررنگ خودمان را در عرصه #ملی ایفا کنیم یا همچنان باید به تماشای #نقشی که دیگران برایمان اجرا میکنند بپردازیم، و چه لذت بخش است در #سیاستی غرق شدن که برای گفتمان #لکستان خیز برداشته، در #میدانی #بزرگتر و مقابل چشم بودن تا بگویم فراموش نکردهایم #هدف_فعالین_فرهنگی_را
#لک
#لکستان
#ایران
#گیان_سپار_ایران
🔸️۱۴ بهمن ماه روز مهمانی لاله ها گرامی باد...
🔺️انقلاب اسلامی،جهاد و مقاومت، ایثار و شهادت
#عصر_تحول #ایران_قوی #پایان_جهالت
💠کانال خبری نزاجا
📡 @Zolfagharnezaja
@Doroodfaraman
🔺️انقلاب اسلامی،جهاد و مقاومت، ایثار و شهادت
#عصر_تحول #ایران_قوی #پایان_جهالت
💠کانال خبری نزاجا
📡 @Zolfagharnezaja
@Doroodfaraman
ملامنوچهر کولیوند در عبور از «درّه شهر» و نام بردن تمام اصناف و اقشار جامعه، بر این سیاق رفته است.
ترکه میر بزرگ نیز در منظومۀ «بنای کهن» با دیدن قلعۀ «چِهر» در حوالی هرسین، به همین منوال با عناصر تاریخ سخن گفته است.
بدون شک این منظومه (داروجنگه) و شاهنامه لکی و همینطور مطالعات مربوط به شاهنامه فردوسی بزرگ بسیار مهم و ارزنده است.
تنها در ادب پهلوی دوران ساسانی است که منظومهی درخت آسوریک را داریم و آن منظومه چنان که اهل فضل میدانند مناظرهایست میان بُز و درخت خرما و برتری هر یک بر دیگری .
اما دارجنگه چیز دیگری است بخشی از حدیث قومی و ملی ماست که از زبان درختی کهن است
استاد انجوی شیرازی در متن پژوهش خود ترجمهی فارسی دارجنگه ، نگارش اشعار دارجنگه با زبان لکی ، البته با اشتباهاتی که جای ایراد ندارد - دارجنگه با حروف مُصَوِت - آوانگاری لاتین و … را متذکر شدهاست با درود به روان آن استاد فرهیخته.
در کتاب آیینها و افسانههای ایران و چین باستان ذیل گفتار سرو کاشمر آمده است:
«یکی دیگر از داستانهای شاهنامه که میان موضوع آن با اعتقادات کهن چینیان و اعتقادات بازماندگان سکاها(مردم کنونی سیستان) شباهت قابل ملاحظهای به چشم میخورد، داستان سرو کاشمر است در شاهنامه آمده است، زرتشت پیامبر، یک درخت سرو شگفتی که سرشتی مینوی و اندازهی بسیار بزرگ داشت، در ناحیه کاشمر بر در آتشکدهی سرزمین مهر، بر زمین نشاند
به هشتیش خوان ار ندانی همی
چرا سرو کشمرش خوانی همی
چرا کِش نخوانی نهال بهشت
که چون سرو کشمر به گیتی که کشت؟
در متنهای تاریخی پس از اسلام به نام سرو عظیمی برمیخوریم که با زرتشت پیوستگی دارد و تا اواسط قرن نهم میلادی بر سر پا بوده است و سرانجام در سال ۸۴۶ میلادی به فرمان متوکل خلیفه عباسی آن را بریدند و فرو افکندند، چینیان دوران کهن نیز آیینهای ویژهای دربارهی درخت سرو داشتهاند(دوگروت) کتاب(گههونگ) را نام میبرد که در آن آمده است:
در میان درختان بزرگ کوهستانی، درختهایی هستند که میتوانند سخن بگویند ، اما این خود درختها نیستند که از این موهبت برخوردارند، بلکه روان آنهاست که سخن میگوید.
سرنوشت سرو کاشمر را خواندیم و سرو فریومد را نیز ایرگنین خوارزمشاه در زمان سلسله ترکان به آتش میکشد ، از این روی افسانهی سرو کاشمر و سرو فریومد به قصهها و سرودههایی چون سرودیه کشمر و سرودیه فریومد بدل میگردد و در نهایت میبینیم(دارجنگه) (سرو کاشمر) و (سرو فریومد) از آنچه بر آنها و جهان پیرامون آنها گذشته است، سخن گفتهاند.
آنچه نوشاد اول ، از زبان (دارجنگه) سروده است و آنچه حکیم توس از زبان سرو کاشمر و سرو فریومد آوردهاست، کنایههایی هستند با مفاهیم ثانویه و تمثیلی که زبان تاریخ و فرهنگ ملی مردم ایران را در راستای یکتاپرستی، راستی و درستی و ستایش پهلوانی و خرد و اندیشه از زبان آنها میشنویم .
دارجنگه شاهدی است در گذرگاه تاریخ و مناظره و گفتوگویی است بین درخت و رهگذر، قوت کلام و مضمون ابعادی آن از محدودهی فولکلور فراتر رفته و به سرو کاشمر و سرو فریومد که خود نمادهایی از فرهنگ کهن ایرانی بودهاند ، میپیوندد، از این روی در راستای پژوهشهای مردم شناختی و نمودهای فرهنگی و اجتماعی ملاحظه میگردد دهها تن همچنان پیرامون مدل درخت آسوریک به تحقیق برخاستهاند ...
صفحه۳
#پایان
#دارجنگه
#نوشاد_اول
#منظومه_لکی
#اشعار_لکی
@lakmusiic
@Doroodfaraman
ترکه میر بزرگ نیز در منظومۀ «بنای کهن» با دیدن قلعۀ «چِهر» در حوالی هرسین، به همین منوال با عناصر تاریخ سخن گفته است.
بدون شک این منظومه (داروجنگه) و شاهنامه لکی و همینطور مطالعات مربوط به شاهنامه فردوسی بزرگ بسیار مهم و ارزنده است.
تنها در ادب پهلوی دوران ساسانی است که منظومهی درخت آسوریک را داریم و آن منظومه چنان که اهل فضل میدانند مناظرهایست میان بُز و درخت خرما و برتری هر یک بر دیگری .
اما دارجنگه چیز دیگری است بخشی از حدیث قومی و ملی ماست که از زبان درختی کهن است
استاد انجوی شیرازی در متن پژوهش خود ترجمهی فارسی دارجنگه ، نگارش اشعار دارجنگه با زبان لکی ، البته با اشتباهاتی که جای ایراد ندارد - دارجنگه با حروف مُصَوِت - آوانگاری لاتین و … را متذکر شدهاست با درود به روان آن استاد فرهیخته.
در کتاب آیینها و افسانههای ایران و چین باستان ذیل گفتار سرو کاشمر آمده است:
«یکی دیگر از داستانهای شاهنامه که میان موضوع آن با اعتقادات کهن چینیان و اعتقادات بازماندگان سکاها(مردم کنونی سیستان) شباهت قابل ملاحظهای به چشم میخورد، داستان سرو کاشمر است در شاهنامه آمده است، زرتشت پیامبر، یک درخت سرو شگفتی که سرشتی مینوی و اندازهی بسیار بزرگ داشت، در ناحیه کاشمر بر در آتشکدهی سرزمین مهر، بر زمین نشاند
به هشتیش خوان ار ندانی همی
چرا سرو کشمرش خوانی همی
چرا کِش نخوانی نهال بهشت
که چون سرو کشمر به گیتی که کشت؟
در متنهای تاریخی پس از اسلام به نام سرو عظیمی برمیخوریم که با زرتشت پیوستگی دارد و تا اواسط قرن نهم میلادی بر سر پا بوده است و سرانجام در سال ۸۴۶ میلادی به فرمان متوکل خلیفه عباسی آن را بریدند و فرو افکندند، چینیان دوران کهن نیز آیینهای ویژهای دربارهی درخت سرو داشتهاند(دوگروت) کتاب(گههونگ) را نام میبرد که در آن آمده است:
در میان درختان بزرگ کوهستانی، درختهایی هستند که میتوانند سخن بگویند ، اما این خود درختها نیستند که از این موهبت برخوردارند، بلکه روان آنهاست که سخن میگوید.
سرنوشت سرو کاشمر را خواندیم و سرو فریومد را نیز ایرگنین خوارزمشاه در زمان سلسله ترکان به آتش میکشد ، از این روی افسانهی سرو کاشمر و سرو فریومد به قصهها و سرودههایی چون سرودیه کشمر و سرودیه فریومد بدل میگردد و در نهایت میبینیم(دارجنگه) (سرو کاشمر) و (سرو فریومد) از آنچه بر آنها و جهان پیرامون آنها گذشته است، سخن گفتهاند.
آنچه نوشاد اول ، از زبان (دارجنگه) سروده است و آنچه حکیم توس از زبان سرو کاشمر و سرو فریومد آوردهاست، کنایههایی هستند با مفاهیم ثانویه و تمثیلی که زبان تاریخ و فرهنگ ملی مردم ایران را در راستای یکتاپرستی، راستی و درستی و ستایش پهلوانی و خرد و اندیشه از زبان آنها میشنویم .
دارجنگه شاهدی است در گذرگاه تاریخ و مناظره و گفتوگویی است بین درخت و رهگذر، قوت کلام و مضمون ابعادی آن از محدودهی فولکلور فراتر رفته و به سرو کاشمر و سرو فریومد که خود نمادهایی از فرهنگ کهن ایرانی بودهاند ، میپیوندد، از این روی در راستای پژوهشهای مردم شناختی و نمودهای فرهنگی و اجتماعی ملاحظه میگردد دهها تن همچنان پیرامون مدل درخت آسوریک به تحقیق برخاستهاند ...
صفحه۳
#پایان
#دارجنگه
#نوشاد_اول
#منظومه_لکی
#اشعار_لکی
@lakmusiic
@Doroodfaraman