اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
1.1K subscribers
13.6K photos
6.65K videos
749 files
2.8K links
این کانال جهت پیشرفت و سربلندی کشورعزیزمان ایران مردم خونگرم و مهماندار #لکستان اهالی #منطقه‌دورودفرامان دهستان‌های #فرامان #قره‌سو با حدود ۱۰۰ روستا در شرق شهر #کرمانشاه در نظر گرفته شده است.
ارتباط با گرداننده: گودرزجیحونی‌پور
👇👇👇
@Doroodfaramans
Download Telegram
Over and over my lover torments my weary heart.
Hers is hard as stone, or else my own remains unknown.

I've written my heart's story on my face until it bled.
My lover sees the writing but the words remain unread.

هر دَم دلِ خسته‌ام برنجاند یار
یا سنگدلست یا نمیداند یار

از دیده به خون نبشته‌ام قصهٔ خویش
می‌بیند و هیچ بر نمیخواند یار

- مولانا
@Doroodfaraman
رقص #سنگین_سماع یک رقص عرفانی و باستانی لکی ست که با مقام های #بزران، #بئنابئنا و #هه_لاو هه لاو اجرا میشود سماع به نوعی از رقص،شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته میشود سماع پیشینه کهن تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در دین پیدا نموده است به عبارت دیگر سماع از به حرکت درآمدن
گروه شیفتگان تحت تاثیر آوای،دف و نی و تنبور و شعرهای آهنگین است سماع در لغت در معنای شنیدن،رقص،وجد است
و در اصطلاح به آوازی اطلاق میشود که
حال شنونده را منقلب گرداند آنچنان که صائب تبریزی می فرماید:عشق،ذرات جهان را در سماع آورده است چون سپند،افسردگان را کارفرما آتش است
منبع این سماع چیزی جز عشق نباید باشد عشقی که همچون آتش زبانه میکشد و انسان نمیتواند در برابر آن ایستادگی کند بنابراین در آن ذوب میشود و به فنا می رسد ابوسعید،ابوالخیر از عارفان بزرگ قرن
پنجم ق/یازده م میگوید صوفی به سماع دست از آن افشاند تا آتش دل به حیلتی بنشاند،عاقل داند که گهواره طفل
از بهر سکوت طفل می جنباند،از این رو صوفیان توجه ویژه ای به سماع داشتند
و حتی آنرا غذای جان و دوای دل عاشق سالک نام نهادند،در اشعار مولانا نیز به سماع اشاره شده است،سماع در اصطلاح عارفانه حالتی است که بر اثر هیجانات عاطفی، و غلیان و خروش درونی،و شور و وجد باطنی به عارفان راه معرفت و سالکان طریق حقیقت، و واصلان به کعبهء وحدت دست می داده و گاه و بی گاه آنها را وامی داشته که از خواست خود برخاسته و بی خود از خود خویشتن در هر زمان و هر مکان، بی پروا از قعر و طعن بدخواهان و لعن و شتم دشمنان همچون مولانا جلال الدین محمد دست بیفشاند و تن بچرخانند و پای بر زمین بکوبند واژه ی سنگین علاوه بر معنای اصلی خود دارای معنی مجازی با وقاربودن و هیبت داشتن است رقص سنگین سماع هم در هنگام اجرا به آهستگی و متانت خاص خود اجرا می شود
منابع : فرهنگ دهخدا / فرهنگ ایران باستان ،ابراهیم پور داوود./ مقاله ی کاوه ی کرمانشاهی تحت عنوان شبی با یارسان در جشن خاوندکار./ارداویرافنانمه ، رشید یاسمی
#لک #رقص_لکی #مه_لکم
#لکستان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چون رو به معراج آورم از هفت کشور بگذرم
چون پای بر گردون کشم نو چرخ و چنبر بشکنم

من مرغ عالی همتم از آشیانه بر پرم
تا کرکسان چرخ را هم بال و هم پر بشکنم

👤مولانا

@Doroodfaraman
ای خدا این وصل را هجران مکن***سرخوشان عشق را نالان مکن
محمد معتمدی
🔹ای خدا این وصل را هجران مکن
🔹سرخوشان عشق را نالان مکن

🌹شعر: مولانا
🌹صدا: محمد معتمدی
@Doroodfaraman
🔹به مناسبت هشتم مهر، روز گرامیداشت حضرت مولانا جلال الدین..

لطفعلی خان #زند از قوم #لک و بیتی از مثنوی شریف
------------------------------------------------

پس از دستگیری لطفعلی خان زند در بم ،او را نزد آغامحمدخان بردند.... گفتگوهایی رد و بدل شد .. جزئیات این بحث زیر گرد و غبار زمان محو شده... فرمانده به ظاهر پیروز ، سخنانی کنایه آمیز جهت سیر نمودن عقده های خود ، از زبانش خارج شد. تاریخ گیتی گشا ، از منابع اصیل دوره زندیه ، مینویسد لطفعلی خان پس از شنیدن این زخم زبان ها ، بیتی از حضرت مولانا جلال الدین محمد بلخی را با صدای بلند و با لهجه شیرینش در مقابل حضار کشوری و لشگری که اختیاری از خود نداشتند ، باز گو کرد :

((عار ناید شیر را از سلسله - نیست ما را از قضای حق گله))

اما این بیت مربوط به کدام شعرمولاناست ؟؟ در دفتر اول مثنوی معنوی شریف ، داستانی از حضرت یوسف (ع) نقل شده است ، داستانی سرشار از نکته های نغز عرفانی . قسمتی از داستان بدین قرار است :

یکی از دوستان دوران کودکی یوسف به دیدن او آمد. نخست از خاطرات گذشته گفت و حسد برادران را نسبت بدو برشمرد. یوسف روبه دوستش کرد و گفت :
((عار نبود شیر را از سلسله نیست ما را قضای حق گله
شیر را بر گردن ار زنجیر بود بر همه زنجیر سازان میر بود))

پرسش دیگر آن دوست از یوسف این بود که «در چاه و سپس در زندان چگونه بودی،‌ حتما خیلی بر تو سخت گذشت !» یوسف پاسخ داد : «ببین دوست من، ماه را بنگر. درست است که در آخر ماه کوچک و کوچکتر می شود ولی دوباره از نو طلوع می کند و بزرگتر می گردد و قرص تمام می شود.» مثال دیگر، بگویم :
گندمی را در زیر خاک می کاریم، گندم می روید و خوشه می دهد، خوشه را می کوبیم و سپس آسیابش می کنیم و از آن آرد می سازیم و نان می پزیم. در این مرتبه آن را به زیر دندان می فشاریم و به معده می فرستیم. از آن عقل و جان و فهم حاصل می آید، مرتبه بعد آن ها را از درون محو می کنیم عشق حاصل می شود.و... "
آری ، این داستان دلالت بر پیروزی نهایی مظلوم بر ظالم دارد ، گو این که لطفعلی خان خود این نکته بزرگ را دریافته بود و همین داستان را خوانده بود و در آن لحظه حساس به درستی این بیت زیبا به ذهنش خطور کرد ...
شاهرخ مسکوب در کتاب معروفش به نام سوگ سیاوش مینویسد :
((در جهان بینی اساطیری، اگر رشته‌ی عمر کسی را ظالمانه پاره کنند بی‌گمان به‌شکلی دیگر باز می‌آید و زندگی را از سر می‌گیرد. سیاوش هم کشته می‌شود اما خونش که بر خاک می‌ریزد نیست نمی‌شود. مرگ و نیستی از هم بیگانه‌اند. مرگ سیاوش را می‌کشد اما نیست نمی‌کند زیرا او جاوید است. مرگ تنها چگونگی بودن را دگرگون می‌کند اما با ذات آن کاری نمی‌تواند بکند.))
@Doroodfaraman
سخنرانی هانری ماسه در جشن بازنشستگی اش در دانشگاه سوربن فرانسه:

من عمرم را وقف ادبیات فارسی ایرانی کردم و برای اینکه به شما استادان و روشنفکران جهان بشناسانم که این ادبیات عجیب چیست، چاره ای ندارم جز اینکه به مقایسه بپردازم، كه بگویم که ادبیات فارسی بر چهار ستون اصلی استوار است :
_ فردوسي
_ سعدی
_ حافظ
_ مولانا

فردوسی، هم سنگ و همتای هومر یونانی است و برتر از او...

سعدی، آناتول فرانس فیلسوف را به یاد ما می آورد و داناتر از او...

حافظ با گوته ی آلمانى قابل قیاس است، که او خود را شاگرد حافظ و زنده به نسیمی که از جهان او به مشامش رسیده، می شمارد...

اما مولانا...
در جهان هیچ چهره ای را نیافتم که بتوانم مولانا را به او تشبیه کنم.
او یگانه است و یگانه باقی خواهد ماند.
او فقط شاعر نیست، بلکه بیشتر جامعه شناس است و بویژه روانشناسی کامل که ذات بشر و خداوند را دقیق می شناسد.
قدر او را بدانید و بوسیله ی او خود را و خدا را بشناسید.


۸ مهر سالروز گرامیداشت مولانا بر عاشقان او فرخنده باد🥀🥀
@Doroodfaraman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌷 آهنگ خاطره انگیز" گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید"
@Doroodfaraman
🔺آهنگ گفتم غم تو دارم اثری است از استاد شاپور رحیمی که در سال ۱۳۶۵ در قالب آلبوم شکوفه‌های جاویدان و گروه مولانا منتشر شده است.

🔺شعر این اثر قطعه‌ای معروف از حافظ می‌باشد و آهنگ‌سازی آن را جلیل عندلیبی بر عهده داشته است. استاد شاپور رحیمی (زاده ۱۳۲۶ در تهران) خواننده و نوازنده عود، مدیر سابق مرکز حفظ و اشاعه موسیقی است. در آلبوم شکوفه‌های جاویدان چند تصنیف نظیر “هوای وطن” و “غم تو دارم” به همراه قطعات بی‌کلام و ساز و آوازی اجرا می‌شود. استادان بزرگی در این آلبوم ساز نواخته‌اند و مشارکت داشته‌اند.
@Doroodfaraman
گفتم غم تو دارم، گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید

گفتم که ماه من شو، گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید

گفتم غم تو دارم، گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآید

گفتم که ماه من شو، گفتم که ماه من شو، گفتا اگر برآید
@Doroodfaraman
اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
#ویروشه زنده خوانی آهنگ لکی"ِ بزران" همراه با چوپی محلی سنگین سماع بدون ساز 🌺🌺🌺 این کلیپ متعلق به سالها پیش است و نشان از قدمت مردمان #لک و #لکستان است. @Doroodfaraman
رقص #سنگین_سماع یک رقص عرفانی و باستانی لکی ست که با مقام‌های #بزران، #بئنابئنا و #هه_لاو هه لاو اجرا می‌شود سماع به نوعی از رقص، شامل چرخش بدن همراه با حالت خلسه برای اهداف معنوی گفته می‌شود سماع پیشینه کهن تاریخی داشته و پس از اسلام موافقان و مخالفانی نیز در دین پیدا نموده است به عبارت دیگر سماع از به حرکت درآمدن گروه شیفتگان تحت تاثیر آوای، دف و نی و تنبور و شعرهای آهنگین است سماع در لغت در معنای شنیدن، رقص، وجد است و در اصطلاح به آوازی اطلاق می‌شود که حال شنونده را منقلب گرداند آنچنان که صائب تبریزی می‌فرماید: عشق،ذرات جهان را در سماع آورده است چون سپند، افسردگان را کارفرما آتش است. منبع این سماع چیزی جز عشق نباید باشد عشقی که همچون آتش زبانه می‌کشد و انسان نمی‌تواند در برابر آن ایستادگی کند بنابراین در آن ذوب می‌شود و به فنا می‌رسد ابوسعید، ابوالخیر از عارفان بزرگ قرن پنجم ق/یازدهم می‌گوید صوفی به سماع دست از آن افشاند تا آتش دل به حیلتی بنشاند، عاقل داند که گهواره طفل
از بهر سکوت طفل می‌جنباند، از این رو صوفیان توجه ویژه‌ای به سماع داشتند
و حتی آن را غذای جان و دوای دل عاشق سالک نام نهادند، در اشعار مولانا نیز به سماع اشاره شده است، سماع در اصطلاح عارفانه حالتی است که بر اثر هیجانات عاطفی، و غلیان و خروش درونی، و شور و وجد باطنی به عارفان راه معرفت و سالکان طریق حقیقت، و واصلان به کعبهء وحدت دست می‌داده و گاه و بی‌گاه آنها را وامی داشته که از خواست خود برخاسته و بی‌خود از خود خویشتن در هر زمان و هر مکان، بی‌پروا از قعر و طعن بدخواهان و لعن و شتم دشمنان همچون مولانا جلال الدین محمد دست بیفشاند و تن بچرخانند و پای بر زمین بکوبند واژه‌ی سنگین علاوه بر معنای اصلی خود دارای معنی مجازی با وقار بودن و هیبت داشتن است رقص سنگین سماع هم در هنگام اجرا به آهستگی و متانت خاص خود اجرا می‌شود
منابع : فرهنگ دهخدا / فرهنگ ایران باستان ،ابراهیم پور داوود./ مقاله‌ی کاوه‌ی کرمانشاهی تحت عنوان شبی با یارسان در جشن خاوندکار./ارداویرافنانمه، رشید یاسمی
#لک #رقص_لکی #مه_لکم
#لکستان
@Doroodfaraman
وحید موسوی-چرخ زمونه
@lakmusiic
#لکی

این تصنیف کم نظیره از نظر سبک و حس واقعی خواننده
آدم را سر مست میکنید😍

شاعر مولانا #استاد_عزیز_بیرانوند
باصدای : #وحیدموسوی
گیتار: #بهنام_عزیزی

چرخ زمونه ها لئیمَ مَکه چق و پوق سُخون وژمه مشنوئم
اطور آخر دال بازی دآلپَلون هوآ مَدرم اُ نمکوئم😔


ئه مینگه چولُ بئ کسی تنیا منم هیوچ کس نیه
چیو بائه قوش کِزاُر هَتی تا صو غوا غوا مَکم

دوریشِ کشکول دسم یا حق و یا هوه مکم
یارم فره عاشق کُشه ای عاشقی توؤه مَکم
@Doroodfaraman
Madad Az Tanboor
Mehrdad Maleki
با هندزفری گوش کنید این موسیقی برای تعادل چاکراها بسیار مفید می باشد منم تنبور و شورم
مدد از تنبورم
مدد از مهنه از ماهان
از نيشابورم
مدد از نور از نور از نور
از نورت از نورم

مدد از شيخ خرقانى ز دم ربّانى
مدد از پير بسطامى مدد از سلطانى
مدد از فيض كاشانى از غوث گيلانى

به الف به الف ... الف الله ، الف الّه يا هو
هو حى هو حق هو مولا هو
مولانا هو
يا من ليس الا هو اللّهو اللّهو

مدد از شمس از خون الحق از يحيى از هابيل
مدد از صور اسرافيل
مدد از ميكائيل
مدد از وحى از اوحينا
مدد از جبرائيل

مدد از من از تو از ما
مدد از نُه عالم
مدد از انفاس قدسى
مدد از دم تا دم
مدد از ظاهر از باطن
از آدم تا خاتم

به الف به الف ... الف الله ، الف الّه يا هو
هو حى هو حق هو مولا هو
مولانا هو
يا من ليس الا هو اللّهو اللّهو

مدد از زرتشت اللّهو
مدد از بودا هو
مدد از نوح از ابراهيم
مدد از موسى هو
مدد از عيسى بن مريم
مدد از عيسى هو

مدد از احمد از محمود
مدد از طاها هو
مدد از صفدر از حيدر
على الاعلىٰ هو
مدد از ساقىّ كوثر
مدد از مولا هو

@Doroodfaraman
🌹🌷مناجات《مثنوی افشاری》

خواننده: محمدرضا_شجریان

شاعر: حضرت مولانا

این دهان ب‍‍ستی دهان‍‍ی باز ش‍‍د
تا خورن‍‍دهٔ لق‍‍مه‌های راز ش‍‍د

لب فروب‍‍ند از طعام و از شراب
سوی خوان آسمانی ک‍‍ن شتاب

گر تو ای‍‍ن ان‍‍بان ز نان خالی کن‍‍ی
پر ز گوهرهای اج‍‍لالی کن‍‍ی

طفل جان از شیر شی‍‍طان باز ک‍‍ن
بعد از آن‍‍ش با مل‍‍ک انباز ک‍‍ن

چ‍‍ند خوردی چرب و شی‍‍ری‍‍ن از طعام
امتحان ک‍‍ن چ‍‍ند روزی در صیام

چ‍‍ند شب‌ها خواب را گ‍‍شت‍‍ی اسی‍‍ر
یک شب‍‍ی بی‍‍دار ش‍‍و دول‍‍ت بگی‍‍ر
http://telegram.me/
متن فارسی خالکوبی شده روی دست "آنجلینا جولی"

«ماورای باورهای ما ماورای بودن و نبودن‌های ما آنجا دشتی است فراتر از همه تصورات راست و چپ تو را آنجا خواهم دید»

از "مولانا"
@Doroodfaraman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
شمامه یا دستنبو در ادبیات ایرانی

لک‌ها و کردها میوه‌ی زیبا و خوش‌بو دستنبو را شمامه یا شمومه می‌گویند. در ادبیات کلاسیک فارسی دستنبو گفته شده و در گویش لری در نتیجه‌ی لغزش واجی یا خطای گفتاری دس‌عامو گفته می‌شود که تغییر شکلی از دستنبو فارسی‌ست.

شمامه در ادبیات هجایی و فولک لکی جایگاه ویژه‌ای دارد:
زلفه هویله‌کت چوی بَره‌دامه
خِرّ مارن و دور جفتی شمامه
در این بیت گیسوان طلایی رنگ معشوق به نوعی دام‌ یا تله‌ی شبکه‌ای تشبیه شده که به دور صید یا سینه‌های همچون شمامه می‌چرخند.

جفتی شمامه نیم‌رسم دیه
دوران پرچینه دس‌رسم نیه
شاعر لک در حسرت سینه‌های همچون شمامه و نیم‌رس معشوق آن‌ها را در پرچینی محصور دانسته که راه دسترسی ندارند.

مولانا در بیتی گفته‌است:
بودم از گنج نهانی بی‌خبر
ور نه دستنبوی من بودی تبر

تک بیتی با شاعر نامعلوم از ادبیات فارسی نیز در وصف بوی خوش دستنبو و بوی دست یار گفته‌است:
يار دستنبو به دستم داد و دستم بو گرفت
وه چه دستنبو! كه دستم بوي دست او گرفت

نویسنده: دکتر داوود داوودی

#داوود_داوودی #اتنیک_لک #شمامه #زبان_لکی
#قوم_لک #ادبیات_لکی #ادبیات_فارسی
@lakmusiic
اِتحاد وَ سَربَرزی دورودفرامان🇮🇷
‍ ترجمه و شرح داستان «بقال و طوطی» (از دفتر یکم مثنوی معنوی) به زبان شیرین لکی شاعر: علی نظری (عضو تیم تشکیل پروندهٔ ثبت زبان لکی) چقدر زیبا و شیوا، چقدر سلیس و روان، چقدر دلکش و دلچسب، چقدر آموزنده و تأثیرگذار! گوش کنید و لذت ببرید. @Doroodfaraman
سلام و عرض ادب
نگاره و نبشته و سروده ای از استاد نازنین و با فضیلت جناب علی نظری جلالوند خواندم که شرح ماجرا طوطی و بقال بود از مثنوی معنا که به زبان لکی روایت کرده بودند . خواستم در این مورد مطالبی را خدمت همه ی نازنینان و سروران این کانال عرض کنم :

برای سنجش ارزش یک اثر ادبی باید به عناصر ، محتوا و سازمان آن اثر نگاه کرد . برای شعرهایی که محتوا بر ساختار ارجحیت دارد ( مانند مثنوی و شاهنامه ) چندان به صورخیال شعر گیر نمی دهند ، اما همه ی ما می دانیم با اینکه فردوسی و مولانا برای رساندن پیام منظوم خود نیازی به آرایه های ادبی نداشتند ، اما در جای جای اثرشان رعایت کردند و بر حلاوت کارشان افزودند . استاد نظری نیز ادیبی گرانمایه از همین قبیل است که هم به محتوا و هم به ساختار اثر توجهی همزمان دارند و هیچ یک را فدای دیگری نمی کند .‌

در علم منطق بحثی هست با نام " قیاس " که البته توضیح کامل آن در این مقال نمی گنجد . مولوی در داستان طوطی و بقال به نقد قیاس های اشتباه می پردازد و طوطی را مثال می زند که فکر می کند علت کل ( کچل ) شدن جولیق ( راهب ) به خاطر این بوده که او هم شیشه ی روغن دکاندار را شکسته است !!

... کز چه ای کل با کلان آمیختی
تو مگر از شیشه روغن ریختی

از قیاسش خنده آمد خلق را
کو چو خود پنداشت صاحب دلق را


دلق یا خرقه به لباس درویشها گفته شده و صاحب دلق هم دروایش و اهل تصوف و رهبانیت بودند . از اینها که بگذریم اینجا خود پای قیاس دیگری در میان است . قیاس حضرت مولوی با حضرت نظری و اگرچه ما شرقیها از قدیم در امر تابوسازی استاد بودیم و دوست نداریم کسی را با تابوهای ما مقایسه کنند ، اما هر عقل سلیمی با شنیدن شعر استاد نظری گواهی خواهد داد که در انتقال مفهوم ، کار ایشان با کار مولانای جان قابل مقایسه است و هر دیده ی خردمندی بر این استعداد و غنای ذهن و صفای سینه ، آفرین خواهد گفت .

اگر عمری باشد و سعادتی ، بر شعرهای استاد علی نظری شرحی مبسوط خواهم نوشت .. اما تا آن زمان عذر تقصیر دارم که دست ما کوتاه است و خرما بر نخیل ..


ارادتمند همه ی دوستان
مهرداد مانا
@Doroodfaraman
🔴سروده ای زیبا و کم نظیر از استاد شهریار

سالها مشعل ما پیشرو دنیا بود
چشم دنیا همه روشن به چراغ ما بود
درج دارو همه در حکم حکیم رازی
برج حکمت همه با بوعلی سینا بود
با حکیمان جهان مشق خطی خوانا بود
عطر عرفان همه با نسخه شعر عطار بود
اوج فکرت همه با مثنوی مولانا بود
داستانهای حماسی به سرود و بسزا
خاص فردوسی و آن همت بی همتا بود
پند سعدی کلمات ملک العرش علا
عزل خواجه سرود ملا اعلا بود
کاوه ماست که بر قاف قرون عنقا بود
تاج تاریخ جهان کوروش بزرگ هخامنش است
کز قماشی و منشی محتشم و والا بود
عدل کسری چه همایی است همایون سایه
که نه بر صحنه تاریخ چنین سیما بود
شاه شطرنج فتوحات همانا نادر
کز سلحشوری و لشگر شکنی غوغا بود
خاتم گمشده را باز بجو ای ایران
که بدان حلقه جهان زیر نگین ما بود

www.persiangulfstudies.com

https://t.me/joinchat/AAAAADwQRyqm2i3sgjJFug
عید و عرفه
خندیدن تــــــــــو
مشڪ و گل ما
بـــــــوی خوش تو...

#________مولانا

درود بر شما که بهترینید
هر جای جهان که هستید گاه و بیگاهتان گلنوش باغ مهرباني ..
تابستانه هایتان سرشار از آرزوهای ناب دست یافتنی...
#عید قربان‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎‌‌‍‌‍‌‍‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌ مبارك
🍃🌷🌸💐🍁🍂🍀🌿🌹
برخیز و به نزد آن نکونام درآی
در صحبت آن یار دلارام درآی

زین دام برون جه و در آن دام درآی
از در اگرت براند از بام درآی
#رباعی_مولانا
درود بر شما انوشه پنداران
بامداد تان شورافزای مهر و شادی،
سلام صبح دوشنبه عزیزان بخير و شادی 💐🌼🌹💐🍁🌷🍃
نصیحت حضرت مولانا:

در این عمری که می‌دانی
فقط چندی تو مهمانی!
به جان و دل تو عاشق باش
رفیقان را مراقب باش!
مراقب باش تو به آنی
دل موری نرنجانی …
که در آخر تو می‌مانی و
مشتی خاک که از آنی …!
دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
ولیکن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده تا می‌توانی ...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جشن رسمی نوروز هر سال در روز اول فروردین در یکی از منطقه‌های تاجیکستان برگزار می‌شود. امسال، شهرستانی در جنوب این کشور که به افتخار مولانا جلال‌الدین بلخی نام گرفته، میزبان این مراسم ویژه بود.

سهراب ضیا گزارش می‌دهد