Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
جمعیت با فریاد: مصلوبش کن!..
پونتیوس: اهل کجایی مرد!؟…
پونتیوس: با من حرف نمیزنی!؟ نمیدانی من قدرت دارم تو را مصلوب کنم و یا همین لحظه آزاد کنم!؟
عیسی: هیچ قدرت بر من نمیداشتی اگر از بالا به تو داده نمیشد. و از این جهت آن کس که من را به تو تسلیم کرد، گناهکارتر است.
جمعیت: اگر این شخص را رها کنی، دوست قیصر نیستی! هر که خود را پادشاه بخواند، در مقابل قیصر ایستاده است… او را بر دار کن… مصلوبش کن!…
پونتیوس: آیا پادشاه شما را مصلوب کنم!؟
جمعیت: ما غیر از قیصر پادشاهی نداریم… مصلوبش کن!… باراباس را آزاد کن!…
پونتیوس: من از خون این مرد مبرّی هستم!.. خود دانید!
—————————————-
برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در ساوند کلود به:
https://soundcloud.com/tavaana/58pbfkwxphin
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در کستباکس به:
castbox.fm/vd/649400166
و برای شنیدن نسخهی کامل در صفحهی گفت و شنود توانا به:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_9/
مراجعه کنید.
#دیگرینامه #مسیحیت #عیسی_مسیح #هویت_دینی #سیاست_هویتی #مناظره #گفتگو
@Dialogue1402
پونتیوس: اهل کجایی مرد!؟…
پونتیوس: با من حرف نمیزنی!؟ نمیدانی من قدرت دارم تو را مصلوب کنم و یا همین لحظه آزاد کنم!؟
عیسی: هیچ قدرت بر من نمیداشتی اگر از بالا به تو داده نمیشد. و از این جهت آن کس که من را به تو تسلیم کرد، گناهکارتر است.
جمعیت: اگر این شخص را رها کنی، دوست قیصر نیستی! هر که خود را پادشاه بخواند، در مقابل قیصر ایستاده است… او را بر دار کن… مصلوبش کن!…
پونتیوس: آیا پادشاه شما را مصلوب کنم!؟
جمعیت: ما غیر از قیصر پادشاهی نداریم… مصلوبش کن!… باراباس را آزاد کن!…
پونتیوس: من از خون این مرد مبرّی هستم!.. خود دانید!
—————————————-
برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در ساوند کلود به:
https://soundcloud.com/tavaana/58pbfkwxphin
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در کستباکس به:
castbox.fm/vd/649400166
و برای شنیدن نسخهی کامل در صفحهی گفت و شنود توانا به:
https://dialog.tavaana.org/podcast_others_9/
مراجعه کنید.
#دیگرینامه #مسیحیت #عیسی_مسیح #هویت_دینی #سیاست_هویتی #مناظره #گفتگو
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در پاسخ به این پرسش که چه چیزی یهودستیزی را در جامعهی امروز ایالات متحده، بازتولید میکند؟
«در این چهل و اندی سالی که در آمریکا زندگی میکردم، به عنوان یک ایرانی مدام تلاش میکردیم تا در هر دانشگاهی یک مرکز مطالعات ایرانی را به هر قیمتی که شده باز کنیم. اما بعد خودمان با چشم خودمان دیدیم که از حدود ۱۵-۲۰ سال پیش تا به حال، دانشگاههای بزرگ مراکز ایرانشناسیشان را بستند و آن را با مرکز اسلامشناسی جایگزین کردند.»
این بخشی از سخنان هما سرشار، است در گفتوگو با نیما قاسمی، پژوهشگر فلسفه، در قسمت اول مجموعه برنامه گفتوگو با «دیگری»ها.
به موازات داستانهای تلخ و شیرینی که در پادکست «دیگرینامه» روایت کردیم، در این مجموعه گفتوگوها به سراغ «دیگری»ها میرویم تا آنها را به سخن گفتن واداریم!
در قسمت اول، «هما سرشار» به عنوان یک ایرانی یهودی سخن گفته است.
لینک کامل برنامه:
dialog.tavaana.org/the-others-homa-sarshar/
صفحه اینستاگرام گفتوشنود:
Instagram.com/dialogue1402
کانال تلگرام گفتوشنود:
t.me/Dialogue1402
و در ساندکلود:
https://on.soundcloud.com/eMtAkaijYrpFHzNw8
#هویت #هویت_ایرانی #هویت_اسلامی #سیاست_هویتی #هما_سرشار #یهودی_ایرانی
@Dialogue1402
«در این چهل و اندی سالی که در آمریکا زندگی میکردم، به عنوان یک ایرانی مدام تلاش میکردیم تا در هر دانشگاهی یک مرکز مطالعات ایرانی را به هر قیمتی که شده باز کنیم. اما بعد خودمان با چشم خودمان دیدیم که از حدود ۱۵-۲۰ سال پیش تا به حال، دانشگاههای بزرگ مراکز ایرانشناسیشان را بستند و آن را با مرکز اسلامشناسی جایگزین کردند.»
این بخشی از سخنان هما سرشار، است در گفتوگو با نیما قاسمی، پژوهشگر فلسفه، در قسمت اول مجموعه برنامه گفتوگو با «دیگری»ها.
به موازات داستانهای تلخ و شیرینی که در پادکست «دیگرینامه» روایت کردیم، در این مجموعه گفتوگوها به سراغ «دیگری»ها میرویم تا آنها را به سخن گفتن واداریم!
در قسمت اول، «هما سرشار» به عنوان یک ایرانی یهودی سخن گفته است.
لینک کامل برنامه:
dialog.tavaana.org/the-others-homa-sarshar/
صفحه اینستاگرام گفتوشنود:
Instagram.com/dialogue1402
کانال تلگرام گفتوشنود:
t.me/Dialogue1402
و در ساندکلود:
https://on.soundcloud.com/eMtAkaijYrpFHzNw8
#هویت #هویت_ایرانی #هویت_اسلامی #سیاست_هویتی #هما_سرشار #یهودی_ایرانی
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سیاست هویتی و دروغهای سیاسی
دیگرینامه
اپیزود پنجم
آنچه از دوران شاهاسماعیل صفوی و تغییر آیین اکثریت سنیمذهب ایرانیان به مذهب شیعه میدانیم، روایتگر صحنههای فوقالعاده غیرانسانی و دهشتبار است.
شاهاسماعیل مانند هر فاتحی، به مجرد پیروزی، دستور به انتقامگیری از دشمنان پدر خود، شیخحیدر، داد؛ بهطوریکه حتی مقابر آنها را نبش کرده و استخوانهای آنها را سوزاند.
او همچنین گشتهای مسلحی را تاسیس کرد که مامور بودند در کوچه و خیابان بگردند، با صدای بلند مدح و ستایش امیرالمومنین را بگویند و خلفای اهل سنت را دشنام دهند. این ماموران مسلح را شاید بتوان به زبان امروزی، گروههای فشاری نامید که با ایجاد ترسووحشت، خواستههای خود را به اکثریت تحمیل میکنند. مردم شهرها مجبور بودهاند که گفتههای این جارچیان مسلح را تایید کرده و با گفتن «بیش باد» یا «کم مباد»، در لعن و نفرین «دشمنان اهل بیت» همراهی کنند. بعضی پژوهشگران نوشتهاند که اگر مردم در این کار همکاری نمیکردند، ماموران این گشت، که به گشت تبرائیان مشهور بود، حتی اجازه قتل آنها را داشتند.
اما از این وحشتناکتر، وجود واحدهای آدمخواری در لشکر رسمی شاهاسماعیل صفوی بود. قزلباشان که بدنه اصلی سپاهیان حکومت صفوی را میساختند، عمدتا قبایل ترکمن شیعیمذهب بودند که رابطه مریدی و مرادی با امرای خود داشتند. شاهاسماعیل در غلبه بر رقبای خود بهویژه مرهون جاننثاری، و درستتر بگوییم، وحشیگری فوقالعاده این قزلباشان بود.
واحدهایی از این قزلباشان برای اثبات فرمانبری و جاننثاری خود، حتی آماده بودند که گوشت تن دشمنان شاه را بخورند. یکی از گزارشهای تاریخی از این آدمخواری آیینی مربوط به زمانی است که…
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت رجوع کنید به:
https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_5/
و بری شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/RA8GLb4vIgo?si=emX7FOZzf1cGV_IP
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/639929820
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در ساند کلود به:
https://on.soundcloud.com/6ALzHCcbFYpa2AMY6
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #شاه_اسماعیل #تشیع_صفوی #تبرائیان #تولائیان #شیعه #صفویه #سیاست_هویتی #خشوت_دینی
@Dialogue1402
دیگرینامه
اپیزود پنجم
آنچه از دوران شاهاسماعیل صفوی و تغییر آیین اکثریت سنیمذهب ایرانیان به مذهب شیعه میدانیم، روایتگر صحنههای فوقالعاده غیرانسانی و دهشتبار است.
شاهاسماعیل مانند هر فاتحی، به مجرد پیروزی، دستور به انتقامگیری از دشمنان پدر خود، شیخحیدر، داد؛ بهطوریکه حتی مقابر آنها را نبش کرده و استخوانهای آنها را سوزاند.
او همچنین گشتهای مسلحی را تاسیس کرد که مامور بودند در کوچه و خیابان بگردند، با صدای بلند مدح و ستایش امیرالمومنین را بگویند و خلفای اهل سنت را دشنام دهند. این ماموران مسلح را شاید بتوان به زبان امروزی، گروههای فشاری نامید که با ایجاد ترسووحشت، خواستههای خود را به اکثریت تحمیل میکنند. مردم شهرها مجبور بودهاند که گفتههای این جارچیان مسلح را تایید کرده و با گفتن «بیش باد» یا «کم مباد»، در لعن و نفرین «دشمنان اهل بیت» همراهی کنند. بعضی پژوهشگران نوشتهاند که اگر مردم در این کار همکاری نمیکردند، ماموران این گشت، که به گشت تبرائیان مشهور بود، حتی اجازه قتل آنها را داشتند.
اما از این وحشتناکتر، وجود واحدهای آدمخواری در لشکر رسمی شاهاسماعیل صفوی بود. قزلباشان که بدنه اصلی سپاهیان حکومت صفوی را میساختند، عمدتا قبایل ترکمن شیعیمذهب بودند که رابطه مریدی و مرادی با امرای خود داشتند. شاهاسماعیل در غلبه بر رقبای خود بهویژه مرهون جاننثاری، و درستتر بگوییم، وحشیگری فوقالعاده این قزلباشان بود.
واحدهایی از این قزلباشان برای اثبات فرمانبری و جاننثاری خود، حتی آماده بودند که گوشت تن دشمنان شاه را بخورند. یکی از گزارشهای تاریخی از این آدمخواری آیینی مربوط به زمانی است که…
برای مطالعهی ادامهی این یادداشت رجوع کنید به:
https://dialogue.tavaana.org/podcast_others_5/
و بری شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در یوتیوب به:
https://youtu.be/RA8GLb4vIgo?si=emX7FOZzf1cGV_IP
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در کستباکس به:
https://castbox.fm/vb/639929820
و برای شنیدن نسخهی کامل این اپیزود در ساند کلود به:
https://on.soundcloud.com/6ALzHCcbFYpa2AMY6
رجوع کنید.
#دیگری_نامه #شاه_اسماعیل #تشیع_صفوی #تبرائیان #تولائیان #شیعه #صفویه #سیاست_هویتی #خشوت_دینی
@Dialogue1402
«چگونه مسلمان شدیم؟»
آرمین لنگرودی
«اکنون پس از آشنایی با مفاهیم اولیه عرفانی، شاید این گفتهی اسلامشناس آلمانی، اِسْوِن محمد کالیش، بیشتر قابل فهم باشد که در کتاب خود «ناسازگاریها در تاریخ شیعه» مینویسد: «به گمان من شواهد بسیاری وجود دارند مبنی بر اینکه ریشهی شمایل امروزی محمد، در عرفان شیعی نهفته است.»
آرمین لنگرودی در کتاب «چگونه مسلمان شدیم؟» پس از آنکه به طیف وسیعی از اندیشهها و انگارههای غنوصی (گنوستیک) میپردازد و بهویژه از کهنترین متون فرقههای گنوستیک مانند مانویان، مندائیان و جریانهای مشابه مسیحی آنها نقل قول مستقیم میکند، ادامه میدهد:
«نگاهی گذرا به زندگینامه «محمد» و «علی» بنا بر روایات اسلامی به ما این احساس را میدهد که این زندگینامهها، نه توضیح سرگذشت افرادی که پیدایش اسلام مدیون آنها ست، بلکه برعکس، داستانهایی هستند که تنها به منظور تایید ایدهای ساخته شدهاند که پیشاپیش وجود داشته است. این احساس اولیه، یک حقیقت را در خود نهان کرده و آن این است که تمامی ایدئولوژیهای جهان، به یک ایدئولوگ (فرد سازندهی ایدئولوژی) احتیاج دارند… وظیفه تاریخنویسان اسلامی، پرکردن دو سده تاریک تاریخی با افسانههایی بود که برای وصول به آن میبایستی مفاهیم عرفانی با «دمیدن نَفَس» به شخصیتهای دینی تبدیل میشدند. برای تبدیل مسندها، القاب و شعارهای عرفانی به افراد حقیقی، ضرورتها و پیششرطهای مشخصی لازم است. در مورد اسلام این نیازها به گونهای بسیار مقبول وجود داشتند.»
آرمین لنگرودی به تفصیل این ضرورتها و پیششرطهایشان را توضیح میدهد. به طور مختصر، تلاش خاندان بنی هاشم در قالب حکومت عباسیان برای خرید مشروعیت تئوریک برای خود، آنها را به «دبیران»، یا همان اشرافزادگان ایرانی محتاج میکرد تا بتوانند در سرزمینهای وسیع ایرانی تا بلخ و خراسان حکومت کنند. از سوی دیگر…
برای مطالعهی ادامه یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود:
https://dialog.tavaana.org/die-entstehung-islams-in-persien/
گفتنیست که در اپیزودهای متعددی از پادکست دیگرینامه از جمله اپیزود پنجم و ششم و هفتم، به نومسلمانشدن ایرانیان در سدههای اولیهی هجریقمری پرداختیم.
#اسلام #مسیحیت #هویت_دینی #سیاست_هویتی
@Dialogue1402
آرمین لنگرودی
«اکنون پس از آشنایی با مفاهیم اولیه عرفانی، شاید این گفتهی اسلامشناس آلمانی، اِسْوِن محمد کالیش، بیشتر قابل فهم باشد که در کتاب خود «ناسازگاریها در تاریخ شیعه» مینویسد: «به گمان من شواهد بسیاری وجود دارند مبنی بر اینکه ریشهی شمایل امروزی محمد، در عرفان شیعی نهفته است.»
آرمین لنگرودی در کتاب «چگونه مسلمان شدیم؟» پس از آنکه به طیف وسیعی از اندیشهها و انگارههای غنوصی (گنوستیک) میپردازد و بهویژه از کهنترین متون فرقههای گنوستیک مانند مانویان، مندائیان و جریانهای مشابه مسیحی آنها نقل قول مستقیم میکند، ادامه میدهد:
«نگاهی گذرا به زندگینامه «محمد» و «علی» بنا بر روایات اسلامی به ما این احساس را میدهد که این زندگینامهها، نه توضیح سرگذشت افرادی که پیدایش اسلام مدیون آنها ست، بلکه برعکس، داستانهایی هستند که تنها به منظور تایید ایدهای ساخته شدهاند که پیشاپیش وجود داشته است. این احساس اولیه، یک حقیقت را در خود نهان کرده و آن این است که تمامی ایدئولوژیهای جهان، به یک ایدئولوگ (فرد سازندهی ایدئولوژی) احتیاج دارند… وظیفه تاریخنویسان اسلامی، پرکردن دو سده تاریک تاریخی با افسانههایی بود که برای وصول به آن میبایستی مفاهیم عرفانی با «دمیدن نَفَس» به شخصیتهای دینی تبدیل میشدند. برای تبدیل مسندها، القاب و شعارهای عرفانی به افراد حقیقی، ضرورتها و پیششرطهای مشخصی لازم است. در مورد اسلام این نیازها به گونهای بسیار مقبول وجود داشتند.»
آرمین لنگرودی به تفصیل این ضرورتها و پیششرطهایشان را توضیح میدهد. به طور مختصر، تلاش خاندان بنی هاشم در قالب حکومت عباسیان برای خرید مشروعیت تئوریک برای خود، آنها را به «دبیران»، یا همان اشرافزادگان ایرانی محتاج میکرد تا بتوانند در سرزمینهای وسیع ایرانی تا بلخ و خراسان حکومت کنند. از سوی دیگر…
برای مطالعهی ادامه یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود:
https://dialog.tavaana.org/die-entstehung-islams-in-persien/
گفتنیست که در اپیزودهای متعددی از پادکست دیگرینامه از جمله اپیزود پنجم و ششم و هفتم، به نومسلمانشدن ایرانیان در سدههای اولیهی هجریقمری پرداختیم.
#اسلام #مسیحیت #هویت_دینی #سیاست_هویتی
@Dialogue1402
«چگونه مسلمان شدیم؟»
آرمین لنگرودی
«اکنون پس از آشنایی با مفاهیم اولیه عرفانی، شاید این گفتهی اسلامشناس آلمانی، اِسْوِن محمد کالیش، بیشتر قابل فهم باشد که در کتاب خود «ناسازگاریها در تاریخ شیعه» مینویسد: «به گمان من شواهد بسیاری وجود دارند مبنی بر اینکه ریشهی شمایل امروزی محمد، در عرفان شیعی نهفته است.»
آرمین لنگرودی در کتاب «چگونه مسلمان شدیم؟» پس از آنکه به طیف وسیعی از اندیشهها و انگارههای غنوصی (گنوستیک) میپردازد و بهویژه از کهنترین متون فرقههای گنوستیک مانند مانویان، مندائیان و جریانهای مشابه مسیحی آنها نقل قول مستقیم میکند، ادامه میدهد:
«نگاهی گذرا به زندگینامه «محمد» و «علی» بنا بر روایات اسلامی به ما این احساس را میدهد که این زندگینامهها، نه توضیح سرگذشت افرادی که پیدایش اسلام مدیون آنها ست، بلکه برعکس، داستانهایی هستند که تنها به منظور تایید ایدهای ساخته شدهاند که پیشاپیش وجود داشته است. این احساس اولیه، یک حقیقت را در خود نهان کرده و آن این است که تمامی ایدئولوژیهای جهان، به یک ایدئولوگ (فرد سازندهی ایدئولوژی) احتیاج دارند… وظیفه تاریخنویسان اسلامی، پرکردن دو سده تاریک تاریخی با افسانههایی بود که برای وصول به آن میبایستی مفاهیم عرفانی با «دمیدن نَفَس» به شخصیتهای دینی تبدیل میشدند. برای تبدیل مسندها، القاب و شعارهای عرفانی به افراد حقیقی، ضرورتها و پیششرطهای مشخصی لازم است. در مورد اسلام این نیازها به گونهای بسیار مقبول وجود داشتند.»
آرمین لنگرودی به تفصیل این ضرورتها و پیششرطهایشان را توضیح میدهد. به طور مختصر، تلاش خاندان بنی هاشم در قالب حکومت عباسیان برای خرید مشروعیت تئوریک برای خود، آنها را به «دبیران»، یا همان اشرافزادگان ایرانی محتاج میکرد تا بتوانند در سرزمینهای وسیع ایرانی تا بلخ و خراسان حکومت کنند. از سوی دیگر…
برای مطالعهی ادامه یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود:
https://dialog.tavaana.org/die-entstehung-islams-in-persien/
گفتنیست که در اپیزودهای متعددی از پادکست دیگرینامه از جمله اپیزود پنجم و ششم و هفتم، به نومسلمانشدن ایرانیان در سدههای اولیهی هجریقمری پرداختیم.
#اسلام #مسیحیت #هویت_دینی #سیاست_هویتی
@Dialogue1402
آرمین لنگرودی
«اکنون پس از آشنایی با مفاهیم اولیه عرفانی، شاید این گفتهی اسلامشناس آلمانی، اِسْوِن محمد کالیش، بیشتر قابل فهم باشد که در کتاب خود «ناسازگاریها در تاریخ شیعه» مینویسد: «به گمان من شواهد بسیاری وجود دارند مبنی بر اینکه ریشهی شمایل امروزی محمد، در عرفان شیعی نهفته است.»
آرمین لنگرودی در کتاب «چگونه مسلمان شدیم؟» پس از آنکه به طیف وسیعی از اندیشهها و انگارههای غنوصی (گنوستیک) میپردازد و بهویژه از کهنترین متون فرقههای گنوستیک مانند مانویان، مندائیان و جریانهای مشابه مسیحی آنها نقل قول مستقیم میکند، ادامه میدهد:
«نگاهی گذرا به زندگینامه «محمد» و «علی» بنا بر روایات اسلامی به ما این احساس را میدهد که این زندگینامهها، نه توضیح سرگذشت افرادی که پیدایش اسلام مدیون آنها ست، بلکه برعکس، داستانهایی هستند که تنها به منظور تایید ایدهای ساخته شدهاند که پیشاپیش وجود داشته است. این احساس اولیه، یک حقیقت را در خود نهان کرده و آن این است که تمامی ایدئولوژیهای جهان، به یک ایدئولوگ (فرد سازندهی ایدئولوژی) احتیاج دارند… وظیفه تاریخنویسان اسلامی، پرکردن دو سده تاریک تاریخی با افسانههایی بود که برای وصول به آن میبایستی مفاهیم عرفانی با «دمیدن نَفَس» به شخصیتهای دینی تبدیل میشدند. برای تبدیل مسندها، القاب و شعارهای عرفانی به افراد حقیقی، ضرورتها و پیششرطهای مشخصی لازم است. در مورد اسلام این نیازها به گونهای بسیار مقبول وجود داشتند.»
آرمین لنگرودی به تفصیل این ضرورتها و پیششرطهایشان را توضیح میدهد. به طور مختصر، تلاش خاندان بنی هاشم در قالب حکومت عباسیان برای خرید مشروعیت تئوریک برای خود، آنها را به «دبیران»، یا همان اشرافزادگان ایرانی محتاج میکرد تا بتوانند در سرزمینهای وسیع ایرانی تا بلخ و خراسان حکومت کنند. از سوی دیگر…
برای مطالعهی ادامه یادداشت رجوع کنید به صفحهی گفتوشنود:
https://dialog.tavaana.org/die-entstehung-islams-in-persien/
گفتنیست که در اپیزودهای متعددی از پادکست دیگرینامه از جمله اپیزود پنجم و ششم و هفتم، به نومسلمانشدن ایرانیان در سدههای اولیهی هجریقمری پرداختیم.
#اسلام #مسیحیت #هویت_دینی #سیاست_هویتی
@Dialogue1402
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
@dialogue1402
در پاسخ به این پرسش که چه چیزی یهودستیزی را در جامعهی امروز ایالات متحده، بازتولید میکند؟
«در این چهل و اندی سالی که در آمریکا زندگی میکردم، به عنوان یک ایرانی مدام تلاش میکردیم تا در هر دانشگاهی یک مرکز مطالعات ایرانی را به هر قیمتی که شده باز کنیم. اما بعد خودمان با چشم خودمان دیدیم که از حدود ۱۵-۲۰ سال پیش تا به حال، دانشگاههای بزرگ مراکز ایرانشناسیشان را بستند و آن را با مرکز اسلامشناسی جایگزین کردند.»
این بخشی از سخنان هما سرشار است در گفتوگو با گفتوشنود.
به موازات داستانهای تلخ و شیرینی که در پادکست «دیگرینامه» روایت کردیم، در این مجموعه گفتوگوها به سراغ «دیگری»ها میرویم تا آنها را به سخن گفتن واداریم!
در قسمت اول، «هما سرشار» به عنوان یک ایرانی یهودی سخن گفته است.
لینک کامل برنامه:
dialog.tavaana.org/the-others-homa-sarshar/
#هویت #هویت_ایرانی #هویت_اسلامی #سیاست_هویتی #هما_سرشار #یهودی_ایرانی
@Dialogue1402
در پاسخ به این پرسش که چه چیزی یهودستیزی را در جامعهی امروز ایالات متحده، بازتولید میکند؟
«در این چهل و اندی سالی که در آمریکا زندگی میکردم، به عنوان یک ایرانی مدام تلاش میکردیم تا در هر دانشگاهی یک مرکز مطالعات ایرانی را به هر قیمتی که شده باز کنیم. اما بعد خودمان با چشم خودمان دیدیم که از حدود ۱۵-۲۰ سال پیش تا به حال، دانشگاههای بزرگ مراکز ایرانشناسیشان را بستند و آن را با مرکز اسلامشناسی جایگزین کردند.»
این بخشی از سخنان هما سرشار است در گفتوگو با گفتوشنود.
به موازات داستانهای تلخ و شیرینی که در پادکست «دیگرینامه» روایت کردیم، در این مجموعه گفتوگوها به سراغ «دیگری»ها میرویم تا آنها را به سخن گفتن واداریم!
در قسمت اول، «هما سرشار» به عنوان یک ایرانی یهودی سخن گفته است.
لینک کامل برنامه:
dialog.tavaana.org/the-others-homa-sarshar/
#هویت #هویت_ایرانی #هویت_اسلامی #سیاست_هویتی #هما_سرشار #یهودی_ایرانی
@Dialogue1402