گفت‌وشنود
4.89K subscribers
3.03K photos
1.16K videos
2 files
1.44K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram

آیا گفت‌وگو میان باورمندان و ناباورمندان را برای ایجاد فضای پذیرش دیگری، مفید می‌دانید؟

در این تصویر پاسخ یکی از همراهان به این پرسش را می‌خوانید.

شما در این‌باره چطور فکر می‌کنید؟
دیدگاه‌های خود را با ما و مخاطبان به اشتراک بگذارید.

#باورمندان #ناباورمندان #خداناباوران #گفتگو_توانا #مدارا
واسیلی گروسمان، نویسنده‌ی روسی: اجتماع انسانی یک هدف عمده دارد، و آن هم دفاع از حق انسان‌ها برای متفاوت‌بودن

واسیلی گروسمان، نویسنده‌ و روزنامه‌نگار روسی، در آثار خود به وجهی درخشان از حق انسان‌ها برای متفاوت بودن دفاع می‌کند.

اجتماع انسانی تنها زمانی به معنای واقعی خود دست می‌یابد که همه افراد بتوانند با همه تفاوت‌ها، عقاید و سبک‌های زندگی‌شان پذیرفته شوند.

احترام به این تفاوت‌ها، پایه‌ای‌ترین اصل برای یک جامعه‌ی آزاد و انسانی است.

شاید برای ما ایرانیان که تلاش برای یکسان‌سازی و حذف تفاوت‌ها را تجربه کرده‌ای، پیام گروسمان بیش از هر زمان دیگری اهمیت داشته باشد.

در این راستا این ویدئو را در گفت‌وشنود از دست ندهید:
https://dialog.tavaana.org/vacili-grossmann/

#واسیلی_گروسمان #گفتگو_توانا #حق_تفاوت #ادبیات_روسی #حقوق_بشر #مدارا
@dialogue1402

«روانشناسی و دین»
کارل گوستاو یونگ
معرفی کتاب

«… می‌خواهم مخصوصا تصریح کنم که از استعمال کلمه‌ی دین، اعتقاد به مسلک معینی را در نظر ندارم. اما این صحیح است که هر مسلکی در اصل از یک طرف به احساس مستقیم کیفیت قدسی و نورانی متکی‌ست و از طرف دیگر به ایمان، یعنی وفاداری و اعتماد به تاثیر عوامل قدسی و نورانی و تغییراتی که در وجدان انسان از آن تاثیر حاصل می‌شود. تغییر حالتی که در پولس رسول پیدا شد، مثال بارزی از این نکته است.» 

یونگ در این کتاب بر این نکته تاکید دارد که دین و روانشناسی هر دو به دنبال فهم و درک عمیق‌تری از معنای زندگی و نقش انسان در جهان هستند. یونگ در عین حال که به دین به عنوان یک واقعیت روانی نگاه می‌کند، به انتقاد از رویکردهای سنتی و خشک به دین نیز می‌پردازد و بر اهمیت تجربه شخصی و فردی دین تأکید می‌کند.

این اثر همچنین به موضوعات پیچیده‌ای چون نقش تصاویر آرکی‌تایپی و مفهوم «خود» یا self در تجربه دینی پرداخته و دین را به عنوان پلی بین خودآگاه و ناخودآگاه معرفی می‌کند. کتاب «روانشناسی و دین» توسط کارل گوستاو یونگ در سال ۱۹۳۸ به زبان آلمانی با عنوان Psychologie und Religion نوشته شد. این کتاب بر اساس مجموعه سخنرانی‌هایی است که یونگ در آن سال در دانشگاه ییل در آمریکا ارائه داد. بعدها این اثر به زبان‌های مختلف، از جمله انگلیسی، ترجمه و منتشر شد و به یکی از آثار مهم در تفسیر رابطه میان روانشناسی و دین تبدیل گردید.

«حقیقت این است که ما همیشه روی کوه آتشفشان زندگی می‌کنیم و تا جایی که می‌دانیم هیچ‌وسیله‌ای برای جلوگیری از یک انفجار احتمالی که اگر واقع شود هر چه را که در دسترس آن است نابود خواهد کرد، وجود ندارد. 

البته توصیه‌ پیروی از عقل و شعور انسانی بسیار پسندیده است؛ اما اگر روی سخن شما با جمعی دیوانه یا با توده اشخاص مبتلا به هیجان دسته‌جمعی باشد، تکلیف چه خواهد بود؟ بین این دو گروه، تفاوتی نیست! زیرا هم دیوانه و هم توده، [هر دو ] تابع نیروهای مخرب و غیرشخصی هستند.»

نکات تامل‌برانگیز و روانشناختی یونگ در خصوص کارکرد دین و آیین‌هایش برای کنترل انرژی روانی انسان، در سه فصل تقسیم‌بندی شده است: فصل اول: خودمختاری ضمیر ناخوداگاه؛ فصل دوم: اعتقادات دینی و رمز و نشانه‌های طبیعی؛ و فصل سوم: تاریخ و روانشناسی یک رمز طبیعی

این کتاب توسط فواد روحانی به فارسی برگردانده شده است. به نظر می‌رسد روحانی این کتاب را از ترجمه فرانسوی آن به فارسی برگردانده باشد. چاپ نخست این ترجمه در سال ۱۳۵۲ منتشر شد و چاپ هفتم آن در ۱۳۹۰ به همت شرکت انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شده است.

تیم پژوهشی گفت‌وشنود خواندن این اثر را به دوستداران مقولات دینی و ایمانی پیشنهاد می‌کند؛ خواندن این اثر تامل‌برانگیز برای آنانی که باورمند به هیچ دینی نیستند اما مایل‌اند که از نگاهی «برون‌دینی» (etic) به کارکرد دین بپردازند، الهام‌بخش خواهد بود.

برای مطالعه متن کامل این یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/psychologie-und-religion/

#یونگ #یونگ_پیامبر_عصر_جدید #معنویت_معاصر #روانکاوی #رواداری #دین #مدارا
@dialogue1402
«آیه‌های زمینی»
معرفی فیلم

یک ایرانی می‌خواهد اسم بچه‌اش را دیوید بگذارد و در اداره‌ ثبت احوال با مشکل برمی‌خورد. کارمند اداره می‌گوید اگر در ایران زندگی می‌کنی مجاز نیستی اسم بچه‌ات را «دیوید» بگذاری. گفتگوی بین آنها جالب و تا حدی طنز‌آمیز است. مثلاً فرد متقاضی توضیح می‌دهد که «دیوید» نام نویسنده‌ی مورد علاقه‌ی همسرش است. نام نویسنده‌ی مورد علاقه‌ی خودش «غلام‌حسین ساعدی» است. نویسنده‌ای که به عنوان هوادار انقلاب ۵۷ از جناح چپ مارکسیستی برای مخاطب ایرانی آشناست.

وقتی کارمند اداره ثبت احوال می‌گوید خب «غلام‌حسین» چه اشکالی دارد!؟ متقاضی پاسخ می‌دهد آخر غلام‌حسین؟! مثلاً بچه‌ی شما را صدا بزنند غلام‌حسین بیا اینجا!؟ این قسمت از گفتگوی این دو نفر شاید به شکاف شدیدی که میان فرهنگ چند دهه پیش جامعه‌ی ایران با کلان‌روندهای امروزی وجود دارد، غیرمستقیم اشاره می‌کند. اما این قسمت، تنها قسمت اول از یک مجموعه گفت‌وگوی ۹تایی‌ست.

شکل روایت سینمایی در فیلم «آیه‌های زمینی» به کارگردانی علیرضا خاتمی و علی عسگری به صورت گفتگوست. دوربین تنها یکی از دو طرف را نشان می‌دهد و طرفی که پشت میز نشسته و دست‌بالا را دارد و اغلب کارمند یک نهاد دولتی‌ست، نشان داده نمی‌شود مگر در بخش پایانی فیلم که در واقع دیالوگی در کار نیست.

طراحی قاب گفتگوها به این شکل در خدمت محتواست: این یک گفتگوست بی‌آنکه واقعاً یک گفتگوی سالم، منصفانه و عادلانه باشد. در یک طرف، کسی از سمت حکومت مجوز دارد تا در شخصی‌ترین امور مردم دست ببرد و حتی بدن برهنه‌ی آنها را تماشا کند. در نام‌گذاری برای فرزندانشان با توجیهاتی که برایش آماده کرده‌اند دخالت کند و روابط شخصی آنها را مورد پرسش قرار دهد.

موضوع بسیاری از این قسمت‌ها مسائل جنسی و جنسیتی‌ست:…

برای مطاعه ادامه این یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/terrestrial-verses/

#گفتگو #مدارا #تمامیت_خواهی #ایدئولوژی
@Dialogue1402
@dialogue1402

دکتر فرهنگ مهر، فرزند ارباب مهربان مهر، می‌گوید وقتی پست وزارت‌خانه به من پیشنهاد شد، به هویدا یادآوری کردم که مطابق با قانون، تنها مسلمانان می‌توانند وزیر شوند و من که زرتشتی‌ام نمی‌توانم! هویدا پاسخ داد که بعد از انقلاب سفید شاه و ملت، این حرف‌ها بی‌معنی‌ است.

فرهنگ مهر که پانزده سال همکلاسی و همدوره‌ای حسنعلی منصور، از مشاهیر ایران و نخست وزیر دوران محمد رضا شاه پهلوی بود، با همراهی او، هویدا و عبدالحسین بهنیا، سمت‌های اداری، پژوهشی و اجرایی بسیاری را عهده‌دار شد و نشان‌های افتخار زیادی از جمله نشان درجه‌ یک «آبادانی»، نشان درجه‌ یک «کار»، نشان درجه‌ سه و دوی «همایون» و نشان درجه‌ دوی «تاج» و نشان درجه‌ یک «همکاری» را دریافت کرد. آخرین مسئولیت دکتر مهر در ایران، ریاست دانشگاه پهلوی شیراز بود.

دانشگاه پهلوی که در ابتدا «دانشگاه شیراز» نامیده می‌شد،‌ در ۱۹۵۹ بر اثر رایزنی شاهنشاه فقید، با رییس بنیاد راکفلر و دیگر مقامات آمریکایی به قصد تاسیس یک دانشگاه معتبر در حد دانشگاه هاروارد آمریکا در ایران بنیان گذاشته شد. با مساعدت پنج میلیون دلاری بنیاد راکفلر و حمایت شخص شاه، دانشگاه شیراز با امکانات فوق‌العاده‌ تحصیلی و رفاهی در قلب استان فارس شروع به کار کرد. دکتر مهر می‌گوید که دانش‌آموختگان این دانشگاه، به‌ویژه دانش‌آموختگان دانشکده‌ پزشکی، در تمامی دنیا مورد استقبال بودند و چون در ایالات متحده فرصت‌های اقتصادی بهتری برای دانش‌آموختگان ایرانی این دانشگاه وجود داشت، متاسفانه بسیاری از آن‌ها از کشور خارج شده و ترک وطن می‌کردند. با تاسیس شعبات اقماری این دانشگاه، از دانش‌آموختگان تعهد خدمت در شهرهای کوچک استان فارس گرفته می‌شد تا به این ترتیب، تا حدی از «فرار مغزها» جلوگیری کرده باشند.

برای مطالعه ادامه این یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/farhang_mehr/

#مدارا #رواداری #فرهنگ_مهر #اقلیت_دینی #اقلیت #زرتشتی #بهدین #بهدینان

@dialogue1402 
«منفورترین زن آمریکا»

به معلم جوان مدرسه می‌گوید که من و پسرم خداناباوریم و من تقاضا دارم که پسرم از مراسم صبحگاهی انجیل‌خوانی معاف شود. خانم جوان پاسخ می‌دهد که من تا به حال چنین چنین چیزی نشنیده بودم. مراسم صبحگاهی قانون است و باید اجرا شود. مادلین این بار لحنش را تند می‌کند و می‌گوید: شما حسب اتفاق، راجع به قانون اساسی چیزی شنیده‌اید؟ 

بعد رو می‌کند به مابقی بچه‌های مدرسه و می‌گوید امیدوارم که این خانم به شما تاریخ درس ندهد. چون مطمئنم گند می‌زند. ما چیزی به اسم قانون اساسی داریم که در بند اولش می‌گوید آزادی بیان و انتخاب دین، یک حق است و اولیاء مدرسه حق ندارند این حق را از شما بگیرند. معلم جوان که همچنان با تعجب به صحنه نگاه می‌کند، خیلی ساده می‌گوید: خب پس اولیاء مدرسه را قانونا تعقیب کنید! ‌و ماجرای مادلین اوهیر، از اینجا آغاز می‌شود. او اقدام به تعقیب حقوقی کسانی می‌کند که خوانش انجیل را به عنوان مراسم اجباری صبحگاهی، به بچه‌ها تحمیل می‌کنند. ۱۹۶۳ میلادی‌ست و اینجا ایالت بالتیمور در آمریکاست.

فیلم «نفرت‌انگیزترین زن آمریکا» (The Most Hated Woman in America) یک درام بیوگرافیک است که داستان مادلین موری اوهیر، فعال بی‌خدایی در آمریکا را روایت می‌کند. این فیلم به کارگردانی تامی اوهاور و با بازی ملیسا لئو در نقش اصلی ساخته شده است. اوهیر به خاطر فعالیت‌هایش در زمینه جدایی دین از دولت و مبارزه با نماز و مذهب در مدارس دولتی آمریکا شناخته شده بود.

فیلم “نفرت‌انگیزترین زن آمریکا” مسیر زندگی اوهیر را از ابتدای فعالیت‌هایش تا پایان تراژیک زندگی‌اش، که با ربودن و قتل وی و اعضای خانواده‌اش توسط یکی از کارمندان سابقش به پایان رسید، دنبال می‌کند. این فیلم…

برای خواندن ادامه متن به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/the-most-hated-woman-america/

#خداناباور #ناباورمندان #آتئیسم #آتئیست
#گفتگو #مدارا

@Dialogue1402

در ایران، ناباورمندان در محیط‌های خانوادگی و اجتماعی اغلب با طرد، تبعیض و برخوردهای منفی مواجه می‌شوند.
بسیاری از خانواده‌ها و جوامع به دلیل فشارهای فرهنگی و مذهبی، باورهای غیردینی را نمی‌پذیرند و اعضایی که از این عقاید پیروی می‌کنند، به حاشیه رانده می‌شوند.
این افراد ممکن است در معرض تهدید، قطع ارتباط خانوادگی، و حتی خشونت کلامی و فیزیکی قرار گیرند.

افزون بر این، ساختارهای اجتماعی نیز با تأکید بر هنجارهای مذهبی، فضای امنی برای دین‌ناباوران فراهم نمی‌کنند.
این فشارها در برخی موارد به انزوای اجتماعی و مشکلات روانی برای دین‌ناباوران منجر می‌شود و آن‌ها را از بیان آزادانه عقایدشان بازمی‌دارد.

این شرایط باعث می‌شود که دین‌ناباوران و خداناباوران در محیط‌های خانوادگی و اجتماعی احساس بیگانگی کرده و اغلب ناچار به مخفی کردن باورهای خود شوند.

چنین برخوردهایی، حق آزادی عقیده و پذیرش تنوع باورها را که از اصول حقوق بشر است، نادیده می‌گیرد و مانع ایجاد محیطی امن برای تمامی اعضای جامعه می‌شود.

#خداناباوران #ناباورمندان #دین_ناباوران #گفتگو_توانا #مدارا
@dialogue1402

«حکمت تمدنی»
معرفی کتاب
اثر احسان یارشاطر

ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه فهرستی از پادشاهان کلدانی (ملوک‌الکلدانیین) ارائه می‌دهد که از بختنصر اول شروع می‌شود و به اسکندر ختم می‌شود! یعنی کلیه پادشاهان بابل قدیم را ذکر می‌کند تا به کوروش و داریوش برسد و نام تمامی پادشاهان هخامنشی را هم درست ذکر می‌کند و به اسکندر که می‌رسد به عنوان بنیان‌گذار حکومت بعدی (سلوکیان) فهرست را می‌بندد!

این فهرست از این حیث جالب است که زیر نام کلی «پادشاهان کلدانی» قرار می‌گیرد. کلدانیان قومی بودند در جنوب عراق امروز (جنوب بین‌النهرین/ میاندورود) که پادشاهان بزرگ بابل از این قوم برخاسته‌اند؛ قومی سامی‌نژاد که زبانشان هم از خانواده زبان‌های سامی‌ست و تمدن بابل که گهواره تمدن در کل سیاره نامیده شده است، تا حد زیادی مرهون این قوم و پادشاهان این قوم بوده است. برای ما ایرانیان این سوال پیش می‌آید که چطور پادشاهان پارس با زبان پارسی باستان که هیچ ربطی به سامی‌ها نداشته‌اند، می‌توانند پادشاهان یک اقلیم، یعنی پادشاهان بابل محسوب شوند!؟

بیرونی تصریح می‌کند که این اسامی را با تحقیق از اهالی بابل به دست آورده است. همه ما می‌دانیم که اهالی بابل در دوران باستان، چه استقبال پرشوری از کوروش کرده بودند. بنابراین دور نیست که در پاسخ به پرسش بیرونی، نام پادشاهان هخامنشی را به عنوان پادشاهان خود ذکر کرده باشند.

ما ایرانیان اگر به خاطر آوریم که تاریخ بنیان‌گذاری حکمرانی سنتی ایرانی را تاریخ فتح بابل به دست کوروش می‌دانیم، انگاه شاید به فهرستی که بیرونی می‌دهد بتوانیم نگاهی دوباره بیاندازیم. مفهوم این یادمان تاریخی که برای ما نیز محترم است این است که از چشم‌انداز تمدن کهن این ناحیه، پادشاهان پارس پس از فتح بابل بود که به ویژه راه خود را به تاریخ کلان سیاره بازکرده‌اند و تا پیش از آن، پادشاهان محلی (به ویژه در ناحیه انشان تا کرمان امروزی)‌ محسوب می‌شده‌اند که با همسایگان خود، زد و خوردی داشته‌اند. این واقعیت مزید را هم اگر مدنظر بگیریم که نام پادشاهان هخامنشی هیچ انعکاسی در افسانه‌های ملی ما ایرانیان ندارد، آنگاه شاید به سیالیت هویت‌های سیاسی و حتی ملی پی ببریم!…

برای مطالعه ادامه متن به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/hekmat-tmaddoni-ehsan-yarshater/

#حکمت #تمدن #رواداری #مدارا #هویت #هویت_ملی #هویت_دینی #هویت_سیال

@dialogue1402
@dialogue1402

«از کوچه رندان»
عبدالحسین زرین‌کوب
معرفی کتاب

«راستی خاتم فیروزه بواسحاقی
خوش درخشید؛ ولی دولت مستعجل بود»

این آقای بواسحاقی، حاکم شیراز از خاندان اینجو در عصر حافظ بود و این بیت حافظ، ستایش و احترام این شاعر پرآوازه کشورمان را نسبت به او نشان می‌دهد. خاندان اینجو، مغول بودند و پس از سیطره چنگیزخان مغول و جانشینانش بر ایران حکم می‌راندند. اما سیاست دینی چنگیزخان، علیرغم وحشی‌گری و خشونتی که به سپاهیانش نسبت داده شده، سیاست رواداری بود.

چنگیزخان خود مذهب شمنی داشت اما این مذهب را به سرزمین‌هایی که به مراتب از جهات مختلف، از جمله از حیث دینی، پیشرفته‌تر بودند، تحمیل نکرد. سنت سیاسی چنگیزخان حمایت از ادیان مختلف بود و لاجرم، در سرزمین‌هایی که مدت‌ها پیش مسلمان شده بودند و حکومت‌هاشان، زیر حکم خلیفه عباسی مستقر در بغداد مشروعیت خود را تضمین می‌کردند، فضای تنفسی پیدا شده بود و بساط باده‌گساری و عیاشی از هر نوع دور از چشم «مُحْتَسِب» (تحت‌الفظی یعنی کسی که حساب می‌کند: محاسبه‌گر) میسر بود. علت علاقه حافظ و همین‌طور عبید زاکانی را به «فیروزه بواسحاقی» همین آزادروشی گماشتگان مغول می‌پندارند؛ و «محتسب» در اشعار حافظ که فرد بدی‌ست که شرع را به مردم با روی و ریا حُقنه می‌کند، مصداق تاریخی مشخصی دارد: رقیب سیاسی- نظامی بواسحق آل اینجو، یعنی امیرمبارزالدین از خاندان مظفر که اصالتا یزدی بودند و حاکم یزد.

این امیرمبارزالدین که با نظامی‌گری و بعد با تشرع، یعنی تظاهر به دین‌داری و اتکاء به شریعت، بر بواسحاق غالب آمد، با خلیفه فرارکرده عباسی به مصر همدست شد و در شیراز هم پس از غلبه بر ابواسحق، بساط اجرای حد شرعی و مقررات سفت و سخت را فراهم کرد. پژوهشگران معتقدند که آن گربه ناقلا و متظاهری که مطابق با منظومه «موش و گربه » عبید زاکانی، از کرمان بر موشان تاخت و توبه نمایشی‌اش مشهور است، همین امیر مبارزالدین است!…

برای مطالعه ادامه یادداشت به صفحه گفت‌وشنود مراجعه کنید:

https://dialog.tavaana.org/az-kocheye-rendan/

#رواداری #آزادی #مدارا #گفتگو #حافظ
@dialogue1402

در تصویر پیام یک مخاطب خداناباور را می‌خوانید.

شما بعنوان یک فرد بدون درنظر گرفتن باورمند یا ناباورمند بودن در مورد القاء دیدگاه و باورها خصوصا در حوزه مذهب و دین در جامعه امروز ایران، چطور فکر می‌کنید؟

آیا پذیرش افراد فرای باورها را صحیح می‌دانید یا فکر می‌کنید باید آنها با شما هم دین و هم‌باور باشند تا آنها را درکنار خود بپذیرید؟
#خداناباوران #ناباورمندان #رواداری #مدارا #گفتگو_توانا