گفت‌وشنود
4.89K subscribers
3.03K photos
1.16K videos
2 files
1.44K links
در صفحه‌ی «گفت‌وشنود» مطالبی مربوط‌به «رواداری، مدارا و هم‌زیستی بین اعضای جامعه با باورهای مختلف» منتشر می‌شود.
https://dialog.tavaana.org/
Instagram.com/dialogue1402
Twitter.com/dialogue1402
Facebook.com/1402dialogue
Download Telegram
پژوهش‌های جدید به همت Richard Payne نشان می‌دهند که در دربار ساسانیان، از دوره‌ای به بعد، گفتگوهای نظام‌مندی میان نمایندگان ادیان مختلف در حضور شاهنشاه برگزار می‌شده است. این دوره از زمانی آغاز شد که شاهنشاه ساسانی دانست برخورد با دین تازه‌ای به نام مسیحیت، از راه سرکوب، تعقیب و آزار، حتی به لحاظ مصالح سیاسی، ایده‌ی بدی‌ست! آن ساختار سیاسی که خود را مسئول اداره‌ی یک امپراطوری بزرگ می‌دید، به لحاظ تجربی ناچار از پذیرش تنوع در حیات دینی انسان شد و به جای در پیش‌گرفتن سیاست جنگ و گریز با مردم باورمند، بسترسازی گفتگو میان آنها را ترجیح داد.
این بسترسازی، بدون شک خالی از غرض‌ورزی‌های سیاسی نبوده است. اما می‌توان آن را نمونه‌ای از سیاست هوشمندانه‌تر رواداری دینی دانست که در کشور ما ایران، سابقه‌اش حتی به دوران هخامنشیان و به سیاست رواداری کوروش کبیر پس از فتح بابل بازمی‌گردد. ریچارد پین در آثار متعدد خود از جمله ‏در مقاله‌ی «جهان‌وطنی‌گرایی ایرانیان: ادیان جهان در دربار ساسانیان» با استناد به جدیدترین یافته‌ها، سیاست رواداری دینی در عصر ساسانیان را توضیح می‌دهد.

#گفتگو_توانا #مدارا #باورمندان #باورمندی

@Dialogue1402
حقنه‌ی مذهب و امکان استفاده از آزادی

در یادداشت‌های روزانه محمدعلی فروغی، جایی صحبت از علاقه‌ی مفرط کسی به می‌گساری می‌شود. از قرار در متن اصلی، هر جا نام این فرد آمده، بعدها سیاه شده است. به ویژه که در ادامه گفته می‌شود این فرد ضمن مستی، به دین و پیامبران و مقدسین اهانت می‌کند و از این اهانت لذت می‌برد. ظاهراً پنهان کردن نام این فرد، برای حفظ امنیت‌اش بوده است.

حداقل دو نکته در نوشته‌ی محمدعلی فروغی قابل تأمل است: یکی اینکه خود را مدافع دین و مقدسین جا نمی‌زند و حتی گذرا تعبیر می‌کند که به خرافات معتقد نیست و «این صحبت‌ها» را تضییع عمر می‌داند.

نکته‌ی دوم این است که می‌گوید چون طعم آزادی را از کودکی و نوجوانی چشیده، حالا راه تعادل می‌رود در حالی که فرد مذکور که بدمستی و کفرگویی می‌کند، از «طفولیت و اول جوانی» با این چیزها مأنوس بوده، مقید به قیودی بوده، و به همین علت «صدمه‌ی باطنی و مفصلی خورده» است.

آیا آنچه که فروغی درباره‌ی این هم‌صحبت بد خود می‌گوید، امروز راجع به جمع بسیاری از ایرانیان صادق نیست؟

برداشت‌های خود را از این بخش از یادداشت‌های روزانه‌ی دولتمرد اصلاح‌گر اواخر قاجار و اوائل دوران پهلوی برای ما بنویسید.

#گفتگو #رواداری #دین #باورمندی #ناباورمندی #کفرگویی #بی_خدایی #خداناباوری

@Dialogue1402
پیام همراهان:

«آفرین دیالوگ (گفت‌وشنود). بسیار نکته خوبی رو اشاره کردی. من به تمام دوستانی که ندانم‌گرا هستند، همیشه همین حرفایی رو می‌زدم و می‌زنم که اینجا پست کردی. اینکه نمی‌دونی چیزی وجود داره یا نه، به معنای اینه بهش «ناباور» هستی. حتی اگه نتونی عدم وجودش رو اثبات کنی یا حتی بپذیری. اصولا نبودن چیزی رو نمیشه اثبات کرد ولی دوستان ندانم‌گرا، عموما جسارت اینو ندارن که بگویند چون وجود فلان مورد (مثلا خدا) برای من اثبات نشده، پس تا زمان اثباتش، بهش «ناباور» هستم.»

این پیغام در ارتباط با نقلی از ترجمه فارسی کتاب ریچارد داوکینز، «پشت سر نهادن خدا»، برای ما ارسال شده است. در این نقل، داوکینز استدلال «قوری‌چینی چرخنده به دور خورشید» را مطرح می‌کند تا بگوید عدم امکان اثبات یا رد امری، به معنای احتمال پنجاه‌درصدی وجود یا عدم وجودش نیست. برتراند راسل که اولین بار این استدلال را طرح کرد می‌گوید که اگر من ادعا کنم که یک قوری چینی به دور خورشید می‌گردد، شما نمی‌توانید ادعای من را رد کنید. اگر خود من هم نتوانم عقلا ثابت کنم، مفهومش این نیست که وجود یک قوری چرخنده در مدار خورشید، پنجاه درصد محتمل است!

شما چه فکر می‌کنید؟

آیا استدلال آن دسته از ندانم‌گرایان که با استناد به کمی دانش بشری، احتمال وجود خداوند را جدی می‌انگارند، معتبر است؟

صفحه گفت‌وشنود از انعکاس نظرات شما استقبال می‌کند. هدف، تدارک زمینه‌ای برای گفت و شنود چند جانبه است.

#گفتگو #روادرای #ندانم_گرایی #لاادری #باورمندی #ناباوری #ناباورمندی #دین #متافیزیک #خدا

@Dialogue1402
بی‌خدایی، معصومیت بازیافته است!

«هر چه مفهوم خدا و احساس خدا بر روی زمین بیشتر می‌بالید و اوج می‌گرفت، حس گناه وام‌داری به خدایان نیز افزون می‌شد. برآمدن خدای مسیحی در مقام بالاترین خدایی که تاکنون بدان رسیده‌اند، با بالاترین احساس گناه وام‌داری بر روی زمین همراه بوده است.

اگر فرض را بر این بگذاریم که ما دیگر به جریان باژگونه آن پیوسته‌ایم، چه بسا با افت فزاینده ایمان به خدای مسیحی، حس گناه نیز در بشر بسیار افت کرده باشد.

به راستی چنین چشم‌اندازی را نمی‌توان نادیده گرفت که پیروزی یک‌باره و بی‌چون و چرای بی‌خدایی چه بسا انسان را از تمامی این احساس گناه وام‌داری به سرآغاز خود، به علت نخستین‌اش آزاد کند. بی‌خدایی و گونه‌ای بی‌گناهی دومین [معصومیت بازیافته] با هم‌اند.»

تبارشناسی اخلاق- ۱۸۴۴

#بی_خدایی #خداناباوری #ناباورمندان #آتئیست #آتئیسم #باورمندی #دین #لامذهب #لامذهبی #نقد_دین #دگردینی

@Dialogue1402