🌳نشریه درخت هنر🌳
34 subscribers
119 photos
26 videos
65 files
59 links
🌳 فصلنامه فرهنگی-هنری
https://www.instagram.com/derakhte_honar
در این خیل نادلبخواهی، با شما هستیم...با هم هستیم... از هنر و ادبیات می گوییم و می شنویم...و آنچه را که از دست داده ایم باز می یابیم!
*
سردبیر: آرمان کوچکی پیرکوهی
@Armankp_10
09011296307
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جغرافیای رمان های مشهور ایرانی:

رمان های فارسی از کجای سرزمین ایران و از کدام جغرافیا سخن می‌گویند؟

#ادبیات_فارسی
#رمان
@Derakhte_Honar
✍️كوتاه درباره مهمترین آرایه های ادبی:


آرایه های ادبی بر دو گونه است:

الف) ـ آرایه های لفظی (صناعات لفظی ) :
به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که از تناسب آوایی و لفظی میان واژه ها پدید می آید. مانند:
واج آرایی، سجع، ترصیع، جناس و اشتقاق

ب) ـ آرایه های معنوی (صناعات معنوی ) : به آن دسته از آرایه های ادبی گفته می شود که بر پایه ی تناسب های معنایی واژه ها شکل می گیرد، مانند:
مراعات نظیر، تناقض، عکس، تلمیح، تضمین، اغراق، حسن تعلیل، ارسال المثل، تمثیل، اسلوب معادله و ایهام.
—----------------------------------------------------------------
1- واج آرایی :

به تکرار یک واج (حرف صامت یا مصوت ) در یک بیت یا عبارت گفته می شود که پدید آورنده ی موسیقی درونی شعر است. واج آرایی یا نغمه ی حروف، تکراری آگاهانه است که موجب آن می گردد که تاثیر موسیقی کلام و القای معنی مورد نظر شاعر بیش ترگردد. مانند:
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند ( تکرارصامت چ )
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است ( تکرارصامت های خ و ز ) از منوچهری که تداعی کننده ی صدای ریزش و خرد شدن برگ ها درفصل خزان است.
نمونه های دیگر:
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران / کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران (سعدی )
بر او راست خم کرد و چپ کرد راست / خروش از خم چرخ چاچی بخاست (فردوسی )
—------------------------------------------------—
2ـ ترصیع :

به معنی جواهر نشاندن است و در اصطلاح ادبی هرگاه اجزای دو بخش از یک بیت یا عبارت، نظیر به نظیر، در وزن و واج آخر مشترک باشد، آرایه ی ترصیع پدید می آید. مانند :
ای منّور به تو نجوم جلال، وی مقّرر به تو رسوم کمال
برگ بی برگی بود ما را نوال / مرگ بی مرگی بود ما را حلال
که همه ی این زوج ها با یکدیگر هم وزن و هم قافیه است.
نمونه های دیگر:
ای کریمی که بخشنده ی عطایی و ای حکیمی که پوشنده ی خطایی (خواجه عبدالله انصاری )
بدان خدای که این افلاک را بر پای داشت و این املاک را بر جای (قاضی حمیدالدین بلخی )
باران رحمت بی حسابش همه را رسیده و خوان نعمت بی دریغش همه جا کشیده (سعدی )


#ادبیات_فارسی
#آرایه_های_ادبی
@derakhte_honar

منبع: http://sarapoem.persiangig.com/link7/arayeha2.htm
📝 مکتب "واسوخت" چیست؟

شعر واسوخت شعری است که در آن برخلاف سنت شعری غزل، عاشق از معشوق روی برمی‌تابد و دیگر ناز او را نمی‌خرد و به سراغ معشوق دیگر می‌رود. مبدع این طرز وحشی‌بافقی است. وحشی‌بافقی خوداز شاعران مکتب وقوع است و نیز از مقلدان بابافغانی محسوب می‌شود، اما در حدود وسع خود و تا آنجا که بنیه‌ی فرهنگی عصر اجازه می‌داده، نوآوری کرد و طرز واسوخت را پدید آورد. زبانش ساده و تا حدودی عامیانه است.این مکتب بعد از مکتب وقوع به وجود آمد.که خود این سبک در ربع قرن دهم شکل گرفت و در نیمه‌ی دوم همان قرن به اوج خود رسید و تقریباً تا ربع اول قرن یازدهم ادامه داشت. چاره‌ای که شاعران این دوره از برای نوآوری و رهایی از ابتذال و تقلید اندیشیده بودند، در اساس و به لحاظ نظری جالب است؛ اما در آن چند اما وجود دارد. آنان تشخیص داده بودند که شعر سبک عراقی از واقعیت دور شده و کاملاً جنبه‌ی ذهنی و تخیلی یافته و در زیر بار سنن ادبی در حال فناست. پس باید به سوی حقیقت‌گویی و واقعیت «وقوع‌گویی» بازگشت. اما مسأله این است که قالب شعری، قرن‌ها غزل بود که دو قهرمان اصلی بیش ندارد: عاشق و معشوق! و همواره معشوق در حال اعراض از عاشق بیچاره است.آنان بر آن شدند تا این رابطه را دگرگون کنند. اکنون اولاً عاشق می‌تواند از معشوق اعراض کند و ثانیاً معشوق و رابطه‌های عاشقانه باید جنبه‌ی حقیقی بیابد. پس اساس شعر مکتب وقوع این است که وقایع بین عاشق و معشوق و حالات آنان مبتنی بر واقعیت باشد. اما چگونه می‌توانستند در اجتماعات قرون وسطایی آن دوره از معشوق واقعی زن نام ببرند و از او نشانی دهند؟ از این رو عده ای به سوی معشوق مرد رفتند که سخن گفتن از او به اندازه‌ی زن خطرناک نبود و این شعر، مکتب وقوع را بی‌جان و غیرقابل اعتنا کرد. اما اشتباه اصلی شاعران مکتب وقوع در مسأله بازگشت و حقیقت و واقعیت‌گویی در این بود که واقعیت را تحت تأثیر سابقه‌ی غزل‌پردازی فقط طرح ماجراهای عاشق و معشوق می‌پنداشتند و به دیگر واقعیت‌های پیرامون خود توجه نداشتند. معمولاً لسانی شیرازی را واضع این مکتب ذکر می‌کنند، اما اشعار «میرزا شرف جهان» را نمونه‌ی کامل این مکتب می‌دانند. شاعران معروف این شیوه عبارتند از: لسانی شیرازی، وحشی بافقی، شرف جهان‌قزوینی و محتشم کاشانی. بدین ترتیب مشخصه‌ی مکتب وقوع، باور داشت است؛ یعنی خواننده می‌خواهد شعر را باور کند، منتهی دریغا که این حقیقت نمایی که لازمه‌ی هر اثر هنری بزرگ است، سطحی و محدود به بیان حالات و اطوار عاشق و معشوق است؛ «آن هم معشوق مذکر». و مگر چه مایه می‌توان در جزئیات چنین مطالبی سخن گفت و تازه گفت؟ وانگهی باید فکر خواننده‌ی غیرجوان و غیرعاشق را هم کرد.

#ادبیات_فارسی
#شعر_فارسی
#مکتب_واسوخت

@Derakhte_Honar
«شاهنامه» و «فردوسی» از نگاه دکتر محمدامین ریاحی:

امروز با نمونه‌های فراوانی که از وطن‌پرستی افراطی در اکناف جهان دیده شده و مایه خونریزیها و ویرانگریها شده است و می‌شود، گاهی از وطن‌پرستی مفهومی توام با نژادپرستی و تعصبات جاهلانه و نفرت بی‌جا از هربیگانه به ذهن می‌رسد. وطن‌پرستی در شاهنامه برکنار از این آلایشهاست. وطن‌دوستی فردوسی احساسی حکیمانه توام با اعتدال و خردمندی و عاطفه انسانی و به کلی دور از نژادپرستی است. عشق به ایران در شاهنامه به مفهوم عشق به فرهنگ مردم ایران، و آرامش و آبادی ایران، و آزادی و آسایش مردم ایران، و برخورداری آنها از عدالت است. نفرتی که نسبت به مهاجمان هست، به‌سبب تبار آنها نیست؛ به سبب این است که بیگانه به ناحق و به ناخواست مردم به این سرزمین هجوم آورده، و چون با فرهنگ مردم بیگانه است و از محبت و پشتیبانی مردم محروم است، ناچار با خونریزی و بیدادگری و ویران‌سازی فرمان می‌راند. نفرت از مهاجم به مفهوم نفرت از ظلم است. نفرت از ضحاک و افراسیاب، نفرت از بیدادگریهای آنهاست، و ستایش کین خواهی ایرانیان، ستایش اجرای عدالت است.

#ادبیات_فارسی
#شعر_فارسی
#شاهنامه
#محمد_امین_ریاحی

@derakhte_honar