درباره شاهنامه فردوسی:
#لوریس_چکناواریان
- چه چیزی در شاهنامه شما را مجذوب کرد؟!
- داستانهای خواندنی، پیش کشیدن بنمایههای تاریخی و هویتی ایرانی، ارائه چارچوبها و شاکلههای اساسی جهان ایرانی و خیلی مسائل دیگر هر ایرانی را نیازمند و مجذوب این متن میکند. شاهنامه کتابی عظیم است. در بیش از چهل سالی که با این متن بزرگ و داستانهای شیرین و خلاقش معاشرت داشتهام و همراهم هرگز خسته نشدم و هربار آن را میخواندم اشتیاقم به آن متن بیشتر میشد. حکیم فردوسی کاری بزرگ کرده است و با خلق شاهنامه یکی از مهمترین رشتههای الفت و پیوند ما ایرانیها را رقم زده است. حقیقتاً شاهنامه کتابی الهی است. پرداختن به این متن یک ضرورت همیشگی است و باید بر اساس روایتهای شاهنامه دهها و صدها اپرا، نمایش، فیلم و… خلق شود.
منبع: روزنامه ایران
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
#لوریس_چکناواریان
- چه چیزی در شاهنامه شما را مجذوب کرد؟!
- داستانهای خواندنی، پیش کشیدن بنمایههای تاریخی و هویتی ایرانی، ارائه چارچوبها و شاکلههای اساسی جهان ایرانی و خیلی مسائل دیگر هر ایرانی را نیازمند و مجذوب این متن میکند. شاهنامه کتابی عظیم است. در بیش از چهل سالی که با این متن بزرگ و داستانهای شیرین و خلاقش معاشرت داشتهام و همراهم هرگز خسته نشدم و هربار آن را میخواندم اشتیاقم به آن متن بیشتر میشد. حکیم فردوسی کاری بزرگ کرده است و با خلق شاهنامه یکی از مهمترین رشتههای الفت و پیوند ما ایرانیها را رقم زده است. حقیقتاً شاهنامه کتابی الهی است. پرداختن به این متن یک ضرورت همیشگی است و باید بر اساس روایتهای شاهنامه دهها و صدها اپرا، نمایش، فیلم و… خلق شود.
منبع: روزنامه ایران
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
📝زن ستیزی فردوسی یک دروغ بزرگ است!
#جلال_خالقی_مطلق
دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و استاد دانشگاههامبورگ آلمان با بیان اینکه زنان در شاهنامه جایگاه و منش والا و شخصیت و فردیت خاص خود دارند به خبرنگار ما میگوید: زنان در شاهنامه به جز زیبایی ظاهری از نظر باطنی نیز ممتاز و برجسته هستند و در رفتارو گفتار آنان، خویشتن داری، خرد و دوراندیشی بسیاری وجود دارد. وی میافزاید: در داستانهای دیگر ادب حماسی در پهنه ادب فارسی؛ چه عاشقانه و چه حماسی(به جز شخصیت ویس در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی)، زنان نقش چندانی ندارند و کاملا منفعل و در اختیار مردان هستند ولی درشاهنامه زنان نام آور و بزرگی را در داستانهای مختلف و حتی در عرصه سیاست میبینیم که با تدبیر خاصی به چارهگری میپردازند و گرهگشایی میکنند و به تدبیر امور میپردازند.
🔺مقایسه زنان در شاهنامه و دیگر حماسههای جهان:🔻
این شاهنامهشناس با بیان اینکه طور کلی زنان در شاهنامه نیرومندتر، خردمندتر و کنشگرتر از دیگر آثار ادبی در زبان فارسی هستند درباره تفاوت جایگاه زنان درشاهنامه با زنان در آثار احماسی دیگر کشورها میگوید: در کتابهای حماسی دیگر کشورها مثل ایلیاد و اودیسه هومر جایگاه زنان از هوس و عشق فراتر نمیرود اما در شاهنامه، زنان کارکردهای بنیادین دارند؛ زن تنها زیور نیست و به پاس مرد از او سخن گفته نمیشود. وی اضافه میکند: حتی در شاهنامه سه زن یعنی همای چهرزاد دختر بهمن و مادر داراب، پوراندخت و آذرمیدخت به پادشاهی ایران میرسند که تأکیدی دیگر بر جایگاه والای زنان در شاهنامه است.
این شاهنامه پژوه درباره نقش برخی از زنان شاهنامه میگوید: فرانک، مادر فریدون یکی از زنان خردمند شاهنامه است که با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست ضحاک آماده میکند. وی گردآفرید را یکی دیگر از زنان شگفتیآفرین شاهنامه میداند و میافزاید: این زن جوان ویژگیهای زنانگی، طنازی و جنگاوری و دلاوری را توأم با هم دارد؛ به طوری که «نولدکه» ایران شناس و شاهنامه شناس بزرگ آلمانی از شخصیت این زن شاهنامهای به هیجان آمده و چند جا به آن اشاره کرده است. وی ادامه میدهد: سیندخت، همسر مهراب پادشاه کابلستان و مادر رودابه یکی دیگر از زنان چاره ساز شاهنامه است که در ماجرای ازدواج زال و رودابه، به رسالت نزد سام میرود و او را از جنگ با کابلستان بر حذر میدارد و در کاری کامگار است که مردانی بزرگ و نامدار مانند زال، سام و منوچهر در آن در میمانند.
دکتر خالقی مطلق “گردیه، ” خواهر بهرام چوبین را یکی از زنان تأثیرگذار و خردمند بخش تاریخی شاهنامه میداند و خاطر نشان میکند: گردیه بسیار بادرایت و باهوش است؛ او از همان ابتدا میداند راهی که برادرش میرود اشتباه است و به بن بست میرسد و او را نصیحت میکند و از شورش برحذر میدارد. این زن نیرومند پس از کشته شدن برادرش، پیروانش را به ایران برمیگرداند و موفق میشود خشم خسرو پرویز، شاه ایران را نسبت به بهرام چوبین که علیه او شوریده بود فرونشاند و به این وسیله جان پیروان بهرام را از مرگ نجات میدهد. در واقع در اینجا با زنی سیاست مدار روبهرو هستیم.
دکتر خالقی مطلق با اشاره به اینکه نقش زنان حتی در داستانهای عاشقانه شاهنامه منفعل نیست، میگوید: مثلاً در داستان «بیژن و منیژه»، منیژه، دختر افراسیاب، پادشاه توران که به خاطر عشق بیژن حاضراست از تاج و تخت بگذرد و به خاطر او خواری و رنج بسیاری را تحمل میکند، در پاسخ به بی ادبی و جسارت بیژن به زنان که آنا را شایسته مشورت و رازگویی نمیدانند چنان زیبا و خردمندانه پاسخ میدهد که بیژن پشیمان میشود و پوزش میخواهد.
استاد دانشگاههامبورگ با بیان اینکه حتی رفتار خردمندانه حتی در منش زنانی که نقش درجه دو دارند به چشم میخورد اظهار میدارد: یکی از این زنان، دایه سام است که هنگامیزاده شدن زال چنان خردمندانه او را دلداری میدهد و این امر را مشیت الهی میخواند که واقعا حیرت انگیز است.
دکتر خالقی مطلق با تأکید بر اینکه ابیات زن ستیزانه که در برخی از نسخههای اندک در شاهنامه وجود دارد کاملا دروغ و الحاقی است خاطر نشان میکند: متاسفانه در روزگار ما گروهی ایران ستیز، عقاید عجیبی را مطرح کردند که فردوسی زن ستیز است؛ در حالی که در ادبیات فارسی اگر یک شاعر زن ستیز نباشد فردوسی است. کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند از شاهنامه چیزی نمیدانند و آن را نخوانده اند!
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
#جلال_خالقی_مطلق
دکتر جلال خالقی مطلق، شاهنامه پژوه برجسته و استاد دانشگاههامبورگ آلمان با بیان اینکه زنان در شاهنامه جایگاه و منش والا و شخصیت و فردیت خاص خود دارند به خبرنگار ما میگوید: زنان در شاهنامه به جز زیبایی ظاهری از نظر باطنی نیز ممتاز و برجسته هستند و در رفتارو گفتار آنان، خویشتن داری، خرد و دوراندیشی بسیاری وجود دارد. وی میافزاید: در داستانهای دیگر ادب حماسی در پهنه ادب فارسی؛ چه عاشقانه و چه حماسی(به جز شخصیت ویس در ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی)، زنان نقش چندانی ندارند و کاملا منفعل و در اختیار مردان هستند ولی درشاهنامه زنان نام آور و بزرگی را در داستانهای مختلف و حتی در عرصه سیاست میبینیم که با تدبیر خاصی به چارهگری میپردازند و گرهگشایی میکنند و به تدبیر امور میپردازند.
🔺مقایسه زنان در شاهنامه و دیگر حماسههای جهان:🔻
این شاهنامهشناس با بیان اینکه طور کلی زنان در شاهنامه نیرومندتر، خردمندتر و کنشگرتر از دیگر آثار ادبی در زبان فارسی هستند درباره تفاوت جایگاه زنان درشاهنامه با زنان در آثار احماسی دیگر کشورها میگوید: در کتابهای حماسی دیگر کشورها مثل ایلیاد و اودیسه هومر جایگاه زنان از هوس و عشق فراتر نمیرود اما در شاهنامه، زنان کارکردهای بنیادین دارند؛ زن تنها زیور نیست و به پاس مرد از او سخن گفته نمیشود. وی اضافه میکند: حتی در شاهنامه سه زن یعنی همای چهرزاد دختر بهمن و مادر داراب، پوراندخت و آذرمیدخت به پادشاهی ایران میرسند که تأکیدی دیگر بر جایگاه والای زنان در شاهنامه است.
این شاهنامه پژوه درباره نقش برخی از زنان شاهنامه میگوید: فرانک، مادر فریدون یکی از زنان خردمند شاهنامه است که با به کارگیری سیاست، فرزند خود را پرورانده و او را برای نجات ایران و ایرانیان از دست ضحاک آماده میکند. وی گردآفرید را یکی دیگر از زنان شگفتیآفرین شاهنامه میداند و میافزاید: این زن جوان ویژگیهای زنانگی، طنازی و جنگاوری و دلاوری را توأم با هم دارد؛ به طوری که «نولدکه» ایران شناس و شاهنامه شناس بزرگ آلمانی از شخصیت این زن شاهنامهای به هیجان آمده و چند جا به آن اشاره کرده است. وی ادامه میدهد: سیندخت، همسر مهراب پادشاه کابلستان و مادر رودابه یکی دیگر از زنان چاره ساز شاهنامه است که در ماجرای ازدواج زال و رودابه، به رسالت نزد سام میرود و او را از جنگ با کابلستان بر حذر میدارد و در کاری کامگار است که مردانی بزرگ و نامدار مانند زال، سام و منوچهر در آن در میمانند.
دکتر خالقی مطلق “گردیه، ” خواهر بهرام چوبین را یکی از زنان تأثیرگذار و خردمند بخش تاریخی شاهنامه میداند و خاطر نشان میکند: گردیه بسیار بادرایت و باهوش است؛ او از همان ابتدا میداند راهی که برادرش میرود اشتباه است و به بن بست میرسد و او را نصیحت میکند و از شورش برحذر میدارد. این زن نیرومند پس از کشته شدن برادرش، پیروانش را به ایران برمیگرداند و موفق میشود خشم خسرو پرویز، شاه ایران را نسبت به بهرام چوبین که علیه او شوریده بود فرونشاند و به این وسیله جان پیروان بهرام را از مرگ نجات میدهد. در واقع در اینجا با زنی سیاست مدار روبهرو هستیم.
دکتر خالقی مطلق با اشاره به اینکه نقش زنان حتی در داستانهای عاشقانه شاهنامه منفعل نیست، میگوید: مثلاً در داستان «بیژن و منیژه»، منیژه، دختر افراسیاب، پادشاه توران که به خاطر عشق بیژن حاضراست از تاج و تخت بگذرد و به خاطر او خواری و رنج بسیاری را تحمل میکند، در پاسخ به بی ادبی و جسارت بیژن به زنان که آنا را شایسته مشورت و رازگویی نمیدانند چنان زیبا و خردمندانه پاسخ میدهد که بیژن پشیمان میشود و پوزش میخواهد.
استاد دانشگاههامبورگ با بیان اینکه حتی رفتار خردمندانه حتی در منش زنانی که نقش درجه دو دارند به چشم میخورد اظهار میدارد: یکی از این زنان، دایه سام است که هنگامیزاده شدن زال چنان خردمندانه او را دلداری میدهد و این امر را مشیت الهی میخواند که واقعا حیرت انگیز است.
دکتر خالقی مطلق با تأکید بر اینکه ابیات زن ستیزانه که در برخی از نسخههای اندک در شاهنامه وجود دارد کاملا دروغ و الحاقی است خاطر نشان میکند: متاسفانه در روزگار ما گروهی ایران ستیز، عقاید عجیبی را مطرح کردند که فردوسی زن ستیز است؛ در حالی که در ادبیات فارسی اگر یک شاعر زن ستیز نباشد فردوسی است. کسانی که چنین ادعاهایی را مطرح میکنند از شاهنامه چیزی نمیدانند و آن را نخوانده اند!
#شاهنامه
#جلال_خالقی_مطلق
@derakhte_honar
"محمدعلی اسلامی ندوشن" از شاهنامه تصحیح "دکتر خالقی" می گوید:
تصحیح جلال خالقی مطلق از شاهنامه فردوسی درست ترین تصحیح شاهنامه است؛ چرا که از روی نسخی مطمئن تر و با دقت بیشتر انجام شده است. بنابراین با کار خالقی مطلق می توانیم اطمینان داشته باشیم که به نزدیک ترین شاهنامه فردوسی دست یافته ایم.
محمدعلی اسلامی ندوشن در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر نسبت به شاهنامه پژوهی توجه مطلوبی شده و در مجامع و دانشگاهها از فردوسی و شاهنامه زیاد صحبت می شود. اما آنچه مسلم است اینکه تنها حرف زدن در این باره کافی نیست و باید جریان عمده ای برای شناخت فردوسی و شاهنامه در کشور به وجود بیاید.
وی افزود: شاهنامه کتاب اول ایرانیان است. هر ملتی کتابی دارد که نشانگر شخصیت اوست. به عنوان مثال انگلیسی ها آثار شکسپیر، یونانی ها ایلیاد و اودیسه، ایتالیایی ها کمدی الهی دانته و ما شاهنامه را داریم. شاهنامه نشانه هویت و سرگذشت ایران است که به عنوان کتاب اول باید سرمشقی برای قوم ایرانی باشد. شناخت شاهنامه باعث می شود ما خود را بشناسیم و تا خودمان را نشناسیم نمی توانیم راه درستی را برگزینیم.
اسلامی ندوشن ادامه داد: البته کارهای پراکنده ای در این حوزه انجام شده که کافی نیست. باید صمیمانه تر با این موضوع روبرو شد زیرا مفاهیمی که شاهنامه در خود جای داده، همواره از جنبه های تعلیمی برخوردار است.
این فردوسی پژوه درباره تصحیح شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق گفت: من پیش از این شش جلد تصحیح خالقی مطلق را که در خارج چاپ شده بود دیده ام. مسلما خالقی زحمات زیادی برای تحصحیح شاهنامه کشیده و جای خوشبختی است اگر تمام جلدهای این تصحیح به بازار کتاب آمده باشد.
محمدعلی اسلامی ندوشن درباره شاهنامه پژوهی امروز و دیروز خاطرنشان کرد: نسل جدید کمتر حوصله پرداختن به شاهنامه و پژوهش در آن را داشته است. هرچه مشاهده می شود، فعالیت های سده گذشته است. البته فرصت های امروز محدود است و نمی توان از نسل جدید خیلی توقع داشت که به کارهای قدیمی بپردازند؛ مگر اینکه نهادی خاص تربیت عده ای را برعهده بگیرد تا در فردوسی و پژوهش در شاهنامه متمرکز شوند. متاسفانه اگر همین طور جلو برویم ارتباط نسلهای شاهنامه پژوهان با هم قطع می شود.
وی تصریح کرد: متاسفانه نسل جدید به هرچه کهنه است بی اعتنایی می کند. البته ادبیات کلاسیک ایران در ردیف آن بخش از فرهنگ کهن به شمار می رود که دارای جوهره و روح زندگی است. درواقع اگر ما به شناخت ادبیات کلاسیک دست یابیم می توانیم به این وسیله خود را درست تر بشناسیم. کمرنگ شدن سطح مطالعه افراد در جامعه و کاهش خجالت آور تیراژ کتاب هم گواه این ادعاست که ما مسائل را به شوخی برگزار می کنیم.
منبع: سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی
#شاهنامه
@derakhte_honar
تصحیح جلال خالقی مطلق از شاهنامه فردوسی درست ترین تصحیح شاهنامه است؛ چرا که از روی نسخی مطمئن تر و با دقت بیشتر انجام شده است. بنابراین با کار خالقی مطلق می توانیم اطمینان داشته باشیم که به نزدیک ترین شاهنامه فردوسی دست یافته ایم.
محمدعلی اسلامی ندوشن در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان این مطلب گفت: خوشبختانه در سالهای اخیر نسبت به شاهنامه پژوهی توجه مطلوبی شده و در مجامع و دانشگاهها از فردوسی و شاهنامه زیاد صحبت می شود. اما آنچه مسلم است اینکه تنها حرف زدن در این باره کافی نیست و باید جریان عمده ای برای شناخت فردوسی و شاهنامه در کشور به وجود بیاید.
وی افزود: شاهنامه کتاب اول ایرانیان است. هر ملتی کتابی دارد که نشانگر شخصیت اوست. به عنوان مثال انگلیسی ها آثار شکسپیر، یونانی ها ایلیاد و اودیسه، ایتالیایی ها کمدی الهی دانته و ما شاهنامه را داریم. شاهنامه نشانه هویت و سرگذشت ایران است که به عنوان کتاب اول باید سرمشقی برای قوم ایرانی باشد. شناخت شاهنامه باعث می شود ما خود را بشناسیم و تا خودمان را نشناسیم نمی توانیم راه درستی را برگزینیم.
اسلامی ندوشن ادامه داد: البته کارهای پراکنده ای در این حوزه انجام شده که کافی نیست. باید صمیمانه تر با این موضوع روبرو شد زیرا مفاهیمی که شاهنامه در خود جای داده، همواره از جنبه های تعلیمی برخوردار است.
این فردوسی پژوه درباره تصحیح شاهنامه دکتر جلال خالقی مطلق گفت: من پیش از این شش جلد تصحیح خالقی مطلق را که در خارج چاپ شده بود دیده ام. مسلما خالقی زحمات زیادی برای تحصحیح شاهنامه کشیده و جای خوشبختی است اگر تمام جلدهای این تصحیح به بازار کتاب آمده باشد.
محمدعلی اسلامی ندوشن درباره شاهنامه پژوهی امروز و دیروز خاطرنشان کرد: نسل جدید کمتر حوصله پرداختن به شاهنامه و پژوهش در آن را داشته است. هرچه مشاهده می شود، فعالیت های سده گذشته است. البته فرصت های امروز محدود است و نمی توان از نسل جدید خیلی توقع داشت که به کارهای قدیمی بپردازند؛ مگر اینکه نهادی خاص تربیت عده ای را برعهده بگیرد تا در فردوسی و پژوهش در شاهنامه متمرکز شوند. متاسفانه اگر همین طور جلو برویم ارتباط نسلهای شاهنامه پژوهان با هم قطع می شود.
وی تصریح کرد: متاسفانه نسل جدید به هرچه کهنه است بی اعتنایی می کند. البته ادبیات کلاسیک ایران در ردیف آن بخش از فرهنگ کهن به شمار می رود که دارای جوهره و روح زندگی است. درواقع اگر ما به شناخت ادبیات کلاسیک دست یابیم می توانیم به این وسیله خود را درست تر بشناسیم. کمرنگ شدن سطح مطالعه افراد در جامعه و کاهش خجالت آور تیراژ کتاب هم گواه این ادعاست که ما مسائل را به شوخی برگزار می کنیم.
منبع: سایت مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی
#شاهنامه
@derakhte_honar
✳️📣
يازدهمين نشست "شاهنامه خواني" به همراه تحليل و نقد محتوایی آن، دوشنبه٩٧/٧/٣٠ ازساعت ١۶ الي ١٨ در کتابخانه عمومي شهيد باهنر لاهيجان برگزار میشود.
حضور ادب دوستان و فرهيختگان عزیز را گرامي ميداريم.
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه
#فردوسی
@Derakhte_Honar
يازدهمين نشست "شاهنامه خواني" به همراه تحليل و نقد محتوایی آن، دوشنبه٩٧/٧/٣٠ ازساعت ١۶ الي ١٨ در کتابخانه عمومي شهيد باهنر لاهيجان برگزار میشود.
حضور ادب دوستان و فرهيختگان عزیز را گرامي ميداريم.
#شاهنامه_خوانی
#شاهنامه
#فردوسی
@Derakhte_Honar
«شاهنامه» و «فردوسی» از نگاه دکتر محمدامین ریاحی:
امروز با نمونههای فراوانی که از وطنپرستی افراطی در اکناف جهان دیده شده و مایه خونریزیها و ویرانگریها شده است و میشود، گاهی از وطنپرستی مفهومی توام با نژادپرستی و تعصبات جاهلانه و نفرت بیجا از هربیگانه به ذهن میرسد. وطنپرستی در شاهنامه برکنار از این آلایشهاست. وطندوستی فردوسی احساسی حکیمانه توام با اعتدال و خردمندی و عاطفه انسانی و به کلی دور از نژادپرستی است. عشق به ایران در شاهنامه به مفهوم عشق به فرهنگ مردم ایران، و آرامش و آبادی ایران، و آزادی و آسایش مردم ایران، و برخورداری آنها از عدالت است. نفرتی که نسبت به مهاجمان هست، بهسبب تبار آنها نیست؛ به سبب این است که بیگانه به ناحق و به ناخواست مردم به این سرزمین هجوم آورده، و چون با فرهنگ مردم بیگانه است و از محبت و پشتیبانی مردم محروم است، ناچار با خونریزی و بیدادگری و ویرانسازی فرمان میراند. نفرت از مهاجم به مفهوم نفرت از ظلم است. نفرت از ضحاک و افراسیاب، نفرت از بیدادگریهای آنهاست، و ستایش کین خواهی ایرانیان، ستایش اجرای عدالت است.
#ادبیات_فارسی
#شعر_فارسی
#شاهنامه
#محمد_امین_ریاحی
@derakhte_honar
امروز با نمونههای فراوانی که از وطنپرستی افراطی در اکناف جهان دیده شده و مایه خونریزیها و ویرانگریها شده است و میشود، گاهی از وطنپرستی مفهومی توام با نژادپرستی و تعصبات جاهلانه و نفرت بیجا از هربیگانه به ذهن میرسد. وطنپرستی در شاهنامه برکنار از این آلایشهاست. وطندوستی فردوسی احساسی حکیمانه توام با اعتدال و خردمندی و عاطفه انسانی و به کلی دور از نژادپرستی است. عشق به ایران در شاهنامه به مفهوم عشق به فرهنگ مردم ایران، و آرامش و آبادی ایران، و آزادی و آسایش مردم ایران، و برخورداری آنها از عدالت است. نفرتی که نسبت به مهاجمان هست، بهسبب تبار آنها نیست؛ به سبب این است که بیگانه به ناحق و به ناخواست مردم به این سرزمین هجوم آورده، و چون با فرهنگ مردم بیگانه است و از محبت و پشتیبانی مردم محروم است، ناچار با خونریزی و بیدادگری و ویرانسازی فرمان میراند. نفرت از مهاجم به مفهوم نفرت از ظلم است. نفرت از ضحاک و افراسیاب، نفرت از بیدادگریهای آنهاست، و ستایش کین خواهی ایرانیان، ستایش اجرای عدالت است.
#ادبیات_فارسی
#شعر_فارسی
#شاهنامه
#محمد_امین_ریاحی
@derakhte_honar
خرفستران_در_انديشه_ايرانيان_بر_اساس.pdf
394.3 KB
خرفستران(موجودات زیانبار) در انديشه ايرانيان؛ بر اساس اوستا، متون پهلوي، و شاهنامه
مقاله ای از حمید ایاز و احمد طحان
#اوستا
#شاهنامه
@derakhte_honar
مقاله ای از حمید ایاز و احمد طحان
#اوستا
#شاهنامه
@derakhte_honar
📚 ابیاتی از کتاب ارجمند شاهنامه
درباره انسان، جهان و مرگ!
از بخش: پادشاهی منوچهر
همین خارستان چون سرای سپنج
کزو ناز و گنجست و هم درد و رنج
همی دم زدن بر تو بر بشمرد
هم او برفرازد هم او بشکرد
برآید یکی باد با زلزله
ز گیتی برآید خروش و خله
همه رنج ما ماند زی خارستان
گذر کرد باید سوی شارستان
کسی دیگر از رنج ما برخورد
نپاید برو نیز و هم بگذرد
چنین رفت از آغاز یکسر سخن
همین باشد و نو نگردد کهن
اگر توشهمان نیکنامی بود
روانها بران سر گرامی بود
و گر آز ورزیم و پیچان شویم
پدید آید آنگه که بیجان شویم
گر ایوان ما سر به کیوان برست
ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
چو پوشند بر روی ما خون و خاک
همه جای بیمست و تیمار و باک
بیابان و آن مرد با تیز داس
کجا خشک و تر زو دل اندر هراس
تر و خشک یکسان همی بدرود
وگر لابه سازی سخن نشنود
دروگر زمانست و ما چون گیا
همانش نبیره همانش نیا
به پیر و جوان یک به یک ننگرد
شکاری که پیش آیدش بشکرد
جهان را چنینست ساز و نهاد
که جز مرگ را کس ز مادر نزاد
ازین در درآید بدان بگذرد
زمانه برو دم همی بشمرد...!
#شعر
#فردوسی
#شاهنامه
#مرگ
@Derakhte_Honar
درباره انسان، جهان و مرگ!
از بخش: پادشاهی منوچهر
همین خارستان چون سرای سپنج
کزو ناز و گنجست و هم درد و رنج
همی دم زدن بر تو بر بشمرد
هم او برفرازد هم او بشکرد
برآید یکی باد با زلزله
ز گیتی برآید خروش و خله
همه رنج ما ماند زی خارستان
گذر کرد باید سوی شارستان
کسی دیگر از رنج ما برخورد
نپاید برو نیز و هم بگذرد
چنین رفت از آغاز یکسر سخن
همین باشد و نو نگردد کهن
اگر توشهمان نیکنامی بود
روانها بران سر گرامی بود
و گر آز ورزیم و پیچان شویم
پدید آید آنگه که بیجان شویم
گر ایوان ما سر به کیوان برست
ازان بهرهٔ ما یکی چادرست
چو پوشند بر روی ما خون و خاک
همه جای بیمست و تیمار و باک
بیابان و آن مرد با تیز داس
کجا خشک و تر زو دل اندر هراس
تر و خشک یکسان همی بدرود
وگر لابه سازی سخن نشنود
دروگر زمانست و ما چون گیا
همانش نبیره همانش نیا
به پیر و جوان یک به یک ننگرد
شکاری که پیش آیدش بشکرد
جهان را چنینست ساز و نهاد
که جز مرگ را کس ز مادر نزاد
ازین در درآید بدان بگذرد
زمانه برو دم همی بشمرد...!
#شعر
#فردوسی
#شاهنامه
#مرگ
@Derakhte_Honar
کدام ویرایش شاهنامه معتبر است .docx
19 KB
📝 یادداشت «دکتر ابوالفضل خطیبی» شاهنامه پژوه نامدار، درباره شاهنامه:
کدام ویرایش شاهنامه معتبر است؟
#شاهنامه #فردوسی #ابوالفضل_خطیبی #خالقی_مطلق
@derakhte_honar
کدام ویرایش شاهنامه معتبر است؟
#شاهنامه #فردوسی #ابوالفضل_خطیبی #خالقی_مطلق
@derakhte_honar
▪️هزار سال از زندگی تلخ و بزرگوار فردوسی میگذرد. در تاریخ ناسپاس و سفله پرور ما، بیدادی که بر او رفته است، مانندی ندارد. و در این جماعت قوادان و دلقکان که ماییم با هوسهای ناچیز و آرزوهای تباه، کسی را پروای کار او نیست و جهان شگفت شاهنامه همچنان بر "ارباب فضل" در بسته و ناشناخته مانده است. اما در این دوران دراز، شاهنامه زندگی صبور خود را در میان مردم عادی این سرزمین ادامه داده است، و هنوز هم صدای گرمش گاهگاه اینجا و آنجا در خانهای و قهوه خانهای شنیده میشود و در هر حال این زندگی خواهد بود، و این صدا خاموش نخواهد شد، و هر زمان به آوایی و نوایی، سازگار مردم همان روزگار فراگوش میرسد.
➖شاهرخ مسکوب؛ مقدمه بر رستم و اسفندیار
#فردوسی
#شاهنامه
#شاهرخ_مسکوب
@Derakhte_Honar
➖شاهرخ مسکوب؛ مقدمه بر رستم و اسفندیار
#فردوسی
#شاهنامه
#شاهرخ_مسکوب
@Derakhte_Honar
«کلامی دربارهٔ کلاسیکها و دیداری کوتاه با سعدی در آینهٔ فردوسی»
به مناسبت یکم اردیبهشت ماه، روز سعدی
#مهری_بهفر
سعدی بزرگترین شاعر و نویسندهٔ ادبیات تعلیمی ایران، که در بوستان بهکرّات مضامین تعلیمی شاهنامهای را، چنانکه در چند نمونهٔ پیشتر دیدیم، مکرّر کرده است، در بیان سبب و کارکردِ داستانهای شاهنامه در بوستان تفسیری جالب به دست میدهد:
بس بگردید و بگردد روزگار / دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن/پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامهها آوردهاند/ رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک /کز بسی خلق است دنیا یادگار(سعدی،۱۳۸۵ کلیات چاپ هرمس: ۹۶۴)
سعدی چنانکه دیدیم در ابیات بالا میگوید، داستانهای شهنامه برای این سروده شدهاند که این آگاهی را به خداوندان مُلک و صاحبان/حاکمانِ امروزِ دنیا بدهند که این دنیا با شما آغاز نشده و با شما هم پایان نمیگیرد. پادشاهانی بزرگتر از شما آمده و رفتهاند و این دنیا بس گشته و همچنان بگردد. امروز که از دستت برمیآید، کار نیکی کن، پیش از آنکه فرصتت برای همیشه از دست رود و نام بد برای همیشه از آنِ تو گردد... .
تفسیر سعدی از سببِ اصلی و معنیِ حقیقیِ داستانهای شاهنامه دو چیز را نشان میدهد؛ یکی اینکه فهم سعدی و قرائت او از شاهنامه چیست، اصل آن را چه میداند و فرعش را چه، و دیگر اینکه این فهم و دریافتِ او از شاهنامه چگونه در شکلدادن به معانیِ اخلاقی در آثارِ خودِ او کار کرده است.
سعدی از میان لایههای مختلف شاهنامه لایهٔ تأملاتِ خودِ فردوسی را که به دورِ روایت و شخصیت و اندیشهٔ موجود در داستانها تنیده بود، یعنی آن جوهرهٔ فهمِ فردوسی را در صورتبندیِ معانیِ داستانهایِ باستانْ معنیِ حقیقی و اصلِ آن تأویل کرده است. این تفسیرِ سعدی از شاهنامه هم بر چهرهٔ خود او و اثرش پرتو میاندازد و هم وجهِ مفاهمه و همسخنیاش با فردوسی را روشن میکند و هم فاصلهٔ او را از جنبههای دیگر روایت شاهنامه معلوم میدارد.
و برای همین هم هست که وقتی سعدی میخواهد در عدل و تدبیر و رایِ حاکمان حکایتی بگوید، شخصیتها و نامهای شاهنامه را دستمایهٔ حکایتش میکند و در همان میدانِ سخن قلم میزند که پیشتر فردوسی پدید آورده بود:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت/به سرچشمهای بر به سنگی نوشت
برین چشمه چون ما بسی دم زدند/برفتند چون چشم بر هم زدند...(همان، ۳۲۷)
یا:
چنین گفت شوریدهای در عجم/به کسری که ای وارث ملک جم
اگر ملک بر جم بماندی و بخت/ترا کی میسر شدی تاج و تخت... (همان، ۳۴۲)
#سعدی
#شاهنامه
@derakhte_honar
به مناسبت یکم اردیبهشت ماه، روز سعدی
#مهری_بهفر
سعدی بزرگترین شاعر و نویسندهٔ ادبیات تعلیمی ایران، که در بوستان بهکرّات مضامین تعلیمی شاهنامهای را، چنانکه در چند نمونهٔ پیشتر دیدیم، مکرّر کرده است، در بیان سبب و کارکردِ داستانهای شاهنامه در بوستان تفسیری جالب به دست میدهد:
بس بگردید و بگردد روزگار / دل به دنیا درنبندد هوشیار
ای که دستت میرسد کاری بکن/پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
اینکه در شهنامهها آوردهاند/ رستم و رویینهتن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک /کز بسی خلق است دنیا یادگار(سعدی،۱۳۸۵ کلیات چاپ هرمس: ۹۶۴)
سعدی چنانکه دیدیم در ابیات بالا میگوید، داستانهای شهنامه برای این سروده شدهاند که این آگاهی را به خداوندان مُلک و صاحبان/حاکمانِ امروزِ دنیا بدهند که این دنیا با شما آغاز نشده و با شما هم پایان نمیگیرد. پادشاهانی بزرگتر از شما آمده و رفتهاند و این دنیا بس گشته و همچنان بگردد. امروز که از دستت برمیآید، کار نیکی کن، پیش از آنکه فرصتت برای همیشه از دست رود و نام بد برای همیشه از آنِ تو گردد... .
تفسیر سعدی از سببِ اصلی و معنیِ حقیقیِ داستانهای شاهنامه دو چیز را نشان میدهد؛ یکی اینکه فهم سعدی و قرائت او از شاهنامه چیست، اصل آن را چه میداند و فرعش را چه، و دیگر اینکه این فهم و دریافتِ او از شاهنامه چگونه در شکلدادن به معانیِ اخلاقی در آثارِ خودِ او کار کرده است.
سعدی از میان لایههای مختلف شاهنامه لایهٔ تأملاتِ خودِ فردوسی را که به دورِ روایت و شخصیت و اندیشهٔ موجود در داستانها تنیده بود، یعنی آن جوهرهٔ فهمِ فردوسی را در صورتبندیِ معانیِ داستانهایِ باستانْ معنیِ حقیقی و اصلِ آن تأویل کرده است. این تفسیرِ سعدی از شاهنامه هم بر چهرهٔ خود او و اثرش پرتو میاندازد و هم وجهِ مفاهمه و همسخنیاش با فردوسی را روشن میکند و هم فاصلهٔ او را از جنبههای دیگر روایت شاهنامه معلوم میدارد.
و برای همین هم هست که وقتی سعدی میخواهد در عدل و تدبیر و رایِ حاکمان حکایتی بگوید، شخصیتها و نامهای شاهنامه را دستمایهٔ حکایتش میکند و در همان میدانِ سخن قلم میزند که پیشتر فردوسی پدید آورده بود:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت/به سرچشمهای بر به سنگی نوشت
برین چشمه چون ما بسی دم زدند/برفتند چون چشم بر هم زدند...(همان، ۳۲۷)
یا:
چنین گفت شوریدهای در عجم/به کسری که ای وارث ملک جم
اگر ملک بر جم بماندی و بخت/ترا کی میسر شدی تاج و تخت... (همان، ۳۴۲)
#سعدی
#شاهنامه
@derakhte_honar
Audio
shahname
🎧فايل صوتي
📚#شاهنامه_فردوسی (نسخه مسكو)
🎙صدا: #اسماعيل_قادرپناه
#بخش_يكم
#شاهنامه
#فردوسی
@derakhte_honar
📚#شاهنامه_فردوسی (نسخه مسكو)
🎙صدا: #اسماعيل_قادرپناه
#بخش_يكم
#شاهنامه
#فردوسی
@derakhte_honar
🖋 درباره شاهنامه ابومنصوري
منبع اصلي فردوسي براي سرودن شاهنامه
نام اثر: "شاهنامه"، به تصریح مقدمه آن: "و این نامه را نام 'شاهنامه' نهادند...".
نکته: پس از شهرت شاهنامه فردوسی، برای آنکه با شاهنامه فردوسی اشتباه نشود "شاهنامه (منثور) ابومنصوری" نام گرفت.
تاریخ تدوین: ۳۴۶
به فرمان: ابومنصور محمدبن عبدالرزاق والی طوس
زیر نظر: ابومنصور معمری وزیر ابومنصور
تدوینکنندگان: چند تن از موبدان زرتشتی
منابع: ۱. خداینامه، ۲. روایات رستم از آزادسرو، ۳. داستان اسکندر (به احتمال بسیار از ترجمه عربی ابن مقفع در سیرالملوک)، ۴. برخی روایات پادشاهی یزدگرد سوم
آنچه از این اثر باقیمانده: مقدمه اثر
آثاری که از این اثر نام بردهاند: ۱. شاهنامه فردوسی، ۲. آثارالباقیه ابوریحان بیرونی (دومرتبه)، ۳. غرراخبار ثعالبی، ۴. اشاره اسدی طوسی، سراینده گرشاسبنامه (بسی یاد نام نکو رانده شد/ بسی دفتر باستان خوانده شد) و اشاره نظامی در هفتپیکر (هر چه تاریخ شهریاران بود/ در یکی نامه اختیار آن بود)
♦️ تطبیق اشارات فردوسی در دیباچه با دیباچه شاهنامه ابومنصوری:
🔸 به دانش ز دانندگان را جوی!
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی!
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یکزمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"تا جهان بود مردم گرد دانش گشتهاند و سخن را بزرگ داشته و نیکوترین یادگاری سخن دانستهاند، چه اندر این جهان، مردم به دانش بزرگوارتر و مایهدارتر".
🔹 یکی پهلوان بود دهقاننژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"پس امیر ابومنصور عبدالرزاق مردی بود با فرّ و خویشکام بود و با هنر و بزرگمنش بود اندر کامروایی و با دستگاهی تمام از پادشاهی و ساز مهتران و اندیشهای بلند داشت و نژاد بزرگ داشت به گوهر...
🔸 ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کین نامه را گِرد کرد...
چو بشنید از ایشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن
چنین یادگاری شد اندر جهان
بر او آفرین از کهان و مهان
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
از روزگار آرزو کرد تا او را نیز یادگاری بود اندر این جهان. پس دستور خویش ابومنصور معمری را بفرمود تا خداوندان کتب را از دهقانان و فرزانگان و جهاندیدگان از شهرها بیاورد و چاکر او ابومنصور معمری به فرمان او، نامه کرد و کس فرستاد به شهرهای خراسان، و هشیاران از آنجا بیاورد، چون ماخ پیر خراسانی از هری، و یزدانداد پسر شاپور از سیستان و چون شاهوی خورشیذ پسر بهرام از نشابور و چون شاذان پسر برزین از طوس و هر چهارشان گرد آورد و بنشاند به فراز آوردن این نامههای شاهان و کارنامههاشان و زندگانی هر یکی...".
🔹 تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسانروشن زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
مقدمه شاهنامه ابومنصوری: و اندر این چیزهاست کی به گفتار مَر خواننده را بزرگ آید و هر کسی دارند تا از او فایده گیرند و چیزها اندر این نامه بیابند کی سهمگن نماید و این نیکوست، چون مغز او بدانی و تو را درست گردد... این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان به معنی و آن کی دشمن دانش بود این را زشت گرداند و اندر جهان شگفتی فراوان است، چنان چون پیغامبر ما، صلی الله علیه و سلم فرمود: حَدّثوا عَن بَنی اسرائیلَ و لا حَرَجَ" گفت: هر چه از بنی اسرائیل گویند، همه بشنوید کی بوده است و دروغ نیست".
#شاهنامه_ابومنصوري
#شاهنامه
@derakhte_honar
منبع اصلي فردوسي براي سرودن شاهنامه
نام اثر: "شاهنامه"، به تصریح مقدمه آن: "و این نامه را نام 'شاهنامه' نهادند...".
نکته: پس از شهرت شاهنامه فردوسی، برای آنکه با شاهنامه فردوسی اشتباه نشود "شاهنامه (منثور) ابومنصوری" نام گرفت.
تاریخ تدوین: ۳۴۶
به فرمان: ابومنصور محمدبن عبدالرزاق والی طوس
زیر نظر: ابومنصور معمری وزیر ابومنصور
تدوینکنندگان: چند تن از موبدان زرتشتی
منابع: ۱. خداینامه، ۲. روایات رستم از آزادسرو، ۳. داستان اسکندر (به احتمال بسیار از ترجمه عربی ابن مقفع در سیرالملوک)، ۴. برخی روایات پادشاهی یزدگرد سوم
آنچه از این اثر باقیمانده: مقدمه اثر
آثاری که از این اثر نام بردهاند: ۱. شاهنامه فردوسی، ۲. آثارالباقیه ابوریحان بیرونی (دومرتبه)، ۳. غرراخبار ثعالبی، ۴. اشاره اسدی طوسی، سراینده گرشاسبنامه (بسی یاد نام نکو رانده شد/ بسی دفتر باستان خوانده شد) و اشاره نظامی در هفتپیکر (هر چه تاریخ شهریاران بود/ در یکی نامه اختیار آن بود)
♦️ تطبیق اشارات فردوسی در دیباچه با دیباچه شاهنامه ابومنصوری:
🔸 به دانش ز دانندگان را جوی!
به گیتی بپوی و به هر کس بگوی!
ز هر دانشی چون سخن بشنوی
از آموختن یکزمان نغنوی
چو دیدار یابی به شاخ سخن
بدانی که دانش نیاید به بن
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"تا جهان بود مردم گرد دانش گشتهاند و سخن را بزرگ داشته و نیکوترین یادگاری سخن دانستهاند، چه اندر این جهان، مردم به دانش بزرگوارتر و مایهدارتر".
🔹 یکی پهلوان بود دهقاننژاد
دلیر و بزرگ و خردمند و راد
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
"پس امیر ابومنصور عبدالرزاق مردی بود با فرّ و خویشکام بود و با هنر و بزرگمنش بود اندر کامروایی و با دستگاهی تمام از پادشاهی و ساز مهتران و اندیشهای بلند داشت و نژاد بزرگ داشت به گوهر...
🔸 ز هر کشوری موبدی سالخورد
بیاورد کین نامه را گِرد کرد...
چو بشنید از ایشان سپهبد سخن
یکی نامور نامه افکند بن
چنین یادگاری شد اندر جهان
بر او آفرین از کهان و مهان
مقدمه شاهنامه ابومنصوری:
از روزگار آرزو کرد تا او را نیز یادگاری بود اندر این جهان. پس دستور خویش ابومنصور معمری را بفرمود تا خداوندان کتب را از دهقانان و فرزانگان و جهاندیدگان از شهرها بیاورد و چاکر او ابومنصور معمری به فرمان او، نامه کرد و کس فرستاد به شهرهای خراسان، و هشیاران از آنجا بیاورد، چون ماخ پیر خراسانی از هری، و یزدانداد پسر شاپور از سیستان و چون شاهوی خورشیذ پسر بهرام از نشابور و چون شاذان پسر برزین از طوس و هر چهارشان گرد آورد و بنشاند به فراز آوردن این نامههای شاهان و کارنامههاشان و زندگانی هر یکی...".
🔹 تو این را دروغ و فسانه مدان
به یکسانروشن زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد
مقدمه شاهنامه ابومنصوری: و اندر این چیزهاست کی به گفتار مَر خواننده را بزرگ آید و هر کسی دارند تا از او فایده گیرند و چیزها اندر این نامه بیابند کی سهمگن نماید و این نیکوست، چون مغز او بدانی و تو را درست گردد... این همه درست آید به نزدیک دانایان و بخردان به معنی و آن کی دشمن دانش بود این را زشت گرداند و اندر جهان شگفتی فراوان است، چنان چون پیغامبر ما، صلی الله علیه و سلم فرمود: حَدّثوا عَن بَنی اسرائیلَ و لا حَرَجَ" گفت: هر چه از بنی اسرائیل گویند، همه بشنوید کی بوده است و دروغ نیست".
#شاهنامه_ابومنصوري
#شاهنامه
@derakhte_honar
ایران در شاهنامه دو معنی دارد. یکی کشور ایران است و معنی دیگرش ایرانیان است. ایران جمع «اِر» پهلوی است که به معنی نژاده و ایرانی است. غیر از کلمه ایرانیان، دهقان هم برای ایرانیان به کار رفته و آزادگان هم همینطور. پس چند کلمه داریم برای ساکنین ایران: «ایرانیان یا ایران»، «آزادگان» و «دهقانان». همه کسانی که غیرایرانی هستند، نیران نامیده شدهاند که ممکن است سرزمینهای وابسته به ایران باشند یا غیروابسته. نیران به معنی غیرایران است.
#شاهنامه
#جلال_خالقي_مطلق
#ايران
@derakhte_honar
#شاهنامه
#جلال_خالقي_مطلق
#ايران
@derakhte_honar
▫️با اینکه فردوسی داستان سرای جنگهاست، و بهترین وصفها را از میدانهای جنگ و هنرنمایی جنگجویان در شاهنامه میخوانیم، با این همه او از جنگ و خونریزی نفرت دارد و آن را ناگزیر و حکم سرنوشت میداند. حکیمی که شاهکار خود را به نام «خداوند جان و خرد» آغاز کرده، طبیعی است که قدر جان انسانها را بداند، حتی قدرجان مورچه دانه کش را هم بداند. او در جاهای فراوان جنگ را مینکوهد. پیران ویسه در گفتگو با رستم میگوید:
مرا آشتی بهتر آید ز جنگ
نباید گرفتن چنین کار تنگ
در جواب او از رستم میشنویم که:
پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ
نه خوب است و داند همی کوه و سنگ
رستم کوشش فراوان میکند که اسفندیار را از جنگ با خود باز دارد. توفیق نمییابد. در آخرین لحظه ای که تیر گز را به سوی چشم اسفندیار رها میکند، خدا را گواه میگیرد که این کار به دلخواه او نیست:
همی گفت کای پاک دادار هور
فزاینده دانش و فر و زور
همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا، هم روان مرا
که چندین بپیچم که اسفندیار
مگر سر بپیچاند از کارزار
تو دانی به بیداد کوشد همی
همی جنگ و مردی فرو شد همی
به باد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر
جنگهای ایرانیان در شاهنامه، هیچ گاه به قصد کشورگشایی و تصرف سرزمین دیگران یا تحمیل کیش و آیین خویش یا به چنگ آوردن غنایم جنگی نیست. شاهنامه، حماسه اسکندر و چنگیز و تیمور نیست که از شرق و غرب به ایران میتاختند. شاهنامه حماسه مردم ایران است در دفاع از هستی ملی و پایداری ابدی در برابر هرچه اهریمنی و انیرانی است. از آن گذشته، کین خواهی کشتگان مظلوم هم از علل جنگهاست، چون جنگهای فریدون و منوچهر با سلم و تور به کین خواهی ایرج، و جنگهای رستم و کیخسرو به کینخواهی سیاوش. اساس این است که بیداد و بدی نباید بیکیفر بماند:
نگر تا چه گفته ست مرد خرد
که هرکس که بد کرد، کیفر برد
#محمد_امین_ریاحی
#شاهنامه
#فردوسي
Www.shahnamehpajohan.ir
@derakhte_honar
مرا آشتی بهتر آید ز جنگ
نباید گرفتن چنین کار تنگ
در جواب او از رستم میشنویم که:
پلنگ این شناسد که پیکار و جنگ
نه خوب است و داند همی کوه و سنگ
رستم کوشش فراوان میکند که اسفندیار را از جنگ با خود باز دارد. توفیق نمییابد. در آخرین لحظه ای که تیر گز را به سوی چشم اسفندیار رها میکند، خدا را گواه میگیرد که این کار به دلخواه او نیست:
همی گفت کای پاک دادار هور
فزاینده دانش و فر و زور
همی بینی این پاک جان مرا
توان مرا، هم روان مرا
که چندین بپیچم که اسفندیار
مگر سر بپیچاند از کارزار
تو دانی به بیداد کوشد همی
همی جنگ و مردی فرو شد همی
به باد افره این گناهم مگیر
تویی آفریننده ماه و تیر
جنگهای ایرانیان در شاهنامه، هیچ گاه به قصد کشورگشایی و تصرف سرزمین دیگران یا تحمیل کیش و آیین خویش یا به چنگ آوردن غنایم جنگی نیست. شاهنامه، حماسه اسکندر و چنگیز و تیمور نیست که از شرق و غرب به ایران میتاختند. شاهنامه حماسه مردم ایران است در دفاع از هستی ملی و پایداری ابدی در برابر هرچه اهریمنی و انیرانی است. از آن گذشته، کین خواهی کشتگان مظلوم هم از علل جنگهاست، چون جنگهای فریدون و منوچهر با سلم و تور به کین خواهی ایرج، و جنگهای رستم و کیخسرو به کینخواهی سیاوش. اساس این است که بیداد و بدی نباید بیکیفر بماند:
نگر تا چه گفته ست مرد خرد
که هرکس که بد کرد، کیفر برد
#محمد_امین_ریاحی
#شاهنامه
#فردوسي
Www.shahnamehpajohan.ir
@derakhte_honar
🔺ادامه ي پست قبلي:⬆️⬆️
✡️ایندرا در آثار ودایی نام خدایی بسیار نیرومند است و بیشتر ویژگی های او به ایزد بهرام و تعدادی از ویژگی هایش به ایزد مهر منتقل شده است و خود در باورهای ایرانی به صورت دیوی در آمده است که آفریدگان را از نیکویی کردن باز می دارد. او ضد نظم و ترتیب است. بنا به نوشته پهلوی بندهش، این امشاسپند نه تنها نظم را در روی زمین برقرار می سازد، بلکه حتی نگران نظم مینُوی و دوزخ نیز هست و مراقبت می کند که دیوان، بدکاران را بیش از آنچه سزایشان است تنبیه نکنند.
✡️ایزدان آذر، سروش، بهرام از همکاران اردیبهشت هستند. به گفته بندهش میان گلها، گل مرزنگوش به این امشاسپند اختصاص دارد. از اوقات روز وقت نیمروز(= رپیهوین) به او تعلق دارد. نیایش معروف « اَشِم وُهو...» را نیز « نماز اَشَه» می خوانند و به این امشاسپند نسبت می دهند.
#اردیبهشت
#اوستا
#امشاسپندان
#شاهنامه
@ShaahNameFerdosi
@derakhte_honar
✡️ایندرا در آثار ودایی نام خدایی بسیار نیرومند است و بیشتر ویژگی های او به ایزد بهرام و تعدادی از ویژگی هایش به ایزد مهر منتقل شده است و خود در باورهای ایرانی به صورت دیوی در آمده است که آفریدگان را از نیکویی کردن باز می دارد. او ضد نظم و ترتیب است. بنا به نوشته پهلوی بندهش، این امشاسپند نه تنها نظم را در روی زمین برقرار می سازد، بلکه حتی نگران نظم مینُوی و دوزخ نیز هست و مراقبت می کند که دیوان، بدکاران را بیش از آنچه سزایشان است تنبیه نکنند.
✡️ایزدان آذر، سروش، بهرام از همکاران اردیبهشت هستند. به گفته بندهش میان گلها، گل مرزنگوش به این امشاسپند اختصاص دارد. از اوقات روز وقت نیمروز(= رپیهوین) به او تعلق دارد. نیایش معروف « اَشِم وُهو...» را نیز « نماز اَشَه» می خوانند و به این امشاسپند نسبت می دهند.
#اردیبهشت
#اوستا
#امشاسپندان
#شاهنامه
@ShaahNameFerdosi
@derakhte_honar
رادیو شاهنامه | بخش بیست و ششم
رادیو شاهنامه
🎧قسمت بيست و ششم راديو شاهنامه
سخنرانی عزت الله فولادوند (خرد و آزادی دو گوهر کمیاب)، شاهنامه خوانی گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه، معرفی کتاب واج شناسی شاهنامه اثر جلال خالقی مطلق، نقالی مرجان صادقی از هفت خوان رستم (بخش دوم) و شاهنامه خوانی نوربخش احمدزاده
#راديو_شاهنامه
#شاهنامه
#فردوسی
@radioshahnameh
@derakhte_honar
سخنرانی عزت الله فولادوند (خرد و آزادی دو گوهر کمیاب)، شاهنامه خوانی گفتار اندر فراهم آوردن شاهنامه، معرفی کتاب واج شناسی شاهنامه اثر جلال خالقی مطلق، نقالی مرجان صادقی از هفت خوان رستم (بخش دوم) و شاهنامه خوانی نوربخش احمدزاده
#راديو_شاهنامه
#شاهنامه
#فردوسی
@radioshahnameh
@derakhte_honar
📚کلاس شاهنامه
شاهرخ مسکوب
گفتار ۱ - حماسه
🔺حماسه بیانگر دید و جایگاه انسان است در جهان، حال آنکه اسطوره بیانگر دید و جایگاه انسان است در کیهان. به تعبیر دیگر، حماسه همان اسطوره است که از آسمان به زمین، از انتزاع به جسم، از عالم مجاز به دنیای واقعی انسان ها آمده است.
بنا بر نظر هگل، روایت حماسی مربوط به فرهنگ اقوام در حال شکل گیری است، چون ایلیاد و اودیسه نزد یونانی ها، یا مهاباراتا ورامایانا نزد هندی ها. اما حماسه ملی ایران یا شاهنامه در قرن چهارم هجری، یعنی ۱۲۰۰ سال پس از تشکیل قوم و ملت ایران و چهار صد سال پس از شکست از عربها نوشته شده است. در این دوران، تاریخ ایران که پیشتر به دست اردشیر پی ریزی شده بود، این بارتوسط یک شاعر از نو پی افکنده می شود. بنابراین، شاهنامه را می توان حماسه متأخر نام نهاد.
🔺منابع حماسه ملی ایران عبارتند از:
ـ روایت های اسطوره ای برگرفته از اوستا
ـ سیکل سیستان یا روایت های پهلوانی شرق ایران (خاندان نریمان، سام، زال، رستم و فریبرز)
ـ روایت های تاریخی خانواده های اشکانی (گودرز، گیو و بیژن)
روایت های هر سه این منابع طی سالیان دراز به صورت شفاهی، سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر نقل می شده است. اوستا را تنها موبدان می دانستند و بازگو می کردند، در حالی که روایت های پهلوانی و حماسی توسط گوسان ها به شعر و همراه با موسیقی بیان می شده است. در اواخر دوره اشکانی، ابتدا اوستا جمع آوری و به صورت مکتوب روی پوست گاو نوشته می شود. سپس روایت های اساطیری، پهلوانی و تاریخی که در طول ۴۷۰ سال پادشاهی ساسانی، به هم آمیخته و در هم تنیده شده اند، در خداینامک ها گردآوری و تدوین می شود. چند صد سال بعد، یعنی در قرن چهارم هجری، هنگامی که خلافت عباسی در بغداد ضعیف می شود، درخراسان و شمال شرق ایران و ماوراء النهر، نوعی استقلال محلی بوجود می آید و زبان فارسی مشروعیت پیدا می کند. در چنین شرایطی، سپهسالار خراسان به فکر می افتد که داستان های پراکنده و تاریخ گسسته ایران را جمع آوری کند. پس، از چهار کاتب زرتشتی دعوت می کند تا به توس بیایند و خداینامک جدیدی را که بعد ها به نام او خداینامک ابومنصوری نام یافت، به نثر بنویسند.
این کتاب منبع اصلی فردوسی بوده است.
🔺در شاهنامه، اسطوره، حماسه و تاریخ، یا به بیان دیگر افسانه، داستان و واقعیت، در هم تنیده اند. شاهنامه به منزله اثری ادبی، حماسه ای است که در آن سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی باز شناخته می شود:
ـ بخش اساطیری (از نخستین پادشاه تا جمشید، ضحاک و فریدون، افراسیاب و کیخسرو، زرتشت واسفندیار)
ـ بخش پهلوانی یا حماسی ( از فریدون تا بهمن)
ـ بخش تاریخی ( از اسکندر تا یزدگرد)
البته این بخش بندی اجمالی و تقریبی است و گاه مرز روشنی، به ویژه میان دو بخش نخستین که نام آورانی چون فریدون و افراسیاب و کیخسرو نقش پردازان آنند، وجود ندارد.
#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب
@derakhte_honar
شاهرخ مسکوب
گفتار ۱ - حماسه
🔺حماسه بیانگر دید و جایگاه انسان است در جهان، حال آنکه اسطوره بیانگر دید و جایگاه انسان است در کیهان. به تعبیر دیگر، حماسه همان اسطوره است که از آسمان به زمین، از انتزاع به جسم، از عالم مجاز به دنیای واقعی انسان ها آمده است.
بنا بر نظر هگل، روایت حماسی مربوط به فرهنگ اقوام در حال شکل گیری است، چون ایلیاد و اودیسه نزد یونانی ها، یا مهاباراتا ورامایانا نزد هندی ها. اما حماسه ملی ایران یا شاهنامه در قرن چهارم هجری، یعنی ۱۲۰۰ سال پس از تشکیل قوم و ملت ایران و چهار صد سال پس از شکست از عربها نوشته شده است. در این دوران، تاریخ ایران که پیشتر به دست اردشیر پی ریزی شده بود، این بارتوسط یک شاعر از نو پی افکنده می شود. بنابراین، شاهنامه را می توان حماسه متأخر نام نهاد.
🔺منابع حماسه ملی ایران عبارتند از:
ـ روایت های اسطوره ای برگرفته از اوستا
ـ سیکل سیستان یا روایت های پهلوانی شرق ایران (خاندان نریمان، سام، زال، رستم و فریبرز)
ـ روایت های تاریخی خانواده های اشکانی (گودرز، گیو و بیژن)
روایت های هر سه این منابع طی سالیان دراز به صورت شفاهی، سینه به سینه و از نسلی به نسل دیگر نقل می شده است. اوستا را تنها موبدان می دانستند و بازگو می کردند، در حالی که روایت های پهلوانی و حماسی توسط گوسان ها به شعر و همراه با موسیقی بیان می شده است. در اواخر دوره اشکانی، ابتدا اوستا جمع آوری و به صورت مکتوب روی پوست گاو نوشته می شود. سپس روایت های اساطیری، پهلوانی و تاریخی که در طول ۴۷۰ سال پادشاهی ساسانی، به هم آمیخته و در هم تنیده شده اند، در خداینامک ها گردآوری و تدوین می شود. چند صد سال بعد، یعنی در قرن چهارم هجری، هنگامی که خلافت عباسی در بغداد ضعیف می شود، درخراسان و شمال شرق ایران و ماوراء النهر، نوعی استقلال محلی بوجود می آید و زبان فارسی مشروعیت پیدا می کند. در چنین شرایطی، سپهسالار خراسان به فکر می افتد که داستان های پراکنده و تاریخ گسسته ایران را جمع آوری کند. پس، از چهار کاتب زرتشتی دعوت می کند تا به توس بیایند و خداینامک جدیدی را که بعد ها به نام او خداینامک ابومنصوری نام یافت، به نثر بنویسند.
این کتاب منبع اصلی فردوسی بوده است.
🔺در شاهنامه، اسطوره، حماسه و تاریخ، یا به بیان دیگر افسانه، داستان و واقعیت، در هم تنیده اند. شاهنامه به منزله اثری ادبی، حماسه ای است که در آن سه بخش اساطیری، پهلوانی و تاریخی باز شناخته می شود:
ـ بخش اساطیری (از نخستین پادشاه تا جمشید، ضحاک و فریدون، افراسیاب و کیخسرو، زرتشت واسفندیار)
ـ بخش پهلوانی یا حماسی ( از فریدون تا بهمن)
ـ بخش تاریخی ( از اسکندر تا یزدگرد)
البته این بخش بندی اجمالی و تقریبی است و گاه مرز روشنی، به ویژه میان دو بخش نخستین که نام آورانی چون فریدون و افراسیاب و کیخسرو نقش پردازان آنند، وجود ندارد.
#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب
@derakhte_honar
📚کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار دو - زمان
(بخش یک)
🔵کتاب «ارمغان مور، جستاری در شاهنامه» که این کلاس ها بازتابی از آن است و خواندنش برای کسانی که این گفتارها را دنبال می کنند بسیار روشن کننده است، از پنج بخش تشکیل می شود: زمان، آفرینش، تاریخ، جهانداری و سخن. اما بنا به گفته خود مؤلف در پیشگفتار آن، رشته پنهانی که همه این فصل ها را به هم می پیوندد، زمان است. دریافت از زمان در تمام ساحت های اندیشه ایرانی: زمان اکرانه و زمان کرانمند، نقش زمان در اسطوره آفرینش، زمان اساطیری، زمان پهلوانی، زمان تاریخی و غیره.
🔸آنچه در شاهنامه آمده و در گیتی می گذرد بازتابی است از آنچه در اوستا آمده و در مینو می گذرد.
🔸در اسطوره آفرینش، اهورا مزدا گیتی را آفرید و برای پیروزی در کارزار کیهانی علیه اهریمن، زمان کرانمند را اندیشید. دورانی نه هزار ساله که به سه دوره هر کدام سه هزار ساله تقسیم می شود. اگر این زمان نمی بود، عمر اهریمن نیز به سر نمی رسید. در این نبرد، زمان نیز چون انسان، به یاری اهورامزدا می آید تا او را بر اهریمن پیروز سازد. پس به یاری زمان و در زمان است که اهورا مزدا خدا می شود. خدایی که نه تنها آگاه مطلق است بلکه در پایان زمان توانای مطلق نیز خواهد بود.
🔸در فرگرد ۲ وندیداد، اهورا مزدا نخست با جمشید گفتگو می کند و فرا می خواندش به رواج دین بهی. اما جمشید از این رسالت سر باز می زند. او تنها عهده دار سامان دادن به گیتی می شود، سه بار جهان را فراخ می کند و ورجمکرد را می سازد.
🔸در شاهنامه، زمان با جمشید، بزرگ ترین پادشاه اساطیری ما، صورتمند می شود. او که پادشاهی تمدن ساز است، به ساخت و پرداخت جهان و زندگی آدمیان می پردازد و سه گروه اجتماعی بزرگ را بنا می گذارد. او حتی دیوها را هم به زیر فرمان خود در می آورد و آنها را وا می دارد تا دیوارها و کاخ ها و ایوان های دور از گزند برافرازند. در روزگار جمشید نه درد و رنج و بیماری هست و نه مرگ. روزی که جمشید به تخت می نشیند و بر دوش دیوان بر آسمان دست می یابد، نخستین روز بهار است. پس او آن روز را روز نو می نامد و جشن می گیرد. نوروز یا روز هرمز از ماه فرودین. با نامگذاری این روز، آگاهی به زمان پیدا می شود. بدین ترتیب مردی که مکان را ساخت و پرداخت، زمان را نیز سروسامان داد. پس او پادشاه زمان و مکان است، اما خدا نیست، انسان است. به همین خاطر هم دچار غرور و آز می شود و منی می کند و به گیتی جز از خویشتن را نمی بیند. اینست که فر ایزدی از او روی گردان می شود و کار برمی گردد و شکست به بارمی آید. فرجام کار جمشید، پیروزی ضحاک است.
#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب
@derakhte_honar
گفتار دو - زمان
(بخش یک)
🔵کتاب «ارمغان مور، جستاری در شاهنامه» که این کلاس ها بازتابی از آن است و خواندنش برای کسانی که این گفتارها را دنبال می کنند بسیار روشن کننده است، از پنج بخش تشکیل می شود: زمان، آفرینش، تاریخ، جهانداری و سخن. اما بنا به گفته خود مؤلف در پیشگفتار آن، رشته پنهانی که همه این فصل ها را به هم می پیوندد، زمان است. دریافت از زمان در تمام ساحت های اندیشه ایرانی: زمان اکرانه و زمان کرانمند، نقش زمان در اسطوره آفرینش، زمان اساطیری، زمان پهلوانی، زمان تاریخی و غیره.
🔸آنچه در شاهنامه آمده و در گیتی می گذرد بازتابی است از آنچه در اوستا آمده و در مینو می گذرد.
🔸در اسطوره آفرینش، اهورا مزدا گیتی را آفرید و برای پیروزی در کارزار کیهانی علیه اهریمن، زمان کرانمند را اندیشید. دورانی نه هزار ساله که به سه دوره هر کدام سه هزار ساله تقسیم می شود. اگر این زمان نمی بود، عمر اهریمن نیز به سر نمی رسید. در این نبرد، زمان نیز چون انسان، به یاری اهورامزدا می آید تا او را بر اهریمن پیروز سازد. پس به یاری زمان و در زمان است که اهورا مزدا خدا می شود. خدایی که نه تنها آگاه مطلق است بلکه در پایان زمان توانای مطلق نیز خواهد بود.
🔸در فرگرد ۲ وندیداد، اهورا مزدا نخست با جمشید گفتگو می کند و فرا می خواندش به رواج دین بهی. اما جمشید از این رسالت سر باز می زند. او تنها عهده دار سامان دادن به گیتی می شود، سه بار جهان را فراخ می کند و ورجمکرد را می سازد.
🔸در شاهنامه، زمان با جمشید، بزرگ ترین پادشاه اساطیری ما، صورتمند می شود. او که پادشاهی تمدن ساز است، به ساخت و پرداخت جهان و زندگی آدمیان می پردازد و سه گروه اجتماعی بزرگ را بنا می گذارد. او حتی دیوها را هم به زیر فرمان خود در می آورد و آنها را وا می دارد تا دیوارها و کاخ ها و ایوان های دور از گزند برافرازند. در روزگار جمشید نه درد و رنج و بیماری هست و نه مرگ. روزی که جمشید به تخت می نشیند و بر دوش دیوان بر آسمان دست می یابد، نخستین روز بهار است. پس او آن روز را روز نو می نامد و جشن می گیرد. نوروز یا روز هرمز از ماه فرودین. با نامگذاری این روز، آگاهی به زمان پیدا می شود. بدین ترتیب مردی که مکان را ساخت و پرداخت، زمان را نیز سروسامان داد. پس او پادشاه زمان و مکان است، اما خدا نیست، انسان است. به همین خاطر هم دچار غرور و آز می شود و منی می کند و به گیتی جز از خویشتن را نمی بیند. اینست که فر ایزدی از او روی گردان می شود و کار برمی گردد و شکست به بارمی آید. فرجام کار جمشید، پیروزی ضحاک است.
#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب
@derakhte_honar
کلاس شاهنامه، شاهرخ مسکوب
گفتار سه - تاریخ
(بخش یک)
شاهنامه چهار صد سال پس از فروریختن ساسانیان و شکست ایرانیان از عرب ها سروده شد، زمانی که وجدان تاریخی ایرانیان دوباره برانگیخته شده بود. در این کتاب تاریخ ایران که در گذشته یکبار به دست پادشاهی چون اردشیر پی ریزی شده بود، این بار به دست شاعری چون فردوسی از نو سامان یافت.
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بر این نامه بر عمرها بگذرد
همی خواندش هر که دارد خرد
دراین سه بیت شعر، شاعر به خوبی از درک خود از کار بزرگی که در پیش دارد، پرده بر می دارد: نقشه داشتن، شالوده ریختن، برافراشتن کاخی بلند و بی گزند از باد و باران. پی افکندن در نظم، خود نظام و سامان دادن است به آنچه تا پیش از آن در نثر پراکنده و گسیخته بوده است. پناهگاهی در زبان دور از گزند زمان!
آنچه از روزگاران پیشین به دست فردوسی رسیده بود، خداینامک ها از جمله خداینامک ابومنصوری بود که توسط چهار کاتب زردشتی به نثر گردآوری و نوشته شده بود. فردوسی پاره ای از داستان ها را بر گزید و پاره ای دیگر را به کنار نهاد، و البته قصه هایی چون رستم و سهراب، بیژن و منیژه و اکوان دیو را نیز که از منابع دیگر گرفته بود، وارد کتاب کرد.
بازمانده ادبیات پهلوی نشان می دهد که در روزگار ساسانیان، یعنی دوران تکوین و تدوین خداینامک ها، اسطوره و اندیشه زروانی با آداب و آیین های زردشتی در آمیخته بوده است. در اسطوره های ایرانی (خواه زروانی و خواه زردشتی) جهان آغاز و انجام و پایانی دارد. در شاهنامه تاریخ گیتی بازتابی است از تاریخ مینو، زمین از راه آسمان و واقعیت از راه اسطوره در تصور نقش می بندد. مسیر این تاریخ گرته برداری از تاریخی است که در عالم بالا اتفاق می افتد. زروان با زادن دو پسر، اهورامزدا و اهریمن، طرح ۹۰۰۰ ساله سرنوشت کیهان را می ریزد و فریدون نیز با تقسیم جهان میان پسران خود، طرح تاریخ ایران و توران (و روم) را! زروان خواهان اهریمن و نبردش با هرمزد نبود، فریدون نیز دشمنی سلم و تور با ایرج را بر نمی تافت. دشمنی ای که منجر به کشته شدن یک برادر بدست دو برادر دیگر شد و این برادر کشی نقطه آغاز تاریخ حماسی ما بود ودر کارزار نبردهای دیرپای ایران و توران متبلور گشت. کارزاری که سراسر تاریخ حماسی ما را رقم می زند اما در هیچ مقطعی از آن رنگ نژادی ندارد، چون برادران همه فرزند یک پدر (فریدون) هستند و این تنها «آز» است که عامل اصلی تراژدی است.
#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب
@derakhte_honar
گفتار سه - تاریخ
(بخش یک)
شاهنامه چهار صد سال پس از فروریختن ساسانیان و شکست ایرانیان از عرب ها سروده شد، زمانی که وجدان تاریخی ایرانیان دوباره برانگیخته شده بود. در این کتاب تاریخ ایران که در گذشته یکبار به دست پادشاهی چون اردشیر پی ریزی شده بود، این بار به دست شاعری چون فردوسی از نو سامان یافت.
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بر این نامه بر عمرها بگذرد
همی خواندش هر که دارد خرد
دراین سه بیت شعر، شاعر به خوبی از درک خود از کار بزرگی که در پیش دارد، پرده بر می دارد: نقشه داشتن، شالوده ریختن، برافراشتن کاخی بلند و بی گزند از باد و باران. پی افکندن در نظم، خود نظام و سامان دادن است به آنچه تا پیش از آن در نثر پراکنده و گسیخته بوده است. پناهگاهی در زبان دور از گزند زمان!
آنچه از روزگاران پیشین به دست فردوسی رسیده بود، خداینامک ها از جمله خداینامک ابومنصوری بود که توسط چهار کاتب زردشتی به نثر گردآوری و نوشته شده بود. فردوسی پاره ای از داستان ها را بر گزید و پاره ای دیگر را به کنار نهاد، و البته قصه هایی چون رستم و سهراب، بیژن و منیژه و اکوان دیو را نیز که از منابع دیگر گرفته بود، وارد کتاب کرد.
بازمانده ادبیات پهلوی نشان می دهد که در روزگار ساسانیان، یعنی دوران تکوین و تدوین خداینامک ها، اسطوره و اندیشه زروانی با آداب و آیین های زردشتی در آمیخته بوده است. در اسطوره های ایرانی (خواه زروانی و خواه زردشتی) جهان آغاز و انجام و پایانی دارد. در شاهنامه تاریخ گیتی بازتابی است از تاریخ مینو، زمین از راه آسمان و واقعیت از راه اسطوره در تصور نقش می بندد. مسیر این تاریخ گرته برداری از تاریخی است که در عالم بالا اتفاق می افتد. زروان با زادن دو پسر، اهورامزدا و اهریمن، طرح ۹۰۰۰ ساله سرنوشت کیهان را می ریزد و فریدون نیز با تقسیم جهان میان پسران خود، طرح تاریخ ایران و توران (و روم) را! زروان خواهان اهریمن و نبردش با هرمزد نبود، فریدون نیز دشمنی سلم و تور با ایرج را بر نمی تافت. دشمنی ای که منجر به کشته شدن یک برادر بدست دو برادر دیگر شد و این برادر کشی نقطه آغاز تاریخ حماسی ما بود ودر کارزار نبردهای دیرپای ایران و توران متبلور گشت. کارزاری که سراسر تاریخ حماسی ما را رقم می زند اما در هیچ مقطعی از آن رنگ نژادی ندارد، چون برادران همه فرزند یک پدر (فریدون) هستند و این تنها «آز» است که عامل اصلی تراژدی است.
#اسطوره #ادبیات #شاهنامه #شاهرخ_مسكوب
@derakhte_honar
نشریه درخت هنر-پاییز1400.pdf
11.8 MB
نشریه فرهنگی-هنری «درخت هنر» منتشر شد!
@derakhte_honar
(پاییز 1400)
🌳 #درخت_هنر منتشر شد!🌳
📚دومین شمارۀ نشریه فرهنگی-هنری #درخت_هنر (پاییز 1400)با مجوز انتشار الکترونیکی منتشر شد.
در این شماره به #داستان، #سینما، #عکاسی، #شعر، #نقاشی، #موسیقی ، #تاریخ، #اسطوره، #شاهنامه، #باستان_شناسی و #کتاب پرداخته ایم.
✅همراهان این شماره:
🔸امید فلاح
🔸میلاد رضایی خلیق
🔸هلنا روبرتیان
🔸عاطفه قلی پور
🔸الهام اسدی نیا
🔸مریم جواندشتی
🔸فاطمه نوشین
🔸نگین شهبازی
🔸الهام ناجی
🔸حسینعلی قبادی
🔸رضا سیدحسینی
🔸ماهور شیدایی
🔸 فلورا نعمتی
🔸سحر محمدی
🔸الناز بخشی پور
🔸آرمان کوچکی پیرکوهی
و گفتارهایی از "عین القضات همدانی"
———————————-
✅نشریه را از سایت، اینستاگرام و تلگرام #درخت_هنر @derakhte_honar دریافت نمائید.
http://derakhtehonar.blogfa.com/
✅با افتخار، پذیرای نظرات ارزشمند و مطالب گرانقدرتان هستیم. 🌹
#درخت_هنر #نشریه #فرهنگ #هنر #ادبیات #نشریه_فرهنگی_هنری
@derakhte_honar
(پاییز 1400)
🌳 #درخت_هنر منتشر شد!🌳
📚دومین شمارۀ نشریه فرهنگی-هنری #درخت_هنر (پاییز 1400)با مجوز انتشار الکترونیکی منتشر شد.
در این شماره به #داستان، #سینما، #عکاسی، #شعر، #نقاشی، #موسیقی ، #تاریخ، #اسطوره، #شاهنامه، #باستان_شناسی و #کتاب پرداخته ایم.
✅همراهان این شماره:
🔸امید فلاح
🔸میلاد رضایی خلیق
🔸هلنا روبرتیان
🔸عاطفه قلی پور
🔸الهام اسدی نیا
🔸مریم جواندشتی
🔸فاطمه نوشین
🔸نگین شهبازی
🔸الهام ناجی
🔸حسینعلی قبادی
🔸رضا سیدحسینی
🔸ماهور شیدایی
🔸 فلورا نعمتی
🔸سحر محمدی
🔸الناز بخشی پور
🔸آرمان کوچکی پیرکوهی
و گفتارهایی از "عین القضات همدانی"
———————————-
✅نشریه را از سایت، اینستاگرام و تلگرام #درخت_هنر @derakhte_honar دریافت نمائید.
http://derakhtehonar.blogfa.com/
✅با افتخار، پذیرای نظرات ارزشمند و مطالب گرانقدرتان هستیم. 🌹
#درخت_هنر #نشریه #فرهنگ #هنر #ادبیات #نشریه_فرهنگی_هنری