درباره علی اشرف درویشیان:
علیاشرف درویشیان در ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در یک خانوادهٔ کارگری در محلهٔ آبشوران شهر کرمانشاه به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و سپس برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلانغرب رفت. در سال ۱۳۴۵ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشتهٔ روانشناسی تربیتی ادامه داده و همزمان در دانشسرای عالی تهران در رشتهٔ مشاوره و راهنمای تحصیلی به تحصیل پرداخت. درویشیان در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ برای نگارش کتاب «از این ولایت» و فعالیتهای سیاسی، سه بار دستگیر و ممنوعالقلم شد. دستگیری اول وی در کرمانشاه ۸ ماه به طول انجامید، اما درویشیان ۲ ماه بعد در تهران دوباره دستگیر و به ۷ ماه زندان محکوم شد. همچنین به دنبال این حکم از دانشگاه اخراج و از معلمی نیز منفصل گردید. دستگیری بعدی درویشیان در ۱۳۵۳ اتفاق افتاد که منجر به صدور حکم ۱۱ سال زندان برای او شد. درویشیان از این تاریخ به زندان رفت و تا پیروزی انقلاب بهمن در زندان ماند. وی همچنین در اواخر سال ۱۳۵۲ با شهناز دارابیان ازدواج کرد.
درویشیان در داستانهایش به مردم فرودست میپردازد. همچنین بسیاری از داستانهای درویشیان بخشهایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر میکشد. وی آغاز آشنایی خود با قصه و قصه گویی را از سنین کودکی و از طریق داستانهای مادربزرگ و پدرش عنوان میکند و همچنین فضای فرهنگی ابتدای دههٔ سی خورشیدی را در بارور شدن ذهنیت خود مؤثر میداند. درویشیان نخستین داستان خود را که هرگز منتشر نشد در زندان دیزل آباد کرمانشاه نگارش کرد. وی در آثارش به شاگردان خود و نیز محیط فقرزدهٔ شهر کرمانشاه و روستاهای اطراف آن میپردازد و بسیاری از ناملایمات و محرومیتهای مردم را بیان میکند. وی میگوید پس از مرگ صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷، کوشیده تا راه او را ادامه بدهد.
در دهمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، از علیاشرف درویشیان، داستاننویسان پیشکسوت ایران و از اعضای کانون نویسندگان ایران برای «تعهد بیچون و چرا به آزادی بیان و در امان نگاه داشتنِ حریم قلم از دستبردِ قدرت» و «تصویر صادقانهای که از گذر دردناک جامعهای روستایی به جامعهای شهری به دست داده»، تقدیر بهعمل آمد.
در سال ۱۳۸۶، هشتمین دورهٔ جایزهٔ ادبی مهرگان جایزهٔ «یک عمر تلاش در عرصه نوشتن» را برای مجموعه آثار علیاشرف درویشیان با تأکید بر رمان سالهای ابری به وی اهدا کرد.
سازمان دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۷ علی اشرف درویشیان را به عنوان یکی از ۷ نویسندهٔ ایرانی معرفی کرد که جایزهٔ حقوق بشر هلمن-همت به آنها تعلق میگیرد. این جایزه در سطح جهان به نویسندگانی اعطا میشود که تحت آزار و اذیت سیاسی قرار گرفتهاند.
علی اشرف درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ به دلیل بیماری درگذشت.
#علی_اشرف_درویشیان
#نویسنده
#داستان
@Derakhte_Honar
علیاشرف درویشیان در ۳ شهریور سال ۱۳۲۰ در یک خانوادهٔ کارگری در محلهٔ آبشوران شهر کرمانشاه به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۷ دانشسرای مقدماتی را گذراند و سپس برای معلمی به روستاهای اطراف کرمانشاه و گیلانغرب رفت. در سال ۱۳۴۵ تحصیل در رشتهٔ ادبیات فارسی را در دانشگاه تهران آغاز کرد و پس از دریافت مدرک کارشناسی، تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی ارشد در رشتهٔ روانشناسی تربیتی ادامه داده و همزمان در دانشسرای عالی تهران در رشتهٔ مشاوره و راهنمای تحصیلی به تحصیل پرداخت. درویشیان در زمان حکومت محمدرضا پهلوی، از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ برای نگارش کتاب «از این ولایت» و فعالیتهای سیاسی، سه بار دستگیر و ممنوعالقلم شد. دستگیری اول وی در کرمانشاه ۸ ماه به طول انجامید، اما درویشیان ۲ ماه بعد در تهران دوباره دستگیر و به ۷ ماه زندان محکوم شد. همچنین به دنبال این حکم از دانشگاه اخراج و از معلمی نیز منفصل گردید. دستگیری بعدی درویشیان در ۱۳۵۳ اتفاق افتاد که منجر به صدور حکم ۱۱ سال زندان برای او شد. درویشیان از این تاریخ به زندان رفت و تا پیروزی انقلاب بهمن در زندان ماند. وی همچنین در اواخر سال ۱۳۵۲ با شهناز دارابیان ازدواج کرد.
درویشیان در داستانهایش به مردم فرودست میپردازد. همچنین بسیاری از داستانهای درویشیان بخشهایی از زندگی اجتماعی خودش را به تصویر میکشد. وی آغاز آشنایی خود با قصه و قصه گویی را از سنین کودکی و از طریق داستانهای مادربزرگ و پدرش عنوان میکند و همچنین فضای فرهنگی ابتدای دههٔ سی خورشیدی را در بارور شدن ذهنیت خود مؤثر میداند. درویشیان نخستین داستان خود را که هرگز منتشر نشد در زندان دیزل آباد کرمانشاه نگارش کرد. وی در آثارش به شاگردان خود و نیز محیط فقرزدهٔ شهر کرمانشاه و روستاهای اطراف آن میپردازد و بسیاری از ناملایمات و محرومیتهای مردم را بیان میکند. وی میگوید پس از مرگ صمد بهرنگی در سال ۱۳۴۷، کوشیده تا راه او را ادامه بدهد.
در دهمین دوره جایزه ادبی هوشنگ گلشیری، از علیاشرف درویشیان، داستاننویسان پیشکسوت ایران و از اعضای کانون نویسندگان ایران برای «تعهد بیچون و چرا به آزادی بیان و در امان نگاه داشتنِ حریم قلم از دستبردِ قدرت» و «تصویر صادقانهای که از گذر دردناک جامعهای روستایی به جامعهای شهری به دست داده»، تقدیر بهعمل آمد.
در سال ۱۳۸۶، هشتمین دورهٔ جایزهٔ ادبی مهرگان جایزهٔ «یک عمر تلاش در عرصه نوشتن» را برای مجموعه آثار علیاشرف درویشیان با تأکید بر رمان سالهای ابری به وی اهدا کرد.
سازمان دیدبان حقوق بشر در سال ۲۰۰۷ علی اشرف درویشیان را به عنوان یکی از ۷ نویسندهٔ ایرانی معرفی کرد که جایزهٔ حقوق بشر هلمن-همت به آنها تعلق میگیرد. این جایزه در سطح جهان به نویسندگانی اعطا میشود که تحت آزار و اذیت سیاسی قرار گرفتهاند.
علی اشرف درویشیان ۴ آبان سال ۱۳۹۶ به دلیل بیماری درگذشت.
#علی_اشرف_درویشیان
#نویسنده
#داستان
@Derakhte_Honar
https://www.instagram.com/p/BawHKOAnoDuA0JgaAB2ykySjG9_OjPK4Nthn4o0/
#آرمان_کوچکی_پیرکوهی
#نوشتههای_من
5 آبان 1396
در سوگ #علی_اشرف_درویشیان
#نویسنده
#داستان_فارسی
@Derakhte_Honar
#آرمان_کوچکی_پیرکوهی
#نوشتههای_من
5 آبان 1396
در سوگ #علی_اشرف_درویشیان
#نویسنده
#داستان_فارسی
@Derakhte_Honar
Instagram
arman.koochaki.pirkoohi
😢😞 در سوگ"علی اشرف درویشیان" 📖📚 وقتی نخستین بار یک داستان کوتاه از درویشیان خواندم،زار زار گریه کردم و این شد شروع یک اتفاق بزرگ در زندگی من!داستانهای علی اشرف درویشیان. برای من که فقر و بدبختی و تاریکی زندگی روستایی را بارها دیده و شنیده و لمس کرده ام، داستانهایش…
7 نوامبر،زادروز «آلبر کامو»
نویسنده و فیلسوف بزرگ قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات.
#آلبر_کامو
#ادبیات
#نویسنده
#Albert_Camus
@derakhte_honar
نویسنده و فیلسوف بزرگ قرن بیستم و برنده نوبل ادبیات.
#آلبر_کامو
#ادبیات
#نویسنده
#Albert_Camus
@derakhte_honar
🗓🖋
سالروز درگذشت "ارنست همینگوی"
Ernest Hemingway
ارنست همینگوی (21 ژوئیه 1899 – 2 ژوئیه 1961) یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکایی بود که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. او از پایهگذاران یکی از تاثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع نگاری ادبی» بود.
*
همینگوی در ابتدا در حرفهی خبرنگاری فعال بود. طی جنگ جهانی اول داوطلب خدمت در ارتش شد، اما به دلیل ضعف بینایی به عنوان رانندهی آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبههی ایتالیا مشغول به خدمت شد. وقتی تنها 18 سال داشت مجروح شد اما با جود جراحت، همچنان به کمک به سربازان ایتالیایی ادامه داد و بعدها برای این خدمت، مدال شجاعت ایتالیا را دریافت کرد. زخمی که در جنگ برداشته بود، او را شش ماه در بیمارستان بستری کرد. مردم آمریکا از همینگوی در راه بازگشت به وطن همچون یک قهرمان استقبال کردند.
ارنست حرفهی خبرنگاری را از سر گرفت و به داستان نویسی پرداخت. دهه 1920 آغاز شهرتش به عنوان یک نویسنده بود. در سال 1925 نخستین مجموعه داستانهایش، «در زمانهی ما» را به انتشار رساند. اولین رمانش با عنوان «خورشید هم طلوع میکند» را در سال 1926 منتشر کرد. تجربیات جنگ باعث شد تا او در سال 1929 رمان «وداع با اسلحه» را به چاپ برساند. در سالهای پایانی دهه 1930 به عنوان یک روزنامهنگار در جنگ داخلی اسپانیا حضور داشت و رمان «زنگها برای چه کسی به صدا درمیآیند» را بر اساس تجریباتش در جنگ داخلی اسپانیا نوشت و در 1940 منتشر کرد. او در عملیات نورماندی در سال 1944 که به منظور آزاد سازی پاریس از نیروهای اشغالی نازی صورت گرفت، به عنوان خبرنگار جنگ حضور داشت.
او در سال 1952 اثر مشهور «پیرمرد و دریا» را منتشر کرد و کمی بعد سفری به آفریقا را آغاز نمود. در آنجا دو سانحهی پی در پی سقوط هواپیما را پشت سر گذاشت. این دو حادثه باعث شد تا همینگوی تا پایان عمر از درد و بیماری رنج بکشد. همینگوی سرانجام در سال 1959 با اسلحه شکاری خودکشی کرد.
*
همینگوی سبک خاصی در نوشتن داشت که آثارش را بیهمتا و تاثیرگذار میکرد. او هفت رمان، شش مجموعه داستان کوتاه و دو اثر غیر داستانی منتشر کرد. پس از مرگ او، آثار بیشتری از وی منتشر شد. کتابهای همینگوی در زمرهی آثار کلاسیک ادبیات آمریکا به حساب میآیند. «پیرمرد و دریا» از مهمترین رمانهای اوست که برایش جایزهی نوبل سال 1954 را به همراه آورد.
#ادبیات
#داستان
#نویسنده
#ارنست_همینگوی
@Derakhte_Honar
سالروز درگذشت "ارنست همینگوی"
Ernest Hemingway
ارنست همینگوی (21 ژوئیه 1899 – 2 ژوئیه 1961) یکی از بزرگترین نویسندگان آمریکایی بود که برندهی جایزهی نوبل ادبیات شد. او از پایهگذاران یکی از تاثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع نگاری ادبی» بود.
*
همینگوی در ابتدا در حرفهی خبرنگاری فعال بود. طی جنگ جهانی اول داوطلب خدمت در ارتش شد، اما به دلیل ضعف بینایی به عنوان رانندهی آمبولانس صلیب سرخ در نزدیکی جبههی ایتالیا مشغول به خدمت شد. وقتی تنها 18 سال داشت مجروح شد اما با جود جراحت، همچنان به کمک به سربازان ایتالیایی ادامه داد و بعدها برای این خدمت، مدال شجاعت ایتالیا را دریافت کرد. زخمی که در جنگ برداشته بود، او را شش ماه در بیمارستان بستری کرد. مردم آمریکا از همینگوی در راه بازگشت به وطن همچون یک قهرمان استقبال کردند.
ارنست حرفهی خبرنگاری را از سر گرفت و به داستان نویسی پرداخت. دهه 1920 آغاز شهرتش به عنوان یک نویسنده بود. در سال 1925 نخستین مجموعه داستانهایش، «در زمانهی ما» را به انتشار رساند. اولین رمانش با عنوان «خورشید هم طلوع میکند» را در سال 1926 منتشر کرد. تجربیات جنگ باعث شد تا او در سال 1929 رمان «وداع با اسلحه» را به چاپ برساند. در سالهای پایانی دهه 1930 به عنوان یک روزنامهنگار در جنگ داخلی اسپانیا حضور داشت و رمان «زنگها برای چه کسی به صدا درمیآیند» را بر اساس تجریباتش در جنگ داخلی اسپانیا نوشت و در 1940 منتشر کرد. او در عملیات نورماندی در سال 1944 که به منظور آزاد سازی پاریس از نیروهای اشغالی نازی صورت گرفت، به عنوان خبرنگار جنگ حضور داشت.
او در سال 1952 اثر مشهور «پیرمرد و دریا» را منتشر کرد و کمی بعد سفری به آفریقا را آغاز نمود. در آنجا دو سانحهی پی در پی سقوط هواپیما را پشت سر گذاشت. این دو حادثه باعث شد تا همینگوی تا پایان عمر از درد و بیماری رنج بکشد. همینگوی سرانجام در سال 1959 با اسلحه شکاری خودکشی کرد.
*
همینگوی سبک خاصی در نوشتن داشت که آثارش را بیهمتا و تاثیرگذار میکرد. او هفت رمان، شش مجموعه داستان کوتاه و دو اثر غیر داستانی منتشر کرد. پس از مرگ او، آثار بیشتری از وی منتشر شد. کتابهای همینگوی در زمرهی آثار کلاسیک ادبیات آمریکا به حساب میآیند. «پیرمرد و دریا» از مهمترین رمانهای اوست که برایش جایزهی نوبل سال 1954 را به همراه آورد.
#ادبیات
#داستان
#نویسنده
#ارنست_همینگوی
@Derakhte_Honar
توصیههای «مایکل شیبن» به نویسندههای جوان:
گوشی را کنار بگذارید/ داستان دیگران را بشنوید تا داستان خودتان را بنویسید.
مایکل شیبن، رمان نویس و فیلمنامه نویس آمریکایی در سال 1988 با نوشتن رمان علمی تخیلی «اسرار پیتسبرگ» توانست محبوبیت خاصی بین مخاطبان انگلیسی زبان کسب کند. وی در سال ۲۰۰۱ به خاطر رمان «ماجراهای شگفتانگیز کاوالیر و کلی» جایزه پولیتزر را گرفت و کتاب «مجمع پلیسهای عبری» را در سال ۲۰۰۷ منتشر کرد که یک سال بعد به خاطر این کتاب برنده جایزه علمی تخیلی هوگو شد.
استعداد فوقالعاده شیبن در ترکیب داستان تخیلی و تحقیقات علمی از او نویسندهای منحصر به فرد ساخته است به طوری که بسیاری اعتقاد دارند ژانر جدیدی را ایجاد کرده است. وی در گفتگویی به نویسندههای جوان توصیه میکند بهترین راه تمرکز برای نوشتن این است که تلفن همراه خود و هر وسیله تکنولوژی دیگر را کنار بگذارند. وی میگوید اولین چیز بعد از تمرکز نیز این است که بدانیم درباره چه چیزی مینویسیم چون بعضی نویسندهها تا آخرین کلمه کتابشان نمیدانند درباره چه چیزی نوشتهاند. گفتگوی زیر را با مایکل شیبن را بخوانید:
معمولاً نویسندهها عادت دارند در تنهایی بنویسند و حتی به صورت تنها یا منزوی زندگی کنند. این مسئله در مورد شما صدق میکند؟
البته بستگی به شرایط دارد. باید بگویم که شغل نویسندگی با تخیل سروکار دارد و برای بالا بردن قدرت تخیلی به نظرم باید با جامعه ارتباط بیشتری داشت. وقتی نویسنده نتواند با آدمهای اطرافش ارتباط خوبی داشته باشد نمیتواند داستان خوبی بنویسد. همانطور که شما گفتید شغل نویسندگی با انزوا قرابت خاصی دارد ولی برای خلق یک دنیای تخیلی و داستانی نیز باید از دنیای واقعی الگو گرفت. خودم خیلی آدم خجالتی هستم ولی ترجیح میدهم با آدمهای بیشتری در اطرافم صحبت و معاشرت کنم تا با این حسم مبارزه کنم چون اعتقاد دارم خجالتی بودن چیزی برای من نویسنده ندارد. باید داستان انسانهای زیادی را بشنوم تا بتوانمک داستان خودم را بنویسم.
توصیه شما به نویسندگان جوان تر درباره شنیدن بهتر داستان دیگران چیست؟
خب شاید کسی از من بپرسد که چه زمان طول میکشد تا یک رمان بنویسم. اگر بگویم سه یا چهار سال شاید با توجه به سابقه من چیز عجیبی باشد ولی باید بگویم که نوشتن یک فرآیند طولانی است که تنها بخش کوتاهی از آن روی کاغذ میآید. باید بیشتر از وقتی که برای نوشتن یک رمان میگذارید برای شنیدن یا خواندن داستانهای دیگران وقت بگذارید. اگر بخواهم توصیهای به خودم کنم همان خواندن یا شنیدن داستان دیگران است. توصیه من به نویسندههای جوانتر این است که اول از همه تلفن یا وسیله دیجیتال خود را کنار بگذارند و شروع به تخیل کنند. معمولاً جوانها عادت دارند حتی در موقع قدم زدن در خیابان به جای نگاه کردن به درختان و آسمان و ... به تلفن خود نگاه میکنند پس بهتر است آن را کناری گذاشته و به اطرافتان نگاه کنید. تلفن همیشه یک عالمه چیز جدید دارد. از اینستاگرام گرفته تا ایمیل و پیامهای غیرضروری.
معمولاً در آثارتان سعی میکنید سبکهای جدید را تجربه کنید. چگونه؟
خب این همان چیز است که قبلاً گفتم. همیشه سعی میکنم نوشتههایی از دیگران را بخوانم و در مطالعه داستان و کتاب خیلی تنوع طلب هستم. از نوشتههای کلاسیک و مدرن گرفته تا کتابهای مربوط به نویسندگان مستند و ... خب اینجوری میتوانم هر کدام از این نوشتهها را برای الهام بخشی خودم استفاده کنم. باید بگویم نویسندگی همان خواندن و تجربه کردن است.
#ادبیات
#داستان
#نویسنده
#مایکل_شیبن
@derakhte_honar
گوشی را کنار بگذارید/ داستان دیگران را بشنوید تا داستان خودتان را بنویسید.
مایکل شیبن، رمان نویس و فیلمنامه نویس آمریکایی در سال 1988 با نوشتن رمان علمی تخیلی «اسرار پیتسبرگ» توانست محبوبیت خاصی بین مخاطبان انگلیسی زبان کسب کند. وی در سال ۲۰۰۱ به خاطر رمان «ماجراهای شگفتانگیز کاوالیر و کلی» جایزه پولیتزر را گرفت و کتاب «مجمع پلیسهای عبری» را در سال ۲۰۰۷ منتشر کرد که یک سال بعد به خاطر این کتاب برنده جایزه علمی تخیلی هوگو شد.
استعداد فوقالعاده شیبن در ترکیب داستان تخیلی و تحقیقات علمی از او نویسندهای منحصر به فرد ساخته است به طوری که بسیاری اعتقاد دارند ژانر جدیدی را ایجاد کرده است. وی در گفتگویی به نویسندههای جوان توصیه میکند بهترین راه تمرکز برای نوشتن این است که تلفن همراه خود و هر وسیله تکنولوژی دیگر را کنار بگذارند. وی میگوید اولین چیز بعد از تمرکز نیز این است که بدانیم درباره چه چیزی مینویسیم چون بعضی نویسندهها تا آخرین کلمه کتابشان نمیدانند درباره چه چیزی نوشتهاند. گفتگوی زیر را با مایکل شیبن را بخوانید:
معمولاً نویسندهها عادت دارند در تنهایی بنویسند و حتی به صورت تنها یا منزوی زندگی کنند. این مسئله در مورد شما صدق میکند؟
البته بستگی به شرایط دارد. باید بگویم که شغل نویسندگی با تخیل سروکار دارد و برای بالا بردن قدرت تخیلی به نظرم باید با جامعه ارتباط بیشتری داشت. وقتی نویسنده نتواند با آدمهای اطرافش ارتباط خوبی داشته باشد نمیتواند داستان خوبی بنویسد. همانطور که شما گفتید شغل نویسندگی با انزوا قرابت خاصی دارد ولی برای خلق یک دنیای تخیلی و داستانی نیز باید از دنیای واقعی الگو گرفت. خودم خیلی آدم خجالتی هستم ولی ترجیح میدهم با آدمهای بیشتری در اطرافم صحبت و معاشرت کنم تا با این حسم مبارزه کنم چون اعتقاد دارم خجالتی بودن چیزی برای من نویسنده ندارد. باید داستان انسانهای زیادی را بشنوم تا بتوانمک داستان خودم را بنویسم.
توصیه شما به نویسندگان جوان تر درباره شنیدن بهتر داستان دیگران چیست؟
خب شاید کسی از من بپرسد که چه زمان طول میکشد تا یک رمان بنویسم. اگر بگویم سه یا چهار سال شاید با توجه به سابقه من چیز عجیبی باشد ولی باید بگویم که نوشتن یک فرآیند طولانی است که تنها بخش کوتاهی از آن روی کاغذ میآید. باید بیشتر از وقتی که برای نوشتن یک رمان میگذارید برای شنیدن یا خواندن داستانهای دیگران وقت بگذارید. اگر بخواهم توصیهای به خودم کنم همان خواندن یا شنیدن داستان دیگران است. توصیه من به نویسندههای جوانتر این است که اول از همه تلفن یا وسیله دیجیتال خود را کنار بگذارند و شروع به تخیل کنند. معمولاً جوانها عادت دارند حتی در موقع قدم زدن در خیابان به جای نگاه کردن به درختان و آسمان و ... به تلفن خود نگاه میکنند پس بهتر است آن را کناری گذاشته و به اطرافتان نگاه کنید. تلفن همیشه یک عالمه چیز جدید دارد. از اینستاگرام گرفته تا ایمیل و پیامهای غیرضروری.
معمولاً در آثارتان سعی میکنید سبکهای جدید را تجربه کنید. چگونه؟
خب این همان چیز است که قبلاً گفتم. همیشه سعی میکنم نوشتههایی از دیگران را بخوانم و در مطالعه داستان و کتاب خیلی تنوع طلب هستم. از نوشتههای کلاسیک و مدرن گرفته تا کتابهای مربوط به نویسندگان مستند و ... خب اینجوری میتوانم هر کدام از این نوشتهها را برای الهام بخشی خودم استفاده کنم. باید بگویم نویسندگی همان خواندن و تجربه کردن است.
#ادبیات
#داستان
#نویسنده
#مایکل_شیبن
@derakhte_honar