ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.73K subscribers
872 photos
1 video
10 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
در خاموشی چرا شوی کند و ملول
خو کن به خموشی که اصولست اصول

خود کو خموشی آنکه خمش میخوانی
صد بانک و غریو است و پیامست و رسول


#مولانا
صحبتی کن که مرا راه به میخانه دهند
سـاغر عشق بریزنـد و مـرا خانه دهند

زین همه عمرکه درعالم هوشان ماندیم
شعله ی عشق ندیدیم کـه پروانه دهند


#مقداد_شاطری
من خلاف همه عادات جهانم اما
بخت تاریک به آیینه نگردد روشن

هرچه تکرار شود دلزدگی می آرد
مثل امید دیدار تو وقت رفتن


#آذر_امامی
ای دیده پی بلای دل می‌پویی
در آب بلای دل، بلا می‌جویی

خواهی که به اشک دیده دل پاک کنی
سودت ندهد که خون به خون می‌شوئی


#سلمان_ساوجی
تا بدان هر دیده در دارالسلام
تا ابد دیدار بخشندت مدام

دیدهٔ بیناست جان را زاد راه
از خدای خویش دایم دیده خواه


#عطار
از منزلِ کفر تا به دین، یک نفس است
وز عالم شک تا به یقین، یک نفس است

این یک نفسِ عزیز را خوش می‌دار
کَز حاصلِ عمرِ ما همین یک نفس است


#خیام
آن شاعران که از تو به توصیف تن خوشند
کورند آنقدر که به یک پیرهن خوشند!

گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است
آنها که بی کسند به یک در زدن خوشند...


#حسین_زحمتکش
باید همه تن دل شد و آشفت و جنون کرد
تا محرم گیسوی سیاه تو توان شد

ای خاک خرامت گل فردوس به دامن
کو بخت که پامالِ گیاه تو توان شد


#بیدل_دهلوی
هر چند که عیبم از قَفا می‌گویند
دشنام و دروغ و ناسزا می‌گویند

نتوان به حدیث دشمن از دوست برید
دانی چه؟ رها کنیم تا می‌گویند


#سعدی
تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داری
تو سر فریب آری تو سر فریب داری

لب بی وفای او کی به تو شهد می چشاند
چه توقعی است آخر که از این طبیب داری


#فاضل_نظری
من تشنه آن یارم گر خفته و بیدارم
با نقش خیال او همراهم و هم جفتم

چون صورت آیینه من تابع آن رویم
زان رو صفت او را بنمودم و بنهفتم


#مولانا
هر روز بدون بال و پر می میرم
شب در طلب تو تا سحر می میرم

از چشم همه جهان بیفتم به درک
از چشم تو افتادم اگر می میرم


#فرزانه_شاهسواری
زندگی شاخی است سبز و با رفیقان است خوش
هر که ماند بی رفیقان شاخ بی برگی بود

با فراق دوستان یارب خضر چون زنده است
زندگی بی‌دوستان هر ساعتی مرگی بود


#اهلی_شیرازی
بالا گرفته‌ام سرِ خود را اگرچه عشق
یک عمر ریخت بر سرم آواری از گناه

دارند پیله‌ های دلــم درد می‌کشند
باید دوباره زاده شوم، عاری از گناه


#نجمه_زارع
‌تو شفایی چو بیایی خوش و رو بنمایی
سپه رنج گریزند و نمایند قفا

به طبیبش چه حواله کنی ای آب حیات
از همان جا که رسد درد همان جاست دوا


#مولانا‌
دم درکش و در خویش سیاحی می کن
در عالم ذات خود ملاحی می کن

چون خود به خودیّ خویش حاصل کردی
با خود بنشین و پادشاهی می کن


#اوحدالدین_کرمانی
باز این دلِ شکسته خیال وصال کرد
چیزی خیال کرد که نتوان خیال کرد

آن چنان از مرض عشق تو بگداخت تنم
که مرا هرکه ببیند نشناسد که منم


#رضاقلی_خان_هدایت
بلبل همه‌شب شرح وصالت می‌خوانْد
مَه ، طلعتِ خورشیدِ کمالت می‌خواند

گل ، پیش رخ تو صد ورق باز گشاد
وز هر ورق ، آیتِ جمالت می‌خواند


#عطار
‌آیینه تو را بیند اندازه عرض خود
در آینه کی گنجد اشکال کمال تو

خورشید ز خورشیدت پرسید کیت بینم
گفتا که شوم طالع در وقت زوال تو


#مولانا
‌هیچ میدانی که بختم در میان فال توست ؟
چشم های بیقرارم تا ابد دنبال توست

حال تو بهتر شود ، هر لحظه بهتر میشوم
خوبی این حال من در خوبی احوال توست


#امین_قنبری