ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.59K subscribers
871 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
دیدی آن تُرک خَتا دشمنِ جان بود مرا؟
گرچه عُمری به خطا، دوست خطابش کردم

منزلِ مردم بیگانه چو شد خانۀ چشم
آنقدر گریه نمودم که خرابش کردم


#فرخی_یزدی
بگیر دست مرا تا تب تو را بسرایم
تو را تپنده تر از نبض واژه ها بسرایم

نپرس تازه تر چه داری که هر دقیقه هرآن
بگیر دست مرا و بخواه تا بسرایم...


#محمدعلی_بهمنی
بیا ساقی می ما را بگردان
بدان می این قضاها را بگردان

قضا خواهی که از بالا بگردد
شراب پاک بالا را بگردان


#مولانا
سَرِ سودایِ تو دارم نَرَوَم جای دگر
نَسَپارم دِلِ خود را به دلارای دگر

نَدَهم دل به کسی چون توفقط یارمنی
نَشَوَم غیر تو من عاشق شیدای دگر


#علی_اصغر_تقی_پور_تمیجانی
اولین بار تو را در ته فنجان دیدم
فالِ من بودی و چون ماه، درخشان دیدم

بعد یک عمر که طی گشته به دلتنگی ها
گوئیا آنچه دلم خواسته بود آن دیدم


#مهدی_امیری
دل از بهار خیال توگلشن رازست
نگه به یاد جمالت بهشت‌پردازست

خیال مرهم‌کافورگل فروش مباد
به روی تیغ توام چشم زخم دل بازست


#بیدل_دهلوی
باز چون گُل سویِ گُلشَن می رَوی
با تواَم، گرچه که بی من می رَوی

صد زبان شُد سوسن اَندَر شرحِ تو
گُل رُخا! خوش سویِ سوسن می رَوی


#غزل_مولانا
عشقت به هزار پادشاهی ارزد
وصل تو ز ماه تا به ماهی ارزد

آن را که رخی بود بدین زیبائی
انصاف بده که هرچه خواهی ارزد


#عطار
قدر این عُمر گران را نه تو دانی و نه من
اسب آمال جهان را نه تو دانی و نه من

گرم از لطف خدا عُمر دو صَد نوح کنی
با خبرباش که آخر نه تو مانی و نه من


#ژولیده_نیشابوری
شبی با بید می‌رقصم، شبی با باد می‌جنگم
که چون شب‌بو به وقت صبح من بسیار دلتنگم

مرا چون آینه هرکس به کیش خویش پندارد
و الاّ من چو مِی با مست و با هشیار یکرنگم


#علیرضا_بدیع
صبحدم مرغ چمن با گل نو خاسته گفت:
ناز کم کن که در این باغ بسی چون تو شکفت

گل بخندید که از راست نرنجیم ولی
هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت


#حافظ
می‌آمد یار مست و تنها تنها
با نرگس پرخمار رعنا رعنا

جستم که یکی بوسه ستانم ز لبش
فریاد برآورد که یغما یغما


#مولانا
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم 
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست 

این که پیوست به هر رود که دریا باشد 
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست 


#محمدعلی_بهمنی
چون صبح ولای حق دمیـدن گیرد
جان در تـن زنــدگان پریـدن گیرد

جایی برســد مـرد که در هر نفسی
بی‌زحمت چشم دوست دیدن گیرد


#مولانا
سرنوشت را باید از سر نوشت
شاید این بار کمی بهتر نوشت

عاشقی را غرقِ در باور نوشت
غُصه ها را قِصه ای دیگر نوشت


#شیرازی
ای کرده دل چون خاره‌ای امشب نداری چاره‌ای
تو ماه و ما استاره‌ای استاره با مه یار شد

ای ماه بیرون از افق ای ما تو را امشب قنق
چون شب جهان را شد تتق پنهان روان را کار شد


#مولانا
من دوش رخ صدق و صفا را دیدم
عنوان محبت و وفا را دیدم

دادم بصفا صیقل آئینه دل
در صیقل آئینه خدا را دیدم


#صفای_اصفهانی
در دلم سوزی عجب از عشق زیبا دلبریست
دوزخی در جانم از داغ بهشتی پیکریست

تا قرین آتش شوقت شدم پروانه وار
سوزم از اندیشه هر دم کاین منم یا دیگریست


#بابا_فغانی
ای آنکه مـرا بستهٔ صد دام کنی
گوئی که برو در شب و پیغام کنی

گــر من بروم تــو با که آرام کنی
همنام من ای دوست کرا نام کنی


#مولانا
داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را
سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید

وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ
غـوطه بسی زد به خــون تا به کناری رسید


#وحشى_بافقی