ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.53K subscribers
870 photos
1 video
11 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
رقصان شده پروانه و سبزه تر توست
سنبل به کف آیینه ، تماشاگر توست

در حال و هوای صبح زیبای بهار
هر گل که شکفته شعری از دفتر توست


#شهراد_میدری
روزهای هفته را با عشق تو سر میکنم
تا به جمعه میرسم احساس دیگر میکنم

حس دیدار تو در من جمعه غوغا میکند
جمعه ها چشمان خود را حلقه بر در میکنم


#مسعود_محمدپور
ابـری تـریـن آدینـه هـا را دوست دارم
چون سوختن در شعله ها را دوست دارم

بــگـذار در هــم بــشکنـد بـغـضم دوبــاره
من گریــه های بـی هــوا را دوسـت دارم


#معصومه_امیریان_نور
فلکا بگو که تا کی، گله های یار گویم
نبود شبی که آیم، ز میان کار گویم

ز میان او مقامم، کمر است و کوه و صحرا
بجهم از این میان و سخن و کنار گویم


#مولانا
عرق بر چهره ات گل یا گلاب است
و یا پروین به روی ماهتابست؟

نشانده یار فایز نقره بر آل
و یا بر آتش تر خشک آب است؟


#فایز_دشتی
ﺯﺍﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﮐﻪ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺮ ﺭﺧﺖ ﻭﺍ ﮐﺮﺩﻡ
ﺩﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﻭ ﺷﻌﺮ ﻋﺸﻖ ﺍﻧﺸﺎﺀ ﮐﺮﺩﻡ

ﻧﯽ، ﻧﯽ، ﻏﻠﻄﻢ، ﮐﺠﺎ ﺳﺮﻭﺩﻡ ﺷﻌﺮﯼ
ﺗﻮ ﺷﻌﺮ ﺳﺮﻭﺩﯼ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻣﻀﺎﺀ ﮐﺮﺩﻡ


#ﺣﻤﯿﺪ_ﻣﺼﺪﻕ
بی طاقت و صبر و ناشكيبش شده ام
 در اوج رفاقتم ، رقيبش شده ام

عمری است هويتش، گرفتار من است
بيچاره جنون ، كه من نصيبش شده ام


#سعید_فرمانی
ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار
تا تن خـاکی من عیـن بقــا گردانی

همچو گل بر چمن از باد میفشان دامن
زانکه در پای تو دارم سرِ جان‌افشانی


#حافظ
ای چشم تو مست خواب و سرمست شراب
صاحبنظران تشنه و وصل تو سراب

مانند تو آدمی در آباد و خراب
باشد که در آیینه توان دید و در آب


#سعدی
هـردم بدلـم می‌رسد از مصـر پیامی
گوئیکه مگریوسف کنعان من آنجاست

پـر می‌زند از شـوق لبش طوطی جانم
آری چه کنم چون شکرستان من آنجاست


#خواجوی_کرمانی
درین میخانه ای ساقی ندارم محرمی دیگر
که من شاید نخستین آدمم از عالمی دیگر

دمی این پیکر فرسوده را سازی کف خاکی
فشانی آب و از خاک آتش انگیزی دمی دیگر


#اقبال_لاهوری
من و تو خط موازی؟ نرسیدن؟ هرگز
دلم این قاعده‌ی هندسه را دوست نداشت!

درس منطق نده دیگر تو به این عاشق که
از همان کودکی‌اش مدرسه را دوست نداشت!


#مهدی_جوینی
جانی که شراب عشق ز آن سو خورده است
وز شیره و باغ آن نکورو خورده‌است

آن باغ گلوی جان بگیرد گوید
خونش ریزم که خون ما او خورده است


#مولانا
ز مراحم الهی، نتوان برید امید
مشنو حدیث زاهد که شنیدنش وبال است

طمع وصال گفتی که به کیش ما حرام است
تو بگو که خون عاشق به کدام دین حلال است؟


#شیخ_بهایی
باد با روسری ات داشت تبانی می کرد
زلف تو بر دل من تکه پرانی می کرد

محو درگیری گیسوی تو با باد شدم
رقص موی تو مرا داشت روانی می کرد


#مسعود_محمدپور
سفری غريب و زيبا، به تو از تو می گريزم
نفسی نمی توانم که نبينمت عزيزم

غم تو اگر بخواهد که من از تو دور باشم
همه عمر هم نباشی تو بخواه می ستيزم


#زین_العابدین_محبعلی
تو مپندار که از عشق تو دل برگیرم
یا به جای تو کسی جویم و در بر گیرم

بعد صد سال اگر بر سر خاکم گذری
پاره سازم کفن و زندگی از سر گیرم


#جلال‌_عضد
تو برام مث یه رویا، همیشه شیرین و نابی
تو هیاهوی نیازم، تو مث جام شرابی

تو برام قشنگ ترینی، تو عزیزی بهترینی
تو گلی تو نازنینی ، تو برام ماه زمینی


#بهروزقاسمی_رها
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید
مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید
خطوط منحنی خنده را خراب کنید


#قیصرامین_پور
صبح اقبال من از کوه امل سر بر زد
بخت بیدار من از خواب گران باز آمد

رفت و می‌گفت که ‌آیم ز درت روزی باد
هر چه او گفت ازین باب بدان باز آمد


#سلمان_ساوجی