ڪلبہ‎‌‌‎‌‌شـ؏ـردلاویز
5.73K subscribers
872 photos
1 video
10 links
زیر امضای تمام شعرهایم مینویسم" دل" نوشت
تابدانند " عشق را باید فقط با "دل " نوشت

#رزگار_موکریان

@Delaviz_20
Download Telegram
بوی بهار می‌شنوم از صدای تو
نازک ‌تر از گل است گل گونه‌های تو

ای در طنين نبض تو آهنگ قلب من
ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو

َ#قیصر_امین_پور
بسیار بگشتیم به گِرْدِ در و دشت،
اندر همه آفاق بگشتیم به گشت؛

کس را نشنیدیم که آمد زین راه
راهی که برفت، راهرو بازنگشت!

َ#خیام
چون خيال تو درآيد به دلم رقص کنان
چه خيالات دگر مست درآيد به ميان

سخنم مست و دلم مست و خيالات تو مست
همه بر همدگر افتاده و در هم نگران!

َ#مولانا
از کوزه‌گری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری

شاهی بودم که جام زرینم بود
اکنون شده‌ام کوزه هر خماری

َ#خیام
یاران موافق همه از دست شدند
در پای اجل یکان یکان پست شدند

خوردیم ز یک شراب در مجلس عمر
دوری دو سه پیشتر ز ما مست شدند

َ#خیام
دل در بر من زنده برای غم تست
بیگانهٔ خلق و آشنای غم تست

لطفی است که می‌کند غمت با دل من
ورنه دل تنگ من چه جای غم تست

َ#مولانا
بکوش امروز تا گندم بپاشی
که فردا بر جوی قادر نباشی

تو خود بفرست برگ رفتن از پیش
که خویشان را نباشد جز غم خویش

َ#سعدی
تـابنــده تر از شکفتــن خورشیـــدی
ارزنــده تر از خلیـــج مـــرواریـــدی

لبخند تو شد شروع خوشبختی من
هر صبـح که بر جـان و دلـم تابیـدی

َ#شهراد_میدری
جابجا در هر فلک بنشسته خیلی از ملک
این عبادتخانه را معمور میدانیم ما

هر کرا دانش بود مقصود بر حس و خیال
چشم او گر چار گردد کور میدانیم ما

َ#فیض_کاشانی
ای غایب چشم و حاضر دل چونی؟
وی شاخ گل شکفته در گل چونی؟

یک بار نگویی به رفیقان وداع
کاخر تو در آن اول منزل چونی؟

َ#سعدی
"سرمد" ! اگرش وفاست ، خود می‌آید
گر آمدنش رواست ، خود می‌آید

بیهوده چرا در طلبش می‌گردی ؟
بنشین ؛ اگر او خداست ، خود می‌آید

َ#سرمد_کاشانی
در رخ عشق نگر تا به صفت مرد شوی
نزد سردان منشین کز دمشان سرد شوی

از رخ عشق بجو چیز دگر جز صورت
کار آن است که با عشق تو هم درد شوی


َ#مولانا
دست سوی آسمان ها می برم
می کنم زاری به درگاه خدا

تا ببخشاید به اشک و آه من
تا نسازد دیگرت از من جدا...

َ#فریدون_مشیری
صبح آمد و وقت روشنائی آمد
شبخیزان را دم جدائی آمد

آن چشم چو پاسبان فروبست بخواب
وقت هوس شکر ربائی آمد

َ#مولانا
درد و رنجورے ما را
داروے غیر تو نیست

اے تو جالینوس جان
و بوعلے سیناے من

َ#مولانا
می نوش که عمر جاودانی اینست
خود حاصلت از دور جوانی اینست

هنگام گل و باده و یاران سرمست
خوش باش دمی که زندگانی اینست

َ#خیام‌
گفتم که دلا تو در بلا افتادی
گفتا که خوشم تو به کجا افتادی

گفتم که دماغ دوا باید، گفت
دیوانه توئی که در دوا افتادی

َ#مولانا
بغض یعنی به قدرِ لازم اشک
اشک یعنی به حدّ کافی شعر

گریه یعنی به‌جای موهایش
بنشینی و هی ببافی شعر...

َ#محسن_انشایی
دَمِ عصر است پرسه میزنم
در کوچه باغهای خاطراتت

تا برایت بنویسم بِسُرایم
بیت به بیت شعر و غزل

َ#مجیداسماعیلی
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی

چشم آسایش که دارد از سپهر تیزرو
ساقیا جامی به من ده تا بیاسایم دمی

َ#حافظ