بود و داشتم کیرشو میمالیدم… تموم تنم داغ شده بود… استرس داشتم و نگران از اینکه نکنه اتفاق بدی بیفته… نکنه خفتم کنه… نکنه پوریا دنبالم اومده باشه…
با دستی که پشت سرم گذاشته بود و به سمت کیرش میبرد به خودم اومدم…
کیرش اصلا اون چیزی که تو عکس داده بود نبود تهش 15 سانت…
کیر پوریا خیلی بزرگ تر و کلفت تر بود…
کیرشو تو دهنم کردم و شروع کردم به خوردن و لیس زدنش…
+اووووف… عاشقتم… بخورش عزیزم…
دستش رو کونم بود و داشت کونمو چنگ میزد…
کیرش تو دهنم بود و داشتم براش ساک میزدم…
.
رفتیم تو یه جای پرت بیرون از شهر… تو یه بیابون
خیلی نگران بودم…
خیلی استرس داشتم…
نکنه گوشی و مدارک رو ازم بگیره…
نکنه مارو کسی ببینه و بیاد خفتمون کنه…
نکنه به دوست یا رفیق شم گفته بیاد…
از ماشین پیاده شد،منم پیاده شدم و رفتم در عقب و باز کردم دوتا زانومو گذاشتم رو صندلی عقب و داگی شدم.
کونم از ماشین بیرون بود
اومد پشت سرم
کونمو یه چنگ زد و تند تند جوووون میکشید…
تموم شلوارم خیس شده بود از ترشح…
وقتی مانتومو کنار زد و تاپمو داد بالا… دستاشو گذاشت روی کمر لختم…
نمیشه توصیف کرد چه حسی داشت لمس دستای مرد دیگه ای جز شوهرت…
روی تن لختی که جز همسرت کسی لمسش نکرده…
شلوارمو پایین کشید و بعد شرتمو…
خواست کصمو بخوره که من نزاشتم و گفتم #زودتر انجامش بده
+باشه عشقم… الان میکنم تو کصت… دوست داری آره؟؟ همینو میخواستی دیگه؟؟
کیرش و گذاشت تو کصم و شروع کرد به تلمبه زدن
#اوفففففففف
داشتم چیکار میکردم؟؟
توی بیابون… تو ماشین یه غریبه… تو این شب تاریک…
نگاهم به صندلی ماشینش بود.
این ماشین ماشین ما نبود…!
برگشتم و به اون نگاه کردم که با لذت و حس قدرتش پشتم بود.
این مرد که شوهر من نیست… !
باد سردی به کونم میخورد
صدای تلمبه هاش انگار همه جای اون بیابون شنیده می شد…انگار باهر برخوردش به کس و کون من همه تو اون تاریکی میدونستن که یکی اون اطراف داره کص یکی رو مثل یه وحشی میکنه
دستاش روی کمرم بود…
کیر داغشو تو کصم حس میکردم…
#جوووون… جرممممم بده…پارم کن…
+آههههه جنده خانوم دارم پارت میکنم… دارم جرت میدم…
#آرههههه همینه… بکن منو…جرم بده…
آبش داشت میومد…
+کجا بریزم عشقم…
یاد حرفای پوریا افتادم… که میخواست با کس و کون آب کیری برگردم خونه.
#رو کونم بریز
داغی آب کیرشو رو کونم حس کردم…
خواست برام تمیزش کنه که نزاشتم…
شرتمو کشیدم بالا و اون متعجب بود از کارم…
تو ماشین یه سیگار روشن کردم.
سر همون خیابون پیاده شدم
.
درو باز کردم
لامپ های خونه خاموش بود…
صدای اب و که شنیدم فهمیدم پوریا حمومه…
رفتم دم حموم
#سلام عزیزم چطوری…
*سلام
.
.
.
ادامه داردنوشته: Married woman7
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●
با دستی که پشت سرم گذاشته بود و به سمت کیرش میبرد به خودم اومدم…
کیرش اصلا اون چیزی که تو عکس داده بود نبود تهش 15 سانت…
کیر پوریا خیلی بزرگ تر و کلفت تر بود…
کیرشو تو دهنم کردم و شروع کردم به خوردن و لیس زدنش…
+اووووف… عاشقتم… بخورش عزیزم…
دستش رو کونم بود و داشت کونمو چنگ میزد…
کیرش تو دهنم بود و داشتم براش ساک میزدم…
.
رفتیم تو یه جای پرت بیرون از شهر… تو یه بیابون
خیلی نگران بودم…
خیلی استرس داشتم…
نکنه گوشی و مدارک رو ازم بگیره…
نکنه مارو کسی ببینه و بیاد خفتمون کنه…
نکنه به دوست یا رفیق شم گفته بیاد…
از ماشین پیاده شد،منم پیاده شدم و رفتم در عقب و باز کردم دوتا زانومو گذاشتم رو صندلی عقب و داگی شدم.
کونم از ماشین بیرون بود
اومد پشت سرم
کونمو یه چنگ زد و تند تند جوووون میکشید…
تموم شلوارم خیس شده بود از ترشح…
وقتی مانتومو کنار زد و تاپمو داد بالا… دستاشو گذاشت روی کمر لختم…
نمیشه توصیف کرد چه حسی داشت لمس دستای مرد دیگه ای جز شوهرت…
روی تن لختی که جز همسرت کسی لمسش نکرده…
شلوارمو پایین کشید و بعد شرتمو…
خواست کصمو بخوره که من نزاشتم و گفتم #زودتر انجامش بده
+باشه عشقم… الان میکنم تو کصت… دوست داری آره؟؟ همینو میخواستی دیگه؟؟
کیرش و گذاشت تو کصم و شروع کرد به تلمبه زدن
#اوفففففففف
داشتم چیکار میکردم؟؟
توی بیابون… تو ماشین یه غریبه… تو این شب تاریک…
نگاهم به صندلی ماشینش بود.
این ماشین ماشین ما نبود…!
برگشتم و به اون نگاه کردم که با لذت و حس قدرتش پشتم بود.
این مرد که شوهر من نیست… !
باد سردی به کونم میخورد
صدای تلمبه هاش انگار همه جای اون بیابون شنیده می شد…انگار باهر برخوردش به کس و کون من همه تو اون تاریکی میدونستن که یکی اون اطراف داره کص یکی رو مثل یه وحشی میکنه
دستاش روی کمرم بود…
کیر داغشو تو کصم حس میکردم…
#جوووون… جرممممم بده…پارم کن…
+آههههه جنده خانوم دارم پارت میکنم… دارم جرت میدم…
#آرههههه همینه… بکن منو…جرم بده…
آبش داشت میومد…
+کجا بریزم عشقم…
یاد حرفای پوریا افتادم… که میخواست با کس و کون آب کیری برگردم خونه.
#رو کونم بریز
داغی آب کیرشو رو کونم حس کردم…
خواست برام تمیزش کنه که نزاشتم…
شرتمو کشیدم بالا و اون متعجب بود از کارم…
تو ماشین یه سیگار روشن کردم.
سر همون خیابون پیاده شدم
.
درو باز کردم
لامپ های خونه خاموش بود…
صدای اب و که شنیدم فهمیدم پوریا حمومه…
رفتم دم حموم
#سلام عزیزم چطوری…
*سلام
.
.
.
ادامه داردنوشته: Married woman7
cнαɴɴεℓ: ♥️✘
🍓 @DASTAN_SSX18
●▬▬▬๑۩۩๑▬▬▬●