بخشهایی از کتاب " به سوی تمدن بزرگ "
نوشته محمدرضا پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی:
" ایرانی بودن، یعنی پذیرش آزادانه رسالتی که تاریخ کهن و ارزشهای اخلاقی ایران بر عهده ما نهاده است ".
🔹ضروری است که افکار عمومی با همه واقعیات حاکم بر حیات جامعه، با آرمانهای ملی، با برنامه های کار مملکت و جنبه های مختلف سیاسی و اجتماعی آنها، با امکانات و محدودیتها و با عوامل قدرت و ضعف خود کاملا آشنا باشد. ممکن است این واقعیتها همیشه مطلوب نباشد ولی ناگفته ماندن آنها، مسلما نامطلوب تر است. بدین جهت گفتگوی منظم و مستمر من و ملتم، امری نه تنها منطقی، بلکه ضروری است.
- البته این گفتگو از راه وسائل ارتباط جمعی کشور به طور تقریبا مرتب برقرار است و اضافه بر آن، هر سال متن کامل گفته های سالانه من به طور جداگانه منتشر میشود.
🔹در این مدت، جامعه ایرانی به صورتی بنیادی تغییر شکل پیدا کرده و بافت مادی و معنوی این جامعه با شرایطی کاملا تازه تطبیق یافته است. در نتیجه طبعا در دیدگاهها، روش ها و برنامه ها نیز دگرگونی اساسی پدید آمده است. به موازات این تحول، وضع جهانی که ما در آن به سر می بریم نیز تغییری شگرف یافته است. کشورهای متعدد تازه ای در این فاصله وارد خانواده جهانی ملل شده اند و از این راه معادلات سیاسی و اقتصادی جهان پانزده سال پیش تا حد زیادی بر هم خورده است. امروز دنیا خود را آشکارا در مراحل عصر تازه ای می یابد که الزاما ضوابط و روش های نوینی را نیز همراه دارد.
- کشور ما در این مدت به صورت یکی از قدرتهای موثر صحنه سیاست بین المللی در آمده است که دیگر هیچ کس نمیتواند نقش آن را نادیده بگیرد. این موقعیت جهانی، طبعا مسئولیتهای جهانی نیز برای ما به همراه آورده است.
- از نظر داخلی ما اکنون دست در کار یکی از بزرگترین آزمایشهای اجتماعی و اقتصادی دنیای امروز هستیم. آزمایشی که می باید جامعه ما را در مدتی کوتاه به صورت یکی از #پیشرفته_ترین و #مرفه_ترین جوامع جهان در آورد.
🔹در چنین شرایطی آیا عظمت هدف و دشواری تلاش می باید و یا میتواند ما را از ادامه این راه باز دارد؟ یا دست کم به کاهشی در سطح هدف و بالنتیجه در کمیت و یا کیفیت این تلاش وادار کند؟ من چنین احتمالی را باور نمیکنم و فکر نمیکنم که هیچ ایرانی نیز غیر از این بیندیشد، زیرا:
" ایرانی بودن به مفهوم واقعی آن مستلزم پذیرش آزادانه رسالتی است که تاریخ کهن این ملت و ارزش های جاودانی مدنی و اخلاقی آن بر عهده فرد فرد مردم ایران نهاده است ".
- با اتکاء بدین میراث سنگین ارزشهای کهن، چگونه برای ما پذیرفتنی میتواند بود که در نیمه راه مقصود بمانیم و همواره دیگرانی را فراروی خود داشته باشیم؟
- چگونه میتوانیم در تلاشی مقدس برای تامین سرافرازی و نیک بختی نسلهای آینده ایرانی، از پای بایستیم و شاهد پیشروی راه روان دیگری باشیم که چه از نظر اصالت تاریخی و چه از لحاظ ارزش های فردی و فکری هیچ امتیازی بر ما ندارند؟
🔹همه میدانیم که ایران عصر نوین تنها اندکی بیش از نیم قرن پیش پا به عرصه وجود گذاشت. در آن هنگام جامعه ایرانی در وضعی قرار داشت که از دیدگاه تاریخ می باید بدان " #انحطاط_تقریبا_کامل" نام داد. از نطر سیاسی کشور ما در آستانه از دست دادن رسمی آن استقلالی بود که عملا نیز از مدتها پیش جز اسمی از آن باقی نبود. حکومت مرکزی و نیروی دفاعی و خزانه مملکتی، فقط از نظر تشریفاتی و در روی کاغذ وجود داشت! از لحاظ اقتصادی این کشور یکی از ضعیف ترین و کم درآمدترین ممالک جهان بود و از نظر اجتماعی، #رواج_فقر، #جهل، #بیسوادی، #بیماری، #گرسنگی، #خرافات، #ارتشاء، #خیانت و #بیگانه_پرستی، جامعه ایرانی را تا حد افتادہ ترین جوامع دنیا، پائین برده بود.
#բՁгհՁժ
@c_b_shahzadeh
نوشته محمدرضا پهلوی
محمدرضا شاه پهلوی:
" ایرانی بودن، یعنی پذیرش آزادانه رسالتی که تاریخ کهن و ارزشهای اخلاقی ایران بر عهده ما نهاده است ".
🔹ضروری است که افکار عمومی با همه واقعیات حاکم بر حیات جامعه، با آرمانهای ملی، با برنامه های کار مملکت و جنبه های مختلف سیاسی و اجتماعی آنها، با امکانات و محدودیتها و با عوامل قدرت و ضعف خود کاملا آشنا باشد. ممکن است این واقعیتها همیشه مطلوب نباشد ولی ناگفته ماندن آنها، مسلما نامطلوب تر است. بدین جهت گفتگوی منظم و مستمر من و ملتم، امری نه تنها منطقی، بلکه ضروری است.
- البته این گفتگو از راه وسائل ارتباط جمعی کشور به طور تقریبا مرتب برقرار است و اضافه بر آن، هر سال متن کامل گفته های سالانه من به طور جداگانه منتشر میشود.
🔹در این مدت، جامعه ایرانی به صورتی بنیادی تغییر شکل پیدا کرده و بافت مادی و معنوی این جامعه با شرایطی کاملا تازه تطبیق یافته است. در نتیجه طبعا در دیدگاهها، روش ها و برنامه ها نیز دگرگونی اساسی پدید آمده است. به موازات این تحول، وضع جهانی که ما در آن به سر می بریم نیز تغییری شگرف یافته است. کشورهای متعدد تازه ای در این فاصله وارد خانواده جهانی ملل شده اند و از این راه معادلات سیاسی و اقتصادی جهان پانزده سال پیش تا حد زیادی بر هم خورده است. امروز دنیا خود را آشکارا در مراحل عصر تازه ای می یابد که الزاما ضوابط و روش های نوینی را نیز همراه دارد.
- کشور ما در این مدت به صورت یکی از قدرتهای موثر صحنه سیاست بین المللی در آمده است که دیگر هیچ کس نمیتواند نقش آن را نادیده بگیرد. این موقعیت جهانی، طبعا مسئولیتهای جهانی نیز برای ما به همراه آورده است.
- از نظر داخلی ما اکنون دست در کار یکی از بزرگترین آزمایشهای اجتماعی و اقتصادی دنیای امروز هستیم. آزمایشی که می باید جامعه ما را در مدتی کوتاه به صورت یکی از #پیشرفته_ترین و #مرفه_ترین جوامع جهان در آورد.
🔹در چنین شرایطی آیا عظمت هدف و دشواری تلاش می باید و یا میتواند ما را از ادامه این راه باز دارد؟ یا دست کم به کاهشی در سطح هدف و بالنتیجه در کمیت و یا کیفیت این تلاش وادار کند؟ من چنین احتمالی را باور نمیکنم و فکر نمیکنم که هیچ ایرانی نیز غیر از این بیندیشد، زیرا:
" ایرانی بودن به مفهوم واقعی آن مستلزم پذیرش آزادانه رسالتی است که تاریخ کهن این ملت و ارزش های جاودانی مدنی و اخلاقی آن بر عهده فرد فرد مردم ایران نهاده است ".
- با اتکاء بدین میراث سنگین ارزشهای کهن، چگونه برای ما پذیرفتنی میتواند بود که در نیمه راه مقصود بمانیم و همواره دیگرانی را فراروی خود داشته باشیم؟
- چگونه میتوانیم در تلاشی مقدس برای تامین سرافرازی و نیک بختی نسلهای آینده ایرانی، از پای بایستیم و شاهد پیشروی راه روان دیگری باشیم که چه از نظر اصالت تاریخی و چه از لحاظ ارزش های فردی و فکری هیچ امتیازی بر ما ندارند؟
🔹همه میدانیم که ایران عصر نوین تنها اندکی بیش از نیم قرن پیش پا به عرصه وجود گذاشت. در آن هنگام جامعه ایرانی در وضعی قرار داشت که از دیدگاه تاریخ می باید بدان " #انحطاط_تقریبا_کامل" نام داد. از نطر سیاسی کشور ما در آستانه از دست دادن رسمی آن استقلالی بود که عملا نیز از مدتها پیش جز اسمی از آن باقی نبود. حکومت مرکزی و نیروی دفاعی و خزانه مملکتی، فقط از نظر تشریفاتی و در روی کاغذ وجود داشت! از لحاظ اقتصادی این کشور یکی از ضعیف ترین و کم درآمدترین ممالک جهان بود و از نظر اجتماعی، #رواج_فقر، #جهل، #بیسوادی، #بیماری، #گرسنگی، #خرافات، #ارتشاء، #خیانت و #بیگانه_پرستی، جامعه ایرانی را تا حد افتادہ ترین جوامع دنیا، پائین برده بود.
#բՁгհՁժ
@c_b_shahzadeh
#جوانمردی در اوج #بیسوادی نسبت به حقوق و تاریخ در آخرین افاضاتش، به قانون اساسی مشروطه #دروغ بسته است.
ژانت آفاری استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا:
«بااينكه متمم ق ا مشروطه ايران را عموما رونوشتی صرف از ق ا بلژیک و بلغارستان تلقی کرده‌اند، اما حتی تقلید هم مستلزم فرآیندی از ترجمه و اقتباس است
چنانکه مشروطه‌خواهان ایرانی باید با ارزیابی سنت‌ها نشان می‌دادند که کدام سنت بیشترین کارایی را در پاسخ به نیازهای سیاسی و اجتماعیِ ايران دارد. این فرآیند نه‌تنها نیازمند آشنایی با شرایط سیاسی و اجتماعی کشورشان بود، بلکه آشنایی با شرایط مشروطه‌خواهی اروپایی نیز، ضروری بود.
ممنوعیت تبعید غیرقانونی در متمم ق ا (مادۀ 14)یکی از نوآوری‌های ق ا ایران بود که در هیچ‌یک از قوانین اساسی بلژیک، عثمانی یا بلغارستان سابقه‌ای نداشت. هرچند اندیشه‌های سیاسی فرانسه برای دهه‌ها در ایران جریان داشتند، اما ق ا 1791 فرانسه کمترین تأثیر مستقیم را در مشروطۀ ایران داشته است
ق ا 1831 بلژیک الگوی اولیۀ چهارچوب اداری و حقوق شهروندی قانون اساسی مشروطۀ ایران به حساب می‌آمد»
پروپاگاندای دیگر جوانمردی بحث روحانیون و تدین در ق ا است. در حالی که کسی که کمی تاریخ مشروطیت را خوانده باشد میداند که اصلی ترین دشمن مشروطیت روحانیونی چون شیخ فض الله نوری بودند که با فلسفه قانون گذاری به دست انسان مخالف بودند لذا روشنفکران مشروطه برای به کرسی نشاندن حرف خودشان و برای به دست آوردن افکار سنتی ملت در آن دوران همراه روحانیونی چون آخوند خراسانی کارهایی کردند تا مخالفان کمتر سنگ اندازی کنند.
گرچه بعدا همانطور که استاد سعید نفیسی نیز مینویسد آن پنج نفر روحانی که قوانین بایستی از زیر نظر آنها میگذشت نیز توسط #رضاشاه_بزرگ از مجلس اخراج شدند.
با این حساب ق ا مشروطه ایران با وجود ایرادات وارده از بهترین قوانین دوران خودش بود. جوانمردی در ادامه راه ایدئولوگ های دهه۵۰ به دنبال انقلابی حسینی علیه مشروطه خردمند ایرانی است.
منابع:
📙ترجمه مقاله خانم ژانت آفاری/نگاهی به منابع متمم قانون اساسی مشروطه
مجله وزین #قلمیاران شمارۀ 22، بخش #تجدد
📕کتاب تاریخ معاصر ایران استاد سعید نفیسی
✍سهیل حیدری
@C_B_SHAHZADEH
ژانت آفاری استاد تاریخ دانشگاه کالیفرنیا:
«بااينكه متمم ق ا مشروطه ايران را عموما رونوشتی صرف از ق ا بلژیک و بلغارستان تلقی کرده‌اند، اما حتی تقلید هم مستلزم فرآیندی از ترجمه و اقتباس است
چنانکه مشروطه‌خواهان ایرانی باید با ارزیابی سنت‌ها نشان می‌دادند که کدام سنت بیشترین کارایی را در پاسخ به نیازهای سیاسی و اجتماعیِ ايران دارد. این فرآیند نه‌تنها نیازمند آشنایی با شرایط سیاسی و اجتماعی کشورشان بود، بلکه آشنایی با شرایط مشروطه‌خواهی اروپایی نیز، ضروری بود.
ممنوعیت تبعید غیرقانونی در متمم ق ا (مادۀ 14)یکی از نوآوری‌های ق ا ایران بود که در هیچ‌یک از قوانین اساسی بلژیک، عثمانی یا بلغارستان سابقه‌ای نداشت. هرچند اندیشه‌های سیاسی فرانسه برای دهه‌ها در ایران جریان داشتند، اما ق ا 1791 فرانسه کمترین تأثیر مستقیم را در مشروطۀ ایران داشته است
ق ا 1831 بلژیک الگوی اولیۀ چهارچوب اداری و حقوق شهروندی قانون اساسی مشروطۀ ایران به حساب می‌آمد»
پروپاگاندای دیگر جوانمردی بحث روحانیون و تدین در ق ا است. در حالی که کسی که کمی تاریخ مشروطیت را خوانده باشد میداند که اصلی ترین دشمن مشروطیت روحانیونی چون شیخ فض الله نوری بودند که با فلسفه قانون گذاری به دست انسان مخالف بودند لذا روشنفکران مشروطه برای به کرسی نشاندن حرف خودشان و برای به دست آوردن افکار سنتی ملت در آن دوران همراه روحانیونی چون آخوند خراسانی کارهایی کردند تا مخالفان کمتر سنگ اندازی کنند.
گرچه بعدا همانطور که استاد سعید نفیسی نیز مینویسد آن پنج نفر روحانی که قوانین بایستی از زیر نظر آنها میگذشت نیز توسط #رضاشاه_بزرگ از مجلس اخراج شدند.
با این حساب ق ا مشروطه ایران با وجود ایرادات وارده از بهترین قوانین دوران خودش بود. جوانمردی در ادامه راه ایدئولوگ های دهه۵۰ به دنبال انقلابی حسینی علیه مشروطه خردمند ایرانی است.
منابع:
📙ترجمه مقاله خانم ژانت آفاری/نگاهی به منابع متمم قانون اساسی مشروطه
مجله وزین #قلمیاران شمارۀ 22، بخش #تجدد
📕کتاب تاریخ معاصر ایران استاد سعید نفیسی
✍سهیل حیدری
@C_B_SHAHZADEH
Forwarded from اتچ بات
🔴 بسیجی دیروز؛ اطلاعاتی امروز!
درست ۳۸ سال پیش، ۱۵ ساله بود؛ نوجوانی فریب خورده و یک #شورشی پیرو خط #روح‌الله. در اصفهان از نوجوانان فریب خورده جذب شده به #بسیج بود و با آغاز جنگ ایران و عراق از سوی لشکر ۸ نجف به جبهه اعزام شد.
پس از بازگشت از جبهه از آن جایی‌که هیچ‌گاه نه به تحصیل پرداخته بود و نه به دنبال حرفه‌ای خاص رفته بود، به دنبال کاسبی تکه نان حلال یا حرامی بود که از دستگاه مبارک حضرات به او برسد؛ سالهای سال به عنوان یک اصولگرا در اصفهان فعالیت داشت، اما از آن‌جایی که از #بیسوادی مطلق رنج می‌برد، نمی‌توانست در عرصه سیاست به صورت شفاف ظاهر شود و جز پایگاه‌های بسیج جای دیگری برایش وجود نداشت؛ پس منتظر ماند و با #ساندیس اندام نحیفش را سیر کرد، تا این‌که ساختار «#واجا» و «#ضد_اطلاعات» برای نفوذ و صادرات به اپوزیسیون بیانیه‌ای #اصلاح_طلبانه تدوین کرد و در آن بیانیه ۱۴ تن؛ افرادی عموما وابسته به رژیم پرده‌نشین تهران و سازمان #تروریستی_مجاهدین_خلق را وارد بازی کرد.
این بار اگر نوبتی هم بود، نوبت او بود که سالها ارادتش را به رژیم پرده نشین تهران به صورت علنی و غیر علنی ثابت کرده بود؛ به عنوان یکی از امضا کنندگان بیانه ۱۴ تن وارد میدان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شد. پس از مدتی که توسط پایگاه‌های #برون_مرزی جمهوری اسلامی بولد شد و نامش برای جامعه آشناتر گشت، در کانال تلگرامی‌اش مطرح کرد که از کشور فرار کرده است، اما هیچ‌گاه نگفت به کجا و چگونه؛ چون او همچنان در ایران است.
به مرور زمان به دستور اطلاعات جمهوری اسلامی شروع به صحبت‌های تندی در مقابل رژیم می‌کند و پس از مدتی همکارش «#مسعود_اخترانی_تهرانی» در ترکیه به یاری او می‌آید و برای این بسیجی معلوم الحال، روابط رسانه‌ای ایجاد می‌کند و او را به بخشی از برنامه‌های «دُر تی وی» و شبکه سعودی ضد ملی «کلمه» تبدیل می‌کند.
پس از آن‌که چهره معروف‌تری میشود، شروع می‌کند به حمایت‌ها و جهت‌گیری‌های ریز و درشت از سازمان تروریستی «مجاهدین خلق»، هر چه باشد روزگاری هم پیاله بودند و پس از آن فعالیت اصلی خودش را که برای آن توسط اطلاعات برگزیده شده بود، آغاز می‌کند؛ #تخریب بی‌منطق و بی‌سند و مدرک #شاهزاده_رضا_پهلوی.
در ابتدا یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ، از سویی فحاشی می‌کند و از سوی دیگر تقاضای اتحاد دارد؛ سعی می‌کند با مطرح کردن شش سؤال عجیب خودش را همسنگ شاهزاده نشان بدهد، اما باز ناموفق میشود و دوباره فحاشی می‌کند.
نام او «#سید_محمد_مهدوی‌فر» است؛ اگر تا دو هفته پیش از او می‌پرسیدید: کی هستی؟ می‌گفت: بسیجی سابق و امضا کننده بیانیه اصلاح طلبانه ۱۴ تن. اما در طی این ۱۴ روز بیانیه ۱۴ تن با خروج سه عضو مجاهد و پاسدار از میان رفت و دیگر عملا بیانیه‌ای موسوم به ۱۴ تن وجود ندارد.
امروز سید محمد مهدوی‌فر چیزی نیست جز بسیجی دیروز و اطلاعاتی امروز که حتی مدرک تحصیلی سیکل ندارد و هیچ‌گاه برای عرصه مبارزه قدمی برنداشته است؛ اما وقتی دوباره مهره اطلاعاتی دیگری به #شاهزاده_رضا_پهلوی فحاشی کرد، مشخص شد دقیقا ترس و واهمه رژیم تهران از کدام سو است؛ اشتباه دیروز نسل ۵۷ درس بزرگی باشد برای نسل امروز.
✍ کامران
درست ۳۸ سال پیش، ۱۵ ساله بود؛ نوجوانی فریب خورده و یک #شورشی پیرو خط #روح‌الله. در اصفهان از نوجوانان فریب خورده جذب شده به #بسیج بود و با آغاز جنگ ایران و عراق از سوی لشکر ۸ نجف به جبهه اعزام شد.
پس از بازگشت از جبهه از آن جایی‌که هیچ‌گاه نه به تحصیل پرداخته بود و نه به دنبال حرفه‌ای خاص رفته بود، به دنبال کاسبی تکه نان حلال یا حرامی بود که از دستگاه مبارک حضرات به او برسد؛ سالهای سال به عنوان یک اصولگرا در اصفهان فعالیت داشت، اما از آن‌جایی که از #بیسوادی مطلق رنج می‌برد، نمی‌توانست در عرصه سیاست به صورت شفاف ظاهر شود و جز پایگاه‌های بسیج جای دیگری برایش وجود نداشت؛ پس منتظر ماند و با #ساندیس اندام نحیفش را سیر کرد، تا این‌که ساختار «#واجا» و «#ضد_اطلاعات» برای نفوذ و صادرات به اپوزیسیون بیانیه‌ای #اصلاح_طلبانه تدوین کرد و در آن بیانیه ۱۴ تن؛ افرادی عموما وابسته به رژیم پرده‌نشین تهران و سازمان #تروریستی_مجاهدین_خلق را وارد بازی کرد.
این بار اگر نوبتی هم بود، نوبت او بود که سالها ارادتش را به رژیم پرده نشین تهران به صورت علنی و غیر علنی ثابت کرده بود؛ به عنوان یکی از امضا کنندگان بیانه ۱۴ تن وارد میدان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی شد. پس از مدتی که توسط پایگاه‌های #برون_مرزی جمهوری اسلامی بولد شد و نامش برای جامعه آشناتر گشت، در کانال تلگرامی‌اش مطرح کرد که از کشور فرار کرده است، اما هیچ‌گاه نگفت به کجا و چگونه؛ چون او همچنان در ایران است.
به مرور زمان به دستور اطلاعات جمهوری اسلامی شروع به صحبت‌های تندی در مقابل رژیم می‌کند و پس از مدتی همکارش «#مسعود_اخترانی_تهرانی» در ترکیه به یاری او می‌آید و برای این بسیجی معلوم الحال، روابط رسانه‌ای ایجاد می‌کند و او را به بخشی از برنامه‌های «دُر تی وی» و شبکه سعودی ضد ملی «کلمه» تبدیل می‌کند.
پس از آن‌که چهره معروف‌تری میشود، شروع می‌کند به حمایت‌ها و جهت‌گیری‌های ریز و درشت از سازمان تروریستی «مجاهدین خلق»، هر چه باشد روزگاری هم پیاله بودند و پس از آن فعالیت اصلی خودش را که برای آن توسط اطلاعات برگزیده شده بود، آغاز می‌کند؛ #تخریب بی‌منطق و بی‌سند و مدرک #شاهزاده_رضا_پهلوی.
در ابتدا یکی به نعل می‌زند و یکی به میخ، از سویی فحاشی می‌کند و از سوی دیگر تقاضای اتحاد دارد؛ سعی می‌کند با مطرح کردن شش سؤال عجیب خودش را همسنگ شاهزاده نشان بدهد، اما باز ناموفق میشود و دوباره فحاشی می‌کند.
نام او «#سید_محمد_مهدوی‌فر» است؛ اگر تا دو هفته پیش از او می‌پرسیدید: کی هستی؟ می‌گفت: بسیجی سابق و امضا کننده بیانیه اصلاح طلبانه ۱۴ تن. اما در طی این ۱۴ روز بیانیه ۱۴ تن با خروج سه عضو مجاهد و پاسدار از میان رفت و دیگر عملا بیانیه‌ای موسوم به ۱۴ تن وجود ندارد.
امروز سید محمد مهدوی‌فر چیزی نیست جز بسیجی دیروز و اطلاعاتی امروز که حتی مدرک تحصیلی سیکل ندارد و هیچ‌گاه برای عرصه مبارزه قدمی برنداشته است؛ اما وقتی دوباره مهره اطلاعاتی دیگری به #شاهزاده_رضا_پهلوی فحاشی کرد، مشخص شد دقیقا ترس و واهمه رژیم تهران از کدام سو است؛ اشتباه دیروز نسل ۵۷ درس بزرگی باشد برای نسل امروز.
✍ کامران
Telegram
attach 📎