Forwarded from اتچ بات
فراز هایی از متن نامه زندانی سیاسی #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی در خصوص عدم شرکت در انتخابات
نزدیک به چهار دهه از برافراشته شدن پرچم حاکمیت اسلامی میگذرد. پس از اتمام دورهی ریاست جمهوری رفسنجانی، سیاست خارجی کشور در بدترین شرایط ممکن قرار داشت و برای نجات نظام از سراشیبی سقوط چارهای جز ظهور خاتمی و شعار گفتوگوی تمدنها نبود. خاتمی آمد با اصلاحاتی که هیچ مانیفست مشخصی برای اصلاح نداشت.خانوادهی سعید زینالی از مفقودشدگان درگیریهای کوی دانشگاه، هم چنان پس از ۱۸ سال به دنبال نشانی از فرزندشان با سکوت تا تهدید و وعدههای بیسرانجام مسئولین مواجه هستند. از دیگر دستاوردهای دورهی هشت سالهی اصلاحات، قتلهای زنجیرهای بوده است که تعداد زیادی از نویسندگان، اهالی ادب و سیاست کشورمان را با فجیعترین شکل ممکن از میان برداشت.
راستی تفاوت این دو دسته که سعی دارند خود را بهعنوان دو حزب به تودهی جامعه بقبولانند چیست؟! مگر جز این است که در تمام دورهها بازداشت، احکام سنگین و بی ادله، دادگاههای فرمایشی و چند دقیقهای، اعدام و فساد مالی و فقر و فحشا و کودکآزاری و تجاوز و آتش سوزی در مدارس و بیهویتی پاسپورت ایرانی و وعدههای پوشالین و بیسرانجام مسئولین و …را شاهد بودهایم؟!
این گردابی که در آن غوطهوریم خود کرده ایست بیتدبیر که تنها راه رهایی از آن گشودن چشمها و مرور تاریخی است که هرگز عزم خواندنش را نکردهایم. باید بشناسیم دولت مردانی را که بنا بر مصلحت از سال ۷۶ خود را دو شقه کردهاند و چون مهرههای شطرنج بر گسترهی حاکمیت هریک در جایگاهی قرار گرفتهاند تا این بازی سراسر فریب و ریا را به پیش برند. امروز شش کاندیدا از فیلترهای شورای نگهبان عبور کردهاند؛ مروری بر بیوگرافی این شش نفر روشنگر آن است که هرکدامشان در برهههای حساس کشور از سال ۶۰ تاکنون بر چه مسندی بودهاند و دستشان به چه آغشته است!قطعاً با مروری بر اینان و دگر مردان حاضر در عرصهی سیاست خواهیم فهمید که چرا جای احزاب و منتخبین واقعی مردم خالی است! خواهیم دانست که چرا جواب نقادی و ابراز باور و عقاید متفاوت از حاکمیت زندان است و اجبار به جلای وطن، خواهیم دانست که چرا احزاب را نابود کردهاند و ایدئولوژی را سر بریدهاند و زیر یک پرچم و با یک رأی و هدف بازی رقابت راه انداخته اند.
به جهت نبود فضای باز سیاسی و تحمیل کاندیدای گزینشی و ممانعت از حضور احزاب و عدم پاسخگویی به چرایی از میان برداشتن احزاب و گروهها و تا حضور کاندیدایی از تمامی ایدئولوژیها، مذاهب و قومیتهای ایرانی از شرکت در چنین انتخاباتی که نه حماسهی حضور بلکه نمایش اقتدار تکروی، سرکوب و استبداد است و تنها صرف هزینهای جهت عوامفریبی ست خودداری نموده و فعالانه تا ایجاد فضایی باز جهت فعالیت آزاد کلیهی احزاب در ایرانی آزاد و رها از یوغ استبداد تلاش خواهیم نمود.
گلرخ ابراهیمی ایرایی
بند زنان زندان اوین _ اردیبهشت ۱۳۹۶
@c_b_shahzadeh
نزدیک به چهار دهه از برافراشته شدن پرچم حاکمیت اسلامی میگذرد. پس از اتمام دورهی ریاست جمهوری رفسنجانی، سیاست خارجی کشور در بدترین شرایط ممکن قرار داشت و برای نجات نظام از سراشیبی سقوط چارهای جز ظهور خاتمی و شعار گفتوگوی تمدنها نبود. خاتمی آمد با اصلاحاتی که هیچ مانیفست مشخصی برای اصلاح نداشت.خانوادهی سعید زینالی از مفقودشدگان درگیریهای کوی دانشگاه، هم چنان پس از ۱۸ سال به دنبال نشانی از فرزندشان با سکوت تا تهدید و وعدههای بیسرانجام مسئولین مواجه هستند. از دیگر دستاوردهای دورهی هشت سالهی اصلاحات، قتلهای زنجیرهای بوده است که تعداد زیادی از نویسندگان، اهالی ادب و سیاست کشورمان را با فجیعترین شکل ممکن از میان برداشت.
راستی تفاوت این دو دسته که سعی دارند خود را بهعنوان دو حزب به تودهی جامعه بقبولانند چیست؟! مگر جز این است که در تمام دورهها بازداشت، احکام سنگین و بی ادله، دادگاههای فرمایشی و چند دقیقهای، اعدام و فساد مالی و فقر و فحشا و کودکآزاری و تجاوز و آتش سوزی در مدارس و بیهویتی پاسپورت ایرانی و وعدههای پوشالین و بیسرانجام مسئولین و …را شاهد بودهایم؟!
این گردابی که در آن غوطهوریم خود کرده ایست بیتدبیر که تنها راه رهایی از آن گشودن چشمها و مرور تاریخی است که هرگز عزم خواندنش را نکردهایم. باید بشناسیم دولت مردانی را که بنا بر مصلحت از سال ۷۶ خود را دو شقه کردهاند و چون مهرههای شطرنج بر گسترهی حاکمیت هریک در جایگاهی قرار گرفتهاند تا این بازی سراسر فریب و ریا را به پیش برند. امروز شش کاندیدا از فیلترهای شورای نگهبان عبور کردهاند؛ مروری بر بیوگرافی این شش نفر روشنگر آن است که هرکدامشان در برهههای حساس کشور از سال ۶۰ تاکنون بر چه مسندی بودهاند و دستشان به چه آغشته است!قطعاً با مروری بر اینان و دگر مردان حاضر در عرصهی سیاست خواهیم فهمید که چرا جای احزاب و منتخبین واقعی مردم خالی است! خواهیم دانست که چرا جواب نقادی و ابراز باور و عقاید متفاوت از حاکمیت زندان است و اجبار به جلای وطن، خواهیم دانست که چرا احزاب را نابود کردهاند و ایدئولوژی را سر بریدهاند و زیر یک پرچم و با یک رأی و هدف بازی رقابت راه انداخته اند.
به جهت نبود فضای باز سیاسی و تحمیل کاندیدای گزینشی و ممانعت از حضور احزاب و عدم پاسخگویی به چرایی از میان برداشتن احزاب و گروهها و تا حضور کاندیدایی از تمامی ایدئولوژیها، مذاهب و قومیتهای ایرانی از شرکت در چنین انتخاباتی که نه حماسهی حضور بلکه نمایش اقتدار تکروی، سرکوب و استبداد است و تنها صرف هزینهای جهت عوامفریبی ست خودداری نموده و فعالانه تا ایجاد فضایی باز جهت فعالیت آزاد کلیهی احزاب در ایرانی آزاد و رها از یوغ استبداد تلاش خواهیم نمود.
گلرخ ابراهیمی ایرایی
بند زنان زندان اوین _ اردیبهشت ۱۳۹۶
@c_b_shahzadeh
Telegram
attach 📎
Forwarded from اتچ بات
🔴نامه سرگشاده #گلرخ_ابراهیمی_ایرایی از زندان اوین؛
متن کامل نامه
“ما که #درد را و #فقر را و سقوط به قعر #دره ی_ارتجاع را و بیش از یک قرن #استبداد را تاب آوردیم. ما که #تازیانه خوردیم و ایستادیم. کشته دادیم و ماندیم. #سفره های_بی_نان گشودیم و ادامه دادیم. بر #گور_قلم، #سرود_آزادی خواندیم و از پای ننشستیم و حال بر دیوار لرزان و پایه های ارتجاع می کوبیم. تا لرزشی دوباره. تا عمیق تر شدن ترک های افتاده بر پیکر استبداد ایستادهایم حتی اگر دشنه ی زهرآگین دژخیم، پهلویمان را دریده قصد جان مان را کنند.
ایستادهایم در کنار #کارگرانی که حقوق معوقه شان مرز ماه و سال را درنوردیده است. ایستادهایم با #رانندگانی که هراسی از شاخ و شانه کشیدن های او که خود را قاضیالقضات میخواند به دل راه ندادهاند و مصرند بر احقاق حقوق پایمال شده شان.ایستادهایم با #معلمان در بند که #دانشآموزان شان مهر دیگری را بی آنان آغاز کردهاند.
با #کولبران کردستان هدف #گلوله ی کین قرار گرفتیم و با #فعالان_محیط_زیست به آتش کشیده شدیم. با #کودکان_بلوچ در #کپرها کلاس درس برپا نمودیم و دستان یخ زده مان را در تصور #کانکسهای وعده داده شده به مردم زلزله زده #کرمانشاه گرم نمودیم.
با #مسکن_مهر_آوار شدیم. و با #اندوختههای_مالی_کشور ته کشدیم. با #خوزستان_ریهها را از #ریزگردها پر کردیم و با #دراویش تن به #باتوم و سر به دار دادیم.
با دهه ی شصت در دشت #بی_فرهنگی خود غوطه خوردیم و بر تن داریم هنوز ترکه ی بیداد آن را. با قتل های زنجیرهای کاردآجین شدیم و با #قیام اعتراضی #هشتاد_و_هشت_طعم_فریب را چشیدیم و به خانههایمان کشانده شدیم.
با #اقلیت_های_مذهبی از حقوق شهروندی محروم ماندیم و #گورستان هایمان زیرو رو شد و به بند کشیده شدیم و وادار به جلای وطن گردیدیم.با هزاران هم وطن در دردی مشترک به تماشا نشستیم #مصادره ی_اموال هموطنانمان را.
با #دختران_شین_آباد زجر کشیدیم و در اردوهای #دانش_آموزی دست و پای مان را از دست داده روانه ی #بیمارستان و گورستان شدیم. در #کوی_دانشگاه قلع و قمع شدیم و ناپدید شدیم و به زنجیر کشیده شدیم. تاوان خالی بودن صندوق های #ارزی کشور و به یغما رفتن بودجه و #اقتصاد_ورشکسته و صعود حیرت آور تورم افسار گسیخته و نوسانات بازار را به سیلی و سرخی گونه پرداختیم و در نمایش چند دقیقه ای رسانه ای، داستان کهنه و نخ نما را به تماشا نشستیم و با وعده ی #اعدام قربانیان دست چین شده، بر این تراژدی تلخ و تکراری اندوهگین شدیم.
تاب آوردیم ناتوانی و عدم مدیریتی فاحش را که ختم شد به #فقر و #خفقان و #بدنامی_بینالمللی و #سرافکندگی و رسوایی و تنزلمان داد به پایین ترین رتبه های سربلندی و نائل مان نمود به اوج قله های #فساد و #فحشا و #فقر_فرهنگی. تاب آوردیم جا ماندن لنگه کفش های سفاهت را بر دیوار سفارت این کشور و آن کشور که حال به تلنگری شان دچار بحران میگردیم. به نام #تروریست و #منافق و داعشی و لامذهب سر به دار شدیم و تفتیش #عقاید شدیم و #محروم از حق #تحصیل.
اما همچنان پیگیر ماندیم بر خواسته های برحق مان – تا آزاد شدن فعالیت احزاب، اصناف و اتحادیه ها – تا توقف اعدام – تا آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی – تا شکسته شدن فضای انحصاری رسانهها – تا برچیده شن دادگاههای فرمایشی و پایان دادن به خفقان و فضای امنیتی حاکم بر جامعه – و تا توقف خصوصی سازی ها و بازگرداندن اموال فرودستان از جیبهای غیر بر سر سفره شان حتی اگر دوباره و دوباره به زنجیرمان کشند ایستادهایم و مصریم بر احقاق حقمان در این روزهای پر التهاب که پاسخ اعتراض را به حبس و شکنجه و ترور و اعدام خواهند داد، ” ز ژرفِ آتش و خون، به صبح توده نوید خواهیم داد، رهایی خلق ایران را ، که نبرد ما را آیین است، حتی اگر کهکشان فردایش ز خون مان و ز سرخِ چهر هامان آذین بندد” نقاب تزویر و ریای مکارانه به زیر افکنده شد.
باشد که #استبداد در هم شکنیم.
گلرخ ابراهیمی ایرایی – بند زنان زندان اوین – دیماه ۹۷″
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#همبستگی_ملی
@c_b_shahzadeh
متن کامل نامه
“ما که #درد را و #فقر را و سقوط به قعر #دره ی_ارتجاع را و بیش از یک قرن #استبداد را تاب آوردیم. ما که #تازیانه خوردیم و ایستادیم. کشته دادیم و ماندیم. #سفره های_بی_نان گشودیم و ادامه دادیم. بر #گور_قلم، #سرود_آزادی خواندیم و از پای ننشستیم و حال بر دیوار لرزان و پایه های ارتجاع می کوبیم. تا لرزشی دوباره. تا عمیق تر شدن ترک های افتاده بر پیکر استبداد ایستادهایم حتی اگر دشنه ی زهرآگین دژخیم، پهلویمان را دریده قصد جان مان را کنند.
ایستادهایم در کنار #کارگرانی که حقوق معوقه شان مرز ماه و سال را درنوردیده است. ایستادهایم با #رانندگانی که هراسی از شاخ و شانه کشیدن های او که خود را قاضیالقضات میخواند به دل راه ندادهاند و مصرند بر احقاق حقوق پایمال شده شان.ایستادهایم با #معلمان در بند که #دانشآموزان شان مهر دیگری را بی آنان آغاز کردهاند.
با #کولبران کردستان هدف #گلوله ی کین قرار گرفتیم و با #فعالان_محیط_زیست به آتش کشیده شدیم. با #کودکان_بلوچ در #کپرها کلاس درس برپا نمودیم و دستان یخ زده مان را در تصور #کانکسهای وعده داده شده به مردم زلزله زده #کرمانشاه گرم نمودیم.
با #مسکن_مهر_آوار شدیم. و با #اندوختههای_مالی_کشور ته کشدیم. با #خوزستان_ریهها را از #ریزگردها پر کردیم و با #دراویش تن به #باتوم و سر به دار دادیم.
با دهه ی شصت در دشت #بی_فرهنگی خود غوطه خوردیم و بر تن داریم هنوز ترکه ی بیداد آن را. با قتل های زنجیرهای کاردآجین شدیم و با #قیام اعتراضی #هشتاد_و_هشت_طعم_فریب را چشیدیم و به خانههایمان کشانده شدیم.
با #اقلیت_های_مذهبی از حقوق شهروندی محروم ماندیم و #گورستان هایمان زیرو رو شد و به بند کشیده شدیم و وادار به جلای وطن گردیدیم.با هزاران هم وطن در دردی مشترک به تماشا نشستیم #مصادره ی_اموال هموطنانمان را.
با #دختران_شین_آباد زجر کشیدیم و در اردوهای #دانش_آموزی دست و پای مان را از دست داده روانه ی #بیمارستان و گورستان شدیم. در #کوی_دانشگاه قلع و قمع شدیم و ناپدید شدیم و به زنجیر کشیده شدیم. تاوان خالی بودن صندوق های #ارزی کشور و به یغما رفتن بودجه و #اقتصاد_ورشکسته و صعود حیرت آور تورم افسار گسیخته و نوسانات بازار را به سیلی و سرخی گونه پرداختیم و در نمایش چند دقیقه ای رسانه ای، داستان کهنه و نخ نما را به تماشا نشستیم و با وعده ی #اعدام قربانیان دست چین شده، بر این تراژدی تلخ و تکراری اندوهگین شدیم.
تاب آوردیم ناتوانی و عدم مدیریتی فاحش را که ختم شد به #فقر و #خفقان و #بدنامی_بینالمللی و #سرافکندگی و رسوایی و تنزلمان داد به پایین ترین رتبه های سربلندی و نائل مان نمود به اوج قله های #فساد و #فحشا و #فقر_فرهنگی. تاب آوردیم جا ماندن لنگه کفش های سفاهت را بر دیوار سفارت این کشور و آن کشور که حال به تلنگری شان دچار بحران میگردیم. به نام #تروریست و #منافق و داعشی و لامذهب سر به دار شدیم و تفتیش #عقاید شدیم و #محروم از حق #تحصیل.
اما همچنان پیگیر ماندیم بر خواسته های برحق مان – تا آزاد شدن فعالیت احزاب، اصناف و اتحادیه ها – تا توقف اعدام – تا آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی – تا شکسته شدن فضای انحصاری رسانهها – تا برچیده شن دادگاههای فرمایشی و پایان دادن به خفقان و فضای امنیتی حاکم بر جامعه – و تا توقف خصوصی سازی ها و بازگرداندن اموال فرودستان از جیبهای غیر بر سر سفره شان حتی اگر دوباره و دوباره به زنجیرمان کشند ایستادهایم و مصریم بر احقاق حقمان در این روزهای پر التهاب که پاسخ اعتراض را به حبس و شکنجه و ترور و اعدام خواهند داد، ” ز ژرفِ آتش و خون، به صبح توده نوید خواهیم داد، رهایی خلق ایران را ، که نبرد ما را آیین است، حتی اگر کهکشان فردایش ز خون مان و ز سرخِ چهر هامان آذین بندد” نقاب تزویر و ریای مکارانه به زیر افکنده شد.
باشد که #استبداد در هم شکنیم.
گلرخ ابراهیمی ایرایی – بند زنان زندان اوین – دیماه ۹۷″
#اتحاد_ایران_براندازی_فرقه_تبهکار
#میدان_میلیونی
#همبستگی_ملی
@c_b_shahzadeh
Telegram
attach 📎