کمپین بازگشت شاهزاده
28.2K subscribers
61.7K photos
57.9K videos
429 files
27.6K links
https://telegram.me/C_B_SHAHZADEH
کانال کمپین👆
https://t.me/joinchat/QGibi-Oc3jFYRx5E
ابرگروه کمپین👆

https://twitter.com/payandeiranam
توییتر

@azadi5555
ارتباط با ما
Download Telegram
#دلنوشته......

کل روز اوقاتش تلخ بود همیشه #اجبار، همیشه زورگویی. تن به اجباری میداد که قلبا باورش نداشت. که کل این سال ها فقط بازیچه بود و سودی بجز از دست دادن اعتبارش بین مردم نداشت.
#سرباز بود، از خانه دور بود، از #عشقش دور بود، از مردمش دور بود، از آرزوهایش... وسیله‌اش کردند برای اهداف #کثیف برای محافظت از مرز هایی که باید #کولبر را میزد اما برادران #قاچاقچی را نه!
#نظامی بود! مامور بود و معذور! خدمت این مدتش حرام بود وقتی کارش #ضدمردم بود! وقتی که تمام نانش به خونی آلوده بود که آرزوهای جوانیش را هم نابود کرده بود! وقتی که به جای #بازداشت آن بالا بالایی‌ها مردم عادی را میگرفت به جرم اعتراض به ظلمی که حقشان نبود و #حقی که ظلمشان شده بود.
هر دو را به اسارت گرفته بودند تا باغ پر از گلی را خراب کنند که وظیفه حفاظتش را داشت. تا کی در مقابل مردم بودن؟
قلبش پیش مردم بود. تمامِ تمامش خودِ مردم بود.
فقط چندین سال یادش رفته بود قهرمانان ملی آناهایی هستند که کنار مردمند نه رو در رویشان. امروز عزم میکرد که برای مردمش باشد. مگر زمینی ها دل آسمانی نداشتند؟ مگر آن زمان که نیروهای هوایی با مردم شدند، این زمینی ها نمیتوانستند؟ قلبش گرم میشد و نفسش گرمتر. طپش‌های قلبش رو هزار میرفت! از فکرِ کنارِ مردمش بودن! از #حصار شدن مقابل مردم برای دفاع از جانشان! پوتینش محکم میشد تا سال آینده کنار خانواده اش آغاز شود! شاید دِینش به وطن را هم کامل میکرد. اینبار بند پوتینش نه بر سر خون ملت بلکه برای هم قدم شدن با ملت محکم میشد. نگاهش به لباس فرمش میافتد! سالها بود که انگار درست استفاده نشده بود! مگر شجاعت در خونش نبود؟ مگر برای حفاظت از این مرز و بوم آموزش ندیده بود؟ مگر برادرش هم مال باخته نبود؟ مگر بساط همسایه اش را نریخته بودند روی زمین؟ مگر همین دیروز نشنید که فلانی فرزندش را چوب حراج زده؟ پس اینجا چه میکرد وقتی فقر بزرگترین نا امنی برای ملتش بود؟ وقتی میدید که پاداش‌هایش و مدال‌هایش برای ریختن خون این ملت بوده نه برای #حفاظتشان؟ بی شک آینده سر افکنده میشد اگر صدای قلبش را که جدا از تنش میتپید را نمیشنید. میرفت اینبار تا کنار مادرش ایران باشد که سالهاست کمر مردمش شکسته شده! از زور از #اختلاس از دزدی های بزرگ از زخم های بی امان چاقوی #ژن خوب ها که بر پیکر کشورش وارد میشد.

اینبار اما ....
#شجاعت واقعیش را رو میکرد!
بی شک #قهرمان_ملی میشد!

#ملودی

https://t.me/joinchat/AAAAAEFfTeEwBlEKjszgVQ